مقدمه:
آیاتی از قرآن کریم به وسیله احادیثی از پیشوایان معصوم (علیه السلام) بر ندای آسمانی، تفسیر یا تطبیق شدهاند روایاتی، مراد از آیه چهارم سوره شعراء، و آيهای که در مورد «شق القمر» است را مرتبط با صیحه یا ندای آسمانی دانستهاند. نوشتار حاضر به این بحث اختصاص یافته است.
تبیین مطلب:
آيه اول:
«إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِم مِّن السَّمَاء آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ»[1]
«ترجمه: اگر بخواهيم، از آسمان بر آنان آيهاي نازل ميكنيم تا گردنهايشان در برابر آن فروتن شود».
تفسير اجمالي آيه
اين آيه، خطاب به پيامبر (صلی الله و علیه و آله وسلم) ميفرمايد: «لعلك باخع نفسك ألا يكونوا مؤمنين»؛ چه بسا تو جانت را ميفرسايي كه چرا (مشركان) ايمان نميآورند. ابوالفتوح رازي ميگويد:
سبب نزول آيه آن بود كه رسول (صلی الله و علیه و آله وسلم) ، اهل مكه را دعوت كرد و ايشان ايمان نميآوردند، رسول، دل تنگ شد و اثر رنج او پيدا ميشد. خداي تعالي گفت: خويشتن را هلاك خواهي كردن؛ براي آن كه ايشان ايمان نميآورند.[2]
در ادامه آيه ميفرمايد: اگر خداوند بخواهد ميتواند همه مشركان را وادار به ايمان اجباري كند.
جايگاه آيه در بحث مهدويت
در ميان احاديث ائمه (علیهم السلام)، نُه روايت، مراد از آيه را «صيحه» يا «نداي آسماني»[3] و دو حديث، مراد از آن را «فزعه» ميدانند[4] و يك روايت از ابن عباس، مراد از اين آيه را برپايي دولت اهل بيت (علیهم السلام) و سرنگوني دولت بني اميه ميداند[5] و روايتي از امام محمد باقر (علیه السلام)، مراد از آيه را ركود خورشيد از هنگام زوال تا عصر دانسته است.[6]
در ميان احاديثي كه مراد از «آيه» را صيحه يا نداي آسماني بيان ميكنند، پنج روايت با سند صحيح وجود دارد كه در اينجا به بيان دو حديث از اين روايات ميپردازيم.
حديث اول؛ روايت حسن بن زياد صيقل از امام جعفر صادق (علیه السلام):
فرمود: همانا قائم (علیه السلام) قيام نميكند؛ مگر اينكه منادي از آسمان ندا ميدهد، دختران پردهنشين و اهل مشرق و مغرب، آن را ميشنوند و در مورد آن، اين آيه« إن نشأ ننزل عليهم من السماء آية فظلت اعناقهم لها خاضعين» نازل شده است[7].
حديث دوم؛ روايت عبدالله بن سنان از امام جعفر صادق (علیه السلام):
عبدالله بن سنان ميگويد: نزد امام جعفر صادق (علیه السلام) بودم، شنيدم مردي از همدان به حضرت ميگويد: همانا آنان، يعني عامه، ما را مسخره ميكنند و به ما ميگويند: شما گمان ميكنيد منادي از آسمان به اسم صاحب اين امر ندا ميدهد؟! عبدالله بن سنان ميگويد: امام در حاليكه تكيه داده بود، ناراحت شد و صاف نشست، سپس فرمود: از من روايت نكنيد و از پدرم روايت كنيد و اين مطلب براي شما اشكالي ندارد. شهادت ميدهم همانا من از پدرم شنيدم كه ميفرمود: به خدا قسم، اين مطلب در كتاب خداي عزوجل، واضح است. سپس آيه «إن نشأ ننزل عليهم من السماء آية فظلت اعناقهم لها خاضعين» را تلاوت نمود، و فرمود: پس در آن وقت، كسي در زمين نميماند؛ مگر اينكه گردنش در مقابل آن خاضع و فروتن ميشود. [8]
هر دو روايت از جهت سند، معتبر هستند و تمامي راويان آنها توثيق شدهاند. و مصداق آيه را نداي آسماني معرفي ميكنند.
جمعبندي و نتيجهگيري
بنابراین مفهوم آيه، اين است كه: خداوند هر وقت بخواهد معجزهاي از آسمان ميفرستد تا گردنها در برابر آن فرو افتد و تسليم امر خدا شوند. «نداي آسماني»، اين ويژگيها را داراست. يعني اولاً، از طرف خداوند است و ثانياً، حالت اعجاز دارد و ثالثاً، باعث كرنش و پذيرش ابتدايي همگان ميشود. در روايت آمده است: «فلا يبقي في الأرض يومئذ أحد إلا خضع و ذلت رقبته لها».[9]؛ بر روي زمين در آن روز كسي باقي نميماند؛ مگر اينكه در برابر اين معجزه آسماني، گردنش افتاده و تسليم ميشود.البته باید توجه داشت که نداء آسمانی يك مصداق خارجي است از مفهوم وسيع آيه 4 سوره شعراء كه در زمان ظهور حضرت مهدي (علیه السلام) اتفاق ميافتد و بنابر كثرت روايات در مورد آن شايد بتوان گفت مهمترين مصداق آيه است.
آيه دوم:
«وَإِن يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ »[10]
«ترجمه: و اگر آيهاي – معجزه اي- ببينند، روي بگردانند و گويند جادويي پايدار است».
تفسير اجمالي آيه
اين آيه در مورد «شق القمر» است كه پيامبر گرامي اسلام به اذن پروردگار، ماه را دو پاره كرد ـ و از اين معجزه در اين آيه ياد شده است كه خداوند خطاب به پيامبر اكرم (صلی الله و علیه و آله وسلم) ميفرمايد مشركان وقتي معجزه ميبينند، به جاي ايمان آوردن به پيامبري تو، روي برميگردانند و ميگويند: اين سحري مستمر است.
تعبير «مستمر»، اشاره به معجزات مكرّري است كه از پيامبر گرامي اسلام ديده بودند كه شق القمر در ادامه آنها بود و آنان، همه را بر تداوم سحر حمل ميكردند و از پذيرش حق، سر باز ميزدند.[11]
جايگاه آيه در بحث مهدويت
دو حديث، اين آيه را به مباحث مهدويت ربط داده است.[12] گرچه اين دو روايت از دو راوي متفاوت، يعني عبدالله بن سنان و عبدالصمد بن بشير از امام جعفر صادق (علیه السلام) نقل شدهاند؛ ولي به دليل شباهت در محتوا، يك روايت با دو نقل متفاوت محسوب ميشوند و يكي از اين نقلها؛ يعني سندي كه به عبدالله بن سنان ختم ميشود، معتبر است.
عبدالله بن سنان از امام جعفر صادق (علیه السلام) نقل می کند که امام فرموند:
فرداي آن روز(روز بعد از نداء آسمانی)، ابليس در آسمان بالا ميرود تا اينكه از اهل زمين ناپديد ميشود، سپس ندا ميدهد: «همانا حق با عثمان بن عفان و شيعه اوست، همانا او مظلوم كشته شد؛ انتقام خونش را بگيريد». سپس فرمود: خداوند، اهل ايمان را به قول ثابت و حق، ثابت قدم ميدارد و آن نداي اول است و كساني كه در دلهايشان مرض است، در آن وقت شك ميكنند و آن بيماري، به خدا قسم، دشمني با ماست و در آن هنگام از ما بيزاري ميجويند و ميگويند منادي اول، سحري از سحر اهل بيت (عليهم السلام) است، سپس امام صادق (علیه السلام) اين آيه را تلاوت فرمود: «و إن يروا آيه يعرضوا و يقولوا سحر مستمر».[13]
جمعبندي و نتيجهگيري بحث
امام صادق (علیه السلام) در اين روايت، سخن ترديدكنندگان در نداي آسماني را تشبيه به ترديدكنندگان در معجزه پيامبر گرامي اسلام و شق القمر كرده است. به عبارت ديگر، آيات قرآن كريم، فقط براي مورد شأن نزول و زمان پيامبر گرامي اسلام نيست، بلكه طبق روايات پيشوايان دين در تمامي زمانها جاري است.[14] بنابراين، انكار معجزه آسماني نداي آسماني توسط معاندان و دشمنان اهل بيت (علیهم السلام) در آستانه ظهور حضرت مهدي (علیه السلام) ميتواند يكي از مصاديق اين آيه شريفه باشد. به عبارت ديگر، مفهوم آيه، انكار معجزه آسماني و سحر دانستن آن بود و يكي از مصاديق آيه نيز در آستانه ظهور روي ميدهد و پيروان باطل، نداي آسماني را انكار كرده و آن را سحر مينامند. و بدين وسيله از پذيرش آن سر باز ميزنند.
نتیجه:
بنابر مباحث مطرح شده در مورد آیات وارده در این بحث، نداء آسمانی يك مصداق خارجي است كه در زمان ظهور حضرت مهدي (علیه السلام) اتفاق ميافتد و بنابر كثرت روايات در مورد آن، و مفهوم وسيع آيه چهارم سوره شعراء شايد بتوان گفت مهمترين مصداق آيه است. همچنین، انكار معجزه آسماني نداي آسماني و سحر دانستن آن، توسط معاندان و دشمنان اهل بيت (علیهم السلام) در آستانه ظهور حضرت مهدي (علیه السلام) ميتواند يكي از مصاديق دومین آیه از سوره قمر باشد.
پینوشتها:
[1]. شعراء (26): آيه 4.
[2]. «روض الجنان و روح الجنان»، ج14، ص 302.
[3]. «تفسير القمي»، ج2، ص118؛ «الكافي»، ج8، ص258، حد483؛ «الغيبة نعماني»، باب14، حد 19 و20 و23؛ «الغيبة شيخ طوسي»، ص177، حد134؛ «كمال الدين و تمام النعمة»، ج2، ص60، باب 35، حد 5؛ «البرهان في تفسير القرآن»، ج3، ص181، حد12؛ «تأويل الآيات الظاهرة»، ج1، ص386، حد2.
[4]. «الغيبة نعماني»، ص260، باب14، حد8؛ «تأويل الآيات الظاهرة» ج1، ص384.
[5]. «شواهد التنزيل»، ج1، ص540.
[6]. «الارشاد»، ج2، ص373.
[7]. «الغيبة شيخ طوسي»، ص177، حد134.
[8]. «الغيبة نعماني»، ص267، باب 14، حد19.
[9]. «الغيبة نعماني»، ص267، باب14، حد19.
[10]. قمر (54): آيه2.
[11]. برگرفته از «التبيان في تفسير القرآن»، ج9، ص443؛ «البرهان في تفسير القرآن»، ج5، ص214، حد10261.
[12]. «الغيبة نعماني»، ص 267، باب14، حد19 و ص269، حد20؛ «بحار الانوار»، ج52، ص292، باب26، حد40.
[13]. «الغيبة نعماني»، ص267، باب14، حد19؛ «البرهان»، ج5، ص217، حد10267.
[14]. «عيون اخبار الرضا علیه السلام»، ج2، ص87، باب22، حد32.