logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
انديشه افراط گرايي در كشتار هنگام ظهور


مقدمه:

برخی در مورد قتل و کشتار در دوران ظهور افراط می‌کنند و از امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و یارانش چهره‌ای خشن ارائه می‌دهند، آنان به روایاتی استدلال می‌کنند که در آن‌ها به کشته شدن بیشتر مردم و اینکه از کشته‌ها، پُشته ساخته می‌شود و جوی خون جاری می‌شود، اشاره شده است. برخی دیگر، تفریط می‌کنند  و می‌گویند: حتی به مقدار خون در ظرف حجامت خون‌ریزی نمی‌شود!. بررسی روایات نشان می‌دهد اخباری که در آن‌ها کشتار در حجم وسیعی مطرح شده‌اند بر دو قسم است؛ یک سری از آن‌ها، مربوط به قبل از ظهور است و هیچ ربطی به دوران ظهور ندارند، این روایات عموماً ضعیف هستند، دسته دیگر مربوط به هنگام ظهور و حکومت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌باشند که خود دو گونه‌اند؛ احادیثی که از طریق اهل بیت(علیهم السلام) نقل شده است، و یا در کتاب های شیعه ذکر گردیده است. و روایاتی که از طریق اهل سنت است که بیشتر آن‌ها، مشکل سندی دارند، و برخی دیگر، به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) منتهی نمی‌شوند بلکه از افرادی مانند؛ کعب الاحبار که در زمان آن حضرت مسلمان نشده بود، نقل شده است. اکثر این روایات، از اسرائیلیات است که با اغراض مختلفی وارد کتاب‌های روایی شده است. نوشتار حاضر به این بحث اختصاص یافته‌است.

اندیشه افراطی در کشتار در هنگام ظهور

در احادیثی كه از طریق اهل سنّت رسیده، خون‌ریزی‌های بسیار زیاد و وحشتناكی در آن دوران ذكر شده است كه به نقد و بررسی یكی از آن‌ها می‌پردازیم.

يوسف بن يحيي مقدّسي شافعي در كتاب عقدالدرر روايت مرسله‌اي را از اميرمؤمنان (عليه السلام) درباره حوادث رُم (روميّه)  نقل مي‌كند و مي‌گويد:

«... فَيُكَبِّرُ الْمُسْلِمُونَ ثَلاثَ تَكبيرات، فَتَكون كَالرَّملَةِ عَلي نشز، فَيَدْخُلُونُهَا، فَيَقتُلُونَ بِها خَمْسَمِئَةِ ألفِ مُقاتِل، و يَقْتَسِمُونَ الأموالَ، حتّي يَكُونَ النَّاسِ في الْفَيءِ شَيئاً واحِداً، لِكُلِّ إِنسان مِنْهُم مِئَهُ ألفِ دينار، وَ مِئَهُ رَأس، ما بَيْنَ جارِيَه وَ غُلام؛ با گفتن سه تكبير مسلمانان ديواره شهر مانند ريگ و شن‌هاي رواني كه از بلندي‌ها فرو مي‌ريزند، از هم متلاشي مي‌شود. و داخل ]روم[ مي‌شوند و در آن‌جا، پانصد هزار جنگجو را مي‌كشند و غنائم و اموال را به گونه‌اي مساوي تقسيم مي‌كنند، و به هر يك از آنان، صد هزار دينار و صد كنيز و يا غلام مي‌رسد.»

اين روايت ـ هرچند ظاهراً مربوط به قبل از ظهور است ـ مرسل است و مشكل سندي دارد و از نظر محتوا نيز قابل اعتماد نيست. پيداست كه سازندگان اين گونه احاديث، در خدمت حكومت‌هاي ستمگر بوده‌اند و به جهت توجيه پاره‌اي جنگ‌هاي پس از پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله) و قتل‌عام‌ها و كشتارهاي وسيعي كه در آن‌ها صورت گرفت، چنين روايات ساختگي را وارد كتاب‌هاي روايي كرده‌اند. مانند روايتي كه به امام علي (عليه السلام) نسبت داده‌اند كه آن حضرت فرمود: «فيُقتل من الروم حتي يتغيّر ماءُ الفرات بالدم؛  يعني به اندازه‌اي از روميان به قتل مي‌رسند كه آب فرات رنگ خون به خود مي‌گيرد!»

ابن كثير، در مورد جنگ قادسيه مي‌گويد: «إنهزم الفُرس و لَحِقَهم المسلمون … فقتَلَ المسلمون بكمالهم و كانوا ثلاثين ألفاً. و قُتل في المعركه عشره آلاف و قتَلوا قبل ذلك قريباً من ذلك ؛ لشكر ايرانيان، شكست خورده و فرار كردند. مسلمانان، به تعقيب آنان پرداخته و تمامي فرارياني را كه تعداد آن‌ها به سي‌هزار نفر مي‌رسيد، به قتل رساندند. در جنگ، ده هزار تن و قبل از شروع جنگ نيز همين عدد را به قتل رسانده بودند ...»

وقتي به كتاب‌هاي تاريخي مانند البدء و التاريخ و البداية و النهاية و … كه فتوحات، در آن‌ها به نگارش درآمده مراجعه مي‌كنيم. مي‌بينم، فرماندهان و زيردستان‌شان، جنايات زيادي را مرتكب شده‌اند.

رواياتي كه مي‌گويد، از هر نُه نفر هفت نفر و يا از هر هفت نفر، پنج نفر و يا دو ثلث مردم كشته مي‌شوند، به جنگ‌هاي قبل از ظهور، نظر دارند نه زمان ظهور.

از سويي، اختلاف در تعداد مقتولان نيز علّت‌هاي گوناگوني مي‌تواند داشته باشد از آن جمله، مي‌توان تفاوت مناطق و محورهاي درگيري و يا مراحل مختلف جنگ را نام برد.

با توجّه به احاديث زير و دقت نظر در دلالت آن‌ها، به اين واقعيت پي مي‌بريم كه جهان، اندكي پيش از ظهور، دچار جنگ‌هاي خونيني خواهد شد.

حديث 1. «… عن أبي بصير و محمّد بن مسلم، قالا: سمعنا أبا عبدالله (عليه السلام) يقول: «لا يَكونُ هذا الأمرُ حتَي يَذهَبَ ثُلثُ النّاسِ. فَقيلَ لَهُ: إذا ذَهَبَ ثُلثُ النَاسِ فَما يَبقي؟ فقال، (عليه السلام): أما تَرضَوْنَ أنْ تكونوا الثُّلثَ الْباقي؟ ؛ ابو بصير و محمّد بن مسلم مي‌گويند: از امام صادق (عليه السلام) شنيديم كه مي‌فرمود: امر ظهور تا اين كه دو سوم مردم از بين بروند واقع نمي‌شود. به حضرت عرض شد: اگر دو سوم مردم از بين بروند. چه كسي باقي مي‌ماند؟ امام فرمود: آيا خرسند نمي‌شويد كه شما جزء همان يك سوم باقيمانده باشيد؟».

حديث 2. «… عن زرارة، قال: قلت لأبي عبدالله (عليه السلام): النِّداءُ حقّ؟ قال: إي؛ وَاللهِ حَتَي يَسْمَعُهُ كلّ قَوْم بِلِسانهم. و قال، (عليه السلام): لا يَكُونَ هذَا الأمرُ حَتّي يَذْهَبَ تِسْعَةُ أعشارِ النَاسِ ؛ زراره مي‌گويد: به امام صادق (عليه السلام) عرض كردم: آيا نداي آسماني، حقيقت دارد؟ فرمود: آري؛ به خدا سوگند! چنان است كه هر قومي با زبان خودشان، آن را مي‌شنوند. همچنين فرمود: امر ظهور محقّق نمي‌شود تا 10/9 مردم از ميان بروند». 

حديث 3. «… عن سليمان بن خالد، قال: سمعتُ أبا عَبدِاللهِ (عليه السلام) يَقُولَ: «قُدَّامُ القائِمِ مَوْتَتانِ؛ مَوْتٌ أَحْمَر وَ مَوْتٌ أبْيَضُ، حَتَي يَذْهَبَ مِنْ كُلِّ سَبْعَة خَمْسَةٌ. اَلْمَوْتُ الأحْمَرُ، السّيف؛ و المَوْتُ الأَبْيَضُ، الطاعُونُ ؛ سليمان بن خالد مي‌گويد: از امام صادق (عليه السلام) شنيدم مي‌فرمود: پيش از قيام قائم ـ (عجل الله تعالي فرجه الشريف)ـ، دو نوع مرگ و مير رخ مي‌دهد: مرگ سرخ و مرگ سپيد. تا اين كه از هر هفت نفر، پنج تن از بين مي‌روند. مرگ سرخ، شمشير و مرگ سفيد، طاعون است».

با ملاحظه اين احاديث و روايات ديگر، مشخص مي‌شود كه حجم وسيعي از مرگ و ميرها و خون‌ريزي‌ها، مربوط به دوران پيش از قيام امام عصر (عليه السلام) و قبل از نداي آسماني است.

بنا به روايت يونس بن رِباط كه مي‌گويد: «سَمِعْتُ أبا عبدالله (عليه السلام) يقول: اِنَّ أهل الحقِّ لَمْ يَزالوا مُنْذُ كانُوا في شِدَّة. أما أنَّ ذاكَ لِمدّة قَريبَة وَ عافِيَة طويلَة ؛ از امام صادق (عليه السلام) شنيدم مي‌فرمود: اهل حقّ، از هنگامي كه در شدّت و سختي بوده‌اند، پيوسته در آن حال خواهند بود. بدانيد كه پايان آن سختي‌ها، نزديك و عافيت‌اش طولاني خواهد بود».

به هرحال در نوميدي بسي اميد است پايان شب سيه سپيد است كه «إِنَّ مَعَ العُسرِ يُسراً فإنَّ مع العُسر يسراً».

به نحو خلاصه، دسته‌اي از روايات در مورد خون‌ريزي‌ها، مربوط به دوران قبل از ظهور و دسته‌اي ديگر از مجهولات و اسرائيليات است كه با اهداف و انگيزه‌هاي مختلفي مانند خدشه‌دار كردن چهره نهضت جهاني و حكومت حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و يا توجيه كشتارها در فتوحات و …، وارد كتاب‌هاي روايي شده است.

هم چنين، بخشي از آن‌ها، مرسله و مرفوعه است و مشكل سندي دارد، كه مرفوعه فضل بن شاذان از امام صادق (عليه السلام) از اين قبيل است:

«يقتُلُ القائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) حَتَّي يَبلُغَ السُّوقَ، قالَ: فيقولُ لَهُ رجلٌ مِنْ وُلد أبيهِ: إنَّكَ لَتَجْفِلُ النَّاسَ إجفالَ النَّعَم! فَبِعَهد مِن رسولِ‌اللهِ (صلي الله عليه و آله)أو بِماذا؟ قالَ: وَ لَيسَ في النَّاسِ رَجُلٌ أشدُّ بَأساً. فَيَقُومَ إليهِ رجُلٌ مِنَ المَوالي فَيَقوُلٌ لَهُ: لَتَسْكُتَنُّ أوْ لأَضْرِ بنَّ عُنُقَكَ. فَعِنْدَ ذلكَ يُخرِجُ القائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) عَهْداً مِن رَسُولِ‌اللهِ (صلي الله عليه و آله) ؛ حضرت قائم ـ(عجل الله تعالي فرجه الشريف)ـ به اندازه‌اي انسان‌ها را قتل وعام مي‌كند كه تا ساق پا را خون فرا مي‌گيرد. شخصي از دودمان پدرش با اعتراض شديد به حضرت، مي‌گويد: مردم را چونان گلّه گوسفندان كه رم مي‌دهند از خود دور مي‌كني! آيا اين روش، بر اساس دستور رسول خداست؟ به چه دليل چنين رفتار مي‌كني؟ يكي از ياران حضرت، از جاي برمي‌خيزد و به فرد معترض مي‌گويد: سكوت مي‌كني يا گردنت را بزنم؟ در اين هنگام حضرت، عهد و پيماني را از رسول خدا (صلي الله عليه و آله)، بيرون مي‌آورد و ارائه مي‌دهد».

چنان كه در آغاز، يادآوري شد، اين حديث، مرفوعه است و مشكل سندي دارد. از سويي، محتوا و دلالت‌اش، ناقص و ناتمام است، زيرا سوق، هم به ساق پا مي‌گويند و هم ممكن است نام شهر يا محلي باشد، همانند سوق الأهواز، (نام اهواز فعلي) سوق حَكَمَه (نام يكي از مناطق اطراف كوفه)، سوق اسد (در اطراف كوفه)، سوق‌الثلاثاء (منطقه‌اي در بغداد قبل از ساخته شدن شهر) ، بنابراين نمي‌توانيم بگوييم، «حتّي يبلغ السوق» به معناي رسيدن خون به ساق پا است، خصوصاً، با توجه به اين كه در حديث مذكور، سخن از خون به ميان نيامده؛ بلكه چنين به نظر مي‌رسد كه «سوق»، به معناي «رسيدن به محل و مكاني خاص» باشد.

نتیجه:

بررسی‌ها نشان می‌دهد، دسته‌اي از روايات در مورد خون‌ريزي‌ها، مربوط به دوران قبل از ظهور و دسته‌اي ديگر از مجهولات و اسرائيليات است كه با اهداف و انگيزه‌هاي مختلفي مانند خدشه‌دار كردن چهره نهضت جهاني و حكومت حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و يا توجيه كشتارها در فتوحات و …، وارد كتاب‌هاي روايي شده است. هم چنين، بخشي از آن‌ها، مرسله و مرفوعه است و مشكل سندي دارد. البته ما، براساس روايات صحيح، جنگ و خون‌ريزي‌ها، اعدام‌ها و انتقام از ظالمان را در عصر ظهور مي‌پذيريم؛ ولي نه به اين اندازه. رواياتي از اهل‌بيت (عليهم السلام) موجود است كه تعداد قتل‌ها و مشخّصات فردي و گروهي مقتولان، در آن‌ها مشخّص شده است.

پی‌نوشت‌ها:

[1]. غيبت نعماني، ص 274، ب 14، ح 54.

[2]. كمال الدين، ج 2، ص 655، ب 57، ح 27.

[3].غيبت نعماني، ص 284، ب 15، ح 4.

[4]. إنشراح، ج 5.

[5]. اثبات الهداة، ج 2، ص 585، ب 32، ف 59، ح 792؛ بحار الانوار، ج 52، ص 387، ب 27، ح 203 ـ و باسناده (السيّد علي بن عبدالحميد في كتاب الغيبة) الي كتاب الفضل بن شاذان رفعه الي عبدالله بن سنان عن ابي عبدالله (عليه السلام) قال:

[6]. در شمال و غرب قسطنطنيه واقع است. حَمَوي مي‌گويد: امروز اين نقاط، در اختيار اروپاييان است و پاپ در آن سكونت دارد. معجم البلدان، ص 3، ص 10؛ به فرهنگ معين، ج 5، ص 634 رجوع شود.

[7]. عقدالدرر، ص 191، باب 9، ف 1، يقتل من الروم خلقاً كثيراً و در صفحه180 و كتاب العلل المتناهية، ج2، ص855؛ معجم‌احاديث الامام المهدي (عليه السلام)، ج 3، ص 124.

[8]. عقدالدرر، 89.

[9]. البداية و النهاية، ج 7، ص 44.

[10]. كمال الدين، ج 2، ص 655 ـ 656، ح 29؛ غيبت شيخ طوسي، ص 206 (با اندكي تفاوت در عبارت «قلنا: إذا

[11]. شايد مقصود اين است كه يكي از دودمان پيامبر و علي(عليهما السلام) باشد.

[12]. معجم البلدان، ج 3، ص 283؛ موارد السجن، ص 367؛ مجمع البحرين، ج 5، ص 188.