طاووس كبریایى! اى هدیه خدایى!
تو دیدنىترینى، اى دیدنى، كجایى؟
هر دیده مست راهت، غمدیده در پناهت
خشكیده یاس عالم در حسرت جدایى
اى آسمان اوّل! اى سایبان آخر!
اى چشم چشمه عشق! رحمى به بی نوایى
آرامتر كه من هم با كودكان بیایم
پایى نمانده دیگر، جز دست بر دعایى
سخت است بىتو بودن، سخت است بىتو ماندن
سخت است بىتو، بىتو، بىیار دلربایى
هر درد را دوائى، هر سینه را صفایى
دنیاست غرق ظلمت، تو نور و روشنایى
اى یادگار دیروز، اى ماندگار فردا
اى بى قرار امروز، جانا چه آشنایى
آسان نمىتوان رفت از خوان رحمت تو
بگذار تا بمانم در زیر گرد پایى
اُمّید نااُمیدان، مهدى سرت سلامت
سنگ است قلب بى تو، ننگ است بى وفایى
شاعر: سید جعفر علوى اُمید