مقدمه:
مشروعيت سياسي از جمله مفاهيم کليدي در مباحث سياسي است. اين مسأله به مباني يک نظام سياسي بر ميگردد و به آن، اعتبار ميدهد. يک نظام سياسيِ فاقد مشروعيت، اعتبار خود را از دست داده و فرامين و احکام وي براي مردمان خويش، الزامي نخواهد بود. در اين صورت، يک نظام سياسي نيز نخواهد توانست ادعاي استفاده انحصاري از قدرت را در يک جامعه، داشته باشد. هنگامي که ما از نظام سياسي مهدوي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) سخن ميگوييم، مسأله مشروعيت اين نظام نيز مطرح ميشود. مسأله مشروعيت نظام سياسي مهدوي نيز به اعتبار آن برميگردد؛ اما اعتبار و حقانيت قدرت سياسي در اين نظام از کجا نشأت ميگيرد؟
در اين نوشتار سعي خواهيم کرد به صورت اجمالي، با طرح مسأله و تعاريف و ديدگاههاي مربوط به مشروعيت سياسي، مبناي مشروعيت نظام سياسي مهدوي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را شناسايي و تعريف نماييم.
تعريف مشروعيت سياسي
مشروعيت از ريشه « شرع» گرفته شدهاست و اين امر غالباً موجب سوء تفاهم ميشود. چنين وضعيتي در زبان لاتين نيز مطرح است؛ چراکه معادل مشروعيت سياسي واژه « le"intimacy» ميباشد که ريشۀ آن به معناي قانون است واز آن ريشه گرفته شدهاست و سبب ميگردد ناخواسته بين قانون و اعتبار يک نظام سياسي پيوند ذهني برقرار شود. برخلاف ريشههاي لغوي، اين اصطلاح در مطالعات سياسي لزوماً ارتباطي با شرع يا قانون ندارد. بلکه شرع و قانون يکي از معيارهاي مختلف و چندگانه مشروعيت سياسي هستند.
در يک نگاه اجمالي، ميتوان مشروعيت سياسي را چنين تعريف کرد: « مشروعيت سياسي عبارتست از مبنا و معياري که يک نظام سياسي براي استفاده قهرآميز از قدرت و زور داشته و حاکمان آن ميتوانند ادعاي انحصار اطاعت مردم را از آنها داشته باشند. وجود چنين معيار توجيه کننده، سبب ميشود مردم از فرامين حکومت اطاعت نمايند.»[1]
گونه شناسي مشروعيت سياسي
در طول تاريخ، نظريههاي مختلفي براي مشروعيت سياسي مطرح شدهاست. علت اين اختلافات، پاسخهاي مختلفي است که براي پرسش از حق حکمراني بر ديگران داده شدهاست. در يک نگاه اجمالي اين نظريهها عبارتند از:
- مشروعيت الهي
مشروعيت الهي بر حق الهي حاکمان براي حکومت بر مردم دلالت ميکند. طبق اين اصل، خداوند به عنوان خالق جهان هستي و پروردگار جهانيان، فرد يا افراد خاصي را براي حکومت بر مردم برگزيده است. هر چند در باره تفصيل اين نظريه، ديدگاههاي مختلفي شکل گرفته است، اما حق الهي انبياي الهي و بويژه پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) و ائمه اطهار (عليهم السلام)، مصداق بارز اين گونه از مشروعيت سياسي در تفکر اسلامي است.
- برتري ذاتي حاکمان
در برخي از نظريههاي اشراف سالاري (آريستوکراسي) در يونان باستان، بر برتري ذاتي اشراف و حق آنها بر حکومت بر ديگران تأکيد شدهاست.
- مشروعيت مبتني بر تقلب و زور
در اين نوع مشروعيت، حاکم حق حکمراني خويش را صرفاً با قهر و غلبه بر ديگران و به زور شمشير به دست ميآورد و ديگران را مطيع خويش ميگرداند.
- مشروعيت مبتني بر سنت
در اينجا حاکمان صرفا بر اساس سنتهاي رايج جامعه، حق حکمراني را به دست ميآورند. به عنوان نمونه حق فرزند ارشد ذکور در جانشيني شاه قبلي يکي از سنتهاي رايج در نظامهاي سلطنتي بوده است.
- مشروعيت قراردادي
در نظامهاي مردم سالار غربي، مبناي مشروعيت حکومتها صرف پذيرش عمومي و قرارداد اجتماعي است. در اين نظامها، خواست و ارادۀ مردم، محور بوده و حاکمان از طريق انتخابات و با کسب رأي اکثريت در چارچوب قوانيني که مورد تأييد اکثريت جامعه باشند، حق حکومت مييابند.
مبناي مشروعيت نظام سياسي مهدوي
بر اساس ادلّۀ متقن عقلي و ديني، مبناي مشروعيت نظام سياسي مهدوي، « مشروعيت الهي» است. نظام سياسي مهدوي، براساس اراده الهي شکل گرفته و نظام موعود الهي براي سعادت بشر ميباشد. برخي از مهمترين ادله مطرح براي اين مشروعيت عبارتند از:
الف) دليل عقلاني مشروعيت الهي نظام مهدوي:
براساس مباني فکري توحيدي، خداوند خالق جهان هستي بوده و با علم مطلق و حکمت خويش به تدبير جهان هستي مي پردازد. توحيد، عرصۀ بسيار گسترده-اي داشته و در نتيجه انسان موحد در تمامي امور خويش، دل به خداوند متعال مي سپارد. يک موحد، علاوه بر توحيد ذاتي، توحيد را در عرصه هاي مختلفي چون توحيد افعالي، توحيد در تشريع و توحيد در حاکميت ميپذيرد. [2] بر اين اساس، حکومت جهاني موعود ـ به عنوان حکومتي که مظهر تام پيروزي حق بر باطل ميباشد ـ از منظر تفکر توحيدي، مبتني بر اراده و حاکميت الهي خواهد بود و چنين مبنايي جز با مشروعيت الهي سازگار نيست. اين مسأله در نظريه امامت شيعي کاملاً پذيرفته شدهاست.
ب) دلايل نقلي مشروعيت الهي نظام مهدوي:
درباره دلايل نقلي مشروعيت الهيِ نظام سياسي مهدوي، ادله بسيار زيادي در متون اسلامي ميتوان يافت. تمام ادلّهاي که از سنت نبوي (صلي الله عليه و آله و سلم) براي امامت اقامه شدهاند، بر چنين مشروعيتي دلالت دارند. اما مهمترين ادلّه را در اين اختصار اينگونه ميتوان ذکر کرد:
خداوند متعال در قرآن کريم، امامت و وراثت صالحان را بر روي زمين، يک اراده تخلف ناپذير الهي خوانده است: { وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثين}؛ « ما مىخواهيم بر مستضعفان زمين منّت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روى زمين قرار دهيم» [3] همچنين در جاي ديگري از قرآن، اين امر، يک وعده الهي معرفي شدهاست: { وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْض} [4]. طبق اين آيه، خداوند وعده دادهاست که مؤمنانِ داراي عمل صالح را حاكم بر زمين قرار دهد.
در احاديث اسلامي نيز بر اين امر تصريح شدهاست. پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) در حديث مشهور خويش، برانگيخته شدن حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را به خداوند نسبت داده است: « اگر از دنيا فقط يک روز باقي ماند خداوند مردي از اهل بيتم را برانگيخته، زمين را از عدل و داد آکنده سازد ..». [5]
به لحاظ عملکردي نيز، عملکرد حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) براساس احياي کتاب الهي و سنت نبوي (صلي الله عليه و آله و سلم) و متحد کردن ملتها و امتها تحت دين اسلام خواهد بود. امام صادق (عليه السلام) فرمودهاند: « به خدا سوگند اي مفضل که او (حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف ) اختلاف ميان ملتها و اديان را بر ميچيند و دين، « واحد» ميشود همان گونه که خدا فرمودهاست: دين (حقيقي) در نزد خدا، اسلام است». [6]
نتیجه:
بنابر آنچه مورد بحث قرارگرفت، در طول تاريخ، نظريههاي مختلفي براي مشروعيت سياسي مطرح بوده که در این نوشتار گونههای مختلف آن مطرح گشت. و بیان شد که، بر اساس ادلّۀ متقن عقلي و ديني، مبناي مشروعيت نظام سياسي مهدوي، مشروعيت الهي است. نظام سياسي مهدوي، براساس اراده الهي شکل گرفته و نظام موعود الهي براي سعادت بشر ميباشد. برخي از مهمترين ادله مطرح براي اين مشروعيت نیز بیان گردید.
پینوشتها:
[1]. « جین همپتن» با تمرکز بر مسأله حق فرمانروایی، مشروعیت سیاسی را در ذیل حق فرمانروایی به شیوهای مشابه تعریف کردهاست. نک: جین همپتن، فلسفه سیاسی، ترجمه خشایار دیهیمی، تهران، طرح نو، 1380.
[2]. نک: آیت الله جوادی آملی، توحید در قرآن، قم، نشر اسراء، 1385.
[3]. سوره قصص، آیه 5.
[4]. سوره نور، آیه55.
[5]. علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج 36، ص 368.
[6]. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 53، ص 4.
پدید آورنده:دکتر غلامرضا بهروزلک