مقدمه:
یکی از شرایط بسیار مهم برای تحقّق و پیروزی یک قیام و انقلاب، پذیرش مردمی است. باید مردم آن را بخواهند و بپذیرند و در غیر این صورت، اگر بهترین برنامه را برگزیده و شخص منتخب خداوند با یارانی بینظیر و از جان گذشته بخواهند در جامعه پیاده کنند، فاجعه خونبار کربلا، شاهدي بر اين مدعا است. رهبر قيام، سيد و سالار جوانان بهشت امام حسين (علیه السلام) بود و برنامه او، مبتني بر وحي و قرآن و سيره پيامبر گرامي اسلام پايه ريزي شده بود. ياراني همچون ابوالفضل العباس و حبيب بن مظاهر بر گرد او جمع شده بودند؛ ولي چون مردم آن را نپذيرفتند به پيروزي ظاهري و تشکيل حکومت در جامعه منتهي نشد (هر چند وظيفه الهي امام حسين (علیه السلام) حرکت و قيام بود و به برکت آن فداکاري، حقيقت دين اسلام ميان مردم باقي ماند و نابود نشد).
تبیین مطلب:
جايگاه بلند اين شرط یعنی آمادگی و پذیرش مردمی و اهميت آن، بدان جهت است که خداوند انسانها را آزاد آفريد و به آنان حق انتخاب داد و ايشان را بر سرنوشتشان مسلّط و حاکم كرد، تا سرنوشت خويش را آن گونه که ميخواهند، رقم زنند و هر حرکت و چرخشي را که بخواهند، در مسير زندگي خود ايجاد کنند:
{انَّ الله لا يغَيرُ ما بِقَومٍ حَتّي يغَيروُا ما بِأَنفُسِهِم}
«به درستي که خداوند سرنوشت هيچ قوم [و ملّتى] را تغيير نمىدهد، مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است، تغيير دهند». [1]
اين تغيير و دگرگوني، ميتواند به تباهي و هلاکت منتهي شود؛ همانند قوم ثمود. وقتي عده اي تصميم به پي کردن شتر حضرت صالح گرفتند و شتر را کشتند، قوم نيز اين کار را پسنديد و با اين عمل جهت گيري خود را مشخص کرد. اينان با اين چرخش اجتماعي خود، انتخاب شومي انجام دادند و سرنوشت بدي را که عذاب الهي بود، براي خود رقم زدند.
نيز اين دگرگوني ميتواند به سعادت و نيک بختي بيانجامد و عاقبت خوشي را به ارمغان آورد؛ همانند قوم يونس . هرچند آنان در ابتدا با آن حضرت مخالفت کردند و دست رد به سينه وي زده و پيامبريش را انکار كردند و بدين سبب، عذاب الهي را براي خود خريدند ولي چون خود را در محاصره عذاب الهي ديدند؛ دست به توبه برداشتند و واقعاً با همه وجود به خدا رجوع کردند و با اين انتخاب صحيح عذاب را از خود دور نموده و رحمت الهي را شامل حال خود کردند.
به بيان ديگر، در جهان هستي، قوانين پايدار و سنّتهاي الهي حاکم است. با رجوع به قرآن به روشني ديده ميشود اين سنّتها در جوامع انساني با چگونگي اختيار و انتخاب انسان، عجين و همراه است. براي مثال، يکي از سنتهاي الهي، کمک و ياري به انسانها است. خداوند، اين امداد رساني و نصرت را به تلاش افراد و ايجاد زمينه مشروط کرده است:
{يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِن تَنصُرُواْ اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدَامَكم}
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر[آيين] خدا را يارى كنيد، شما را يارى مىكند و گام هايتان را استوار مىدارد». [2]
از ديگر سنتهاي الهي، پاداش برابر ميزان کار و فعاليت آدمي است. آيات متعددي به اين سنت الهي اشاره دارند؛ از جمله:
{وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى}؛
«و اينكه براى انسان بهرهاى جز سعى و كوشش او نيست». [3]
{وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُون}؛
«و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان مىآوردند و تقوا پيشه مىكردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مىگشوديم؛ ولى [آنها حق را] تكذيب كردند، ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم». [4]
اگر حکومت اسلامي پيامبر گرامي در مدينه ايجاد شد، از آن جهت بود که مردم يثرب آن را خواستند و روزها انتظار مقدم مبارک پيامبر را کشيدند، تا آن يگانه دوران و رحمت واسعه الهي، شهر مدينه را به نور خود روشن كرد و حاکميت الهي را اعلام نمود.
اگر عطر عدالت حکومت علوي در فضاي جامعه اسلامي، جانهاي آدميان را سرمست بوي خوش خود كرد بدان سبب بود که مردم، امام علي (علیه السلام) را بر ديگران ترجيح دادند و ولايت و حاکميت او را به جان خريدند و پس از قتل عثمان، به گرد خانه او اجتماع کردند و رهبري او را خواستار شدند.
و اگر ما نيز به دنبال تحقّق حکومت مهدوي هستيم، تا در پناه آن، به بالاترين درجات رشد و کمال دست يابيم، بايد او را بر ديگران ترجيح دهيم و با تمام وجود براي استقرار حکومتش تلاش کنيم. آري؛ بايد خود بخواهيم. اين کلام گلايه مانند آن عزيزي است که غربت و تنهايي و مشکلات مردم، سينه او را تنگ كرده و هر لحظه، منتظر خواست و دعوت مردم است:
«وَ لَو اَنَّ اشياعَنا وَ فَّقَهُمُ اللهُ بطاعَتِهِ عَلي اجتِماعِ القُلوب فِي الوَفاء بِالعَهد عَلَيهِم لَما تَأَخَّرَ عَنهُمُ اليمن بلِقائنا؛ اگر شيعيان ما، که خداوند توفيق طاعتشان دهد، در راه ايفاي پيماني که بر عهده دارند، همدل شوند، ميمنت ملاقات ما به تأخير نميافتد [و سعادت ديدار ما زودتر نصيب آنان ميشد]». [5]
آري، سنّت الهي بر اين قرار گرفته است كه تا مردم نخواهند و حرکت نکنند و آماده مبارزه با ظلم و پذيرش دولت حق نباشند، خدا نيز آن را نخواهد داد.
خداوند، در قرآن در باره وقايع قوم بني اسرائيل در سوره مائده، آيات 21 تا 26 نيز به اين مطلب اشاره دارد. حضرت موسي به قومش گفت: «به اين ارض مقدس داخل شويد»؛ ولي آنان گفتند: «ما حرکت نميکنيم». تو و خدايت برويد و بجنگيد و ما همين جا مي مانيم و فقط نظاره گر خواهيم بود». حضرت شکايت آنها را نزد خدا برد. خداوند نيز پاسخ داد: «پس به درستي که آن [سرزمين مقدس] ممنوع است بر آنان تا چهل سال، پيوسته در زمين سرگردان خواهند بود».
پس بر همه دوستداران و ارادتمندان است تا با تلاش و کوشش و برنامه ريزي مناسب، آمادگي براي ظهور آن بزرگ منجي را ايجاد کنند.
در پايان لازم است به اين نکته اشاره شود که پذيرش مردمي، زماني قابل اعتماد بوده و رهبر، ميتواند به آن تکيه کند که اعلام آمادگي مردم، واقعي و بر اساس نياز و معرفت باشد، نه از روي احساسات. به عبارت ديگر، مردم بايد به اندازه اي از رشد و آگاهي برسند که درک کنند ايدهها و ايسمهاي بشري و ساخته انديشه و فکر محدود انسانها، و حکومتهايي که بر پايه اين ايدئولوژيها به وجود ميآيند نميتوانند بشر را از اين گرداب تباهي نجات دهند؛ بلکه تنها در سايه حکومت و حاکميت مردی آسماني و پيشواي عادل الهي، انسانها ميتوانند طعم زندگي خوب انساني را به دست آورند.
البته براي تحقق يک انقلاب در جامعه، راه ديگري نيز وجود دارد و آن اين که به قدري ظلم و ستم و فساد و تباهي در جامعه گسترش يابد که مردم به ستوه آمده و ديگر تاب تحمل وضعيت موجود را نداشته باشند. در اين صورت نيز جامعه، آماده دگرگوني و تغيير است. برخي بر اين باورند که آمادگي مردم براي ظهور منجي آخرين، در اين بستر رقم ميخورد؛ يعني بايد آن قدر ظلم و تباهي فراوان شود که ديگر مردم خسته شده و واقعا خواستار ظهور باشند.
نتیجه:
خلاصه سخن: با توجه به چهار شرط ذکر شده، روشن ميشود که دو شرط آن، مهيا و فراهم است و آن همان وجود برنامه و امام است و دو شرط ديگر، بايد آماده شود که وجود ياران و آمادگي عمومي است. اين دو شرط، به تلاش و حرکت مردم و شيعيان وابسته است.
(اللّهُمَّ اِنّا نَرغَبُ اِلَيکَ في دَولَةِ کَريمَةٍ تُعِزبهاَ الاسلام وَ اَهلَه وَتُذِلُّ بِها النِّفاقَ وَ اَهلَه. [6]
پینوشتها:
[1]. (رعد:۱۱).
[2]. (محمد:7).
[3].(نجم:39).
[4](اعراف:9).
[5](احتجاج، ج2، ص600، ش360).
[6](مفاتيح الجنان، دعاي افتتاح).