قرآن کریم نقل می کند که شیطان پس از اینکه به دلیل سجده نکردن بر انسان و تمرد از دستور الهی رانده شد، به خدا گفت: قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ گفت: پروردگارا! پس مرا تا روزی که [همگان] برانگیخته می شوند، مهلت ده. شیطان، در این درخواست دود مطلب را از خدا خواسته است: یک. به او مهلت داده شود دو. این مهلت تا قیامت و روز مبعوث شدن بندگان ادامه داشته باشد. خدای مهربان به او چنین پاسخ داد: قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلَىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ، خدا فرمود: البته تو از مهلت یافتگانی. تا زمانی معین و معلوم. خداوند به او مهلت داده است و درخواست نخست او را اجابت کرده است؛ ولی در خواست دوم او که خواسته بود تا روز قیامت مهلت داشته باشد را اجابت نکرده است. بلکه تا روز و وقت معلوم به او مهلت داده شده است. پرسش این است که این وقت معلوم چه زمانی است؟ علامه مجلسی در بحار الانوار ج60، ص221 از امام صادق علیه السلام در باره این آیه چنین نقل می کند: ای وهب! آیا فکر می کنید که در آن روز، خداوند مردم را مبعوث می کند؟ [چنین نیست]؛ بلکه خداوند ابلیس را تا روز قیام ما مهلت می دهد. آن هنگام که امام زمان علیه السلام ابلیس را محکم می گیرد و گردن او را می زند و آن روز زمان معلوم است. البته قتل ابلیس به معنای از بین رفتن همه شیاطین، به خصوص شیاطین انس[انسان های شیطان صفت] نیست؛ زیرا تکلیف برقرار است و تکلیف، دائر مدار اختیار خیر و شر است. ضمن اینکه نفس اماره نیز هست. المیزان، ج14، صص167-169.