مقدمه:
امروزه از جنبه انسان شناسي و جامعه شناسي بخشي از ويژگيهاي جامعه ايده آل تحقق يافته است. اجتماع پس از عصر ظهور در جامعه مهدوی رخ بسیار متفاوتی نسبت به امروز دارد. با بررسي احاديث مهدويت درباره حكومت مهدوي، به روشني فهميده ميشود كه تحول ساختاري در زمينه مديريت جامعه، اقتصاد، روابط اجتماعي، مناسبات انساني، علوم طبيعي و ديگر حوزههاي فرهنگ در زمان ظهور امري مسلم و قطعي است، به طوري كه ميتوان ثمره و بازتاب حكومت مهدوي را در حوزههايي كه امروزه از آن به فرهنگ تعبير ميشود، مشاهده کرد.
برخی ویژگیهای جامعه مهدوی پس از عصر ظهور
بخشي از نيازهاي طبيعي و فطري انسان در عرصه زندگي جمعي و همگاني است و اديان نمي توانند نسبت به آنها بي تفاوت باشند. همه انسانها عدالت جو، صلح طلب، آزادي خواه، دوستدار حاكمان عادل، آرامش و امنيت اجتماعي و نيازمند هم زيستي مسالمت آميز با ديگر آدميان هستند. اين مفاهيم در زاويه و سطحي كوچك تر، گاه در درون يك خانواده ديده ميشود و انسان در چنين خانوادهاي كه برخوردار از صفات انساني، روحيه تعاون و همياري است، احساس آرامش ميكند. حال تصورشود كه پس از عصر ظهور همه مردم جهان نسبت به يكديگر همان احساسي را داشته باشند كه اعضاء خانواده نسبت به يكديگر دارند، طبيعي است که انسانها چنين جامعهاي را براي خود آرماني و مطلوب ميدانند و گمشده انسانها در عصري كه ما در آن بسرميبريم، جامعهاي است كه انسانها نسبت به هم و حاكمان كشورها نسبت به مردم كشور خود و ديگر كشورها رابطه اي مشفقانه و انساني داشته باشند، جامعهاي كه در آن نيكي و دوستي نهادينه شده باشد، توزيع ثروت، قدرت و عدالت مبتني بر فضيلت محوري و خردمندي باشد و همه انسانها منطقي را بر عالم حاكم بدانند. امام علي (علیه السلام) در توصيف جامعه مهدوي و احياي عدالت اجتماعي ميفرمايد: « او (قائم) رأي و نظر را از قرآن ميگيرد، آنگاه كه ديگران قرآن را بر رأي و انديشه خود باز ميگردانند، به آنان شيوه عدالت را نشان ميدهد و كتاب و سنت را كه متروك و منزوي شده، زنده ميكند»[1]
بنا بر دكترين مهدويت با آمدن امام مهدي (علیه السلام) آنچنان عدالت و آزادي گسترده ميشود كه انسانها ابتداء از هواهاي نفساني و قيد و بندهاي دروني خود رها ميشوند و سپس اين آزادي انسان شناسانه در عرصه اجتماعي خود را مينماياند. در باره عصر ظهورگفته شدهاست كه امنيت چنان گسترده ميگردد كه يك زن ميتواند میان عراق و شام پیاده رفت و آمد کند و كسي هم به او تعرض نميكند و زنان چنان فرهیخته خواهند شد که در خانه خواهند نشست و با تکیه بر کتاب و سنت داوری و قضاوت خواهند نمود. رفاه عمومي، اقتصاد و عدالت اجتماعي مردم چنان بهبود مييابد[2] كه انفاق كنندگان و زكات دهندگان، فقيري نمييابند تا به او انفاق كنند،[3] از بركت وجود امام مهدي (علیه السلام) ثروت و مال بدون حساب به مردم داده ميشود[4] و همه با هم در صلح و زندگي مسالمت آميز بسر ميبردند به طوري كه گفته شده شايد اين تمثيل داراي معناي كنائي باشد بره با گرگ در كنار هم زندگي خواهند كرد.[5]
نتیجه:
در انتها باید اشاره نمود که دلبردگي جامعه مهدوي و تقاضاي وجودي بر آن داراي ريشههاي عميق اعتقادي و ديني است و نمي توان بر اساس سرخوردگي دروني از وضعيت جامعه، فرافكن نمودن نيازهاي دروني، ضمير ناخودآگاه و يا آرمان طلبي آن را تحليل نمود،زيرا جامعه مهدوي مبتني بر سخنان نبوي و متون ديني است و زائيده افكار، اميال و حالات روحي متشرعان نيست. امروزه شايد بتوان جوامعي را يافت كه در آنها به طور نسبي همزيستي مسالمت آميز، روابط انساني، حقوق شهروندان، عدالت اجتماعي و ديگر مفاهيم اجتماعي در حد مطلوب وجود داشته باشد، لكن در حكومت مهدوي عنصر ديگري وجود دارد كه جامعه آن دوران را از جوامع قبل از ظهور جدامي سازد و آن اين ويژگي است كه تمامي عناصر هم زيستي در زمان حكومت مهدوي بر محور عبوديت و بندگي خواهد بود و خدا محوري، ركن نخست جامعه عدالت پيشه مهدوي خواهد شد، رکنی که در جوامع امروز كه توانستهاند به عدالت اجتماعي برسند، مفقود و ناپيدا است.
در واقع ميتوان گفت امروزه -اگر هم از جنبه انسانشناسي و جامعهشناسي بخشي از ويژگيهاي جامعه و انسان ايده آل تحقق يافته باشد اما اين امر به طور كامل و همه جانبه تحقق نیافته است و هنوز نميتوان از جهان ايده آل سخن گفت و در عصر ما شاید بتوان از انساني با رفتارهاي هنجار اجتماعي و سازماني مثال زد؛ اما نمي توان از انسان مطلوب ديني يا جامعه مملو از انسانهاي ديني نظير آورد.
پینوشتها:
[1]. نهج البلاغه، خطبه 138
[2]. غیبت نعمانی، باب 13، حدیث 30.
[3]. به نقل ينابيع الموده، ج 3، ص 259.
[4]. ينابيع الموده، ج 3، ص 255.
[5]. نهج البلاغه، اعتماد، قم، س 1416، ج 1، ص 329.