- سوال 1 : در روايتي خواندم که، هر حكومتي پيش از قيام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به وجود بيايد، حكومت طاغوت است. اين حديث را در رابطه با نظام فعلي ما توضيح دهيد.
- سوال 2 : پایتخت حکومت حضرت مهدی علیه السلام کجا است؟
- سوال 3 : وظیفه جامعه اسلامی در برابر اخباری که از سوی حضرت مهدی علیه السلام می رسد، چیست؟
بايد توجه داشت كه برنامهها و آموزههاي دين اسلام، مربوط به دوره و عصر زماني خاصي نيست؛ بلكه براي عموم مردم در هر عصر و زمان است؛ بنابراين، مردم در هر زمان، مكلّف به اجراي فرمانهايي؛ مانند >و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة< [1] يا > و لتكن منكم امة يدعون الي الخير يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر <[2] يا >و السارق و السارقة فاقطعوا ايديهما< [3] هستند. اجراي اينها نيازمند برقراري حكومت و ايجاد تشكيلات نظاممند است. در نتيجه، از ديد اسلام بايد حكومت اسلامي تشكيل شود و حاكم اسلامي، اداره جامعه را بر عهده بگيرد. با توجّه به اين مقدمه، به بررسي روايت نفي حكومت در زمان غيبت ميپردازيم. روايتي، از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است كه: «كل راية ترفع قبل قيام القائم فصاحبها طاغوت يعبد من دون الله ؛ هر پرچمي كه پيش از قيام قائم برافراشته شود، صاحب آن، طاغوت است كه به جاي خدا، پرستش ميشود». [4] شبيه اين مضمون، از امام باقر(علیه السلام) نيز نقل شده است كه فرمود: «هر پرچمي كه پيش از پرچم مهدي برافراشته شود، صاحبش، طاغوت است». سند روايت اول، خوب و قابل اعتبار است؛ ولي سند روايت دوم، اينگونه نيست. براي فهم روايت، بايد به دو نكته توجه كرد: 1. الفاظ روايت، چه محتوايي را بيان ميكند؟ 2. آيا روايات ديگري نيز در اينباره صادر شده است، تا با توجه به آنها معناي صحيح آن روشن شود؟ يا نه؟ «راية» به معناي پرچم است و «رفع راية» كنايه از اعلان جنگ با نظام موجودِ حاكم است. «صاحب پرچم» همان رهبر قيام است كه مردم را به ياري ميطلبد. طاغوت، يعني فرد ستمگر و متجاوزي كه به حريم خدا تجاوز ميكند و مردم را به خود ميخواند كه حاكميت او را بپذيرند. منظور از «قبل قيام القائم» دوران عصر غيبت است. با توجه به الفاظ روايت، ميتوان دريافت، پيش از قيام حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) عدهاي با شعار نجات انسان، مردم را به سوي خود فرا ميخوانند. اينان، بدون آن كه اعتقاد كامل و صحيح به دين داشته باشند، و حاكميت را فقط براي خدا و خليفه خدا بپذيرند، با پيريزي مكتبهاي مختلف، خود و انديشه خود را تنها راه نجات بشريت ميدانند. اينان، طاغوتند كه مردم را از راه الهي به سوي خود منحرف ميكنند؛ از اين رو، اگر فرد عادل و پرهيزكاري كه نور ايمان و تقوا در تمام زندگانياش نورافشاني كرده، به پاخيزد و مردم را به سوي دين خدا و زمينهسازي براي ظهور حضرت فرا خواند، اصلاً از موضوع روايت خارج است. شاهد بر اين بيان، روايت ديگري، با سند صحيح از وجود مقدس امام صادق(علیه السلام) است كه فرمود: اگر يك نفر از ما ]= خاندان پيامبر[ آمد و شما را به قيام و خروج دعوت كرد، خوب بينديشيد كه به چه منظور قيام كرده است ]و براي توجيه قيام او[ نگوييد: «زيد بن علي ] = فرزند امام سجاد،(علیه السلام)[ هم پيشتر قيام كرد»؛ زيرا زيد، مردي دانشمند و راستگو بود و شما را به امامت خودش دعوت نميكرد؛ بلكه به شخصي دعوت ميكرد كه مورد توافق و رضايت اهلبيت قرار گيرد ]= امام معصوم[ . او اگر پيروز ميشد، حتماً به وعدهاش عمل ميكرد و حكومت را به اهلش ميداد. زيد، برابر دستگاه سلطنت قيام كرد، تا آن را سرنگون سازد؛ اما آن كس كه امروز قيام كرده است، شما را به چه امري دعوت ميكند؟ آيا شما را به سوي شخصي دعوت ميكند كه مورد توافق و رضايت آل محمد قرار گيرد؟ نه؛ چنين نيست. شما را گواه ميگيريم كه ما به قيام اين شخص راضي نيستيم. او، اكنون كه به قدرت نرسيده است، با ما مخالفت ميكند؛ پس در صورتي كه قدرت يافت و پرچمي برافراشت، به طريق اُولي، از ما اطاعت نميكند». [5] با توجه به اين روايت، به خوبي ميتوان دريافت كه اگر قيامكننده، دعوتكننده به خود باشد، طاغوت است؛ ولي اگر هدف او، دعوت مردم به خدا و زمينهسازي براي حاكميت حجت حق باشد، قيام او نه تنها اشكال ندارد؛ بلكه در راستاي اراده خداوند است كه ميخواهد با حاكميت حاكم اسلامي، به مقررات عمل شود. امام صادق(علیه السلام) دربارة رجوع به فقيه فرمود: «فاني قد جعلته عليكم حاكماً؛ من، او ]= فقيه[ را بر شما حاكم قرار دادم» [6]. به راستي آيا زندگي تحت سيطره حكومت ظلم، مطلوب خدا و عقل است يا زير چتر عالم عادل مسلمان و كدام يك به زمينهسازي براي ظهور كمك ميكند؟ امام حسين(علیه السلام) به نقل از پيامبر(صل الله علیه و اله و سلم) فرمود: «هر كس حاكم ستمگري را ببيند كه حرام خدا را حلال كرده و عهد خدا را شكسته و با سنت پيامبر(صل الله علیه و اله و سلم) مخالفت کرده و ميان بندگان خدا به ظلم رفتار کرده است و او، برابر چنين حاكمي با عمل و گفتار مخالفت نكند، بر خدا است كه او را در جايگاه همان ستمگر ]جهنم[ وارد كند. [7] لذا قيام براي حق، طاغوت نيست. [8] [1] . انفال (8): 60؛ (هر نيرويي در قدرت داريد براي مقابله با آنها ]دشمنان[ آماده سازيد). [2] . آل عمران (3): 104؛ (بايد از ميان شما، جمعي دعوت به نيكي، و امر به معروف و نهي از منكر كنند). [3] . مائده (5):38؛ (دست مرد دزد و زن دزد را، به كيفر عملي كه انجام دادهاند، قطع كنيد). [4] . بحارالانوار، ج52، ص143. [5] . بحارالانوار، ج52، ص 302. [6] . بحارالانوار، ج2، ص 221و222 و ج101، ص262. [7] . الكامل في التاريخ، ج4،ص48. [8] . دادگستر جهان، ابراهيم اميني.
