بررسی آسیبهای مهدویتگرایی
مقدمه
بیشتر مهدیباوران، جمکران را عرصة ابراز ارادت خود به حضرت میدانند و تلاش میکنند اوج محبّت خود را به حضرت با آمدن به آن مکان نشان دهند (موضوع مشترک).
گرد همآیی بینظیر مشتاقان به حضرت در مکانی محدود، امکان بررسی و ثبت و ضبط رفتارهای مهدیباوران را بهتر فراهم میکند. براساس برخی آمار سالانه حدود چهارده میلیون مشتاق حضرت به آن مکان شریف میآیند. جنبة ظهور و بروز رفتارهای معطوف به حضرت (تظاهرات رفتاری) در آن مکان آشکارتر و واضحتر است. زمینة بروز رفتارهای آسیبی در آن جمع بیشتر است. (رفتارهای جمعی)
جمع به گروهی اطلاق میشود که رفتار گروهی از خود نشان دهد و از ویژگیهای جمع آن است که گروهی ناپایدار (موقّتی) و بدون ساختار است که از هیچگونه تقسیم کار و سلسله مراتبی برخوردار نیست.
معمولاً وقتی افراد در جمع قرار میگیرند، به رفتار یا عملی جمعی دست میزنند. رفتار جمعی، خودانگیخته، عاطفی و پیشبینیناپذیر است. پس در جمعهایی که احساس و عاطفه حالت غالب دارد، از آن رو که احساسات حدّ و مرز مشخصی به ویژه در نزد عوام ندارد، ممکن است شخصی واکنشی عاطفی از خود نشان دهد و از او به شخص دیگر سرایت کند و همینطور همة جمع را فرا بگیرد و یا اکثر مردم چنین رفتاری از خود نشان دهند. با توجّه به این نکته، گردهمآیی افراد بسیار در یک شب (سهشنبه شب) آن هم در چند ساعت ویژه ـ بین هشت تا یازده شب ـ در مکانی نسبتاً محدود به نام مسجد مقدّس جمکران تجمّعی ناپایدار و موقّتی است و پس از چند ساعت همه یا اکثر از هم جدا میشوند و نظارت خاصی بر رفتارهای عاطفی آنها اعمال نمیشود. از اینرو، پس از کاری عاطفی براساس نظریه سرایت، دیگر افراد نیز آن عمل را انجام میدهند، هرچند آن کار چندان پایه و اساس نداشته باشد، مثل بوسیدن در چاه عریضه. بنابراین، گفته میشود در اینگونه جمعها، زمینة بروز رفتارهای آسیبی بیشتر است.
آسیبها در حوزه رفتارها
منظور آسیبهایی است که در رفتار و کردار مهدیباوران در مسجد مقدّس جمکران گاه آسیبهایی بیرونی سر میزند:
1. نمادگرایی افراطی
نماد در لغت به معنای نمود (نمودن) است. نمودن یعنی نشان دادن، ارائه دادن، آشکار کردن، به نظر رساندن، نمایش دادن، معرّفی کردن و شناساندن، ظهور، تجلّی، علامت، دلیل و رهنما. تعاریفی که برای «نماد» و «نمودن» مصدر آن بیان شده، همگی یا بیانکننده معنایی واحد است و یا اینکه به لوازم آن معنا اشاره دارد و آن معنای واحد، ظهور و یا ارائة حقیقتی است که در قالب مصدر به صورت ظهور کردن و ارائه دادن بیان میشود.
بنابراین، نماد آن چیزی است که در پسِ خود چیز دیگری نشان دهد؛ «چیزی که جای چیز دیگری را میگیرد و بر آن دلالت میکند» چنانکه امیر مؤمنان(علیه السلام) میفرماید: «ما لله آیۀ أکبر منی؛ برای خدا آیه و نشانهای بزرگتر از من نیست.» یعنی با نگاه به حضرت و رفتار او میتوان به خدا رسید و خدا را در وجود حضرت یافت. بنابر برخی احادیث نیز فرمودهاند با افرادی دوست شوید که دیدن آنها شما را به یاد خدا اندازد. بنابر این روایات انسانهای مؤمن نماد و نشانة خدا هستند.
نماد را به نمادهای فردی و جمعی و طبیعی و قراردادی دستهبندی میکنند. نمادهای طبیعی مثل دود که نشان و علامت آتش است یا خاک مرطوب که نشان بارندگی است. نمادهای قراردادی توسط افراد وضع میشود، مثل چراغ سبز راهنمایی سر چهار راه که علامت حرکت است. نمادهای اجتماعی عموماً قراردادی هستند و اهمّیت نمادها در نمادهای جمعی است، نه در نمادهایی که به صورت فردی پدید میآید؛ زیرا افراد جامعه در آنها اشتراک دارند که این باعث انسجام و همبستگی افراد است و در حفظ جمع میکوشد.
جمکران نمادی دینی و مذهبی و مربوط به مذهب است و در پسِ خود، انسان را به معنویت و عالم ماوراء طبیعت ره مینماید؛ چون اسم مسجد آشکارا بر عبودیت در برابر خدا اشاره دارد. از سویی، نام آن مکان به نام صاحبالزمان است که افراد و زایران را به سمت و سوی حضرت متوجه میکند. لذا بسیاری از مشتاقان به عشق حضرت عازم آن مکان مقدّس میشوند. آنچه در باب نماد بودن آن مکان مقدّس بدان میتوان اشاره کرد، غلبة جنبة نماد بودن آن بر جنبة حقیقت آن و واقعیتی است که در پسِ آن وجود دارد. آن مکان مقدّسی که نمادی مذهبی است، در پسِ خود، خدا و بندگی خدا و شناخت و معرفت حجّت خدا و نزدیکی به آن وجود مقدّس را نشان میدهد. به نظر میرسد اصل هدف از دستور آن حضرت برای تأسیس آن مکان نیز همین بوده، چنانکه حضرت به حسن بن مثله جمکرانی فرمودهاند:به مردم بگو تا به این مکان روی بیاورند و آن را عزیز و گرامی بدارند و در آن چهار رکعت نماز به جای آورند... هرکس این نماز را بخواند، مانند آن است که در کعبه نماز خوانده باشد.
علما و اندیشهورزان دینی نیز به این امر سفارش کردهاند؛ حضرت آیةالله مکارم شیرازی در مسجد مقدّس جمکران فرمودهاند:برادران، عزیزان، امشب (شب نیمه شعبان) که آمدهاید اینجا... با یک روحیه تازه برگردید، آدم نوی شوید، از جمیع گناهان توبه کنید، خودتان را به خدا برسانید و در سایة حضرت مهدی قرار بگیرید...
در مورد دیگری فرمودهاند:یکی از عزیزترین مکانهای عبادت نیز اینجا (مسجد مقدّس جمکران) میباشد.
آیةالله مصباح یزدی نیز در سخنرانی در جمع مشتاقان حضرت در آن مکان مقدّس فرمودهاند:سفارش من به شما جوانان و نوجوانان عزیز این است که... در کسب علوم و معارف اهلبیت(علیهماالسلام) کوتاهی نکنید، بلکه بکوشید همواره ایمانتان را تقویت کنید و دلهایتان را همیشه نورانی و از آلودگیهای گناه پاک نگهدارید.
این نماد دینی کارکردهای مثبت اجتماعی هم دارد، مثل گردهمآیی مؤمنان در مکانی پیرامون یک محور و ایجاد مشارکت پیاپی میان آنان که این هم نکته مثبت و خوبی است، اما اگر فقط به حیثیت نماد بودن آن پرداخته شود و یا توجّه بیشتری به آن شود، آسیب خواهد بود، یعنی دال بر مدلول اولویت پیدا کند. به بیان دیگر، توجّه افراطی یا محض به نماد آن است که معنا و حقیقت پنهان یا کمرنگ گردد و بازار ظاهر رونق بیشتری بگیرد.
نمونههایی از نمادگرایی افراطی در امر مهدویت:
یکم. اصل شدن حضور در جمکران به طوری که برخی از زایران فقط آمدن به آن مسجد مقدّس برایشان موضوعیت دارد، بدون اینکه توجّه داشته باشند این مکان میتواند و باید زمینة رسیدن به رشد فکری و معنوی و رفتاری باشد، دلیل بر اینکه برای برخی خود آمدن موضوعیت پیدا کرده، آن است که تغییری در رفتار آن دسته از زایران ایجاد نمیشود و حتی برخی در همان مکان اعمالی انجام میدهند که قطعاً در تعارض با آن چیزی است که آن مکان، نماد و نشاندهندة آن است، یعنی عبودیت و بندگی و نزدیکی به حجّت خدا.
دوم. اگر مسجد مقدّس جمکران نمادی است از معنویت و بندگی و حضرت صاحبالامر(عجل الله تعالی فرجه لشریف)، پس در همة لحظههای زمانی نمایانکنندة این مطلب میتواند باشد، نه فقط در شب چهارشنبه و به نظر میرسد اینکه تنها در آن شب سیل عظیمی از زایران به آن مکان تشریف میآورند، گرچه بسیار بجا و نیکوست، چندان وجه علمی و دینی ندارد. تنها مستند آن دستور امام به حسن مثله جمکرانی است، مبنی بر ذبح گوسفند و توزیع گوشت آن در روز چهارشنبه میان زایران. لذا برخی چنین برداشت کردهاند که شب چهارشنبه در نظر حضرت بوده است. به غیر از این برداشت سلیقهای، مدرک معتبری دربارة تأکید حضور در شب چهارشنبه یافت نشده، حتی در سیرة برخی بزرگان هم که به مشرّف شدن به آن مکان عرشی مقیّد بودهاند نیز این مطلب شهرتی ندارد که مثلاً فلان عالم فقط در شبهای چهارشنبه در مسجد حضور مییافته است.
سوم. بعد از توجّه به نماد دیگر احساس وظیفهای در وجود خود نبیند و همین را برای خود غنیمت شمارد و به همان راضی باشد و احساس کند وظیفة خود را با آمدن به مسجد و دیدن آن مکان انجام داده است و حتی گاهی آنقدر جذب آن نماد شود که از محتوا و آنچه این نماد بیانکنندة آن است، غافل گردد.
نمونههای بارز دیگر از توجّه افراطی به نمادها در مهدویتگرایی جشنهای نیمه شعبان است که بسیاری از مشتاقان جوان مهدیباور، مدّتها پیش از نیمة شعبان برای تزیین و چراغانی محل و کوچه و خیابان خود میکوشند و به همین نکته بسنده میکنند و یا دستکم آنطور که انتظار میرود به ماورای آن نمادها توجّه چندانی نمیکنند. جای تأسف دارد که در برخی موارد حتی در قالب همین نمادها، به اموری پرداخته میشود که هیچ سنخیتی با صاحب نماد ندارد، مثل پخش ترانهها و یا اختلاطهای زن و مرد و نگاههای مسموم.
نتیجه اینکه جمکران و جشنهای نیمة شعبان، به منزلة نمادی برای حضرت باید به گونهای باشد که در قالب توجّه به آن، با فرهنگ مهدویت بتوان آشنا شد و آن را در وجود خود و جامعه بتوان نهادینه نمود.
اما برخی از سیاستهای فرهنگی مسجد جمکران نیز طوری است که به نظر میرسد به جنبة حقیقی و مدلول آن کمتر توجّه شده، یا دستکم آنطور که شاید بدان توجّه نشده است که در ادامه، برای نمونه به چند مورد از آنها اشاره میشود:
چهارم. گاهی اوقات غلبة زیباسازی به گونهای است که افراد از ورای نماد غافل میشوند، چنانکه برخی تلاشهای فرهنگی هم توان هدایتگری خود به سمت ماورای نماد را از دست میدهند. برای نمونه چند مورد بیان میشود:
ـ روشن کردن اطراف محراب مسجد مقدّس با چراغهای سبز؛
ـ زینت کردن اطراف چاه عریضه با چراغهای سبز و تابلوهای سبزنما مزین کردن، حتی محفظه آهنی که روی چاه نصب شده نیز رنگ سبز دارد؛
ـ اختصاص یک یا دو کیوسک (که آنها نیز با رنگ سبز تزیین شده و در شبها لامپ مهتابی سبز در بیرون آن روشن است) مخصوص فروش برگههای عریضه؛
پنجم. اموری برای جذب هدایا بر راهنماییهای دینی غلبه دارد:
ـ وجود دو مکان ثابت مکعب شکل با دو گنبد فیروزهای در بدو ورود به مسجد برای اخذ هدایای مردم که یکی از آنها در طول ایام هفته باز است و اطراف آن نیز از بیرون با لامپ سبز زینت شده است؛
ـ وجود چند کیوسک مخصوص جذب هدایا با ظاهری زیبا و امکانات مناسب و رنگ سبز در مقایسه با کیوسکهای پاسخ به سؤالات شرعی و دینی و شبهات اعتقادی که تنها چند مورد و با رنگ قهوهای سوخته است؛
ـ وجود دو صندوق شیشهای که داخل آنها مهتابی سبز رنگ روشن است، در اطراف محراب مقدّس برای هدایای مردم و جالب است که در پایین همان صندوقها با پارچه مخملی سبز رنگ این آیه شریفه نوشته شده: و من یعمّر مساجدالله و ذیل آن نوشته: «خداوند کریم هدایای شما مؤمنین را به مسجد مقدّس جمکران قبول نماید.»
گفتنی است، تعداد کیوسکهای جذب هدایا هجده عدد، تعداد صندوقهای ثابت که در سطح حیاط مسجد نصب شده است آن هم با رنگی سبز و نصب پوستر صاحبالزمان روی آن 33 صندوق است. شبهای چهارشنبه تعداد زیادی صندوق سیّار نیز در گوشه و کنار برای جذب هدایا گذاشته میشود، به ویژه ورودیهای مسجد. اما تعداد کیوسکهای پاسخگویی به سؤالات شرعی و اعتقادی در مجموع پنج عدد است. گذشته از اینکه مکان نصب کیوسکهای جذب هدایا بیشتر در مکانهای حسّاس و پر تردّد مثل ورودی چاه عریضه و مسجد مقدّس است، ولی مکان نصب کیوسکهای پاسخ به سؤالات بیشتر مکانهایی خلوتتر است. البته شاید از آن رو باشد که سؤالکننده راحتتر سؤالش را بتواند مطرح نماید که پذیرفتنی است، ولی سؤالکننده در بیرون کیوسک نباید بایستد و باید مکان مناسبی در داخل کیوسک برای او فراهم باشد تا راحتتر و بدون دغدغه بتواند بپرسد.
ـ برای جذب هدایا به ویژه چند کیوسک و صندوق به طور شبانهروزی آماده دریافت هستند، اما در مورد پاسخگویی به سؤالات، بیشتر در شبهای چهارشنبه فعّال است.
از عوارض توجّه افراطی به نمادها، غفلت از امور اصلی و مهم میتواند باشد که به نمونههایی اشاره میشود:
1. در سراسر فضای مسجد و حیاط چند تابلوی تبلیغاتی با کیفیت پایین و غیرجذاب نصب شده که بنابر بررسی معلوم شد توجّه زایران به آنها بسیار محدود است. البته مطالب خوبی داخل آنها نصب شده بود، ولی از جهت قالب چندان جذّاب نبود؛ هم از جهت نوع کاغذ و طرّاحی و هم از جهت سبک نگارش. برای نمونه، بر یکی از تابلوها چنین اطلاعرسانی کردهاند: عکس حضرت امام و مقام معظم رهبری و اطلاعیهای دربارة جذب سرباز وظیفه برای خدمت در مسجد جمکران، اعلام برنامة هفتگی مسجد، مسئلة شرعی (حکم سقط جنین از منظر مراجع تقلید) و یک روایت اخلاقی و اعمال مسجد مقدّس.
- در سراسر مسجد چند پارچه نصب شده که زایران را به رعایت برخی امور اخلاقی دعوت میکند:
ـ حجاب پاسداری از خون شهیدان است؛
ـ برادر نگاهت را و خواهر حجابت را به خاطر امام زمان حفظ کن؛
ـ خواهرم حفظ حجاب خواست امام زمان است؛
ـ چادر حجاب فاطمی است.
جالب است که از نوع پیامهای این نوشتهها میتوان پی برد که مسئولان خدوم و زحمتکش فرهنگی آن مکان شریف نیز متوجه شدهاند که برخی زایران ناهنجاریهایی مرتکب میشوند، ولی کیفیت آن پارچهها بسیار ناشایست بود، چنانکه برخی از آنها رنگ و رو رفته و بسیار نازیبا مینمود، به ویژه پارچهای که زیر درختان در اطراف چاه عریضه نصب شده که آغشته به فضولات پرندگان به چشم میآمد.
ـ تعداد افراد فعّال در واحد فرهنگی مسجد، به گفتة مسئول واحد فرهنگی چهار نفر کادر ثابت است. البته در شبهای چهارشنبه حدود 25 نفر طلبه و روحانی برای پاسخگویی به سؤالات در مسجد به صورت افتخاری حضور پیدا کنند.
ـ بودجهای که به امور فرهنگی اختصاص مییابد، به گفتة مسئول آن، در هر ماه به سه میلیون تومان هم نمیرسد که این مبلغ باید برای هزینة سخنران، مدّاح، نیروهای ثابت و غیرثابت، فعالیتهای فرهنگی دیگر و... بشود.
پیآمدهای منفی توجّه افراطی به نمادها برای مهدیباوران نیز امور ذیل میتواند باشد:
ـ عدم تحرّک و پویایی درونی و روحی در عین فعالیتهای جسمانی فردی و اجتماعی به طوری که رعایت حقوق یکدیگر در آن تجمّعات گاهی اوقات کمرنگ میشود و اینگونه نیست که هر هفته از هفتة قبل، رشد مثبتی در جهت کیفی داشته باشد.
ـ گرایش به موعود و حضرت حجّت(عجل الله تعالی فرجه لشریف) در سطح و عدم تعمّق در حقیقت انتظار و وظایف عصر غیبت، به ویژه مثل عکس یادگاری گرفتن و فیلمبرداری از گنبد مسجد، محراب مسجد و دیگر مکانها که به صورت امری رایج و عمومی در آمده، یا بسنده کردن به خرید سوغاتی (عطر جمکران) که خود امر پسندیدهای است، آسیب به شمار میرود.
ـ انجام و شیوع برخی اعمال و حرکات جمعی که با آنچه نماد آن را بیان میکند، هیچ سنخیتی ندارد، یا حداقل سنخیت را داراست، مثل انجام برخی امور ناهنجار اخلاقی از قبیل عدم رعایت پوشش اسلامی، ایجاد مزاحمت برای یکدیگر، عدم نگاه داشتن چشم و...
- 2. ابزارانگاری مهدویتگرایی
دومین آسیب در حیطة رفتارهای مهدیباوران که کمی رواج یافته، استفادة ابزاری از نام و یاد حضرت برای منافع دنیوی است. بهرهمندی از نام و یاد حضرت تنها برای تأمین منابع روحی و روانی و نه دنیوی خود نوعی آسیب است، مثل آمدن برخی زایران که تنها برای آرامش روح و روان خود و نجات از سرخوردگی به آن مکان شریف میآیند. برخی از مهدیباوران عزیز چهل صباح دعای عهد را تلاوت میکنند و آنگاه آن را رها میکنند؛ چون برای دیدن حضرت در دنیا و یا رجعت. خواندن این را مطلوب شنیدهاند. آیةالله مصباح در این زمینه میفرمایند:هر عاشقی به طور طبیعی دوست دارد با معشوق خویش ارتباطی برقرار کند... و از دیدار و همنشینی با او لذت ببرد، در چنین عشقی خودخواهی وجود دارد، اما عاشق پاکباخته، در اندیشة التذاذ خودش هم نیست... دیگر در این اندیشه نیست که از او چیزی دریافت کند و بهرهای ببرد.
به بیان دیگر، اینکه فقط حسّ نیازمندی انسان را سوی مهدی(عجل الله تعالی فرجه لشریف) بکشاند، خود نوعی آسیب است، مثل نیازهای جسمی و نیاز به آرامش، چنانکه اگر آن مشکل را نمیداشت یا از طریق دیگر حلشدنی بود، شاید سراغ حضرت نمیرفت.
نمونههایی از این آسیب در رسیدن به مقاصد دنیوی و فردی چنین است:
یکم. چاپ و نشر کتب و مقالات و مجلات پیرامون حضرت با محتوای ضعیف جهت کسب درآمد یا کسب موقعیت که متأسفانه برخی از کتابهای که پیرامون حضرت نوشته یا مقالاتی که چاپ میشود، چندان بار معرفتی ندارد و از نظر محتوایی بسیار ضعیف است.
دوم. گاه مشاهده شده که برخی مقالات که برای همایشی پیرامون حضرت ارسال شده، فتوکپی مقالهای بوده که پیشتر در نشریهای دیگر چاپ شده بوده و کسی آن را به نام خود آن هم بدون هیچ تغییری برای همایش فرستاده است.
سوم. گاه رانندگان محترمی که در مسیر قم ـ جمکران مسافرکشی میکنند و مسافران را به آن مکان مقدّس میرسانند، از زایران مبلغ ناعادلانهای حتی بیشتر از کرایهای که تصویب شده دریافت میکنند. این مشکل برای زایران غریب و در روزهایی مثل شبهای چهارشنبه و ایام نیمهشعبان، بیشتر نمایان است، چنانکه در شب نیمهشعبان امسال (1386شمسی) موتورسیکلتهای مسافربر از هر مسافر از فلکه 72 تن (ورودی قم از سمت تهران تا جمکران) مبلغ سه هزار تومان میگرفتند. ناگفته نماند تازگی خودروهای مسافرکش مسیر قم ـ جمکران در شبهای چهارشنبه کمی سازماندهی شدهاند و نظم نسبی حاکم شده است.
چهارم. مغازهها و بازار اطراف مسجد مقدّس جمکران بیشترین آسیبها و ناهنجاریهای مورد نظر (و سایر ناهنجاریهای اخلاقی) را میپذیرند که پیش از پرداختن به آن ذکر دو مقدّمه لازم است:
مقدّمة نخست: بازارچهای در ضلع شرقی مسجد مقدّس جمکران واقع شده است که از اینرو، ورودیهای پنج و شش، از شلوغترین ورودیها به مسجد در شبهای چهارشنبه شده؛ چرا که پارکینگ وسایل نقلیه کاروانهایی که از شهرستانها میآیند، در پشت بازارچه است، به طوری که تقریباً بسیاری از زایران از کنار یا داخل بازارچه باید بگذرند تا وارد فضای مسجد مقدّس جمکران بشوند.
مقدّمة دوم: نام بازارچه «مجموعة خدماتی ـ رفاهی پانزده شعبان» است. بسیاری از مغازهها را به کلمههای مذهبی نام گذارندهاند که به چند مورد اشاره میشود:ساندویچ مهدی، سوپر مارکت فدک، سوهان میلاد نور، محصولات فرهنگی فدک، محصولات فرهنگی یاس کبود، عطر جمکران، ساندویچ ولیعصر، فروشگاه صالح، فروشگاه ملیکا، آدینه، ساندویچ موعود، محصولات فرهنگی خورشید آل یاسین، سوهان سیدحسینی، سوهان میلاد، خرازی مهدی، فروشگاه ولیعصر، بوستان فرهنگی قائم، گل مریم، سالن غذاخوری نرگس.
به نظر میرسد انتخاب نام مغازهها به اختیار خود صاحب مغازهها بوده، یعنی مسئولان اجباری برای نامهای مذهبی نداشتهاند؛ چون برخی مغازهها نامهای معمولی و غیرمذهبی انتخاب کردهاند.
اما آسیبهای این بخش:
یکم. گرانی قیمت کالاها و خوراکیها در مغازههایی که به نام حضرت مزّین است. در واقع گویی از نام حضرت برای جذب مشتری و نفع مادّی بهرهبرداری میشود.
دوم. فروش کالاها و محصولاتی که هیچ تناسب و سنخیتی با آن مکان مقدّس ندارد، آن هم در مغازههایی که نام مذهبی و حتی مرتبط با حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه لشریف) را انتخاب کردهاند و در بیشتر موارد نوارهای مداحی مربوط به حضرت در آنها پخش میشود، ولی به نام حضرت در پی فروش کالاهایی هستند که مشتریهایی خاص دارد (بیشتر دختران و پسران جوان) و از این طریق در پی کسب درآمد هستند؛ چون سلیقه و تقاضای مشتری برایشان مهم است. لذا بر همان اساس جنس میآورند و نام حضرت را بر مغازه میگذارند، تا جنبة تقدّسی آن هم حفظ شود و از جهت دیداری زایر را به خود بکشد و با پخش نوار هم از جهت شنیداری زایران را جذب کنند. نمونههایی از کالاهای که در بیشتر مغازهها به جز مغازههای کتاب فروشی (دو مغازه) و مغازههای خوراکی به فروش میرود:
ـ انواع و اقسام عروسکها در اندازههای مختلف و با رنگهای متنوّع از عروسک دارا و سارا تا عروسک باربی و حتی عروسکهایی که تمام اندام آنها نمایان است؛
ـ مجسّمههای متعدّد از انسان و حیوانات مختلف به ویژه مجسّمههای عروس و داماد با وضعی بسیار زننده؛
ـ آلات و ابزار موسیقی البته از نوع اسباببازی آن در پشت ویترین بسیاری از مغازهها که برای فروش به اندازه کافی داشتند؛
ـ فروش انواع و اقسام نوارهای موسیقی محلی و غیره و آلبومهای متعدّد خوانندگان مختلف؛
ـ فروش اسباب و وسایل سرکاری که برخی بسیار زننده است، مانند چای بادآور، اسپری بدبو، بادکنک بیادب، چسب بدبو و... ؛
ـ فروش لوازم آرایشی برای خانمها.
گفتنی است که معمولاً در کنار مکانهای زیارتی که زایران و مشتاقان فراوانی دارد، بازار خرید و فروش و تهیه سوغاتی نیز گرم بوده است، به ویژه که در آموزههای دین هم تهیه سوغاتی به زایر سفارش شده است، ولی در هر حال ایجاد سنخیت بین مکان مذهبی (چنانکه در نام مغازهها نمایان بود و حتی برخی بر روی شیشة مغازهها جملاتی نوشته بودند که یاد حضرت را زنده میکرد، مثل بر جمال مهدی صلوات، اللّهم عجّل لولیّک الفرج و... یا تصاویری که از گنبد مسجد جمکران بر روی برخی مغازهها نصب بود و...) و کالاهای اقتصادی که در آن مکان به فروش میرسد نیز ضروری است.
- 3. قشریگری
گردهمآیی تعدادی انسان همفکر و همعقیده پیرامون یک محور به ویژه در یک شب خاص و ساعات محدود فرصت بسیار مناسبی برای بهرهبرداری مفید و حداکثری هم برای زایران و هم برای مسئولان آن مسجد محترم است. جامعهشناسان این فرصتهای عظیم را زمینهای برای کسب سرمایه اجتماعی (Social capital) میدانند. سرمایة اجتماعی همردیف و بلکه بالاتر از سرمایة اقتصادی و انسانی است؛ چون هرچه سرمایه اجتماعی بیشتر و باکیفیتتر باشد، از دیگر سرمایهها نیز بهتر میتوان بهره برد. در تعریف سرمایة اجتماعی گفته شده که ویژگیهایی از یک جامعه یا گروه اجتماعی است که ظرفیت سازماندهی جمعی و داوطلبانه برای حلّ مشکلات متقابل یا مسائل عمومی را افزایش میدهد، مثل رابطة متقابل داشتن، رفتار غیر خودخواهانه داشتن و... .
از جمله ویژگیهای که اگر در یک گروه یا جامعه باشد، جزء سرمایههای اجتماعی آن مجموعه به حساب میآید، موارد ذیل را میتوان نام برد: جهانبینی واحد، ارزشهای مشترک، هنجارهای یکدست، روحیة عدالتخواهی، اعتماد میان افراد، تعاون، همدلی و... .
بنابراین، گردهمآیی مشتاقان حضرت در مسجد مقدّس جمکران خصوصاً در سهشنبه شب که خیل عظیمی از مشتاقان حضور پیدا میکنند، بستر و زمینهای مناسب برای تقویت سرمایه اجتماعی میتواند باشد که توانایی و ظرفیتهایی فراوانی برای اصلاح و حلّ بسیاری از مشکلات جامعه را دارد، مثل تقویت فرهنگ دینی، گسترش ارزشها و هنجارهای و در مجموع بالا بردن کیفیت و کمّیت سرمایههای اجتماعی. برای نمونه، از مشکلات فعلی جامعه ما فرهنگ فردگرایی افراطی در برابر گرایش به جمع و حس تعاون و همیاری است که دین به آن بسیار سفارش کرده و از خودمحوری و خودبینی مذّمت نموده است. خودبینی و لذّتجویی و رعایت نکردن حقوق دیگران، ناپسند است، اما بر ایثار و خدمت به دیگران بسیار سفارش شده است. میتوان چنین روحیات مثبت و دینی را در این اجتماع عظیم میتوان ترویج کرد، یعنی مسئولان محترم فرهنگی مسجد جمکران چنان برنامهریزی میتوانند کنند که عاشقان حضرت به چنین ویژگیهای اخلاقی آراسته شوند که حضرت بقیۀالله(عجل الله تعالی فرجه لشریف) هم بسیار به آنها توجّه دارد و از ویژگیهای رفتاری آن حضرت به شمار میروند و از طرفی از وظایف منتظران نیز شمرده شده است. از سویی، خود زایران نیز با بهرهگیری صحیح و تعمّق در معارف مهدوی خود را به ویژگیهای منتظر واقعی باید آراسته نمایند و جامعة منتظر را پدید آورند. اما باید اعتراف کرد از این سرمایة عظیم و پر برکت چنانکه باید استفاده نمیشود.
برای نمونه به چند مورد اشاره میشود:
ـ برخی از زایران بیشتر در پی حلّ مشکلات مالی، جسمی و زندگی شخصی خود هستند (فردگرایی) و از حضرت خواهان رفع آن هستند. این نکته در پرسشهایی که از افراد شد، کاملاً نمایان بود، چنانکه بیشتر افرادی که عریضه مینوشتند و در چاه مخصوص میانداختند، رفع نیازهای معمولی زندگی را خواهان بودند؛
ـ گرایش شدید و زیاد زایران به سمت چاه عریضه خود دلیل دیگری بر استفاده نکردن مناسب و پربرکت از این مکان شریف است، چنانکه بنابر بررسی حضوری و همراه با مشاهده، در شب چهارشنبه بین ساعت هشت تا ده (اوج شلوغی مسجد و برنامههای فرهنگی) در هر دقیقه حدود بیست نفر فقط از آقایان (شواهد نشان میدهد گرایش خانمها بیشتر بوده و مسئول فروش عریضه نیز تأکید کرد) وارد محوطه میشدند و به طور متوسط ده دقیقه وقت میگذاشتند (از تهیه برگ مخصوص عریضه گرفته تا نوشتن و انداختن و بوسیدن در چاه و احیاناً تصویری از آن مکان برداشتن).
همچنین بنابر گفتة مسئول فروش برگ عریضه، به طور متوسّط هر شب چهارشنبه بین شش الی هفت هزار برگ عریضه فروخته میشود و جالب اینکه اوج فعالیت فرهنگی مسجد در همان ساعات بین هشت تا ده شب است، از سخنرانی تا دعای توسّل و مداحی. اگر فرض را بر شش هزار نفر قرار دهیم و هر فرد ده دقیقه وقت صرف کند، مجموعاً شصت هزار دقیقه برای کارهای فردی صرف شده است و... ؛
ـ از موارد دیگر بهرهبرداری نکردن مفید در آن مکان شریف، وجود صفهای طولانی برای دریافت غذای متبرّک در جلوی مهدیه فدک (خارج از فضای عمومی مسجد به طوری که صدای بلندگوها هم نمیآید) است، چنانکه به گفتة یکی از مسئولان تهیه و توزیع آبگوشت نذری به طور متوسط در هر شب چهارشنبه 20 الی 22 هزار نفر را سرویس میدهند و آنچه از بررسیها به دست آمد، هر زایر حداقل نیم ساعت در صف غذا معطل میشود، علاوه بر اینکه چندین مکان در داخل حیاط مسجد آبجوش و چای میدهند که عدهای هم آنجا صف میکشند. علاوه بر همة اینها زایران وقت زیادی برای تهیه عکس و فیلمبرداری از خود و خانواده میکنند که اگر به طور متوسط هر زایر فقط پنج دقیقه وقت برای اینکار بگذارد و ما فرض بر آن بگذاریم که در هر شب چهارشنبه پنجاه هزار نفر زایر در مسجد حضور داشته باشند، چیزی برابر با 250 هزار دقیقه (بیشتر از چهار هزار ساعت) وقت تلف میشود. علاوه بر همه اینها، فرصتهای بسیاری است که تعداد زیادی از زایران به ویژه جوانترها در بازارچه همجوار مسجد، برای تهیة سوغاتی میگذرانند.
ـ سطحینگری و قشریگری به جای تعمّق و دقّتهای علمی حتی در کتب منتشر شده پیرامون حضرت نیز زیاد به چشم میخورد. آیةالله استادی در این زمینه میفرمایند:ذکر روایات غیر صحیح و متشابه در امر مهدویت به جای ذکر فقط روایات موثق و قابل اعتماد و محکم... اگر گرایش به مهدی جزء اعتقادات مردم میباشد، چطور میتواند به روایاتی ضعیف استناد کرد؟ چرا دقت نکنیم... باید دید روایت مستند است و موثّق، بعد با اصول کلّی دین سازگار است، آن وقت نقل کرد.
از جمله انتشارات فعّال در امر چاپ کتب پیرامون حضرت، واحد انتشارات مسجد مقدّس جمکران است که تلاشهای وسیعی در این زمینه انجام میدهد، ولی به نظر میآید سیاست حاکم بر آن مجموعه، همین سطحینگری در چاپ کتب است، چنانکه کمتر کتاب علمی و عمیق در امر مهدویت توسط آن مرکز به چاپ میرسد و حتی در یک مورد کتابی توسط آن انتشارات چاپ شده که به نظر برخی محققان و اندیشهورزان ضرر آن بیشتر از نفعش است، یا اینکه ضرورتی در چاپ آن دیده نمیشود؛ چون کتب مفیدتری در همان زمینه وجود دارد. این کتاب ترجمة مرحوم آقای محمد حسن ارومیهای (مرحوم آقای علی دوانی، ارومیهای را صحیح میدانند) تحت عنوان «مهدی موعود» بر جلد سیزدهم بحارالانوار. در مقدّمه بر این کتاب، آن را ترجمة نفیسی از سیزدهمین جلد بحارالانوار دانستهاند که یکی از عالمان سرشناس قرن سیزده نوشته و بالاتر اینکه در مقدّمه ادعا شده که ترجمة این کتاب کوشیده ضعفهای ترجمههای دیگر را جبران نماید. ترجمة آقای ارومهای، برای نخستین بار در عهد قاجار چاپ شده و تا به حال هشت بار توسّط انتشارات مسجد مقدّس جمکران نیز به چاپ شده است.
محقق و تاریخپروژه معاصر مرحوم آقای علی دوانی در مقدّمهای بر ابتدای کتاب «مهدی موعود» که البته به امر آیةالله بروجردی به ترجمة جلد سیزدهم بحارالانوار پرداخته، چنین آورده:... مرحوم محمد حسین سیستانی ... وصیت کرده بود... یکی از نویسندگان روحانی جلد سیزده بحارالانوار را که دربارة امام زمان است، به سبک نگارش روز ترجمه کند و با مقدّمة مفصل و توضیحات لازم منتشر سازد و از این راه دستبرد فرقة ضالّه بهایی به آن کتاب را برملا سازد و جلو تبلیغات سوء آنان را با نشان دادن ترجمة آن توسط ملاحسن ارومی [همان مهدی موعود دو جلدی که انتشارات مسجد مقدّس جمکران تا به حال هشت بار چاپ نموده است] به راه انداخته بودند را بگیرد... ملاحسن ارومی جلد سیزده بحارالانوار را در یکصد سال قبل... ترجمه نموده... این ترجمه خشک و خالی از تذکّرات لازم... دستآویز خوبی برای فرقة ضالّة بهایی، ایادی استعمار پیر انگلیس... ببینید این کتاب جلد سیزده بحارالانوار علاّمة مجلسی است که ملاّحسن ارومی از علمای مسلمین آن را ترجمه کرده است و از طرفی توسّط کتاب فروشی اسلامیه قم منتشر شده است. پس کتاب مال بهاییها نیست و حالا ببینید در اینجا و آنجای کتاب چه چیزهایی از آیات و روایات دربارة عقاید ما بهاییهاست. سپس مواردی از آن را که قبلاً آماده ساخته بودند، به اغنام الله و مسلمانان بیاطلاع از واقع مسئله امام زمان، نشان میدادند و از این راه با تردستی و شیطنت اذهان خالی آنها را از این تلقینات سوء پر میکردند و باعث انحراف و جذب آنها به مسلک خرافی و استعماری بهایی میشدند.
به گفتة مرحوم دوانی، آیةالله بروجردی به ایشان فرمودهاند که چون مرحوم محمدحسین سیستانی ثلث اموال خود را وصیت کرده که جلد سیزده بحار ترجمه شود، شما اینکار را انجام دهید و جلوی سوء استفاده بهائیت را از آن بگیرد و هرجا آنان به نفع خود بهرهبرداری نمودهاند، نقد کنید و در پاورقی توضیح دهید.
شما [علی دوانی] کتب فرقه ضالّه را مطالعه کنید و هرجا آنها نوشتهاند: مجلسی در سیزده بحار میگوید و با لطایفالحیل و شیطنت آن مورد را با مقاصد سوء و شیطانی خود تطبیق کردهاند... شما در مقدّمه یا در پاورقی توضیح دهید که مطلب چنین نیست و حدیث به این دلیل و آن دلیل ضعیف یا مجهول است، یا چیزی از آن انداختهاند یا به آن اضافه کردهاند یا ترجمة سابق گنگ و نامفهوم است...
چرا واحد انتشارات مسجد مقدّس جمکران با اینکه هنوز فرقة ضالّة بهائیت فعال است، بر چاپ آن کتاب اصرار دارد، آن هم بدون هیچ توضیح و رفع ابهامی از آن کتاب، در حالی که برخلاف ترجمة مرحوم آقای دوانی که هم دقّتهای لازم را داشته و هم جلوی سوء استفاده را گرفته و مدّت یکسال و نیم برای ترجمة آن وقت گذاشته و به تأیید آیةالله بروجردی نیز رسیده، ترجمه آن نامفهوم است.
ترجمة آقای ارومهای علاوه بر اینکه ناروان و پیچیده است، زمینه سوء استفاده بهائیها را میتواند فراهم کند. از طرفی، خود مرحوم ارومهای نیز در مقدّمة ترجمة خود به ضعف و ناآمادگی خود برای ترجمه اشاره میکند (با دقّت در متن به غیر سلیس بودن آن میتوان پی برد). در مقدّمه همان کتاب که توسط مسجد مقدّس جمکران چاپ شده، آمده است:... با اینکه به سبب تلاطم امواج فتن و تهاجم امواج محن و ناسازگاری زمان نسبت به خود و یاران به پریشانی خاطر و تفرّق حواس و مشاعر ابتلا داشتم، خلعت عربیت را از بر و دوش عفرانی معانی آن خلع به لغت فارسی نقل نمودم... به طرزی که تطابق مضامین ترجمه را با اصل کتاب در جمیع ابواب مرعی و منظور داشتم، مگر در بعضی از مواضع مشکله و عبارات معظله...
نکتة دیگر اینکه آقای ارومهای محقّق مشهوری نبوده است، چنانکه مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی از او فقط به عنوان یکی از دانشمندان و ادیبان روزگار خویش نام میبرد، حال آنکه واحد تحقیقات مسجد مقدّس جمکران در مقدمه بر همان ترجمه او را از علمای بارز قرن سیزده معرّفی کرده است.
مطلب پایانی اینکه ترجمة آقای ارومهای یکبار پس از انقلاب توسّط انتشارات اسلامیه چاپ شد که با اعتراض برخی اندیشهورزان از چاپ مجدّد آن جلوگیری شد، ولی بار دیگر توسّط انتشارات مسجد مقدّس جمکران منتشر شد.
شهید مطهری، متفکّر و اندیشهورز معاصر، در زمینة چاپ و نشر کتب مذهبی و ضعفهای موجود آن میفرمایند:انتشارات مذهبی از نظر نظم وضع نامطلوبی دارد. بگذریم از آثار و نوشتههایی که اساساً مضر و مایه بیآبرویی است. آثار و نوشتههای مفید و سودمند ما نیز با برآورد قبلی و براساس محاسبه احتیاجات و درجهبندی ضرورتها بنا نشده است. هرکس به سلیقه خود آنچه را که مفید میداند مینویسد و منتشر میکند. چه مسائل ضروری و لازم که یک کتاب هم دربارهاش نوشته نشده است.
حضرت امام خمینی(رحمه الله علیه) بنیانگذار انقلاب که انقلاب ما را مقدمة ظهور میدانست، در زمینه چاپ و نشر کتب میفرماید:کتابهایی را که میخواهید منتشر کنید حتماً بدهید عدّهای از فضلا بخوانند و نظر بدهند و خودتان دقیقاً بررسی کنید... توجّه داشته باشید کتابها و چیزهای دیگری که از قم منتشر میشود، غیر از کتابهایی است که در سایر شهرها منتشر میشود. قم شهر علم و اسلام است، اگر خطایی از قم منتشر شود، در دنیا عَلَم میشود. این موضوع باید مورد توجّه باشد که از قم چیز خلافی منتشر نشود.
- 4. ارتباط گسسته و مقطعی
از جمله آسیبهای اجتماعی در گرایش به مهدی(عجل الله تعالی فرجه لشریف)، ایجاد رابطة موقّت و گسسته با حضرت است، اعمّ از ارتباط مقطعی در زمانی خاص مثل روز جمعه یا شب چهارشنبه یا روز و شب نیمةشعبان، یا ارتباط در مکانهای خاص مثل مسجد مقدّس جمکران، مهدیه، مسجد سهله، محل برگزاری دعای ندبه و...
بنابر روایات، این گرایش باید پیوسته باشد و در همة عرصههای زندگی حضور داشته باشد. لذا بنابر روایات «انتظروا الفرج مساءاً و صباحاً؛ هر صبح و شام منتظر فرج باشید» و روایاتی که به انتظار سفارش کردهاند، قید زمانی و مکانی ندارند، بلکه مطلق هستند و شامل تمام زمانها و مکانها میشوند. حضور در جمکران، مهدیه، دعای ندبه، خواندن دعای فرج و سلامتی حضرت و... از مصادیق انتظار است، نه تمام آن. همچنین سفارش بر پیگیری و خواندن برخی دعاها در عصر غیبت، مثل دعای «اللّهم عرّفنی نفسک...»، در رفتار برخی از منتظران و مهدیباوران، گرایش به مهدی(عجل الله تعالی فرجه لشریف) در همین تظاهرات بیرونی خلاصه شده، نه اینکه مهدیگرایی پیاپی در سطح رفتارهای آنان اعم از رفتارهای فردی و اجتماعی جاری و ساری باشد.
برای نمونه، بسیاری از مهدیباوران عزیز فقط در اینگونه زمانها و مکانها به یاد حضرت هستند و خود در پی کسب معارف و اندیشههای مهدوی نیستند. لذا یاد و نام حضرت در مکانها و زمانهای خاص بیشتر نمود دارد، ولی در سطح خانوادهها، مجالس فامیلی، محیط کار، مدرسه و... حتی یاد و نام معمولی مثل وجود تابلویی یادآور آن حضرت در خانه نصب شده باشد یا تصویری از مکانی منتسب به حضرت... ، کمتر نمایان است یا اصلاً بروزی ندارد. در رفتارها خصوصاً رفتارهای اجتماعی و برخورد با دیگران نیز باید گرایش به حضرت حجّت(عجل الله تعالی فرجه لشریف) نمایان باشد، به طوری که تفاوت واضح و آشکاری میان یک مهدیباور و غیر او در تمام حرکات و رفتارها، پوشش، کلام، نگاه... وجود داشته باشد، ولی متأسفانه اینگونه نیست؛ مهدویتگرایی به مکانها و زمانهای خاص منحصر شده و استمرار ندارد. لذا چه بسا زایری سهشنبه شب که به جمکران آید تا سهشنبه شب دیگر به زندگی خود مشغول باشد و زندگی و فعالیتی جدا از باور به مهدی و پسندیدة حضرت پی گیرد. در واقع، یاد و ذکر حضرت و بروز و ظهور باور به آن حضرت در رفتارها فقط در مکان و زمانی خاص، نوعی زندگی کردن سکولاری است.
باور به مهدی و عمق بخشی به آن، آنگونه باید باشد که افراد از همان ابتدای کودکی که اجتماعی (جامعهپذیر) میشوند، با این باور اجتماعی شوند و رشد نمایند؛ وقتی که یاد و نام حضرت به زمان و مکان خاصی منحصر نشود. این مورد حتی در برنامههای فرهنگی مسجد مقدّس جمکران نیز نمایان است، چنانکه جز سهشنبه شب و تا حدودی شب و روز جمعه، در دیگر ایام اگر فعالیتهای فرهنگی به جز فروش کتاب تعطیل نباشد، باید گفت بسیار ضعیف است، چنانکه حتی اگر زایری پرسشی پیرامون حضرت داشته باشد، کمتر به جواب موفّق میشود؛ چون کیوسکهای مربوط فعّال نیست. گفتنی است که در مدینة منوّره در مسجدالنبی گوشیهای تلفن در مکانهای فراوان نصب کردهاند و به طور شبانهروز آماده پاسخگویی به سؤالات شرعی و دینی زایران هستند، آن هم به گونة شایسته.
5 . روابط اجتماعی ناسالم مهدیباوران
رفع نیازهای یکدیگر از اهداف زندگی اجتماعی و برقراری روابط میان انسانهاست. برخی جامعهشناسان جامعه را چنین تعریف کردهاند: عدّهای از افراد که برای ارضای نیازهایشان با هم روابط اجتماعی دارند. رفع نیازهای فرزندان از مهمترین کارکردهای خانواده به شمار میرود که اجتماعی کوچک است. نیازهایی در همة انسانها وجود دارد، به طوری که به تنهایی آنها را نمیتوانند برآورده سازند. از طرفی هرچه بین عدهای وابستگی بیشتر و به تعبیری دیگر، روابط شدیدتر باشد، یعنی افراد احساس نزدیکی بیشتری به هم کنند، انتظار رفع نیازها نیز بیشتر میگردد، چنانکه برای نمونه، اعضای یک خانواده چون رابطة نزدیکتر و عمیقتری با یکدیگر دارند، در رفع نیازهای یکدیگر بیشتر کوشا هستند.
مذهب و آموزههای دینی از جمله عواملی است که روابط اجتماعی را فزونی میبخشد و به واسطة آن افراد احساس نزدیکی بیشتری به یکدیگر میکنند. از اینرو، دین اسلام، بحث حقوق متقابل برادران دینی را مطرح میکند و بسیار بر آن تأکید مینماید، چنانکه در روایتی وارد شده که شخصی خدمت حضرت صادق(علیه السلام)رسید و از او پیرامون حقوق برادران دینی پرسید که حضرت از پاسخ بدان طفره رفتند و وقتی پرسنده اصرار کرد، حضرت فرمودند: «میترسم بگویم و تو نتوانی انجام بدهی...» آنگاه نخستین و راحتترین حق را اینگونه مطرح میفرمایند: «هر آنچه بر خود میپسندی بر او هم بپسندی و هرچه بر خود نمیپسندی، بر او هم نپسندی.» در واقع، این روایت و امثال آن و سیرة عملی اهلبیت(علیهماالسلام) به این مطلب اشاره دارد که فزونی نزدیکی مؤمنان به هم، به دلیل اشتراک در آموزههای دینی و مذهبی بسیار عمیق و شدید است: «المسلم أخ المسلم» و پیرو آن، انتظار برای رفع نیازهای متقابل نیز شدید است.
بنابراین، مهدیباوران که در اعتقاد و باور به حضرت اشتراک دارند و در ابراز این علاقه به حضرت و نمود ظاهری آن نیز مشترک شدهاند (حضور در مسجد مقدّس جمکران)، باید برای رفع نیازهای یکدیگر بیشتر کوشا باشند که روایات نیز به این نکته اشاره میکند: «هرکس خوش دارد در شمار اصحاب قائم باشد، باید در عصر انتظار مظهر اخلاق نیک اسلامی باشد. » اما معالأسف روابط اجتماعی مهدیباوران که براساس اندیشة مهدوی باید نزدیک و صمیمی باشد، حتی در مسجد مقدّس جمکران آنگونه نیست که رفع نیازهای دیگران در اولویت باشد، یا حداقل حقوق همدیگر را خوب رعایت نمایند، بلکه روابط بیشتر براساس منافع شخصی مینمایند تا رفع نیازهای دیگران. برای نمونه، بسیاری از افراد با وسیله شخصی به جمکران میروند یا بر میگردند و بارها مشاهده شده که در هوای سرد یا گرم مسافرانی منتظر وسیله نقلیه هستند، ولی کسی آنها را سوار نمیکند، علیرغم اینکه امکان آن وجود دارد. حتی گاه مشاهده شده به یکدیگر اهانت میکنند و یا برخی خانمها یا آزار و اذیت روحی و روانی میبینند. همچنین از وسایل شخصی یا وسایل نقلیه سرقتهایی میشود. گرانی کالاهایی که به فروش میرود، نزاعهای لفظی میان برخی زایران آنهم به دلیل مسائلی چون محل نشستن، مکان پارک ماشین و... از دیگر موارد است
6 . تقدسزدایی
مسجد در فرهنگ اسلامی از تقدّس ویژهای دارد؛ «خیر البقاع المساجد» و لذا آداب و احکام ویژهای برای آن برمیشمرند، اعم از آداب ظاهری و بالاتر آداب روحی و معنوی. این باور در دیگر ادیان هم وجود دارد که برخی مکانها مقدّس هستند، مثل کنیسه و کلیسا. برخی از مساجد به دلیل ویژگی که دارند، از تقدّس ویژهای نیز برخوردارند، مثل مسجدالحرام و مسجدالنبی و از جمله مسجد مقدّس جمکران که در واقع به دستور مبارک حضرت حجّت(عجل الله تعالی فرجه لشریف) بنا شده است. لذا از هنگام تأسیس آن مسجد، علمای بزرگ رعایت ادب حضور در آن مکان مقدّس را نمودهاند و حتی در گفتار و نوشتار نیز بر این نکته توجّه داشتهاند. چنانکه این تقدّس دربارة برخی شهرها و ماههای سال، مثل رمضان، شعبان و یا مشهد و قم در گفتار و نوشتههای عالمان گذشته زیاد به چشم میخورد. چون این کار پسندیده، حرمت برخی زمانها و مکانها را یاد میآورد و باعث حفظ تقدّس آن موصوف نیز میگردد، چنانکه نسلهای جدید نیز با دیدهای از سر تقدّس به آن پدید مینگرند و احترام به آن مکانها و زمانها در وجودشان نهادینه میشود. البته در سایة حفظ تقدّس آنها از کارکردهای مثبت آن مکان و زمانها نیز بهرهمند خواهند شد، مثل ایجاد وحدت و همدلی، کسب دانش و معرفت، خدمترسانی به یکدیگر و... . اما به نظر میرسد برخی رفتارها و گفتارها به گونهای است که تقدّس آن مسجد با عظمت را زیر سؤال میبرد که به تبع آن کارکردهای اجتماعی و دینی آن نیز کمرنگ خواهد شد.
نمونههایی از رفتارهای تقدّسزدا در پی میآید:
یکم. استفادة افراطی از فضای مسجد برای محل تفریح و استراحت و تهیة غذا و صرف آن، به طوری که بارها مشاهده شده که بسیاری از کاروانها و خانوادهها حتی وسایل آشپزی را وارد مسجد میکنند و در آنجا غذا تهیه و سپس میل مینماید و حتی بارها مشاهده شده که در همین جمعهای خانوادگی قلیان نیز استعمال میکنند. البته شاید غذا پختن و صرف آن چندان به قداست آن مکان مقدّس لطمهای نزند، ولی شستن ظروف، ریختن آشغال در فضا، قلیان کشیدن، خوابیدن و... ممکن است فضا را عادی کنند. در روایتی از اینگونه مسائل در مساجد نهی شده است. رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) فرموده است:جنّبوا مساجدکم مجانینکم و رفع اصواتکم و شراءکم و بیعکم و الضالۀ... ؛ مساجد خود را از دیوانگان، صدای بلند، خرید و فروش... دور نگه دارند.
دوم. حضور در فضای مسجد با پوشش نامناسب، چنانکه برخی خانمها چندان رعایت پوشش خود را نمینمایند و همین زمینه رشد و فراگیر شدن این ناهنجاری در آن مکان میشود. براساس نظریه راجرز، فرآیند رشد و انتشار یک پدیده (بدحجابی) به این صورت است که ابتدا یک گروه اندک (عمدتاً از قشر بالا) پدیدهای (بدحجابی) را وارد جامعه میکنند و به دنبال آن اکثریت زود باور نیز آن پدیده را قبول و اجرا میکنند تا اینکه آن پدیده هرچند با ارزشهای جامعه همخوانی نداشته باشد، در گذر زمان فراگیر میشود و اگر نگوییم اکثر ولی بسیاری آن پدیده را قبول میکنند و در عمل جاری میسازند، مثل فضای برخی امامزادهها مانند امامزاده داوود در تهران و امامزاده هاشم در جاده هراز به ویژه آنها که در مکانی تفریحی و خوش آب و هوا واقع شده، جلوههای مذهبی و معنوی در آنها خیلی کمرنگ است، ولی مظاهر و زمینههای دنیاگرایی و فساد آشکار و فراوان مینماید (مشاهدات عینی).
سوم. اختلاطهای افراطی آقایان و خانمهای زایر، به طوری که تقریباً فقط در مسجد اصلی (زیر سقف) طرح تفکیک بین آقایان و خانمها ایجاد شده است. بارها مشاهده شده که از مسیر ورودی شماره دو تا مسجد مقدّس خانوادههای زیادی در مسیرهای تردد، دراز کشیده و خوابیدهاند (تابستان 1386)، چنانکه بسیاری از خانمها بدون روپوشی مناسب، در کنار مردان خانواده میخوابند و مردم دیگر از کنار آنان میگذرند. در واقع، این امر نشان میدهد که رعایت حریمها چندان جدّی گرفته نمیشود و از طرفی، مکانهای مناسب و کافی برای استراحت زایران در نظر گرفته نشده است.
چهارم. شاید بتوان گفت اوج اختلاطها در شبهای چهارشنبه هنگام ورود و خروج به فضای مسجد است که علیرغم تمهیدات مسئولان محترم و ویژهسازی برخی ورودیها برای آقایان و خانمها، متأسفانه در بسیاری از موارد، زایران این نکته را رعایت نمیکنند.
پنجم. در بازارچة پانزده شعبان که ذکرش به میان آمد، شدّت اختلاطها چنان نامناسب است که در برخی مسیرها گفتنی نیست.
ششم. استفاده از تلفن همراه در فضای اصلی مسجد، تهیه عکس و فیلمبرداری به صورت افراطی توسط دوربینهای دیجیتالی و تلفن همراه نیز از عوامل زدودن تقدّس از آن مکان شریف میتواند باشد، در حالیکه تابلوهای متعدّد توسط مسئولان محترم مسجد مبنی بر ممنوعیت تصویربرداری نصب شده، برخی از زایران محترم توجّهی به آن نمیکنند.
هفتم. جا گذاشتن آشغال در گوشه و کنار مسجد اصلی خصوصاً کنار ستونها و دیوارها مثل پوسته تخمه و پسته، ته سیگار، پوست شکلات، دستمال کاغذی و... که بارها مشاهده شده است.
هشتم. خوابیدن، بلند صحبت کردن و خندیدن، طرز نشستن برخی زایران محترم در داخل مسجد مثل دراز کردن پاها در جمع بقیه، به گونهای است که نوعی بیحرمتی به آن مکان شریف است و چنین تصوّر میشود که نتیجهاش زدودن تقدّس از آن مکان محترم است.
همه مواردی که گذشت، سبب خواهد شد که نسلهای آینده و کودکان که همراه والدین به آن مکان گرانقدر میآیند، کمکم دربارة آنجا احساس عادی کنند و تقدّس آن مکان در وجودشان نهادینه نشود و فقط حضور برایشان مهم باشد و پیرو آن، از آثار اجتماعی و دینی آن مکان مقدّس بیبهره بمانند.
شایسته است از مسئولان، کارمندان و خادمان افتخاری مسجد مقدّس جمکران به دلیل احترامگزاری به آن مکان شریف و فعالیتهای فرهنگی که در این زمینه انجام میدهند، مثل به کار بردن واژة «مقدّس» برای مسجد در تابلوها، عنوان کتب و انتشاراتی، در بیان مداحان و مجریان و... سپاسگزاری نمود. ناگفته نماند که هرچه تقدّس مکانی یا زمانی بیشتر باشد، انسانها رعایت برخی حریمها را بهتر میکنند و مرتکب بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی نمیشوند، مثل ماه مبارک رمضان که براساس گفتة مسئولان، آمار جرم و جنایت به طور محسوسی کاهش مییابد و لذا هرچه تقدّس مسجد جمکران بیشتر حفظ شود، رفتارهای نابهنجار کمتر تحقّق خواهد یافت، از طرفی میتواند کانونی برای آمادگی افراد جامعه برای ظهور و ساخته شدن منتظران ظهور باشد.
- 7. غلبة رویکرد عاطفی و ضعف رویکرد معرفتی
آموزة مهدویت میتواند به آرمانی بشری تبدیل شود در سطح بینالملل مطرح گردد، آنگاه بخش بزرگی از حیات فردی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی انسانها و جوامع را دربر گیرد و بسیاری از معضلات را مانع و دافع شود، به ویژه مسائل و ناهنجاریهای اجتماعی را.
آموزة مهدویت و باور به مهدی و منجی آخرالزمان، روح امید به آیندهای روشن را در انسانها و گروههای اجتماعی زنده میکند که پیرو آن تحرّک، پویایی، رشد جامعه، گروه، فرهنگ، اقتصاد، سیاست و... به دنبالش قطعی است. انسان ناامید سریع تسلیم حوادث میگردد و قدرت عوض کردن وضع موجود را ندارد و استعدادهای خود را ناچیز میگیرد و برای رفع ضعفها و جبران آنها نمیکوشد؛ چون امیدی به بهبودی ندارد. امید در تمام ابعاد زندگی اجتماعی نقش مهمی دارد و باور به مهدی پیامآور این امید است، اما این باور وقتی میتواند امید بخشد که به همة جنبههای آن توجّه شود و به بخشهای ویژهای از آن توجّه افراطی نشود که متأسفانه در رفتار برخی از مهدیباوران، توجّه افراطی به ابعاد عاطفی و احساسی مهدیگرایی میشود. البته توجّه به ابعاد عاطفی لازم است، اما به شرطی که از ابعاد دیگر معرفتی و شناختی آن غفلت نشود.
برای نمونه، به برخی از موارد توجّه افراطی به جنبههای عاطفی و احساسی اشاره میشود:
یکم. تکبیرگوی محترم در شبهای چهارشنبه در هنگام اقامة نماز جماعت وقتی امام در رکعت دوم دست برای قنوت بلند میکند، میگوید: «اللهم کن لولیک الفرج» در نماز مغرب و «اللهم عجّل لولیک الفرج» در نماز عشاء (منحصر به یک شب چهارشنبه خاص نیست) در حالی که معمولاً «کذلک الله ربی» میگویند. ناگفته نماند که حالت و سبک گفتن نیز بسیار عاطفی و همراه با شور است؛
دوم. همان تکبیرگو پس از پایان نماز عشاء، ابتدا با حالتی حزین دعای «الهی عظم البلاء...» را میخواند و وقتی به «یا مولای یا صاحبالزمان» میرسد، با حالت گریه آن را تکرار و بعد از آن دعای سلامتی حضرت را «اللهم کن لولیک...» میخواند؛
سوم. مجری برنامه که قبل از سخنرانی نکاتی را یاد میآورد، بیشتر به گونة عاطفی به شرح حال برخی علما در آمدن به جمکران میپردازد؛
چهارم. فراوانی ذکر مصیبت در هنگام دعای توسّل چنانکه معمولاً در طول دعا دستکم پنج بار ذکر مصیبت طبیعی و قطعی است؛
پنجم. آراستن کیوسکها، اطراف چاه عریضه، صندوقهای جذب هدایا و... به رنگ سبز، خلاصه اینکه تلاش شده رنگ سبز نمود خاصی داشته باشد و احساسات را تحریک نماید؛
ششم. تهیه و توزیع نوار کاست و سیدیهای احساسی و عاطفی در واحد سمعی و بصری، چنانکه به گفتة مسئول محترم آن، همة نرمافزارهای تهیه شده توسّط آن واحد به شرح ذیل است: نجوای عارفان، فیض حضور، آرام جان، قرار سبز، نوای انتظار 1 و 2، شمس ولایت، تشنه لب، فرات، نینوا، بیقرار، زمزمههای فراق، ندبههای فراق، فریادرس، یادگار کربلا، کاروان کربلا، قلب صبور، بانوی بینشان(1)، فاطمیون، مسافر، گلچین سرداران، مناجات با امام زمان و شعرخوانی مرحوم آغاسی. تقریباً 22 مورد نرمافزار فوق، جنبة احساسی و عاطفی دارد و شامل مولودی، مداحی، مناجات با حضرت و... است. از طرفی، در فهرست کامل محصولات فرهنگی ـ رسانهای آن واحد برای فروش، 140 عنوان سیدی و نوار کاست موجود بود، اعم از آنچه خود آن واحد تهیه کرده یا مراکز دیگر که از آن تعداد فقط 37 مورد جنبة آموزشی و معرفتی داشت که عمدتاً سخنرانی بود؛
هفتم. در مراسم ویژة ایّام نیمةشعبان و جشنهای آن نیز امور احساسی و عاطفی غلبه دارد، چنانکه در شب نیمهشعبان سال گذشته (1385) و شب قبل و بعد آن، مسئولان فرهنگی مسجد در هر شب دوازده ساعت برنامه در نظر گرفته بودند که از آن میزان، جایگاه برنامههای عاطفی و احساسی تقریباً دو سوم بوده است، شامل مداحی، همخوانی، شعرخوانی، دعا و زیارت و اجرای برنامة مجری.
هشتم. واحد انتشارات مسجد مقدّس جمکران علیرغم تلاش گسترده برای چاپ کتب پیرامون حضرت در سطح وسیع و شمارگان زیاد و زحمات فراوانی که مسئولان دلسوز آن بر عهده نگرفتهاند، به چاپ کتابهای احساسی و عاطفهای گرایش دارند، چنانکه از مجموع 116 کتاب دربارة حضرت حجّت(عجل الله تعالی فرجه لشریف) که توسّط آن انتشاراتی محترم چاپ شده است (تا پایان سال 1385)، تعداد حدود 52 مورد تقریباً با گرایش عاطفی بالاست. برخی از عناوین کتب منتشر شده از این قرار است: مهربانتر از مادر، مسافر گمشده، عطر یاس، در آسمان عشق، تشرّفیافتگان (چهار دفتر)، بهتر از بهار، آن آشنا آمد، یار غایب از نظر (مجموعه اشعار)، نامههای جوانان به امام زمان، نامههای دختران به امام زمان، نامههای پسران به امام زمان، مهر بیکران، گردی از رهگذر دوست، انتظار بهار و باران، خوشههای طلایی (مجموعه اشعار)، داغ شقایق (مجموعه اشعار)، سرود سرخ انار، سقّا خود تشنه دیدار، عریضهنویسی، کرامات مهدی و...
نهم. گرایش زیاد زایران به عریضهنویسی، دریافت آبجوش و غذای نذری حضرت، بوسیدن زمین مسجد در بدو ورود، سلام دادن به ساحت مقدّس حضرت هنگام ورود و خروج، بوسیدن دیوارهای اطراف محراب که با رنگ سبز آراسته شده، بلند شدن به احترام حضرت و دست بر سرگذاشتن به هنگام شنیدن نام آن بزرگوار و... که به نوبه خود مطلوب و سفارش هم شده، در مقایسه با ضعف رفتارهایی چون همیاری، ایثار، اخلاق مهدیپسند، و ضعف شناخت و معرفت به حضرت، از موارد گرایش افراطی به احساسات و عواطف در باب مهدویت است. برخی افراد سودجو نیز از این گرایش افراطی عواطف و احساسات زایران بهره میگیرند. برای نمونه، در تاریخ پنجم تیرماه 1386، سهشنبه ساعت 10 ـ 11 پدر و پسری با پوشش کاملاً احساس برانگیز (عبا بر دوش و شال سبزی بر گردن (پدر) لباس سبز عربی با شال سیاه بر کمر پسر) در گوشهای از خیابان منتهی به مسجد با خواندن مصیبت حضرت ابوالفضل (تحریک شدید احساسات)، زایران را که بیشتر با پای برهنه در حال ورود به مسجد بودند (اوج و غلیان احساسات)، به کمک کردن به خود وا میداشتند. کلماتی که آن دو میگفتند، بسیار عاطفی و احساسی بود، مثل اباالفضل حاجت شما را بدهد، تو زایر هستی و اگر به من کمک کنی، دل مرا شاد کردهای، انشاءالله مرادت را بگیری و...
دهم. پخش نوارهای احساسی دربارة حضرت مهدی مثل نالة فراق و... در برخی مغازهها که محتوای داخل مغازه هیچ سنخیتی با مسجد مقدّس جمکران و مسئله مهدویت ندارد و بلکه در تعارض با مسئله انتظار است، مثل فروش پوسترهای رنگی از زنان سر برهنه، شعرهای عاشقانه به همراه عکس همان مدل زنها در متن پوستر، عروسکهای متعدّد با شکل و شمایل غربی و پوشش مبتذل و آوازخوان. اینگونه افراد با تحریک احساسات زایران و جذب آنان به سمت مغازة خود در صدد فروش کالای خود هستند.
بنابراین، وقتی احساس و عواطف غلبه کند و معرفت متناسب با آن رشد نیابد، بروز چنین رفتارهای دور از انتظار نیست، حتی رفتارهایی به چشم میخورد که تعجب بسیاری از خود زایران را نیز بر میانگیزد. برای نمونه، در تاریخ یکم خرداد سال 1386 سهشنبه ساعت یازده ورودی شماره پنج، مردی کمابیش 50 ساله در ورودی به حالت سجده افتاده بود و زنجیری را که جلوی در بود (تا موتور سوارها نتوانند وارد شوند و بخشی از آن روی زمین افتاد بود) دور گردن خود انداخته بود. نزدیک ده دقیقه گذشت که بلند شد، نشست و زنجیری را روی چشم خود گذاشت و بوسید و سپس بلند شد و ایستاد و چند قدم به جلو رفت و باز چند دقیقهای ایستاد و همینطور چند مرحله میایستاد و حرکت میکرد، چنانکه تقریباً هرکس او را میدید، برایش تعجّب داشت.
بروز چنین حرکاتی شاید از باب تبرّک و احترام به حضرت باشد، ولی ممکن است به برخی رفتارهای کاملاً ناهنجار انجامد، مثل با خود بردن اشیای مسجد برای تبرّک، چنانکه بسیار پیش آمده که برخی افراد از بنده میپرسیدند آیا بردن تسبیح مسجد به بیرون برای تبرّک اشکال دارد.
کسی مخالف ابراز احساسات و عواطف و وجود آنها در مهدیباوران نیست، ولی محبّت و عاطفه قبل از شناخت یا کمتر از شناخت و جایگزین محبّت به جای معرفت همراه با محبّت میتواند منجر به رفتارهای خارج از عرف دینی و حتی غلو شود».
یازدهم. مورد دیگر در زمینة غلبه احساسات و محبّت و ضعف معرفت، آرزوهای بدون عمل است. برای نمونه، شاید برخی از زایران مسجد مقدّس جمکران، آرزویشان شهادت در رکاب حضرت باشد، چنانکه وقتی مدّاح دعا میکند که خدایا به حق مهدی ما را در زمرة شهدای در رکاب حضرت قرار بده که دعای بسیار شایسته و سفارش شدهای هم است، آمین بلند میگویند و یا اینکه در ادعیه دربارة حضرت مثل دعای عهد این حاجت را تقاضا میکنند، ولی در عمل از آنچه شهادت را به خاطرش طلب میکنند، غافلند؛ چون در واقع شهادت در رکاب حضرت برای تحقّق اهداف بلند حضرت مثل عدالتگستری، شرکزدایی، رواج عبودیت و بندگی حضرت حق در سطح زمین و... است و حتی عدالت هم هدف نهایی نیست، بلکه عدالت زمینهساز عبودیت و بندگی است. حضرت آیةالله مصباح در این زمینه میفرمایند:برقراری حکومت اسلامی و گستراندن عدل در روی زمین به دست توانای حضرت ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه لشریف) خود مقدّمهای برای تأمین هدف والاتری است و آن اینکه زمینهای فراهم شود تا بیشتر انسانها بتوانند به بیشترین مراتبِ معرفت لایق برسند. وجود ستمها و نابرابریها سبب میشود تا انسانها درگیر مسائل مادی زندگی شوند و به جان هم بیفتند و بدینسان فرصتی برای رشد معنوی و تکامل روحی خویش نیابند. هنگامی که بساط ظلم برچیده شد و در پرتو حکومت عدل جهانی، زندگی عادلانهای برای همه افراد بشر برقرار شد، تازه برای انسانها زمینهای فراهم میشود که به سوی هدف نهایی خلقتشان حرکت کنند.
استناد ایشان بر این مطلب آیة قرآن است:«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ»؛ خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، وعده داده است كه حتماً آنان را در اين سرزمين جانشين [خود] قرار دهد.در نهایت میفرماید: همة اموری که ذکر شد، مقدّمه است برای هدف نهایی که «یعبدوننی لایشرکون بی شیئاً».
بنابراین، آرزوی شهادت در رکاب حضرت بسیار خوب است، ولی باید توجّه داشت که شهادتطلبی هدف نهایی نیست، بلکه مهمتر احیای اموری است که در راه آنها جان دادن سزاوار است. برخی از مهدیباوران چنین آرزویی دارند، ولی در رفتارهایشان نمودی از اهداف آرزوی شهادت نمایان نیست یا اینکه بسیار کمرنگ است؛ زیرا عواطف و احساسات بدون پشتوانه معرفت و شناخت به حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه لشریف) در وجودشان نهادینه شده است.
دوازدهم. گرایش به نوارهایی که عمدتاً احساس برانگیز است، عواطف را تحریک میکند و شور میآفریند. نوارگرایی بر محور شور و احساس در وجود مهدیباوران و زایران مسجد جمکران اوج میگیرد، چنانکه بارها صدای اینگونه نوارها از داخل ماشین شخصی زایران به گوش میرسد و یا برخی کاروانهای زیارتی که در ماشین و حتی در هنگام ورود به مسجد، چنین نوارهایی را پخش میکنند. تهیه و خرید زیاد اینگونه نوارها از نوارفروشیهای جمکران و تعداد زیاد فروشندگان و مغازههای فروش چنین نوارهایی، دلیل استقبال زیاد زایران است، چنانکه حتی در برخی مغازههای که محصولات خوراکی به فروش میرود نیز اینگونه نوارها برای فروش موجود است.
8 . عدم تناسب سطح معارف مهدیباوران با عصر حاضر
بحران کیفیت از مسائل و مشکلات نظامهای آموزشی کشورها در دوران کنونی است، چنانکه دانشآموزان مدارس نسبت به همسالان خویش در سالهای گذشته از جهت شناخت و آموزش در سطح پایینتری قرار دارند. این مشکل حتی در جوامع صنعتی نیز مشاهده میشود و چه بسا در جوامع دیگر بیشتر هم باشد، لذا سطح کیفی تحقیقات علمی از گذشته پایینتر آمده و مقالات، کتب، حتی پایاننامهها نیز از کیفیت چندانی برخوردار نیست. این نکته با بررسی اجمالی و مقایسة کتابهای علمای قدیم با همة محدودیتها دربارة معارف دینی با آنچه در دوران معاصر نوشته میشود، به دست میآید.
این آسیب در بخش آموزش و تعلیم، دامنگیر آموزشها و معارف دینی از جمله مهدویتگرایی نیز شده است، چنانکه سطح معلومات و معرفت اکثر مهدیباوران دربارة حضرت و وظایف خود در عصر غیبت بسیار پایینتر از معمول در دوران آخرالزمان است؛ چرا که هرچه بحرانها شدیدتر باشد و عوامل ایمانزا فراگیرتر شود، چنانکه براساس روایات در آخرالزمان اینگونه است، عمق بخشیدن به باورهای دینی از جمله مهدویت ضروریتر است. بارها به مسئلة زیر اشاره شده است:حفظ و گسترش اعتقاد دینی و شناخت درست اعتقادی و عملی... در روزگار متصل به ظهور، مفیدتر بلکه لازمتر است، چنانچه در احادیث رسیده است.
بیشک دوران کنونی آخرالزمان است. آیةالله مصباح در اینباره میفرماید:عقیده و ایمان در این زمان در معرض خطرهای جدی قرار گرفته است، همانطور که چنین فتنههایی را برای دوران آخرالزمان پیشبینی فرمودهاند: «یصبح الرجل مؤمناً و یمسی کافراً...» امروز همان روزگاری است که ایمانها خیلی راحت از دست میرود.
از جمله مواردی که بر تلاش برای حفظ ایمان در عصر غیبت و دوران آخرالزمان دلالت دارد، تأکید و سفارش به مداومت و استمرار در خواندن برخی ادعیه در عصر غیبت از جمله دعای معروف به دعای عصر غیبت است:اللّهم عرّفنی نفسک... اللّهم عرّفنی حجّتک فإنّک ان لم تعرّفنی حجّتک ضللت عن دینی... همچنین تکرار صدبار «ایاک نعبد و ایاک نستعین» در نماز مخصوص امام زمان(عجل الله تعالی فرجه لشریف) در هر رکعت بیانگر این نکته است که در دوران غیبت حفظ ایمان بسیار سخت است. لذا باید از خدا بسیار مدد جست که یکی از بهترین راهها برای حفظ ایمان، تقویت و عمیق کردن شناخت و معرفت خود به حضرت است. حضرت آیةالله مصباح در زمینة ضرورت افزایش معرفت به حضرت میفرمایند:
... هیچکدام از ما نباید گمان کنیم معرفتی که به وجود مقدّس حضرت ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه لشریف) داریم، کافی و وافی است. ما باید خیلی بیشتر از اینها کار کنیم تا معرفتمان به حضرت کامل شود.
ضعف معرفت و شناخت متناسب با زمان در امر مهدویت و نمودهای این آسیب در رفتارهای زایران و مشتاقان حضرت که به مسجد مقدّس جمکران میآیند میتوان به چشم میآید.
گرایش کم زایران به تهیة محصولات فرهنگی و کتاب به ویژه در مقایسه با تهیّة غذای نذری بسیار به چشم میآید. به گفتة یکی از مسئولان مهدیه فدک در هر شب چهارشنبه 20 تا 22 هزار نفر برای دریافت غذای نذری مراجعه مینمایند، اما در بررسی همراه با مشاهده معلوم شد که در هر ده دقیقه آن هم در شلوغترین زمان ممکن (بین ساعت 9 ـ 11 شب) حدود صد نفر آقا و خانم وارد کتاب فروشی میشوند که البته نصف ایشان کتابی تهیه نمیکردند، بلکه فقط نگاهی به کتابها میانداختند و بر میگشتند و خیلیها هم در صدد تهیه نوار کاست و سیدیهای مداحی... بودند.
بنابراین، بیتناسبی میان معرفت و شناخت به حضرت مهدی و آموزة مهدویت نزد معتقدان به آن حضرت با این دوران، آسیبی در حیطة رفتار است که جای تأمل دارد. البته ناگفته نماند که این ضعف در گذشته نیز دامنگیر مهدیباوران است، چنانکه در دوران علی محمد شیرازی (باب) که ادعای امام زمان کرده، عدهای زیاد به او گرویدند، در حالی که نه نامش نام حضرت بود و نه نام پدر و مادرش همانندی به نام پدر و مادر بزرگوار آن حضرت داشته است. بنابراین، با نگاه به آنکه براساس روایات حفظ ایمان در آخرالزمان بسیار دشوار است و به همین جهت، سفارش شده برخی دعاها را زیاد بخوانید و سیرة بزرگان نیز همین بوده، باید گفت که شناخت و معرفت کنونی بیشتر مهدیباوران به حضرت در خور این زمان نیست. گرایش بسیار افراد به مدّعیان دروغین رابطه با حضرت و همچنین سوء استفاده برخی افراد از احساسات دینی مردم در زمان کنونی، دلیل بر این مدّعاست.
منابع
[1].مکارم شیرازی، ناصر، مسجد جمکران کانون هدایت، «ماهنامه موعود»، شماره 70، تهران 1385
[2].کوئن، بروس، درآمدی به جامعهشناسی، محسن ثلاثی، فرهنگ معاصر، تهران، 1370
[3].گی روشه، کنش اجتماعی، هما زنجانی زاده، دانشگاه فردوسی، مشهد، 1367
[4].پارسانیا، حمید؛ نماد و اسطوره در عرصه توحید و شرک، مرکز نشر اسراء، قم، 1373
[5].کلینی، محمد بن جعفر، کافی، علیاکبر غفاری، درالکتاب الاسلامیه، تهران، 1388 هـ .ق
[6].مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 هـ.ق
[7].جولیوس و دیگران، فرهنگ علوم اجتماعی، محمدجواد زاهدی مازندرانی، مازیار، تهران، 1376
[8].تونهای، مجتبی، موعودنامه، میراث ماندگار، قم، 1384
[9].واحد تحقیقات مسجد مقدّس جمکران، سخنرانی مراجع و اندیشمندان در مسجد مقدّس جمکران، انتشارات مسجد جمکران، قم، 1385
[10]. مصباح یزدی، محمدتقی، آفتاب ولایت، مؤسسه امام خمینی، قم، 1383
[11].حیدری، عزیزاله، جمکران رمزی از حیات و پایداری تشیع، فصلنامه قم، شماره 21 و 22 سال 1382
[12]. نعمانی،، الغیبۀ، علی اکبر غفاری،
[13].قمی، شیخ عباس، سفینۀ البحار، اسوه، تهران، 1416 هـ. ق
[14]. تاجبخش، کیان، سرمایه اجتماعی، شیرازه، تهران 1384
[15]. موسوی اصفهانی، محمدتقی، مکیال المکارم فی فوائد الدا للقائم، ایران نگین ـ تهران 1381
[16]. دوانی، علی، مهدی موعود، (ترجمه ج 13 بحار) دارالکتاب، تهران 1381، چاپ بیست و نهم
[17].مطهری، مرتضی، عدل الهی، صدرا، قم 1359
[18].خمینی، روح الله، صحیفه، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران 1378
[19]. رفیعپور، فرامرز، آناتومی جامعه، شرکت سهامی انتشار، تهران، 1387
[20]. حکیمی، محمدرضا، خورشید مغرب، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران 1373
[21]. نوبهار، رحیم، کوی دوست، مرکز مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، قم، 1376
[22]. زینالی، حسین، چهل حدیث مسجد، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، تهران 1373
[23]. ضیائی، سید عبدالحمید، جامعهشناسی تمرینات عاشورا، هزاره ققنوس، تهران 1384
[24]. رابرتسون، یان، درآمدی بر جامعه، حسین بهروان، آستان قدس رضوی، مشهد 1377.
علي اكبر بياري