مقدمه:
بدون شک داستانها نقش سازندهای در تربیت و شکل گیری شخصیت انسان ایفا میکنند؛ والدین برای پرورش معنوی، اخلاقی و رفتاری فرزندان خود میتوانند از قصهها و داستانهای تربیتی بهرههای فراوان ببرند. متن حاضر با عنوان داستانهای حسینی و مهدوی برای کودکان به نحوهی صحیح القاء مفاهیم مذهبی و تربیت دینی کودکان اشاره دارد.
1. سفر
علي آقا، بقال سر محله، تازه از كربلا آمده بود. پدرم وقتي از اداره به خانه آمد گفت: آقا سعيد مثل اين كه علي آقا از كربلا آمده چون پارچه زيارت قبولي بالاي سر خونه اونها زدهاند.
بعد از ناهار و استراحت براي زيارت قبولي برويم خانه آنها، چون مرد خوش اخلاق و با انصافي است كه در اين مدتي كه در اين خانه هستيم واقعاًاز هر جهت، همه اهل محل از دست او راضي هستند.
بعد از ظهر همراه پدر به خانه علي آقا رفتيم.
علي آقا شروع كرد به تعريف كردن از مسافرتش به كربلا و آن قدر با حال و جالب مطالبي را گفت كه دوست داشتم ساعتها حرفهايش ادامه پيدا كند كه چون چند نفر از اهالي محل آمدند پدر با علي آقا خدا حافظي كرد و به خانه آمديم.
بعد از ساعتي پدرم رو به من كرد و گفت: آقا سعيد مثل اين كه خيلي توفكري، از وقتي كه از خانه علي آقا آمدهايم هيچي نگفتي و در فكر خودت غوطه وري، مگر طوري شده.
گفتم نه بابا. علي آقا طوري از كربلا تعريف كرد كه دوست داشتماي كاش منم ميتوانستم بروم و از نزديك قبر امام حسين (علیه السلام) را زيارت كنم.
اين را گفتم و بغض گلويم را گرفت و ديگر چيزي نگفتم.
پدرم گفت سعيد جان خدا انشاءالله قسمت كند دسته جمعي برويم زيارت.
گفتم انشاءالله.
پدرم بلند شد و از كتابخانه مفاتيح آورد و گفت سعيد جان الان كه از نزديك نميتوانيم زيارت امام حسين (علیه السلام) داشته باشيم بيا الان كه حال و هواي كربلا پيدا كرديم يك زيارت عاشوراي با حالي با هم بخوانيم.
پدر هنوز مفاتيح را باز نكرده شروع كرد به خواندن: « السلام عليك يا اباعبدالله».
بعد از تمام شدن زيارت عاشورا رو به من كرد و گفت: سعيد جان ميدانستي امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پيام دادهاند و سفارش كردهاند ما را به خواندن زيارت عاشورا و در جايي سه مرتبه فرمودهاند: چرا زيارت عاشورا نميخوانيد. عاشورا، عاشورا، عاشورا.
2. روزنامه ديواري
سال گذشته، خانم حسيني معلم پرورشي مدرسه سر صبحگاه گفتند: بچههاي عزيز ماه محرم امام حسين (علیه السلام) و ياران فداكارش نزديك است و ميخواهيم مسابقه روزنامه ديواري در مدرسه در اين موضوع داشته باشيم.
هر كلاسي با كمك همديگر يك روزنامه ديواري آماده كنيد كه از ميان آنها به بهترين روزنامه ديواري كه داراي مطالب خوب و خواندني همراه با طراحي و خط زيبا باشد از طرف مدرسه جايزه خواهيم داد.
من نيز همراه بچههاي كلاس شروع كرديم به جمع آوري مطالب از كتابهايي كه درباره امام حسين (علیه السلام) و روز عاشوراي حسيني نوشته شده بود.
مطالب جمع آوري شده را به مرضيه موسوي داديم تا آنها را روي مقوايي بزرگ كه تهيه كرده بوديم با خط خوش همراه با طراحي و نقاشي آماده كند.
چند روز بعد كه روزنامه ديواري را آورد واقعاً قشنگ، ديدني و خواندني شده بود فقط يك قسمت آن خالي بود. بچهها علت را از او پرسيدند. گفت: مطالبي را كه آورده بوديد همه را استفاده كردم و چون از قبل مقوا را طراحي كرده بودم، اين قسمت مطلب كم آوردم و فعلاً خالي گذاشتم كه همفكري كنيم و آن را پر كنيم.
هركس چيزي گفت. من گفتم: بچهها بياييد چند سطري از مصيبتها و سختيهاي امام حسين (علیه السلام) در روز عاشورا را بنويسيم و بعد از آن روزنامه ديواري را با دعاي تعجيل در ظهور و فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به پايان برسانيم.
همه بچهها اين نظر را قبول كردند و خدا را شكر روزنامه ديواري كامل شد و اتفاقاً چون حسابي روي آن زحمت كشيده بوديم، كلاس ما برتر شد و همگي خوشحال شديم.
ولي آنچه بيشتر از همه مرا خوشحال كرد اين بود كه شنيدم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرموده اند: هر مؤمني كه مصيبت جد شهيدم امام حسين (علیه السلام) را ياد آوري كند و آنگاه براي تعجيل من دعا نمايد همانا من دعا گوي او هستم.
3. هواپيما
چه كيفي دارد مسافرت با هواپيما، آن هم به همراه خانواده.
اين حرف خواهرم زينب توي هواپيما بود.
مادرم گفت: زينب جان دعا كن قسمت همه علاقهمندان اما رضا ع بشود كه با صحت و سلامتي و دليخوش به زيارت آن حضرت بروند.
امسال عيد به پدرم گفتم: من و خواهر جون تصيميم گرفتيم براي اينكه يك مسافرت مشهد با هواپيما برويم هرچه پول عيدي داريم به شما بدهيم، مادر هم قول همكاري داده، شما هم اگر شده وامي، نميدانم اضافه كاري و خلاصه به هر شكلي كه شده، زحمت بكشيد كه انشاء الله اگر قسمت باشد اين مسافرت جور شود، كه الحمدلله با تلاش همه اعضاي خانواده، الان داخل هواپيما هستيم به طرف قبر مطهر علي بن موسي الرضا (علیه السلام) .
زينب از پدرم پرسيد، پدر جان آيا امام زمان هم سوار هواپيما ميشوند؟
پدر گفت: دخترم نميدانم.
از پدر پرسيدم: بابا من ميتوانم از ياران و سربازان امام زمان (علیه السلام) بشوم؟
اين را كه گفتم، زينب خندهاش گرفت و گفت: تو فعلاً مواظب باش با دوچرخه تو جدول خيابان نخوري بعد اين سؤال را بكند.
پدر گفت: زينب جان نخند با اين روحيهاي كه من از شماها سراغ دارم انشاء الله كه از ياران امام زمان (علیه السلام) باشيد كه افتخار من و مامان باشيد.
فقط توجه داشته باشيد فلز و موادي كه در هواپيما استفاده ميشود با فلز و موادي كه در ماشين استفاده ميشود فرق ميكند: در هواپيما خيلي مواد بايد سبك و داراي مقاومت زياد باشد و علت آن هم اين است كه هواپيما اگر وسط آسمان خراب شد ديگر كاري نميشود كرد برخلاف ماشين كه آن را به كنار ميزنند و درست ميكنند ياران امام زمان (علیه السلام) بايد مثل ياران امام حسين (علیه السلام) در روز عاشورا باشند كه با همه سختيها و مشكلات از امام زمانشان دفاع كردند و او را تنها نگذاشتند.
مسافرين محترم كمربندها را ببنديد به فرودگاه مشهد نزديك ميشويم.
4. پيراهن
دايي جون سلام.
خوب تازگيها سايهات سنگين شده، نميگي بچه خواهري داريم، نداريم، زنده است، مردهاست.
نكنه و ضعت خوب شده به فقير، فقرا سر نميزني!
لااقل ميآمدي پيراهن مشكي كه برايت دوختهام را ميگرفتي.
اي بلا، مگه دوختي، خوب زود خياط شدي، البته با وجود ايثارگراني مثل من كه پارچه در اختيار تو گذاشتيم، زودتر از اينها هم بايد خياط ميشدي.
دايي جون، اين عوض دست شما درد نكنه است.
نه دايي، شوخي كردم، استعداد و مهارت تو به داييات رفته، آخه ميگويند: بچه حلالزاده به دايياش ميره و بعد از اينها، انشاء الله هرچه با اين پيراهن بر امام حسين (علیه السلام) عزاداري و سينهزني كردم تو هم در ثوابش شريك باشي.
خيلي ممنوع دايي جون، راستي وقتي پيراهن را ميدوختم، اين سؤال به ذهنم آمد كه چرا خداوند در روز عاشورا با فرشتگانش امام حسين (علیه السلام) و ياران او را كمك و ياري نكرد؟
شما كه پاي سخنراني حاج آقاها زياد ميرويد، اين سؤال مرا پاسخ بدهيد؟
دايي جان، سؤال خوبي است و بدان كه اتفاقاً فرشتگان براي ياري امام حسين (علیه السلام) آمدند.
در حديثي امام رضا (علیه السلام) ميفرمايند: چهار هزار فرشته براي نصرت و ياري حسين (علیه السلام) به زمين فرود آمدند، آنان هنگامي كه نازل شدند، ديدند حسين (علیه السلام) كشته شدهاست، از اينرو، ژوليده و غبار آلود در نزد قبر آن حضرت، اقامت كردند و همچنان هستند تا اينكه قائم (امام زمان (علیه السلام) قيام كند و آنان از ياوران و سپاه آن حضرت خواهند بود و شعارشان « يا لَثاراتِ الحُسين» است.
5. پرچم
ماه رمضان امسال برايم خيلي جالب و خوب بود.
قبل از ماه رمضان با كاظم كه رفيق چندين و چند ساله هستم، تصميم گرفتيم، امسال در ماه مبارك رمضان هر شب نماز جماعت را در يكي از مسجدهاي شهر بخوانيم. خيلي برايم جالب بود، هر مسجدي حال و هواي خودش را داشت. بعضي از مساجد اكثر آن را پيرمردها بودند، بعضي از آنها اكثر آن را جوانان پر كرده بودند بعضي از آنها بعد از نماز افطاري شير و خوراكي ميدادند، بعضي از مساجد، خادمهاي باحالي داشت و صدها خاطره جالب ديگر.
چند روز مانده به روز قدس، با كاظم تصميم گرفتيم يك پرچم درست كنيم. پارچهاي سفيد تهيه كرديم و روي آن عبارت « مرگ بر اسرائيل» را نوشتيم و به دو طرف آن چوب وصل كرديم.
روز قدس يك طرف آن را كاظم و طرف ديگر آن را من گرفتم.
در حين راهپيمايي، كاظم به من گفت: چرا اين اسرائيليها با مسلمانان خصوصاً شيعه دشمني ميكنند؟
فكر ميكنم ما را نميشناسند؟
تا سؤالش تمام شد، آقايي از پشت سر، دست روي شانه كاظم زد و گفت: پسر گلم، اتفاقاً خوب ميشناسند و چون ميشناسند دشمني ميكنند و ميدانند كه ماها كساني هستيم كه نميگذاريم اينها در جهان زورگويي كنند و جهان را به ظلم و فساد بكشند.
به او گفتم: ببخشيد شما؟
گفت: من مهندس مسعوديان هستم.
به او گفتم: از كجا ميگوييد اسرائيليها ما را ميشناسند.
با مهرباني به من نگاه كرد و گفت: چندين سال قبل (400 ) انديشمند اسرائيلي در « تل آويو» همايشي را تشكيل دادند و به اين نتيجه رسيدند كه شيعه دو نگاه دارد: نگاه سرخ و نگاه سبز.
منظورشان از نگاه سرخ، عاشورا و الهام بخشي از آن است كه بوسيله آن با الگو قرار دادن امام حسين (علیه السلام) زير بار ظلم نميروند و زندگي با ظلم را ذلت ميدانند و منظورشان از نگاه سبز، ظهور امام زمان (علیه السلام) و انتظار اوست كه باعث تداوم و استمرار قيام و حركت شيعه ميشود و بعد از قيام، آن را زمينهساز ظهور ميداند و از هيچ قدرت و تهديدي هراس ندارند.[1]
نتیجه:
والدین برای پرورش معنوی، اخلاقی و رفتاری فرزندان خود میتوانند از قصهها و داستانهای تربیتی استفاده کنند. از این رو، داستانهای واقعی و ملموس میتواند ابزار تربیتی خوبی در جهت افزایش آگاهی و مهارتهای فرزندان باشد.
پینوشت:
[1]. انتشار یافته در سایت؛ http://amoorohani.com/c-literature/c-story.
پدیدآونده: محمد يوسفيان