مقدمه:
نقش دشمنان اسلام در پيدايي، رشد و تقويت مدعيان، امري انکار ناپذير است. فرستادن جاسوسهاي خاصّ براي زندگي در دنياي اسلام و سوء استفاده از آموزههاي مورد اختلاف مسمانان و تشکيل فرقهها و تفرقه در دنياي اسلام از راه نقش استعمار در رشد مدعیان کارهاي هميشگي دشمنان بودهاست. در اين جا از تکرار مطالب پيشين خودداري كرده، و تنها به چند نمونه ديگر از جايگاه استعمار اشاره ميکنيم.
نفوذ استعمار در مراكز و امور فرهنگي
برخي نشريات مبتذل ـ که از اعضاي قديم حلقه کيان هستند ـ به گسترش خرافي گري و عرفانهاي جعلي مشغول شدهاند و در آنها عرفانهاي صهيونيستي ترويج ميشود. همزمان با تلاش امريکا و اسرائيل در ترويج خرافه گرايي و شبه عرفانهاي مدرن، جهت گيري فعليِ برخي نشريات داخلي، نيز در ترويج امثال بوديسم بودهاست. يکي از دست اندرکاران پيشين يک هفته نامه داخلي به نام آقاي م. س.، هم اکنون در سازمان سيا حضور دارد و با تلويزيون فارسي امريکا، همکاري ميكند. اين هفته نامه رويکردي جديد را با طرح مطالبي با عناوين حملات جنّ به انسانها، از مرد بدشگون و طلسم شدن در قبرستان آغاز کردهاست و آموزههاي فِرَقي چون: بهاييت را منتشر ميسازد. در حالي که همين افراد، دولت فعلي را به ترويج خرافات ديني متهم ميکنند.[1]
اين خبر و امثال آن نشان ميدهد که رويکرد جديد گروهي از مردم به مدعيان عرفان، ملاقات با امام زمان و نيز مدعيان نيابت يا مهدويت، از سوي مراکز استعماري دشمن با حمايت مالي، اطلاعاتي و… همراه شدهاست. همچنين بسياري از گروههاي مدعي، مستقيم يا غير مستقيم از بيگانگان دستور گرفته اند، و حتّي بيگانگان در اين راه برنامه ريزي کردهاند.[2] و نمونه ديگر، منابع خبري اعلام کردند: آقاي م. الف. رئيس دفتر يکي از مسئولان سابق، سفر بيست روزهاي به امريکا داشته، در آن جا با يک رمان نويس برزيلي و مروّج عرفانهاي غير ديني، ملاقات کردهاست.[3]
سوء استفاده استعمار از فرهنگ کهن و اصيل ايران و تحريف آن
ايران از زمان فهلويون تا كنون، حكيماني فراوان داشته، خاستگاه تصوف شرقي بودهاست. با ورود اسلام و قرآن، معارف روحاني و عرفاني رونق گرفت. اين مفاهيم شيعي با ذوق حکماي ايراني سازگار بود، از جمله آن مفاهيم منجي، موعود، انسان الهي،…بود. فرقههاي منحرف نيز با بهره گيري از اين زمينهها به رشد پرداختند، استعمار نميتوانست در ايران شيعي گروهي مثل وهابيت را با كاميابي راه اندازي کند؛ لذا با استفاده از زمينههاي فرهنگي متناسب موجود در ايران به تدريج فرهنگ افراطي به اصطلاح عرفاني فراتر از قرآن و اهل بيت را ترويج كرد، كه جريان بابيت از اين نمونه است. تساهل و اباحي گري صوفيانه [مانند جريان اخلاقي قره العين و ديگر پيروان باب ]، سکولاريزم [جدايي دين وسياست] که بعدها در بهاييت دنبال شد، از اين نمونه است. وابستگيها و ارتباط اين فرقهها با استعمار (انگليس، روسيه، امريکا) و اقدامهاي پنهان آنها همواره مانعي در راه عرفان حقيقي و تشيع و مهدويت اصيل بودهاست.[4]
تأثير اهداف و نقشههاي استعمار در جذب مردم در جريانهايي مثل بابيه و اسماعيليه
در جريان بابيه، تشکيلات منظم در پيروان و رهبران، انحصار طلبي و خشونتي را پديد آورد که اهداف استعماري بيگانگان در مورد ايجاد تروريستهاي به اصطلاح مذهبي را تقويت ميکرد؛ لذا بابيه، گروه تروريستي خاصّي به نام فصاد الاحديه (رگزنهاي خدايي) را، راه اندازيه كرد، كه با ترور، زمينه توفيق موعود دروغين خود را فراهم ميکردند و اين نشانه فريب پيروان در حدّ بالا است. همچنين در جريان شهادت شهيد ثالث (ملا محمد تقي برغاني) دستور ترور او توسط قره العين (دختر برادر و نيز عروس شهيد ثالث) متهورانه و بدون عاقبت انديشي صادر ميشود و آن را تکليف خود ميشمارد.
اسماعيليه نيز فرقهاي هستند که همانند بابيه فردي به عنوان ناطق را مظهر عقل کُل ميدانسته، و مقامي مانند پيامبران براي او قائل هستند. آنان او را ناسخ شريعت قديم ميدانند، و اسماعيل فرزند امام صادق را ناطق هفتم و قائم ميدانند.[5] يکي از انشعابهاي اسماعيله، آقاخانيه هستند که دولت انگلستان به يکي از رهبران آن فرقه لقب سر sir دادهاست. وي حتّي در سال(1937 م). به رياست عمومي جامعه ملل برگزيده شد. محمد رضا پهلوي نيز به وي لقب حضرت والا داد.[6] نمونه بالا نشان ميدهد که جريان نفي معاد جسماني، قرار دادن افراد جعلي در برابر امامت و وصايت حقيقي پيامبر ـ كه شيخيه و اسماعيليه ترويج ميكردند ـ همان جرياني است که استعمار و استبداد به دنبال بهره برداري از آن بوده اند؛ چون با حمايت رهبران اين فرقهها به اهداف خود نزديک ميشدهاند.
نقش صهيونيسم در بهاييت
يهوديان نقش بسزايي در پيدايي و گسترش بابيه و بهاييه داشته اند، يهوديان مشهد مسلمان شدند، و همين افراد تازه مسلمان نخستين کساني بودند که بابي شدند. ورود بابي گري به سياهکل نيز توسط يهودي نومسلمان يعني ميرزا ابراهيم صورت گرفت. اين گروه در دايره المعارف يهود به عنوان يهوديان مخفي (انوسيها) دسته بندي ميشوند، نَه مرتدين. اين دسته بندي را براي فريب افکار عمومي انجام دادند ولي در واقع بنا بر نوشته والتر ميشل (محقّقِ يهودي)، اينها مخفيانه به يهود پاي بند بودند.[7] ورود اين افراد به محافل بابي و بهايي هم براي ايجاد سياهي لشکر كساني بود که بر ضدّ اسلام قيام ميکنند. از طرفي حسينعلي بهاء (مؤسس بهاييت) تجمع و عزت يابي يهود در ارض موعود (فلسطين) را مطرح ميسازد.[8] و عباس افندي رهبر دوم بهايي، در سال (1907م). فلسطين را محلّ تحقق وعدهاي الهي در بازگشت سلطنت داوودي و حکومت قوم يهود، معرفي ميکند.[9]
نقش مراكز فرهنگي استعمارگران غربي
علاوه بر جريان دامنه دار سينماي هاليوود كه در بسياري از توليدات خود به تخريب موعود حقيقي اديان ميپردازد و جنگها و خشونتهاي دشمنان اسلام را به پاي مبارزه با دجال ميگذارد حتّي در عرصه نمايش نامههايي كه در كشورهاي اسلامي ـ و از جمله ايران ـ نفوذ كرده نيز ميتوان ردپاي تحقير و تمسخر آموزههاي مهدويت را يافت (مانند نمايشنامه در انتظار گودو).
نتیجه:
روشن است كه اين برنامهها خود، زمينه انحراف افكار عمومي از حقيقت مهدويت و بدبيني آنها به منابع و عالمان اسلامي را فراهم ميكند و اين نيز باعث رشد و تقويت مدعيان دروغين ميشود.[10]
پینوشتها:
[1]. روز نامه کيهان، شماره 19047، دوشنبه 27 اسفند (1389)، 9ربيع الاول(1429)، ص 2، خبر ويژه، با دخل و تصرف.
[2]. مانند کنفرانس تشکيل شده در رژيم صهيونيستي با حضور مستشرفين متعصب مانند برنارد لوئيس که در آن، عاشورا و مهدويت را از عوامل اصلي توفيق شيعه شمردند و تخريب آنها را دردستور کار خود قرار دادند.
[3]. دو هفته نامه عبرتها، سال 5، شماره 105، جمعه 28 صفر(1429)، ص 2.
[4]. فصلنامه فرهنگي، سياسي، اجتماعي پويا، نشريّه دانشجويي دفتر پژوهش هاي فرهنگي، شماره 7 اسفند 1386، مقاله محمد لطيفي، وهابيت، بهاييت، امتداد دو جريان ، ص 62.
[5]. فرهنگ فِرَق اسلامي، 52 و 53.
[6]. همان،3.
[7]. فصلنامه فرهنگي، اجتماعي سياسي پويا، نشريه دفتر پژوهش هاي فرهنگي، شماره 7 (ويژه موانع انسجام اسلامي) اسفند (1386)، مقاله منيره فتاحي اردکاني، ص 79-80 و عبدالله شهبازي و فصلنامه تاريخ معاصر ايران، 27.
[8]. به نقل از: سايت عبدالله شهبازي. آهنگ بديع، نشريه جوانان بهايي ايران، سال (1347)، شماره 7 و 8 ص 209.
[9]. آهنگ بديع، سال(1330)، شماره 3، ص 53.
[10]. نك: مروري بر وضعيت تئاتر ايران...، جمهوري اسلامي، چهارشنبه، (26/1/1388) و نيز هاليوود و تصاوير وارونه از آخرالزمان كيهان، پنج شنبه (14/9/1387) و منابع مشابه در بحثهاي غرب و آخرالزمان و....