مقدمه:
داشتن تصويري مبهم و مجمل از رويدادهاي آينده از نداشتنش بهتر است، و در بسياري از موارد دقت و قطعيت بسيار، اصلاً ضرورت ندارد.[1]انسان ميان گذشته و آينده و ديروز و فردا زندگي ميكند و شخصيت و هستي او، به گذشته و آينده بستگي دارد؛ چنان كه اگر از گذشتهاش بريده شود يا از آن بيخبر باشد دچار كمبود ميشود و نميداند چگونه بوجود آمده و چگونه زندگي كرده است، زادگاهش كجاست و تاريخش چيست؟ همچنين اگر نسبت به آيندة خود و همة همنوعان انساني خود شناختي – اگر چه اندك- نداشته باشد و نداند كه او و ديگر انسانها به كدام راه ميروند و چه سرنوشتي در انتظار آنان است، دچار سردرگمي و سرگرداني ميشود.
گذشته شناسي با علم تاريخ است و آينده شناسي در پرتو پيش بينيهاي ديني روشن ميشود و گهگاه آينده نگريهاي انساني، سايه روشني نسبت به آينده پديد ميآورد. آينده شناسيهاي انساني چون دليل روشني در دست ندارد احتمالي و فرضي است و چه بسيار كه اينگونه پيش گوئيها نادرست از كار درآيد.
امام علي(علیه السلام):بدانيد كه در فردا (حوادثي پديد ميآيد) و در آينده مسائلي رخ خواهد داد كه براي شما نا آشنا و ناشناخته است...[2]
امّا آينده شناسيهاي ديني، كه پيامبران و امامانِ آگاه و راستگو آن را پيشگويي كردند و با علم خدايي سخن گفتند، موجب آرامش فكر و اطمينان انسان ميشود چون پيامبران و امامان بارها و بارها پيشگوئيهايي كردند و همه راست و درست درآمده است. از اين رو، آنچه آنان دربارة آينده ميگويند حتمي است.
آينده شناسي، براي همة انسانها لازم است؛ ليكن براي جوانان و نوجوانان لازم تر؛ زيرا افراد سالخورده و كهن سال بيشترين بخش عمرشان را گذرانده اند و بخش اندكي از زندگي شان، بيشتر باقي مانده است. امّا نوجوانان و جوانان بيشترين بخش عمرشان باقي مانده و آينده بيش از نيم قرن عمر آنان را تشكيل ميدهد. از اين رو، بايد بيشتر بررسي كنند كه در آينده چه مسائلي رخ خواهد داد و چه پيشامدهايي در سر راه انسان قرار دارد. شايد در دوران آينده زندگي يك نوجوان يا جوان، همان حوادث بزرگ را كه پيشگويي كردند پديد آيد و اوضاع جهان دگرگون شود و حكومتهاي ظلم واژگون شوند و حكومت و دولتي خدايي آشكار گردد و همة انسانها را به طور مساوي بنگرد و ظلمها را نابود سازد و برابري و برادري ميان همة مردم پديد آورد. همة افراد انساني را چون يك خانواده به هم مهربان كند و اين مشكلات را بر طرف سازد.
نوجوان و جوان بايد به چنين روزهايي كه ممكن است در بقية دوران زندگي او رخ دهد، توجه داشته باشد و خود را براي آن دوران و شرايط آن آماده كند، چون در هر اجتماعي شرايطي براي زندگي وجود دارد و بايد شايستگي زندگي در آن دوره را داشته باشد. بويژه اگر بخواهد فردي شايسته باشد، بايد از هم اكنون با به كارگيري روشهاي تربيتي و اخلاقي خود را شايسته بسازد. چون اخلاقهاي زشت و غير انساني يا اخلاقهاي زيبا و انساني، كم كم در انسان بوجود ميآيد و انسان را بالا ميبرد يا پايين ميآورد؛ يكباره يك نوجوان يا جوان، نيك و نيك رفتار نميشود، اين صفت ها همه، به تدريج و با مواظبت و تربيت در آدمي پديد ميآيد. بنابراين براي شركت در جامعة آينده كه جامعة انساني و اسلامي كامل است و همة رفتارها و كردارها نيك و زيباست، بايد از هم اكنون آماده شد و با نيكي و اخلاق انساني و تربيت درست خو گرفت و عادت كرد و خوبيها را به صورت عادتهايي در روح جايگزين ساخت تا آنگاه كه انقلاب جهاني امام مهدي( رخ داد، جوانان و نوجوانان شايستگي شركت در آن دوران را داشته باشند.
در گفتار معصومان رسيده است كه ياران حضرت مهدي جوانان هستند و سالخوردگان، ميان ياران حضرت چون نمك در غذا اندكند. امام علي(علیه السلام):ياران مهدي جوانان هستند و سالخوردهاي ميان آنان نيست مگر به مقدار سُرمه در چشم و نمك در غذا، و كمترين بخش غذا نمك است [3]
از اين حديث معلوم ميشود كه جوانان، بيشتر بايد آينده شناس باشند و ضوابط و مقررات آن را خوب بدانند و بيش از همه، خود را براي آينده بسازند و فداكار بار بيايند. اين رسالة كوچك اگر راه آينده شناسي را كمي روشن كند و در اين راه اندكي موفق شود، ماية خرسندي است.
امام مهدي(علیه السلام) در قرآن
وَ لَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّلِحُونَ[4]؛ ما در زبور داود، از پس ذكر (تورات)، نوشته ايم كه سرانجام، زمين را بندگان شايستة ما به ارث ميبرند (و بر كرة زمين حاكم ميشوند). طبق فرمودة پيشواي پنجم حضرت امام محمد باقر(، اين بندگان شايسته كه وارثان زمين شوند. اصحاب مهدي) هستند، در آخرُالزمان[5]
امام مهدي(علیه السلام) در سخن پيامبر
پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله):...خداوند از فرزندان حسين اماماني قرار داده است كه راه و روش و آيين مرا برپا ميدارند. نهمين آنان قائم خاندان من «مهدي» امتم ميباشد. او شبيه ترين مردمان به من است در سيما و گفتار و كردار. پس از غيبتي طولاني و سرگرداني و سردرگمي مردم، ظاهر ميشود، آنگاه آيين خدا را آشكار ميسازد... پس زمين را از عدل و داد پُر ميكند پس از آن كه از ستم و بيداد لبريز شده باشد.[6]
امام مهدي( در سخن حضرت فاطمه)
جابر ميگويد: خدمت حضرت فاطمه رفتم، لوحي نزد آن بانو نهاده بود كه در آن نامهاي امامان نوشته شده بود (از آن جمله دربارة دوازدهمين امام چنين آمده بود) پس از امام يازدهمين (امام حسن عسكري) راه امامت را كامل ميكنم با فرزندش كه رحمت براي همة جهانيان است. او (امام دوازدهم) داراي كمال موسي و شكوه عيسي و شكيبايي ايوب است... در زمان (غيبت) اين امام، دوستان من (دينداران راستين) به مشكلات گرفتار شوند... آنان به حق دوستان منند (چون در دينداري پايداري ميكنند). درود و رحمت خداوند بر آنان باد. آنان (مردمان دوران غيبت) بيگمان هدايت شدگان و راه يافتگانند.[7]
امام مهدي (علیه السلام) در سخن امامان
1. امام علي(علیه السلام): اصبغ نُباته كه از شاگردان و ياران آن حضرت است ميگويد: روزي نزد امير مؤمنان( رفتم، ديدم در فكر فرو رفته است و با انگشت بر زمين خط ميكشد. گفتم:اي امير مؤمنان! چه شده است كه در فكر فرو رفتيد؟... امام فرمود: در مولودي ميانديشم كه از نسل من است و او «مهدي» است كه زمين را از عدل و داد پر ميكند پس از آن كه از ستم و بيداد پُر و لبريز شده باشد...[8]
2. امام حسن(علیه السلام): ... (امام) قائم كه (هنگام ظهورش)، حضرت عيسي از آسمان فرود ميآيد و پشت سر او نماز ميگذارد... تولدش از مردمان پنهان است و از چشمها غايب ميشود... او نهمين فرزند برادرم حسين است و فرزند بهترين زنان. عمري طولاني دارد، و خداوند او را (در زمين) آشكار ميسازد در سيماي انساني چهل ساله، تا همگان بدانند كه خداوند بر هر كاري قادر است.[9]
3. امام حسين(علیه السلام): اگر از دنيا يك روز (بيش) باقي نمانده باشد، خداوند آن روز را دراز گرداند، تا مردي از فرزندان من قيام كند، و زمين را از عدل و داد لبريز كند، پس از آن كه از ستم و ظلم پُر شده باشد. اين چنين از پيامبر شنيدم.[10]
4. امام سجاد(علیه السلام):...بي ترديد مردم زمان غيبت مهدي، كه امامت او را باور دارند، و منتظر اويند، از مردمان ديگر زمانها برترند؛ چون خداي بزرگ، به آنان عقل و درك و فهمي داده است كه غيبت برايشان چون ظهور است. خداوند آنان را، در آن زمان، همپاية مجاهدان شمشير زن زمان پيامبر( قرار داده است و اينانند اخلاص گزاران واقعي، و شيعيان راستين ما، و دعوت كنندگان مردم به خدا (و به دين خدا)، آشكار و پنهان. [11]
5. امام باقر(علیه السلام):محمّد بن مسلم كه از شاگردان امام باقر و امام صادق (علیه السلام) ( است) ميگويد: از امام باقر(علیه السلام) پرسيدم دربارة قائم كه هر گاه قيام كند چه روشي در پيش ميگيرد؟ امام فرمود: روش پيامبر را تا اسلام را حاكم سازد. گفتم:
روش پيامبر چه بود؟ امام فرمود: آنچه در (نظام و آيين) جاهليت بود باطل كرد و عدالت ميان مردمان حاكم ساخت. و چنين است (امام) قائم آنگاه كه قيام كند آنچه را (از راه و روشها ميان مردم) در زمان پيش از ظهور رايج بوده است، زير پا مينهد، و آيين دادگري را بر پا ميدارد.[12]
6. امام صادق(علیه السلام): كساني كه در حالت انتظار دولت قائم، از جهان درگذرند، مانند كساني اند كه در خدمت (امام) قائم باشند. امام، پس از اين سخن مكثي كرد، سپس فرمود: بلكه مانند كساني اند كه در ركاب (امام) مهدي( شمشير زده باشند. سپس فرمود: نه به خدا سوگند، اينان مانند آن كسانند كه در خدتم پيامبر به شهادت رسيده باشند.[13] چشم به راهِ امرِ (قيام و انقلاب) امام خود باش، در هر شب و هر روز، زيرا كه خدا در هر روز كاري كند و كاري، او را از كاري ديگر باز ندارد...[14]
7. امام كاظم(علیه السلام)...خداوند براي دوازدهمين (امام) از خاندان ما هردشواري را آسان ميگرداند، و به دست او هر جبّار و زورگوي سرسختي نابود ميشود، و هر شيطان سركشي نابود ميگردد.[15]
8. امام رضا(علیه السلام) :دِعْبِل خُزاعي (شاعر نامدار شيعي) ميگويد قصيدة خود را در حضور امام رضا( خواندم، چون به اين شعرها رسيدم: امامي از آل محمد( به يقين خروج خواهد كرد، او به تأييد اسم اعظم الهي و بركت نصر آسماني به پا ميخيزد و حق و باطل را از هم جدا ميكند، و همه را بر شاد خواريها، و كين توزيها، كيفر ميدهد. (در اين هنگام) امام رضا(علیه السلام) به شدّت گريست، آنگاه فرمود: «اي دِعْبل! روحُ القُدُس به زبان تو سخن گفته است. آيا ميداني اين امام چه كسي خواهد بود؟» گفتم نه (شخص او را نميشناسم)، ليكن شنيده ام كه امامي از شما خاندان پيامبر خروج ميكند، و زمين را از عدل و داد لبريز ميسازد.
امام رضا فرمود: «پس از من فرزندم محمّد (جواد) امام است. پس از محمّد فرزندش علي، امام است. پس از علي (هادي) فرزندش حسن، امام است و پس از حسنِ (عسكري)، فرزندش حجتِ قائم خواهد بود.
اوست كه در زمان غيبت (مردمان) چشم به راه اويند، و در زمان ظهور همه مطيع او گردند. او زمين را پر از عدل و داد ميكند، پس از آن كه پر از ظلم و ستم شده باشد...».1[16]
9. امام جواد(علیه السلام):عبدالعظيم حسني (كه از ياران آن امام است) ميگويد: به امام جواد( گفتم: اميدوارم كه شما قائم خاندان پيامبر باشي كه زمين را از عدل و داد آكنده ميكند... امام فرمود: همة ما قائم به امر خداي بزرگيم... ليكن آن قائمي كه خداوند، به دست او زمين را از كافران و منكران پاك ميگرداند، و سراسر گيتي را از عدالت سرشار ميسازد او كسي است كه تولدش از مردم پنهان خواهد بود، و خود او از چشمها غايب ميشود...[17]
10. امام هادي(علیه السلام):امام پس از من، فرزندم حسن است و پس از رحلت فرزندش (امام) قائم است كه زمين را از عدل و داد پُر ميكند، پس از آن كه از ظلم و بيداد لبريز شده باشد.[18]
11. امام حسن عسكري(علیه السلام): سپاس خدايي را كه پيش از مرگم جانشينم را به من نماياند. جانشيني كه شبيه ترين انسانها به پيامبر است در خلقت و اخلاق. خداوند او را در دوران غيبت (از بلاها) حفظ ميكند، سپس او را آشكار ميسازد. او سراسر زمين را از عدالت پُر ميكند، پس از اين كه از ظلم و ستم لبريز شده باشد.[19]
نتیجه:
آينده شناسي، براي همة انسانها لازم است؛ ليكن براي جوانان و نوجوانان لازم تر؛ زيرا افراد سالخورده و كهن سال بيشترين بخش عمرشان را گذرانده اند و بخش اندكي از زندگي شان، بيشتر باقي مانده است. امّا نوجوانان و جوانان بيشترين بخش عمرشان باقي مانده و آينده بيش از نيم قرن عمر آنان را تشكيل ميدهد. از اين رو، بايد بيشتر بررسي كنند كه در آينده چه مسائلي رخ خواهد داد و چه پيشامدهايي در سر راه انسان قرار دارد. شايد در دوران آينده زندگي يك نوجوان يا جوان، همان حوادث بزرگ را كه پيشگويي كردند پديد آيد و اوضاع جهان دگرگون شود و حكومتهاي ظلم واژگون شوند و حكومت و دولتي خدايي آشكار گردد و همة انسانها را به طور مساوي بنگرد و ظلمها را نابود سازد و برابري و برادري ميان همة مردم پديد آورد. همة افراد انساني را چون يك خانواده به هم مهربان كند و اين مشكلات را بر طرف سازد.
پی نوشت ها:
[1]. شوك آينده، الوين تافلر، ترجمة حشمت الله كامراني، نشر سيمرغ، ص475.
[2]. نهج البلاغه (فيض الاسلام)/ 425.
[3]. عصر زندگي، محمد حكيمي، چاپ دوم، دفتر تبليغات اسلامي، ص87.
[4]. سوره انبياء، آية105.
[5]. تفسير مجمع البيان، ج7، ص66.
[6]. كمال الدين، 1/257.
[7]. همان، 1/310.
[8]. همان، 1/289.
[9]. همان، 1/316.
[10]. همان، 1/318.
[11]. منتخب الاثر/ 244.
[12]. تهذيب، 6/154.
[13]. بحارالانوار، 52/126.
[14]. مكيال المكارم، 2/157.
[15]. كمال الدين، 2/369.
[16]. همان، 2/372.
[17]. همان، 2/378.
[18]. همان، 2/383.
[19]. همان، 2/409.
برگرفته از کتاب : امام مهدی و آینده زندگی