مقدمه:
بر اساس احاديث، مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) فردي از عترت و اهلبيت و از فرزندانِ پيامبر دانسته شده است و از اينرو، وي يكي از دو چيز گرانمايه در حديث ثقلين به حساب ميآيد و همه سفارشهاي پيامبر دربارة عترت، او را در بر ميگيرد.
1.مهدي، فردي از عترت
يوسف بن يحيي مقدسي سلمي در نخستين باب كتاب «عقد الدرر» خود چنين عنوان ميكند: «في بيان أنّه من ذريّة رسول الله(صلبی الله علیه و آله)و عترته». باب اول در بيان اين مطلب است كه مهدي از ذريه پيامبر و عترت اوست. و آنگاه حدود 34 حديث در اين باره نقل ميكند كه برخي از آنها در كتابهايي چون «المعجم الصغير» (طبراني)، «سنن أبي داود»، «سنن ابن ماجه»، «سنن الدّاني»، «مسند امام احمد»، «مستدرك الصحيحين» و… نيز آمده است[1] و نيز سيوطي در كتاب الحاوي احاديثي را در اين زمينه يادآور ميشود؛ نمونههايي از آنها چنين است:
1.پيامبر(صلی الله علیه و آله): «المهديّ من عترتي، مِن وَلد فاطمة؛[2] مهدي از عترت من است، از فرزندان فاطمه (سلام الله علیها)دخترم».
2.پيامبر(صلی الله علیه و آله): «لا تَقوم الساعة حتي… يَخْرُجَ من عترتي… مَن يَمْلأها قِسطاً و عدلاً، كما مُلِئَت ظُلماً و عُدواناً»؛[3] قيامت فرا نرسد تا اين كه كسي از عترتم به پاخيزد، و زمين را همچنانكه پر از ظلم و تجاوزهاي آشكار شده، آكنده از عدل و داد كند».
3.پيامبر(صلی الله علیه و آله): «هو رجلٌ من عترتي، يقاتل علي سنّتي كما قاتلتُ أنا علي الوَحي؛[4]مهدي مردي از عترت من است، براي (اقامه و پاسداشت) سنت من ميستيزد، همچنانكه من براي اجراي احكام الهي جنگيدم».
4.پيامبر(صلی الله علیه و آله):«لَيَبعَثَنّ الله من عتْرتي رَجُلاَ افرَقَ الثنايا أجْلَي الجِبْهة، يَمْلِكُ الأرضَ عدلاً، و يُفيضُ المالَ فَيضاً؛ همانا! خداوند از عترتم مردي را بر ميانگيزاند كه دندانهايش برّاق و گشادهاند، و پيشانيش بلند و تابنده، زمين را آكنده از عدل ميكند و مال (امكانات اقتصادي و سرمايه) را به نحوي خاص زياد ميگرداند. (به گونهاي كه همگان ميتوانند از آن بهره ببرند و نيازهايشان را برآورن)».
قرطبي در تذكره ميگويد: «اسناد (لا مهدي الّا عيسي) ضعيفٌ، و الاحاديث عن النبي(ص) في التنصيص علي خروج المهدي من عترته من وُلد فاطمه ثابتةٌ أَصحّ من هذا الحديث، فا الحكمُ بهادونه؛[5] اسناد حديث (عجل الله تعالی فرجه الشریف)مهدياي نيست جز عيسي بن مريم ضعيف است، از پيامبر(صلی الله علیه و آله) احاديثي نقل شده كه در آنها حضرت به طور آشكارا بيان ميكند كه خروج مهدي از عترت او و از فرزندان دخترش فاطمه است. در درستي و ثبوت اين احاديث جاي ترديد وجود ندارد، و از حديث مذكور (از نظر سند) صحيحتر است. از اين رو بر اساس اين احاديث عمل ميشود، نه آن حديث».
2.مهدي، فردي از اهلبيت
احاديثي از پيامبر نقل گرديده كه در آنها مهدي فردي از اهلبيت دانسته شده است. اين روايات نيز احاديثي را كه در آنها مهدي از ذريه پيامبر و مردي از عترت معرفي شده، تأييد ميكند. همچنين بر اساس آنها مهدي از مصداقهاي روشن و كامل اهلبيت است، بدينگونه حديث ثقلين مهدي را در بر ميگيرد و اينكه او عدل قرآن و يكي از دو چيز گرانمايه به جا مانده از پيامبر(صلی الله علیه و آله) است و دستاورد رسالت آن حضرت. و به اين ترتيب مهدي ريسمان الهي است كه بايد امت به آن چنگ زنند و بر محورش گرد آيند و از او غفلت نورزند و دريابند كه پيامبر(صلی الله علیه و آله) مسلمانان را دربارة رفتار با مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و اعتقاد به او بازخواست ميكند. مهدي از آن جا كه اهلبيت پيامبر است، ثقل اصغر در اين زمان دانسته ميشود و با قرآن كه ثقل اكبر است همراه است و از آن تا قيامت جدايي ناپذير ميباشد.
و اينك نمونههايي از اين احادث بازگو ميشود:
از پيامبر(صلی الله علیه و آله): «يُصيب الناسَ بلاءٌ شديد حتي لا يجدَ الرجلُ مَلجأً، فيبعثُ الله من عترتي اهلبيتي رَجُلاً… يُحبّه ساكنُ السماء و ساكنُ الأرض، و تُرسِلُ السماءُ قَطْرها، و تُخِرج الأرضُ نباتَها لا تُمْسك منه شيئاَ…[6] بلايي سخت مردمان را فراگيرد، به گونهاي كه انسان پناهگاهي نيابد. پس آنگاه خدا از عترت من از اهلبيتم مردي را برمي انگيزد… كه ساكنان آسمان و زمين او را دوست ميدارند. (در زمان او و دوران حكومتش) آسمان بارانهايش را فرو فرستد، و زمين روييدنيهايش را برآورد، و چيزي را از وي دريغ نكند…».
2.پيامبر(صلی الله علیه و آله): «لو لم يَبْقَ من الدنيا الّا ليلةٌ لَمَلَكَ فيها رجلٌ من اهلبيتي؛[7] اگر از دنيا جز شبي باقي نماند، در آن مردي از اهلبيت من به حكومت ميرسد».
3.پيامبر(صلی الله علیه و آله): «يَخرُجَ رَجُلٌ من اهلبيتي، و يَعمَلُ بِسُنَّتي…[8]مردي از اهلبيت من قيام ميكند و سنتم را برپا ميدارد».
4.پيامبر(صلی الله علیه و آله): «مَلَكَ الأرض اَربعة… و سَيملِكُها خامسٌ من اهلبيتي؛[9]در (سراسر) زمين چهار نفر فرمانروايي كردند (و حكومت آنها جهاني گشت) و به زودي نفر پنجمي از اهلبيت من بر (همه) جهان حكومت ميكند (و همه كشورها و سرزمينها به فرمانروايي او در ميآيند)».
5.پيامبر(صلی الله علیه و آله): «لا تقوم الساعةُ حتي يَخْرُجَ عليهم رَجُلٌ من اهلبيتي فيَضْرِبَهم بهم حتي يرجعوا الي الحقّ؛[10] قيامت فرا نميرسد تا اين كه مردي از اهلبيت من قيام كند، بر بيدينان و كجروان بتازد تا به آيين حق بازگردند».
ابوالحسن محمد بن حسين بن ابراهيم بن عاصم سجزي ميگويد: «قد تواترتِ الأخبار و استفاضَتْ بكثرة رواتها عن المصطفي(ص) بَمجئ المهدي و انّه من اهلبيته… و انه يملأ الأرض عدلاً و انه يَخْرُجُ مع عيسي(ع)فيُساعِدَه علي قتل الدجال… و انه يَؤُمَّ هذه الأمّة و عيسي يُصلّي خَلْفَه…؛[11]دربارة آمدن مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف)و بشارت به ظهور او) و اين كه مهدي از اهلبيت پيامبر(صلی الله علیه و آله) است، اخبار متواتر و مستفيض است (و اين وعده حتمي و يقيني است)، در اين اخبار آمده كه مهدي زمين را آكنده از عدل ميكند، و قيام او با ظهور عيسي(علیه السلام) همزمان است، عيسي(علیه السلام) مهدي را بر قتل دجال ياري ميرساند و مهدي بر اين امت پيشوايي ميكند و امام ميگردد و عيسي پشت سر او نماز ميگزارد».
3.مهدي، فردي از فرزندان پيامبر
در دستهاي از اخبار، پيامبر(صلی الله علیه و آله) مهدي را مردي از فرزندان خود معرفي ميكند و به خود نسبت ميدهد؛ اين احاديث نيز تأكيدي است بر اين كه مهدي از عترت و از اهلبيت پيامبر(صلی الله علیه و آله) است.
1.پيامبر(صلی الله علیه و آله): «لا تقومُ الساعةُ حتّي يَخْرُجَ المهديّ من وَلَدي…؛[12] قيامت به پا نميشود، مگر اين كه فرزندم مهدي قيام كند».
- پيامبر(صلی الله علیه و آله): «المهديُّ رجلٌ من وَلَدي…؛ مهدي مردي از فرزندان من است».
- پيامبر(صلی الله علیه و آله): «المّهديُّ منّا اهلالبيت؛[13] مهدي از خاندان ماست».
4.پيامبر(صلی الله علیه و آله): «عن حذيفة رضي الله عنه، قال: خَطَبنا رسولُ الله(ص)، فذَكَّرنا رسولُ الله بما هو كائنٌ، ثم قال: لو لم يَبقَ من الدنيا الّا يومٌ واحد لَطَوّلَ الله عزوجل ذلك اليومَ، حتّي يَبْعَثَ فيه رَجْلاً من وَلَدِي… [14]حذيفه (رض) ميگويد، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برايمان خطبه خواند و آنچه را در آينده واقع ميشود يادآوري كرد، سپس فرمود: اگر از عمر دنيا جز يك روز باقي نماند، خداي بزرگ آن روز را طولاني ميگرداند تا مردي از فرزندانم را (براي تحقق حكومت جهاني و اجراي سنت پيامبر(صلی الله علیه و آله) به طور كامل و عمل به دستورهاي دين در همه زمينهها) برانگيزاند».
5.پيامبر(صلی الله علیه و آله) خطاب به فاطمه: «نبيّنا خيرُ الأنبياء و هو أبوكِ، و شهيدُنا خيرُ الشهداء و هو عمُّ أبيك حمزةُ و منّا من له جناحان يَطير بهما بهما في الجنّة حيث شاء و هو ابن عمّ أبيك جعفرٌ، و منّا سبطا هذه المّة الحّسّن و الحسينُ و هما ابناك، و منّا المهدي؛[15]پيامبر(صلی الله علیه و آله) به فاطمه (دخترش) فرمود: نبيّ ما (مسلمانان) بهترين انبياست، آن پدر توست، و شهيد ما برترين شهداست، و او عموي پدرت حمزه است، و از ماست كسي كه دو بال دارد و با آن بهشت هرجا كه خواهد پرواز ميكند، و او پسر عموي پدرت جعفر است. و از ماست دو سبط اين امت حسن و حسين و اين دو پسران تو هستند، و از ماست مهدي».
6.پيامبر(صلی الله علیه و آله)خطاب به فاطمه در لحظات پاياني عمر: «…منّا سبطا هذه الأمّة، و هما ابناك الحَسَن و الحسين… يا فاطمة، والذي بعثني بالحقّ أنّ منهما مهديّ هذه الامّة، اِذا صارَتِ الدنيا هَرَجاً و مَرَجاً، و تظاهَرَتِ الفِتَن، و تقطّعت السُبُل، و أغار بَعْضُهم علي بعض، فلا كبيرَ يرحَمُ صغيراً، و لا صغيرَ يُوَقّرُ كبيراً فيبعثُ الله عزوجل عند ذلك منهما من يفتحُ حصونَ الضّلالةُ، و قلوباً غُلفاً يقوم بالدين في آخرالزمان، كما قُمتُ به في أوّل الزمان، و يَمْلاً الدنيا عدلاً، كما مُلِئَت جوراً؛[16]… و از ماست دو سبط اين امت، و آن دو حسن و حسين فرزندان توأند…اي فاطمه! سوگند به كسي كه مرا به حق مبعوث كرده است، مهدي اين امّت از نسل حسن و حسين است. آنگاه كه دنيا را هرج و مرج فراگيرد، فتنهها و آشوبها آشكار شوند، راهها نا امن گردد، بعضي از مردمان بر برخي ديگر بتازند، بزرگ (و توانمند) بر كوچك (و ناتوان) رحم نكند، و خردسالان حرمت سالمندان را پاس ندارند، در اين زمان خداي بزرگ از نسل حسن و حسين كسي را برانگيزد كه دژهاي ضلالت و گمراهي را در هم شكند، و دلهاي پوشيده را بگشايد، دين را در آخرالزمان برپا دارد، چنانكه من آن را در آغاز ظهور اسلام برپا داشتم. و دنيا را كه ستم (و نابساماني) فراگرفته، آكنده از عدل كند (و به سامان رساند)».
7.پيامبر(صلی الله علیه و آله): «منّا الّذي يُصَلّي عيسي بنُ مريمَ خَلفه؛[17] و از ماست كسي كه عيسي فرزند مريم، پشت سر او نماز ميگزارد». در كتاب الحاوي به نقل از ابن سيرين آمده است: «المَهديّ من هذه الأمّة و هو الذي يَؤمّ عيسي ابن مريم(ع)؛[18] مهدي از اين امت است، و او كسي است كه بر عيسي بن مريم امامت ميكند».
پی نوشت ها:
1.آدرس احاديث در اين كتابها در پانويس كتاب عقدالدرر (تحقيق دكتر عبدالفتاح محمد الحلو) آمده است.
2.عقدالدرر في أخبار المنتظر، ص 35.
3.عقدالدرر، ص 36؛ الدرالمنثور في التفسير المأثور، ج 7، ص 484.
4.همان، ص 37.
5.الحاوي للفتاوي، ج 2، ص 85. نظير اين مطلب را قرطبي از بيهقي نقل ميكند، براي آگاهي بيشتر ر.ك: الجامع الاحكام القرآن، ج8، ص 22 ـ 121.
6.عقدالدرر، ص 8- 37؛ الدر المنثور في التفسير المأثور، ج 7، ص 485 (با تغييري اندك در الفاظ).
7.عقدالدرر، ص 39.
8.همان، ص 41.
9.همان، ص 40.
10.مطالب العاليه، ج 5، ص 77.
11.الحاوي للفتاوي، ج 2، ص 6- 85.
12.عقدالدرر، ص 38.
13.همان، ص 42.
14.عقدالدرر، صص 6- 45.
15.همان، ص 47.
16.عقدالدرر، صص 4- 203.
17.همان، ص 208.
18.الحاوي للفتاوي، ج 2، صص 65 و 67- 166.
برگرفته از کتاب؛ امام مهدوی در حدیث ثقلین