ديدگاه انجيل و مسيحيت دربارة موعود چيست؟ نام كتاب مقدس مسيحيان، انجيل است كه به دست چهار نفر جمعآوري شده و به نام نويسندگان آن مشهور گشته است. انجيل كنوني، مشتمل بر چهار انجيل متّي،مرقس، لوقا و يوحنا است. اينك، متن برخي از آن بشارتها را كه در انجيل آمده است، ميآوريم: الف. انجيل متي: و فوراً بعد از مصيبت آن ايام، آفتاب، تاريك گردد و ماه، نور خود را ندهد و ستارگان از آسمان فرو ريزند و قوتهاي افلاك، متزلزل گردد. آن گاه علامت پسر انسان در آسمان پديدار گردد و در آن وقت، جميع طوايف زمين، سينهزني كنند و پسر انسان را ببينند كه بر ابرهاي آسمان، با قوّت و جلال عظيمي ميآيد. [1] ب. انجيل مرقس: عيسي، خطاب به حواريون گفت: «زنهار كسي شما را گمراه نكند؛ زيرا كه بسياري به نام من آمده، خواهند گفت كه من هستم و بسياري را گمراه خواهند کرد؛ امّا چون جنگها و اخبار جنگها را بشنويد، مضطرب مشويد؛ زيرا كه وقوع اين حوادث، ضروري است. ليكن انتها، هنوز نيست؛ زيرا كه امتي بر امتي و مملكتي بر مملكتي خواهند برخاست و زلزلهها در جايها، حادث خواهد شد و اغتشاشها پديد ميآيد و اينها، ابتداي دردها ميباشد، ليكن شما از براي خود احتياط كنيد. ولي از آن روز و ساعت، غير از پدر، هيچ كس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم. پس بيدار شده و دعا كنيد؛ زيرا نميدانيد آن وقت كي ميشود در شام يا نصف شب يا بانگ خروس يا صبح. مبادا ناگهان آمده، شما را خفته يابد. [2] ج. انجيل لوقا: و كمرهاي خود را ببنديد، چراغهاي خود را افروخته بداريد. خوشا به حال آن غلامان كه آقاي ايشان چون آيد، ايشان را بيدار يابد. پس شما نيز مستعد باشيد؛ زيرا در ساعتي كه گمان نميبريد، پسر انسان ميآيد. [3] د. انجيل يوحنا: و بدو قدرت بخشيده است كه داوري هم بكند؛ زيرا كه پسر انسان است و از اين تعجب نكنيد؛ زيرا، ساعتي ميآيد كه در آن، جميع كساني كه در قبورند، آواز او را خواهند شنيد و بيرون خواهند آمد. [4] لازم به ذكر است در انجيل و ملحقات آن، هشتاد بار كلمه «پسر انسان» آمده است كه فقط سي مورد آن، با حضرت عيسي مسيح قابل تطبيق است؛ امّا پنجاه مورد ديگر، از نجاتدهندهاي سخن ميگويد كه در آخرالزمان و پايان روزگار ظهور خواهد كرد.[5] [1] . انجيل متي، باب 24. [2] . انجيل مرقس، باب 13. [3] . انجيل لوقا، باب 12. [4] . انجيل يوحنا، باب 5. [5] . مستر هاكس آمريكائي، قاموس كتاب مقدس، به نقل از كتاب ظهور حضرت مهدي7 از ديدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، نوشته سيد اسدالله هاشمي شهيدي.
