• 1401/09/27
اشارات زلالی از طلوع تازه‌ی نرگس...

همین است ابتدای سبز اوقاتی که می‌گویند و سرشار گل است آن ارتفاعاتی که می‌گویند

  • 1401/09/27
می‌رسد بهار و من بی‌شکوفه‌ام هنوز

آه می‌کشم تو را با تمام انتظار پر شکوفه کن مرا ای کرامت بهار

  • 1401/09/27
خورشید را برای ظهور آفریده‌اند

روی تو را ز چشمه‌ی نور آفریده‌اند لعل تو از شراب طهور آفریده‌اند

  • 1401/09/27
گم‌گشته

اون که میاد _اگه بگم_ یه گل سرخ بهار می‌شی

  • 1401/09/27
تو کوچه‌های شهر

یه شهرِ دشنه‌خورده بود نه زنده بود، نه مرده بود

  • 1401/09/27
تا کومه‌های آبی دریا

ای ساکنان جنگل انبوه زندگی!

  • 1401/09/27
چند دوبیتی

جست‌وجو

  • 1401/09/27
چند رباعی

یاد تو

  • 1401/08/22
محض رضای عشق

تاریکِ کوچه‌های مرا آفتاب کن

  • 1401/08/22
داغدارترین لاله

تو از سخاوت سیّال باغ می‌آیی

  • 1401/09/27
خواهش شکستن

چنان درخت در این آسمان، سری داریم

  • 1401/08/22
داغ هجران

کاشکی زخم تو در جان داشتم

  • 1401/08/22
لحظه‌ی دیدار

هر صبح با سلام تو بیدار می‌شویم از آفتاب چشم تو سرشار می‌شویم

  • 1401/08/22
تو از شکوفه پری

تو از شکوفه پرُی، از بهار لبریزی تو سرو سبز تنی، با خزان نمی‌ریزی

  • 1401/08/22
دریا تویی

ما بی‌تو تا دنیاست دنیایی نداریم چون سنگ خاموشیم و غوغایی نداریم

  • 1401/09/27
جان بیفشان که سرِ خصم درو خواهی کرد

آیش سالزد است آنچه جهان است امروز شخم کن، موسم افشاندن جان است امروز

  • 1401/09/27
زمان، آبستن جنگی است، جنگی مثل عاشورا

به دریاهای بی‌پایاب برگردان صدف­ها را به ماهی­ها، به شهر آب، برگردان صدف­ها را

  • 1401/09/27
امت واحده از شرق به پا خواهد خاست

 شرحه شرحه است صدا در باد، شب‌پا رفته است

  • 1401/09/27
این قصه مال توست، بیا مهربان‏ترین!

اما تو با نیامدنت نیز حاضری کم نیست از تو چیزی از این‏‎سان نیامدن

  • 1401/09/27
مبتلا کرده‌ست دل‌ها را به درد دوری‌اش

گر بیایی خانه‌ای می‌سازم از باران و شعر ابرهای آسمان‌های پرده‌های توری‌اش...