من راننده تريلي هستم!
آقاي مالك رضايي از بچه هاي جنگ و جانباز دفاع مقدس است. او به اقتضاي شغلش كه رانندگي است، 74 ماه در...
آينهدار بهار
خواهد آمد و آهوان رميده را ضمانت خواهد کرد و گرگهاي دريده را خجل خواهد ساخت.خواهد آمد و واژه ظ...
از پلک هایم خورشید می ریزد
ديشب، باز هم خواب تو را ديدم. خواب ديدم قيامت شده و همين نامههاي شبانه، شفاعت مرا کردند. به م...
خير سرمان، منتظر آقاييم
در احوال يكي از مشتاقان دلسوخته و شيفتگان چشمبهدر دوخته گفتهاند كه چهل...
مهمان عصمت
بی بی! ... سلام! باز هم آمده ام، با دلی لبریز از شوق، با چشمانی در انتظار، آمده ام تا یک بار دیگر د...
سلام اي طلوع تماشا
از بيقراري اندوه دوري تو، گاه ديوانه وار سر به بيابان ميگذارم، گاه از حاجيان سفر مكه، م...
به دنبال توأم
كي انتظار آمدن آن بهاري كه در خود شكفتن شكوفه نرگسي را به همراه دارد، به پايان ميرسد؟!
نوروزي ديگر، بدون تو...
يک سال ديگر هم رفت، يک بهار ديگر هم به عمرمان اضافه شد و ... تو را نديديم. همه دارند خود را براي عيد...
ای فرشته امید!
ای فرشته امید! مادر! رایحه دل انگیز وجودت، مرا تا عمق حیات به سرزمین نور، به وادی سحر، به دیار شکفت...