مقدمه:
دشمنان، سراغ مجموعه احكام و مقررات اسلام رفتند و هر عقيده و توصيه اى از شرع مقدس كه در زندگى و سرنوشت آينده فرد و جماعت و امت اسلامى تأثير مثبت بارزى داشته است، به نحوى با آن كلنجار رفتند تا اگر بتوانند آن را از بين ببرند و اگر نتوانند روى محتوايش كار كنند.
توضيح اين كه؛ دشمنان اسلام در مرحله اول، تا آنجا كه توانستند رسالت پيامبر (صل الله علیه و آله و سلم) را انكار كردند. اذ قالوا ما انزل اللهُ على بشر من شى (انعام، 139)؛ مگر ممكن است بر بشرى، وحى شود. در مرحله دوم (تخريب)، انواع اهانتها و توهينها را به پيامبر (صل الله علیه و آله و سلم) وارد ساختند كه در آيات متفاوت ذكر شده است.
همچون شاعر ـ ساحر ـ كذاب و مجنون . و در مرحله سوم؛ (تحريف مقولههاى متعدد دينى و كارآمد)؛ «دشمن مىتواند روى عقايد اسلامى كار كند كه از استفاده مردم خارج شود. منتهى نه در كوتاه مدت بلكه در طول سالهاى متمادى. گاهى ده سال زحمت مىكشد براى اين كه بتواند يك نقطه درخشان را كور يا كم رنگ كند يا نقطه تاريكى را به وجود آورد. يكى توفيق پيدا نمىكند. ديگرى مىآيد... (روى عقايد اسلامى خيلى از اين كارها شده.) روى عقيده توحيد و امامت، روى اخلاقيات اسلامى (معناى صبر، توكل، قناعت و...) كار كرده اند».
و بالاخره مرحله چهارم (جايگزينى) آخرين حربه مدعيان دروغين پيامبرى است افرادى نظير، مسيلمه كذاب و...
با اين توضيحات، حال به بررسى روشهاى دشمن در مبارزه با مهدويت مىپردازيم:
الف. انكار
جداى از انكار خود حضرت به هنگام ظهور، منظور از انكار مقوله مهدويت و انتظار در اين دوران، اين است كه آن را مقوله وارداتى و برگرفته از ديگران و پيامد نابه سامانىها و مشكلات معرفى كنند. بسيارى از دايرةالمعارفها كه بايستى مرجعى قابل اعتماد در موضوعات متفاوت باشند: گويى رسالت خود را فراموش كرده و اهداف ديگرى را دنبال مىكنند. براى نمونه ميتوان به دايرةالمعارف بريتانيكا ـ واژه مهدى، اسلام و زردشت، دايرةالمعارف دين و اخلاق ـ واژه مهدى ـ، موسوعة المورد ـ واژه مهدى المنتظر ـ و... مراجعه كرد.
ب. تخريب
شگرد ديگر دشمن، حمله ناجوانمردانه و نفرت زايى در مقابله با مهدويت با ژستهاى علمى و هنرى است. در اين راستا دشمن برنامههاى كوتاه مدت و طولانى مدت زيادى دارد:
1. نيرو سازى براى صفوف خود با خطر جلوه دادن جريان مهدويت
2. ايجاد شك و ترديد و تنفر در افراد به ويژه معتقدان مهدويت.
گفتنى است اين برنامهها اختصاص به نسل حاضر ندارد، بلكه از هم اكنون به دنبال برنامه ريزى براى نسل آيندهاند.
نمونه:
1) تخريب اصل اسلام:
الف: فيلم محاصره، شمشير اسلام و... كه در آنها و اسلام و مسلمانان محور خشونت معرفى شدهاند.
ب: بازى:
یک. IGI2 در اين بازى نمادهاى اسلامى، تلاوت قرآن و حتى صداى اخبار فارسى از راديو جمهورى اسلامى ايران، ويژگى دشمنانى است كه كودك با آنها درگير است و بايد آنها را از پاى درآورد و الاّ امتياز از دست داده يا نابود مىشود.
دو. دلتا فورس (Delta force) دشمنان چهرههاى عربى دارند، كه گاه با لهجه عربى، الفاظى مانند «عدوّ» را به كار مىبرند و گاه با لهجه فارسى، جملاتى چون «دشمن به ما حمله كرده» و «حاجى! يكى داره مىآد» به كار مىبرند. بر روى جعبه هايى كه هر از چندگاه، در مقابل كودك ما قرار مىگيرد و جزء اموال دشمنان به شمار مىآيد، نمادهائى با آرم «لا اله الا الله، محمد رسول الله» و علامتى شبيه آرم آستان قدس رضوى به چشم مىخورد.
گفتنى است، همنشينى اخبار جمهورى اسلامى ايران و الفاظ فارسى مخصوصاً الفاظى كه در زمان دفاع مقدس به كار رفته است (حاجى ـ كه به فرماندهان گفته مىشد) با الفاظ عربى، تلاوت آيات قرآن يا اذان، به ارتباط اسلام و انقلاب ايران به طور غير مستقيم اشاره داشته و خطر بودن هر دو را گوشزد مىكند و براى كودك به عنوان دشمن مشترك معرفى مىشوند.
2) تخريب مهدويت: الف: فيلم مردى كه فردا را ديد the man who saw tomorrowيا پيشگويىهاى نوستراداموس محصول 1981 اثر رابرت ژنت با تحريف پيشگويىهاى فردى به نام نوستراداموس كه در قالب اشعارى رمز آلود بيان شده است و قائل به نجات بخش الهى و آينده اى روشن و نورانى و پيروزى مسلمانان است چهره امام زمان (عج) را چهره اى خشن و بسيار مخرّب و وحشت زا معرفى، و پيامد حضور ايشان را جنگها و جنايتها و ناامنىها قلمداد كرده است.
فيلم، ايشان را سومين شرآفرين ـ پس از هيتلر و ناپلئون ـ و خشن تر از آنان معرفى كرده است. فيلم، سه مرحله دارد: گذشته، حال و آينده؛ گذشته؛ با استفاده از آرشيوها، عهده دار بيان اين نكته است كه پيشگويىهاى نوسترآداموس در گذشته صد در صد اتفاق افتاده است. «حال» كه به حوادث اتفاق افتاده در عصر حاضر مىپردازد و جالب اين است كه از ميان حوادث (كه در اشعار نوسترآداموس، همزمان بوده است)، به مهمترين حادثه كه همان انقلاب اسلامى در ايران است، مىپردازد. سپس با ذكر نمونههاى فراوان در گذشته و حال، بيننده را به اين نتيجه مىرساند كه هر چه نسبت به آينده گفته است، محقق خواهد شد. آنگاه آينده مطابق ميل سازندگان فيلم تحريف شده و بعد از همه مىخواهند كه اگر بفكر خود و فرزندان خود و فرزندان فرزندان خود هستند، بايد تلاش كنند چنين آينده اى (آمدن رهبر شرقى، يا سومين ضد مسيح و شرآفرين) تحقق پيدا نكند.
بازى: «جهنم خليج فارس» «معروف به يا مهدى» (the persian Golf inferno): كودك به جاى قهرمان بازى كه فردى است آمريكايى، قرار مىگيرد و بايد با كشتن مسلمانان كه با صداى نفرت آورى «الله اكبر» و «يا مهدى» مىگويند، امتياز به دست آورد و در نهايت، به مراحل بالاتر مىرود و الاّ با غفلت از آنان، كشته شده و امتياز از دست داده و يا از بازى اخراج مىگردد. بنا بر قضيه شرطى شدن «پاولوف» كودك چنان مىشود كه با شنيدن «اللّه اكبر» و «يا مهدى» تيراندازى مىكند و... بالاخره در روح كودك، بذر نفرت، از اين دو واژه كاشته مىشود تا روزى استكبار بتواند از محصول آن فايده برد و....
ج. تحريف
مطالبى كه اگر به حقيقت آنها توجه كنيم تبديل به يك موتور حركت دهنده جامعه اسلامى مىشود؛ وقتى دشمن روى آن كار كرد؛ آن را خراب و معناى آن را عوض كرده و در ذهن ما به صورت ديگرى جا انداخت؛ همين موتور متحرك، به يك داروى مخرب و خواب آور تبديل مىشود. وقتى دشمن نتوانست، عقيده اثر بخش مهدويت را از مردم بگيرد، سعى مىكند آن را در ذهن مردم خراب كنند. تبديل مقوله انتظار مهدى (علیه السلام) كه آثار و پيامدهاى بسيار شگرف و معجزه آسا و مثبتى دارد؛ به انتظار منفى و تلخ و ناگوار و... از اين قبيل است.
د. جايگزينى
1. حربه چهارم دشمن، شخصيت پردازى و مدعّى سازى و حمايت از مدعيّان و فرقه هاست. ساختن شخصيت هايى مانند سيد على محمد باب ـ حسينعلى بهاء ـ سيد محمد نور بخشى در ايران و... نمونه هائى از اين حربه دشمناند.
2. طرح نظامهاى متفاوت به عنوان نجات بخش امروزه غرب، با طرح نظام ليبرال دموكراسى با شعار و هيمنه آزادى و مردم سالارى چنان وحشتى در افراد حتى انديشمندان ايجاد مىكند كه به هيچ عنوان به خود جرأت انتقاد به آن را ندهند و آن را تنها راه دانسته و به دروغين بودن شعار و عمل آنان نينديشند؛ چنانكه زمانى سوسياليسم با شعار و هيمنه عدالت و برابرى، ديكتاتورترين، ناعادلانه و خشن ترين حكومت را ايجاد نموده و بالاخره ـ به تعبير امام راحل (ره)ـ در موزهها جاى گرفت.
فيلمها و بازىها از جمله كارآمدترين ابزارى هستند كه براى تحقق چنين اهدافى در خدمت غرب قرار دارند.
نمونه:
1. فيلم ماتريكس MaTrix(محصول 1999 اثر برادران واچوفسكى» در اين فيلم به صراحت مطرح مىشود، تنها راه نجات، در عالم خيال و واقع، زايان Zion يا صهيونيسم است.
2. فيلم روز استقلال independence Day: (محصول 1996 اثر رولنداريش) در اين فيلم مىبينيم جهان در خطر بشقاب پرندهاى بزرگ قرار مىگيرد، و اين ريس جمهور آمريكاست كه روز 4 ژوئيه (كه به نام روز استقلال در آمريكا نامگذرارى شده است) البته با مشورت يهودىها، جهان را نجات مىدهد.
3. فيلم گودزيلا Godzilla (محصول 1988) موجودى شبيه دايناسور، مربوط به گذشتههاى بسيار دور، پس از قرنها خفتن، ناگهان بيدار مىشود. جهان را تهديد مىكند. مجسمه آزادى (نهاد ليبرال دموكراسى) را منهدم مىسازد. با ديدن او، دو هواپيما وحشت زده، به برجهاى دوقلوى نيويورك اصابت مىكنند!!. و بالاخره با درايت غرب، بشريت نجات مىيابد.
راه مبارزه و مقابله با ستيزه جويىهاى دشمن
یک. مبارزه با عوامل ستيز
الف. در مقابل جهل و بى اطلاعى ـ
1) در حوزه نياز به امام؛ اولا بايستى با استفاده از ابزارهاى متفاوت، به تبيين ضرورت نياز به امام و بى مانندى و تنها راه بودن آنان پرداخت. امام رضا (علیه السلام) به اباصلت فرمود: خدا رحمت كند آنكه امر ما را زنده نگه مىدارد. اباصلت گويد: پرسيدم چگونه؟ حضرت فرمود: علوم را فرا گيرد و به ديگران بياموزد. چرا كه مردم اگر زيبايىهاى كلام ما را بدانند، ما را پيروى مىكنند. رحم اللّه عبداً احيا امرنا قلت: كيف يحيى امركم قال: يتعلم علومنا و علمها الناس فان الناس لو علموا محاسن كلامنا لا تبعونا . ثانياً، نقد و بررسى جريانات و نظامهاى مدعى نجات بشريت، زمينه پذيرش حكومت طيبه مهدوى را بيشتر فراهم مىآورد.
2) در حوزه عدم شناخت حضرت؛ ترسيم مهربانى، عدالت و زيبايىها و سجاياى اخلاقى امام و ويژگىهاى حكومت ايشان تاثير بسزايى دارد.
ب. در مقابل تعصب بى جا،
جداى از رويكرد و دعوت به اخلاق و انصاف، پس از زدودن شبهات و ترديدها؛ ذكر مشتركات ما با گروهها و فرقههاى ديگر، بسيار مفيد است چنانكه قرآن افراد را به كلمه مشترك فرا مىخواند. قل يا اهل الكتاب تعالوا الى كلمه سواء بيننا و بينكم ان لا نعبد الا اللّه.
1 برون دينى در گفتگو با افراد و اديان ديگر (برون دينى) جداى از بحث فطرى فيوچريسم (منجى خواهى عمومى بشريت)، بشارتهاى مشترك اديان، ذكر ويژگىها و دستاوردهاى انسانى مهدوى بسيار تأثيرگذار است، نظير: عدالت ـ نجات مستضعفان و محرومان ـ امنيت ـ از بين رفتن كينه توزىها و نفرتها ـ مهربانى، محبت و صميميت ـ شايستگى و برترى امام ـ شادمانى همگانى:
- حضرت على (علیه السلام) : يملاء الارض عدلا و قسطا كما ملئت جوراً و ظلماً ... امام مهدى ـ زمين را از عدل و قسط پر مىسازد چنان كه از جور و ظلم پر شده بود.
- امام رضا (علیه السلام) در وصف امام فرمود: يكون اعلم الناس و احكم الناس و اتقى الناس و احلم الناس و اشجع الناس .... امام، عالم ترين، حكيم ترين، باتقواترين، بردبارترين و شجاعت ترين مردم است.
- المهدى جواد بالمال رحيم بالمساكين شديد على العمال. .... مهدى بخشنده مال، مهربان با مساكين، سختگير بر كارگزاران خويش است.
- يرضى عنه ساكن السماء و الحيتان فى البحر و الطير فى الهواء ... از مهدى ساكنان آسمان و ماهىها در درياها و پرندگان در هوا خوشحال مىشوند.
2. درون دينى: در گفتگوى درون دينى نيز، جداى از بشارتهاى مكرر رسول گرامى اسلام (صل الله علیه و آله و سلم) در منابع شيعه و سنى، ذكر ويژگىها و دستاوردهاى مشترك اسلامى حضرت مهدى (علیه السلام) ، و حكومت آن بزرگوار، كارآمد است؛ كه از آن جمله مىتوان به عزت و سربلندى اسلام ـ زدودن تحريفها و بدعتها شبيه پيامبر در اخلاق و ويژگىها ـ شادمانى عموم و... اشاره نمود.
- يمحو كل ظلالة و يحيى كل سنة ... [حضرت] هر گمراهى را از بين برده، هر سنتى را زنده مىسازد.
- رجل اشبه الناس برسول اللّه خلقا و خلقا و حسنا و جمالا ... بزرگمردى كه شبيه ترين مردم به رسول خداست؛ از لحاظ خلقت، اخلاق، نيكويى و جمال.
- يعز اللّه به الاسلام بعد ذلّه و يحييه بعد موته .... خداوند به وسيله او اسلام را پس از ذلت عزيز و پس از مرگ، زنده مىسازد.
- المهدى اذا خرج يفرح به جميع المسلمين خاصتهم و عامتهم ... مهدى چون قيام كند، به واسطه او تمام مسلمانان، عامه و خاصه شاد مىگردند.
3) در مقابل منفعت طلبى
1. رشد اخلاق و حل تعامل انسان با دنيا در نظر و عمل و مبارزه با هوا و هوس، عامل بسيار مهمى در سعادت دنيا و آخرت آدمى است.
اين مسأله است كه عده اى ارزشمند را در عين محروميت و سختى ها، مستحكم قرار داده، محبت اهل بيت (علیهم السلام) را از دست نداده و ديگرى را به حريم دل راه نمىدهند:
امام صادق (علیه السلام) : و لكن من شيعتنا من لايعد و صوته سمعه و لا شجاوة بدنه و لا رغاصم فينا و اليا و لا يجالس لنا غائباً و لا يحُدث لنا ثالبا و لا يحب لنا مبغضاً و لا يبغض لنا محباّ؛ ولكن گروهى از شيعيان ما صدايشان از گوششان تجاوز نمىكند و ناله شان از خودشان تجاوز نمىنمايد، هرگز با دوستدار ما دشمنى نمىورزند و هرگز با دشمن ما آشتى نمىكنند. فضايل ما را به منكران حقوق ما بازگو نمىكنند. محبت دشمنان ما را به دلشان راه نمىدهند. كينه دوست ما را به دل نمىگيرند.
2. شناسايى و ميدان ندادن به افراد دنياپرست، در تصميم گيريها و مسئوليتهاى خرد و كلان جامعه دينى
3. مبارزه با نظام ها، جريانات و افرادى كه به هر قيمتى، تنها خواستار منافع شخصى و گروهى و... خود هستند.
4. در مقابل روحيه استكبارى كه هم در دوران غيبت و هم در دوران ظهور، مهم ترين عامل دشمنى و ستيز با امام است، مىبايست به چند امر اهتمام ورزيد: 1. شناسايى اهداف و راه كارهاى دشمن 2. آگاه سازى افراد و جوامع نسبت به اين امر 3. مقاومت و مقابله در مقابل توطئهها و تحرّكات دشمن.
دو. مبارزه با روشهاى ستيز
الف. در مقابل انكار، آگاهى و تثبيت حقيقت مهدويت و رفع توهمات و شبهات بايد نمود. مثلا يادآورى اين نكته كه مهدويت نياز عمومى بشر بوده، ريشه در اديان، قرآن و روايات نبوى دارد.
ب. در مقابل تخريب، ترميم و تبيين و ايجاد اعتماد.
ج. در مقابل تحريف:
- روشنگرى و تبيين و ايجاد اعتماد
- خرافه زدايى
- تعميق ايمانى كه مردم به امام زمان دارند. مقام معظم رهبرى مىفرمايد: «اثبات اصل مهدويت در يك محفل علمى با مخاطبانى كه اهل علم و اهل تفكر و استدلال اند، جزو آسان ترين كارها است. در اين هيچ ترديدى نيست. ايمان و اعتقاد مردم هم خوب است منتها تعميق اين ايمانى كه مردم به امام زمان (ارواحناه فداه و عليه الصلاة و السلام) دارند، كار بسيار ظريفى است. بخش مهم كار شما [مركز تخصصى مهدويت] اين است كه عشق و محبت و سوز و گدازى كه مردم ما به طور طبيعى نسبت به حضرت دارند، در سطح عموم مردم به خصوص جوانان، با يك نگاه عالمانه و آگاهانه همراه كنيد. بركات اين كار لا تعدّ و لا تحصى است.
دـ در مقابل جايگزين سازى:
- رسوا سازى فرقهها و جريانات انحرافى
- ارائه ضعفها و نواقص نظام هائى چون ليبرال دموكراسى و... براى ايجاد دلزدگى و شكستن هيمنه ترس از انتقاد از اين نظامها
- تبيين و تعميق انديشه مهدويت
- ارائه استراتژى مطابق با روايات، نسبت با آينده در مقابل استراتژىهاى ديگر.
البته همه اينها در گرو توانمندى در شيوهها و ابزارهاى نوين براى مقابله با ستيز دشمن است. حضرت على (علیه السلام) فرمود: رد الحجر من حيث جاءك فانه لا يرد الشر الا بالشر.