بازآ، دلم زگردش دوران شکسته استچون کشتی از تهاجم طوفان شکسته است
در آن نفس كه بميرم در آرزوى تو باشمبدان اميد دهم جان كه خاك كوى تو باشم
حسرت نگاه پنجرهها را گرفته استبغضی گلوی زخمی ما را گرفته است
كى رفته اى زدل، كه تمنا كنم تو را؟!كى بوده اى نهفته، كه پيدا كنم تو را؟!
ای به تقویم دلم از همه تکرارترینیار را در شب تردید خریدارترین
دل را زبي خودى سر از خود رميدن استجان را هواى از قفس تن پريدن است
از نو شکفت نرگس چشم انتظاريامگل کرد خار خار شب بيقراريام
من از تبار تشنه غروب هاى انتظار كه سبز مىتپد دلم به شوق دیدن بهار
ای حضور عشق، ای نور کمال معنی گلواژههای بیزوال
طاووس كبریایى! اى هدیه خدایى! تو دیدنىترینى، اى دیدنى، كجایى؟
آری همین امروز و فرداها کسی از نسل آدم
مست میوصالم آقا بده جوابی جانم فدای نامت دیگر نمانده تابی
سرخوشم، این ناگهان مستی ز بوی جام کیست؟ شعله میریزد زبانم، بر زبانم نام کیست؟
گر يار به ما رخ ننمايد چه توان كرد؟ زان روي نقاب ار نگشايد، چه توان كرد؟
در روشنای چشم تو تطهیر میشوم آغاز یک جنون نفسگیر میشوم
در پاى سرو قدت سر مىنهم به زارى باشد كه یك قدم هم بر چشم من گذارى
چرا دعا و اشک شب، به دل اثر نميکند به کلبه حقير من، کسي نظر نميکند
با بهاران، ابر بارانزا فراوان ميرسد گل بروید در چمن، شور بهاران ميرسد
صبحی دگر میآید ای شب زنده داران از قلههای پر غبار روزگاران
سرگشته در هوای فراقیم ای خدا کی میشود که دیده ببیند وصال را
ارائه مقالات و محتوای مهدوی