مقدمه:
در نوشتار حاضر ابتدا شاخصهها و سپس موثرترین روشهای تربیتی و چگونگی به کارگیری آنها با توجه به سخنان مولای متقیان علی (علیه السلام) مورد بحث قرار گرفتهاست.
الف) تزکیه و اصلاح نفس
اسلام به خودسازی توجه دارد و هر کسی را مسئول اعمال خویش میداند. اسلام میخواهد انسان قبل از هدایت دیگران به تزکیه و تهذیب نفس خویش مبادرت ورزد و کوشش کند تا حرف و عملش یکسان شود. حضرت امیر (علیه السلام) میفرماید: « لَعَن اللّهُ الامرینَ بالمعروفِ التّارکینَ لَهُ و النّاهینَ عَنِ الْمُنْکَرِ العاملَین به؛ لعنت خدا بر آنان که به معروف فرمان دهند و خود آن را واگذارند و از منکر باز دارند و خود آن را به جا آورند».
ب) هدایت و مواظبت از دیگران
انسان مسلمان نه تنها مسئول اعمال و رفتار خود است، بلکه باید در مقابل لغزش دیگران بی تفاوت نباشد و آنان را با ارشاد و راهنمایی و امر به معروف و نهی از منکر به راه راست هدایت کند، حضرت علی (علیه السلام) در این باره میفرماید: « وَ انْهَوْا غَیْرَکُمْ عَنِ الْمُنْکُرِ وَ تَناهَوْ عَنْهُ فَاِنَّما اُمِرْتُمْ بالنَّهْیِ بَعْدَ التَّناهی؛ نهی کنید دیگران را از ارتکاب منکر و خودتان هم دست بکشید؛ زیرا شما مأمور شدهاید که نهی از منکر کنید، پس از آن که خویشتن دار باشید».
ج) حضور در محضر الهی
مسلمان به گونهای تربیت میشود که عالم را محضر خدا میشمارد و خداوند را بر اعمال و رفتار خود شاهد و ناظر میداند. حضرت امیر (علیه السلام) که میفرمودند اگر پردهها کنار زده شود، ذرهای به یقین و اعتقادم افزوده نمیشود، در مورد درک محضر الهی میفرمایند: « خدا رحمت کند انسانی را که همیشه پروردگارش را در نظر دارد و از گناه کناره بگیرد و با خواهش دل بجنگد و آرزوی دنیایی خود را تکذیب کند».
د) اولویت بخشی به حیات اخروی در عین توجه به حیات دنیوی
در اسلام ترک دنیا و گوشه گیری محکوم است. در عین حال، اساس، جهانی پایدارتر از زندگانی فانی دنیوی، است. امام متقین در نکوهش به دنیاگرایی و رفاه زدگی و غفلت ورزی از جهان باقی میفرماید: « یکی در دنیا برای آخرت کار میکند و آنچه بر او (مقدر) است از دنیا را نیز به دست میآورد و در حقیقت هر دو بهره را جمع میکند و هر دو سرا را به دست میآورد».
ه) جامعیت و شمول
در منطق تربیتی اسلام، همه ابعاد وجودی انسان محترم و ارزشمند است؛ هم به جسم و جانش و هم به عقل و روانش توجه میشود، اجازه ضرر و زیان به ابدان نمیدهد و در عین حال از مسلمان میخواهد که در صیانت و استفاده بهینه و مطلوب از عقل کوشا باشد، عقل را میزان سنجش صحیح از سقیم معرفی میکند و قلب را نیز کانون عواطف عالی انسانی بر میشمارد. حضرت علی (علیه السلام) میفرماید: « کَفاکَ مِنْ عَقْلِکَ ما اَوْضَحَ لَکَ سُبُلَ غَیِّکَ؛ از خرد تو را این باید، که راه گمراهی ات را از راه رستگاری ات نمایان میسازد».
و) هماهنگی با فطرت انسان
تربیت اسلامی برنامههایش بر فطرت انسانی استوار است و میکوشد تا از فطرتها حجاب زدایی کند، آن را شکوفا سازد و در جهت زیبایی، دوستی، آزادگی، رأفت گرایی و عدالت خواهی گام بردارد و میثاقهای به فراموشی سپرده شده را یادآور شود. حضرت علی (علیه السلام) میفرماید:
آن گاه که بیشتر آفریدگان از فطرت خویش بگردیدند و طومار عهد در نوردیدند، حق او را نشناختند و برابر او خدایانی ساختند، شیطانها، آنان را از خداشناسی به گمراهی کشیدند و پیوندشان را با پرستش الهی بریدند، پس هر از چندگاهی پیامبرانی فرستاد و به وسیله آنان به بندگان هشدار داد تا حق میثاق فطرت بگزارند و نعمت فراموش شده را به یاد آورند.
با مشخصهها و ویژگیهای یاد شده، توجه به تربیت، اهمیت دادن به حیاتی ترین مقوله انسانی است، انسانها به سبب تربیت درست، مسیر تعالی و تکامل میپیمایند و با تربیت نادرست از مسیر کمال باز میمانند. پیشوایان معصوم (علیهم السلام) مسئله تربیت را در رأس برنامههای خود قرار دادهاند و حتی در بحرانی ترین شرایط نیز به این مهم توجه داشتهاند. در این خصوص آمدهاست:
در جنگ جمل عربی از بین لشکریان برخاست و عرض کرد: آیا اعتقاد شما بر این است که خدا یکی است؟ یاران امیرالمؤمنین(علیه السلام) از این سؤال، در آن شرایط حساس تعجب کردند و گفتند: مگر نمی بینی امام (علیه السلام) در این شرایط با چه مسائلی روبه رو است !
حضرت فرمود: بگذارید جواب سؤال خود را بگیرد و به خدای خود معرفتی به دست آورد؛ زیرا او همانی را میخواهد که ما آن را از دشمن خود (در جنگ) میخواهیم، ( یعنی هدف ما از جنگ تربیت و بیداری مردم است و مبارزه و جنگ اصالت ندارد و هدف نیست) پس در کمال خونسردی در میدان جنگ مسئله توحید و خداشناسی را برای او تشریح کرد تا وی کاملاً قانع شد.
بنابراین، هدف از تربیت، انسان سازی و پرورش ابعاد معنوی و شخصیتی انسان است، هدف تربیت اسلامی آگاه ساختن انسان از پایگاه وجودی خویش و شکوفایی لطافت وجودی و حرکت دادن وی بر اساس فطرت و سرشت اوست و در این رهگذر، روشهای تربیتی خاصی را در دستور کار قرار میدهند.
مؤثرترین روشهای تربیتی
در حقیقت، تربیت به معنای دقیق آن، انتخاب بهترین روشها در موقعیت و شرایط خاص است و مراد از روش، راه و طریقهای است که میان اصل و هدف در امتداد است و عمل تربیتی را منظم میکند، روشها و چگونگی به کارگیری آنها همواره مورد توجه امام پرواپیشگان بودهاست. ما به تناسب این مقال مهم ترین آنها را مورد مداقه و بررسی قرار میدهیم:
1. روش الگویی
همانندسازی و درس آموزی در زمینههای گوناگون از دوران کودکی آغاز میشود. نوزاد انسانی از پنج ماهگی به تقلیدِ حالات و حرکات اطرافیان میپردازد و خود را در مسیر هماهنگی و همانندی با محیط پیرامون قرار میدهد.با افزایش سن و تجارب ذهنی، تقلید به شکل آگاهانهای صورت میپذیرد و در حیطه اراده قرار میگیرد و با دخالت آگاهی و اراده، رفتارها تحت کنترل قرار میگیرند و جهت مند میشوند.برخی از روان شناسان چون ویلیام جیمز و بالدوین و جان واتسون تقلید را در همه مراحل زندگی امری غریزی و غیر ارادی میدانند. گابریل تارد نه فقط تقلید را امری غریزی میداند، بلکه آن را تنها عامل جامعه پذیری و تشکل اجتماعی میخواند؛ یعنی جامعه محصول تقلید جبری است و همه رفتارهای اجتماعی از تقلید منشأ میگیرد.
در مقابل، دور کیم تأثیر جامعه بر فرد را یک جانبه و جبری میداند و معتقد است فرد نمیتواند بر جامعه تأثیر بگذارد و این جامعه است که رفتار فرد را تشکیل میدهد.بعضی از اندیشمندان هم تقلید را به، آگاهانه و ناآگاهانه تقسیم کردهاند؛ تقلید ناآگاهانه در دوران کودکی است، اما تقلیدِ آگاهانه در دوران خودشناسی و تسلط بر قوای ادراکی و تحریکی و شناخت منافع است.
در پیروی و همانندسازی گاهی شخص از فرد متابعت میکند و گاهی از گروه. گروههای مرجع از انواع گروههای اجتماعی است که فرد در سنجش خود با دیگران آنها را مورد قیاس قرار میدهد و در قضاوت و اعمال از آنان الهام میگیرد و آنها را مبنای داوری خود قرار میدهد و معمولاً ارزشهایی را میپذیرد که از گروههای مرجع آموخته است.از دیدگاه سوم، انسان فطرتا عاشق کمال است و این عشق به کمال او را به الگوطلبی و اسوه پذیری سوق میدهد. فرد میکوشد در همه امور، خود را همانند الگوی مطلوب قرار دهد. تأثیر الگو در نقش پذیری انسان امری طبیعی است؛ و بر این اساس امام علی (علیه السلام) میفرمایند: برایت بس است اگر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را مقتدای خود بگردانی. به پیامبر پاکیزه و پاک خود اقتدا کن که راه و رسمش سرمشقی است برای کسی که بخواهد پیروی کند و انتسابی است برای کسی که بخواهد منتسب شود و محبوب ترین بندگان نزد خدا کسی است که رفتار پیامبر (صلی الله علیه و آله) را سرمشق خود قرار دهد و به دنبال او برود.الگوهای ایده آل در ایجاد تحول و تغییر، در سازندگی و رشد، در بازسازی و تربیت، نقش اساسی دارند. الگوی مناسب همچون کشتیای است که سرنشینان خود را در دریای پر تلاطم زندگی به سلامت به مقصد میرساند و الگوی نامناسب چون کشتی شکسته، سرنشینان خود را به قعر تباهی میبرد. حضرت علی (علیه السلام) در توجه دادن به این مهم میفرماید که پذیرای هر کسی به عنوان الگو و اسوه نباشیم، میفرماید: « زَلَّةُ الْعالِمِ کَانْکسِارِ السَفینَةِ تَغْرَقُ مَعَها غَیْرَها؛ لغزش عالم همچون شکسته شدن کشتی است که غرق میشود و گروهی را نیز با خود غرق میکند».
2. روش امر به معروف و نهی از منکر
یکی از ساز و کارهای مهم کنترل اجتماعی در اسلام، امر به معروف و نهی از منکر است. امر به معروف و نهی از منکر به صورت حکم شرعی از کارآیی مؤثرتری برخوردار است؛ زیرا مردم احساس تکلیف شرعی مینمایند و با حضور فعال به رویارویی با آسیبهای اجتماعی، فردی و قانون شکنیها بر میخیزند و در پاسداری از هنجارهای دینی تلاش میکنند.این روش در اسلام از اهمیت خاصی برخوردار است. در جامعه شناسی، « معروف» معادل « ارزش» است و ارزشها، بنیادی ترین عامل در تبیین و شناخت هنجارها هستند. در اسلام فرآیند امر به معروف را میتوان در مراحل زیر جست وجو کرد:
الف) احساس تنفر در قلب و اعراض از فرد خاطی؛ هر مسلمانی وظیفه دارد در قلب خود به انحرافات اجتماعی و ترک واجبات الهی احساس تنفر کند و از فرد خاطی اعراض نماید و به هر شکل ممکن نارضایتی خویش را اعلام دارد.
ب) مرحله زمانی همراه با پند اندرز؛ کنترل اجتماعی در این مرحله با پند و اندرز و نصیحت و نرمی همراه است.
ج) مرحله شدت عمل؛ در صورتی که توصیهها کارساز نبود، مرحله شدت عمل آغاز میشود که البته این مهم بر عهده مسئولان حکومت است و در غیر موارد ضروری به افراد عادی واگذار نمیشود.
حضرت علی (علیه السلام) امر به معروف را ضامن سلامت فرد و اجتماع بر شمرده و میفرماید: « همانا امر به معروف و نهی از منکر دو خُلق هستند که از جمله خویهای پسندیده خداوندند. این دو مرگ را نزدیک و روزی را کم نمیکنند. بر شما باد (مراجعه) به کتاب خدا». و البته مسلمان نمیتواند بی طرفی اختیار کند؛ زیرا اگر این دو فریضه مهم ترک شود، انسانها از رحمت الهی دور میمانند. علی (علیه السلام) به این مهم اشاره میکند: ای مؤمنان هرکس ببیند ظلم و ستمی را به کار میبرند و منکری که به آن دعوت میکنند، اگر آن را در دلش انکار کند، رهایی یافته و بیزاری جسته است و هرکس آن را به زبان انکار کند، اجر و مزد یافته و او افضل از دوستش است که فقط انکار قلبی داشته و هرکس آن را با شمشیر انکار کند تا کلمه خدا بر مقام بالا بماند و کلمه ظالمان پست باشد، او کسی است که به راه رستگاری رسید و به راه راست قیام نمود و دلش به نور باور و یقین روشن شدهاست.
3. روش محبت
محبت از دیگر روشهای تربیت است که با فطرت و سرشت آدمی سازگار است. در سیره معصومین (علیهم السلام) نیز چشاندن طعم شیرین محبت به انحای مختلف دیده میشود. این بزرگواران با آب محبت، زمینه رشد و هدایت افراد را فراهم میآوردند. محبت ممکن است در تبسم یا آهنگ کلام یا در عمل تجلی یابد. بنابراین، هیچ گاه نباید محبت را از فرزندان دریغ داشت، البته انسان در هر سنی باز هم نیازمند محبت است. به این مهم امام رئوفان اشاره میکند: « وَ ارْحَم مِنْ اَهْلِکَ الصَّغیرَ وَ وَقِّرْ مِنْهُمْ الْکَبیرَ؛ با کودکان مهربانی کن و احترام بزرگان را نگه دار».
4. روش تشویق و تنبیه
از این روش جهت برانگیختگی و باز دارندگی و شکوفایی استعدادها، در جهت کمال بهره میگیرند. حضرت امیر (علیه السلام) در بهره گیری از این روش پسندیده در عهدنامه مالک اشتر میفرماید: « هرگز نباید نیکوکار و بدکار در نزد تو یکسان باشند که آن رغبت نیکوکار را در نیکی کم کند و بدکار را به بدی وا دارد و هریک از ایشان را مطابق کارش جزا دهد».
تشویق عاملی برای برانگیختن و وسیلهای برای تقویت انسان است. باید توجه داشت که در تربیت، اصل بر تشویق و ترغیب است نه تنبیه و مجازات. حضرت در تأثیر تشویق بر انسان میفرمایند:
آنان را به نیکویی یاد کن و پیوسته تشویق شان نما و کارهای مهمی را که انجام دادهاند برشمار؛ زیرا یاد کردن کارهای نیک آنان، دلیریشان را برمیانگیزاند و از کارمانده را به خواست خدا ترغیب میکند.
البته روشهای دیگری نیز در سازندگی و تربیت انسان به کار گرفته میشود که با توجه به گزیده گویی و اختصار این مقاله باید در جای خود مورد تحقیق قرار گیرد که روشهای: عبرت آموزی، موعظه پذیری، روش عقلانی، بیان قصص و داستان سرایی، روش عادت به عفو و چشم پوشی، مراقبت، تذکر، توبه و بازگشت و... از آن جمله اند.
نتیجه:
آنچه گذشت، مهم ترین ویژگیها و روشهای تربیتی از منظر امام علی (علیه السلام) بود که جا دارد متولیان امور تعلیم و تربیت در دستور کار خود قرار دهند تا نسلی سرزنده، با نشاط، مؤمن و کارآمد به جامعه اسلامی تحویل داده شود. پایان این مقال را با سخنی ارزنده از مولای متقیان مزین میسازیم که فرمودند: « بدان که دل نوجوان مانند زمینی آماده، پذیرای هر بذری است، پس بکوشید تا بذر عشق و ایمان را در آن بکارید وگرنه سرزمین وجودش در محاصره نا اهلان قرار میگیرد».[1]
پینوشت:
[1].انتشار یافته در سایت؛ http://www.ghadirshenasi.ir/papers/moral
پدید آورنده : شکیبا سادات جوهری