logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
 افسانه، دروغ يا آرزوهاي نهفته غرب؟...

مقدمه:

عصري كه در آن به سر مي بريم داراي صفات و ويژگي هايي است كه گاه به نحوي شگفت با يكديگر در تضادند. از يك طرف انبوهي از اطلاعات، اخبار، نوشته ها و تصاوير، بشر امروز را سردرگم ساخته و غرق در درياي بي انتهاي قاب ها و كلمات، او را از اطلاع و درك برخي حقايق و وقايع ضروري، حسّاس و تعيين كننده باز داشته است؛ به عبارت ديگر، در اين عصر انفجار اطلاعات، گاهي با تلخي و تعجب در مي يابيم كه بشر شايد از هميشه كمتر مي فهمد و مي داند.
از سوي ديگر، اين رسانه هاي عالم گير و جهان شمول، به مثابه تيغي دولبه، گاهي شرايطي را فراهم مي كنند كه سرعت حركت اطلاعات و اخبار، مردم جهان را نسبت به يك واقعه و حادثه مطلع و حساس مي كند و به عكس العمل و تحرك و جنبش وا مي دارد. به قول ظريفي، ديگر نمي توان در اين دنيا به راحتي فاجعه اي خلق كرد و بيم از آن نداشت كه كساني در اقصي نقاط جهان به عكس العمل و اعتراض بر نخيزند. ديگر نمي توان تمدني را يكسره نابود كرد، نسلي را قتل عام نمود و ميراث گذشته و حال يك فرهنگ را به تاراج و غارت برد، و اعتنايي به توجه، حساسيت و خشم جهان نكرد.
شايد با شرايط عصر حاضر، رژيم غاصب اسرائيل نمي توانست به آساني كشور و ملتي با نام فلسطين را از ريشه انكار كند و فلسطينيان را آواره سازد يا قاجاريه آنگونه ايران بزرگ را به دندان قدرتهاي عصر نمي داد يا طاغوت پهلوي ميدان شهدا را از خون صدها و صدها نفر رنگين نمي كرد يا صهيونيست ها نمي توانستند اين سان دروغ عجيب و شاخدار هولوكاست را به صفحات تاريخ معاصر حك كنند و...
بلي! اكنون، هم عصر غفلت، حيرت و ناآگاهي است و هم ميدان توجه، دقت و آگاهي؛ و هم عصر تاخت و تاز شياطين دروغ پرداز و نيرنگ باز و شاگردان ظاهر فريب شان است، و هم زمان گسترش و ترويج وتوسعه حق مداري، عدالت خواهي و تحول مناسبات پوسيده جاهليت.
در اين زمان شگفت، رسانه ها ـ بخصوص رسانه هاي تصويري و سينما ـ با استفاده از ابزار داستان و نمايش، وسيله اي قدرتمند، نافذ و مؤثر و با بردي بالا است كه مي تواند چون تيغي در دست زنگي مست، فاجعه بيافريند يا در دست كارشناس دلسوز، ابزار نجات و بازگشت به حيات باشد.
آري! از ويژگي هاي اين عصر عجيب، همين است كه علاوه بر وجوه متناقض و متضاد در كليّت اين دوران، ابزار خاص آن نيز كاركردي متناقض و دوگانه مي تواند داشته باشد. در روزها و هفته هاي اخير، همه ما به شكلي كم نظير و گسترده با يكي از اين ابزار خاص برخورد داشته و در مورد آن چيزهاي فراوان شنيده ايم. آن، فيلم سينمايي 300، محصول سال 2007 سينماي هاليوود آمريكا است.
اما بطن و واقعيت ماجرا چيست؟ با هم هفت پله را در بررسي اين فيلم مي پيماييم:

1. نمي دانم فيلم 300 را ديده ايد يا نه. اما قطعاً در مورد آن بسيار شنيده ايد. اين سطور در پي تحريك اشتهاي شما براي ديدن اين فيلم يا نظاير آن نيست. زيرا ديدنش، ولو به اكمال و در نسخه تمام عيار و دست نخورده!، چندان به آگاهي بيننده نمي افزايد و به احتمال زياد، رضايتي نيز بر نمي انگيزد. اما لازم است مخاطبان خاص اين نشريه، با حضورشان در ميدان انتظار پويا و سازنده، از منظر خاص خود بالاتر از مخاطبان عام تحليلي از اين فيلم داشته باشند.

2. آيا 300 اثري هنري است؟ گرچه براي پاسخ به چنين سؤالي، لازم است نسبت خود با هنر را مشخص كنيم. اما با هر تعريفي از هنر و با هر نگاه رها و بدون چارچوب نيز نمي توان به اين اثر، نامِ هنر نهاد. اين فيلم، يك اثر كاملاً سياسي و باندي است. اين اثر در تمامي لايه هاي ظاهري و باطني خود از نگاهي يك طرفه، جهت دار، آهنين و به شدت دُ گم تبعيت كرده. نگاهي كه مختص هواداران و اعضاي بي مغز و تابع تشكيلاتي جزم انديش به سبك احزاب فاشيستي است. بديهي است چنين نگاه قالبي، خشك و بي مغز، هيچ نسبتي با هنر و آثار هنري نخواهد داشت. حتي بيانيه هاي احزاب تندرو و افراطي از اين به اصطلاح اثر هنري!! منعطف تر و متعادل تر به نظر مي رسد!

3. اگرچه به ظاهر اين فيلم عليه يك كشور، ملت و جامعه خاص (پارسيان ـ ايرانيان)، است اما در واقع و آشكارا يك عقيده، فرهنگ و ايدئولوژي را هدف خشونت آميزترين اتهامات و ناسزاها قرار داده است. اين فيلم، پارسيان (ايرانيان) را بسيار فراتر و گسترده تر از سرزمين و مرزهاي خاص خود، ملتي مي داند كه خود را نمايندگان خداوند بر روي زمين مي خوانند و براي توسعه قدرت و حاكميت خود بر تمام جهان مي كوشند. آنها بر مشرق عالم يكسره تسلط يافته اند و حالا رو به غرب آورده اند. البته كلمات و سمبل هاي به كار رفته در اين فيلم، آن قدر اغراق آميز و ترسناك بيان شده كه هيچ گروه و قشري از مخاطبان نتواند از حيطه نفوذ اين پيام بركنار بماند؛ اما همين تلاش، خود به عاملي بازدارنده و شك برانگيز تبديل شده است. و اين از ويژگي هاي اغراق بيش از حدّ است!

4. آيا تحريف و نمايش واژگونه و ترسناك از چهره يك ملت ـ كه حامل پيام مشخصي براي دنياي امروز هستند ـ نشانه اي از استيصال و نااميدي بانيان و خالقانِ اين فيلم نيست؟ مگر پيام اين ملت چيست؟ جز گسترش پيام انتظار و اشتياق براي ظهور يك منجي و چشم دوختن به افق شرق ـ از سرزمين هاي تاريك غرب ـ براي وزيدن نسيمي فرحناك و زندگي بخش است؟ اين پيام به ديگر جوامع و ملل بشارت مي دهد كه مي توانند اميدوار به نجات دهنده اي باشند كه آنان را از باتلاق عميق تمدن رو به فروپاشي غرب معاصر برهاند.

5. اين عدد 300 هم حكايتي دارد. سازندگان فيلم، 300 مرد را به شكل سوپرمن گونه براي دفاع از تماميت فرهنگ غرب، جلوي سپاه ـ به زعم آنان ـ خونريز و نابودگر شرق، تحت فرماندهي پارسيان ـ به عنوان نماينده تامّ تمدن شرق ـ به صف مي چينند و به آن اميدها مي بندند. ما نيز چشم انتظار پيش قراولاني هستيم كه در نخستين گام ظهور، گرد وجود خورشيد بشريت جمع خواهند شد. آنان نيز 313 نفرند؛ با توجه به اين نكته كه در برخي روايات آنان را 300 مرد و 13 زن شمرده اند!!

6. گويا اين بار دشمنان خسته از هر گونه فرهنگ سازي و سمبل پردازي، دست به دامان سمبل ها و نشانه هاي خود ما شده اند و با استفاده از عناصر خاص فرهنگ ما، مي خواهند عليه مان سلاحي جهاني درست كند. جهش قدرت اين فرهنگ تا كجاست كه دشمن در رأس هرم قدرت خود نيز، چاره اي جز گرته برداري و كپي سازي و سپس واژگون نمايي از عناصر همين فرهنگ ندارد.آنجا كه 300 سرباز اسپارتي را درست مثل شهداي تاريخ و مذهب ما شخصيت پردازي مي كند، آنها را با جملات و شعارهايي دقيقاً برگرفته از فرهنگ شهادت طلبي همراه مي كند، و سرنوشت شان را نيز دقيقاً همان گونه ـ با بدنهايي چاك چاك اما به شكلي آسماني و اسطوره اي با شكوه ـ ترسيم مي نمايد! يعني حاصل سالها مبارزه و مسخره كردن و نفي و انكار همه مظاهر فرهنگي، اعتقادي و ملي ما، حالا به تكرار و شبيه سازي و كپي برداري از همان مظاهر انجاميده است!!

7. درست به همين دلايل و بسياري دلايل ديگر است كه وقتي براي اولين بار اين فيلم را با دقت تماشا كردم، نخستين برداشت و نظرم اين بود: بد نيست! اصلاً بد نيست! اين فيلم چه دليل محكم و جالبي است كه ايران و ايراني با در دست داشتن پرچم انتظار، عدالت، حق طلبي و بشارت ظهور، بيش از هميشه قدرتمند و محبوب است و اين گونه شديد و سخت، هدفِ حسد و بغض دشمنان! و پس از هفته ها كه مي گذرد، هنوز كاملاً بر اين باورم!

نتیجه:

در عصر اطلاعات رسانه می تواند جایگاه ویژه ای داشته باشد انتقال دهنده مفاهیم و ارزشها و هزاران مطالب دیگر باشد.

پی نوشت :

1.نويسنده و تهيه كننده آثار سينمايي و تلويزيوني سينمايي طوفان شن(واقعه طبس)، سريال سيمرغ (شهيدان شيرودي و كشوري)، سريال عبور از خط سرخ (شهيد عباس دوران)، سريال آفتاب در زمين (داستان تولد روح ا...)، سينمايي آخرين ملكه زمين (حمله آمريكا به افغانستان)، سريال چشمان آبي زهرا (انتفاضه فلسطين)و...

پدید آورنده: دكتر سيدعلي رضا سجادپور