logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
ظهور آخرین منجی

مقدمه:

  دوران ظهور امام مهدي(علیه السلام) مهمترين مقطع زندگي آن حضرت است. بنا به توصيف آيات و روايات، دوران ظهور امام مهدي(علیه السلام) عصر آرماني و ايدهآلي است که در طول تاريخ، تمام انسانها رسيدن آن را به انتظار نشستهاند و پيامبران الاهي(علیه السلام) و کتب آسماني، تحقق آن را در آخرالزّمان بشارت داده اند.

  در آيات[1] و روايات[2] به گوشه هايي از دستاوردهاي گسترده، شگفت انگيز و بهجت آور دوران طلايي ظهور اشاره شده است. براي مثال، در آن دوران، تمامي آرزوهاي تاريخي و اهداف متعالي انساني تحقق مييابد؛ دين اسلام بر همه اديان و آئين ها چيره مي شود؛ آئين يکتاپرستي در سراسر گيتي حکمفرما مي گردد؛ شرک، بيديني، فساد و تباهي پايان يافته و فضيلت و عدل و داد، جهانگير مي شود؛ امنيت و رفاه و آسايش، همه جا را دربر ميگيرد؛ اخلاق، تربيت، فرهنگ، رشد و عقلانيت بشر به درجه بلوغ و شکوفايي مي رسد و… .

مفاهيم (ظهور، قيام، خروج)

  با توجّه به اينكه در اصطلاح روايات، كلماتي مانند «ظهور»، «قيام» و «خروج» به معاني متفاوت از يكديگر به كار نرفته اند، لازم است براي آگاهي بيشتر نسبت به اين مفاهيم و تفاوتهاي آن، به توضيح هركدام اشاره گردد:

  ظهور: اين واژه از ماده «ظَهر» به معناي آشکار شدن و پديدار شدن چيز پنهان است؛ بر خلاف «بطن» که به معناي پنهان و در درون بودن است، چنانکه جوهري مي گويد: «اَلظّهرُ خِلَافِ البَطْن».[3]

  ابن  فارس   نيز در توضيح معناي لغوي ظهور مي گويد: «يدُلّ  علي قوَّة و بُرُوز، مِن ذَالک ظَهر الشي يظهر ظهورا فهو ظاهر، اذا انكشفت  و بروز و لذالک سمي وقت الظهر و هو اظهر اوقات النهار و اضوؤها»؛[4] ظهور بر قوت و شدت آشكار بودن  و مکشوف بودن چيزي  دلالت دارد. به همين جهت، نصف روز را ظهر گويند؛ چون آشکارترين و کاملترين حالت درخشندگي خورشيد، در آن لحظه نمايان و پديدار مي گردد».

  در کاربرد روايات، اصطلاح «ظهور» نوعاً در مقابل «غيبت» و به معناي ظاهر شدن و آشکار شدن حضرت مهدي(علیه السلام) از پس پرده غيبت پس از مدت طولاني، جهت برپايي حكومت عدل جهاني در آخرالزّمان، به کار رفته؛ لذا اين واژه در روايات، غالباً با کلماتي چون «عصر»، «يوم» و… همراه است.

  قيام: «قيام» در لغت، به معناي برخاستن و برپا بودن و در مقابلِ معناي نشستن است: «القيام نقيض الجلوس».[5] در اصطلاح فقه، واژه قيام به حالت خاصّي از ايستادن گفته مي شود که در مقابل نشستن، رکوع و سجود است؛ امّا اين واژه، در روايات عام مربوط به سيره و تاريخ، به معناي نهضت و جهاد به کار رفته و در روايات خاص مربوط به مهدويّت، ناظر به نهضت و انقلاب جهاني امام مهدي(علیه السلام) بعد از ظهور است.

  خروج: اين کلمه از ماده «خرج» به معناي بيرون شدن و برآمدن است و در مقابل واژه «دخول» که به معناي ورود است، استعمال مي شود: «الخُرُوج نَقيضُ الدّخُول».[6] در اصطلاح روايات، «خروج» به معناي نهضت، حرکت و قيام است، اعم از آنکه حق باشد يا باطل.

  با توجّه به آن چه اشاره شد، مفاهيم و واژه هاي «ظهور»، «قيام» و «خروج» ضمن آنکه قريبالمعني هستند، فرقها و تفاوت هاي اندکي نيز با هم دارند. مراد از واژه «ظهور» آشکار شدن، پديدار شدن و خروج حضرت مهدي(علیه السلام) از وضعيت غيبت و استتار است؛ امّا مراد از واژه «قيام» آغاز نهضت و شروع حرکت اصلاحي حضرت است؛ چه اينکه واژه «خروج» نيز نزديک به همين معناست و بر شروع ناگهاني و غافلگيرانه نهضت و قيام جهاني حضرت مهدي(علیه السلام) عليه نظام ظلم و جور دلالت دارد، به گونهاي که در اثر انقلاب و قيام حضرت، سيستم و نظام ظالمانه حاکم بر روابط و معادلات جهاني، به هم خورده و ابتکار عمل از دست قدرت هاي مستکبر جهان خارج مي شود.

  بنابراين، ترکيب هرکدام از اين کلمات با نام مقدّس حضرت مهدي(علیه السلام) به بُعد خاصّي از اين رخداد بزرگ اشاره دارد. با اين حال، اين اصطلاحات داراي معاني و مضمون مشترکي هستند و آن عبارت است از ظاهر شدن و آمدن موعود الاهي، يعني حضرت مهدي( در آخرالزّمان. البتّه با اين ملاحظه که واژه «ظهور» بيشتر مبين علني شدن نهضت عدالت خواهانه امام مهدي(علیه السلام) در جهان و واژه «قيام» ناظر به اعلام رسمي نهضت مهدوي و آغاز حرکت اصلاحي آن حضرت در جهان است.

  با توجّه به آن چه اشاره شد، حوادث دوران ظهور به دليل اهميّت خاص آن، بيش از همه در روايات انعكاس پيدا كرده است؛ از اين رو، اين بخش در سه فصل، به بيان مهمترين رخدادها و تحولات جهاني عصر ظهور، يعني اتفاقات مربوط به زمان آستانه ظهور، هنگام ظهور و پس از ظهور مي پردازد .

زمان ظهور

  يکي از موضوعات پرسش برانگيز در باب مهدويّت، زمان ظهور و چگونگي تعيين آن است. آن چه غالباً سؤال مي شود اين است که آيا در روايات از زمان ظهور امام زمان(علیه السلام) سخني به ميان آمده است؟ آيا مي توان از زمان دقيق ظهور حضرت خبر داد؟ حکمت هاي نامعلوم بودن زمان ظهور چيست؟

  براي روشن شدن پاسخ اين پرسش ها، لازم است اين موضوع از منظر روايات مورد تأمل قرار گيرد. روايات مربوط به اين مسأله چند دسته هستند؛ برخي روايات به صورت نامعين به سال و ماه و روز ظهور اشاره دارند، در برخي ديگر، بر ناگهاني بودن امر ظهور تأکيد شده و در بسياري از روايات بر نامعلوم بودن زمان ظهور و منع از توقيت تصريح شده است.

الف) سال، ماه و روز ظهور

  در برخي از روايات، به صورت کلي (نامعين) از زمان ظهور امام عصر(علیه السلام) خبر داده شده و از سال و ماه و روزي که ظهور در آن واقع خواهد شد، نام برده شده است.

  ابوبصير از امام باقر(علیه السلام) روايت كرده است: «يقُومُ الْقَائِمُ فِي وَتْرٍ مِنَ السِّنِينَ؛ تِسْعٍ، وَاحِدَه، ثَلَاثٍ، خَمْس»؛[7] قيام حضرت قائم(علیه السلام) در سال فرد خواهد بود، نُه، يك، سه، پنج»

  همچنين ابوبصير از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است: «لَا يَخْرُجُ الْقَائِمُ(علیه السلام) إِلَّا فِي وَتْرٍ مِنَ السِّنِينَ سَنَه؛ إِحْدَي أَوْ ثَلَاثٍ أَوْ خَمْسٍ أَوْ سَبْعٍ أَوْ تِسْع»؛[8] حضرت قائم(علیه السلام) قيام نخواهد كرد مگر در سالهاي فرد، يك يا سه يا پنج يا هفت يا نه»

  در روايتي ديگر، ابوبصير از امام صادق(علیه السلام) نقل مي کند که فرمود: «يُنَادَي بِاسْمِ الْقَائِمِ فِي لَيْلَة ثَلَاثٍ وَ عِشْرينَ وَ يَقُومُ فِي يَوْمِ عَاشُورَاءَ وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي قُتِلَ فِيهِ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(علیه السلام) لَكَأَنِّي بِهِ فِي يَوْمِ السَّبْتِ الْعَاشِرِ مِنَ الْمُحَرَّمِ قَائِماً بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ جَبْرَئِيلُ عَنْ يَدِهِ الْيُمْنَي يُنَادِي الْبَيْعَه لِلَّهِ فَتَصِيرُ إِلَيْهِ شِيعَتُهُ مِنْ أَطْرَافِ الْأَرْضِ تُطْوَي لَهُمْ طَيّاً حَتَّي يُبَايِعُوهُ»؛[9] در شب بيست و سوم از ماه رمضان، منادي نام حضرت قائم(علیه السلام) را فرياد برمي آورد و حضرت در روز عاشورا، همان روزي که حسين بن علي(علیه السلام) به قتل رسيد، قيام ميکند. گو اينکه من آن جا هستم در روز شنبه از دهم محرم، در حاليکه حضرت قائم ميان رکن و مقام ايستاده و جبرئيل در مقابل او قرار دارد و مردم را براي بيعت با او فرا مي خواند. پس شيعيان او به سوي او روي مي آورند و از اطراف جهان به سوي او شتابان حرکت مي کنند تا با او بپيوندند و بيعت کنند».

  در روايتي که ابن ابيعمير از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده، حضرت روز جمعه را روز ظهور ذکر نموده است: «وَ يَخْرُجُ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ يَقُومُ الْقِيَامَةُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ مَا مِنْ عَمَلٍ يَوْمَ الْجُمُعَةِ أَفْضَلُ مِنَ الصَّلَاة عَلَي محمد وَ آلِه»؛[10] قائم ما اهلبيت(علیه السلام) در روز جمعه ظهور مي كند و رستاخيز نيز در روز جمعه به پا خواهد شد و هيچ كاري در روز جمعه بهتر از درود فرستادن بر محمد و آل او(علیه السلام) نيست».

  در روايت ديگري که علي بن ابيحمزه از ابوبصير و او از امام باقر(علیه السلام) نقل كرده است، روز ظهور حضرت، شنبه ذکر شده است: «يَخْرُجُ الْقَائِمُ( يَوْمَ السَّبْتِ يَوْمَ عَاشُورَاءَ يَوْمَ الَّذِي قُتِلَ فِيهِ الْحُسَيْنُ(علیه السلام) » ؛[11] حضرت قائم(علیه السلام) در روز شنبهاي که روز عاشوراست، روزي كه حسين(علیه السلام) در آن روز به شهادت رسيد، قيام خواهد كرد»

  امّا در برخي از روايات، وقتي راوي در مورد تعيين زمان ظهور از معصوم سؤال کرده، امام به پاسخ کلي اکتفا نموده و زمان ظهور حضرت قائم(علیه السلام) را به يأس و نااميدي شيعيان، مرتبط دانسته است.

   اباجارود ميگويد: از امام باقر(علیه السلام) سؤال كردم: «قائم شما چه زماني قيام مي فرمايد؟» حضرت فرمود: «يا أبا الجارود! لا تدركون؛ اي اباجارود! شما آن زمان را نخواهيد ديد». عرض كردم: «اهل زمانش را چطور؟» فرمود: «وَ لَنْ تُدْرِكَ أَهْلَ زَمَانِهِ، يَقُومُ قَائِمُنَا بِالْحَقِّ بَعْدَ إِيَاسٍ مِنَ الشِّيعَةِ، يَدْعُو النَّاسَ ثَلَاثاً فَلَا يُجِيبُهُ أَحَدٌ، فَإِذَا كَانَ الْيَوْمُ الرَّابِعُ تَعَلَّقَ بِأَسْتَارِ الْكَعْبَةِ، فَقَالَ: يَا رَبِّ، انْصُرْنِي وَ دَعْوَتُهُ لَا تَسْقُطُ، فَيَقُولُ : لِلْمَلَائِكَةِ الَّذِينَ نَصَرُوا رَسُولَ اللَّهِ يَوْمَ بَدْرٍ وَ لَمْ يَحُطُّوا سُرُوجَهُمْ وَ لَمْ يَضَعُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَيُبَايِعُونَهُ، ثُمَّ يُبَايِعُهُ مِنَ النَّاسِ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلا»؛[12] اهل زمانش را هم نميبينيد. قائم ما بعد از مأيوس شدن و نااميد گشتن شيعيان قيام مي كند و مردم را سه بار دعوت مي كند و به كمك ميطلبد، ولي هيچ كس پاسخ او را نميدهد، تا آنكه روز چهارم به پرده كعبه مي چسبد و مي گويد: خدايا! ياريام كن. دعايش رد نمي شود و خداوند به ملائكهاي كه رسول الله(صلی الله علیه و آله)   را در روز بدر ياري كردند دستور ميدهد که مهدي(علیه السلام) را ياري كنند و آن ها كه تا آن زمان هنوز آماده باش بودهاند و زين اسب ها و اسلحه هاي خود را زمين نگذاشته اند با حضرت بيعت مي كنند. سپس سيصد و سيزده مرد با حضرت بيعت مينمايند».

  براساس برخي از زيارات، فرج و ظهور آن حضرت در روز جمعه بيشتر از روزهاي ديگر محتمل دانسته شده؛ چنانکه در زيارت مختص آن حضرت در روز جمعه تصريح شده است: «يَا مَوْلَايَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ هَذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ وَ الْفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤْمِنِينَ عَلَى يَدِكَ…»؛[13] اي آقاي من! درود خداوند بر تو و بر آل بيت تو باد. امروز جمعه است و اين، روز توست كه در آن، ظهورت و فرج مؤمنين به دستانت انتظار مي رود»

  بنابراين، رواياتي که به صورت نامشخص از ماه و روز خاصّي نام بردهاند، هرگز بر تعيين زمان ظهور دلالت ندارد؛ زيرا تعيين زمان با تعيين هر سه عنصر سال و ماه و روز ممکن خواهد بود و چون سال معين نشده است، ماه و روز نيز نامعين خواهد بود.

  نتيجه اينکه زمان ظهور امام عصر(علیه السلام) از نظر سال و ماه و روز، دقيقاً روشن نيست و آنچه در برخي روايات، از سال و ماه و ايام هفته به عنوان وقت ظهور ياد شده نيز کلي است و قابل تطبيق بر مصاديق مشابه مي باشد. از اين رو، در هيچ روايت از روايات بسياري که از پيامبر گرانقدر و امامان معصوم(علیه السلام) پيرامون ابعاد گوناگون حيات امام عصر(علیه السلام) رسيده، به طور مشخص به زمان ظهور آن حضرت تصريح نشده است؛ بلکه به عکس، در روايات بسياري، کساني که از زمان ظهور خبر ميدهند به شدت تکذيب شده اند. لذا کسي دقيقاً نميداند که آن حضرت چه وقتي ظهور خواهد کرد؛ زيرا حکمت الاهي اقتضا ميکند که زمان ظهور آن حضرت از مردم پوشيده باشد.

ب) ناگهاني بودن ظهور

  براساس روايات، ظهور حضرت مهدي(علیه السلام) به صورت ناگهاني و در يک زمان نامعلوم رخ خواهد داد. برخي از احاديث، دفعي بودن حادثه ظهور را با تعبير«بَغتَه» توصيف کرده و برخي ديگر، واقعه ظهور را به واقعه قيامت تشبيه نمودهاند.

  دعبل خزاعي مي گويد: وقتي در حضور امام رضا(علیه السلام) شعري خواندم و در آن، سخن از امام قائم( به ميان آوردم، حضرت بسيار گريه کرد، سپس به من فرمود: «يَا خُزَاعِيُّ نَطَقَ رُوحُ الْقُدُسِ عَلَي لِسَانِكَ بِهَذَيْنِ الْبَيْتَيْنِ فَهَلْ تَدْرِي مَنْ هَذَا الْإِمَامُ وَ مَتَي يَقُومُ؟»؛ اي خزاعي! در اين دو بيت، روح الامين به زبانت سخن گفته است. آيا ميداني اين امام كيست و كي قيام مي كند؟ عرض كردم: نه اي مولايم جز اينكه شنيده ام امامي از شما ظهور مي كند و زمين را از فساد پاك و از عدالت و داد پر مي كند، چنانکه از ستم پر شده است. فرمود: «يَا دِعْبِلُ الْإِمَامُ بَعْدِي مُحَمّدُ ابْنِي وَ بَعْدَ مُحَمّد ابْنُهُ عَلِيٌّ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ ابْنُهُ الْحَسَنُ وَ بَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْحُجَّه الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ فِي غَيْبَتِهِ الْمُطَاعُ فِي ظُهُورِهِ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّي يَخْرُجَ فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ اَمَّا مَتَي فَإِخْبَارٌ عَنِ الْوَقْتِ فَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ أَنَّ النَّبِيَّ قِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَتَي يَخْرُجُ الْقَائِمُ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ فَقَالَ: مَثَلُهُ مَثَلُ السَّاعَه الَّتِي لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلَّا هُوَ… لا تَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً»؛[14] اي دعبل! امام بعد از من، محمد(علیه السلام) است و پس از او فرزندش علي(علیه السلام) و بعد از او پسرش حسن(علیه السلام) و پس از حسن، پسرش حجّت قائم( امام است؛ کسي که در غيبتش انتظار او را كشند و در ظهورش مُطاع باشد. اگر از دنيا باقي نماند مگر يك روز، خدا آن روز را آنقدر طولاني كند که او ظهور نمايد و زمين را پر از عدالت كند، چنانکه پر از ستم شده باشد. امّا زمان آن، خبر دادن از وقت است و حال آنکه پدرم از پدرش و او از پدرانش برايم روايت کرده است که از پيغمبر سؤال شد: چه زماني قائم از ذريه‏ات خروج مي كند؟ فرمود: مَثَل او مانند قيامت است كه وقتش را جز خداوند آشكار نكند و رخ نميدهد مگر به صورت ناگهاني»

  امام صادق(علیه السلام) به نقل از پدرانش از امام حسين(علیه السلام) نقل كرده است: «فِي التَّاسِعِ مِنْ وُلْدِي سُنَّةٍ مِنْ يُوسُفَ وَ سُنَّةٍ مِنْ مُوسَي بْنِ عِمْرَانَ وَ هُوَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ يُصْلِحُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي أَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ وَاحِدَة »؛[15] نهمين فرزند من، سنّتي از يوسف و سنّتي از موسي بن عمران(علیه السلام) را داراست و او قائم ما اهلبيت است كه خداوند متعال در يك شب، امر ظهورش را سروسامان ميب خشد»

  در روايتي ديگر، اباجارود نقل ميکند که امام باقر(علیه السلام) فرمود: «يُمْسِي مِنْ أَخْوَفِ النَّاسِ وَ يُصْبِحُ مِنْ آمَنِ النَّاسِ يُوحَي إِلَيْهِ هَذَا الْأَمْرُ لَيْلَهُ وَ نَهَارَهُ»؛ حضرت مهدي(علیه السلام) هنگام عصر، بيمناك ترينِ مردم است، امّا صبح فرداي آن، در امان ترين مردم نسبت به دشمنان و محفوظ تر از همه مي باشد. خداوند امر قيام را در همان شب و روز به او وحي مي نمايد». اباجارود عرض كرد: «آيا به او وحي مي شود؟» حضرت فرمود: «يَا اَبَاجَارُودٍ إِنَّهُ لَيْسَ وَحْيَ نُبُوَّةٍ وَ لَكِنَّهُ يُوحَي إِلَيْهِ كَوَحْيِهِ إِلَي مَرْيَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ وَ إِلَي أُمِّ مُوسَي وَ إِلَي النَّحْلِ يَا بَا الْجَارُودِ إِنَّ قَائِمَ آلِ محمد لَأَكْرَمُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ مَرْيَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ وَ أُمِّ مُوسَي وَ النَّحل»؛[16] اي اباجارود! اين وحي، مانند وحي نبوت نيست؛ بلكه مانند وحياي است كه به حضرت مريم و مادر موسي و زنبور عسل مي شود. اي اباجارود! قائم آل محمد(علیه السلام) نزد خداوند گرامي تر و عزيزتر از مريم، دختر عمران و مادر موسي و زنبور عسل است»

  همچنين از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است كه فرمود: «كُنْ لِمَا لَا تَرْجُو أَرْجَي مِنْكَ لِمَا تَرْجُو فَإِنَّ مُوسَي بْنَ عِمْرَانَ(علیه السلام) خَرَجَ لِيَقْتَبِسَ لِأَهْلِهِ نَاراً فَرَجَعَ إِلَيْهِمْ وَ هُوَ رَسُولٌ نَبِيٌّ فَأَصْلَحَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي أَمْرَ عَبْدِهِ وَ نَبِيِّهِ مُوسَي(علیه السلام) فِي لَيْلَةٍ وَ هَكَذَا يَفْعَلُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي بِالْقَائِمِ الثَّانِيَ عَشَرَ مِنَ الْأَئِمَّه(علیه السلام) يَصْلُحُ لَهُ أَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ كَمَا أَصْلَحَ أَمْرَ نَبِيِّهِ مُوسَي(علیه السلام) وَ يُخْرِجُهُ مِنَ الْحَيْرَة وَ الْغَيْبَة إِلَي نُورِ الْفَرَجِ وَ الظُّهُور»؛ [17] نسبت به آن چه در فکر آن نيستيد، بيشتر اميدوار باشيد، تا به آن چه كه به آن ها مشغول و اميدواريد؛ زيرا حضرت موسي بن عمران(علیه السلام) رهسپار گشت تا براي خانوادهاش آتش بياورد، ولي برگشت در حاليكه پيامبر(صلی الله علیه و آله) بود. خداوند متعال، كار بنده و پيامبر(صلی الله علیه و آله)  خود، حضرت موسي(علیه السلام) را يك شبه سروسامان داد. همچنين خداوند متعال در مورد حضرت قائم( كه دوازدهمين امام است، چنين خواهد نمود و امر قيام آن حضرت را مانند حضرت موسي(علیه السلام)  در يك شب سروسامان خواهد داد و آن حضرت را از سرگرداني و غيبت، خارج و به نور فرج و ظهور، هدايت خواهد فرمود».

  در روايت منقول از امام جواد(علیه السلام)  نيز آمده است: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي لَيُصْلِحُ لَهُ أَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ كَمَا أَصْلَحَ أَمْرَ كَلِيمِهِ مُوسَي(علیه السلام)  إِذْ ذَهَبَ لِيَقْتَبِسَ لِأَهْلِهِ نَاراً فَرَجَعَ وَ هُوَ رَسُولٌ نَبِيٌّ»؛[18] خداوند بزرگ، امر ظهور ايشان را يك شبه به انجام مي رساند، چنانكه امر موسي، كليم خود را چنين كرد؛ آن گاه كه جهت برگرفتن آتش براي خانواده اش رهسپار شد، امّا زماني كه برگشت، پيامبر و فرستاده خدا شده بود».

  براساس اين دسته روايات، واقعه ظهور، يک امر ناگهاني و غير قابل پيش بيني است و کسي از زمان آن اطلاع دقيقي ندارد؛ لذا بر اساس روايات، اگر کسي براي ظهور حضرت، زمان و تاريخ تعيين کند، دروغگو است و ادعاي وي اعتبار و ارزش ديني نخواهد داشت.

مکان ظهور

  براساس روايات، ظهور ابتدايي حضرت مهدي(علیه السلام) در مدينه منوره است؛ امّا محل اعلام رسمي قيام آن حضرت، مکه معظمه خواهد بود. طبق اين روايات، زماني که اوضاع کلي جهان مساعد شود و افکار مردم دنيا براي پذيرش برنامه هاي اصلاحي امام عصر(علیه السلام) جهت تشکيل حکومت عدالت جهاني آماده گردد، خداوند متعال به حضرت مهدي( اذن خروج مي دهد.

  همچنين بر اساس روايات، آغاز ظهور علني امام مهدي(علیه السلام) مقارن با يک خروش آسماني خواهد بود؛ يعني ابتدا اين خبر به وسيله منادي آسماني اعلام مي شود و آن گاه حضرت در حاليکه پشت به کعبه داده است، با ايراد سخنراني، رسماً دعوت به حق و ظهور خود را به گوش مردم دنيا مي رساند.

  طبق اين روايات، حضرت مهدي(علیه السلام) ابتدا در مدينه حضور دارد؛ امّا پس از انتشار خبر حضور امام در مدينه و تهاجم سپاه سفياني به آن جا براي دستگيري حضرت، ايشان مدينه را به قصد مکّه ترک گفته، شامگاهان به صورت مخفيانه وارد شهر مکّه مي شود و سپس دعوت الاهي خويش را از ام القراي اسلام به جهانيان اعلام مي کند. از اين رو، مي توان حضور نيمه علني حضرت مهدي(علیه السلام) در مدينه را مقدمه ظهور و قيام علني آن حضرت در مکّه دانست.

  يعقوب بن سراج روايت کرده است: از امام صادق(علیه السلام) در مورد زمان و مکان قيام حضرت مهدي(علیه السلام) سؤال کردم. حضرت در پاسخ، بعد از ذکر چند علامت براي ظهور فرمود: «خَرَجَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ مِنَ الْمَدِينَةِ إِلَي مَكَّةِ بِتُرَاثِ رَسُولِ اللَّهِ»؛ صاحب اين امر از مدينه به قصد مکّه خارج مي شود، در حاليکه ميراث پيامبر با اوست». عرض کردم: ميراث پيامبر چيست؟ فرمود: «سَيْفُهُ وَ دِرْعُهُ وَ عِمَامَتُهُ وَ بُرْدُهُ وَ رَايَتُهُ وَ قَضِيبُهُ وَ فَرَسُهُ وَ لَأْمَتُهُ وَ سَرْجُه»؛[19] شمشير و زره، عمامه و بُرد، پرچم، عصا، اسب، وسائل جنگي و زين آن حضرت»

  در روايات به روشني بيان نشده است که رژيم حاکم بر مدينه، در هنگام ظهور امام مهدي(علیه السلام) چه موضعي خواهد گرفت؛ فقط اين مطلب آمده است که خبر ظهور امام مهدي( به سرعت در منطقه پخش مي شود و به سفياني که در هنگامه  ظهور بر منطقه  وسيعي چون سوريه، اردن و فلسطين سلطه دارد مي رسد و او مطلع مي شود که حضرت مهدي(علیه السلام) در مدينه حضور دارد و آماده قيام است.

  به دنبال اين خبر، سفياني براي دستيابي به امام مهدي(علیه السلام) سپاهي را تجهيز ميکند و به مدينه گسيل مي دارد؛ امّا آن حضرت، براي پرهيز از قيام زودرس، طبق فرمان خدا به شهر مکّه مي رود تا فرمان الاهي فرارسد. سپاه سفياني براي دستگيري آن حضرت وارد مدينه مي شوند، امّا آن حضرت را نمي يابند؛ لذا به دنبال حضرت به مکّه روي ميآورند که در بين راه، زمين آنان را مي بلعد.[20]

  از اين رو، رواياتي که محل ظهور و قيام را بيان کردهاند، تعارض و تنافي نخواهند داشت؛ چراکه هرکدام، به مرحله خاصّي از جريان ظهور اشاره دارند. برخي ناظر به مرحله آغازين ظهور، يعني حضور حضرت در مدينه و انتشار اخبار ظهور امام(علیه السلام) از مدينه هستند و برخي که تصريح به ظهور حضرت از مکّه دارند، بر دعوت و قيام علني حضرت حجّت (علیه السلام) از مکه مکرمه و اعلام آن به جهانيان دلالت دارند.

نتیجه:

  بنابراين، مقدمات حرکت حضرت از مدينه آغاز مي شود، امّا دعوت و قيام علني ايشان در شهر مکّه، در کنار کعبه و بعد از پيوستن ياران خواهد بود؛ چنانکه در بخش هاي بعدي به اين روايات اشاره خواهد شد.

 

پی نوشت ها:

[1].سوره توبه، آيه 33؛ سوره نور، آيه 55.

[2].ر.ك: الكافي، ج1، ص25

[3].الصحاح، ج2، ص730؛ تاج العروس، ج7، ص166.

[4].معجم  مقاييس  اللغة ، ج3، ص471.

[5].لسان العرب، ج12، ص496.

[6].همان، ج2، ص24؛ تاج العروس، ج3، ص339.

[7].الغيبة، نعماني، ص262.

 [8].الارشاد، ج2، ص379

[9].الارشاد، ج2 ص379؛ اعلام الوري، ج2، ص286.

[10].الخصال، ج‏2، ص394

[11].کمال الدّين و تمام النعمة، ج2، ص654

[12].دلائل الأمامة، ص455؛ معجم احاديث الامام المهدي(، ج3، ص306.

[13].الارشاد، ج2، ص379؛ وسائل الشيعة، ج13، ص248.

[14].عيون اخبار الرضا، ج1، ص297

[15].کمال الدّين و تمام النعمة، ج1، ص317

[16].بحار الانوار، ج52، ص389

[17].کمال الدّين و تمام النعمة، ج1، ص152؛ بحار الانوار، ج13، ص42.

[18].کمال الدّين و تمام النعمة، ج2، ص377

[19].الغيبة، نعماني، ص278.

[20].ر.ک: امام مهدي(علیه السلام) از ولادت تا ظهور، ص586.

برگرفته از کتاب، آخرین منجی