logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
 به اميد تو

دوباره جمعه گذشت و قنوتِ گریان ماند
دوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند
دوباره زمزمه‌ی کاسه‌های خالی ماند
پس از نیامدنت گوشه‌ی خیابان ماند
شبیه شنبه‌ی هر هفته پشت پنجره ام
و کوچه کوچه شهرم دوباره زندان ماند
برای آمدنت چند سال بایستی
در این تراکم بی‌انتهای ویران ماند؟
نیامدی که ببینی نگاه منتظرم
چه روزها به امید تو زیر باران ماند
سکوت آخر حرف من است چون بی‌تو
دوباره حنجره‌ام زیر بغض پنهان ماند

شاعر: محمد بختیاری