logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
 عشق

مسيرمان را يافته‌ايم: مصلح بودن اما پيش شرط آن، بر دوشمان سنگيني مي‌كند: صالح گشتن. و چيزي غريب و سخت خواهد بود وصول آن، اگر ابزار آن نباشد.
محبوب مي‌فرمايد: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» [1].
(مولوي)
كسانيكه در راه من قصد تلاش دارند و مي‌كنند، بدانند آنها را در مسير اصلي قرار داده و هدايت خواهم نمود. مهمترين ابزار ما در اين جهاد، وجود عشق و حركت بر مدار آن است. بي عشق مي‌توان همه چيز بود و شد اما پاي رنگ و معناي آن لنگ خواهد ماند.
هر كه در او نيست از اين عشق رنگ        نزد خدا نيست به جز چوب و سنگ
عاشق نگشته‌ايم اگر هنوز چشمانمان، داشته مادي ديگر را مي‌بيند و در مقام مقايسه با خود و قضاوت مي‌نشيند.
عاشق نگشته‌ايم اگر هنوز گوشمان بر روي طعنه‌ها و فحشهاي ديگراني دور افتاده. آنان كه خدا در قلبشان غايب و پشت ابر مانده است، كر نشده باشد.
عاشق نگشته‌ايم اگر هنوز روزنه‌اي از ترس و غم در قلبمان راه دارد كه: «أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ» [2] كه از نشانه‌هاي واصلين اين است كه، غم و ترس بر آنها راه ندارد. كه اين با ايمان جمع نمي‌شود.
و آن امانت كه زمين و آسمان، توان بر دوش كشيدنش نبود، عشق است. كه بر زمين مانده است و مجال اندك و فرصت كوتاه.
كه زيبايي دريافت از تلاش ما، در هستي‌مان ظهور خواهد كرد و جلوه‌گر خواهد شد.
كه آرامش در قلب‌هايمان، همان پاسخ جهد و آسيب ناپذيري‌مان در اين مسير است.
با عشق، انتظار و صبر بر آن، آگاهانه‌تر، زيباتر و قابل تحليل‌تر خواهد بود.
هر كه عاشق نگشت، مرد نشد        نقره فائق نگشت، تا نگداخت
(سعدي)
و خدا كند و خدا كند كه برق عشق خدا و وليّ خدا، چشمان مادي بينمان را كور كند.
[1] . عنكبوت: 69.
[2] . يونس: 62.

پدید آورنده: ر.سپهري