یخرج ناس من المشرق فیوطئون للمهدی سلطانه
نظاره بر بلندای قامت حوزه علمیه یاد آور تاریخ ریشه دار، عمیق و گسترده ای است که از اصل ثابت و فرع آسمانگیر برخوردار میباشد. نهال نظام حوزه با تدبیر مدیر هستی بر سرزمین تاریخ نشست و با نظارت و عنایت های آن عزیز، رشد و شکوفایی یافت، تا ظلمت و تیره گی چهارگانه عصر غیبت را با اصول راهبردی چهارگانه خود بشکافد و به نور رهنمون شود. «السلام علیک یا صاحب التدبیر».
عصر غیبت با چالش های «فترت»، «حیرت»، «فتنه» و «یأس» همراه است. از همین رو است که سکان رهبری مردم را به فقهاء سپرده اند تا به مصاف آن رفته و با اصول راهبردی «دعوت»، «دلالت»، «ذبّ» و «انقاذ» به مقابله بپردازند. و این گونه است که با دعوت گری، فترت زدایی می-نمایند و فاصله و خلأ را با درخشش فقهی پوشش می دهند و رهبری میکنند. و با دلالت خویش حیرت زدایی می نمایند. با ذبّ و دفاع خویش فتنه ها را در دو ساحت «شبهات» و «شهوات» زمین گیر می کنند و به عقب گرد می شکانند. و با انقاذ خویش انسان های غرق شده در اعماق یأس را نجات میدهند. از همین جهت است که فقهاء نشان «اولئک هم الافضلون عند الله عز و جل» را به خود اختصاص میدهند؛ همچنان که از کوهساران کلام پاکان هستی این گونه بهره مند میشویم: لولا من یبقی بعد غیبه قائمنا من العلماء الداعین الیه و الدالین علیه و الذابّین عن دینه بحجج الله و المنقذین لضعفاء عبادالله من شباک إبلیس و مردته و من فخاخ النواصب لما بقی احد الا ارتد عن دین الله و لکنهم الذین یمسکون ازمۀ قلوب ضعفاء الشیعه کما یمسک صاحب السفینۀ سکانها اولئک هم الافضلون عند الله عز و جل.
علماء شیعه در طول تاریخ با تلاش پیوسته خود بر آن بوده اند که تلقی مردم را از خود متحول سازند و جایگاه بلند انسانی و فطری و الهی ایشان را باز خوانی و تبیین نمایند و سطح انسان را در دو ساحت اهداف و قلمرو به ایشان یاد آور شوند؛ اهدافی به قامت رشد و جهت گیری تمامی استعدادهای پیدا و پنهان او و قلمروی فراتر از هفتاد سال زندگی و خانه و جامعه که تمامی عوالم شهود و غیب را پوشش می¬دهد و انسان را در سطح هستی مطرح میکند.
وقتی انسان در این سطح گسترده طرح میشود؛ نیازمند رهبری و مدیریت در همان قواره خواهد بود، که به تمامی راه و قانونمندی ها آگاه و از تمامی جاذبه ها و کشش ها آزاد باشد و این همان عصمت است که ملاک حاکم و حکومت الهی میباشد. و این همان تنها راه است که سلام عاشقان را بر آن روانه میسازد «السلام علیک یا سبیل الله الذی من سلک غیره هلک»، سلام بر تنها راه.
از همین جهت است که حکم و حکومت معصوم(علیه السلام)سخت و سختی آفرین است «ان امرناصعب مستصعب لا یحتمله الاملک مقرّب او نبیّ مرسل او مؤمن امتحن الله قلبه للایمان».
حکومتی با این اهداف و قلمرو را هرکس بر نمی تابد و تحمل نمی نماید «لا یحتمله»؛ مگر ملک مقرب و نبی مرسل یا مؤمن و عاشق مبتلا همچنان که در زیارت جامعه میخوانیم «والباب المبتلی به الناس من اتیکم نجی و من لم یأتکم هلک»، «کیف اصف حسن تنائکم و اجصی جمیل بلائکم». باید به آستانه آزمون در آمد و به توصیف زیبایی آن دست یافت؛ در عصر غیبت این وظیفه علماء است که آستانه تحمل مردم را برای حکومت معصوم ارتقاء می بخشند و آنان را آماده میسازند و به قابلیت می رسانند و زمینه ظهور آن موفور السرور را فراهم مینمایند و درسه ساحت «تولید مفاهیم»، «تولید نیرو و کادر سازی»، و «فرهنگ سازی» به عمق و گستره ی فعالیت های نظاممند خویش غنا میبخشند.
نظام فکری شیعه در عصر غیبت بر اساس نظریه ولایت فقیه به قدری بلند و فاخر است که میتواند زمینه های آمادگی تحمل مردم را فراهم سازد و شیعه را با آرمان های بلندش تربیت نماید «الشیعۀ تربّی بالامانی ...»؛ چرا که آرمان شیعی نقش و کارکرد عینی، اجتماعی و تربیتی دارد و امری انتزاعی نمی باشد. همچنان که در بیان نبوی، امت پیامبر اکرم، چشم انداز نگر، برنامه محور و تلاشگر خوانده شده است «افضل اعمال امتی انتظار الفرج من الله عز و جل». علماء در عصر غیبت در راستای تربیت شیعه بر اساس آرمان حکومت مهدوی به مهندسی بلوغ اجتماعی دست می یابد و شرط تحقق ظهور را فراهم می نماید؛ همچنان که امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «انما هلک الناس من استعجالهم لهذا الامر، ان الله لا یعجل لعجلۀ العباد، ان لهذ الامر غایۀ ینتهی الیها، فلو قد بلغوها لم یستقدموا ساعۀ و لم یستاخروا»؛ برای تحقق «هذا الامر» باید شرط «بلغوها» شکل بگیرد و عباد و بندگان خداوند به بلوغ اجتماعی برسند.
بنابراین اگر بخواهیم مسأله شناسی کنیم؛ باید بلوغ اجتماعی را به عنوان کانونی ترین و پایه ای ترین مسأله عصر غیبت بدانیم و سپس به دنبال حل مسأله در آییم. چون که از ناحیه فاعل هیچ مشکلی وجود ندارد و هرچه هست در عدم قابلیت قابل است. از این رو در زمان غیبت علماء وظیفه سترگی به عهده دارند که باید فرهنگ انتظار را آن گونه که بایسته و شایسته این فرهنگ می باشد، تبیین کنند و خود نیز ملتزم به آن باشند. همچنان که در روایتی واسطی از امام باقر(علیه السلام) نقل میکند: «قال: قلت له اصلحک الله و الله قد ترکنا اسواقنا انتظاراً لهذا الامر حتی اوشک الرجل منا یسأل فی یده فقال یا عبدالحمید اتری من حبس نفسه علی الله لا یجعل الله له مخرجا بلی و الله لیجعلن الله له مخرجا رحم الله عبداً حبس نفسه علینا، رحم الله عبداً احیی امرنا»؛ دراین حدیث نکات فراوانی وجود دارد. از جمله آنها این است که دو مرحله انتظار مطرح است، یکی حبس نفس برای ولی خدا و دیگر احیای امر ولی خدا.
بر این اساس منتظر کسی است که خود را وقف حجت خدا می نماید و حبس نفس بر ولی خدا می کند. و این گونه است که می تواند احیای امر داشته باشد و حکم و دستور و حکومت معصوم را احیاء نماید. بیگمان از عالیترین و بلکه کاملترین مصداق احیای امر معصوم ایجاد زمینههایی است که به ظهور او و عینیّت یافتن حکومت عدل جهان بدست با کفایت او بیانجامد چرا که تمام کاستیها و کژیهای عصر غیبت ریشه در محروم شدن بشریت از هدایتهای ظاهری امام معصوم دارد و به همین دلیل است که حوزههای علمی شیعی رسالتی سترگتر از زمینهسازی ظهور ندارند. از این رو علماء و فقهاء در عصر غیبت با حبس نفس و احیاء امر معصوم فرهنگ انتظار را توسعه و تعمیق می دهند و از جایگاه بلند حوزه علمیه زمینه سازی ظهور را مدیریت و رهبری می نمایند.
در عصر غیبت علماء و فقها این سروقامتان تاریخ زمینه سازان ظهور بوده اند که در نقطه عطف حرکت آنها معمار انقلاب خمینی کبیر رسالت سترگ را به دوش کشید و ضرب آهنگ زمینه سازی ظهور را سرعتی پرشتاب بخشید. از اینرو پیشنهاد میشود مسئولین محترم حوزه، همایش حوزه علمیه زمینهساز ظهور را طراحی و اجرا نمایند تا در سایهسار این حرکت مقدس تمامی استعدادهای حوزه با رویکرد زمینهسازی به آرایشی پویاتر دست یابد.
اهداف
- تبیین نقش، جایگاه و مسئولیت حوزههای علمیه در احیا و نشر فرهنگی مهدوی
- تبیین چگونگی نهادینهسازی و فرهنگسازی آموزه مهدویت در عرصههای داخلی و بینالمللی
- تبیین چگونگی توسعه فرهنگ دینی مبتنی بر آموزه مهدویت
- بسترسازی جهت تدوین استراتژی حوزههای علمیه و اندیشه مهدویت
- شناخت چالشها، مشکلات، قوتها و فرصتها در عرصه مهدویت
- آسیبشناسی جامعه دینی با تأکید بر اندیشه مهدویت