logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
مسجد سهله در آینه احادیث و روایات

در احاديث فراوانى، به صراحت، اعلام شده كه اقامت گاه شخصى حضرت بقيةاللّه، أرواحنافداه، در دوران ظهور مسجد مقدّس سهله است. اينك شمارى از اين روايات آورده مى شود.

1- محدّثان عالى مقام شيعه، با اسناد معتبر، در مجامع حديثى خود، از راويان اخبار و ناقلان آثار، روايت كرده اند كه روزى در محضر مقدّس رييس مذهب، حضرت امام صادق (عليه السّلام) از مسجد سهله گفت و شنود شد. فرمودند:
أما إنّه منزل صاحبنا إذا قام بأهله؛(1) آن جا اقامت گاه صاحب ما است، هنگامى كه با خانواده اش قيام كند.
در برخى از منابع، به جاى ((قامَ))، ((قَدِمَ)) تعبير شده است؛(2) يعنى، هنگامى كه تشريف بياورد.
و در نقل برخى از محدّثان، به جاى ((أما إنّه))، ((مسجد السّهله)) آمده است؛(3) يعنى، به جاى ضمير، اسم صريح آمده است.

2- بيش از دو قرن، پيش از ميلاد مسعود كعبه ى موعود، وجود مقدّس اميرمؤمنان (عليه السّلام)، به هنگام ترسيم خطّ سير حضرت ولى عصر (عليه السّلام) در آستانه ى ظهور، مى فرمايد:
((كأنّي به قد عبر من وادى السلام إلى مسجد السّهلة، على فرس مُحَجَّل(4) له شِمراخ(5)، يزهو، و يدعو، و يقول في دعائه: ((لا إله إلاّ الله حقّاً حقّاً...؛(6) گويى او را با چشم خود مى بينم كه از وادى السلام عبور كرده، بر فراز اسبى كه سپيدى پاها و پيشانى اش همى درخشد، به سوى مسجد سهله در حركت است، و زير لب زمزمه دارد و خدا را اين گونه مى خواند: ((لا إله الاّالله حقّاً حقّاً...)).

3- بيش از يك قرن پيش از ولادت خجسته ى حضرت حجّت (عليه السّلام)، امام صادق (عليه السّلام) خطاب به يار با وفايش ابوبصير فرمود:
يا أبا محمّد! كأنّي أرى نزول القائم (عليه السّلام) فى مسجد السّهلة بأهله و عياله؛
اى ابا محمّد! گويى فرود آمدن قائم (عليه السّلام) را با اهل و عيال اش در مسجد سهله، با چشم خود مى بينم.
ابوبصير عرضه داشت: ((آيا محلّ اقامت دائمى آن حضرت، در مسجد سهله خواهد بود؟)). حضرت فرمود: ((آرى.)). سپس فرمود:
مسجد سهله، اقامت گاه حضرت ادريس (عليه السّلام) بود.
مسجد سهله، اقامت گاه حضرت ابراهيم خليل الرحمان (عليه السّلام) بود.
خداوند، پيامبرى را مبعوث نكرده، جز اين كه در مسجد سهله نماز گزارده است.
مسجد سهله، پايگاه حضرت خضر (عليه السّلام) است.
كسى كه در مسجد سهله اقامت كند، همانند كسى است كه در خيمه ى رسول اكرم (صلّى اللّهُ عليه وآله وسلّم) اقامت كند.
مرد و زن با ايمانى يافت نمى شود، جز اين كه دل اش به سوى مسجد سهله پر مى زند.
در مسجد سهله، تخته سنگى است كه تمثال همه ى پيامبران بر آن نقش بسته است.
احدى در مسجد سهله نماز نمى گزارد كه با نيّت راستين خدا را بخواند، جز اين كه خداوند او را با حاجت بر آورده شده از آن جا بر مى گرداند.
احدى نيست كه در مسجد سهله به خدا پناهنده شود، جز اين كه خداوند او را از آن چه بيم دارد پناه دهد.
ابوبصير عرض كرد: ((فضيلت بسيار بزرگى است!)).
امام صادق (عليه السّلام) فرمود: ((آيا براى ات بيفزايم؟)). عرض كرد: ((بلى.)). فرمود:
مسجد سهله، از آن بُقعه هايى است كه خداوند دوست دارد او را در آن جا بخوانند.
شب و روزى نيست كه فرشتگان به زيارت مسجد سهله نشتابند و در آن جا به عبادت حق تعالى نپردازند.
اگر من در آن سامان سكونت داشتم، هيچ نمازى را جز در مسجد سهله نمى خواندم.
اى ابا محمد! اگر مسجد سهله هيچ فضيلتى جز فرود آمدن فرشته ها و اقامت پيامبران را نداشت، همين فضيلت بس بود، در حالى كه اين همه فضيلت دارد.
آن چه از فضايل مسجد سهله براى تو بازگو نكردم، بيش از فضايلى است كه براى ات گفتم.
ابوبصير عرض كرد: ((آيا مسجد سهله، اقامت گاه دائمى حضرت قائم (عليه السّلام) خواهد بود؟)). فرمود: ((آرى.)).(7)

4- مفضّل در ضمن حديث مفصّلى از محضر امام صادق (عليه السّلام) پرسيد: ((منزل حضرت مهدى (عليه السّلام) و مركز اجتماع شيعيان كجا خواهد بود؟)). امام صادق (عليه السّلام) در پاسخ او فرمود:
دار ملكه الكوفة، و مجلس حكمه جامعها، و بيت ماله و مقسم غنائم المسلمين مسجد السّهلة، و موضع خلواته الذّكوات البيض من الغريّين؛(8)
مركز حكومت او، كوفه، و مركز قضاوت اش، مسجد اعظم كوفه، و مركز بيت المال و محل تقسيم غنايم مسلمانان، مسجد سهله، و محل خلوت و مناجات هايش تپّه هاى سپيد و نورانى نجف اشرف است.(9)

5- ابوبكر حضرمى از محضر امام باقر (عليه السّلام) پرسيد: ((بعد از خانه ى خدا و حرم رسول خدا (صلّى اللّهُ عليه وآله وسلّم) كدامين بقعه از همه ى بقعه ها با فضيلت تر است؟)). امام باقر (عليه السّلام) فرمود:
اى ابابكر! كوفه است كه پاك و پاكيزه است، و قبور پيامبران مرسل و غيرمرسل در آن است، و قبور صالحان و صدّيقان در آن است، و مسجد سهيل(10) در آن است كه:
خداوند، هيچ پيامبرى مبعوث نكرده، جز اين كه در آن نماز گزارده است.
و فيها يظهر عدل الله؛ عدالت خداوند در آن جا ظاهر مى شود.
و فيها يكون قائمه و القُوّام من بعده؛(11) خليفه ى قائم به حق خداوند، و ديگر قائمانِ بعد از اونيز در آن جا خواهند بود.
آن جا اقامت گاه پيامبران، و اوصياى پيامبران و صالحان است.(12)

6- ابان بن تغلب، در سفرى با امام صادق (عليه السّلام) هم سفر شد. در اطراف كوفه، در سه نقطه، امام صادق (عليه السّلام) از اسب پياده شد، دو ركعت نماز گزارد.
ابان، در مورد اين سه نقطه، از آن حضرت پرسيد. امام (عليه السّلام) توضيح داد. سومين مورد را ((محلّ نزول قائم (عليه السّلام))) معرفى فرمود.(13)
در اين حديث اگرچه به نام مسجد سهله تصريح نشده، ولى از بررسى مجموع روايات اطمينان حاصل مى شود كه آن نقطه، مسجد سهله بوده است.

7-
محمّد بن حسين بن عبدالله تميمى، مشهور به ((ابوسوره)) از بزرگان زيديّه بود. روز عرفه اى، به زيارت امام حسين (عليه السّلام) مشرّف شد. شب عيد را نيز در حائر حسينى بيتوته كرد. در پگاه عيد اضحى، به هنگام خروج از حرم امام حسين (عليه السّلام) به پيش گاه مقدّس حضرت بقيّةالله، أرواحنافداه، شرفياب شد. در محضر آن قبله ى موعود، به سوى مسجد سهله حركت كرد. معجزه اى از آن حضرت مشاهده كرد. مستبصر شد و به آيين تشيع اثناعشرى گرويد.
ابوسوره مى گويد: ((هنگامى كه به مقابر مسجد سهله(14) رسيديم، آن امام همام فرمود:
((هُوَ ذا منزلي؛(15) اين جا خانه ى من است.)).
در اين احاديث، از مسجد سهله به عنوان اقامت گاه حضرت بقيّةاللّه، أرواحنا فداه، به هنگام ظهور سخن رفته است در احاديث فراوان ديگرى، به ابعاد ديگرى از ويژگى هاى مسجد سهله اشاره شده، كه شمارى از آن ها را در اين جا مى آوريم:

8-
شيخ طوسى، با سلسله اسناد خود، در ضمن يك حديث طولانى، از وجود مقدس اميرمؤمنان (عليه السّلام) روايت مى كند كه به هنگام شمارش مساجد مباركه ى كوفه فرمود:
و مسجد بنى ظفر مسجد مبارك. والله! إنّ فيه لصخرة خضراء، و ما بعث الله من نبىّ إلّا فيها تمثال وجهه، و هو مسجد السّهلة؛(16)
مسجد بنى ظفر، كه همان مسجد سهله است، مسجد مباركى است. به خدا سوگند! در آن، تخته سنگ سبز رنگى است كه خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نكرده، جز اين كه تمثال صورت اش در آن هست.

9- مرحوم كلينى، در همين رابطه، حديثى با سلسله اسنادش از امام باقر (عليه السّلام) روايت كرده كه آن حضرت، در شمار مساجد مباركه ى كوفه فرمود:
و مسجد بنى ظفر و هو مسجد السّهلة؛(17) و مسجد بنى ظفر كه همان مسجد سهله است.

10- امام صادق (عليه السّلام) خطاب به علاءبن رزين فرمود: ((در نزديكى شما، مسجدى هست كه شما آن را ((مسجد سهله)) مى ناميد و ما آن را ((مسجد شرى))(18) مى ناميم، آيا در آن مسجد نماز مى خوانى؟)). علاء گفت: ((آرى! جان ام به فدايت! من، در آن جا نماز مى خوانم.)).
امام صادق (عليه السّلام) فرمود:
إئته؛ فإنّه لم يأته مكروب إلّا فرّج الله كربته - أوْ قال: قضى الله حاجته - و فيه زبرجدة فيها صورة كلّ نبىّ و كلّ وصىّ؛(19)
آرى، آن جا برو؛ زيرا، هرگز اندوه ناكى به آن جا نمى رود، جز اين كه خداوند، اندوه اش را مى زدايد. [و يا فرمود: حاجت اش را بر مى آورد]. و در آن جا زبرجدى هست كه تمثال همه ى پيامبران و همه ى اوصياى پيامبران در آن است.

11- اميرمؤمنان (عليه السّلام) به مالك بن ضُمره رواسنى - كه از خواص اصحاب اش بود -(20) فرمود: ((آيا به مسجدى كه در پشت خانه ات هست، مى روى؟ و در آن نماز مى گزارى؟)). مالك گفت: ((اى اميرمؤمنان! معمولاً، در اين مسجد، خانم ها نماز مى خوانند.)).
فرمود:
يا مالك! ذاك مسجد ما أتاه مكروب قطّ، إلاّ فرّج اللّه عنه و أعطاه حاجته؛(21)
اى مالك! اين، مسجدى است كه هرگز شخص اندوه ناكى به آن جا نمى رود، جز اين كه خداوند همّ و غم اش را برطرف مى كند، حاجت اش را بر مى آورد.
در اين حديث، اگرچه به نام ((مسجد سهله)) تصريح نشده، جز اين كه از بررسى احاديث، اطمينان حاصل مى شود كه در مورد مسجد سهله است و لذا ابن مشهدى، آن را در باب احاديث مربوط به فضائل مسجد سهله نقل كرده است.(22)

12- امام صادق (عليه السّلام) در اين باره فرمود:
[إنّه(23)] ما من مكروب يأتى مسجدالسّهلة، فيصلّى فيه ركعتين بين العشائين و يدعوالله تعالى، إلّا فرّج اللّه كربه؛(24)
هيچ غم زده اى نيست كه به مسجد سهله برود و در آن دو ركعت نماز ميان مغرب و عشا بخواند و خداى را بخواند، جز اين كه خداوند غم هايش را زايل گرداند.

13- از امام زين العابدين (عليه السّلام) روايت شده كه فرمود:
مَنْ صلّى فى مسجد السهلة ركعتين، زاد الله في عمره سنتين؛(25) هر كس در مسجد سهله دو ركعت نماز بگزارد، خداوند، دو سال بر عمر او مى افزايد.

14- امام صادق (عليه السّلام) در اين باره فرمود:
إذا دخلتَ الكوفة، فأتِ مسجدالسهلة، فصلّ فيه واسأل الله حاجتك لدينك و دنياك...؛(26)
هنگامى كه وارد كوفه شدى، به مسجد سهله برو و در آن جا نماز بگزار، آن گاه حاجت هاى مادّى و معنوى خود را از خداوند بطلب كه:
مسجد سهله خانه ى ادريس نبى بود.
حضرت ادريس در آن جا لباس مى دوخت و نماز مى خواند.
هر كس در مسجد سهله خدا را بخواند، براى هر حاجتى كه مورد علاقه اش باشد، خداوند، حاجت اش را بر مى آورد، و در روز قيامت، او را تا رتبه ى حضرت ادريس بالا مى برد، و او را از ناملايمات دنيا و نيرنگ هاى دشمنان پناه مى دهد.

15- مرحوم كلينى با سلسله اسنادش از امام صادق (عليه السّلام) روايت كرده كه فرمود:
بالكوفة مسجد يقال له ((مسجد السهلة)). لو أنّ عمّي زيداً أتاه، فصلّى فيه واستجار الله، لأجاره عشرين سنة. فيه مناخ الرّاكب و بيت إدريس النّبى (عليه السّلام)، و ما أتاه مكروب قطّ فصلّى فيه بين العشائين و دعا الله، إلّا فرّج الله كربته؛(27)
در كوفه، مسجدى است كه ((مسجد سهله)) ناميده مى شود، اگر عمويم زيد به آن جا مى رفت و به خدا پناهنده مى شد، خداوند، بيست سال او را پناه مى داد.
آن جا جايگاه سواره و خانه ى ادريس نبى (عليه السّلام) است.
هيچ غم زده اى نيست كه به آن جا برود و ميان مغرب و عشا نمازى بگزارد و خدا را بخواند، جز اين كه خداوند غم هايش را بر طرف مى سازد.
در نقل شيخ طوسى آمده است كه پرسيدند: ((منظور از ((سواره)) كيست؟)). فرمود: ((حضرت خضر (عليه السّلام).)).(28)

16- جعفر بن محمّد بن قولويه (استاد شيخ مفيد) با سلسله اسنادش از امام جعفرصادق (عليه السّلام) روايت كرده كه خطاب به ابوحمزه ى ثمالى فرمود:
اى اباحمزه! آيا عمويم زيد را در شبى كه خروج كرد، ديدار كردى؟)). عرض كرد: ((بلى.)).
فرمود: ((آيا در مسجد سهيل نماز گزارد؟)).
عرض كرد: ((مسجد سهيل كجا است؟ آيا منظور شما مسجد سهله است؟)). فرمود: ((آرى.)).
[عرضه داشت: ((نه)).(29) فرمود: أما إنّه لوصلّى فيه ركعتين، ثمّ استجارالله، لأجاره سنة؛ اگر در آن جا دو ركعت نماز مى خواند، آن گاه به خدا پناهنده مى شد، بى گمان، خداوند، تا يك سال او را پناه مى داد.
ابوحمزه ى ثمالى گفت: ((پدر و مادرم به فداى شما! آيا مسجد سهله اين گونه است؟)). فرمود: ((آرى))؛
مسجد سهله، خانه ى حضرت ابراهيم بود، هنگامى كه به سوى عمالقه رفت.
خانه ى حضرت ادريس آن جا بود و آن جا لباس مى دوخت.
پايگاه سواره (حضرت خضر) آن جا است.
آن جا، تخته سنگ سبز رنگى است كه تمثال همه ى پيامبران در آن است.
در زير آن سنگ، تربتى است كه خداوند همه ى پيامبران را از آن آفريده است.
محل عروج آن جا است.(30)
فاروق اعظم، آن جا است، كه در نقطه اى از آن است.(31)
آن جا، رهگذر مردمان است.
آن جا، از سرزمين كوفه است.
صور، در آن جا دميده مى شود.
حشر و نشر، به سوى آن جا است.
هفتاد هزار نفر از كنار آن محشور مى شوند كه بدون حساب وارد بهشت مى گردند...(32)

17- مرحوم كلينى، در همين باره از عبدالله بن ابان روايت مى كند كه گفت:
روزى، در خدمت امام صادق (عليه السّلام) بوديم. خطاب به حاضران فرمود: ((آيا كسى از شما، از سرگذشت عمويم ((زيدبن على)) (عليه السّلام) اطّلاعى دارد؟)).
يكى از حاضران گفت: ((آرى؛ من، تا حدّى از مطالب ايشان خبر دارم. شبى، در خانه ى معاويه بن اسحاق انصارى، در خدمت جناب زيد بوديم كه گفت: ((مهيّا شويد به مسجد سهله برويم و در آن جا نماز بگزاريم.)).
امام صادق (عليه السّلام) پرسيد: ((آيا انجام داد؟)). پاسخ داد: ((نه. كارى پيش آمد و او را از رفتن به مسجد سهله بازداشت.)).
امام (عليه السّلام) فرمود: ((اما والله! لو أعاذالله به حولاً لأعاذه؛(33) به خدا سوگند، اگر در آن جا براى يك سال از خدا پناه مى طلبيد، خداوند به او پناه مى داد.)).
سپس فرمود: ((آيا نمى دانيد كه
آن جا، خانه ى ادريس نبى (عليه السّلام) بود،
حضرت ادريس، آن جا خياطى مى كرد،
حضرت ابراهيم (عليه السّلام) از آن جا به سوى عمالقه رفت،
داوود از آن جا به جنگ جالوت رفت،
در آن جا تخته سنگ سبز رنگى است كه تمثال همه ى پيامبران در آن است،
گِل همه ى پيامبران، از زير آن سنگ اخذ شده است،
آن جا، پايگاه سواره است؟)).
پرسيدند: ((سواره كيست؟)). فرمود: ((خضر (عليه السّلام) است.)).(34)

18- علامه ى مجلسى از امام صادق (عليه السّلام) روايت كرده كه فرمود: مسجد السّهلة مناخ الرّاكب؛ مسجد سهله، پايگاه سواره است.)).
پرسيدند: ((منظور از سواره كيست؟)). فرمود: ((حضرت خضر (عليه السّلام).)).(35)

19- ابن مشهدى، با سلسله اسنادش از على بن ابراهيم (صاحب تفسير قمى) روايت كرده كه در ضمن يك حديث طولانى از پدرش ابراهيم بن هاشم نقل كرده، كه در مسجد سهله، به خدمت حضرت خضر (عليه السّلام) شرف ياب شده. در زاويه ى شرقى مسجد، از آن حضرت پرسيد: اين جا چه نام دارد؟)). حضرت خضر (عليه السّلام) فرمود:
إنّه مقام الصّالحين والأنبياء والمرسلين؛(36) اين جا، مقام صالحان و پيامبران و رسولان است.

20- ابن مشهدى، با چند طريق از ((بشّار مُكارى)) روايت مى كند كه روزى به محضر امام صادق (عليه السّلام) شرف ياب شد، طبقى از خرماى طبرزد را در محضر امام (عليه السّلام) مشاهده كرد. امام (عليه السّلام) از آن خرما به بشّار تعارف كرد. ايشان عذر آورد كه در مسير خود با حادثه ى دل خراشى مواجه شده است، لذا نمى تواند چيزى بخورد.
امام (عليه السّلام) آن حادثه را جويا مى شوند. بشّار مى گويد: ((خانمى را در كوچه ديدم كه زمين خورده بود. به ياد حضرت زهرا (عليهاالسلام) افتاده، گفته بود: "لعن الله ظالميكِ يا فاطمة!".
گزارش، به شرطه رسيده بود. شرطه، او را دستگير كرد. به سوى زندان برد. مرتّب، با تازيانه بر سرش كوبيد. او نيز هر چه فرياد مى زد و يارى مى طلبيد، كسى جرئت نمى كرد كه به يارى اش بشتابد.)).
امام (عليه السّلام) دست از طعام كشيد. اشك از ديدگان مبارك اش سرازير شد. آن قدر گريست كه محاسن و سينه و دستمال اش خيس شد. آن گاه به بشّار فرمود:
((بشّار! برخيز به مسجد سهله برويم و خداى را بخوانيم و آزادى آن زن را از خداوند بخواهيم)).
امام (عليه السّلام) كسى را به شرطه خانه فرستاد و به او فرمود: ((آن جا بماند تا هنگامى كه از آن زن خبرى دريافت كند.)).
بشار مى گويد: ((در خدمت امام (عليه السّلام) به مسجد سهله رفتيم. هر كدام دو ركعت نماز گزارديم. آن گاه امام (عليه السّلام) دست ها را به سوى آسمان برافراشت و دعاى: ((أنت الله لا إله إلّا أنت...)) را تا آخر خواند. آن گاه به سجده رفت. من، جز صداى نفس هايش را نمى شنيدم.
پس از مدتى سر از سجده برداشت و فرمود:
"برخيز كه زن آزاد شد".)).
بشار گويد: ((در محضر امام (عليه السّلام) حركت كرديم. در كوچه هاى كوفه بوديم كه فرستاده ى امام (عليه السّلام) آمد و آزاد شدن آن خانم را به امام (عليه السّلام) نويد داد...(37))).
مسجد سهله، در اطراف كوفه، در دو كيلومترى شمال غربى مسجد اعظم كوفه، كهن ترين مكان منتسب به حضرت بقيةاللّه(عج) است.
در احاديث مأثور از امامان نور، مسجد سهله، به عنوان اقامت گاه شخصى حضرت ولى عصر (عليه السّلام) در عصر ظهور معرّفى شده است.
در اين نوشتار، به استناد بيست حديث از پيشوايان معصوم (عليهم السّلام) جايگاه مسجد سهله از ديد روايات بررسى شده و ويژگى هاى آن مكان مقدّس شمارش گرديده، و به چهل مورد از نيك بختان تاريخ كه در اين پايگاه ملك پاسبان به حضرت دوست راه يافته اند، اشاره شده است.

________________________
1) كافى، ج 3، ص 495؛ تهذيب الأحكام، ج 3، ص 252؛ إثبات الهداة، ج 3، ص 453؛ وسائل الشيعة، ج 5، ص 267؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 439؛ مرآت العقول، ج 15، ص 491؛ حليةالأبرار، ج 5، ص 339؛ گزيده‏ى كفايةالمهتدي، ص 279.
2) ارشاد مفيد،ج 2، ص 380؛ غيبت شيخ طوسى، ص 471؛ كشف الغمّة، ج 3، ص 253؛ المستجاد، ص 264؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 331.
3) مزار شيخ مفيد، ص 25؛ المزار الكبير، ص 134؛ نيز ر.ك: الصراط المستقيم، ج 2، ص 251.
4) مُحَجَّل، به اسبى گفته مى‏شود كه قسمتى از پاهاى آن، سفيد و درخشان‏باشد. [لسان العرب، ج 3، ص 65].
5) شِمْراخ، عبارت از سپيدى باريك هلال گونه‏اى است كه از پيشانى اسب به سوى لب هايش كشيده شود. [فقه اللّغه، ثعالبى، ص 67].
6) دلائل الإمامة، ص 458؛ نيز ر.ك: العدد القويّة، ص 75؛ منتخب الأثر، ج 3، ص 250.
7) المزارالكبير، ص 134؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 436؛ مستدرك الوسائل، ج 3، ص 417؛ نيز ر.ك: قصص الأنبياء، راوندى، ص 80.
8) بحارالأنوار، ج 53، ص 11.
9) ذكوات، جمعِ ذكات، به معناى سنگ ريزه‏هاى مشتعل و درخشان است. [مجمع البحرين، ج 1، ص 159]. به تپّه‏هاى نجف اشرف، به جهت سنگريزه‏هاى شفّاف و درخشنان‏اش كه ((دُرِّ نجف)) ناميده مى‏شود، ((ذكوات بيض)) مى‏گويند. امام صادق (عليه‏السّلام) به هنگام بيان انگشترى‏هايى كه دوست دارد همه‏ى شيعيان داشته باشند، از دُرِّ نجف چنين ياد مى‏كند: ((ومايظهره الله بالذَّكَواتِ الْبيضِ بالغريّين))؛ و آن چه خداوند در تپّه‏هاى شفّاف و درخشانِ نجف پديد مى‏آورد. [تهذيب الأحكام، ج 6، ص 37].
10) در حديث شانزدهم بيان خواهد شد كه منظور از مسجد سهيل، همان مسجد سهله است.
11) منظور از قائمان بعد از حضرت بقيّةالله (عليه‏السّلام) جانشينان آن حضرت‏اند؛ زيرا، به طورى كه سيّد مرتضى علم الهدى به تفصيل بيان فرموده، با ارتحال حضرت بقيّةاللّه، أرواحنافداه، تكليف برداشته نمى‏شود و چون بايد هرگز روى زمين خالى از حجّت نباشد، بايد پيشوايانى به عنوان جانشينان آن حضرت در روى زمين باشند [رسائل الشّريف المرتضى، ج 3، ص 146].
شايد منظور از قائمان بعد از او، امامان معصوم (عليهم‏السّلام) باشند كه بر اساس عقيده‏ى قطعى ما، رجعت خواهند كرد. [بحارالأنوار، ج 100، ص 440]
شيخ حرّ عاملى، در اين باره، شش وجه فرموده است. [الا يقاظ من الهجعة بالبرهان على الرّجعة، ص 366]
از امام صادق (عليه‏السّلام) روايت شده كه بعد از قائم ما، يازده پيشوا خواهد بود [غيبت شيخ طوسى، ص 478].
از رسول اكرم (صلّى‏اللّهُ‏عليه‏وآله‏وسلّم) روايت شده كه در شب ارتحال‏اش، نامه‏اى به اميرمؤمنان (عليه‏السّلام) تحويل دادند و وصيّت فرمودند كه آن را امامان (عليهم‏السّلام) دست به دست، به حضرت مهدى (عليه‏السّلام) برسانند، او نيز به هنگام وفات به فرزندش مرحمت كند [غيبت طوسى، ص 151؛ نيز ر.ك: جزيره‏ى خضراء، ص 39-44؛ كمال‏الدين، ج 1، ص 358؛ مصباح‏المتهجّد، ص 406].
12) تهذيب الأحكام، ج 6، ص 31؛ كامل الزّيارات، ص 26؛ المزارالكبير، ص 113؛ مختصرالبصائر، ص 178؛ الرّجعة، استرابادى، ص 99؛ وسائل‏الشيعة، ج 5، ص 255؛ حليةالأبرار، ج 5، ص 340، بحارالأنوار، ج 53، ص 148 و ج 100، ص 440؛ مستدرك الوسائل، ج 3، ص 416.
13) كافى، ج 4، ص 572؛ حليةالأبرار، ج 5، ص 341؛ وسائل‏الشيعة، ج 14، ص 401؛ روزگار رهايى، ج 2، ص 654.
14) در مورد مقابر مسجد سهله، در كتاب اجساد جاويدان، ص 42، به تفضيل سخن گفته‏ايم. در تشرّف سى و هفتم نيز در اين رابطه سخن خواهيم گفت. از بررسى منابع تاريخى معلوم مى‏شود كه پس از اسلام نيز افرادى در اين مسجد دفن شده‏اند، كه از آن جمله است:
الف) يحيى بن عبدالله بن محمّد بن عمر الأطرف بن اميرالمؤمنين (عليه‏السّلام) كه به دست هارون الرشيد به شهادت رسيد و در مسجد سهله مدفون شد. [الفائق، ج 3، ص 436].
ب) على بن ابراهيم خياط، صاحب چندين اصل، كه به سال 207 ه وفات كرد. ابراهيم بن محمد علوى بر پيكرش نماز خواند. [رجال شيخ طوسى، ص 480؛ قاموس‏الرجال، ج 7، ص 259].
ج) احمدبن محمد طايى، كه پنج روز مانده از جمادى الآخره 281 ه در كوفه درگذشت. [تاريخ طبرى، ج 8، ص 168].
15) الخرائج والجرائح، ج 1، ص 471؛ الثاقب في المناقب، ص 597؛ منتخب الأنوار المضيئة، ص 161؛ الصراط المستقيم، ج 2، ص 212؛ مدينةالمعاجز، ج 8، ص 151؛ گزيده‏ى كفايةالمهتدى، ص 230.
16) امالى شيخ طوسى، ج 1، ص 168؛ نيز ر.ك: الغارات، ج 2، ص 484؛ المزارالكبير، ص 118؛ مستدرك‏الوسائل، ج 3، ص 396.
17) كافى، ج 3، ص 489؛ تهذيب الأحكام، ج 3، ص 250؛ المزارالكبير، ص 119؛ وسائل الشيعة، ج 5، ص 249؛ نيز ر.ك: خصال، ج 1، ص 301؛ روضةالواعظين، ج 2، ص 336؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 438.
18) اين واژه، در بحارالأنوار و متن چاپى قرب الاسناد ((شرى)) ثبت شده است. در نسخه‏ى خطّى آن [نسخه‏ى كتابخانه‏ى آيةالله مرعشى، به شماره‏ى 3918] ((برى))، در وسائل و حاشيه‏ى آن نسخه‏ى خطّى ((ثرى)) ثبت است.
19) قرب الإسناد، ص 159؛ وسائل الشيعة، ج 5، ص 268؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 437.
20) مستدركات علم الرّجال، ج 6، ص 334.
21) المزار الكبيرص 133؛ نيز ر.ك: كامل الزّيارات، ص 28؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 403؛ مستدرك‏الوسائل، ج 3، ص 445.
22) همان.
23) لفظ ((إنّه)) فقط در مزار شيخ مفيدهست.
24) مزار شيخ مفيد، ص 26؛ تهذيب الأحكام، ج 6، ص 38؛ المزارالكبير، ص 134؛ وسائل الشّيعة، ج 5، ص 266؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 440.
25) مزار شيخ مفيد، ص 26؛ المزارالكبير، ص 134؛ مستدرك‏الوسائل، ج 3، ص 417؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 436. [در مزار كبير به جاى ((سنتين))، ((سنين)) چاپ شده كه غلط چاپى است‏].
26) قصص الأنبياء، قطب راوندى، ص 80؛ قصص الأنبياء، جزائرى، ص 65؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 434؛ مستدرك‏الوسائل، ج 3، ص 413.
27) كافى، ج 3، ص 495؛ مرآت العقول، ج 15، ص 491؛ وسائل الشّيعة، ج 5، ص 267؛ بحارالأنوار، ج 10، ص 439.
28) تهذيب الأحكام، ج 3، ص 252.
29) جمله‏ى ((قال: لا)) در اكثر منابع افتاده است، ولى دركامل و مستدرك موجود است.
30) علاّمه‏ى مجلسى فرموده: ((شايد منظور از جمله‏ى ((معراج آن جا است.))، اين باشد كه رسول اكرم (صلّى‏اللّهُ‏عليه‏وآله‏وسلّم) هنگامى كه در شب معراج نزول كرده، در مسجد كوفه نماز گزارده، به مسجد سهله تشريف فرما شده، از آن جا به آسمان‏ها عروج فرموده است، و شايد منظور اين باشد كه معراج معنوى براى مؤمنان، در آن جا حاصل مى‏شود.)). [بحارالأنوار، ج 100، ص 437]
31) و در مورد ((فاروق اعظم)) احتمال داده‏اند كه منظور، وجود مقدّس حضرت ولى عصر (عليه‏السّلام) باشد. معناى حديث، چنين خواهد بود كه در نقطه‏اى از مسجد سهله، توسّط حجّت خدا، بين حق و باطل، فرق گذاشته مى‏شود.)). او، براى اين سخن استشهاد فرموده به حديث پنجم كه در فرازى از آن، امام باقر (عليه‏السّلام) مى‏فرمايد: ((عدالت خدا، در آن جا ظاهر مى‏شود و قائم به عدل الهى در آن جا خواهد بود.)). [همان‏]
32) كامل الزّيارات، ص 25؛ مزار شيخ مفيد، ص 24؛ تهذيب‏الأحكام، ج 6، ص 37؛ وسائل‏الشّيعه، ج 5، ص 265؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 436؛ مستدرك‏الوسائل، ج 3، ص 415.
33) در نقل قطب راوندى، به اين تعبير آمده: ((اگر عمويم به هنگام خروج به مسجد سهله مى‏رفت و در آن نماز مى‏گزارد و به خدا پناه مى‏برد، خداوند، بيست سال به او پناه مى‏داد.)). [قصص الأنبياء، ص 79؛ بحارالأنوار، ج 46، ص 182؛ مستدرك‏الوسائل، ج 3، ص 414]. در نقل ابن مشهدى چنين آمده: ((به خدا سوگند! اگر يك سال از خدا پناه مى‏خواست، خداوند، سال‏ها به او پناه مى‏داد.)). [المزارالكبير، ص 135؛ مستدرك‏الوسائل، ج 3، ص 417].
34) كافى، ج 3، ص 494؛ مرآت العقول، ج 15، ص 491؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 435؛ وسائل‏الشّيعة، ج 5، ص 266؛ نيز ر.ك: كتاب مَنْ لايحضره الفقيه، ج 1، ص 151.
35) بحارالأنوار، ج 13، ص 303؛ قصص الأنبياء، جزايرى، ص 299.
36) المزارالكبير، ص 141؛ مزار شهيد، ص 274؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 444؛ مستدرك‏الوسائل، ج 3، ص 444.
37) المزارالكبير، ص 136؛ مزار شهيد، ص 269؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 441؛ مستدرك‏الوسائل، ج 3، ص 419.

پدید آورنده: على اكبر مهدى‏ پور