logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
استقرار نظام مهدوي

مقدمه:

ابعاد گوناگون دستاوردهاي نظام مهدوي را، مي‌بايد در اصلاحات مورد نظر آن حضرت جستجوكرد؛ اصلاحات عميق و فراگير‌ي که جامعه عصر ظهور را از نظر اجتماعي، امنيت‌، رفاه‌ عمومي، شكوفايي اقتصادي، عدالت‌ قضايي، بهداشت‌ و درمان‌ همگاني‌، علوم و فنآوري، اخلاق و فرهنگ‌ و… متحول خواهد نمود.

دستاوردهاي نظام مهدوي

با استقرار نظام عدل مهدوي در سراسر جهان، اصلاحات همه جانبه با دستورالعمل‌هاي آن مصلح بزرگ آغاز مي‌گردد، تا جامعه نويني بر پايه‌هاي اصيل ديني بنيان نهاده و تمدن آرماني را براي بشريت تشنه عدالت، به ارمغان آورد. توجّه به دستاوردهاي حيرتانگيز آن دوران، ما را به اين نكته واقف مي‌كند كه در زمان غيبت و فقدان حضور رهبر معصوم، جامعه بشري از چه فوائد و برکات بيشماري محروم شده است؛ محروميّتي كه خسارات آن، به هيچوجه قابل جبران نميباشد. رفع اين محروميّت، تنها و تنها با دست باکفايت امام مهدي (علیه السلام)و در عصر ظهور، ممکن و ميسر است.

در سايه نظام مهدوي، فرهنگ و تمدّن و رُشد علمي جامعه عصر ظهور چنان شکوفا مي‌گردد که در سراسر تاريخ، همتايي نخواهند داشت. در آن زمان، دانش و تربيت و معنويت، به بركت انتشار علوم و معارف قرآن و سنّت، در سراسر جهان با سرعت وصفناپذيري بسط و گسترش مييابد و امام مهدي(علیه السلام) نظام مبتني بر فرهنگ قرآن را، سامان مي‌بخشد.

ابعاد گوناگون دستاوردهاي نظام مهدوي را، مي‌بايد در اصلاحات مورد نظر آن حضرت جستجوكرد؛ اصلاحات عميق و فراگير‌ي که جامعه عصر ظهور را از نظر اجتماعي، امنيت‌، رفاه‌ عمومي، شكوفايي اقتصادي، عدالت‌ قضايي، بهداشت‌ و درمان‌ همگاني‌، علوم و فنآوري، اخلاق و فرهنگ‌ و… متحول خواهد نمود.

اقدامات مصلحانه حضرت

اقدامات اصلاحي حضرت در سطوح مختلف علم، فرهنگ، تربيت، اقتصاد، مديريت، سياست و… به صورت چشمگيري به اجرا گذارده مي‌شود به گونه‌اي كه آثار و بركات آن براي مردمان آن زمان، قابل لمس خواهد بود.

در روايات به نمودهاي ملموس اين اصلاحات در زندگي مردمان عصر ظهور اشاره شده است كه در اينجا به برخي از مهم‌ترين اقدامات مصلحانه حضرت، اشاره مي‌گردد:

1.مقابله با بدعت‌ها

در طول زمان، در اثر رسوب عادات و خلط باورها و نگرش‌هاي گونانون با آموزه‌هاي ديني، پيرايه‌ها و بدعت‌هاي زيادي به دين افزوده مي‌شود. از اين رو، يکي از اقدامات اصلاحي حضرت، مقابله با انحرافات و زدودن اين گونه بدعت‌هايي است که در زمان غيبت پديد آمده و مردم، سخت به آن عادت کردهاند.

برداشتها و تفسيرهاي نادرستي که در دين خدا و اصول و فروع احكام الاهي پديد آمده است به گونهاي است كه برخي قرنها در ذهن جامعه اسلامي نفوذ و رسوخ كرده و دگرگوني هايي را در مفاهيم قرآني و آموزش‌هاي اسلامي پديد آورده است، امّا حضرت، اسلام را آنچنان که هست، معرفي ميکند و بدعت‌ها و انحرافات تحميل شده بر دين را از چهره دين مي‌زدايد.

‌ امام باقر(علیه السلام)مي‌فرمايد: وَلَا تَتْرُكُ ‌بِدْعَةً اِلَّا أَزَالَهَا وَ لَا سُنَّةً أِلَّا أَقَامَهَا؛[1]هيچ بدعتي نيست مگر اين كه مهدي( آن را مي‌زدايد و هيچ ‌سنّت‌ تعطيل شده‌اي نيست مگر آن كه آن را برپا ‌مي‌کند.

2.احياي دوباره دين

از نمودهاي اصلاحي مهم حضرت مهدي بازگشت به دين و احياي ارزش‌هاي ديني و سنّت‌هاي اصيل اسلامي است؛ همان اسلام اصيلي که مردم تدريجاً از آن فاصله گرفتهاند.

برپايه گزارش ابن عباس، پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: إِنَّ الثَّانِيَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِي يَغِيبُ حَتَّى لَا يُرَى وَ يَأْتِي عَلَى أُمَّتِي زَمَنٌ لَا يَبْقَى مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ وَ لَا مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ فَحِينَئِذٍ يَأْذَنُ اللَّهُ لَهُ بِالْخُرُوج‏ وَ إِنَّ الثَّانِيَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِي يَغِيبُ حَتَّى لَا يُرَى وَ يَأْتِي عَلَى أُمَّتِي زَمَنٌ لَا يَبْقَى مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ وَ لَا مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ فَحِينَئِذٍ يَأْذَنُ اللَّهُ لَهُ بِالْخُرُوج‏؛[2] دوازدهمين ‌فرزندم‌ از نظرها پنهان ‌مي‌گردد و ديده‌ نمي‌شود و زماني ‌بر امت من‌ خواهد آمد كه از اسلام‌ جز نام و از قرآن ‌جز نقشي ‌باقي‌ نماند. در اين ‌هنگام، خداوند بزرگ ‌به ‌او اجازه ‌خروج‌ مي‌دهد و اسلام‌ را با او آشكار و تجديد مي‌كند».

در دوران ظهور حضرت مهدي(علیه السلام) جهانبيني و راه و روش واحدي بر جهان حاكم مي‌شود، يكپارچگي و يگانگي واقعي در عقيده و مرام مردم پديد ميآيد و همه يكدل و يكزبان به سوي سعادت و صلاح حركت مي‌كنند. ناسازگاري و دوگانگي از انديشه‌ها و عقيده‌ها رخت خواهد بست؛ چنانكه در راه و روشهاي اجتماعي نيز اختلاف و چندگانگي ديده نميشود.

امام صادق(علیه السلام) مي‌فرمايد: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ دَعَا النَّاسَ إِلَى الْإِسْلَامِ جَدِيداً وَ هَدَاهُمْ إِلَى أَمْرٍ قَدْ دَثَرَ وَ ضَلَّ عَنْهُ الْجُمْهُورُ وَ إِنَّمَا سُمِّيَ الْقَائِمُ مَهْدِيّاً لِأَنَّهُ يُهْدَى إِلَى أَمْرٍ مَضْلُولٍ عَنْهُ وَ سُمِّيَ الْقَائِمَ لِقِيَامِهِ بِالْحَق‏؛[3] چون قائم قيام کند، مردم را به اسلام جديد دعوت مي فرمايد و به امري که کهنه شده و جمهور مردم از آن گمراه مانده اند، هدايت ميکند و او از آن جهت مهدي(علیه السلام) ناميده شده که به چيزي هدايت ميکند که گم شده است و او را از آن جهت قائم مي نامند، چون قيام به حق مي فرمايد.

حضرت مهدي (علیه السلام) همه علل و عوامل ناسازگاري و برخورد و درگيري را از بين ميبرد، تضادها و كشمكش‌هاي اجتماعي را كه در اختلاف عقيدتي جامعه ريشه دارد از بن بر ميکند و با عرضه جهانبيني و ايدئولوژي واحد كه آثار آن در عينيت و عمل، براي همگان آشكار و ملموس خواهد بود راه هر گونه اختلاف را ميبندد و بدينگونه، با اين اصل اساسي و زيربنايي، در ساختن جامعه يگانه بشري به توفيقي بزرگ و بي‌مانند دست مي يابد.

‌عبدالله‌ بن ‌عطار مي‌گويد: از امام‌ صادق(علیه السلام) پرسيدم: روش ‌و سيره ‌مهدي(علیه السلام)‌چگونه ‌است؟ امام فرمود: يَصْنَعُ مَا صَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ وَ يَهْدِم مَا كَانَ قَبْلَهُ كَمَا هَدَمَ رَسُولُ اللَّهِ أَمْرَ الْجَاهِلِيَّةِ وَ يَسْتَأْنِفُ الْإِسْلَامَ جَدِيداً؛[4] همان‌ كاري ‌كه ‌رسول‌خدا انجام ‌داد، انجام‌ مي‌دهد و برنامه‌هاي ‌نادرست‌ پيشين ‌را ويران ‌مي‌سازد، همان‌گونه ‌كه پيامبر امور مربوط به ‌جاهليت ‌را ويران ‌ساخت‌ و اسلام ‌را نوسازي‌ مي‌كند.

امام مهدي(علیه السلام) در حقيقت، بر پايه اصول و چار چوب كلي قرآن و سنّت عمل مي‌كند و سيره او با سيره رسول خدا و ديگر ائمه(علیه السلام) يكي است؛ اما با توجه به تفاوت هاي اساسي عصر ظهور با دوران صدر اسلام، برخي از شيوه‌هاي رايج در سيره امامان پيشين(علیه السلام) همانند تقيه و تعامل با كفار و امثال آن كه بنا به اقتضائات آن زمان به صورت يك رويه ثانوي تحميل شده بر جامعه آن روز، جزء سيره عملي ائمه(علیه السلام) شناخته مي‌شد، در عصر ظهور كه عصر حاكميت اهلبيت(علیه السلام) است، اين رويه تغيير خواهد كرد و بخش زيادي از احكام حكومتي تعطيل شده اسلام، در سيره حكومتي حضرت مهدي به اجرا گذارده خواهد شد و بسياري از احكام و معارف دين كه دچار تحريف گرديده است دوباره تصحيح و غبار تحريف و خرافات از چهره دين پاك خواهد شد، چرا كه در عصر ظهور، به فرموده امام باقر(علیه السلام): دَوْلَتُنَا آخِرُ الدُّوَلِ [5] تنها تفكر حاكم بر جهان تفكر اهلبيت(علیه السلام) است. در آن زمان كه به گفته امام صادق(علیه السلام) تقيه برچيده مي‌شود: فَإذَا قَامَ قَائِمُنَا سَقَطَتْ التّقِيّة [6] حضرت مهدي(علیه السلام) نه بر اساس مصلحت انديشي، بلكه بر پايه حكم واقعي با طاغيان زمانش رفتار خواهد كرد.

براين اساس، تغيير در شيوه اجراي احكام دين، ناشي از تغيير شرايط‌ زماني‌ و مكاني‌ عصر ظهور است، همان گونه كه در دوران ائمه پيشين نيز هر امامي با تفاوت شرايط‌، روش‌ متفاوت با امام‌ ديگر را در پيش مي‌گرفته است، مانند شرايط‌ سيّدالشهدا(علیه السلام) كه تصميم بر جنگ‌ و بر شهادت را مي‌طلبيد در حالي كه شرايط‌ امام‌ مجتبي(علیه السلام)  اقتضاي صلح‌ را دارد، در عين حال هر دو بزرگوار با انتخاب اين دو روش متضاد صلح‌ و جنگ‌، طبق‌ سنّت‌ پيامبر عمل‌ كرده‌اند. ديگر امامان‌ (علیه السلام) نيز به گونه‌اي سيره‌هاي‌ گوناگوني‌ داشته‌اند؛ حتي خود پيامبر در شرايط مختلف، سيره‌اش‌ متفاوت‌ بوده است؛ پيش از فتح مكّه و پس از آن يكسان نبوده است، قبل‌ از آيات‌ جهاد به گونه‌اي و پس از آن به گونه‌اي ديگر، در شرايط‌ تقيّه‌، به شكلي و در شرايط بسط يد، به شكل ديگر عمل كرده است؛ چرا كه تغيير شرايط، مصالح و آثار متفاوتي را به همراه دارد. 

تفاوت‌ روش در مقام اجرا بر پايهِ‌ تفاوت‌ شرايط، هرگز ما را از سنّت‌ پيامبر جدا نمي‌سازد؛ چرا كه‌ اين‌ تفاوت‌ روش بر پايه‌ واقعيات حاكم بر شرايط‌ زماني‌ و مكاني‌ است و با اصول ثابت سنّت تعارضي نخواهد داشت. تحليل محتوايي اين گونه روايات نيز نشان مي‌دهد كه اين تفاوت‌ها در شيوه اجرايي احكام دين در شرايط مختلف، تا حدي طبيعي نيز هست؛ چراكه با طولاني شدن زمان غيبت و عدم دسترسي مردم به منبع معصوم، عوامل مختلف جهل و هواخواهي‌ مردم سبب ايجاد بدعت‌هايي در دين مي‌شود و احكامي از قرآن و اسلام بر طبق ميل مردم تاويل و تفسير مي‌شود، بسياري از حدود و احكام چنان فراموش مي‌گردد به گونه‌اي كه گويا اصلاً از اسلام نبوده است، لذا وقتي حضرت مهدي(علیه السلام)  ظهور مي‌كند، بدعت‌ها را ابطال  و احكام خدا را آن گونه كه هست عمل كرده، حدود اسلامي را بدون سهل‌انگاري اجرا مي‌كند، و چون مجموعه نوسازي‌هاي حضرت مهدي(علیه السلام)  در عرصه‌هاي مختلف اعتقادي، اخلاقي و اجتماعي، دگرگون كننده است، درپاره‌اي از روايات از آن به «دين جديد» يا «روش جديد» تعبير شده است. طبيعي است كه چنين برنامه‌اي كاملاً براي مردماني كه با محرمات الاهي عادت كرده اند، تازگي داشته باشد.

بنابراين، همان گونه كه تمامي ائمه از سنت و سيرتي واحد برخوردار بوده‌ و شيوه زندگي همه امامان معصوم برپايه سيره پيامبر اكرم استوار بوده است، دين و سيره حضرت مهدي(علیه السلام) نيز چيزي جز همان دين و سيره جدش رسول خدا نخواهد بود. از اين رو، حضرت مهدي(علیه السلام)  در آغاز ظهور از مردم پيمان بيعت مي‌گيرد تا بر اساس قرآن و سنّت پيامبر عمل ‌كنند: يُبَايَعُ الْقَائِمُ بِمَكَّةَ عَلَي كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ رَسُولِهِ‏؛[7] مردم مکّه با حضرت قائم (علیه السلام)بيعت ميکنند تا بر طبق كتاب و سنّت پيامبر از آن حضرت پيروي نمايند».

3.تفسير معصومانه از آموزه‌هاي اسلامي

در زمان غيبت، فهم و تفسير ما از دين، تفسيري ظاهري و خطاپذير است. چنانکه در زمان غيبت، مراجع تقليد، احکام ظاهري را بر اساس اجتهاد خود بيان ميکنند؛ امّا در زمان ظهور، بيان احکام، ظاهري نيست؛ بلکه واقعي است. در عرصه تفسير نيز هيچ کدام از مفسرين ادعا نکردهاند که فهم و ديدگاه شان، تفسير واقعي قرآن است؛ بلکه معناي تفسير واقعي قرآن تنها توسط معصوم ممکن است. از اين رو، ‌در حكومت ‌مهدوي، رويه‌هاي مفسّرمحوري‌ و تعدد قرائت‌پذيري‌ آموزه‌هاي قرآني، ‌پذيرفتني ‌نيست‌ و اصولاً هدف از ظهور آخرين مصلح الاهي‌، ‌احياي ‌اسلام ‌ناب ‌محمدي است؛ زيرا در عصر غيبت، قرآن ‌و نام‌ اسلام از بين‌ نرفته ‌است، بلکه آن‌چه از بين رفته و دچار تحريف ‌شده، تفسير صحيح از ‌اسلام ‌است‌ كه ‌توسط ‌حضرت، احيا خواهد شد. بديهي است که همه اقدامات مصلحانه حضرت، با محوريت قرآن انجام خواهند گرفت.

آن حضرت گونه‌هاي مختلف برداشت از قرآن كريم را از ميان بر مي‌دارد. مردم معارف قرآن را از آن حضرت ميآموزند و تفسير و پيام و مفهوم آن را آنگونه که خدا اراده فرموده است مي‌شناسند و بر معارف بلند و رازهاي شگفت آن که تا آن زمان، ناشناخته و پوشيده مانده آگاهي مييابند. اميرمؤمنان(علیه السلام) فرمود: يَعْطِفُ الْهَوَى عَلَى الْهُدَى إِذَا عَطَفُوا الْهُدَى عَلَى الْهَوَى وَ يَعْطِفُ الرَّأْيَ عَلَى الْقُرْآنِ إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَى الرَّأْي‏؛[8] او با محور قرار دادن قرآن، نظرات و خواسته‌هاي افراد را به سوي قرآن جلب كرده با محک قرآن مي‌سنجد، آنگاه كه مردم، قرآن را مستمسک و محملي براي پندارها و توجيه خواسته‌ها و تمايلات خود قرار دادهاند».

4.حاكميّت جهاني اسلام

اجراي احکام دين در همه ابعاد، در واقع، نگاه اجرايي است. احکام الاهي بايد محقق شوند و اين تحقق، مستلزم حاكميت كامل و فراگير احكام اسلام در همه عرصه‌هاي زندگي بشر آن روز است.

امام باقر(علیه السلام) مي فرمايد: إذا قامَ الْقائِمُ ذَهَبَ دَولَةُ الْباطِل‏؛[9] هنگامي که قائم(علیه السلام) ظهور و قيام کند، هر دولت باطلي از بين ميرود.

رِفاعة بن موسي گويد: از امام صادق(علیه السلام) شنيدم كه در تفسير آيه وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً[10] فرمود: «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ لَا يَبْقَى أَرْضٌ إِلَّا نُودِيَ فِيهَا شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه‏؛[11] هنگامي که مهدي قيام کند، زميني نميماند مگر اينکه در آن‌جا بانگ شهادت به يگانگي خدا و رسالت پيامبر بلند مي‌شود».

5.ترويج فضائل اخلاقي

همان گونه كه انسان، محور اصلي برنامه ريزيها، قوانين، علوم و ديگر مسائل جامعه بشري است. اصلاحات و تحولات و انقلابها نيز، نخست بايد از درون انسان آغاز شود و در حوزه وجودي او شکل گيرد و سپس به برون جامعه سرايت كند؛ زيرا چگونگي اموري مانند: اقتصاد، سياست، جنگ، صلح، اخلاق، ضداخلاق، ارزش، ضد ارزش، خوشبختي، بدبختي، ايثار، خودخواهي، مهرورزي، نظم، بينظمي، همه و همه به چگونگي تعامل و رفتار انسان باز مي‌گردد. از اين رو، بايسته است بهترين برنامه‌ها و آموزشها به دست انسانهاي شايسته اجرا شود و گرنه سودي نمي بخشد و تحولي نميآفريند؛ زيرا بهترين قوانين، صالح ترين مجريان را مي طلبد چرا كه پرورش و رشد فضائل انساني و تربيت اصولي افراد، مقدمه اصلي تشكيل هر نظام صالح و انساني است.

امام مهدي(علیه السلام) اصلاحات زيربنايي خويش را از اين نقطه (تربيت اجتماعي) آغاز مي‌كند تا زمينه براي ساير برنامه‌هاي اصلاحي پديد آيد و شرايط براي تحقق رفاه، عدالت، دادگري، قانون شناسي، تعهدپذيري، گسترش محبّت، ايثار و فداكاري در همه سطوح جامعه، پديدار گردد.

اقدامات اصلاحي حضرت، چون برپايه اخلاق و تربيت برخواسته از تعليمات سازنده قرآن استوار است، جامعه را به سمت جامع هاي برخوردار از آداب و رفتار حسنه و فرهنگ معنوي و ديني سوق مي‌دهد؛ رشد آگاهي‌هاي ديني مردم و ترويج آموزه‌هاي قرآن و تعليمات ديني در جامعه، رفتارهاي اخلاقي را در ميان مردم افزايش مي‌دهد و در نتيجه، موازين اخلاقي، تربيت و آداب صحيح، به صورت يک فرهنگ در جامعه نهادينه شده و عوامل ضد اخلاقي زدوده مي‌شود.

منشأ اغلب ناسازگاري‌هاي اجتماعي، نابخردي و پايين بودن سطح فرهنگ و تربيت انساني است. با رشد تربيت و تكامل عقل، كينه‌ها به محبّت و دوستي تبديل مي‌شود، روابط اجتماعي بر اصل انساندوستي و نوع‌خواهي استوار مي‌گردد و مهر و عاطفه در همه سطوح جامعه گسترش مييابد.

اميرمؤمنان(علیه السلام) در اينباره مي‌فرمايد: وَ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا… لَذَهَبَتِ الشَّحْنَاءُ مِنْ قُلُوبِ الْعِبَاد؛[12] چون قائم ما قيام كند، كينه ها از دلها بيرون مي رود.

6.توسعه اقتصاد و معيشت عمومي

در بعد اقتصاد و معيشت، به بركت اقدامات اصلاحي حضرت، گشايش فوق العادهاي در وضع معيشت و اقتصاد مردم پديد مي آيد. و چون بخش عمده اي از نابساماني‌ها و جنايات، ناشي از فقر و نياز و فلاکت اجتماعي بوده و بسياري از درگيريها و بيماريها نتيجه شوم فقر و بينوايي است، لذا حضرت مهدي( به حل مشکلات اقتصاديِ خانواده بزرگ بشر و توسعه رفاه و معيشت مردم اقدام مي‌كند. با عنايت و مديريت حضرت، عوامل فقر و نابساماني از جامعه رخت برمي‌بندد و عمران و آباداني و بي نيازي جايگزين آن مي‌شود، خيرات و برکات و نعمتها از هر سو فرو مي‌بارد و به همه قشرها و طبقات جامعه مي‌رسد.

اهميّت توسعه اقتصادي و معيشت مردم، از آن رو است كه مسأله اقتصاد و رفاه اجتماعي بستر تحقق ساير تحولات اجتماعي شمرده مي‌شود. تا جايي كه پيامبر اکرم در مورد اهميّت کليدي و تأثيرگذار اين موضوع مي‌فرمايد: اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي الْخُبْزِ وَ لَا تُفَرِّقْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ فَلَوْ لَا الْخُبْزُ مَا صُمْنَا وَ لَا صَلَّيْنَا وَ لَا أَدَّيْنَا فَرَائِضَ رَبِّنَا؛[13]پروردگارا! به نان ما بركت بده و ميان ما و نان جدايي مينداز؛ زيرا اگر نان اشاره به مواد غذايي و ديگر احتياجات معيشت نباشد، نه مي‌توانيم نماز بخوانيم، نه مي‌توانيم روزه بگيريم و نه ديگر واجبات الاهي را به جا آوريم.

به همين دليل در اصلاحات مهدوي، بر اهميّت موضوع اقتصاد و معيشت و تأثيرات آن در ساير شئون حيات انساني، تأکيد فراوان شده است. در حقيقت امام مهدي(علیه السلام)  با اصلاحات اقتصادي خويش، ممنوعيت‌هاي تحميلي و ظالمانه را برمي‌دارد و به همگان اجازه مي‌دهد که از ذخائر و نعمتهايي که خداوند براي بندگانش آفريده است، در پرتو عدالت و آزادي بهره گيرند. او اجازه مي‌دهد که مردم از زمين و گنجينه‌ها و منابع و معادن آن و از مراتع و مزارع حاصلخيز استفاده کنند. بدين جهت است که برکات طبيعي چندين و چند برابر مي‌گردد و ثروتهاي عمومي افزايش مي‌يابد و حضرت، با اجراي اصل عدالت اجتماعي، تمام نابساماني ها را سامان ميدهد، نيازها را برآورده مي‌گرداند و رفاه اقتصادي و آسايش همگاني را به ارمغان ميآورد.

نكته قابل تأمل در بررسي توسعه اقتصاد و رفاه در حکومت مهدوي آن است كه ابعاد فرهنگي و روحي دستاوردهاي مادّي حکومت مهدوي، هرگز نبايد مورد غفلت قرار گيرد؛ زيرا در عصر ظهور، بشريت علاوه بر بي‌نيازي ظاهري كه در اثر توزيع عادلانه ثروت به دست مي‌آيد، از نظر روحي و باطني نيز به بي‌نيازي مي‌رسد و روحيه زيادهخواهي او از بين خواهد رفت؛ يعني همزمان با رشد اقتصاد و معيشت جامعه، ارزش‌هاي انساني توسعه يافته و فرهنگ و تربيت در رفتار مردم نهادينه مي‌شود، در نتيجه نگرش‌ها نسبت به مال و ثروت تغيير مي‌كند و برخورداري از دنيا، رنگ الاهي و ارزشي به خود مي‌گيرد.

از اين رو در بسياري از روايات، ضمن اشاره به مظاهر و نمودهاي عيني اصلاحات اقتصادي امام مهدي(علیه السلام) در عصر ظهور، از اِشباع روح غنا و بينيازي مردم توسط آن حضرت، خبر داده است.

در اين خصوص پيامبر اکرم مي‌فرمايد: أِبشِرُوا بِالمَهدِيّ…يَملَأُ قُلُوبَ أُمّةِ مُحَمّدٍ غِنىً و يَسَعُهُم عَدْلُهُ حَتّى أَنّه يَأمُرُ مُنَادِيًا فَيُنَادِي: مَنْ لَهُ حَاجَةً؟ فَمَا يَأتِيهِ أَحَدٌ إِلّا رَجُلٌ وَاحِدٌ يَأتِيهِ يَسأَلُهُ فَيقُولُ: اِئْتِ السَّادَنَ يُعطِيكَ. فَيأتِيهَ فَيقُولُ: أَنَا رَسُولُ المْهَدِي إِلَيكَ لِتُعْطِينِي مَالًا فَيقُولُ: احْثَ، فَيحُثّي فَلَا يَستَطِيعُ أَنْ يَحْمِلُهُ، فَيُلقَي حَتّى يَكُونَ قَدْرَ مَا يَستَطِيعُ أَنْ يَحْمِلُهُ، فَيخرُجُ بِهِ فَيَندَمُ فَيقُولُ: أَنَا كُنْتُ‏ أَجْشَعُ أُمّةِ مُحَمّدٍ نَفْسًا كُلّهُم دَعِي إِلَى هَذَا الْمَال فَتَرَكَهُ غَيرِي، فَيَرُدّهُ عَلَيهِ، فَيقُولُ: إِنّا لَا نَقْبَلُ شَيئًا أَعْطَينَاهُ‏؛[14] آمدن مهدي برشما بشارت باد… همان کسي که به برکت او، دلهاي امت محمد از غنا و بينيازي لبريز مي‌شود و عدالتش همه را در بر ميگيرد، تا آن‌جا که دستور مي‌دهد ندا کنندهاي ندا دهد: اي مردم! هرکس نياز مالي دارد بيايد و هر چه مي‌خواهد بگيرد و جز يک نيازمند، کسي نميآيد. آن شخص ميآيد و امام مهدي( به او ميفرمايد: «نزد خزانهدار برو تا آن‌چه مي‌خواهي به تو بدهد». او نزد خزانهدار مي‌رود و مي‌گويد: من از سوي امام مهدي(علیه السلام) آمدهام تا به من کمک کني و ثروتي به من بدهي. خزانه دار مي‌گويد: آن‌چه مي‌خواهي برگير! و او آنقدر زر و سيم برمي‌دارد که نمي تواند ببرد، مقداري از آن را برمي گرداند و بقيه را مي‌برد؛ امّا وقتي از خزانه دور مي‌شود پشيمان شده و مي‌گويد: گويي من حريص‌ترين فرد از امت محمد هستم. همه براي دريافت مال دعوت شدند، امّا جز من کسي نيامد. از اين رو نزد خزانهدار برميگردد و زر و سيم را پس مي‌دهد؛ امّا خزانه دار نمي پذيرد و مي‌گويد که ما چيزي را که بخشيديم، ديگر نمي پذيريم.

درباره فراواني نعمت و فراگير شدن رفاه در عصر ظهور، پيامبر اكرم مي‌فرمايد: يَكُونُ مِنْ أُمَّتِيَ الْمَهْدِيُّ…يَتَنَعَّمُ أُمَّتِي فِي زَمَانِهِ نَعِيماً لَمْ يَتَنَعَّمُوا مِثْلَهُ قَطُّ الْبِرُّ وَ الْفَاجِرُ يُرْسِلُ السَّمَاءَ عَلَيْهِمْ مِدْرَاراً وَ لَا تَدَّخِرُ الْأَرْضُ شَيْئاً مِنْ نَبَاتِهَا؛[15] در امت من مهدي قيام مي‌كند… در زمان او مردم به نعمت هايي دست مي يابند كه در هيچ زماني دست نيافته اند. آسمان برکات خود را بر نيكان و بدان مي باراند و زمين چيزي از خيرات و روييدني‌هاي خود را پنهان نمي کند.

در كلام ديگر رسول خدا مي‌فرمايد: لَيَبْعَثَنَّ اللَّهُ مِنْ عِتْرَتِي رَجُلًا أَفْرَقَ الثَّنَايَا أَجْلَى الْجَبْهَةِ يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ يَفِيضُ الْمَالُ فَيْضاً؛[16] همانا خدا از عترت من مردي را برميانگيزد که دندان‌هاي ثناياي او گشاده و پيشاني‌اش بلند و درخشان است. او زمين را سرشار از عدل ميکند و مال فراواني به مردم ميبخشد.

امام باقر(علیه السلام) درباره برچيده‌ شدن‌ ظلم‌ و ايجاد رفاه‌ در دوران‌ ظهور، مي‌فرمايد: وَ يُعْطِي النَّاسَ عَطَايَا مَرَّتَيْنِ فِي السَّنَةِ وَ يَرْزُقُهُمْ فِي الشَّهْرِ رِزْقَيْنِ وَ يُسَوِّي بَيْنَ النَّاسِ حَتَّى لَا تَرَى مُحْتَاجاً إِلَى الزَّكَاةِ وَ يَجِي‏ءُ أَصْحَابُ الزَّكَاةِ بِزَكَاتِهِمْ إِلَى الْمَحَاوِيجِ مِنْ شِيعَتِهِ فَلَا يَقْبَلُونَهَا فَيَصُرُّونَهَا وَ يَدُورُونَ فِي دُورِهِمْ فَيَخْرُجُونَ إِلَيْهِمْ فَيَقُولُونَ لَا حَاجَةَ لَنَا فِي دَرَاهِمِكُمْ… فَيُعْطِي عَطَاءً لَمْ يُعْطِهِ أَحَدٌ قَبْلَه‏؛[17] مهدي(علیه السلام) در سال، دوبار به مردم مال ميبخشد و در ماه دوبار وسائل معيشت به آنان ميدهد… تا جايي که نيازمندي به زكات باقي نميماند و صاحبان زكات، زكاتشان را نزد محتاجان مي آورند و ايشان نميپذيرند. پس آنان زكات خويش در كيسه‌هايي مي نهند و [براي يافتن محتاجي] در اطراف خانه‌ها ميگردند، امّا مردم بيرون مي آيند و مي گويند: «ما را به پول شما نيازي نيست… پس مهدي دست به بخشش گشايد، چنانكه تا آن روز كسي آنچنان بخشش اموال نكرده باشد.

در روايت ديگر نيز، حضرت باقر(علیه السلام) مي‌فرمايد: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ… فَحِينَئِذٍ تُظْهِرُ الْأَرْضُ كُنُوزَهَا وَ تُبْدِي بَرَكَاتِهَا فَلَا يَجِدُ الرَّجُلُ مِنْكُمْ يَوْمَئِذٍ مَوْضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَ لَا لِبِرِّهِ‏ لِشُمُولِ الْغِنَى جَمِيعَ الْمُؤْمِنِين؛[18]چون حضرت قائم(علیه السلام) قيام كند، در آن روز زمين گنج‌هاى خود را ظاهر سازد و همه بركات خويش را آشكار نمايد به گونه‌اي كه كسي‌ از شما موردي‌ براي‌ انفاق‌ و صدقه‌ و كمك‌ مالي‌ نمي‌يابد؛ زيرا همه مؤ‌منان‌، بي‌نياز و توانگر‌ خواهند شد

مفضل گويد از امام صادق(علیه السلام) شنيدم كه ‌فرمود: إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ اسْتَغْنَى الْعِبَادُ عَنْ ضَوْءِ الشَّمْسِ… وَ يَطْلُبُ الرَّجُلُ مِنْكُمْ مَنْ يَصِلُهُ بِمَالِهِ وَ يَأْخُذُ مِنْ زَكَاتِهِ لَا يُوجَدُ أَحَدٌ يَقْبَلُ مِنْهُ ذَلِكَ اسْتَغْنَى النَّاسُ بِمَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛[19] زماني که قائم ما ظهور کند، زمين با نور خداي روشن شود… و شخصي از شما به جستجوي فردي مي‌گردد كه مال زكات را بگيرد ولي كسي را نمييابد كه آن را بپذيرد. در آن روزگار، مردمان همگي با فراواني نعمت‌هاي الاهي، بينياز مي‌گردند

7.استقرار امنيت فراگير

ازديگر پيامدهاي حکومت عدل مهدوي، استقرار ثبات و امنيّت عمومي در سطوح مختلف جامعه عصر ظهور است. آرامش و امنيت روحي رواني، از اساسيترين نيازهاي بشر است که قبل از همه، قرآن كريم وعده تحقق آن را داده است: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئا؛[20] «خداوند به کساني از شما که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده‏اند، وعده مي‏دهد که قطعاً آنان را حکمران روي زمين خواهد کرد، همانگونه که به پيشينيان آن‌ها خلافت روي زمين را بخشيد؛ و دين و آييني را که براي آنان پسنديده، پابرجا و ريشه‏دار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنيت و آرامش مبدل مي‏کند، آنچنان که تنها مرا ميپرستند و چيزي را شريک من نخواهند ساخت و کساني که پس از آن کافر شوند، آن‌ها فاسق اناند».

رواياتي که در تفسير اين آيه شريفه وارد شده است، منظور از آيه را عصر ظهور حضرت مهدي(علیه السلام) دانسته است، چنانكه امام صادق(علیه السلام) فرمود: نَزَلَتْ فِي الْقَائِمِ وَ أَصْحَابِه؛[21] اين آيه در شأن حضرت قائم( و ياران او نازل شده است

اين آيه، حامل سه بشارت مهم به مؤمنان است؛ اول حاكميت بر كل زمين. دوم، تمکين دين و حاكميت قوانين الاهي بر تمامي عرصه‌هاي زندگي مردم. سوم، برطرف شدن تمامي عوامل ترس و ناامني و جايگزين شدن امنيت و آرامش همگاني به عنوان بزرگ‌ترين نعمت هديه شده بر مردمان عصر ظهور.

 اهميت دستاورد شيرين امنيت در نظام مهدوي، آنگاه به خوبي آشكارمي‌شود كه تصور روشني از چالش‌هاي امنيتي جامعه پيش از ظهور داشته باشيم؛ زيرا در شرايطي که مردمان دوران قبل از ظهور، براي به دست آوردن آرامش و آسايش، انواع فرمول‌هاي مديريتي و امکانات علمي و تکنيکي را به استخدام مي‌گيرند تا شايد بتوانند حداقل آسايش اين جهانيِ خود را تأمين کنند، ولي نه تنها ناتوان اند، بلکه هرروز جهان را تنگ و تاريک‌تر و نا امن مي‌بينند. امّا در دوران پس از ظهور، اصلاحات امنيتي و مکانسيم‌هاي مورد استفاده در سيستم حکومتي امام مهدي(علیه السلام) به گونهاي مؤثر و کارآمد است که همگان، بدون احساس اضطراب و ناامني، زندگي مي‌کنند و عوامل ترس و دلهره در همه اشکالش نابود مي‌گردد و انسانهاي آن روز به آرامش فراگير و امنيّت آرماني دست مي‌يابند و در سراسر کره زمين، بشر در صلح و اطمينان خاطر و آسايش و آرامش فکري زندگي مي‌کند.

ويژگي منحصر به فرد نظام مهدوي در استقرار امنيت فراگير، آن است كه اين ثبات و امنيت بي نظير، نه از سر قهر و غلبه و شيوه نظامي و پليسي، بلکه ناشي از اجراي دقيق عدالت و وجود وابستگي و پيوند عميق معنوي و عاطفي مردم با حکومت و امام خويش است. اين پيوند و رضايت عمومي سبب جامعه پذيري حد اكثري حكومت مهدوي و نهادينه شدن قوانين و مقررات آن مي‌گردد؛ زيرا مردم جهان حضرت مهدي(علیه السلام) را مظهر تحقق آرزوهاي خود مي‌دانند و به او عشق مي‌ورزند؛ آن گونه كه پيامبر فرمود: تَأوِي إلَيْهِ أُمَّتُهُ كَمَا تَأْوِي النَّحْلَة يَعْسُوبَها؛[22] مردم همانند زنبور عسل نسبت به ملکه خود، به مهدي علاقهمند و دلبستهاند و به او پناه مي‌آورند

مصداق روشن پيوند عميق ميان امام و امت را در رضايت عمومي مردم مي‌توان مشاهده كرد؛ رضايت و پيوندي كه ضمانت اجرايي امنيّت محسوب مي‌شود. در آن دوران، علاقه و دلبستگي مردم به امام مهدي(علیه السلام) به گونهاي است که با مردم با ميل و رغبت به سوي او روي مي‌آورند و با جان و دل از آن حضرت رضايت دارند. رسول اکرم در اين مورد مي‌فرمايد: الْمَهْدِيُّ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي‏… يَرْضَى فِي خِلَافَتِهِ أَهْلُ الْأَرْضِ وَ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ الطَّيْرُ فِي الْجَو؛[23] مهدي(علیه السلام) از فرزندان من است که زمين را پر از عدل ميکند، همانگونه که پر از ظلم شده است. او کسي است که همه اهل آسمان و زمين، حتي پرندگان در هوا، از حکومت او راضي و خشنودند

آن حضرت در جاي ديگر مي‌فرمايد: أُبَشِّرُكُمْ بِالْمَهْدِيِّ…يَرْضَى عَنْهُ سَاكِنُ السَّمَاءِ وَ سَاكِنُ الْأَرْضِ ؛[24] شما را به آمدن مهدي بشارت مي‌دهم، كسي كه ساکنان آسمان و زمين از آمدن او راضي و خشنود خواهند بود».

ابو سعيد خدري گويد: پيامبر اکرم فرمود: يَرْضَى عَنْهُ سَاكِنُ السَّمَاءِ وَ سَاكِنُ الْأَرْضِ لَا يَدَعُ السَّمَاءُ مِنْ قَطْرِهَا شَيْئاً إِلَّا صَبَّهُ مِدْرَاراً وَ لَا يَدَعُ الْأَرْضُ مِنْ نَبَاتِهَا شَيْئاً إِلَّا أَخْرَجَتْهُ حَتَّى يَتَمَنَّى الْأَحْيَاءُ الْأَمْوَات‏؛[25] ساکنان زمين و آسمان از او (مهدي) خشنود اند، آسمان بارانش را مي‌فرستد و زمين روئيدني‌هاي خود را مي‌روياند و چيزي دريغ نمي‌دارد. حتي مردگان آرزوي زنده شدن ميکنند تا عدل و اطمينان و خير بسياري را که خدا به ساکنان زمين مي‌رساند، ببينند».

امام صادق(علیه السلام) فرمود: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ حَكَمَ بِالْعَدْلِ وَ ارْتَفَعَ فِي أَيَّامِهِ الْجَوْرُ وَ أَمِنَتْ بِهِ السُّبُل‏؛[26] چون قائم(علیه السلام) قيام کند، حکم به عدل ميفرمايد. در روزگار او ظلم و ستم برداشته مي‌شود و راه‌ها ايمن مي‌گردد

اميرمؤمنان(علیه السلام) مي‌فرمايد: لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا لَأَنْزَلَتِ السَّمَاءُ قَطْرَهَا وَ لَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ نَبَاتَهَا وَ لَذَهَبَتِ الشَّحْنَاءُ مِنْ قُلُوبِ الْعِبَادِ وَ اصْطَلَحَتِ السِّبَاعُ وَ الْبَهَائِمُ حَتَّى تَمْشِي الْمَرْأَةُ بَيْنَ الْعِرَاقِ إِلَى الشَّامِ لَا تَضَعُ قَدَمَيْهَا إِلَّا عَلَى النَّبَاتِ وَ عَلَى رَأْسِهَا زِينَتُهَا لَا يُهَيِّجُهَا سَبُعٌ وَ لَا تَخَافُه‏؛[27] چون قائم ما قيام کند، کينه‌ها از دلها بيرون رود و حتي درندگان نيز باهم سازگاري كنند، امنيت چنان فراگير شود که زني همراه با زيورآلات خود، از عراق تا شام سفر کند، بدون اينکه هيچ دغدغه و نگراني از خطر داشته باشد.

8.اجراي عدالت اجتماعي

يکي از ديگر کارکردهاي ملموس حکومت جهاني امام مهدي(علیه السلام) سلوک دادگرايانه آن حضرت و استقرار عدالت در جامعه است. بسط عدالت نيز، با تشکيل حکومت در يک گوشه جهان ميسر نخواهد بود، بلکه مستلزم تشکيل حکومت جهاني است.

در عصر ظهور، عدالت فراگير در همه سطوح جامعه، آثار و برکات خود را نشان خواهد داد. عدالت مهدوي به نياز‌هاي فردي، اجتماعي، طبيعي و غريزي انسان‌ها نظر دارد و استعدادهاي آدمي را در بستر مناسب رشد مي‌دهد. رواياتي كه به توصيف عصر ظهور پرداختهاند، به سطوح مختلف عدالت در عصر ظهور اشاره کردهاند.

اميرمؤمنان(علیه السلام) مي‌فرمايد: يَبْعَثُ الْمَهدِيُّ اِلَي أُمَرَائِهِ بِسَائِرِ الْاَمْصَارِ بِالْعَدْلِ بَيْنَ النَّاسِ؛[28] مهدي( واليان و فرمانداران خود را به شهرهاي جهان اعزام مي‌کند تا عدالت را در ميان مردم به اجرا گذارند».

در روايت پيشين از امام صادق(علیه السلام)  نيز آمده است: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ حَكَمَ بِالْعَدْلِ وَ ارْتَفَعَ فِي أَيَّامِهِ الْجَوْرُ ‏؛[29] چون قائم (علیه السلام)قيام کند، حکم به عدل ميفرمايد. در روزگار او ظلم و ستم برداشته مي‌شود».

در حكومت مهدوي، ابعاد و عرصه‌هاي عدالت، در امور اقتصادي و رفع فقر و تبعيض خلاصه نمي‌شود، بلكه اقامه قسط، شامل تمام عرصه‌هاي سياسي، فرهنگي، اقتصادي، حقوقي و… خواهد شد.

در پرتو عدالت امام مهدي(علیه السلام) کارگزاران و حكمرانان و صاحبان مناصب كليدي، هرچه به مقام و منزلت اجتماعي بالاتري دست مييابند، برخورداري آن‌ها از امكانات و ثروت كمتر مي‌شود؛ يعني در حكومت مهدوي، تكيه زدن بر جايگاههاي رفيع، همراه با زهد بيشتر است. از اين رو هنگامي كه نزد امام رضا(علیه السلام) سخن از ظهور قائم( به ميان مي‌آيد، ايشان مي‌فرمايد: وَ مَا لِبَاسُ الْقَائِمِ إِلَّا الْغَلِيظُ وَ مَا طَعَامُهُ إِلَّا الْجَشِبُ‏؛[30]لباس قائم(علیه السلام) جز پارچه زِبر و خشن و غذاي او جز خوراک ناگوار نخواهد بود».

عبدالله بن مسعود از رسول خدا نقل كرده است كه فرمود: يَقْسِمُ الْمَالَ بِالسَّوِيَّةِ وَ يَجْعَلُ اللَّهُ الْغِنَى فِي قُلُوبِ هَذِهِ الْأُمَّة؛[31]مهدي(علیه السلام) مال و دارايي فراواني را ميان مردم به طور مساوي تقسيم مي‌کند و خداوند در دل‌هاي آنان، روح استغنا و بينيازي قرار مي‌دهد

يکي ديگر از شاخصه‌هاي عدالت اقتصادي در زمان ظهور، مساوات، رفع تبعيض و توزيع عادلانه ثروت در ميان مردم است. ابوسعيد خدري از رسول اکرمB نقل نموده که فرمود: أُبَشِّرُكُمْ بِالْمَهْدِيِّ يُبْعَثُ فِي أُمَّتِي‏…يَقْسِمُ الْمَالَ صِحَاحاً فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ وَ مَا صِحَاحاً قَالَ السَّوِيَّةُ بَيْنَ النَّاس‏؛[32] به شما مژده آمدن مهدي( را مي‌دهم که در آينده ميان امت من برانگيخته مي‌شود، او اموال را به نحو صحاح تقسيم ميکند. شخصي پرسيد: صحاح چيست؟ آن حضرت فرمود: توزيع يکسان دارايي ميان مردم ،اجراي عدالت و مساوات، روحيه برادري اجتماعي را استحكام مي‌بخشد و باعث مي‌شود که همه احساس برابري کنند: وَأُلْقِيَ الرَّأْفَةَ وَالرَّحْمَةَ بَيْنَهُمْ فَيَتَوَاسَوْنَ وَيَقْتَسِمُونَ بِالسَّوِيَّةِ فَيَسْتَغْنِي الْفَقِيرُ وَلَايَعْلُو بَعْضُهُمْ بَعْضاً[33] رأفت و رحمت را بين مردم مي‌افكند. پس نسبت به يكديگر مواسات خواهند داشت و مال را به تساوي تقسيم مي‌كنند. بدين سبب، فقير بينياز مي‌شود و فاصله طبقاتي توانگر و ضعيف از جامعه رخت برمي‌بند.

بديهي است که ايجاد مساوات در جامعه و برقراري قسط قرآني، احتياج به افزايش ثروت و امكانات دارد كه اين مطلوب، در حكومت مهدوي با عمران و آباداني زمين محقق خواهد شد. امام صادق(علیه السلام) فرمود: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ(علیه السلام) حَكَمَ بِالْعَدْلِ…فَلَا يَجِدُ الرَّجُلُ مِنْكُمْ يَوْمَئِذٍ مَوْضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَ لَا لِبِرِّهِ‏ لِشُمُولِ الْغِنَى جَمِيعَ الْمُؤْمِنِين‏؛[34] مهدي(علیه السلام)ه حكم داود(علیه السلام) و محمد ميان مردم حكم مي‌كند. در اين هنگام، زمين گنجها و بركات خود را آشكار مي‌كند و به سبب توانگر شدن مردم، كسي نيازمند به صدقه و نيكي را نمي‌يابد تا به او صدقه‌ بدهد.

در برخي روايات، تصريح شده است كه در عصر ظهور، امام مهدي(علیه السلام) با گسترش عدالت، جهان مرده به سبب ظلم را، حيات دوباره مي‌بخشد. امام باقر(علیه السلام) در تأويل آيه شريفه ﴿اِعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها﴾[35] مي‌فرمايد: فَيُحْيِيهَا اللَّهُ بِالْقَائِمِ فَيَعْدِلُ فِيهَا فَتَحْيَا الْأَرْضُ وَ يَحْيَا أَهْلُهَا بَعْدَ مَوْتِهِم‏؛[36] خداوند زمين را به دست حضرت قائم(علیه السلام) زنده مي‌كند. او در زمين به عدالت رفتار مي‌كند، از اين رو، زمين را با اجراي عدل زنده مي‌گرداند، پس از آن‌كه به سبب ظلم مرده است».

همچنين در روايتي از امام کاظم(علیه السلام) در تفسير همين آيه آمده است: لَيْسَ‏ يُحْيِيهَا بِالْقَطْرِ وَ لَكِنْ يَبْعَثُ اللَّهُ رِجَالًا فَيُحْيُونَ الْعَدْلَ فَتُحْيَا الْأَرْضُ لِإِحْيَاءِ الْعَدْلِ؛[37] اين چنين نيست که خداوند زمين را باريزش باران زنده کند، بلکه مرداني را بر ميانگيزد که عدالت را زنده مي‌کنند و در نتيجه، زمين با احياي عدالت زنده مي‌شود

بر پايه اين روايات، همان گونه كه کفر و بيداد، کشنده است، ايمان و عدالت نيز زندهکننده است. دولت حضرت مهدي(علیه السلام)  دولت ايمان و عدالت است و آن حضرت با گسترش ايمان و عدالت، زمين و اهل زمين را زنده مي‌کند. و چون عدالت مايه حيات جامعه است، هر کس استعداد زنده شدن و کمال يافتن را داشته باشد، با نفَس مسيحايي آن حضرت، زنده خواهد شد.

دادگري حكومت مهدوي، به پيروان حضرت محدود نخواهد شد؛ بلكه هر کس در برابر ولايت و سرپرستي مهدي(علیه السلام) گردنفرازي نكند و نداي استغنا سرندهد، مشمول آن خواهد بود و همگان از سفره تنعّم حضرت بهره‌مند خواهند بود. بشر بن غالب از امام حسين(علیه السلام)  روايت كرده است كه حضرت فرمود: إِذَا قَامَ قَائِمُ الْعَدْلِ وَسِعَ عَدْلُهُ الْبَرَّ وَ الْفَاجِر؛[38] آن‌گاه كه برپا كننده عدل قيام كند، عدالتش، نيكوكار و فاجر را در بر مي‌گيرد

عدالت مهدوي، تنها روابط اجتماعي و مناسبات افراد جامعه را تحت تأثير قرار نمي‌دهد، بلكه آثار و برکات آن به تمام روابط انسان در جامعه، تاريخ و هستي تسرّي مي‌يابد و اين كاري است كه از هيچ رهبر و نظام حکومتي ديگري برنميآيد. فضيل بن يسار گويد: از امام صادق(علیه السلام) شنيدم که فرمود: إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ…لَيَدْخُلَنَّ عَلَيْهِمْ عَدْلُهُ جَوْفَ بُيُوتِهِمْ كَمَا يَدْخُلُ الْحَرُّ وَ الْقُرُّ؛[39] مهدي(علیه السلام) آنگاه كه قيام كند، عدالت را به درون خانه‌هاي مردم وارد مي‌كند، همچنانکه سرما و گرما وارد خانه‌ها مي‌شود

وسعت دادگري و عدالت آفريني امام مهدي(علیه السلام) در عصر ظهور، زندگي سرشار از آرامش را براي همه به ارمغان خواهد آورد و چتر حمايت او بر سر هر بيپناهي گسترده خواهد بود تا زندگي در کام او شيرين شود و همگان از مواهب حيات بهرهمند گردند، تا جايي که همه از او راضي و خرسند خواهند بود. به گفته حُذيفه، رسول خدا فرمود: الْمَهْدِيُّ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي…يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً يَرْضَى فِي خِلَافَتِهِ أَهْلُ الْأَرْضِ وَ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ الطَّيْرُ فِي الْجَو؛[40] مهدي(علیه السلام) مردي از فرزندان من است. او زمين را از عدل و قسط پر ‌کند چنانکه از ستم پر شده است، اهل زمين و آسمان و مرغان هوا از خلافت او راضي هستند.

ابوسعيد خدري از حضرت رسول اکرم نقل نموده که فرمود: أَبْشِرُوا بِالْمَهْدِيِّ… يَمْلَأُ قُلُوبَ عِبَادِهِ عِبَادَةً وَ يَسَعُهُمْ عَدْلُهُ؛[41] شما را به آمدن مهدي مژده ميدهم، او دلهاي بندگان را پر از حس بي‌نيازي مي‌كند و دادگري ‌اش همگان را فرا ميگيرد.

آثار و برکات عدالت در جامعه موعود، به گونه‌اي گسترده، زيبا، فرحبخش و بهجتآور است كه مي‌توان جامعه مهدوي را تجلّي حيات بهشتي در روي زمين دانست. در پرتو حکومت عدل مهدوي، مواهب طبيعي نيز افزايش خواهند يافت و زمين و آسمان تمامي ذخاير خود را سخاوتمندانه به مردم عصر ظهور عرضه مي‌کنند. گو اينکه طبيعت، بيش از آدميان در انتظار قدوم امام(علیه السلام) است تا درونمايه‌هاي خود را به تشنگان عدالت تقديم کند. چنان كه پيامبر اكرم فرمود: يَتَنَعَّمُ أُمَّتِي فِي زَمَنِ الْمَهْدِيِّ نِعْمَةً لَمْ يَتَنَعَّمُوا قَبْلَهَا قَطُّ يُرْسِلُ السَّمَاءَ عَلَيْهِمْ مِدْرَاراً وَ لَا تَدَعُ الْأَرْضُ شَيْئاً مِنْ نَبَاتِهَا إِلَّا أَخْرَجَتْهُ؛[42] امّت من در زمان ظهور مهدي(علیه السلام) چنان از نعمت‌هاي فراوان بهره‌مند خواهد شد كه پيش از آن هرگز كسي از چنين نعمتي برخوردار نشده است، باران رحمت بر آن‌ها فرو مي‌ريزد و زمين گياهانش را بر آنان آشكار مي‌كند

مبارزه با انباشت و تكاثر امكانات و ثروت و بازپس‌گيري ثروت‌هاي غصب شده، يكي از راههاي اجراي مساوات و برقراري عدالت اقتصادي در نظام مهدوي است. امام صادق(علیه السلام) مي‌فرمايد: فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا حَرَّمَ عَلَى كُلِّ ذِي كَنْزٍ كَنْزَهُ حَتَّى يَأْتِيَهُ فَيَسْتَعِينَ بِهِ عَلَى عَدُوِّه‏؛[43] چون قائم ما قيام كند، هر گنجي را بر صاحب آن حرام ميکند تا آن را به خدمت او آورد و او آن گنج را در راه مبارزه با دشمنان به کار خواهد بست.

10.عمران و آباداني زمين

افزايش نعمات و مواهب زندگي در عصر ظهور، امر غير طبيعي و معجزه نيست؛ بلکه نتيجه مديريت معصومانه امام مهدي(علیه السلام) و اقدامات آن حضرت در توسعه و عمران جامعه عصر ظهور است.

گسترش عمران و آباداني، فزوني برکات زميني و آسماني، خارج شدن گنجها و معادن سرشار زمين و… نشان مي‌دهد که كار و تلاش در بخش‌هاي مختلف زراعت و کشاورزي و غيره به اوج ترقي خود مي‌رسد؛ برخلاف وضع کنوني که موانع بسياري بر سر راه بهرهوري صحيح از مواهب زمين، فراروي انسان‌ها قرار دارد. در حقيقت، مهم‌ترين عامل فقر، محروميّت، کمبود، گرسنگي، تورم و بينوايي توده‌ها، دولتها و حکومت‌هاي بيدادگري هستند که ميان انسان و منابع طبيعي و نعمتهايي که آفريدگار هستي براي بهره وري بندگان آفريده است، فاصله افکنده اند و نتيجه اين بيدادگري، مصيبت و فقر، محروميّت و گرسنگي، گراني و کاهش ثروت و نيروهاي انساني است که بشر همواره از آن‌ رنج مي‌برد.

امّا هنگامي که امام مهدي(علیه السلام) ظهور نمايد، سيستم زراعي و کشاورزي به طور کامل، دگرگون شده و تمام منابع زيرزميني، کشف و مورد استفاده قرار مي‌گيرند. در آمد سرانه افراد، آنقدر بالا مي‌رود که همه به سر حد بينيازي و خودکفايي مي‌رسند و در هيچ منطقه‌اي، فقيري يافت نميشود تا کسي زکاتش را به او تحويل دهد!

اميرمؤمنان(علیه السلام) مي‌فرمايد: يَبْعَثُ الْمهَدِيّ اِلَي اُمَرائِهِ بِسَائِرِ الْاَمْصَار بِالْعَدْلِ بَيْنَ النَّاس… وَ يَذْهَبُ الشَّرَّ وَ يَبْقَى الْخَيرَ وَ يَزْرَعُ الْإِنسَانُ مُدًّا يَخرُجُ لَهُ سَبْعَمِائَةَ مُدٍّ، كَمَا قَالَ اللّه تَعَالى:﴿كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاء﴾[44]؛[45] مهدي(علیه السلام) به فرمانداران خود در شهر‌هاي مختلف دستور مي‌دهد که با مردم رفتار عادلانه داشته باشند… در آن روزگار، شر به کلي از بين ميرود و خير ماندگار مي‌شود. مردم يک مُد مي‌کارند و هفتصد مُد برداشت مي‌کنند، چنانکه خدوند در قرآن فرموده است.

رسول خدا فرمود: يَبْعَثُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَجُلًا مِنِّي وَ مِنْ عِتْرَتِي فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مَلَأَهَا مَنْ كَانَ قَبْلَهُ جَوْراً وَ يُخْرِجُ لَهُ الْأَرْضُ أَفْلَاذَ كَبِدِهَا وَ يَحْثُو الْمَالَ حَثْواً وَ لَا يَعُدُّهُ عَدًّا؛[46] خداي عزوجل مردي از نسل و عترت من را ظاهر مي‌کند که زمين را پر از عدل و داد مي‌کند، چنانکه ديگران قبل از او، آن را پر از ظلم و جور کرده‌اند. در آن زمان، زمين، کبد (منابع و برکات) خود را براي او بيرون مي‌ريزد و او ثروت را بدون شمارش در ميان مردم تقسيم مي‌کند.

محمد بن مسلم ثقفي از امام باقر(علیه السلام) روايت كرده كه فرمود: تُطْوَى لَهُ الْأَرْضُ وَ تَظْهَرُ لَهُ الْكُنُوزُ وَ يَبْلُغُ سُلْطَانُهُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ وَ يُظْهِرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ دِينَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ فَلَا يَبْقَى فِي الْأَرْضِ خَرَابٌ إِلَّا عُمِر؛[47] همه سرزمين‌ها براي او (مهدي) هموار شود، شرق‌ و غرب‌ جهان‌ از‌ او فرمان پذيرد، گنجينه‌هاي‌ نهفته زمين‌ براي او ظاهر گردد و در هيچ جاي‌ جهان ويراني‌ باقي‌ نماند مگر اينكه‌ آن‌ را آباد كند».

ريزش نعمت‌ها و عمران و آباداني شهرها، نتيجه پرستش حقيقي خداوند متعال توسط مردم در سايه حكومت معصوم است و خداوند به اين دليل، درهاي بركت را از آسمان و زمين به روي انسانها مي‌گشايد. از اين نظر، دولت حضرت مهدي(علیه السلام) دولت احياکننده است. آن حضرت، با اجراي عدالت زمين را آباد مي‌سازد و با حاکم کردن دين حق، جامعه عدالت پيشه را زنده مي‌کند.

10.رُشد عقلانيّت عمومي

رشد عقلانيت، توجّه به شاخص‌هاي عقلاني و نهادينه شدن فرهنگ عقل‌گرايي و خردورزي در جامعه، از ديگر دستاوردهاي حکومت مهدوي است که در عرصه‌هاي مختلف زندگي مردمان عصر ظهور، نمود پيدا مي‌کند.

امام باقر(علیه السلام) در باره رشد عقلانيت و خرد جمعي در عصر ظهور مي‌فرمايد: إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ كَمَلَتْ بِهَا أَحْلَامُهُم‏؛[48] هنگامي که قائم ما قيام کند دست خود را (کنايه از عنايت و اشراف حضرت) بر سر بندگان قرار مي‌دهد، پس خرد مردم زياد شده و فهم آنان کامل مي‌گردد».

  1. شكوفائي علم و فناوري

واژه «علم» با «عقلانيت» داراي دو مفهوم متفاوت است. منظور از عقلانيت، ادراكات معرفتي و شعور باطني افراد است؛ امّا مراد از «علم» دانش و ادراكاتي است كه از رهآورد تجربيات طولاني در حوزه‌هاي مختلف زندگي حاصل مي‌شود.

 توسعه حيرت‌انگيز دانش و آگاهي بشر در عرصه‌هاي مختلف علوم و فن اوري، از ديگر دستاوردهاي مهم حکومت مهدوي در عصر ظهور خواهد بود. جامعه عصر ظهور، علاوه بر شكوفايي عقلانيت و معرفت در حوزه جهان بيني، در عرصه علم و فن اوري نيز، به پيشرفت‌هاي خارق العادهاي دست خواهند يافت.

ابان بن تغلب از امام صادق(علیه السلام) نقل كرده كه فرمود: الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً فَجَمِيعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفَانِ فَلَمْ يَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّى الْيَوْمِ غَيْرَ الْحَرْفَيْنِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرينَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِي النَّاسِ وَ ضَمَّ إِلَيْهَا الْحَرْفَيْنِ حَتَّى يَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرينَ حَرْفاً؛[49] دانش، بيست و هفت حرف (درجه و شاخه) دارد. تمامي آن‌چه پيامبران آورده و بشر تا زمان ظهور بدان دست مي يابد، دو حرف بيش نيست؛ امّا وقتي قائم ما قيام کند، بيست و پنج حرف ديگر را نيز آشکار كرده، ميان مردم منتشر مي‌كند

در دوران ظهور، در اثر ترويج و نهادينه شدن فرهنگ قرآن و تعليمات ديني در جامعه، آگاهي‌هاي ديني مردم چنان افزايش مي‌يابد که حتي زنان در خانه‌هاي خود بر اساس شرع، حکم مي‌کنند و فتوا ميدهند. امام باقر(علیه السلام) مي‌فرمايد: تُؤْتَوْنَ الْحِكْمَةَ فِي زَمَانِهِ حَتَّى إِنَّ الْمَرْأَةَ لَتَقْضِي فِي بَيْتِهَا بِكِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ؛[50] در زمان ظهور، دانش و بينشي ارزاني مي‌شود که زنان در خانهها بر اساس کتاب خدا و سنّت پيامبر قضاوت ميکنند.

اين كلام حضرت، نشانگر آن است که مردم در دوران ظهور، بر اساس آداب و مقررات ديني تربيت شده و از نظر رشد و بلوغ فكري چنان اوج مي‌گيرند که بانوان پرده نشين نيز مي‌توانند در خانه خويش، بر اساس آموزه‌هاي قرآن و سنّت پيامبر ميان دونفر داوري کند.

در عصر ظهور، علوم و فن اوري ارتباطات به چنان پيشرفت حيرت آوري مي‌رسد كه زندگي را سهل و آسان مي‌كند. امام صادق(علیه السلام) فرمود: إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ مَدَّ اللَّهُ لِشِيعَتِنَا فِي أَسْمَاعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ حَتَّى لَا يَكُونَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقَائِمِ بَرِيدٌ يُكَلِّمُهُمْ فَيَسْمَعُونَ وَ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ وَ هُوَ فِي مَكَانِه‏؛[51] هنگامي‌ كه ‌قائم ‌ما قيام ‌كند، خداوند، آن‌چنان‌ گوش ‌و چشم ‌شيعيان‌ ما را تقويت‌ مي‌كند كه ‌ميان‌ آن‌ها و قائم، نامه‌رساني ‌نخواهد بود؛ او با آن‌ها سخن‌ مي‌گويد و آن‌ها سخنش‌ را مي‌شنوند و او را مي‌بينند، در حالي‌كه ‌او در مكان ‌خويش ‌است.

نتیجه:

خلاصه سخن آن که با ظهور حضرت مهدي( و استقرار حکومت عدل مهدوي در جهان، تمدن نوين اسلامي بر پايه آموزه هاي اصيل قرآن و سنّت شكل مي‌گيرد و پيوند قرآن و عترت با محوريت آخرين وصي پيامبر تحقق مي‌يابد. در فضاي عطرآگين دوران ظهور، همه انسانها بدون تبعيض از مواهب طبيعي بهرهمند شده و جامعه بشري به شکوفايي فرهنگي، اخلاقي، تربيتي و تکامل عقلي خواهند رسيد. از اين نظر مي‌توان عصر ظهور را، دوره شکوفايي مادي و بلوغ معنوي بشر ناميد.

آن‌چه اشاره گرديد، فقط نمونه‌ها و گوشه‌هايي از اصلاحات عدالت گستر امام مهدي(علیه السلام) در عصر ظهور بود که دستاوردهاي پربرکت و جهان شمول آن، زندگي را در کام همه مردمان آن، شيرين و دلپذير خواهند کرد

پی نوشت ها:

[1].الارشاد، ج2، ص385 .

[2].کفاية الاثر، ص15.

[3].الارشاد، ج2، ص384 .

[4].الغيبة، نعماني، ص236.

[5].الغيبة، طوسي، ص 472.

[6].اثبات الهداة، ج5، ص191؛ بحار الانوار، ج24، ص47.

[7].بحار الانوار، ج52، ص308.

[8].نهج البلاغه، ج2، ص21

[9].الكافي، ج8، ص278.

[10].سوره آل عمران، آيه 83.

[11].. بحار الانوار، ج52، ص340.

[12].الخصال، ص626؛ تحف العقول، ص115؛ بحار الانوار، ج52، ص316.

[13].المحاسن، ج2، ص586.

[14].الملاحم و الفتن، ص318.

[15].دلائل الأمامة، ص478؛ بحار الانوار، ج51، ص78.

[16].کشف الغمة، ج2، ص487؛ بحار الانوار، ج51، ص96.

[17].الزام الناصب، ج2، ص267.

[18].الارشاد، ج2، ص384؛ بحار الانوار، ج‌52، ص‌338.

[19].الارشاد، ج2، ص381؛ بحار الانوار، ج52، ص337.

[20].سوره نور، آيه 55.

[21].الغيبة، نعماني، ص240.

[22].الملاحم والفتن، ص147.

[23].بحار الانوار، ج51، ص80؛  اعيان الشيعه، ج2، ص52.

[24].الغيبة، طوسي، ص178؛ بحار الانوار، ج51، ص74.

[25].شرح الاخبار، ج3، ص385.

[26].اعلام الوري، ص462.

[27].الخصال، ص626؛ تحف العقول، ص115؛ بحار الانوار، ج52، ص316.

[28].حياة الامام المهدي، ص292.

[29].اعلام الوري، ص462؛ کشف الغمة

[30].الغيبة، نعماني، ص285؛ بحار الانوار، ج52، ص359.

[31].كشف الغمه، ج2، ص474؛ بحار الانوار، ج51، ص84.

[32].الطرائف، ص351

[33].الزام الناصب، ج2، ص246

[34].الإرشاد، ج‏2، ص 385

[35].سوره حديد، آيه 17.

[36].الزام الناصب، ج1، ص93

[37].الكافي، ج7، ص174؛ نور الثقلين، ج4، ص173.

[38].المحاسن، ج1، ص61؛ بحار الانوار، ج27، ص91.

[39].الغيبة، نعماني، ص297؛ الزام الناصب، ج2، ص235.

[40].كشف الغمه، ج2، ص469؛ بحار الانوار، ج1، ص80.

[41].دلائل الأمامة، ص482.

 [42].کشف الغمة، ج2، ص473؛ بحار الانوار، ج51، ص73.

[43].تفسير عياشي، ج2، ص87

[44].سوره بقره، آيه 261.

[45].الزام الناصب، ج2، ص261؛ شرح احقاق الحق، ج29، ص441.

[46].الامالي، طوسي، 513

[47].كمال‌الدين و تمام النعمة، ج1، ص331

[48].الكافي، ج1، ص25؛ کمال الدّين و تمام النعمة، ص675.

[49].بحار الانوار، ج52، ص336

[50].الغيبة، نعماني، ص239؛ بحار الانوار، ج52، ص352.

[51].الخرائج و الجرائح، ج2، ص841

برگرفته از کتاب، آخرین منجی