- سوال 1 : آيا واسطه فيض بودن امام زمان ) عج) ، در نعمتها و در عالم وجود غير از روايات، ريشه قرآني هم دارد؟
- سوال 2 : چرا آن حضرت غايب شد؟
- سوال 3 : اگر امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بين مردم بود و مردم را به راه راست راهنمايي ميكرد بهتر نبود؟ خداوند بر همه چيز قادر است و ميتواند او را از شرّ كافران حفظ كند.
در اينباره به مباحثي ميتوان اشاره کرد: شفاعت يكي از معارفي كه قرآن در آيات فراوان به آن اشاره ميفرمايد، شفاعت است. معناي شفيع، واسطه است. خداوند، ميان خود و موجودات ديگر، شفيعان يا به اصطلاح واسطههايي را قرار داده است. علامه طباطبايي(ره)، در بيان معناي شفاعت ميفرمايد: شفاعت، دو قسم است: تكويني و تشريعي. شفاعت تكويني، از تمام اسباب وجودي سر ميزند و همه اسباب، نزد خداوند، شفيع هستند؛ چون، ميان خدا و مسبب خود واسطهاند، اما شفاعت تشريعي كه در دايره تكليف و مجازات واقع است، خود، دو نوع است: شفاعت در دنيا و شفاعت در قيامت كه باعث آمرزش گناهان و قرب به خدا ميشود. [1] با توجه به اين مطلب، آياتي كه در آنها به شفاعت و سببيت اشاره شده است، واسطه فيض بودن را ميرساند. البته اين واسطة فيض بودن، شامل همه موجودات است که مصداق كامل آن، امامان(علیهم السلام)هستند؛ زيرا آنان، از نظر قدرت وجودي و قرب به خداوند، از همه موجودات بالاتر هستند؛ خداوند ميفرمايد: «سپس بر تخت (قدرت) قرار گرفت، و به تدبير كار (جهان) پرداخت؛ هيچ شفاعت كنندهاي، جز با اذن او نيست». [2] همچنين: «آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آن اوست: كيست كه در نزد او، جز به فرمان او شفاعت كند؟ (بنابراين، شفاعتِ شفاعت كنندگان براي آنها كه شايستة شفاعتند از مالكيت او نميكاهد)». [3] مرحوم علامه طباطبايي تصريح ميفرمايد كه منظور از اين دو آيه، شفاعت تكويني است[4] در ذيل آيه دوم در تفسير عياشي از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است كه منظور از اين شفيعان، ما هستيم، پس هر خير و خوبي كه به ما ميرسد، با شفاعت و وساطت و سببيّت امامان است. وقتي دعا ميكنيم، امامان، مريض ما را شفا ميدهند؛ يعني در حقيقت، آنان در عالَمِ تكوين تصرف ميكنند و اين بهبودي را از خداوند متعال ميگيرند و اين هم نوعي وساطت در فيض است. فرشتگان که در آيات فراوني، واسطه بين خداوند و موجودات ديگر معرفي شدهاند، سجده بر انسان كامل ميكنند و اين خود، نشانه مقام بلند انسان كامل است. طبيعي است هر موجود قويتر و نزديكتر به خداوند، سبب و واسطه ميان خدا و موجودات پايينتر است؛ پس انسان كامل، واسطه ميان فرشتگان و خداوند است و اين واسطه بودن، همان واسطه بودن در وجود و فيض هستي است. نورانيت خداوند، ميفرمايد: >اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ< ؛ خداوند، نور آسمانها و زمين است». [5] در تفسير اين آيه، مرحوم علامه طباطبايي ميفرمايد: «ظهور اشيا به نور الهي، عين وجود يافتن آنها است». [6] ادامة آيه ميفرمايد: >مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَوةٍ…<؛ «مثل نور خداوند همانند چراغداني است كه …». اين آيه، ثابت ميكند، نور خداوند، مَثَلي دارد و در روايت ذيل اين آيه، مَثَل به اهلبيت(علیهم السلام)تطبيق داده شده است. [7] نيز خداوند ميفرمايد: >وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا<[8]؛ زمين به نور پروردگارش روشن شد». در تفسير اين آيه، از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که «رب الارض»، يعني امام الارض[9] و منظور از «ربّها» در آيه، امام هر عصر است. در زيارت جامعه كبيره نيز چنين آمده است: « و اشرقت الارض بنوركم ؛ زمين، به نور شما اهلبيت، روشن شد». با توجّه به اين موارد، ميتوان نتيجه گرفت خداوند، خالق و به وجود آورنده همه موجودات است؛ اما اين فيضِ وجود، به اذن الله، توسط امامان، به ماسويالله ميرسد؛ همانگونه كه ربوبيت حضرت حق نيز از طريق امامان(علیهم السلام)، تحقق مييابد. [1] . ترجمه الميزان، ج 1، ص 260. [2] . «ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الأَمْرَ مَا مِن شَفِيعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ»؛ يونس (10): 3. [3] . «لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ»؛ بقره (2): 225. [4] . ترجمه الميزان، ج 1، ص 242. [5] . نور (24): 35. [6] . ترجمة الميزان، ج 15، ص 168. [7] . تفسير قمي، ج 2، ص 102. [8] . زمر (39): 69. [9] . تفسير قمي، ج 2، ص 253.
