logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
آيا سران نظام با امام زمان (علیه السلام) ارتباط دارند؟!

 

مقدمه:

از آنجایی که انقلاب اسلامي ايران، مورد الطاف امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است و کشور ايران و مردم، از برکات آن بهره مي‌برند، ترديدي نيست؛ نام بردن از امام عصر (عجل الله  تعالي فرجه الشريف) به عنوان ولي نعمت ما چنان‌که در سخنان امام راحل، مقامات و مسئولین  جمهوری اسلامی مشاهده مي‌شود، امري ستودني است؛ اما عده‌اي سعی دارند مفهوم انتظار را مايه سودجويي و دکان‌داري قرار دهند. آن چه وظیفه است تلاش در جهت جلب رضایت امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و بر قراری ارتباط معنوی با حضرت و خود سازی و زمینه سازی برای ظهور ایشان می‌باشد. از این رو، مردم بايد در مقابل ادّعاهای خلاف واقع نظير ادعاى رؤيت، ادعاى تشرف، ارتباط با امام زمان و ترويج خرافات، سعي در زشت جلوه دادن چهره نظام اسلامی دارند، مقابله کنند. این امر موضوع نوشتار حاضر می‌باشد.

نکات در این زمینه:

 نگارنده اين سطور بر آن است که برخي از ابعاد اين موضوع را با توجه به سيره نظري و عملي رهبران جمهوري اسلامي، در ضمن نکاتي بيان کند.

1. اميد است که انقلاب اسلامي و تشکيل نظام سياسي شيعه در ايران، يکي از مقدمات ظهور منجي عالم بشريت، حضرت بقية‌الله (عجل الله تعالي فرجه الشريف) باشد؛ چرا که آن، نقطه کانوني فلسفه انتظار در عصر حاضر به حساب مي‌آيد. مفهوم انتظار، پيوندي ناگسستني با فلسفه تاريخي تشيع و حکومت نهايي انسان کامل دارد. تجسم کمال انساني در يک حکومت ولايت‌مدار، فرجام نهايي مبارزه هميشگي حق و باطل است و تجلي‌گاه آن، اين کلام شريف است که (بَقيَةُالله خَيرٌ لَکُم).[1]

نظام اسلامي در ايران، از جنس آينده انديشيِ معناساز انتظار براي فرج انسانيت است. مردم شريف ايران، طي 33 سال گذشته، با تولّي به نايب بر حق حضرت حجت (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و با اقتدا به نزديک‌ترينِ مردمِ زمان به عصمت ـ اين گوهر الهي که در سينه اولياي الله به وديعه نهاده شده است ـ در عمل ثابت کرده‌اند که کمربسته حقيقي «مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) هستند. 

2. ولايت فقيه در فرهنگ سياسي ايران، از جايگاه رفيعي برخوردار است. پس از غيبت صغري و رحلت آخرين نايب خاص امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و از زمان شيخ مفيد رحمه الله، باب سياسيات اسلامي در قالب ابتدايي «وظايف حسبيه» و مهم‌تر، مسأله نيابت عامه امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ـ که امروز در قالب نظريه «ولايت فقيه» حضرت امام خميني (رحمه الله) نمود عيني يافته ـ همواره يکي از دغدغه‌هاي اصلي علماي اسلام بوده است.

در ايام غيبت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) اتقان مشروعيت بر ولايت فقيه است و به حقيقت، حکومت از آنِ خداست و هر حکومتي که از آن غيرخدا باشد، «طاغوت» است. شيخ طوسي، شيخ صدوق و شيخ طبرسي از اسحاق بن عمار نقل کرده‌اند که مولاي ما، حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) درباره وظيفه شيعيان در زمان غيبت، فرموده‌اند: «وَ امّا الحَوادثُ الواقِعَةُ  فارْجِعُوا فيها الي رُواةِ حَدِيثِنا فإنَّهُم حُجَّتي عَلَيکُم وَ أنَا حُجَّةُ اللهِ عَلَيهِم؛ در حوادث و رخدادهايي که  واقع مي‌شود، به روايت‌کنندگان حديث ما رجوع کنيد که آنان حجت من بر شمايند و من حجت خدا بر    آنانم.» [2]

در مباني نظري انقلاب اسلامي و بنيان مرصوص ولايت فقيه ـ که حضرت امام خميني (رحمه الله) آن را تبيين نمودند ـ مسأله نيابت عامه فقيه جامع‌الشرايط از امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در عصر غيبت کبري، همواره يک اصل بوده است. در سخني شريف از امام عسکري (عليه السلام)، پدر بزرگوار حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) نيز آمده است: «مَن کانَ مِنَ الفْقَهاءِ صَائِناً لِنَفسِه، حافِظاً لِدينِه، مُخالِفاً لِهَواهُ، مُطِيعاً لأمْرِ مَولاهُ فَلِلعوامِ أن يُقَلّدُوه».3 در اين حديث معروف،   بحث بر سر وجوب يا عدم وجوب تقليد و پيروي نيست؛ چرا که ترديدي در ضرورت پيروي مردم     از ولي فقيه نمي‌باشد، بلکه سخن از صلاحيت و شرايط فقيهي است که مي‌توان از وي تقليد کرد.

بنابر کلام شريف امام، در زمان غيبت، براي رهبري و اداره جامعه و همچنين براي حفظ دين‌، بايد از فقهايي پيروي کرد که «قادر به نگهباني از نفسشان، حافظ دينشان، مخالف هواي نفس و مطيع امر خدايشان» باشند. 

3. شکي نيست که الطاف خدا و در طول اراده او الطاف وليّ خدا، شامل مردم و مسئولين است که در مسير الهي ثابت قدم باشند و در رأس همه، اين عنايت‌ها شامل سنگر‌داران مبارزه اسلام و کفر، يعني فقها و ولايت فقيه است. 

4. نعمت بزرگ عشق و ارادت روز افزون ملت ايران به وجود مقدس حضرت ولي‌عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و مسأله ارتباط ماهوي نظام اسلامي با حضرت حجت بن الحسن (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، همواره اين زمينه را فراهم کرده که عده‌اي فرصت‌طلب و سودجو به سوء استفاده از احساسات پاک و بي‌پيرايه مردم بپردازند و مفهوم انتظار را دست‌مايه‌اي براي انحراف افکار عمومي   از جريان آرمان‌خواهانه تشيع قرار دهند و باعث کژتابي در عقايد منطقي، مستحکم و متقن شيعي شوند.

از سويي ديگر، عده‌اي با تمسک به اين مسأله و مغلق‌گويي در آن، سعي‌ کرده‌اند به ابهام نظري در افکار عمومي دامن بزنند و چهره نظام را زشت کنند. سيره عملي و نظري رهبران جمهوري اسلامي، همواره مقابله عملي با اين پديده خطرناک بوده است. بنيان‌گذار کبير انقلاب اسلامي (رحمه الله) در گفتار و کردارشان، به طور جدي با اين انحراف مبارزه مي‌کردند. امام خميني (رحمه الله) با مباني فکري غلط و کج‌فهمي‌هاي انجمن «حجتيه» مخالف بودند. «انجمن بر اين عقيده بود که بايد منتظر بود تا حضرت تشريف بياورند و امور را اصلاح کنند و حکومت حقيقي اسلامي را تشکيل دهند. آن‌ها اقدام به تشکيل حکومت اسلامي در دوران غيبت را به معناي قائل شدن اتمام رسالت براي امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و برافراشتن پرچم خلاف و دجالي مي‌پنداشتند و معتقد بودند که تشکيل حکومت اسلامي در غياب حضرت حجت به شکست مي‌انجامد.» [4]

همچنين از «علي‌اکبر آشتياني» نقل است: «چند نفر، ادعاي عرفان داشتند و اذعان مي‌کردند که با امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ارتباط دارند. برخي از مسئولان مملکتي، پس از شنيدن اين ادعاها مي‌گفتند، بايد اين قضيه روشن شود تا چنانچه ادعاي اين افراد، کذب و دروغ است، موضوع افشا شود و کسي به انحراف و اشتباه نيفتد. با وساطت دو تن از مسئولان نظام، اجازه ملاقات با حضرت امام (رحمه الله) براي يکي از آن‌ها صادر شد. اما امام شرط پذيرش آن فرد را پاسخ به سه سؤال قرار دادند. حضرت امام (رحمه الله) فرمودند: «اگر او با امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ارتباط دارد، پاسخ اين سؤالات را از آن حضرت بگيرد و براي من بياورد:

اوّل، از حضرت سؤال کند، عکسي که من در منزل دارم و مورد علاقه من نيز هست، منسوب به چه کسي مي‌باشد؟

دوم، از حضرت بپرسد که رابطه حادث با قديم ـ که يک مسأله فلسفي است ـ چيست؟

سوم، اين‌که من چيزي را گم کرده‌ام و مدت‌هاست دنبال آن مي‌گردم. از آن حضرت بپرسد که گمشده من کجاست؟!».

آن شخص مدتي بعد به جاي پاسخ، با عصبانيت مجلس را ترک کرد.» [5]

رهبر فرزانه‌ انقلاب اسلامي نيز در اين زمينه، طي بيانات صريحي، با اشاره به لزوم هوشياري آحاد مردم در مقابل سودجويان و دکّان‌داراني که مفهوم انتظار را مايه فريب مردم قرار مي‌دهند، تأکيد کردند: «اين کسانى که ادعاهاى خلاف واقع مي‌کنند، ادعاى رؤيت، ادعاى تشرف، حتى به صورت کاملاً خرافى، ادعاى اقتداى به آن حضرت در نماز ـ که به حقيقت ادعاهاى شرم‏آورى است را دارند که اين‌ها همان پيرايه‏هاى باطلى است که اين حقيقت روشن را در چشم و دل انسان‌هاى پاک‌نهاد ممکن است مشوب کند. نبايد گذاشت! همه آحاد مردم توجه داشته باشند، اين ادعاهاى اتصال، ارتباط و تشرف به حضرت و دستور گرفتن از آن بزرگوار، هيچ کدام قابل تصديق نيست. بزرگان ما، برجستگان ما، انسان‌هاى با ارزشى که يک لحظه عمر آن‌ها ارزش دارد به روزها و ماه‏ها و سال‌هاى عمر امثال ما، چنين ادعاهايى نکردند. ممکن است يک انسان سعادتمندى، چشمش، دلش، اين ظرفيت را پيدا کند که به نور آن جمال مبارک روشن شود، اما يک چنين کسانى اهل ادعا نيستند، اهل گفتن نيستند، اهل دکّان‏دارى نيستند. اين کسانى که به اين وسيله دکّان‏دارى مي‌کنند، انسان مي‌تواند به طور قطع و يقين بگويد: اين‌ها دروغ‌گو هستند، مفترى هستند. اين عقيده‏ روشن و تابناک را بايستى از اين آفت اعتقادى دور نگه داشت.»[6] 

5. همان‌گونه که مقام معظم رهبري هم تأکيد کرده‌اند، ممکن است شخصيتي مذهبي يا سياسي، لياقت و شايستگي ملاقات با امام زمان را پيدا کند؛ اما چنين شخص شايسته‌اي، هيچ‌گاه مدعي اين ارتباط نخواهد شد و پاک نهادي خود را به حراج نمي‌گذارد.

البته در طول تاريخ غيبت کبري، افراد متعددي، خدمت وجود مقدس امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) شرفياب شده‌اند. ارتباط با امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) مي‌تواند، هم حضوري باشد و هم قلبي و معنوي. به يقين رهبران جمهوري اسلامي، چه حضرت امام خميني (رحمه الله) و چه مقام معظم رهبري، چنين ارتباط وثيق و محکم قلبي را دارند و توسلات و عشق روزافزون ايشان به امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) زبانزد خاص و عام است. برکات عظيم اين توسلات و عنايت ويژه بقية‌الله الاعظم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در 33 سال گذشته براي عموم مردم ما قابل لمس و درک بوده است. اما ارتباط به معناي ملاقات حضوري، مسأله‌اي است که به طور معمول، پنهان مي‌ماند و اين اشخاصِ شايسته، حاضر نيستند آن را براي کسي بيان کنند و اگر ايشان نيز چنين ارتباطي داشته باشند، در محضر کسي آن را بر ملا نمي‌کنند.

از اين رو، در اين که انقلاب اسلامي ايران، مورد الطاف امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است و کشور ايران و مردم، از برکات آن بهره مي‌برند، ترديدي نيست؛ نام بردن از امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به عنوان ولي نعمت ما چنان‌که در سخنان امام راحل و مقام معظم رهبري مشاهده مي‌شود، امري ستودني است؛ اما عده‌اي حق ندارند مفهوم انتظار را مايه سودجويي و دکان‌داري قرار دهند. در منطق مقام معظم رهبري، «انتظار فرج» يعني، «ايجاد و حفظ آمادگي همه جانبه فردي و اجتماعي و تلاش و حرکت در مسير تحقق عدل و داد»؛ و به همين علت، مردم بايد در مقابل دروغ‌ گوياني که با ادعاهاي شرم‌آوري نظير ارتباط با امام زمان و ترويج خرافات، سعي در زشت جلوه دادن چهره نظام دارند، مقابله کنند. 

6. در منطق پوياي تشيع و فرهنگ سياسي مترقي حاکم بر انقلاب اسلامي، رهبران جمهوري اسلامي ـ که خود منادي و مدعي اصلي مقابله با پيرايه‌ها، خرافه‌ها، ادعاهاي دروغين، کج فهمي‌ها و بد فهمي‌ها در مسأله پيوند نظام اسلامي با امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) هستند ـ هيچ‌گاه از اين ابزار براي فريب افکار عمومي بهره نخواهند برد. منطق ولايت در همه‌ اعصار و ايام، يکي است. کوچک‌ترين ناخالصي در کلام ولايت، کام شيعيان را تلخ مي‌کند. مردم لمس مي‌کنند که ولايت سيد علي خامنه‌اي از جنس ولايت روح‌الله خميني (رحمه الله) و در پيوند مستمر با ولايت بقية‌الله الاعظم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است.

اين واقعيت نياز به استدلال و احتجاج به انحرافاتي نظير ملاقات با امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ندارد. مهم‌ترين شاخص و معيار، محبت و اعتقاد قلبي جامعه هوشمندي مثل جامعه‌ ايران است. جامعه‌اي که مردمش، به تعبير حضرت امام خميني (رحمه الله)، به مراتب از مردم صدر اسلام بهترند. ملت ايران به عنوان ميليون‌ها عاشق ولايت، اگر رگه‌اي از ناخالصي در مسير انقلاب ببينند، اين‌گونه جان بر کف، خود را فدايي رهبر نمي‌کنند.[7]

نتیجه:

بنابر مباحث مطرح شده، در طول تاريخ غيبت کبري، افراد متعددي، خدمت وجود مقدس امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) شرفياب شده‌اند. لذا ممکن است شخصيتي مذهبي يا سياسي، لياقت و شايستگي ملاقات با امام زمان را پيدا کند، ملاقات حضوري، مسأله‌اي است که به طور معمول، پنهان مي‌ماند و اين اشخاصِ شايسته، حاضر نيستند آن را براي کسي بيان کنند، زیرا ممکن است باعث سوء استفاده وترویج خرافات گردد.

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره هود، آيه 86.

2. وسائل‌الشيعة، ج27، ص141.

3. همان، ج27، 131.

4. جريان‌شناسي انجمن حجتيه. www.irdc.ir/fa/content/11482/default.aspx.

5. پا به پاي آفتاب، ج 1، ص 254ـ255 (مصاحبه با علي‌اکبر آشتياني).

6. بيانات مقام معظم رهبري در ديدار اقشار مختلف مردم‏ در روز نيمه‌ شعبان، 27/5/1387.

7. برگرفته از سايت جنگ نرم.