وظايفي كه بر عهده يك منتظر است عبارت است از: 1. معرفت و شناخت امام زمان(علیه السلام)؛ در روايات ما، تأكيد فراوان شده است كه انسان بايد امام زمان خود را بشناسد؛ چون، پيمودن مسير درست و صراط مستقيم الهي، جز به معرفت او ممكن نخواهد بود. پيامبر(صل الله علیه و اله و سلم) فرمود: من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية؛ هر كس بميرد؛ در حالي كه امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهليت مرده است. [1] 2. الگو پذيري: پيامبر اكرم(صل الله علیه و اله و سلم) مي‌فرمايد: خوشا به حال آنان که قائم خاندان مرا درک کنند؛ در حالي که پيش از دوران قيام، به او و امامان پيش از او اقتدا کرده و از دشمنان ايشان، اعلام بيزاري کرده باشند. آنان، دوستان و همراهان من و گرامي‌ترين امت، نزد من هستند. [2] از مهم‌ترين رفتارها، پرهيزگاري و حسن خُلق است. امام صادق(علیه السلام) فرمود: هر کس دوست دارد از ياران حضرت قائم(علیه السلام) باشد، بايد منتظر باشد و در حال انتظار، به پرهيز‌کاري و اخلاق نيکو رفتار كند. [3] 3. ياد حضرت: اگر كسي به حقيقت، منتظر محبوب خود باشد، پيوسته در انديشه او خواهد بود. منتظر واقعي، سعي مي­كند در همه حال، به ياد آن بزرگوار باشد و اعمال خود را از انحراف و كجي­ها حفظ كند. ياد آن حضرت، با خواندن دعاهاي آن بزرگوار، توسّل به آن عزيز، صدقه­دادن براي سلامتي او، انجام دادن خيرات به نيابت او، دعا كردن براي تعجيل فرج او، ندبه كردن در فراق او و تجديد پيمان در ياري او، تحقق مي­يابد. 4. تلاش براي حفظ ايمان در زمان غيبت: ازآن جا كه در زمان غيبت، خطرات فراواني براي ايمان و عمل پيش مي­آيد و فكرها و مذاهب انحرافي در مسير انسان پيدا مي­شود و شياطين دوست‌نما سعي در گمراهي انسان دارند، انسان منتظر، پيوسته در حفظ ايمان و عمل خود مي­كوشد. در اين زمينه، او پيرو مجتهد جامع­الشرايط مورد سفارش و توجه امامان معصوم(علیهم السلام) است؛ زيرا او كسي است كه از نظر علمي و عملي، مورد تأييد آن حضرت قرار گرفته است. 5. زمينه سازي براي ظهور: منتظر واقعي، با درك صحيح معناي انتظار، مي­كوشد زمينه ظهور امام زمان(علیه السلام) را تقويت كند؛ بنابراين، هم به اصلاح نَفْس و خودسازي مي­پردازد و هم با امر به معروف و نهي از منكر، سعي در ساختن جامعه دارد؛ پس او فردي متعهد برابر خود و جامعه خويش است. [1] . بحارالانوار، ج23، صص76-95. [2] . بحار الانوار‌، ج 52‌، ص 130. [3] . همان، ص 140.