- سوال 1 : آيا دعاي ما، در ظهور حضرت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تأثير دارد؟
- سوال 2 : چه اعمال و ادعيه اي باعث خشنودي و خرسندي حضرت ميشود؟
- سوال 3 : لطفاً دربارة زمان خواندن دعاي عهد توضيح دهيد؟
- سوال 4 : آيا كتابي هست كه دعاهاي مربوط به حضرت، و نيز دعاهايي را كه حضرت تعليم داده اند، جمعآوري كرده باشد؟
- سوال 5 : دعاي «اللهم كن لوليك الحجة بن الحسن … » به چه منظوري خوانده ميشود؟
دعا در انديشه اسلامي به عنوان رابطه انسان با خدا و خاستگاه ارزشها شناخته شده است. انس و الفت با دعا، موجب تسريع در امر فرج و ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهد شد. در روايتي از امام دوازدهم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آمده است: فأكثرو الدعاء بتعجيل الفرج فان ذلك فرجكم؛ [1] براي تعجيل فرج دعا كنيد؛ چرا كه آن، موجب گشايش امر شما خواهد بود. مرور ادعيه مهدوي نشان ميدهد، دعا ظرفيت مهدي باوران را در پذيرش آموزه امامت و مهدويت پرورش ميدهد. چنانچه جامعه از دعا لب فرو بسته، فرج امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به عنوان خواسته خويش مطرح نكند، توفيقي براي اجابت خداوند نسبت به اين نياز بنيادي جامعه نخواهد بود. در حديثي از امام صادق(علیه السلام) آمده است: ولو ان عبدا سد فاه و لم يسأل لم يعط شیئأ فسل تعط؛ اگر بنده خدا، لب به دعا نگشايد و از خداوند متعال نياز خود را درخواست نكند، خدا به او چيزي عطا نخواهد كرد. [2] اهتمام به دعاهای مهدوي در انديشه اسلامي تا آنجا پيش ميرود كه يونس بن عبدالرحمن ميگويد: امام هشتم (علیه السلام) همواره دستور ميداد براي امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دعا كنند. [3] به همين روي در انديشه اسلامي وارد شده است: از دعا ملول نباشيد؛ چرا كه دعا نزد خداوند متعال جايگاه ويژهاي دارد. [4] از دقت در مجموع روايات معلوم ميشود، دعا تأثير بسزايي در تعيين سرنوشت و تغيير و تحول و تعالي جامعه اسلامي داشته، حتي موجب تغيير تقدير ميشود. بنابراين انس و الفت با دعا، موجب تغيير وضعيت كنوني جامعه و بهبود زمينه براي ظهور ميگردد و تمسك و توسل به خداوند متعال و اهل بيت(علیهم السلام) در قالب دعا، موجب تسريع ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهد شد. [1] . كمال الدين، ص485. [2] . كافي، ج2، ص466. [3] . مصباح المتهجد، ص409. [4] . ر.ك: كافي، ج2، ص488.
- سوال 1 : آيا اعتقاد به آمدن منجي در آينده مخصوص مسلمانان و به ويژه شيعيان است؟
- سوال 2 : ديدگاه دين اسلام دربارة ظهور منجي چيست؟
- سوال 3 : آيا دربارة امام مهدي (عج) اعتقاداتي وجود دارد که شيعه و عامه (اهل سنت) در آنها اتفاق نظر داشته باشند؟
- سوال 4 : نظر اهل سنت دربارة ولادت امام مهدي (عج) چيست؟
- سوال 5 : امام زمان (عج)هنوز به دنيا نيامده است؟
فوتوريسم به معناي اعتقاد به ظهور يك نجات¬دهنده بزرگ آسماني و اميد به آينده روشن كه در آن، نگراني¬ها و هراس¬ها مرتفع گردد و به بركت ظهور يك شخصيت ممتاز الهي، همه تاريكي¬ها از پهنه گيتي برچيده شود و ريشه ظلم و جهل و تباهي از روي كره زمين بركنده شود، يك اعتقاد عمومي ثابت است كه همواره، همهجا و همه زمان¬ها، نزد تمام ملت¬ها شايع و رايج بوده است.در كتابهاي مربوط به مذاهب به نامها و القاب مختلفي از منجي بر ميخوريم؛ براي نمونهـ در مذهب يهود: ماشيح؛ـ در مذهب مسيحيت: مسيح؛ـ در مكتب زرتشت: سوشيانس؛ـ در مكتب هندوها: ويشنو، كلكي يا كلكين؛ـ در مكتب بودا: بوداي پنجم ميتريه؛ـ در مذهب اسلام: مهدي، قائم؛آنچه از تاريخ امت¬ها استفاده مي¬شود، اين است كه مسأله عقيده به ظهور يك رهبر مقتدر الهي و آمدن مصلحي در آخرالزمان، به نام منجي موعود جهان، به قدري اصيل و ريشه¬دار است كه در اعماق دل ملت¬ّها و پيروان همه اديان الهي و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است، تا جايي كه در طول تاريخ بشريت، انسان¬ها در فراز و نشيب¬هاي زندگي، با يادآوري ظهور چنين رهبر مقتدري، پيوسته خود را از يأس و نااميدي نجات مي¬دادند و در انتظار ظهور آن مصلح موعود جهاني در پايان جهان، لحظه شماري مي¬كنند.
رجعت چيست؟ لطفاً آن را به صورت كامل توضيح دهيد؟ رجعت، به معناي بازگشت است و مراد از آن، اين است كه «خداوند گروهي از مردگان را با همان شكل خود به دنيا بازگرداند». [1] از نظر شيعه، در زمان ظهور دولت حق، برخي از مردم كه از دنيا رفتهاند، دوباره زنده ميشوند. اصل رجعت، يك امر مسلم قرآني است. خداوند در آيات متعدد به زنده شدن برخي مردگان اشاره دارد؛ مانند زنده شدن برخي از بنياسراييل، [2] زنده شدن يك جوان بنياسراييلي، [3] زنده شدن هزاران نفر،[4] زنده شدن يكي از اولياي الهي[5] و حتي يكي از معجزات و ويژگيهاي حضرت عيسي(علیه السلام) زندهكردن برخي از مردگان بود [6] و نمونههاي متعدد ديگر. آياتي نيز وجود دارد كه بر رجعت، در زمان ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) دلالت ميكند؛ مانند آية 83 از سوره نمل كه ميفرمايد: «آن روز، از هر امتي، گروهي را محشور ميكنيم». امام صادق(علیه السلام) ميفرمايد: «اين آيه، مربوط به رجعت است. آيا خداوند در قيامت از هر امت، گروهي را محشور ميكند و بقيه را رها ميسازد؟ آيه قيامت، اين آيه است كه ميفرمايد: «و آنان را گرد آوريم و هيچ يك را فرو گذار نميكنيم». [7] اين آيه، به روشني، به وقوع چنين امري (رجعت) دلالت ميكند، روزي كه فقط گروهي زنده شوند و نه همه مردم. روايات مربوط به رجعت را نيز ميتوان در جلد 53 از كتاب بحارالانوار، ديد. براي نمونه، در روايتي، مأمون از امام رضا(علیه السلام) ميپرسد: «نظر شما در باره رجعت چيست»؟ امام پاسخ ميدهند: «همانا رجعت، واقعيت دارد». [8] امام صادق(علیه السلام) ميفرمايد: «از ما نيست كسي كه به رجعت ما باور نداشته باشد». [9] بنابراين، به وقوع پيوستن چنين مسألهاي از مسلمات است و جاي هيچ گونه شكي ندارد؛ به همين سبب در زيارت آلياسين كه امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، خود به شيعيانش آموخته، آمده است: «رجعت شما، حق است و شكي در آن نيست». بعد از ثابت شدن رجعت، به نكاتي در باره آن اشاره ميكنيم: ـ بنابر روايات، رجعت همگاني نيست و تنها مؤمنان خالص و كافران خالص بر ميگردند. ـ بعضي از افراد، همان ساعات اولية ظهور رجعت ميكنند و از ياران اوليه هستند؛ مانند مقداد، سلمان، مالك اشتر و اصحاب كهف و عدهاي پس از استقرار حكومت و براي بهرهمندي از حكومت عدل، زنده ميشوند. ـ ميان حوادث رجعت، برگشت امامان(علیهم السلام)به دنيا، از نكات قابل توجه است. بنا بر روايات، اولين فردي كه از امامان(علیهم السلام)رجعت ميکند، امام حسين(علیه السلام) است كه هنگام رحلت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) رجعت ميکند و مراسم خاك سپاري آن حضرت را عهده دار ميشود. سپس حكومت آن حضرت را به مدت طولاني رهبري ميكند. به رجعت اميرالمؤمنين(علیه السلام) و پيامبر(صل الله علیه و اله و سلم) نيز در روايات تصريح شده است. رجعت ساير امامان(علیهم السلام)را نيز، از بعضي روايات ميتوان استفاده كرد. حكومت جهاني امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با رجعت امامان(علیهم السلام)و مؤمنان صالح، مدت زمان بسيار طولاني ادامه خواهد يافت. ميتوان گفت: اساساً، عمر دنيا بعد از استقرار حكومت مهدوي، تازه آغاز ميشود و حكومت امامان معصوم(علیهم السلام)آخرين حكومت است ـ يعني ديگر حاكمان جور به حكومت نميرسند ـ و بعد از آن، قيامت بر پا ميشود. گفتني است امر رجعت هرچند بر اساس آيات و روايات امري مسلم و پذيرفته شده است، جزئيات آن واضح و شفاف نيست؛ بنابراين ما اصل رجعت را به صورت کلي ميپذيريم و از اظهار نظر قطعي دربارة جزئيات خودداري ميکنيم. [1] . اوائل المقالات، ص 77. [2] . بقره (2): 55 و 56. [3] . بقره (2):73. [4] . بقره (2):243. [5] . بقره (2):259. [6] . آل عمران (3): 49. [7] . بحارالانوار، ج53، ص51. [8] . همان، ص 59. [9] . همان، ص92.
بررسي مسأله مهدويت نشان مي دهد فرايند ظهور نظامي نيست و جنگ وکشتار در اين آموزه راهبرد مناسبي براي ارتباط امام زمان با جامعه نمي باشد تا سلاح ومهمات آن مورد بررسي قرار گيرد ؛ توجه به شباهت هاي حضرت مهدي به انبياء گذشته نشان مي دهد همان گونه که حضرت يوسف بدون استفاده از راهکار هاي نظامي،عزيز مصر شد ممکن است حکومت امام دوازدهم نيز بدون جنگ وخون ريزي مورد اسقبال وپذيرش جامعه قرار مي گيرد به همين روي اشاره به اسب وشمشير به منظور تشبيه سيره امام به سيره رسول خداست که به با عزت و اقتدار به قدرت اسلامي دست يافت وسرزمین مکه بدون جنگ وخون ریزی برای آن حضرت فتح شد وحکومت اسلامی را تشکیل داد .علاوه بر این بر اساس آنچه در روایات وسنت شریف آمده است سلاح انبیاء الهی تجهیزات جنگی نبوده چراکه قدرت ایشان قدرت نرم است وسلاحی در خور خود می طلبد ؛ به فرموده پیامبر سلاح انبیاء الهی دعا است که نفوذ آن در اعماق جان مردمبه به تعبیر روایت « انفذ من سنان الحدید »( بیشتر از سرنیزه ) است . تقليل جمعيت به يک سوم نيز واقعيت ندارد منشأ اين تفکر حديثي از امام صادق است که رواي در آن از صحت تقليل جمعيت جهان به عنوان يک معمّا از امام صادق سوال مي کند که امام در پاسخ او مي فرمايد اين اتفاق در زماني روي داد که هابيل توسط قابيل کشته شد ويک چهارم جمعيت در آن روز کشته شد . بنابراين حديث مذکور نیز ارتباطي به تقليل جمعيت به يک سوم به خاطرافزایش کشتاردرعصر ظهور ندارد. از سوی دیگر سیره امام زمان همان سیره رسول خداست که به اشاره قران کریم نسبت به مردم رئوف ومهربان است و خاطر مردم برای او بسیار عزیز است وچنانچه شدت وحدتی در سیره حضرت لحاظ شود برا ی کفار ومشرکین خواهد بود که به ظغیان در مقابل حضرت بر می خیزند .
- سوال 1 : آيا اين مطلب درست است که اگر در آخر الزمان دنيا پر از ظلم شود؛ امام زمان زودتر ظهور ميکند؟
- سوال 2 : آخر الزمان يعني چه؟ آيا ما در آخر الزمان هستيم؟
- سوال 3 : مراد از گسترش و فراگير شدن ظلم در آخرالزمان و پيش از ظهور چيست؟
- سوال 4 : شنيدهايم در روايات آمده كه دينداري در آخرالزمان مثل گرفتن آتش در دست است. چرا دينداري در آخرالزمان، سختتر از زمانهاي ديگر است ؟
- سوال 5 : معناي اين جمله كه ميگويند: «هنگام ظهور، از اسلام و قرآن، چيزي جز نام باقي نمانده است»، چيست؟
- سوال 6 : منظور از «آرماگدون» چيست؟ و غربيها در اين مورد چه فعاليتهايي را انجام دادهاند؟
- سوال 7 : با وجود پيشرفت علم و با وجود سلاح¬هاي مدرن، آيا مبارزه امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با شمشير خواهد بود؟
- سوال 8 : منظور از دين و قرآن جديدي که امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)ميآورد، چيست؟
- سوال 9 : آيا حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف)هنگام ظهور خود، احکام جديد ميآورد؟
- سوال 10 : آيا دين ما، همان ديني است كه پيامبر(صل الله علیه و اله و سلم) آورده و امام زمان(علیه السلام) به آن معتقد است و آيا در طول زمان، تحريف نشده است؟
- سوال 11 : وضعيت دين در آخر الزمان و حفظ آن توسط مؤمن چگونه خواهد بود؟
- سوال 12 : فتنه هايي كه در آخرالزمان شيعيان را تهديد مي كنند، كدامند و راه مقابله با آنها چيست؟
- سوال 13 : با توجه به سلاح هاي پيشرفته دشمنان، امام زمان(علیه السلام) چگونه با آنها مقابله كرده، سرنوشت جهان و بشريت را تغيير مي دهد؟
- سوال 14 : سيماي جهان در دوران پيش از قيام حضرت مهدي(علیه السلام)چگونه خواهد بود؟
- سوال 15 : علت ترس بعضي افراد از ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) چیست؟
در حديث نيامده است كه دنيا پر از ظالم شود؛ بلکه فرمودهاند: دنيا پر از ظلم شود. دقت در اينباره نشان ميدهد كه اينگونه روايات به توصيف جامعه در عصر غيبت ميپردازد و به هيچ وجه بر وقوع ظلم و ستم توصيه و يا تأکيد نميکند؛ چون بين پر از ظلم شدن و پر از ظالم شدن تفاوت وجود دارد. براي مثال اگر بگويند وقتي در سالن را باز ميكنيم که پر از دود شود، اين به آن معنا نيست که همه مردم سيگاري شوند تا سالن پر از دود شود. شايد افراد زيادي که اهل سيگار نيستند، در سالن وجود داشته باشند؛ ولي فردي نا اهل، با آوردن کندهاي درخت سوخته، سالن را پر از دود کند. اين جمله غير از آن است که بگوييم وقتي در سالن را باز ميکنيم که تمام مردم اهل سيگار باشند؛ پس، معناي جملة سالن پر از دود شود با سالن پر از افراد سيگاري شود، يكي نيست. زمان ظهور، افرادي که از هر جهت صالحند، بسيار زياد هستند؛ ولي به وسيلة چند جنايتکار همه دنيا ميتواند پر از ظلم شود؛ همانطور كه يك نفر ميتواند با آوردن كندهاي درخت سوخته، سالن را پر از دود كند. يک ياغي متجاوز ميتواند چند منطقه را به آتش بکشد، با آنکه در هر منطقه افراد صالحي هم وجود داشته باشد.
- سوال 1 : چه اعمالي باعث ملاقات با امام زمان ميشود؟
- سوال 2 : حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ميفرمايد: «هر كس بگويد مرا ديده، دروغ گفته است»؛ در حالي كه از شخصيتهاي بزرگ نقل شده است كه امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را ديدهاند. اين تناقض را حل كنيد؟
- سوال 3 : رواياتي ميگويد: «هر كس در غيبت كبرا، ادعاي رؤيت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را کرد، او را تكذيب كنيد»؛ آيا اين روايت، بر خلاف لطف كامل پروردگار نيست و آيا برخي عالمان و صلحا، حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را زيارت نكردهاند؟
- سوال 4 : آيا ميتوان به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نامه نوشت؟ چه شرايطي بايد رعايت شود؟
- سوال 5 : آيا شخصي كه گناه كرده است، ميتواند با امام زمان(علیه السلام) ارتباط داشته باشد؟
- سوال 6 : عشق و محبت دو سويه دربارة ما و امامان (علیهم السلام) چگونه است؟
- سوال 7 : بهره مندي از امام غائب در زمان غيبت چگونه است؟ آیا امکان ارتباط معنوی با امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) وجود دارد؟
اگر چه قابل انكار نيست كه راههايى براى ديدن امام زمان، عليهالسلام، وجود دارد، اما بايد دانست كه ديدار آن بزرگوار، آن هم در دوران غيبت، يك اصل اساسى و ضرورى نيست. در زمان ظهور پيامبر، صلىاللهعليهوآله، و حضور امامان بزرگوار، عليهمالسلام، نيز بسيارى از پيروان صادق و شيعيان راستين بودند كه حتى براى يك بار هم توفيق ديدار نيافتند.آنچه در دوران غيبت، اصل اساسى و وظيفه شيعيان به شمار مىرود، انتظار صادقانه و كسب آمادگي هاى لازم براى يارى رساندن به امام زمان، عليهالسلام، و همراهى با او در احياى ارزش هاى اسلام و قرآن است.كسى كه همواره در حالت انتظار به سر مىبرند و با اصلاح خويش، نسبتبه پيروى و اطاعت از مولاى غايب خود اصرار مىورزد، اگرچه بظاهر امام زمان، عليهالسلام، را نبيند، ولى همواره خود را در محضر او، و وجود گرامى او را در كنار خويش احساس مىكند.در روايت آمده است كه: «هركس در انتظار قائم، عليهالسلام، به سر برد، همچون كسى است كه در خيمه امام زمان، عليهالسلام، و در خدمت او باشد»به عبارت ديگر مىتوان گفت: اگر مقصود ما از ديدار امام زمان، عليهالسلام، فقط ديدن چهره او باشد، بدون اين كه از معنويات حضور شريفش بهرهاى برگيريم و با مدد تعاليم او به مقام قرب و اطاعتخدا نزديكتر شويم، اين خود يك خسارت بزرگ است.و اگر مقصود ما آشناتر شدن دلمان با نور محبت و ولايت او و کسب معرفت براى اطاعت و فرمان پذيرى از خدباشد ، اين امر مستلزم ديدار آن حضرت نیست .بايد دانست كه ديدار آن بزرگوار، در دوران غيبت، يك اصل اساسى و ضرورى نيستكسى كه با نقش امام زمان، عليهاسلام، در شريعت آشناست و دستورات آن بزرگوار را مىشناسد و به آنها عمل مىكند، بدون ترديد مورد عنايت آن مولاى موعود است و چه بسا در فرصتى پيشبينى نشده توفيق ديدن و شناختن او را نيز پيدا كند.اما كسى كه بدون توجه به حقوق امام زمان، عليهالسلام، و بدون رعايت تكليف خود نسبتبه او، همواره فقط در جستجوى ديدن امام زمان، عليهالسلام، است، اگرچه آن حضرت را ببيند، از اين جستجو و ديدار بهرهاى بايسته نخواهد برد.البته همواره شيفتگانى سوختهدل و عاشقى پاكباخته بودند و هستند كه پس از طى مراحل عالى معرفت و اطاعت از مولا، و به دنبال مبارزههاى طولانى با نفس و پشت پا زدن به جلوههاى رنگارنگ و دلفريب دنيا، دم از اشتياق جانكاه و شوق هستى سوز خود نسبتبه ديدار آن حجت الهى زده و مىزنند.در آن مرحله، خود اين عشق و اشتياق راهگشا ست، و آن محبوب حقيقى، خود راه ديدار را نشان مىدهد، و به وعدهگاه وصال دعوت مىفرمايد. زيرا مسلم است كه محبت و شوق آن بزرگوار نسبتبه آنان، شديدتر و فراوان تر از محبت و شوق منتظران نسبت به آن حضرت است.به جهت اشاره به این مطلب در کلامی از حضرت مهدی(علیه السلام) است :« لَوْ أَنَّ أَشْياعَنا وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ عَلَى اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِى الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الُْيمْنُ بِلِقائِنا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا: اگر شيعيان ما ـ كه خداوند آنها را به طاعت و بندگى خويش موفّق بدارد ـ در وفاى به عهد و پيمان الهى خویش نسبت به امام زمان اتّحاد واتّفاق مىداشتند و عهد و پيمان را محترم مىشمردند، سعادت ديدار ما برای ایشان به تأخير نمىافتاد و زودتر به سعادت ديدار ما نائل مىشدند.»
ازدواج حضرت مهدى(عج) از جمله مسایلی است که اظهار نظر قطعی در باره آن چندان آسان نیست.آنچه در پاسخ به این سؤال می توان گفت این است که: دو نظريه وجود دارد و هر كدام شواهدى دارند. بر اساس قواعد كلى، مىتوان گفت : آن حضرت ازدواج نكرده و اشكالى هم نخواهد داشت ؛ زيرا آن حضرت هر چيزى را كه با غيبت منافات داشته باشد، انجام نمىدهد ؛ زيرا ازدواج با غيبت منافات داشته و مستلزم آشكار شدن وضعيت امام(عج) خواهد بود ؛ ازدواج بامسأله غايب بودن آن حضرت (با توجه به نظر مخفى شدن جسم او از ديدهها)، امكان ندارد و اگر بخواهد ظاهر شود و ازدواج كند، اين همان محذورى است كه بايد از آن دورى كند... اگر نظر ديگران (پنهان بودن عنوان و شخصيّت امام)، را مورد توجه قرار دهيم، باز مىگوييم كه ازدواج آن حضرت با شخصيت واقعى خود، امكان ندارد و منافى با اصل «غيبت» است محمد صدر، تاريخ غيبت كبرى، ص 80 و 81.از طرف ديگر، هيچ دليل روشن و قطعى، بر وجود زن و فرزند براى آن حضرت نيست ؛ چون مسئله غيبت، مهمتر از ازدواج است و مىتواند براى مصلحت بالاتر، مسئله مهم (ازدواج) را ترك كند وکاری مهم تر را انجام دهد و عمل به سنت پيامبر«ص» مىتواند بعد از ظهور و قيام انجام گيرد و ايشان تشكيل خانواده دهد و بنابر قولى احتمال دارد، ايشان در زمان غيبت صغرى ازدواج كرده باشد ؛ اما با آغاز غيبت كبرى به دليل مصالح مهمتر ازدواج را ترك كرده باشد.بعضى از شواهد، دالّ بر وجود همسر و فرزند براى او است ؛ از جمله :الف. قواعد كلىاحكام كلى شريعت محمدى«ص» ايجاب مىكند كه حضرت بقية اللَّه(عج) نيز مانند ديگر پيشوايان معصوم تشكيل خانواده داده و از سنت جدّ بزرگوارش حضرت محمد«ص» پيروى كند. محدّث نورى مىگويد : «چگونه ترك خواهد نمود چنين سنت عظيمه جدّ بزرگوار خود را، با آن همه ترغيب و تحريضى كه در فعل آن و تهديد و تخويف كه در ترك آن شده است! سزاوارترين امت در اخذ به سنت پيامبر«ص»، امام هر عصر است و تاكنون كسى ترك آن را از خصايص آن جناب نشمرده است» نجم الثاقب، ص 224..ب. رواياتدر كتاب الغيبة، از مفضّل بن عمر از صادق«ع» نقل شده است : «لا يَطّلع على موضعه احَدٌ مِن وُلدِه و لا غيره»؛ ؛ الغيبة، ص 102. ؛ «بر مكان ايشان هيچ كس، حتى فرزندى از فرزندانش اطلاع ندارد».سيد بن طاووس در جمال الاسبوع مىگويد : «روايتى با سندهاى متصل يافتم كه حضرت ولى عصر(عج) را اولاد بسيارى هست كه در شهرهاى كرانه دريا حاكم و والى هستند و درنيكى و بزرگوارى، در رأس نيكان روزگار و در قله صفات ابرار و اخيار هستند» جمال الاسبوع، ص 512..ابوبصير از امام صادق«ع» نقل مىكند: «گويا مىبينم كه قائم ما با خانوادهاش در مسجد سهله اقامت گزيده است. ابوبصير مىگويد : گفتم : فدايت شوم! قائم هميشه در آن مسجد است؟ فرمود : آرى» اثبات الهداة، ج 3، ص 583، ح 776..البته با بررسىهاى سندى و دلايل اين روايات، به طور قطع نمىتوان وجود فرزند را براى آن حضرت اثبات كرد براى مطالعه درباره اين روايات ر.ك : حبيب اللَّه ظاهرى، ص 495 و 496..دو. دعاهاابن طاووس دعاى امام رضا«ع» را در مورد حضرت مهدى(عج) چنين نقل كرده است : «اللهم صلّ على ولاة عهده و الائمّة من ولده»؛ جمال الاسبوع، ص 51..همچنين از آن حضرت نقل شده كه دعا مىفرمود : «اللهم اعطه فى نفسِه و اهله و ولده و ذُرّيته و امته و جميع رعيّته ما تقرّبه عينه و تُسِرُّ به نفسه»؛ بحار الانوار، ج 95، ص 232..در بخشى از صلواتى كه از ناحيه مقدسه صادر شده، آمده است : «و صلّ على وليّك و ولات عهده و الأئمّة من ولده و مُدّ فى اَعمارهم و زد فى آجالِهم»؛ كتاب الغيبة، ص 107 ؛ بحار الانوار، ج 52، ص 22..اين ادعيه به صورت كلى وجود زن و فرزند را براى آن حضرت مطرح مىكنند ؛ اما درباره همين ادعيه و الفاظ آنها نيز بين علما اختلاف نظر هست ؛ براى مثال برخى دعاى امام رضا«ع» «اللهم صلى على ولاه عهده و الائمّة من ولده»؛ را چنين نقل كردهاند : «اللهم صل على ولاة عهده و الائمّة من بعده»؛.سه. اسامى فرزندان امامروايت انبارى، گوياى اين مطلب است كه آن حضرت فرزندانى دارد ؛ بدين ترتيب :1. طاهر فرمان رواى يكى از جزاير (واقع در درياى مديترانه)، به نام زاهره ؛2. قاسم فرمان رواى جزيره رائقه ؛3. ابراهيم، حاكم شهر صافيه ؛4. عبد الرحمان حاكم شهر طلوم ؛5. هاشم حاكم شهر عناطيس ؛داستان اين شهر در بعضى از منابع ذكر شده است ؛ ر.ك : نجم الثاقب، ص 220-222 ؛ بحار الانوار، ج 53، ص 213-221. ولى آن گونه که علامه مجلسی هم متذکّر شده اند بىشباهت به افسانه نيست و مدرك معتبرى هم ندارد ر.ك : ابراهيم امينى، دادگستر جهان، ص 201 و 202..بر اساس روايتى : «هر امام بايد فرزند داشته باشد، به جز حضرت مهدى(عج) كه فرزند ندارد» كتاب الغيبة، ص 134.. در اين صورت، عدم ازدواج آن حضرت، مخالف سنت پيامبر«ص» نيست ؛ زيرا آن امام همام زندگى عادى و طبيعى مثل ديگران ندارد و پنهان زيستى ايشان نيز بر اساس دستور و مصلحت خداوندى است. افراد ديگرى نيز - همچون خضر و عيسى«ع» - با اينكه زندهاند، ازدواج نكرده و تشكيل خانواده ندادهاند.
گرايش انجمن حجتيه در گذشته و برنامههاي آنها را توضيح دهيد؟ در گذشته (زمان رژيم پهلوي) دو خطر عمده دين را تهديد ميكرد: 1. حزب توده كه مرام ماركسيسم را ميان جوانان نشر ميداد كه متدينان و مليها و حتي رژيم پهلوي همه با آن درگير بودند. 2. خطر بهائيت كه فقط متدينان روي آن حساسيت داشته كه پس از شهريور 1320 متوجه شدند آنها در دستگاه پهلوي هم نفوذ كردند كه به مبارزه با آن پرداختند. با اين وجود به لحاظ حمايت رژيم پهلوي، بهائيت در سطح بالاي كشور (نخستوزير، برخي از وزرا و…) نفوذ كردند. انگيزه تشكيل انجمن: در اين اثنا تشكلي مذهبي از اواسط دهة سي به هدف مبارزه با بهائيت تهران و ساير شهرستانها پديد آمد. رهبري اين تشكل از سال 1332ق در اختيار يك روحاني قرار گرفت كه به جز سوابق حوزوي، در نهضت ملي شدن نفت نيز فعال بود. اين تشكل كه «انجمن خيريه حجتيه» ناميده شد نه تنها در حوزه مبارزه با بهائيت، بلكه در محدوده وسيعتر و حتي بيش از دو دهه در تعميق بسياري از آموزشهاي ديني، ولي با برداشتي خاص در سطح جامعه مذهبي ايران مؤثر بود. انجمن خيريه حجتيه مهدويه به سال 1332ش با تلاش حاج شيخ محمود تولايي (مشهور به حلبي) فعاليت خود را آغاز كرد، وي در سال 1280ش در شهر مشهد به دنيا آمد. وي دروس حوزوي خود را نزد اساتيد به نام مشهد خواند. او افزون بر حضور در دروس خارج اصول فقه به تحصيل دروس معارف الهيه پرداخت كه آثاري از او به جاي مانده است. كار عمده آقاي حلبي پس از شهريور 1320ش تبليغ در قالب منبر بود و در اين كار، مهارت و شهرت خاصي به دست آورد، تا آنجا كه چندين سخنراني وي از راديو مشهد پخش و بعداً به صورت مجموعهاي به چاپ رسيد. در اواخر سال 1328 حلبي همراه جمعي از فعالان مذهبي مشهد و نيز انجمنها و هيئات مذهبي به طور منظم با بهائيان درگير بودند. مرحوم حلبي در آستانه ملي شدن صنعت نفت به فعاليتهاي تبليغي ـ سياسي خود افزود و پس از آن، در جريان شكستي كه در انتخابات مجلس هجدهم خورد، از فعاليت سياسي كناره گرفت و دو سال بعد، به تهران آمد و به همان كار خطابه و منبر مشغول شد. وي بخشي از فعاليت خود را به مبارزه با بهائيت اختصاص داد و تا پايان عمر همين مشي را ادامه داد. ايشان، روز جمعه 26 دي ماه 1376 درگذشت و كنار مزار شيخ صدوق (ابن بابويه) در شهر ري به خاك سپرده شد. مرحوم حلبي با همكاري جمعي از متدينان كه با عنوان هيأت مديره، امور انجمن را اداره ميكردند تا آغاز پيروزي انقلاب اسلامي به فعاليت فرهنگي برضد فرقه بهائيت اشتغال داشت و به تربيت نيرو براي مقابله با بهائيان و تبليغات آنان اهتمام داشت. انجمن طي 25 سال فعاليت ضمن مبارزه با بهائيت، توانست جمع زيادي از نيروهاي جوان را در بسياري از شهرها به خود جذب كند. انجمن اساسنامهاي داشت؛ از جمله مواد اين اساسنامه اين بود كه «انجمن به هيچ وجه در امور سياسي مداخله نخواهد داشت و نيز مسؤوليت هر نوع دخالتي را كه در زمينههاي سياسي از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گيرد، به عهده نخواهد داشت». (قابل ذكر است بعدها از اين شعار دست برداشته و خلاف آن عمل كردند). اين همان بندي بود كه انقلابيون پيش و پس از انقلاب از آن ناراحت بودند. زمينههاي فعاليت: انجمن در هر شهر دفتري داشت كه تحت عنوان بيت (بيت امام زمان) شناخته ميشد. اين بيت، مسؤولي داشت و زير نظر وي سه گروه تدريس، تحقيق و ارشاد فعاليت ميكردند. گروه نخست، به آموزش نيروها در سه مرحله ابتدايي، متوسطه و عالي ميپرداختند. گروه دوم، به دنبال افرادي از مسلمانان بودند كه تحت تأثير بهائيها به آيين آنها گرويده بودند. و گروه سوم، كار ارشاد اين افراد را با شيوههاي خاص خود دنبال ميكردند. سخنرانيهاي عمومي در محافلي كه بيشتر، منازل بود، برگزار ميشد و به طور معمول در سالروز تولد امام عصر7 نيز جشنهاي بزرگي برگزار ميشد. بيشتر افرادي كه از بهائيت برميگشتند، توبه نامه و تبري نامهاي مينوشتند كه متن بسياري از آنها در يك مجموعه در كتابخانه آستان قدس نگهداري ميشود. وضعيت بعد از انقلاب اسلامي: به دنبال پيروزي انقلاب اسلامي كه به نوعي پيروزي مذهبيهاي سياسي بود، انجمن به موضع انفعال افتاد و نيروهاي تربيت شده در انجمن در سطوح مختلف، پس از انقلاب به سه دسته تقسيم شدند: 1. برخي به انقلاب اسلامي پيوستند؛ 2. برخي برابر انقلاب بيتفاوت ماندند؛ 3. برخي به انتقاد از انقلاب پرداخته و به صف مخالفان ـ از نوع ديندار ـ پيوستند… انجمن، چندي پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، يعني در شهريور 1357 مواضع خود را در ارتباط با سياست تغيير داده شروع به همراهي انقلاب كرد. (از جمله مواضع پيش از انقلاب اين گروه: انقلاب امر ناممكن است، مگر آن كه وابسته به يك قدرت خارجي باشد…، همچنين ميگفتند چه كسي مسؤول خونهاي ريخته شده در جريان 15 خرداد 1342 و بعد از آن ميباشد؟) پس از انقلاب از سوي برخي از رهبران انقلاب، انجمن به عنوان يك عنصر خطرناك معرفي شده و براي جلوگيري از نفوذ آن در مراكز، تبليغات وسيعي بر ضد آنان شد و به مرور، به حذف شمار زيادي از چهرههاي مذهبي باسابقه منجر شد. طبعاً برخي از سوابق برخوردهاي منفي رهبران انجمن با جريان انقلاب يك تجربه براي موضع گيري بر ضد آنان مورد استفاده قرار گرفت، براي نمونه، امام خميني; كه در روزگاري آقاي حلبي را تاييد ميكرد، در سالهاي پيش از انقلاب، به تدريج به حركت انجمن بدبين شده و حمايت خود را قطع كرد. آقاي گرامي ـ فردي كه اخبار داخلي ايران را براي نجف مينوشته است ـ نامهاي در اين باره به امام نوشته كه پاسخ امام; اين بوده است: «از وقتي كه مطلع شدم، ديگر تأييدي نكردم». اين جهتگيريها ادامه پيدا كرد تا سر انجام در اثر بروز انحرافاتي ميان برخي از افراد انجمن (از قبيل كج انديشي دربارة خون شهيدان و شهيد ندانستن كشتههاي جنگ تحميلي و…) امام خميني; در سخنراني عيد فطر سال 1362 بدون تصريح به نام انجمن، هشدارهاي تكاندهنده دادند و در ضمن از ايشان خواسته شد كه انحرافات خود را كنار بگذارند. انجمن در سال 1362 رسماً تعطيلي خود را اعلام كرد و ضمن آن توضيح داد كه خود را مصداق سخنان رهبر انقلاب نميداند. بدين ترتيب انجمن منحل شد. [1] . اين مطالب درباره انجمن حجتيه از كتاب جريانها و سازمانهاي مذهبي و سياسي، نوشته رسول جعفريان ص368 ـ 378 چاپ انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي، پاييز 83، استفاده شده است.
بايد توجه داشت كه برنامهها و آموزههاي دين اسلام، مربوط به دوره و عصر زماني خاصي نيست؛ بلكه براي عموم مردم در هر عصر و زمان است؛ بنابراين، مردم در هر زمان، مكلّف به اجراي فرمانهايي؛ مانند >و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة< [1] يا > و لتكن منكم امة يدعون الي الخير يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر <[2] يا >و السارق و السارقة فاقطعوا ايديهما< [3] هستند. اجراي اينها نيازمند برقراري حكومت و ايجاد تشكيلات نظاممند است. در نتيجه، از ديد اسلام بايد حكومت اسلامي تشكيل شود و حاكم اسلامي، اداره جامعه را بر عهده بگيرد. با توجّه به اين مقدمه، به بررسي روايت نفي حكومت در زمان غيبت ميپردازيم. روايتي، از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است كه: «كل راية ترفع قبل قيام القائم فصاحبها طاغوت يعبد من دون الله ؛ هر پرچمي كه پيش از قيام قائم برافراشته شود، صاحب آن، طاغوت است كه به جاي خدا، پرستش ميشود». [4] شبيه اين مضمون، از امام باقر(علیه السلام) نيز نقل شده است كه فرمود: «هر پرچمي كه پيش از پرچم مهدي برافراشته شود، صاحبش، طاغوت است». سند روايت اول، خوب و قابل اعتبار است؛ ولي سند روايت دوم، اينگونه نيست. براي فهم روايت، بايد به دو نكته توجه كرد: 1. الفاظ روايت، چه محتوايي را بيان ميكند؟ 2. آيا روايات ديگري نيز در اينباره صادر شده است، تا با توجه به آنها معناي صحيح آن روشن شود؟ يا نه؟ «راية» به معناي پرچم است و «رفع راية» كنايه از اعلان جنگ با نظام موجودِ حاكم است. «صاحب پرچم» همان رهبر قيام است كه مردم را به ياري ميطلبد. طاغوت، يعني فرد ستمگر و متجاوزي كه به حريم خدا تجاوز ميكند و مردم را به خود ميخواند كه حاكميت او را بپذيرند. منظور از «قبل قيام القائم» دوران عصر غيبت است. با توجه به الفاظ روايت، ميتوان دريافت، پيش از قيام حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) عدهاي با شعار نجات انسان، مردم را به سوي خود فرا ميخوانند. اينان، بدون آن كه اعتقاد كامل و صحيح به دين داشته باشند، و حاكميت را فقط براي خدا و خليفه خدا بپذيرند، با پيريزي مكتبهاي مختلف، خود و انديشه خود را تنها راه نجات بشريت ميدانند. اينان، طاغوتند كه مردم را از راه الهي به سوي خود منحرف ميكنند؛ از اين رو، اگر فرد عادل و پرهيزكاري كه نور ايمان و تقوا در تمام زندگانياش نورافشاني كرده، به پاخيزد و مردم را به سوي دين خدا و زمينهسازي براي ظهور حضرت فرا خواند، اصلاً از موضوع روايت خارج است. شاهد بر اين بيان، روايت ديگري، با سند صحيح از وجود مقدس امام صادق(علیه السلام) است كه فرمود: اگر يك نفر از ما ]= خاندان پيامبر[ آمد و شما را به قيام و خروج دعوت كرد، خوب بينديشيد كه به چه منظور قيام كرده است ]و براي توجيه قيام او[ نگوييد: «زيد بن علي ] = فرزند امام سجاد،(علیه السلام)[ هم پيشتر قيام كرد»؛ زيرا زيد، مردي دانشمند و راستگو بود و شما را به امامت خودش دعوت نميكرد؛ بلكه به شخصي دعوت ميكرد كه مورد توافق و رضايت اهلبيت قرار گيرد ]= امام معصوم[ . او اگر پيروز ميشد، حتماً به وعدهاش عمل ميكرد و حكومت را به اهلش ميداد. زيد، برابر دستگاه سلطنت قيام كرد، تا آن را سرنگون سازد؛ اما آن كس كه امروز قيام كرده است، شما را به چه امري دعوت ميكند؟ آيا شما را به سوي شخصي دعوت ميكند كه مورد توافق و رضايت آل محمد قرار گيرد؟ نه؛ چنين نيست. شما را گواه ميگيريم كه ما به قيام اين شخص راضي نيستيم. او، اكنون كه به قدرت نرسيده است، با ما مخالفت ميكند؛ پس در صورتي كه قدرت يافت و پرچمي برافراشت، به طريق اُولي، از ما اطاعت نميكند». [5] با توجه به اين روايت، به خوبي ميتوان دريافت كه اگر قيامكننده، دعوتكننده به خود باشد، طاغوت است؛ ولي اگر هدف او، دعوت مردم به خدا و زمينهسازي براي حاكميت حجت حق باشد، قيام او نه تنها اشكال ندارد؛ بلكه در راستاي اراده خداوند است كه ميخواهد با حاكميت حاكم اسلامي، به مقررات عمل شود. امام صادق(علیه السلام) دربارة رجوع به فقيه فرمود: «فاني قد جعلته عليكم حاكماً؛ من، او ]= فقيه[ را بر شما حاكم قرار دادم» [6]. به راستي آيا زندگي تحت سيطره حكومت ظلم، مطلوب خدا و عقل است يا زير چتر عالم عادل مسلمان و كدام يك به زمينهسازي براي ظهور كمك ميكند؟ امام حسين(علیه السلام) به نقل از پيامبر(صل الله علیه و اله و سلم) فرمود: «هر كس حاكم ستمگري را ببيند كه حرام خدا را حلال كرده و عهد خدا را شكسته و با سنت پيامبر(صل الله علیه و اله و سلم) مخالفت کرده و ميان بندگان خدا به ظلم رفتار کرده است و او، برابر چنين حاكمي با عمل و گفتار مخالفت نكند، بر خدا است كه او را در جايگاه همان ستمگر ]جهنم[ وارد كند. [7] لذا قيام براي حق، طاغوت نيست. [8] [1] . انفال (8): 60؛ (هر نيرويي در قدرت داريد براي مقابله با آنها ]دشمنان[ آماده سازيد). [2] . آل عمران (3): 104؛ (بايد از ميان شما، جمعي دعوت به نيكي، و امر به معروف و نهي از منكر كنند). [3] . مائده (5):38؛ (دست مرد دزد و زن دزد را، به كيفر عملي كه انجام دادهاند، قطع كنيد). [4] . بحارالانوار، ج52، ص143. [5] . بحارالانوار، ج52، ص 302. [6] . بحارالانوار، ج2، ص 221و222 و ج101، ص262. [7] . الكامل في التاريخ، ج4،ص48. [8] . دادگستر جهان، ابراهيم اميني.
- سوال 1 : براي آن که ظهور امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) واقع شود، چه شرايطي بايد موجود باشند؟
- سوال 2 : آيا با توجه به شرايط کنوني جهان، زمينهها و شرايط براي ظهور امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آماده است؟
- سوال 3 : دنيا و مردم، چه شرايطي بايد داشته باشند تا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور كنند؟
- سوال 4 : امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آمدني است يا آوردني؟
- سوال 5 : چرا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور نمي¬كند؟ مانع عمده ظهور چيست؟
- سوال 6 : امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آمدني است يا آوردني؟
- سوال 7 : انقلاب اسلامي ايران، چه نقشي در امر قيام و ظهور امام مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارد؟
- سوال 8 : حضرت صاحبالزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) قيام خود را از كجا آغاز ميكند؟
براي انقلاب جهاني و بزرگ امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مانند هر انقلاب ديگر، چهار شرط متصور و لازم است: الف. قانون جامع يك انقلاب، براي درهمشكستن وضع موجود و برقراري وضع مطلوب، به دو نوع برنامه نياز دارد: 1. برنامه براي نابودي وضع موجود (دوران انقلاب)؛ 2. قانون مناسب براي حركت جامعه به طرف وضعيت مطلوب و رسيدن به حالت آرماني (دوران تثبيت). قيام جهاني حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز اين دو نوع برنامه را لازم دارد. برنامه آن حضرت در قسمت اول، بر اساس روايات، پس از دعوت به راستي، حركت مسلحانه تا نابودي كامل شرك و كفر و فساد است. به عبارت دقيقتر، حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هنگام ظهور، ابتدا مردم را دعوت به دين حق و امامت خويش ميكند و اگر كسي مخالفت كرد و خواست به راه شرك و کفر و تباهي ادامه دهد، حضرت با وي مقابله ميكند. اين روش بر گرفته از قرآن است. [1] برنامه حضرت در بخش دوم نيز بر اساس عمل به كتاب خدا و سنت پيامبر است. قانوني که از طرف خالق و پروردگار انسان فرستاده شده و تضمينکننده سعادت دنيايي و آخرتي او است. پيامبر اکرم(صل الله علیه و اله و سلم) در بياني فرمود: سيره و سنت او، سنت من است. مردم را بر دين و آيين من به پا خواهد داشت و آنان را به كتاب پروردگارم دعوت ميكند. [2] ب. رهبري شرط ديگر براي پيدايش يك انقلاب، وجود رهبر و پيشوايي آگاه، توانمند، شجاع، قاطع، دلسوز و فداکار است، تا با آشنايي كامل از اهداف و برنامهها، امکانات و زمينهها، موانع و مشکلات، با مديريتي صحيح و هوشمندانه، حركت انقلاب را رهبري كند و تا آخرين نفس ادامه دهد. انقلاب عظيم امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز داراي اين شرط است. رهبر اين انقلاب، بزرگمردي از دودمان پيامبر(صل الله علیه و اله و سلم) و سلسله نوراني امامت است كه در دامان ولايت پرورش يافته و وارث علوم انبيا و آگاه به قرآن و معارف دين است. پيامبر اعظم(صل الله علیه و اله و سلم) در بياني فرمود: مهدي اين امت از ما است، كسي كه زمين را از قسط و عدل پر ميكند همانگونه كه از جور و ظلم پر شده است. [3] ج. ياران شرط ديگر يك انقلاب، وجود ياراني فداكار است كه با آشنايي با رهبر و برنامهها و اهداف او و اعتقاد راسخ به آنها، تا آخرين لحظه، از رهبر و انقلاب دست برندارند و آماده هرگونه فداكاري باشند. قيام جهاني امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز به ياراني نياز دارد كه ضمن آشنايي و اعتقاد به امام و دين، تا آخرين لحظه فداكاري كنند. از امام جواد7 ضمن حديثي نقل شده است: اصحاب او ]= حضرت مهدي[7 به سوي او اجتماع ميكنند كه 313 نفرند، به تعداد اهل بدر، از نقاط مختلف زمين … وقتي اين عده جمع شدند، خدا امر او را ظاهر ميكند و چون عقد كامل شد ـ كه دههزار نفرند ـ به اذن خدا خروج ميكند. [4] د. آمادگي و پذيرش عمومي يكي ديگر از شرايط يك انقلاب و تحقق آن، پذيرش مردمي است. بايد مردم خواستار تغيير حاکميت و وضع موجود بوده و رهبر انقلاب و برنامههاي او را واقعاً پذيرا باشند. در غير اين صورت، حرکت انقلاب به سرانجام مطلوب نخواهد رسيد. انقلاب امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز اين شرط را لازم دارد. مردم بايد به حدي از رشد و آگاهي رسيده باشند كه پذيراي حركت اصلاحي و قيام بزرگ منجي عالم بشريت باشند، تا هنگام قيام، او را پذيرفته و براي تحقق اهداف و برنامههاي او همکاري کنند.[5] [1] . بقره (2): 193؛ «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّي لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ»؛ «و با آنها پيكار كنيد تا فتنه (بت پرستي و سلب آزادي از مردم) باقي نماند و دين، مخصوص خدا گردد». [2] . كمال الدين، ج 2، ب39، ح6. [3] . «منا ـ والذي نفسي بيده ـ مهدي هذه الامة الذي يملأ الارض قسطاً و عدلاً كما ملئت جوراً و ظلما»؛ همان، ج1، باب24، ح10. [4] . همان، ج2، ب37، ح2. [5] . تاريخ، نمونههاي متعددي را از آمادگي و عدم آمادگي مردم در سينه خود انباشته است؛ براي نمونه اعلام آمادگي مردم مدينه در هجرت پيامبر اسلام(صل الله علیه و اله و سلم) به آن شهر و استقرار حکومت اسلامي نقش اساسي داشت. نيز خواست عمومي مردم مدينه و شهرهاي ديگر که در مدينه اجتماع کرده بودند، حکومت عدلگستر امام علي7 را در پي داشت. همچنين عدم همراهي عموم مردم با امام حسن و امام حسين8 و شهادت آن دو امام بزرگوار، توسط دشمنان اسلام.
- سوال 1 : آيا واسطه فيض بودن امام زمان ) عج) ، در نعمتها و در عالم وجود غير از روايات، ريشه قرآني هم دارد؟
- سوال 2 : چرا آن حضرت غايب شد؟
- سوال 3 : اگر امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بين مردم بود و مردم را به راه راست راهنمايي ميكرد بهتر نبود؟ خداوند بر همه چيز قادر است و ميتواند او را از شرّ كافران حفظ كند.
در اينباره به مباحثي ميتوان اشاره کرد: شفاعت يكي از معارفي كه قرآن در آيات فراوان به آن اشاره ميفرمايد، شفاعت است. معناي شفيع، واسطه است. خداوند، ميان خود و موجودات ديگر، شفيعان يا به اصطلاح واسطههايي را قرار داده است. علامه طباطبايي(ره)، در بيان معناي شفاعت ميفرمايد: شفاعت، دو قسم است: تكويني و تشريعي. شفاعت تكويني، از تمام اسباب وجودي سر ميزند و همه اسباب، نزد خداوند، شفيع هستند؛ چون، ميان خدا و مسبب خود واسطهاند، اما شفاعت تشريعي كه در دايره تكليف و مجازات واقع است، خود، دو نوع است: شفاعت در دنيا و شفاعت در قيامت كه باعث آمرزش گناهان و قرب به خدا ميشود. [1] با توجه به اين مطلب، آياتي كه در آنها به شفاعت و سببيت اشاره شده است، واسطه فيض بودن را ميرساند. البته اين واسطة فيض بودن، شامل همه موجودات است که مصداق كامل آن، امامان(علیهم السلام)هستند؛ زيرا آنان، از نظر قدرت وجودي و قرب به خداوند، از همه موجودات بالاتر هستند؛ خداوند ميفرمايد: «سپس بر تخت (قدرت) قرار گرفت، و به تدبير كار (جهان) پرداخت؛ هيچ شفاعت كنندهاي، جز با اذن او نيست». [2] همچنين: «آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آن اوست: كيست كه در نزد او، جز به فرمان او شفاعت كند؟ (بنابراين، شفاعتِ شفاعت كنندگان براي آنها كه شايستة شفاعتند از مالكيت او نميكاهد)». [3] مرحوم علامه طباطبايي تصريح ميفرمايد كه منظور از اين دو آيه، شفاعت تكويني است[4] در ذيل آيه دوم در تفسير عياشي از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است كه منظور از اين شفيعان، ما هستيم، پس هر خير و خوبي كه به ما ميرسد، با شفاعت و وساطت و سببيّت امامان است. وقتي دعا ميكنيم، امامان، مريض ما را شفا ميدهند؛ يعني در حقيقت، آنان در عالَمِ تكوين تصرف ميكنند و اين بهبودي را از خداوند متعال ميگيرند و اين هم نوعي وساطت در فيض است. فرشتگان که در آيات فراوني، واسطه بين خداوند و موجودات ديگر معرفي شدهاند، سجده بر انسان كامل ميكنند و اين خود، نشانه مقام بلند انسان كامل است. طبيعي است هر موجود قويتر و نزديكتر به خداوند، سبب و واسطه ميان خدا و موجودات پايينتر است؛ پس انسان كامل، واسطه ميان فرشتگان و خداوند است و اين واسطه بودن، همان واسطه بودن در وجود و فيض هستي است. نورانيت خداوند، ميفرمايد: >اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ< ؛ خداوند، نور آسمانها و زمين است». [5] در تفسير اين آيه، مرحوم علامه طباطبايي ميفرمايد: «ظهور اشيا به نور الهي، عين وجود يافتن آنها است». [6] ادامة آيه ميفرمايد: >مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَوةٍ…<؛ «مثل نور خداوند همانند چراغداني است كه …». اين آيه، ثابت ميكند، نور خداوند، مَثَلي دارد و در روايت ذيل اين آيه، مَثَل به اهلبيت(علیهم السلام)تطبيق داده شده است. [7] نيز خداوند ميفرمايد: >وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا<[8]؛ زمين به نور پروردگارش روشن شد». در تفسير اين آيه، از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که «رب الارض»، يعني امام الارض[9] و منظور از «ربّها» در آيه، امام هر عصر است. در زيارت جامعه كبيره نيز چنين آمده است: « و اشرقت الارض بنوركم ؛ زمين، به نور شما اهلبيت، روشن شد». با توجّه به اين موارد، ميتوان نتيجه گرفت خداوند، خالق و به وجود آورنده همه موجودات است؛ اما اين فيضِ وجود، به اذن الله، توسط امامان، به ماسويالله ميرسد؛ همانگونه كه ربوبيت حضرت حق نيز از طريق امامان(علیهم السلام)، تحقق مييابد. [1] . ترجمه الميزان، ج 1، ص 260. [2] . «ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الأَمْرَ مَا مِن شَفِيعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ»؛ يونس (10): 3. [3] . «لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ»؛ بقره (2): 225. [4] . ترجمه الميزان، ج 1، ص 242. [5] . نور (24): 35. [6] . ترجمة الميزان، ج 15، ص 168. [7] . تفسير قمي، ج 2، ص 102. [8] . زمر (39): 69. [9] . تفسير قمي، ج 2، ص 253.
- سوال 1 : وظايف منتظران امام زمان(علیه السلام) چيست؟
- سوال 2 : پديده ظهور چيست و حديث «هر صبح و شام منتظر فرج باشيد» به چه معنا است؟(انتظار دائم وهمیشگی داشتن، چگونه با علايم وشرايط جمع میشود؟)
- سوال 3 : دربارة ابعاد انتظار امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) توضيحاتي ارائه کنيد؟
- سوال 4 : انتظار فرج چه فوايدي دارد؟
وظايفي كه بر عهده يك منتظر است عبارت است از: 1. معرفت و شناخت امام زمان(علیه السلام)؛ در روايات ما، تأكيد فراوان شده است كه انسان بايد امام زمان خود را بشناسد؛ چون، پيمودن مسير درست و صراط مستقيم الهي، جز به معرفت او ممكن نخواهد بود. پيامبر(صل الله علیه و اله و سلم) فرمود: من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية؛ هر كس بميرد؛ در حالي كه امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهليت مرده است. [1] 2. الگو پذيري: پيامبر اكرم(صل الله علیه و اله و سلم) ميفرمايد: خوشا به حال آنان که قائم خاندان مرا درک کنند؛ در حالي که پيش از دوران قيام، به او و امامان پيش از او اقتدا کرده و از دشمنان ايشان، اعلام بيزاري کرده باشند. آنان، دوستان و همراهان من و گراميترين امت، نزد من هستند. [2] از مهمترين رفتارها، پرهيزگاري و حسن خُلق است. امام صادق(علیه السلام) فرمود: هر کس دوست دارد از ياران حضرت قائم(علیه السلام) باشد، بايد منتظر باشد و در حال انتظار، به پرهيزکاري و اخلاق نيکو رفتار كند. [3] 3. ياد حضرت: اگر كسي به حقيقت، منتظر محبوب خود باشد، پيوسته در انديشه او خواهد بود. منتظر واقعي، سعي ميكند در همه حال، به ياد آن بزرگوار باشد و اعمال خود را از انحراف و كجيها حفظ كند. ياد آن حضرت، با خواندن دعاهاي آن بزرگوار، توسّل به آن عزيز، صدقهدادن براي سلامتي او، انجام دادن خيرات به نيابت او، دعا كردن براي تعجيل فرج او، ندبه كردن در فراق او و تجديد پيمان در ياري او، تحقق مييابد. 4. تلاش براي حفظ ايمان در زمان غيبت: ازآن جا كه در زمان غيبت، خطرات فراواني براي ايمان و عمل پيش ميآيد و فكرها و مذاهب انحرافي در مسير انسان پيدا ميشود و شياطين دوستنما سعي در گمراهي انسان دارند، انسان منتظر، پيوسته در حفظ ايمان و عمل خود ميكوشد. در اين زمينه، او پيرو مجتهد جامعالشرايط مورد سفارش و توجه امامان معصوم(علیهم السلام) است؛ زيرا او كسي است كه از نظر علمي و عملي، مورد تأييد آن حضرت قرار گرفته است. 5. زمينه سازي براي ظهور: منتظر واقعي، با درك صحيح معناي انتظار، ميكوشد زمينه ظهور امام زمان(علیه السلام) را تقويت كند؛ بنابراين، هم به اصلاح نَفْس و خودسازي ميپردازد و هم با امر به معروف و نهي از منكر، سعي در ساختن جامعه دارد؛ پس او فردي متعهد برابر خود و جامعه خويش است. [1] . بحارالانوار، ج23، صص76-95. [2] . بحار الانوار، ج 52، ص 130. [3] . همان، ص 140.
- سوال 1 : چگونه ميتوانيم سطح فکري و اعتقادي خود را در ارتباط با امام عصر (عج)بالاتر برده و عميقتر کنيم؟
- سوال 2 : چگونه ميتوان نايب امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را در زمان غيبت شناخت؟
- سوال 3 : ويژگيهاي ياران امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)چيست؟
- سوال 4 : ياران امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) چند نفرند و از چه شهرهايي هستند؟
- سوال 5 : آيا انحصار ياران حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به 313 نفر، يك نوع تبعيض نيست؟ چرا 313 نفر؟
- سوال 6 : چرا بيشتر ياران حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مرد هستند؟
- سوال 7 : آيا تعداد 313 نفر از ياران خاص امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، همه هم عصرِ زمانِ ظهور هستند يا افرادي از سابق نيز ميان آنان ميباشند؟
- سوال 8 : آيا با خواندن چهل بار دعاي عهد، يار حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ميشويم؟
- سوال 9 : نقش زنان در انقلاب حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) چيست؟
- سوال 10 : آيا ياران حضرت مهدي(علیه السلام)همه از اقوام گذشته هستند يا ما هم مي توانيم از ياران حضرت باشيم و به او كمك كنيم؟ اگر پيش از ظهور از دنيا رفتيم، آيا راهي هست كه برگرديم و در ركاب حضرت با دشمنان بجنگيم؟
چگونه ميتوانيم سطح فکري و اعتقادي خود را در ارتباط با امام عصر (عج)بالاتر برده و عميقتر کنيم؟ براي بالا بردن سطح فكري و اعتقادي به دو كار نياز است: 1. مطالعه: مطالعه كتابها و گفت و گو با انديشوران و صاحبان علم و فكر و تدبر در آنها. 2. توجه به خدا: توجه به حضرت حق و دعا و انابه به درگاه او و توجه به وظايف ديني، تا دل روشن و پاك گردد و بتواند تجليگاه انوار و معارف حق باشد. اين انوار، هم الهامات الهي را شامل ميشود و هم تفكر.
انتظار، چشم به راه بودن و به معناي دقيقتر، اميد به آيندة روشن است. وقتي انسان، آينده را روشن و زيبا ببيند، سعي ميكند به سوي آن رفته، آن را نزديك و نزديكتر كند؛ زيرا انتظار، تنها يك حالت دروني نيست؛ بلكه در انسان ايجاد حركت و نشاط ميكند. انتظار، به جامعه هویت میبخشد؛ از اين رو در روايات، انتظار، بهترين عمل شناخته شده است. در حدیثی نبوی آمده است: أفضل اعمال أمتي انتظار الفرج؛ برترين كارهاي امت من انتظار فرج است. [1] به ویژه انتظار امام زمان (علیه السلام) که به تقويت بنيانهاي فكري و اعتقادي جامعة منتظر ميانجامد. بررسی انتظار و جامعه منتظر نشان میدهد، ویژگیهای مهم جامعه منتظر عبارتند از: وحدت و همدلي جامعه منتظر، در حرکت به سوي هدف خویش، متحد و هماهنگ با امام خویش پیش میرود؛ چرا که راز موفقیت جامعه در رسیدن به سعادت و خوشبختی، همراهی و همیاری با امام خویش است. در کلامی از امام زمان آمده است: ولو أن أشیاعنا وفقهم الله لطاعته علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا؛ و اگر شيعيان ما، كه خدا ايشان را به اطاعتش موفق فرمايد، در وفاي به عهدِ بر عهده ايشان يكدل ميبودند توفيق ديدار ما، از آنها تأخير نميافتاد. طبق این حدیث، چنانچه جامعه منتظر، راه وحدت و یکدلی را در وفای به عهد امام خویش، پیش گیرد، به فیض حضور امام زمان نايل خواهد شد. [2] مقابله با بدعتها جامعه منتظر، مقابل بدعتها و انحرافها در دين و رواج منكرات، موضع ميگيرد. در حركتهاي جمعي، مقابل آنها ايستادگي كرده، مانع رشد جريانات انحرافي و بدعتها ميشود. بيزاري از دشمنان اهل بيت(علیهم السلام) شناخت امام و پيروي و الگو گيري از او، سبب آشكار شدن زيباييهاي اخلاقي ميشود. در حدیثی از پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم) آمده است: خوشا به حال آنكه قائم خاندان مرا درك كند، در حالي كه پيش از دوران قيام به او و امامان قبل از او اقتدا كرده، از دشمنان ايشان، اعلام بيزاري كرده باشد. آنان دوستان و همراهان من و گراميترين امت من نزد من هستند. [3] داشتن اخلاق نيكو به همین لحاظ جامعه منتظر، براي هماهنگی با ا مام زمان (علیه السلام)در اهتمام به رعایت محاسن اخلاق، همة تلاش وکوشش خود را به کار میگیرد. در حدیثی از امام صادق (علیه السلام)آمده است. من سرّه أن يكون من أصحاب القائم فلينتظر و ليعمل بالورع و محاسن الأخلاق و هو منتظر؛ [4] هر كس دوست دارد از ياران حضرت قائم(علیه السلام) باشد، بايد منتظر باشد و در حال انتظار به پرهيزگاري و اخلاق نيكو رفتار نمايد. بينش و بصیرت دربارة زمانه روشن بيني و آگاهي جامعه از محيط پيرامون خود براي انتظاري سازنده، يك ضرورت است؛ چرا كه دوران غيبت، چالشهايي در پيش دارد كه بيتوجهي و غفلت از آنها به مثابه استقبال از خطر و پيروي از مدعيان دروغين وگرایش به عرفانهای کاذب و لغزش در مسیر حقیقت است. شناخت زمان و موقعیت به ويژه از بعد سياسي- اجتماعي براي جامعه منتظر، از اهميت زيادي برخوردار است، چرا كه اين شناخت، به نجات جامعه از فتنههاي عصر غيبت كمك كرده، زمينه مقابله و مبارزه با مدعيان دروغين را فراهم ميكند. در حديثي از امام صادق(علیه السلام) آمده است: العالم بزمانه لاتهجم عليه اللّوابس؛ [5] آنكس كه از وضع زمان خود آگاه است، مورد هجوم «شبهات» قرار نميگيرد. [1] . بحار الانوار، ج52، ص122. [2] . احتجاج، ج2، ص656. [3] . كمالالدين، ج1، ص535. [4] . غيبت نعماني، ص207. [5] . تحف العقول، ص356؛ بحارالانوار، ج75، ص270.
فرج، يعني نصرت، پيروزي و گشايش. مقصود از فرج، نصرت و پيروزي حكومت عدل علوي بر حكومتهاي كفر و شرك و بيداد است؛ بنابراين، انتظار فرج، يعني انتظار تحقق يافتن اين آرمان بزرگ و جهاني. منتظر حقيقي، كسي است كه به حقيقتخواهان تشكيل چنين حكومتي باشد. اين خواسته، آن گاه جدي و راست است كه شخص منتظر، عامل به عدل و گريزان از ستم و تباهي باشد و گرنه انتظار فرج، در حد يك ادعا و شعار بيمحتوا باقي خواهد بود؛ از اين رو، در روايات آمده است كه انتظار فرج، خود، فرج است؛ زيرا كسي كه حقيقتاً منتظر فرج و ظهور حجت خدا و تاسيس حكومت عدلگستر او است، زندگي خود را بر پايه عدل و داد استوار ميسازد. او، انساني است كه حضور و غيبت امام، در نحوة رفتار و سير و سلوكش تفاوتي ايجاد نميكند و پيش از تشكيل حكومت عدل او، چنين حكومتي را در زندگي خود پايدار ساخته است. انتظار فرج، يعني: ـ معرفت امام معصوم و عادل و پيشواي فضيلت؛ ـ عشق به عدالت و ارزشهاي انساني؛ ـ اميد به آيندهاي روشن و نويدبخش؛ ـ تلاش براي برقراري حكومتي عدلپيشه و عدلگستر؛ ـ داشتن روحيه تعهد و مسؤوليتپذيري. اين نوع انتظار فرج است كه بهترين اعمال و بهترين عبادت است و چنين منتظري، مقامي عالي دارد و هرگاه در زمان غيبت از دنيا برود، به منزله كسي است كه پس از ظهور حضرت حجت(علیه السلام) زنده و تحت فرمان او در راه خدا جهاد ميكند. [1] [1] . بحارالانوار، ج52، ص125.
آيا يهود ظهور منجي آخر الزمان را قبول دارد؟ در كتاب تورات و ملحقات آن، بشارتهاي زيادي دربارة آمدن موعود و ظهور مصلحي جهاني در آخرالزمان آمده است كه به قسمتي از آن اشاره ميشود: الف. بشارت ظهور در زبور داوود: در بيش از 35 بخش از مزامير صدوپنجاهگانه، نويد ظهور آن موعود امم و منجي عالم موجود است: زيرا كه شريران منقطع ميشوند؛ امّا متوكلان به خداوند، وارث زمين خواهند شد؛ چون كه بازوهاي شريران شكسته ميشود و خداوند، صديقان را تكيه گاه است. خداوند، روزهاي صالحان را ميداند و ميراث ايشان ابدي خواهد بود. صديقان، وارث زمين شده، ابداً در آن ساكن خواهند شد؛ امّا عاصيان، عاقبت، مستأصل و عاقبت، شريران، منقطع خواهند شد.[1] و [2] ب. بشارت ظهور در كتاب اشعياي نبي : در بخشي از اين كتاب، خداوند، قريبالوقوع بودن تحقّق عدالت خويش را وعده ميدهد و مؤمنان را به اجراي عدالت فرا ميخواند و ميگويد: انصاف را نگاه بداريد، عدالت را جاري کنيد؛ زيرا كه آمدن نجات من و منكشف شدن عدالت من، نزديك است. [3] آنگاه، انصاف، در بيابان، ساكن خواهد شد و عدالت، در بوستان مقيم خواهد گرديد و عمل عدالت، سلامتي و نتيجه عدالت، آرامي و اطمينانِ خاطر خواهد بود تا ابدالآباد. و قوم من، در مسكن سلامتي و در مساكن مطمئن و در منزلهاي آرامي، ساكن خواهند شد. [4] ج. بشارت ظهور در كتاب زكرياي نبي: در آن روز، يهوه ]خدا[ بر تمامي زمين پادشاه خواهد بود و در آن روز، يهوه واحد خواهد بود و اسم او واحد. [5] د. بشارت ظهور در كتاب دانيال نبي : امير عظيمي كه براي پسران قوم تو ايستاده، خواهد برخاست و چنان زمان تنگي خواهد شد كه از حيني كه امتي به وجود آمده است تا امروز، نبوده و در آن زمان، هر يك از قوم تو كه در دفتر مكتوب ياد شود، رستگار خواهد شد و بسياري از آناني كه در خاك زمين خوابيدهاند، بيدار خواهند شد؛ امّا اينان به جهت حيات جاوداني و آنان به جهت خجالت و حقارت جاوداني. و حكيمان، مثل روشنايي افلاك خواهند درخشيد و آناني كه بسياري را به راه عدالت رهبري ميکنند؛ مانند ستارگان خواهند بود تا ابد الآباد. امّا تواي دانيال! كلام را مخفي دار و كتاب را تا زمان آخر، مهر كن. بسياري به سرعت تردد خواهند کرد و علم افزوده خواهد گرديد. خوشا به حال آن كه انتظار كشد! [6] ه. بشارت ظهور در کتاب حبقوق نبي: اگر چه تأخير نمايد، برايش منتظر باش؛ زيرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد کرد..؛ بلکه جميع امتها را نزد خود جمع ميکند. [7] [1] . كتاب مزامير، مزمور37، بندهاي 9 ـ 38. [2] . همچنين در مزمور 72 آمده است: از دريا تا به دريا و از نهر تا به اقصا زمين، سلطنت خواهد کرد. تمامي ملوك، با او كرنش خواهند کرد و تمامي امم او را بندگي خواهند كرد؛ زيرا، فقير را وقتي كه فرياد ميكند و مسكين كه نصرتكننده ندارد، خلاصي خواهد داد. و به ذليل و محتاج، ترحم خواهد فرمود و جانهاي مسكينان را نجات خواهد داد. قومها را به انصاف داوري خواهد کرد. آسمان شادي کند و زمين مسرور گردد. [3] . كتاب اشعياي نبي، باب 59. [4] . همان، باب 32. [5] . كتاب زكرياي نبي، باب 14. [6] . كتاب دانيال نبي، باب 12. [7] . کتاب حبقوق نبي، فصل 2، بندهاي 3.
ديدگاه انجيل و مسيحيت دربارة موعود چيست؟ نام كتاب مقدس مسيحيان، انجيل است كه به دست چهار نفر جمعآوري شده و به نام نويسندگان آن مشهور گشته است. انجيل كنوني، مشتمل بر چهار انجيل متّي،مرقس، لوقا و يوحنا است. اينك، متن برخي از آن بشارتها را كه در انجيل آمده است، ميآوريم: الف. انجيل متي: و فوراً بعد از مصيبت آن ايام، آفتاب، تاريك گردد و ماه، نور خود را ندهد و ستارگان از آسمان فرو ريزند و قوتهاي افلاك، متزلزل گردد. آن گاه علامت پسر انسان در آسمان پديدار گردد و در آن وقت، جميع طوايف زمين، سينهزني كنند و پسر انسان را ببينند كه بر ابرهاي آسمان، با قوّت و جلال عظيمي ميآيد. [1] ب. انجيل مرقس: عيسي، خطاب به حواريون گفت: «زنهار كسي شما را گمراه نكند؛ زيرا كه بسياري به نام من آمده، خواهند گفت كه من هستم و بسياري را گمراه خواهند کرد؛ امّا چون جنگها و اخبار جنگها را بشنويد، مضطرب مشويد؛ زيرا كه وقوع اين حوادث، ضروري است. ليكن انتها، هنوز نيست؛ زيرا كه امتي بر امتي و مملكتي بر مملكتي خواهند برخاست و زلزلهها در جايها، حادث خواهد شد و اغتشاشها پديد ميآيد و اينها، ابتداي دردها ميباشد، ليكن شما از براي خود احتياط كنيد. ولي از آن روز و ساعت، غير از پدر، هيچ كس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم. پس بيدار شده و دعا كنيد؛ زيرا نميدانيد آن وقت كي ميشود در شام يا نصف شب يا بانگ خروس يا صبح. مبادا ناگهان آمده، شما را خفته يابد. [2] ج. انجيل لوقا: و كمرهاي خود را ببنديد، چراغهاي خود را افروخته بداريد. خوشا به حال آن غلامان كه آقاي ايشان چون آيد، ايشان را بيدار يابد. پس شما نيز مستعد باشيد؛ زيرا در ساعتي كه گمان نميبريد، پسر انسان ميآيد. [3] د. انجيل يوحنا: و بدو قدرت بخشيده است كه داوري هم بكند؛ زيرا كه پسر انسان است و از اين تعجب نكنيد؛ زيرا، ساعتي ميآيد كه در آن، جميع كساني كه در قبورند، آواز او را خواهند شنيد و بيرون خواهند آمد. [4] لازم به ذكر است در انجيل و ملحقات آن، هشتاد بار كلمه «پسر انسان» آمده است كه فقط سي مورد آن، با حضرت عيسي مسيح قابل تطبيق است؛ امّا پنجاه مورد ديگر، از نجاتدهندهاي سخن ميگويد كه در آخرالزمان و پايان روزگار ظهور خواهد كرد.[5] [1] . انجيل متي، باب 24. [2] . انجيل مرقس، باب 13. [3] . انجيل لوقا، باب 12. [4] . انجيل يوحنا، باب 5. [5] . مستر هاكس آمريكائي، قاموس كتاب مقدس، به نقل از كتاب ظهور حضرت مهدي7 از ديدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، نوشته سيد اسدالله هاشمي شهيدي.
- سوال 1 : چگونه ميتوانيم سطح فکري و اعتقادي خود را در ارتباط با امام عصر (عج) بالاتر برده و عميقتر کنيم؟
- سوال 2 : قرآن كريم براي معرفي افراد از چه روشهايي استفاده كرده است؟
- سوال 3 : با توجه به اينكه نام پيامبر(صل الله علیه و اله و سلم)در تورات ذكر شده است، چرا نام حضرت مهدي(علیه السلام) به صورت صريح در قرآن نيامده است؟
- سوال 4 : چه شباهت هايي ميان پيامبران الهي(علیهم السلام) و امام مهدي(علیه السلام) وجود دارد؟
- سوال 5 : دربارة چهره ظاهري و شمايل حضرت توضيح دهيد؟
- سوال 6 : در قرآن آمده است كه ابليس از خداوند تا روز قيامت مهلت خواست؛ اما خداوند فرمود: «الي يوم الوقت المعلوم» منظور از آن، كدام روز و وقت است؟
براي بالا بردن سطح فكري و اعتقادي به دو كار نياز است: 1. مطالعه: مطالعه كتابها و گفت و گو با انديشوران و صاحبان علم و فكر و تدبر در آنها. 2. توجه به خدا: توجه به حضرت حق و دعا و انابه به درگاه او و توجه به وظايف ديني، تا دل روشن و پاك گردد و بتواند تجليگاه انوار و معارف حق باشد. اين انوار، هم الهامات الهي را شامل ميشود و هم تفكر.
- سوال 1 : اين حديث كه مي فرمايد: «مهدي عدالت را وارد خانههاي مردم ميكند، همچنانكه سرما و گرما وارد خانهها مي شود» به چه معنا است؟
- سوال 2 : چنانچه امام زمان(علیه السلام) به قرآن و سنت پيامبر(صل الله علیه و اله و سلم) عمل مي كند؛ آوردن «كتاب جديد» در روايات به چه معنا مي باشد؟
- سوال 3 : صداي حضرت در زمان ظهور چگونه به گوش، همه مي رسد؟
- سوال 4 : منظور از اين حديث «نحن صنائع ربنا و الخلق بعد صنائعنا … » كه از امام زمان(علیه السلام) در توقيعي صادر شده، چيست؟
- سوال 5 : در روايت آمده است امام زمان(علیه السلام) چهار مسجد را تخريب مي كند؛ آن مساجد كدامند و چرا تخريب ميشوند؟
- سوال 6 : اولين شخص بيعت كننده با حضرت، چه كسي است؟
براي فهم اين روايت اشاره به چند نكته كه از امام صادق(علیه السلام) نقل شده ضروري است: 1. در متون اسلامي، توجه خاصي به عدالت شده است. قرآن کريم به مؤمنان سفارش مي کند: يا أَيها الَّذينَ آمَنُوا کونُوا قَوَّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لايجْرِمَنَّکمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ؛ اى کسانى که ايمان آوردهايد! براى خدا به داد برخيزيد و به عدالت شهادت دهيد، و دشمنىِ گروهى، شما را از اجراي عدالت باز مدارد. عدالت پيشه کنيد که آن به تقوا نزديک تر است و از خدا پروا داريد که خدا به آنچه انجام مىدهيد، آگاه است.[1] 2. در عصرِ ظهورِ حضرت مهدي(علیه السلام) عقول انسانها کامل ميشود. تکامل عقول و درک بالاي انساني، از مهمترين عوامل و زمينههاي تحقق عدالت در جامعه انساني است؛ زيرا مردم به خوبي عظمت عدالت را درک کرده و بدان پايبند خواهند بود. ابن ابي يعفور از امام باقر(علیه السلام) روايت ميکند: إذا قام قائمنا وضع يده علي رؤوس العباد فجمع بها عقولهم و کملت بها أحلامهم؛ چون قائم ما قيام کند، دستش را بر سر بندگان نهد؛ پس به وسيلة آن، عقل و خرد آنها کمال يابد.[2] بنابراين تكاملپذيري انسان، موجب گرايش او به عدالت خواهد شد. 3. عدم رعايت حقوق ديگران هميشه از روي علم و آگاهي نيست؛ بلکه گاهي به علت جهل به آن است. در چنين صورتي شخص تصور ميکند اين کار ظلم نيست؛ در حالي که اگر واقعيت براي او بيان شود، هرگز دست به ظلم و ستم نميزند. در زمان حکومت حضرت مهدي(علیه السلام) حق به تمام و کمال آشکار و وظايف و حقوق متقابل افراد کاملاً روشن ميشود و حضرت، همة زواياي روابط انساني، اجتماعي، الهي و… را روشن ميکند؛ لذا براي عامل به عدالت، نقطه مبهمي وجود ندارد تا در اثر آن، ظلمي صورت گيرد.[3] 4. از عوامل بسيار مؤثري که گاهي انسانها را به سوي بيعدالتي و ظلم و ستم سوق ميدهد ـ علاوه بر نفس اماره انسانها ـ وجود شيطان و وسوسههاي او است؛ به طوري که بعضي اوقات در اثر اين وسوسهها، انسان به قتل و تجاوز و… ميپردازند. طبق روایات، شیطان در عصر ظهور امام دوازدهم از بین خواهد رفت. در پی این اتفاق و از بین رفتن این عامل انحراف، عقل و خرد رشد نموده، تکامل مییابد و بستر گرایش و پذيرش عدالت پدید میآید. بعد از بيان اين مقدمات به بررسي حديث ميپردازيم: فراگيري عدالت و گسترش آن حتي به درون خانهها و خانوادهها و تشکيل خانواده بر اساس عدالت، کاري دشوار و از نظر نظامهاي حقوقي و اخلاقي بسيار سخت است. روشن است كه خاستگاه اصلي تصحيح روابط اجتماعي و سامان يابي جامعه، خانواده است. در اين محيط کوچک و هسته نخستين زيست گروهي، افراد ميآموزند چگونه شؤون يک ديگر را مراعات كرده، حق و حقوق متقابل را در نظر داشته باشند. در نتيجه و در اين فضا، روحيه عدالت طلبي و عدالت خواهي به تمام نقاط و زواياي زندگي انسان نفوذ ميکند و هيچ جايي پيدا نميشود، مگر اينکه عدالت در آنجا جاري شود. تشبيه گسترش عدالت و فراگيري دادگري، به نفوذ گرما و سرما، از باب تشبيه معقول به محسوس است؛ زيرا گرما و سرما، سرعت انتقال و نفوذ پذيري بالايي دارند و هر جا منفذي باشد، به سرعت از آنجا عبور كرده، به نقطه ديگر منتقل ميشوند. اگر در فضاي خانه قرار بگيرد، به سرعت تمام فضاي خانه را پر ميکنند؛ لذا عدالت مهدوي نيز به سرعت گسترش مييابد و به خانهها نفوذ ميکند. اهل خانه و خانواده هم تحت تأثير اين فضا قرار گرفته، براي رشد و کمال خود و حفظ حقوق اطرافيان تلاش ميکنند. [1] . مائده: 8. [2] . کمال الدين، ج2، باب 58، ح22، ص596. [3] . همان، ص372؛ بحارالانوار، ج52، ص322.
ابتدا باید دقت کرد که در حديث نيامده است كه دنيا پر از ظالم شود؛ بلکه فرمودهاند: دنيا پر از ظلم شود. دقت در اينباره نشان ميدهد كه اينگونه روايات به توصيف جامعه در عصر غيبت ميپردازد و به هيچ وجه بر وقوع ظلم و ستم توصيه و يا تأکيد نميکند؛ چون بين پر از ظلم شدن و پر از ظالم شدن تفاوت وجود دارد. براي مثال اگر بگويند وقتي در سالن را باز ميكنيم که پر از دود شود، اين به آن معنا نيست که همه مردم سيگاري شوند تا سالن پر از دود شود. شايد افراد زيادي که اهل سيگار نيستند، در سالن وجود داشته باشند؛ ولي فردي نا اهل، با آوردن کندهاي درخت سوخته، سالن را پر از دود کند. اين جمله غير از آن است که بگوييم وقتي در سالن را باز ميکنيم که تمام مردم اهل سيگار باشند؛ پس، معناي جملة سالن پر از دود شود با سالن پر از افراد سيگاري شود، يكي نيست. زمان ظهور، افرادي که از هر جهت صالحند، بسيار زياد هستند؛ ولي به وسيلة چند جنايتکار همه دنيا ميتواند پر از ظلم شود؛ همانطور كه يك نفر ميتواند با آوردن كندهاي درخت سوخته، سالن را پر از دود كند. يک ياغي متجاوز ميتواند چند منطقه را به آتش بکشد، با آنکه در هر منطقه افراد صالحي هم وجود داشته باشد.
ازدواج حضرت مهدى(عج) از جمله مسایلی است که اظهار نظر قطعی در باره آن چندان آسان نیست.آنچه در پاسخ به این سؤال می توان گفت این است که: دو نظريه وجود دارد و هر كدام شواهدى دارند. بر اساس قواعد كلى، مىتوان گفت : آن حضرت ازدواج نكرده و اشكالى هم نخواهد داشت ؛ زيرا آن حضرت هر چيزى را كه با غيبت منافات داشته باشد، انجام نمىدهد ؛ زيرا ازدواج با غيبت منافات داشته و مستلزم آشكار شدن وضعيت امام(عج) خواهد بود ؛ ازدواج بامسأله غايب بودن آن حضرت (با توجه به نظر مخفى شدن جسم او از ديدهها)، امكان ندارد و اگر بخواهد ظاهر شود و ازدواج كند، اين همان محذورى است كه بايد از آن دورى كند... اگر نظر ديگران (پنهان بودن عنوان و شخصيّت امام)، را مورد توجه قرار دهيم، باز مىگوييم كه ازدواج آن حضرت با شخصيت واقعى خود، امكان ندارد و منافى با اصل «غيبت» است محمد صدر، تاريخ غيبت كبرى، ص 80 و 81. از طرف ديگر، هيچ دليل روشن و قطعى، بر وجود زن و فرزند براى آن حضرت نيست ؛ چون مسئله غيبت، مهمتر از ازدواج است و مىتواند براى مصلحت بالاتر، مسئله مهم (ازدواج) را ترك كند وکاری مهم تر را انجام دهد و عمل به سنت پيامبر«ص» مىتواند بعد از ظهور و قيام انجام گيرد و ايشان تشكيل خانواده دهد و بنابر قولى احتمال دارد، ايشان در زمان غيبت صغرى ازدواج كرده باشد ؛ اما با آغاز غيبت كبرى به دليل مصالح مهمتر ازدواج را ترك كرده باشد. بعضى از شواهد، دالّ بر وجود همسر و فرزند براى او است ؛ از جمله : الف. قواعد كلى احكام كلى شريعت محمدى«ص» ايجاب مىكند كه حضرت بقية اللَّه(عج) نيز مانند ديگر پيشوايان معصوم تشكيل خانواده داده و از سنت جدّ بزرگوارش حضرت محمد«ص» پيروى كند. محدّث نورى مىگويد : «چگونه ترك خواهد نمود چنين سنت عظيمه جدّ بزرگوار خود را، با آن همه ترغيب و تحريضى كه در فعل آن و تهديد و تخويف كه در ترك آن شده است! سزاوارترين امت در اخذ به سنت پيامبر«ص»، امام هر عصر است و تاكنون كسى ترك آن را از خصايص آن جناب نشمرده است» نجم الثاقب، ص 224.. ب. روايات در كتاب الغيبة، از مفضّل بن عمر از صادق«ع» نقل شده است : «لا يَطّلع على موضعه احَدٌ مِن وُلدِه و لا غيره»؛ ؛ الغيبة، ص 102. ؛ «بر مكان ايشان هيچ كس، حتى فرزندى از فرزندانش اطلاع ندارد». سيد بن طاووس در جمال الاسبوع مىگويد : «روايتى با سندهاى متصل يافتم كه حضرت ولى عصر(عج) را اولاد بسيارى هست كه در شهرهاى كرانه دريا حاكم و والى هستند و درنيكى و بزرگوارى، در رأس نيكان روزگار و در قله صفات ابرار و اخيار هستند» جمال الاسبوع، ص 512.. ابوبصير از امام صادق«ع» نقل مىكند: «گويا مىبينم كه قائم ما با خانوادهاش در مسجد سهله اقامت گزيده است. ابوبصير مىگويد : گفتم : فدايت شوم! قائم هميشه در آن مسجد است؟ فرمود : آرى» اثبات الهداة، ج 3، ص 583، ح 776.. البته با بررسىهاى سندى و دلايل اين روايات، به طور قطع نمىتوان وجود فرزند را براى آن حضرت اثبات كرد براى مطالعه درباره اين روايات ر.ك : حبيب اللَّه ظاهرى، ص 495 و 496.. دو. دعاها ابن طاووس دعاى امام رضا«ع» را در مورد حضرت مهدى(عج) چنين نقل كرده است : «اللهم صلّ على ولاة عهده و الائمّة من ولده»؛ جمال الاسبوع، ص 51.. همچنين از آن حضرت نقل شده كه دعا مىفرمود : «اللهم اعطه فى نفسِه و اهله و ولده و ذُرّيته و امته و جميع رعيّته ما تقرّبه عينه و تُسِرُّ به نفسه»؛ بحار الانوار، ج 95، ص 232.. در بخشى از صلواتى كه از ناحيه مقدسه صادر شده، آمده است : «و صلّ على وليّك و ولات عهده و الأئمّة من ولده و مُدّ فى اَعمارهم و زد فى آجالِهم»؛ كتاب الغيبة، ص 107 ؛ بحار الانوار، ج 52، ص 22.. اين ادعيه به صورت كلى وجود زن و فرزند را براى آن حضرت مطرح مىكنند ؛ اما درباره همين ادعيه و الفاظ آنها نيز بين علما اختلاف نظر هست ؛ براى مثال برخى دعاى امام رضا«ع» «اللهم صلى على ولاه عهده و الائمّة من ولده»؛ را چنين نقل كردهاند : «اللهم صل على ولاة عهده و الائمّة من بعده»؛. سه. اسامى فرزندان امام روايت انبارى، گوياى اين مطلب است كه آن حضرت فرزندانى دارد ؛ بدين ترتيب : 1. طاهر فرمان رواى يكى از جزاير (واقع در درياى مديترانه)، به نام زاهره ؛ 2. قاسم فرمان رواى جزيره رائقه ؛ 3. ابراهيم، حاكم شهر صافيه ؛ 4. عبد الرحمان حاكم شهر طلوم ؛ 5. هاشم حاكم شهر عناطيس ؛ داستان اين شهر در بعضى از منابع ذكر شده است ؛ ر.ك : نجم الثاقب، ص 220-222 ؛ بحار الانوار، ج 53، ص 213-221. ولى آن گونه که علامه مجلسی هم متذکّر شده اند بی شباهت به افسانه نيست و مدرك معتبرى هم ندارد ر.ك : ابراهيم امينى، دادگستر جهان، ص 201 و 202.. بر اساس روايتى : «هر امام بايد فرزند داشته باشد، به جز حضرت مهدى(عج) كه فرزند ندارد» كتاب الغيبة، ص 134.. در اين صورت، عدم ازدواج آن حضرت، مخالف سنت پيامبر«ص» نيست ؛ زيرا آن امام همام زندگى عادى و طبيعى مثل ديگران ندارد و پنهان زيستى ايشان نيز بر اساس دستور و مصلحت خداوندى است. افراد ديگرى نيز - همچون خضر و عيسى«ع» - با اينكه زندهاند، ازدواج نكرده و تشكيل خانواده ندادهاند.
اگر چه قابل انكار نيست كه راههايى براى ديدن امام زمان، عليهالسلام، وجود دارد، اما بايد دانست كه ديدار آن بزرگوار، آن هم در دوران غيبت، يك اصل اساسى و ضرورى نيست. در زمان ظهور پيامبر، صلىاللهعليهوآله، و حضور امامان بزرگوار، عليهمالسلام، نيز بسيارى از پيروان صادق و شيعيان راستين بودند كه حتى براى يك بار هم توفيق ديدار نيافتند. آنچه در دوران غيبت، اصل اساسى و وظيفه شيعيان به شمار مىرود، انتظار صادقانه و كسب آمادگي هاى لازم براى يارى رساندن به امام زمان، عليهالسلام، و همراهى با او در احياى ارزش هاى اسلام و قرآن است. كسى كه همواره در حالت انتظار به سر مىبرند و با اصلاح خويش، نسبتبه پيروى و اطاعت از مولاى غايب خود اصرار مىورزد، اگرچه بظاهر امام زمان، عليهالسلام، را نبيند، ولى همواره خود را در محضر او، و وجود گرامى او را در كنار خويش احساس مىكند. در روايت آمده است كه: «هركس در انتظار قائم، عليهالسلام، به سر برد، همچون كسى است كه در خيمه امام زمان، عليهالسلام، و در خدمت او باشد» به عبارت ديگر مىتوان گفت: اگر مقصود ما از ديدار امام زمان، عليهالسلام، فقط ديدن چهره او باشد، بدون اين كه از معنويات حضور شريفش بهرهاى برگيريم و با مدد تعاليم او به مقام قرب و اطاعتخدا نزديكتر شويم، اين خود يك خسارت بزرگ است. و اگر مقصود ما آشناتر شدن دلمان با نور محبت و ولايت او و کسب معرفت براى اطاعت و فرمان پذيرى از خدباشد ، اين امر مستلزم ديدار آن حضرت نیست . بايد دانست كه ديدار آن بزرگوار، در دوران غيبت، يك اصل اساسى و ضرورى نيست كسى كه با نقش امام زمان، عليهاسلام، در شريعت آشناست و دستورات آن بزرگوار را مىشناسد و به آنها عمل مىكند، بدون ترديد مورد عنايت آن مولاى موعود است و چه بسا در فرصتى پيشبينى نشده توفيق ديدن و شناختن او را نيز پيدا كند. اما كسى كه بدون توجه به حقوق امام زمان، عليهالسلام، و بدون رعايت تكليف خود نسبتبه او، همواره فقط در جستجوى ديدن امام زمان، عليهالسلام، است، اگرچه آن حضرت را ببيند، از اين جستجو و ديدار بهرهاى بايسته نخواهد برد. البته همواره شيفتگانى سوختهدل و عاشقى پاكباخته بودند و هستند كه پس از طى مراحل عالى معرفت و اطاعت از مولا، و به دنبال مبارزههاى طولانى با نفس و پشت پا زدن به جلوههاى رنگارنگ و دلفريب دنيا، دم از اشتياق جانكاه و شوق هستى سوز خود نسبتبه ديدار آن حجت الهى زده و مىزنند. در آن مرحله، خود اين عشق و اشتياق راهگشا ست، و آن محبوب حقيقى، خود راه ديدار را نشان مىدهد، و به وعدهگاه وصال دعوت مىفرمايد. زيرا مسلم است كه محبت و شوق آن بزرگوار نسبتبه آنان، شديدتر و فراوان تر از محبت و شوق منتظران نسبت به آن حضرت است.به جهت اشاره به این مطلب در کلامی از حضرت مهدی(علیه السلام) است :« لَوْ أَنَّ أَشْياعَنا وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ عَلَى اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِى الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الُْيمْنُ بِلِقائِنا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا:[1] اگر شيعيان ما ـ كه خداوند آنها را به طاعت و بندگى خويش موفّق بدارد ـ در وفاى به عهد و پيمان الهى خویش نسبت به امام زمان اتّحاد واتّفاق مىداشتند و عهد و پيمان را محترم مىشمردند، سعادت ديدار ما برای ایشان به تأخير نمىافتاد و زودتر به سعادت ديدار ما نائل مىشدند.» [1] . طبرسی ، احمد بن علی ،احتجاج، ج2ص 325
بررسي مسأله مهدويت نشان مي دهد فرايند ظهور نظامي نيست و جنگ وکشتار در اين آموزه راهبرد مناسبي براي ارتباط امام زمان با جامعه نمي باشد تا سلاح ومهمات آن مورد بررسي قرار گيرد ؛ توجه به شباهت هاي حضرت مهدي به انبياء گذشته نشان مي دهد همان گونه که حضرت يوسف بدون استفاده از راهکار هاي نظامي،عزيز مصر شد ممکن است حکومت امام دوازدهم نيز بدون جنگ وخون ريزي مورد اسقبال وپذيرش جامعه قرار مي گيرد به همين روي اشاره به اسب وشمشير به منظور تشبيه سيره امام به سيره رسول خداست که به با عزت و اقتدار به قدرت اسلامي دست يافت وسرزمین مکه بدون جنگ وخون ریزی برای آن حضرت فتح شد وحکومت اسلامی را تشکیل داد .علاوه بر این بر اساس آنچه در روایات وسنت شریف آمده است سلاح انبیاء الهی تجهیزات جنگی نبوده چراکه قدرت ایشان قدرت نرم است وسلاحی در خور خود می طلبد ؛ به فرموده پیامبر سلاح انبیاء الهی دعا است که نفوذ آن در اعماق جان مردمبه به تعبیر روایت « انفذ من سنان الحدید »( بیشتر از سرنیزه ) است . تقليل جمعيت به يک سوم نيز واقعيت ندارد منشأ اين تفکر حديثي از امام صادق است که رواي در آن از صحت تقليل جمعيت جهان به عنوان يک معمّا از امام صادق سوال مي کند که امام در پاسخ او مي فرمايد اين اتفاق در زماني روي داد که هابيل توسط قابيل کشته شد ويک چهارم جمعيت در آن روز کشته شد . بنابراين حديث مذکور نیز ارتباطي به تقليل جمعيت به يک سوم به خاطرافزایش کشتاردرعصر ظهور ندارد. از سوی دیگر سیره امام زمان همان سیره رسول خداست که به اشاره قران کریم نسبت به مردم رئوف ومهربان است و خاطر مردم برای او بسیار عزیز است وچنانچه شدت وحدتی در سیره حضرت لحاظ شود برا ی کفار ومشرکین خواهد بود که به ظغیان در مقابل حضرت بر می خیزند .
معناي ستار بودن خدا، آن است كه اعمال انسانها را از ديگر انسانها ميپوشاند تا آبروي آنان حفظ گردد. پيامبر6 و امامان: مظهر اسما و صفات الهي هستند. همانگونه كه خداوند، ناظر بر اعمال مردم است، پيامبر6 و امامان: نيز چشم خدا ميان خلق هستند و اعمال آنان را ميبينند.[1] ضمن آن كه نظارت پيامبر6 و امام7 بر اعمال مردم، همانند نظارت خداوند، آثار سازنده فراواني دارد؛ يعني همانگونه كه ستّاريت پروردگار، براي تربيت و رشد مردم است، عرضه اعمال مردم بر پيامبر6 و امامان: نيز در همين جهت است؛ زيرا آنان، هاديان امت از طرف خدايند و فيض الهي از طريق آن بزرگواران بر بندگان نازل ميشود؛ بنابراين، هيچ تنافي و تناقضي مشاهده نميشود. آيت الله جوادي آملي ميفرمايد: خداوند متعال که ستّار العيوب است، ميداند کجا ستّاري بکند و کجا ستّاري نکند. اگر کسي ستّار عيوب ديگران باشد و در عين حال مخفيانه مرتکب گناهي شود، ذات اقدس اله اجازه نخواهد داد اسرارش نزد ديگران افشا شود. حتي در قيامت خداوند اجازه نميدهد کساني که کنار يکديگرند از اعمال هم باخبر شوند؛ بنابراين، عملکرد خود شخص بسيار مهم است. اگر کسي پرده ديگران را نَدَرد و آشکارا به گناه دست نيازد، خداوند پردهاش را نميدرد. بر ايناساس، کسي که با قلم و بيان و انديشههاي ناصواب خود، آبروي دين خدا و مردم را ميبرد، به جايي ميرسد که شايسته نيست خداوند متعال آبروي او را حفظ کند. در اين موقعيت، خداي سبحان اجازه ميدهد صاحب دلان ببينند او چه کرده است و حتي احتمال دارد در قيامت، مقابل ديگران رسوا شود.[2] [1]. آن روايتي كه فرموده است خدا، اعمال را حتي از چشم پيامبر6 مخفي ميكند، به مواردي خاص اشاره دارد، تا رحمت بيكران الهي را به تصوير كشد. [2]. پرسشها و پاسخها، ج2، ص 56.
- سوال 1 : اساس و بنيان حركت و نهضت حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آيا بر پايه معجزه است يا روندي عادي و طبيعي مانند انقلابهاي ديگر جهان دارد؟
- سوال 2 : هنگام ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ايران اسلامي ما، در چه شرايط و موقعيت اجتماعي است؟
- سوال 3 : مراد از علايم ظهور چيست؟
- سوال 4 : علايم ظهور كدامند؟
- سوال 5 : کدام يک از علايم ظهور واقع شده است؟
- سوال 6 : آيا به نظر شما، نشانه¬هاي ظهور نزديك است يا اين، صِرف تصوراتي است كه ما داريم؟
- سوال 7 : دجال کيست؟
- سوال 8 : خراساني کيست؟
- سوال 9 : منظور از قتل نفس زکيه چيست؟
- سوال 10 : دربارة سيد حسني توضيح دهيد.
- سوال 11 : دربارة يماني توضيح دهيد.
- سوال 12 : سفياني کيست؟ دربارة او توضيح دهيد.
- سوال 13 : دربارة سيد حسني توضيح دهيد
- سوال 14 : دربارة يماني توضيح دهيد.
- سوال 15 : سفياني کيست؟ دربارة او توضيح دهيد.
- سوال 16 : جهان در آستانه ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در چه شرايطي است؟
- سوال 17 : چرا حضرت در مكه ظهور ميكند؟
- سوال 18 : منظور از صيحه آسماني چيست؟
نهضت جهاني امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به دوگونه ميتوان تفسير كرد الف: تفسيري اعجازآميز و مافوق طبيعي ب: تفسيري عادي و در چارچوب نواميس طبيعت كه از سوي خداوند، بر هستي حكم ميراند. بر اساس تفسير نخست كه گاه از آن، با عنوان «نظريه حصولي بودن ظهور» ياد ميشود، نهضت امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) پديدهاي است كه با اراده مستقيم الهي و به كمك عوامل غيبي آغاز ميشود و به انجام ميرسد و اقبال و ادبار مردم و نيز توجه و تلاش يا غفلت و سستي آنها، هيچ تأثيري در تقديم يا تأخير اين حادثه بزرگ ندارد. اما طبق ديدگاه دوم كه با عنوان «نظريه تحصيلي بودن ظهور» شناخته ميشود، حركت جهاني آن حضرت، روالي عادي و طبيعي دارد و از اين رو نيازمند فراهم شدن بسترها و شرايط، توسط توده مردم است. از ميان اين دو ديدگاه، ديدگاه دوم، به طريق صواب، نزديكتر است؛ چرا كه ديدگاه نخست، از اشكالات متعددي برخوردار است كه در ادامه، پارهاي از آنها را به اختصار خواهيم گفت: 1. اعتقاد به اعجازآميز بودن نهضت امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اعتقادي بر خلاف اصل و روال طبيعي است. اصولاً در جهان هستي كه جهان اسباب و مسببات است، هيچ پديدة عادياي را نميتوان نشان كرد كه بدون اسباب و علل عادي، تحقق يافته باشد[1]؛ چرا كه به تعبير امام صادق(علیه السلام) أبي الله أن يجري الاشياء إلا بأسبابها؛ [2] خداوند، ابا دارد از اينكه پديدهها را جز به واسطة اسباب، تحقق بخشد. بر اين اساس، طبيعتاً نهضت امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز مشمول همين قانون خواهد بود و اگر كسي مدعي باشد كه اين مهم، با دخالت عوامل فوق طبيعي و بدون فراهم شدن بسترهاي عادي، شكل خواهد گرفت، بايد بر مدعاي خود دليلي قاطع اقامه كند. 2. اين ديدگاه، با محتواي پارهاي از آيات قرآن كريم نيز ناسازگار است؛ براي نمونه آيه شريف > إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ <[3]، به روشني تغيير سرنوشت جوامع را از رهگذر تحولاتي ميداند كه ميبايست در درون آن جوامع شكل گيرد. به تعبير ديگر، سنت الهي بر اين است كه سرنوشت جوامع، نه با دخالت عوامل غيبي و نامرئي، كه بر اساس شايستگيها و لياقتهاي خود آنها رقم بخورد. تغييري كه در آخر الزمان به دست امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در عالم انساني تحقق خواهد يافت نيز مصداقي از آيه مورد اشاره است؛ از اين رو، براي ايجاد چنين تحولي كه از نظر وسعت و عمق، بينظير است، نبايد منتظر دخالت عوامل فوق طبيعي نشست؛ بلكه ميبايست در تودة مردم، زمينه چنين تحولي شكل بگيرد. 3. اگر ما به اعجازي بودن حركت امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) معتقد باشيم، براي اين سؤال اساسي كه چرا غيبت آن حضرت، صدها سال به طول انجاميده است، پاسخي نخواهيم داشت؛ چون اگر بنا است كار آن بزرگوار، به وسيله اعجاز به سامان برسد، بسيار منطقي است كه بپرسيم چرا اين اعجاز، صدها سال به تأخير افتاده است؟! حال كه قرار نيست براي ساخته شدن دنيايي سرشار از خوبيها و تهي از رنجها و حرمانها، در مردم تحولي به وجود آيد و به رشد و بلوغ برسند و اين مهم، تنها به يك اشاره خداوند توانا و به امدادهاي غيبي، شدني است، چرا اين اشاره خداوندي، قرنها به تأخير افتاده است و از همان نخست، كارها به سامان نرسيد؟! ديدگاه دوم به سادگي به اين سؤال پاسخ ميدهد كه اگر ظهور، فرايندي است عادي، براي تحققش نيز بايد مردم مهيا شوند و شرايط و زمينههاي آن را فراهم كنند و چون تاكنون چنين نكردهاند، ظهور نيز به تأخير افتاده است. البته تذكر اين نكته ضروري است كه عادي دانستن نهضت امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف). به معناي نفي امدادهاي غيبي نيست؛ چرا كه بيگمان، آن حضرت از آغاز تا سرانجام حركت الهي خود، به وسيله امدادهاي ويژه الهي، تأييد و مساعدت خواهند شد و اين موضوع، از روايات متعددي به دست ميآيد. [4] لزوم تأييد حركتهاي الهي، توسط امدادهاي غيبي و عوامل فوق طبيعي خود، يكي از قوانين حاكم بر هستي است. خداوند، اراده كرده است افراد يا اجتماعاتي را كه با نياتي زلال در مسير كمال، گام بر ميدارند، در شرايط بحراني با نيروهاي پيدا و پنهان خود ياري كند؛ از اين رو نميتوان به استناد احاديثي كه از تأييد شدن امام مهدي به وسيله فرشتگان و ساير نيروهاي فوق طبيعي سخن ميگويند، غيرعادي و معجزهآسا بودن نهضت آن حضرت را برداشت كرد؛ چرا كه اين احاديث، ناظر به موارد خاصي و جزئياند. تفاوت، بسيار است ميان اينكه نهضت امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را از اساس، معجزهگونه تفسير كنيم يا اينكه معتقد باشيم جريان انقلاب جهاني آن حضرت، از روال عادي و طبيعي برخوردار است و امدادهاي غيبي، در موارد خاص، آن را تأييد ميكنند. [1] . براي نمونه، براي سير شدن، بايد غذا ميل كرد و براي سيراب شدن بايد آب نوشيد. همچنان كه براي تحصيل يك گياه، بايد دانهاش را كاشت و نهال آن را پرورش داد و آب و نور كافي را برايش فراهم كرد. اين توقع كه گرسنگي و تشنگي، بدون خوردن غذا و نوشيدن آب، بر طرف شود يا بدون فراهم كردن شرايط رشد يك نهال، آن نهال به بار نشيند، توقع بيجايي است. [2] . كافي، ج1، ص183، ح7. [3] . رعد، (13): آيه11. [4] . همچنان كه نهضت پيامبر گرامي اسلام(صل الله علیه و اله و سلم) نيز پديدهاي كاملاً عادي و طبيعي به شمار ميرود؛ با وجود آن كه دست غيبي خداوند، همواره ياريگر آن بود. در آيه 124 سوره آل عمران، آمده است: «…أَلَن يَكْفِيكُمْ أَن يُمِدَّكُمْ رَبُّكُم بِثَلاَثَةِ آلاَفٍ مِّنَ الْمَلآئِكَةِ مُنزَلِينَ؛ آيا اين شما را كفايت نميكند كه خدا، سه هزار فرشته به ياري شما فرو فرستد؟»
- سوال 1 : مراد از غيبت امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) چيست؟
- سوال 2 : چه آثار و فوايدي بر وجود امام غائب مترتب است؟
- سوال 3 : غيبت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)داراي چه مراحلي بود؟ چرا؟
- سوال 4 : آيا امامان در گذشته براي وقوع غيبت و آماده كردن شيعيان براي اين امر زمينهسازي كردهاند؟
- سوال 5 : عدهاي از شيعيان، اعتقاد دارند مثلث برمودا، پايگاه حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)است. آيا اسناد و شواهدي وجود دارد تا آن را به اثبات رساند؟
- سوال 6 : مراد از سرداب غيبت چيست؟
- سوال 7 : توجه و عنایت حضرت به مردم و شيعيان در دوران غيبت چگونه است؟
«غيبت» يعني پنهان بودن و مراد از غيبت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اين است كه زندگي پنهاني دارد. با توجه به روايات ميتوان دريافت مراد از پنهان زيستي حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اين است كه مردم او را نميشناسند؛ يعني آن بزرگوار، ميان مردم ميباشد و آنان او را ميبينند؛ ولي نميدانند او همان امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ميباشد؛ لذا غيبت حضرت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به حضرت يوسف(علیه السلام) تشبيه شده است كه با اينكه برادرانش براي خريد گندم به مصر رفتند و او را ديدند؛ ولي وي را نشناختند. البته در مواردي بدن حضرت نيز ديده نميشود.
- سوال 1 : مسجد مقدس سهله در كوفه چگونه به نام امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)معروف شد و پيدايش آن، بر اساس چه معياري بوده است؟
- سوال 2 : مسجد مقدس جمكران در قم چگونه به نام امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) معروف شد و پيدايش آن، بر اساس چه معياري بوده است؟
- سوال 3 : كيفيت خواندن نماز امام زمان(علیه السلام) در مسجد جمكران چگونه است؟
اين مسجد مقدس قدمتي به اندازه آغاز زندگي انسان روي زمين دارد؛ زيرا، در روايتي، امام صادق(علیه السلام) ميفرمايد: خداوند پيامبري را مبعوث نكرده، جز آن كه در مسجد سهله نماز گزارده است. [1] مسجد سهله، هميشه، به صورت مسجد و داراي بنا نبوده است؛ اما مكان آن، هميشه مورد توجه بوده است. ابان بن تغلب، ميگويد: امام صادق(علیه السلام) اطراف كوفه، در سه نقطه نماز خواند و فرمود: «سومين محل، محل نزول قائم(علیه السلام) بود». [2] از اين روايات معلوم ميشود، آن نقطه، مسجد سهله بوده است. [3] بسياري از پيامبران، در اين مسجد، اقامت داشتهاند؛ مانند حضرت ابراهيم و حضرت ادريس(علیهم السلام)و فضيلتهاي بسيار زيادي براي رفتن و عبادت كردن در آن مسجد، نقل شده است[4] و اعمال خاصي دارد كه در مفاتيح الجنان نيز به آن اشاره شده است. علت انتساب اين مسجد به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)به سبب وجود رواياتي است كه در زير به آنها اشاره ميشود: - مسجد سهله، منزل و محل اقامت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)بعد از ظهور است.[5] - مسجد سهله، منزل و محل اقامت دائمي امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، است.[6] - مسجد سهله، محل بيتالمال و محل تقسيم غنائم خواهد بود. [7] - مسجد سهله، محل اقامت جانشينان امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)خواهد بود.[8] علاوه بر موارد بالا كه در روايات متعدد آمده و مسجد را منسوب به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)ميكند، افرادي در مسجد سهله، به محضر امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)رسيدهاند و توفيق ملاقات آن امام را يافتهاند يا مورد عنايت آن حضرت قرار گرفتهاند؛ بزرگاني مانند سيد مهدي بحرالعلوم، حاج ميرزا مهدي اصفهاني، حاج شيخ محمدتقي آملي، آيتالله خويي و…. [9] سيره و روش علما، اين بوده است كه براي كسب فيض، شبهاي چهارشنبه، به آن مسجد ميرفتند. البته دربارة شب چهارشنبه يا چهل شب رفتن، روايتي در دست نيست، مگر همان راهنماييها كه در ملاقاتها صورت گرفته است. [10] [1] . بحارالانوار، ج 97، ص 435و 436. [2] . كافي، ج 4، ص 572. [3] . مجله انتظار، ش6، اماكن زيارتي منتسب به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در ايران و جهان اسلام (مسجد سهله)، مقاله مهديپور، ص 333. [4] . بحارالانوار، ج 97، ص 436. [5] . كافي، ج 3، ص 495. [6] . مزار كبير، ص 134. [7] . بحارالانوار، ج 53، ص 11. [8] . تهذيب، ج 6، ص 31. [9] . براي مطالعه متن اين ملاقاتها و جريانها، ر.ك: به كتاب مسجد سهله نوشته سيد عباس موسوي مطلق. [10] . براي مطالعه بيشتر ر.ك: فصلنامه انتظار موعود، ش6، مقاله «اماكن زيارتي منتسب به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در ايران و جهان (مسجد سهله)»، علي اكبر مهدي پور و مسجد سهله ميعادگاه عاشقان، عباس موسوي مطلق.
- سوال 1 : تفكرات حاكم بر فيلمهاي امريکايي (هاليوود) دربارة تسخير جهان و اينکه کسي ميآيد و جهان را به هم ميريزد چگونه تحليل ميشود؟
- سوال 2 : فيلمهايي مانند «روز استقلال»، «نوستراداموس» يا «بازي جهنم خليج فارس» چه ارتباطي با موضوع مهدويت دارد؟
- سوال 3 : ماجراي كنفرانس تلآويو و مصوبات آن چيست؟
- سوال 4 : چه سياستهايي در فيلمسازي هاليوود دنبال ميشود؟
- سوال 5 : با توجه به كتاب نوسترآداموس، آيا ميتوان زمان ظهور حضرت را پيش بيني نموده، به گفته آنها اعتماد كرد؟
- سوال 6 : آيا فعاليت هاي غرب، در روند ظهور تأثيري دارد؟ اصولاً غربيان چه نقشي در جريان ظهور حضرت مهدي(علیه السلام) دارند؟
از اوضاع و حوادث عمومي، ميتوان حدس زد كه بشر، در آينده نزديك، بر سر يك دو راهي بسيار حساس واقع خواهد شد؛ يا چشمبسته تسليم ماديگرايي و قوانين حاكم بر طبيعت شده و يكسره به احكام الهي پشت پا ميزند؛ يا توحيد خالص را انتخاب كند و به قوانين و احكام الهي، براي اصلاح و علاج بحرانهاي جهاني گردن مينهد. حال به تشريح اين دو تفكر و اهداف آن ميپردازيم. 1. حاكميت قدرت و علوم مادي طرفداران اين نظريه، چند دستهاند: گروهي معتقدند شر و فساد و بدبختي لازمه جدانشدني زندگي بشر است؛ لذا هر چه زودتر بايد به زندگي بشريت خاتمه داده شود. گروهي ديگر ميگويند: با پيشرفت حيرتآور علوم و تكنيك و فراهم شدن سلاحهاي مخرب و كشتار جمعي، جامعه بشري به نقطه انفجار نزديك شده است و به زودي با دست خود، به زندگي خود خاتمه خواهد داد.؛ لذا بايد راه چارهاي انديشيد. در اين بيان، عدهاي تنها راه را تشكيل يك حكومت واحد جهاني ميدانند، تمام بشريت تحت يك نظام و سيستم مديريتي واحد قرار گيرد و به اصطلاح، دهكدهاي جهاني با يك رييس به وجود آيد، تا ديگر تضاد منافع بين سران قدرت، باعث جنگهاي تكنولوژيك نابود كننده نشود. در اينباره تلاش قدرتهاي جهاني براي كسب سلطه براي اداره جهان بسيار چشمگير است. پس از فروپاشي ابر قدرت شرق، هم اكنون غرب خود را قدرتي بلامنازع براي رسيدن به رياست جهان ميپندارد و براي كسب اين مقام، از انواع ابزارهاي تبليغاتي استفاده ميكند. آمريكا با كمك سرمايهداران صهيونيزم و با در دست داشتن بزرگترين مركز فيلم سازي جهان (هاليوود)، سالانه حدود هفتصد فيلم توليد ميكند و نزديك به 80 درصد شبكهها و سينماهاي جهان را تغذيه رسانهاي مينمايد. تمام اين فيلمها، در مسير اهداف غرب براي حكومت بر جهان قرار گرفته است و پيوسته اين هدف را دنبال ميكند. 2. حاكميت احكام الهي و مديريت انسانهاي موحد بر جهان اين نظريه كه بر اساس پيشگوييهاي اديان الهي ارائه شده و سير تحول روحي در نوع بشر و گرايش به ارزشهاي انساني و الهي در قرون اخير، آن را به منزله يك نظريه و طرح قابل اجرا كرده است، تنها راه براي نجات بشريت را بازگشت به دين و احكام الهي ميداند و معتقد است اين مهم با تشكيل حكومت جهاني به دست رهبري الهي امكان پذير خواهد بود. اديان الهي، هر كدام بر اساس آموزههاي خود، اين نظريه را ارائه كردهاند. لازمه اين طرح و نظريه ديني براي جهان، مبارزه با هر گونه استثمار، قدرت طلبي و بيعدالتي در جامعه جهاني است؛ لذا صاحبان قدرت جهاني به مقابله رو در رو با اين تفكر الهي و ديني پرداختهاند و به صورتهاي گوناگون به تحريف آن مشغول شدهاند. يكي از راههاي تحريف و تضعيف، ايجاد يأس و نااميدي در مردم جهان از روحيه خداجويي و كارآمدي دين در زندگي است؛ نشان دادن آينده تاريك و ترسناك و القاي اين نكته كه آموزههاي اديان هرگز نميتواند مشكلات امروز و آينده جهان را برطرف كند و تنها نجاتبخش جهان، قدرت و تفكر غرب است. اين هدف با انواع فيلمها و بازيهاي كامپيوتري و ايجاد بحرانها و جنگهاي مصنوعي در جهان به جوامع انساني القا ميشود.
- سوال 1 : خلاصهاي از زندگي امام مهدي (عج) را تشريح كنيد؟
- سوال 2 : ويژگيهاي حضرت مهدي چيست؟
- سوال 3 : چگونه حضرت که در يک مکان است، ناظر همه جا ميباشد؟
- سوال 4 : اينكه امام زمان(علیه السلام) بر طبق رواياتي، داراي زن و فرزند هست، از نظر سند معتبر است يا نه؟
- سوال 5 : محل زندگي حضرت مهدي(علیه السلام) در دوره غيبت كجا است؟ آيا داستان جزيره خضرا واقعيت دارد؟
- سوال 6 : دليل دعا كردن براي سلامتي امام عصر(علیه السلام) چيست؛ در حالي كه خداي منّان، اراده دارد آن حضرت زنده و سلامت بماند؟
- سوال 7 : آيا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)از زمان ظهور خود اطلاع دارد؟
- سوال 8 : زمان ظهور حضرت حجت، چه وقتي است؟
- سوال 9 : آيا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)بعد از ظهور، به شهادت ميرسد؟
- سوال 10 : حکومت امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه مدت به طول ميانجامد؟
- سوال 11 : درباره ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، چه استدلال عقلي يا آيات و رواياتي وجود دارد؟
- سوال 12 : آيا ممكن است امام زمان(علیه السلام) را در شكل و قيافه شخص ديگري ببينيم؟
- سوال 13 : چه اموری موجب جلب دعاي حضرت در حق انسان میشود؟
- سوال 14 : آيا كتابي هست كه دعاهاي مربوط به حضرت، و نيز دعاهايي را كه حضرت تعليم داده اند، جمعآوري كرده باشد؟
- سوال 15 : نتايج معرفت به امام چيست؟
- سوال 16 : آيا امام زمان(علیه السلام) منتظر است ومانند منتظران برای ظهورش تلاش میکند؟
- سوال 17 : مطابق حديث پيامبر گرامي اسلام(صل الله علیه و اله و سلم) كه فرمود: «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية» چرا نشناختن امام، مرگ جاهلي را به دنبال خواهد داشت؟
- سوال 18 : تعداد امامان و امر امامت به ویژه مهدویت، در روايات چگونه مطرح شده است؟
- سوال 19 : ولادت امام دوازدهم(علیه السلام) چگونه اثبات میشود؟
- سوال 20 : در نامه حضرت مهدي(علیه السلام) به شيخ مفيد به چه مطالبی اشاره شده است؟
خلاصهاي از زندگي امام مهدي (عج) را تشريح كنيد؟ آخرين امام شيعيان و دوازدهمين جانشين رسول خدا6 در سپيده دم جمعه، نيمه شعبان سال 255 ق در سامرا ـ يكي از شهرهاي عراق ـ ديده به جهان گشود. پدر گرامي او، پيشواي يازدهم امام حسن عسكري7 و مادر بزرگوار آن حضرت بانويي شايسته به نام «نرجس» بود. نام و كنيه امام زمان4 همان نام و كنيه پيامبر اسلام6 است و لقبهاي مشهور آن حضرت عبارت است از: مهدي (هدايت شدهاي كه مردم را به حق ميخواند)، قائم (قيام براي حق ميكند)، منتظر (همه، در انتظار مقدم اويند)، بقية الله (باقي مانده حجتهاي خدا و آخرين ذخيره او)، صاحب الزمان و وليّ عصر (حاكم و فرمانرواي يگانه زمان). با توجه به اينكه فرمانروايان ستمگر عباسي به دنبال قتل آن بزرگوار بودند، لذا ولادت آن حضرت پنهاني بود. حتي نزديكان امام عسكري7 نيز از ولادت او بياطلاع بودند. حكيمه خاتون (عمه بزرگوار امام يازدهم) كه بزرگ بانوان حرم اهلبيت: بود نيز در شب نيمه شعبان و چند ساعت پيش از ولادت، از واقع شدن اين امر بزرگ آگاه شد و اين، بدان سبب بود كه اثر حمل و نشانه بارداري در نرجس خاتون، به قدرت خدا، ديده نميشد. در روايات، شمايل و اوصاف حضرت مهدي4 بيان شده است از جمله: چهرهاي گندمگون، پيشاني بلند، ابروان هلالي، چشمان سياه و درشت و… او اهل عبادت و شب زندهداري، زهد و پارسايي، صبر و بردباري، عدالت و نيكوكاري و… است. زندگي آن حضرت شامل سه دوره پرفراز و نشيب است: دوران اختفا: زندگي پنهاني آن حضرت كه از آغاز ولادت تا شهادت پدر را شامل ميشود. در اين دوران امام حسن عسكري7 با نوشتن نامه و دادن عقيقه، نزديكان و خواص را از ولادت امام مهدي4 آگاه كرد. [1] در اين دوره، برخي افراد، به ديدار امام زمان4 موفق شدند. محمد بن عثمان كه يكي از بزرگان شيعه است، ميگويد: چهل نفر از شيعيان، نزد امام يازدهم گرد آمديم. آن حضرت، فرزندش را به ما نشان داد و فرمود: «پس از من اين، امام شما و جانشين من است. از او فرمان ببريد و بعد از من، در دين خود پراكنده نشويد كه هلاك ميشويد».[2] دوران غيبت: اين زمان، از هنگام شهادت امام يازدهم7 شروع ميشود و تا ظهور ادامه دارد. علت غيبت آن حضرت، به روشني معلوم نيست؛ ولي از حكمتهاي آن، نجات از قتل و امتحان مردم است. غيبت آن حضرت دو مرحله دارد: الف. غيبت كوتاه مدت (صغرا) كه از سال 260 (هنگام شهادت امام يازدهم7) تا سال 329 يعني حدود هفتاد سال طول كشيد. مهمترين ويژگي اين دوره، آن است كه مردم، از طريق نايبان خاص، يعني عثمان بن سعيد عمري، محمد بن عثمان بن سعيد عمري، حسين بن روح و علي بن محمد سمري، با امام مهدي4 در ارتباط بودند و به وسيله آنان، سؤالات خود را ميپرسيدند و پيامها و پاسخهاي حضرت را دريافت ميكردند. در اين دوره نيز برخي از ارادتمندان، موفق به ديدار حضرت شدند. ب. غيبت بلند مدت (كبرا): در آخرين روزهاي عمر نايب چهارم، امام زمان4 در نامهاي خطاب به او، خبر رحلت او را تا شش روز ديگر اعلام ميكند. امام، از او ميخواهد كه ديگر فردي را به عنوان نايب خاص معرفي نكند. بدين گونه دوران غيبت كبرا شروع شد. امام، در اين دوره، عالمان و فقيهان را به عنوان نايبان عام به مردم معرفي كرد و از آنان خواست كه در امور خود به عالمان رجوع كنند. [3] البته بايد توجه داشت هر چند امام در پرده غيبت قرار دارد؛ مردم همچنان از شمع وجود او بهره ميبرند. در روايت مشهور از پيامبر6.[4] و خود حضرت مهدي [5]7 «امام غايب» به خورشيد پشت ابر تشبيه شده است كه مردم از آن بهره ميبرند. در اين دوران پرفراز و نشيب، مردم بايد در انتظار مقدم او باشند و به وظيفه يك منتظر واقعي عمل كنند و براي ظهور، زمينهسازي بكنند. در اين دوران برخي نيز موفق به ديدار آن عزيز شدند كه نمونه آن، تشرف حاج علي بغدادي است كه در كتاب مفاتيح الجنان ذكر شده است. دوران ظهور: اين دوره، از ظهور حضرت تا رحلت ايشان را شامل ميشود. پس از آن كه شرايط ظهور فراهم گشت و علايم ظهور؛ مانند خروج سفياني و نداي آسماني پديدار شد، آن يگانة دوران، در مكه ظاهر ميشود و همراه ياران، در مسجد الحرام، ظهور خود را اعلام ميدارد. پس از سيطره بر مكه و اصلاح امور، به طرف مدينه و ساير نقاط به حركت در ميآيد و با پاكسازي جهان از ظلم و شرك، عدل و دين را بر اين زمين خسته از سياهي ميگستراند. در اين دوران است كه زمين، خرم و آباد ميگردد و بركاتش را به مردم ارزاني ميدارد. [1] . كمال الدين، ج2، ب 42، ح10. [2] . همان، ب43، ح2. [3] . همان، ب45، ح45. [4] . همان، باب23، ح3. [5] . همان،ب45، ح4.
اين امر از چند جهت قابل بررسي است: ـ ديدگاه علوم تجربي: عمر طولاني از نظر عقل و دانش بشري، امري غير ممكن نيست و دانشمندان، با مطالعه اجزاي بدن، به اين حقيقت رسيدهاند كه ممكن است انسان، سالهاي بسيار طولاني زنده بماند و حتي گرفتار پيري و فرسودگي هم نشود. برنارد شاو ميگويد: از اصول علمي مورد پذيرش همه دانشمندان بيولوژيست، اين است كه براي عمر بشر، نميتوان حدي تعيين كرد و حتي ديرزيستي نيز مسأله مرزناپذيري است. [1] پروفسور اتينگر مينويسد: به نظر من با پيشرفت تكنيكها و كاري كه ما شروع كردهايم، بشر قرن بيست و يكم خواهد توانست هزاران سال عمر كند. [2] ـ بيان کتب و اديان آسماني: عمر طولاني در گذشته تاريخ انسانها بارها تجربه شده است و در كتابهاي آسماني و تاريخي، انسانهاي زيادي با نام و نشان و شرح حال ياد شدهاند كه مدت عمر آنها بسيار درازتر از عمر بشر امروز بوده است؛ براي نمونه چند مورد را بيان ميكنيم: 1. در قرآن، آيهاي هست كه نه تنها از عمر طولاني، بلكه از امكان عمر جاويدان خبر ميدهد و آن آيه دربارة حضرت يونس(علیهم السلام) است كه ميفرمايد: اگر او ]يونس(علیهم السلام) [ در شكم ماهي تسبيح نميگفت، تا روز رستاخيز در شكم ماهي ميماند. [3] با توجه به اين آيه شريف، عمر بسيار طولاني (از عصر يونس(علیهم السلام) تا روز رستاخيز) كه در اصطلاح زيستشناسان، عمر جاويدان ناميده ميشود، براي انسان و ماهي از نظر قرآن كريم امكانپذير است. 2. قرآن كريم دربارة حضرت نوح(علیهم السلام) ميفرمايد: به راستي ما نوح را به سوي قومش فرستاديم پس 950 سال ميان آنها درنگ كرد. [4] آنچه در اين آيه شريف آمده است، مدت پيامبري آن حضرت است و براساس برخي روايات، عمر آن بزرگوار 2450 سال طول كشيده است. [5] 3. قرآن دربارة حضرت عيسي(علیهم السلام) ميفرمايد: … و هرگز او را نكشتند و به دار نياويختند؛ بلكه امر به آنها مشتبه شد … به يقين او را نكشتند؛ بلكه خداوند او را به سوي خود بالا برد كه خداوند، توانا و فرزانه است. [6] همه مسلمانان به استناد قرآن و احاديث فراوان معتقدند عيسي(علیهم السلام) زنده و در آسمانها است و هنگام ظهور حضرت مهدي(علیهم السلام) فرود آمده، او را ياري خواهد كرد. علاوه بر قرآن، در تورات و انجيل نيز سخن از دراز عمران مطرح گرديده است. در تورات آمده است: … تمامِ ايامِ «آدم» كه زيست، 930 سال بود كه مُرد … جمله ايام «انوش» 905 سال بود كه مُرد … و تمام ايّام «قينان» 910 سال بود كه مُرد … پس جمله ايّام «متوشالح» 969 سال بود كه مُرد … .[7] در انجيل نيز عباراتي موجود است كه نشانگر آن است كه عيسي(علیهم السلام) پس از به دار كشيده شدن، زنده گرديده و به آسمان رفته است و در روزگاري فرود خواهد آمد [8]. مسلّم است كه عمر آن بزرگوار از دو هزار سال بيشتر است. ـ قدرت الهي: گذشته از اينكه طول عمر، از نظر علمي و عقلي پذيرفتني است و در گذشته تاريخ، موارد بسيار دارد، در مقياس قدرت بينهايت خداوند نيز قابل اثبات است. به اعتقاد همه پيروان اديان آسماني، تمام ذرات عالم در اختيار خداوند است و تأثير همه سببها و علّتها به اراده او بستگي دارد. اگر او نخواهد، سببها از تأثير باز ميماند و نيز بدون سبب و علّت طبيعي، ايجاد ميكند و ميآفريند. او خدايي است كه از دل كوه، شتري بيرون ميآورد و آتش سوزنده را بر ابراهيم(علیهم السلام) سرد و سلامت ميسازد [9] و دريا را براي موسي و پيروانش خشك ميكند و آنها را از ميان دو ديوار آبي عبور ميدهد. [10] آيا از اينكه به عصاره انبيا و اوليا و آخرين ذخيره الهي و نهايت آمال و آرزوي همه نيكان و تحققبخش وعده بزرگ قرآن را عمري طولاني بدهد، ناتوان خواهد بود؟! [1] . راز طول عمر امام زمان(علیهم السلام)، ص 13. [2] . مجله دانشمند، سال 6، ش 6، ص 147. [3] . صافات (37): 144. [4] . عنكبوت (29): 14. [5] . كمالالدين، ج 2، باب 46، ح3. [6] . نساء (4):157و158. [7] . زنده روزگاران، ص 132 به نقل از تورات - ترجمه فاضل خاني - سِفْر پيدايش، باب پنجم، آيات 5 – 32. [8] . همان، ص 134 به نقل از عهد جديد، كتاب اعمال رسولان، باب اول، آيات 1- 12. [9] . انبيا (21): 69. [10] . شعرا (26): 63.
ارتباط با حضرت مهدي(علیه السلام) به دو شكل ممكن است: 1. ارتباط ظاهري و ملاقات كردن حضرت؛ 2. ارتباط معنوي و از راه چشم دل. درباره ملاقات با حضرت مهدي(علیه السلام) بايد گفت افتخار ديدار حضرت، شرف بسيار بزرگي است؛ امّا در زمان غيبت حضرت كه اصل، بر پنهان بودن حضرت از ديدگان مردم است، دليلي نداريم كه درخواست ملاقات را توجيه كند. ضمن اينكه توفيق ملاقات با حضرت، تنها به خواستن و تقاضاي ما بستگي ندارد؛ بلكه مشروط است به اينكه امام(علیه السلام)در آن، مصلحتي ببيند؛ بنابراين، به جا است كه آدمي بر ملاقات با حضرت اصرار نورزد و بلكه همّت خود را در راه جلب رضاي آن بزرگوار، صرف كند و در اين راه، از ارتباط معنوي با امام مدد بگيرد. قرآن كريم، در آيه 200 سوره آلعمران فرموده است: > يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ<؛اي كساني كه ايمان آوردهايد! صبر كنيد و همديگر را به صبر واداريد و مرابطه کنيد و تقوا و خدا ترسي را پيشه سازيد؛ باشد كه رستگار شويد. امام باقر(علیه السلام)در تفسير اين آيه فرموده است: صبر كنيد بر اداي فرائض ]= در انجام تكاليف الهي استقامت ورزيد[ و برابر دشمنان پايداري كنيد و با امامتان كه انتظارش را ميكشيد، مرابطه کنيد.[1] معلوم است كه در پرتو رابطه معنويِ مداوم با امام است كه آدمي بر تعهّد و پيمان خود با امام زمانش باقي ميماند و پيوسته در جهت اهداف و آرمانهاي امام خود حركت ميكند و خود را از انحرافات اعتقادي و عملي مصون ميدارد. [1] . تفسير قمي، ج1، ص129.
مراد از نايب امام(علیه السلام) كسي است كه در زمان غيبت آن وجود مقدس، از طرف او سرپرستي جامعه شيعه را بر عهده دارد. نايبان به دو گروه تقسيم ميشوند: 1. نايب خاص: فردي است كه به طور مشخص و معين از طرف امام معرفي ميشود. 2. نايب عام: فردي است كه به طور مشخص و معين از سوي امام معرفي نشده است؛ بلكه داراي صفات و ويژگيهايي است كه يك نايب بايد داشته باشد (اين ويژگيها، علاوه بر اينكه عقل بدانها اشاره دارد، در روايات نيز به آنها اشاره شده است).
- سوال 1 : ياران حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هنگام ظهور،چگونه نزد آن حضرت اجتماع کرده و حاضر ميشوند؟
- سوال 2 : آيا حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف)هنگام ظهور خود، احکام جديد ميآورد؟
- سوال 3 : حکومت امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه مدت به طول ميانجامد؟
- سوال 4 : سيماي دوران ظهور و دوران حکومت امام مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چگونه است؟
- سوال 5 : اگر در زمان امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) امكان گناه وجود دارد پس چرا ظلم و گناه صورت نميگيرد و يا بسيار اندك است؟
- سوال 6 : آيا پس از ظهور يا قيام يا تشكيل حكومت بقية الله كسي هم گناه ميكند؟ اختيار چه ميشود؟
- سوال 7 : آيا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و اصحابش در عصر ظهور از امدادهاي غيبي برخوردارند؟
- سوال 8 : برنامه حکومتي و اصلاحي امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) چيست؟
- سوال 9 : آيا با ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) همه مردم مسلمان ميشوند؟
- سوال 10 : آيا انقلاب مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) الزاماً به حکومت واحد جهاني مي انجامد؟
- سوال 11 : آيا پروژه جهانيسازي يا فرايند جهانيشدن با حكومت جهاني امام مهدي، همگرايي دارد يا واگرايي؟
- سوال 12 : سیره حكومتی امام زمان (علیه السلام) چگونه است؟ مهمترين اقدام حضرت چيست؟
- سوال 13 : چگونه ميتوان فهميد شخص ظهور كرده، امام زمان(علیه السلام) است؟
- سوال 14 : حضرت مهدي(علیه السلام) هنگام ظهور با چه موانع و مشكلاتي روبه رو خواهد شد؟
- سوال 15 : رهبري حضرت مهدي در دوران غيبت كبرا به چه شكلي است؟
- سوال 16 : آيا شمشير ذوالفقار، نزد حضرت مهدي(علیه السلام) است؟ لطفاً دربارة آن توضيح دهيد؟
- سوال 17 : آيا ياران امام زمان(علیه السلام) جوان هستند و امام زمان در حكومت خود از جوانان استفاده مي كند؟
- سوال 18 : به نظر شما آيا ظهور نزديك است؟
- سوال 19 : آيا همة ياران حضرت، جوان بوده، افراد كهن سال ميان آنان نيست؟ چرا بيشتر آن ها جوان هستند؟
- سوال 20 : آينده سياست از ديدگاه شيعه چگونه خواهد بود؟
- سوال 21 : پايتخت حكومت حضرت مهدي(علیه السلام) كجا است؟
- سوال 22 : شيوة قضاوت حضرت بقية الله (علیه السلام) چگونه خواهد بود؟
- سوال 23 : ظهور، چگونه میتواند خاستگاه ارادی داشته باشد؟
- سوال 24 : پيشرفت و شكوفايي علمي و معنوي در دوران ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) چگونه خواهد بود؟
- سوال 25 : حضرت مهدي(علیه السلام) در آستانه مبارزه خود از كدام يك از امداد هاي الهي برخوردار است؟
- سوال 26 : چرا امامان(علیهم السلام) قبل از حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) براي تشكيل حكومت قيام مسلحانه انجام ندادند؛ ولي حضرت ولي عصر(علیه السلام) اين كار را انجام مي دهد؟
آنچه دربارة اجتماع ياران در روز موعود مطرح است، مربوط به گروه اول است. حضور ياران خاص (313 نفر) در مکه به دو صورت قابل تصور است: 1. به صورت عادي: به اين معنا که با توجه به آشکار شدن علايم، ياراني که توان تهيه مقدمات سفر به مکه را دارند، خود را به ميعادگاه ميرسانند. 2. به صورت اعجاز آميز: به اين معنا که ياراني که بايد در مکه حاضر باشند و نتوانستهاند به صورت عادي رهسپار آنجا شوند، به قدرت الهي (مثلاً طي الارض) در مکه حاضر ميشوند. در روايتي از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است: هر کس در راه باشد، در آن ساعت ميرسد و کسي که درگير راه نباشد (نتوانسته حرکت کند)، از بستر خود ناپديد ميشود و اين، همان فرمايش امير مؤمنان علي (علیه السلام) است که فرمود:«مفقودان از بسترهايشان» و نيز قول خداوند است که فرمود: >فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً<؛[1] پس سبقت بگيريد ]از يکديگر به[ خيرات ]يعني اهلبيت[ هر جا که باشيد، خداوند همه شما را ميآورد ]نزد امام مهدي، هنگام ظهور[». [2] گفتني است ممکن است اجتماع همگي ياران، از نوعي اعجاز برخوردار باشد؛ زيرا روايات در اينباره به صورت دقيق و شفاف و جزئي به همه نکات اشاره ندارند. [1] . بقره (2):148. [2] . بحارالانوار، ج52، ص315 و 316.