logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
محکم بايست!

 مقدمه :

جنگ نرم به مجموعه اقدامات خصومت آميز تعمدي و برنامه ريزي شده گفته مي‌شود که موجب دگرگوني در هويت فرهنگي (ارزش و نگرش‌هاي بنيادين) و القاي ناکارآمدي مدل سياسي مورد قبول مردم در يک نظام سياسي مي‌شود. اين جنگ، همه عرصه‌هاي اجتماعي يک نظام سياسي را مي‌تواند تحت تأثير قرار دهد.

از آنجا که به تعبير مقام معظم رهبري دانشجويان و جوانان بسيجي، افسران جبهه حق در جنگ نرم هستند ،[1] بايد وظايف خود را بشناسند. در اين نوشتار، شش دستور قرآني از آيات سوره مبارکه انفال استخراج شده تا بدين وسيله با گوشه‌اي از وظايف اين افسران و مجاهدان راه حق آشنا شده و از اين رهنمون، جوانان عزيز به وظيفه افسري خود، هرچه شايسته تر عمل کنند.

1. ثبات قدم و پايداري

{ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُواْ }؛[2] « اي کساني که ايمان آورده ايد، هنگامي که گروهي از دشمنان را در برابر خود در ميدان نبرد ديديد، ثابت قدم باشيد».

استواري و پايداري در دفاع از حق، يکي از مهم ترين شاخصه‌ها در کسب پيروزي نهايي در جنگ با دشمن است. سپاهيان اسلام، ثبات قدم خود را از دست داده و جنگ بُرده را باختند. پس استقامت و پايداري (حتي بعد از پيروزي) از اهميت ويژه اي برخوردار است؛ به طوري که خداوند در جاي ديگري از قرآن به پيامبرش دستور مي‌دهد: { فاستقم کما امرت...}؛ « همان گونه که تو را امرکرده ايم، پايداري و مقاومت کن و به سرزنش ملامت کنندگان اعتنايي نکن و ناراحت مشو».

2. به ياد خدا بودن

{ وَاذْكُرُواْ اللّهَ كَثِيرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلَحُونَ}؛[3] خدا را فراوان ياد کنيد تا رستگار و پيروز شويد».

شکي نيست که منظور از ياد خدا، تنها ذکر لفظي نيست، بلکه خدا را در درون جان حاضر ديدن و به ياد علم و قدرت بي پايان و رحمت وسيعش بودن، ذکر حقيقي است. اين توجه به خدا روحيه سرباز مجاهد را تقويت مي‌کند و در پرتو آن، احساس مي‌نمايد که در ميدان مبارزه تنها نيست؛ بلکه تکيه گاه نيرومندي دارد که هيچ قدرتي، تاب مقاومت در برابر آن را ندارد، و اگر شخصيت يا شخص او را ترور کنند نيز به بزرگ ترين سعادت، يعني شهادت رسيده‌است و در جوار رحمت حق رستگار خواهد بود . خلاصه آنکه ياد خدا به او نيرو، آرامش، قوت، قدرت و پايمردي مي‌بخشد. بعلاوه، ياد و عشق خدا، هرگونه علاقه‌اي که باعث سستي در امر مبارزه و جهاد مي‌شود را از خاطر مي‌برد؛ چنان که امام سجاد (عليه السلام) براي مجاهدين اسلام اين گونه دعا مي‌کرد: « ...انساهم عند لقائهم العدو ذکر دنياهم الخداعة و امح عن قلوبهم خطرات المال الفتون و اجعل الجنة نصب اعينهم»؛ پروردگارا! (در پرتو ياد خويش) ياد دنياي فريبنده را از دل اين پاسداران مبارز بيرون کن و توجه به زرق و برق اموال را از قلب آن‌ها دور ساز و بهشت را در برابر چشمان فکر آن‌ها قرار ده».[4]

ديگر آنکه ياد خدا باعث مي‌شود که افسر بصير جنگ نرم در مقابل دشمن از حد اعتدال خارج نشود و در عين حال که دشمن را دشمن مي‌دارد، لکن در مقابله با او از اعتدال بيرون نرود. يعني مجازات دشمن را با جرائمش هماهنگ کند و در روشنگري عليه جبهه دشمن، تنها جرائمي را که دشمن مرتکب شده گوشزد نمايد و خداي ناخواسته کاري که نکرده را به او نبدد؛ زيرا خداوند متعال شديداً از اين کار نهي کرده و مي‌فرمايد: { وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى}؛[5] « عداوت گروهي، شما را بر آن ندارد که از طريق (و مسير) عدل و عدالت بيرون رويد. عدالت پيشه کنيد که عدل به تقوي از هر عملي نزديک تر است».

3. اطاعت از رهبري

{ وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَ رَسُولَهُ}؛[6] « از دستورات خداوند و پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) پيروي کنيد».

يکي از مهم ترين نکاتي که افسران جنگ نرم بايد به آن توجه داشته باشند، مسأله اطاعت از پيشوا و رهبر است. قرآن کريم در آيه ديگر، واژه اولي الامر را نيز اضافه مي‌کند و در واقع، پس از رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بايد از اولي الامرـ که به اهل بيت (عليهم السلام) تفسير شده‌است ـ پيروي و اطاعت کرد و طبق روايات فراوان، در دوران غيبت کبري نيز بايد از فقيه جامع الشرايط پيروي و اطاعت نمود. در روايتي مشهور، حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در پاسخ به اين سؤال که در دوران غيبت کبري زمام امور به دست چه کسي است و بايد از چه کسي پيروي کرد، فرموده اند: « و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي رواة حديثنا فانهم حجتي عليکم و انا حجة عليهم؛[7] در رويدادها (ومسائلي که براي شما پيش مي‌آيد) به راويان حديث ما (فقيهان اسلام شناس) مراجعه کنيد که آن‌ها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آن‌ها هستم».

وظيفه عموم مردم، به ويژه افسران جبهه حق، تبعيت و پيروي از ولي فقيه و رهبر جامعه اسلامي است. حضرت امام خميني (ره) نيز با توجه به رواياتي که در باب ولايت فقيه است، مي‌فرمود: ولايت فقيه، همان ولايت رسول الله است. [8] پس محور را بايد رهبري و تشخيص ايشان در مسائل، حوادث و رويدادها، قرار داد. وظيفه يک افسر و مجاهد جبهه حق نيز اين است که به تشخيص و دستور فرمانده‌اش عمل نمايد.

4. همدلي

از پراکندگي، تفرقه و نزاع پرهيز شود: { وَلاَ تَنَازَعُواْ...}؛« نزاع نکنيد» ؛[9] زيرا نخستين اثر کشمکش و نزاع و اختلاف ميان مجاهدان جبهه حق، سستي و ناتواني و ضعف در مبارزه‌است:           { فَتَفْشَلُواْ}؛[10] « تا سست نشويد» و نتيجه اين سستي و فتور، از ميان رفتن قدرت، قوت، هيبت، عظمت و شهامت است: { وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ}؛[11] تا قدرت شما از ميان نرود». ريح به معناي باد است و اينکه مي‌فرمايد: اگر به نزاع با يکديگر برخيزيد، سست مي‌شويد و به دنبال آن، باد شما را از ميان خواهد برد، اشاره لطيفي به اين معني است که قوت و عظمت و جريان امور بر وفق مراد و مقصودتان از ميان خواهد رفت؛ زيرا هميشه وزش بادهاي موافق سبب حرکت کشتي‌ها به سوي منزل مقصود بوده است و در آن زمان که تنها نيروي محرک کشتي‌ها وزش باد بود، اين مطلب فوق العاده اهميت داشت. به علاوه، وزش باد به پرچم‌ها ، نشانه بر پا بودن پرچم ـ که رمز قدرت و حکومت است ـ مي‌باشد و تعبير فوق، کنايه‌اي از اين معني است.[12]

پس افسران جبهه حق بايد با وحدت بين خويش، پرچم جبهه حق را حفظ کنند و بکوشند با حفظ وحدت حول محور رهبري، نظام مقدس جمهوري اسلامي را ـ که يادگار ارزشمند امام راحل و شهداي گران قدر است ـ حفظ کنند که به تعبير بنيانگذار کبير انقلاب اسلامي حفظ نظام از اوجب واجبات و بر ساير واجبات، مقدم است .[13]

5. صبر و استقامت

{ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ}؛[14] استقامت کنيد که خداوند با استقامت کنندگان است».

دستور پنجم قرآن کريم به افسران و مجاهدان جبهه حق، استقامت در برابر دشمنان و در برابر حوادث سخت است. تفاوت ميان ثبات قدم (دستور اول) و استقامت و صبر (دستور پنجم) در اين است که ثبات قدم، بيشتر جنبه جسماني و ظاهري دارد، در حالي که استقامت و صبر، بيشتر جنبه رواني و باطني را شامل مي‌شود. پس يک افسر جبهه حق، در ذهن خود نيز نبايد ترديدي راه دهد؛ بلکه بايد به راه خود يقين قلبي داشته باشد و اين يقين حاصل نمي‌شود مگر با تحکيم بنيان‌هاي اعتقادي او؛ که در درجه اول، اعتقاد توحيدي است ـ که ثمره آن، اعتماد و اتکاء به قدرت و حمايت‌هاي خداوند متعال است ـ و سپس شناخت جايگاه ويژه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و ائمه اطهار (عليهم السلام)ـ که ثمره اين شناخت نيز عمل به فرامين و فرمايشات آن بزرگواران و توسل و توجه به مقام شامخ آن سروران، مخصوصاً در بحران‌ها و موقعيت‌هاي حساس است ـ و بعد از آن، شناخت جايگاه جانشين و نائب ائمه اطهار (عليهم السلام) در دوران غيبت کبري، يعني ولي فقيه ـ که ثمره اين شناخت نيز تبعيت و پيروي از فرامين ايشان است.

يک افسر جبهه حق بايد با استدلال و برهان منطقي و دقيق، با جايگاه اين سه آشنا شود و اين همان بصيرت ديني است که امام صادق (عليه السلام)، هر روز، در تعقيبات نماز صبح از خداوند متعال مسئلت مي‌کرد و عرضه مي‌داشت: « اللهم اني اسئلک بحق محمد و آل محمد عليک، صل علي محمد و آل محمد، و اجعل النور في بصري و البصيرة في ديني واليقين في قلبي و..»؛[15] خدايا به حق محمد و آل محمد از تو درخواست مي‌کنم که بر محمد و آل محمد درود فرستي و در چشم من نور قرار دهي و بينايي و بصيرت در دينم و يقين کامل در دلم (عنايت فرمايي).

وقتي اين مهم (بصيرت ديني) حاصل شد، هرگز تبليغات دشمن بر فکر و ذهن مجاهدان راه حق تأثيري نخواهد گذاشت. اينکه در برخي از نبردهاي اسلام عليه باطل مي‌بينيم که برخي از سپاهيان، دست از حمايت امام خود مي‌کشند، به خاطر سست بودن پايه‌ها و بنيان‌هاي اعتقادي آن‌هاست و در واقع، اين دليل بر عدم بصيرت ديني اين مجاهدان است.

6. دوري از کارهاي جاهلانه

{ وَلاَ تَكُونُواْ كَالَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِم بَطَرًا وَ رِئَاء النَّاسِ}؛[16] « مانند کساني که از سرزمين خود از روي غرور و هوا پرستي و خود نمايي خارج شدند، نباشيد؛ همان‌ها که هدفشان جلوگيري مردم از راه خدا بود».

بايد از پيروي کارهاي ابلهانه و اعمال غرور آميز و بي محتوا و سر و صداهاي تو خالي و بي معني اجتناب کرد. در واقع، اين آيه شريفه دستور مي‌دهد که افسران جبهه حق در هر قدم از مبارزه مقدس خود، اخلاص را رعايت کنند، از ريا کاري و غرور اجتناب نمايند، از افراط و تفريط شديداً خودداري کنند و جلوتر از فرمانده و رهبر خويش راه نروند.

نتیجه:

اميد است با عمل به اين شش دستور مهم قرآني، افسران جبهه حق، هرچه بيش تر و پيش تر در عرصه جنگ نرم به مجاهده بپردازند و بدانند که پيروزي و غلبه از آن ايشان است؛ « فان حزب الله هم الغالبون» .

پی‌نوشت‌ها:

[1]. از بيانات رهبر معظم در جمع دانشجويان 88/6/4.

[2]. سوره انفال؛45.

[3]. همان.

[4]. تفسير نمونه، ج 7، ص 194-195.

[5]. سوره مائده؛8.

[6]. سوره انفال؛46.

[7]. وسائل الشيعه، ج 27، ص 131.

[8]. صحيفه امام، موسسه تنظيم ونشر آثار امام، ج 20، ص 450.

[9]. سوره انفال؛46 .

[10]. همان.

[11]. همان.

[12]. تفسير نمونه، ج 7، ص 196.

[13]. صحيفه امام، ج 20، ص 451.

[14]. سوره انفال؛ 46.

[15]. مفاتيح الجنان، تعقيبات نماز صبح.

[16]. سوره انفال؛ 47.

پدیدآونده: حسين عندليب