انسان واپسین; انتظار استراتژیک و دولت موعود
هر ساله نیمه شعبان، ذکر مکرر و یاد آور هدف مندی انسان های مؤمن به آینده ای روشن، اما در پرده اجمال است که به سبب مناسبات پیچیده و تحمیل زیست دوگانه در حیات فردی، چه بسا بلایا و بحران های بسیاری را در فضای سرگشتگی صورت بندی نماید; مگر آن که همه مناسبات فردی و اجتماعی دریک فضای مؤمنانه نسبت به جهان آینده نظام مند گردیده، استراتژی انتظار برای رسیدن به آینده موعود تبیین گردد و این مهم جز تکلیفی برای انسان منتظر و جامعه منتظر ظهور، نیست; جامعه فرهیخته، جامعه دانش پژوه و جامعه دانشجویی و دانشگاهی و . . . .
همزمان با ولادت امام زمان ( علیه السلام )، دانشکده فنی دانشگاه تهران، بررسی این مهم را در همایشی با پیام یکی از مراجع تقلید قم، مبنی بر تنبه و توجه نسبت به هویت ارزشی و هشدار نسبت به تلاش هایی که برای تضعیف یا تغییر این هویت صورت می گیرد، آغاز کرد که: همگان مخصوصا جوانان عزیز و بانوان متعهد متوجه باشند و مقاصد تبلیغات زهر آگین رسانه ها و رادیوها روزنامه ها و سخنان روشنفکرها و خطرات آنها را برای این هویت درک کنند . پیام آیت الله صافی تاکید بر این بود که: عصر غیبت عصر امتحان است . . . . پس باید از این امتحانات سر بلند و بانمره های عالی بیرون بیاییم و موجبات مسرت قلب انور حضرت بقیة الله ( ارواح العالمین له الفدا )را فراهم سازیم .
مساله جهان یا فرجام تاریخ، بحثی است که در تمام ادیان الهی و عرفان های گوناگون و حتی در مکاتب مادی به شکل های مختلف مطرح شده است . از این رو حجت الاسلام سبحانی، رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی، موضوع جهان آینده و انسان واپسین را از دیدگاه اسلام و اندیشمندان معاصر غرب، برای ادامه در این همایش برگزیده است . وی می گوید: حتی کسانی که معتقدند عصر ایدئولوژی ها به پایان رسیده و انسان دیگر رویکردی به ایدئولوژی و مکتب نخواهد داشت، درباره آینده جهان تئوری تازه ای را عرضه کرده اند; به خصوص در سده بیستم میلادی در غرب اندیشمندانی به ظهور رسیده اند که در مورد فرجام تاریخ آن سخن گفته و تاکید کرده اند که امروز این جریان به عنوان آینده گرایی یا موعودگرایی تحقق یافته است .
حجت الاسلام و المسلمین «محمد تقی سبحانی » با اشاره به این که نظاره گرایی از بحث های جدی غرب و فرجام تاریخ و انسان واپسین و عنوان کتاب بزرگ ترین استراتژیست غرب و آمریکا می باشد، درصدد است تا از این زاویه پلی بزند به اندیشه اسلامی در جوامع آینده و انسان واپسین اسلامی تا مفهوم آینده جهان یا فرجام روشن شود: آینده داران و آینده گران معتقدند که آینده بشریت به حاکمیتی یا دولتی یا دوره ای ختم خواهد شد که در آن جا تلاش جستجو گرانه انسان برای تغییر وضعیت خودش به اتمام می رسد . انسان دیگر نقطه تضاد و چالشی ندارد و لذا به سوی محبوب و مطلوب خودش جهت گیری مستقیم می کند . وی تاکید می کند که این به آن معنانیست که دیگر تحول، تغییر و تکاملی نخواهد بود، بر عکس، همه کسانی که آینده تاریخ را تعریف کردند، نشان از جامعه ای می دهند انسان در آن جا به بیشترین مطلوبیت های خودش دست پیدا کند . وی با بررسی فکر ازگشت به مبانی فرهنگ مدرن غربی و مقایسه آن با فرهنگ اسلامی، متذکر می گردد که مهدویت از نظر مبانی فکری و ایدئولوژیکی، اندیشه ای مستقل از جریان مدرن و فلسفه مدرن است و کاملا با آن فاصله دارد و سپس ویژگی های مهم مدرنیزه را برشمرد . وی گفت: در تصویر انسان نزد متفکران معاصر، آن چه تاریخ را حرکت می دهد و آن چه تحولاتی تاریخی را به دنبال دارد، نزاع میان انسان و موانع محیط است . سپس به بیان ویژگی مهم انسان مدرن از منظر ماکیاولی پدر اندیشه مدرن پرداخته، می گوید: انسان مدرن آن چه را که می خواهد قدرت، ثروت و رفاه است واز سویی هم به شدت ما مراقب است که دیگری به حوزه قدرت و ثروت نزدیک نشود .
حجت الاسلام سبحانی در این همایش که با همکاری مؤسسه فرهنگی موعود و بسیج دانشجویی دانشگاه تهران برگزار شد ، به اندیشه مکاتب مختلف در راهیابی و دستیابی به این هدف انسان مدرن اشاره کرد و سؤالی را از جریان لیبرال دمواکرسی دنیای امروز مطرح نمود: چطور ممکن است که انسان ها در این بستر انسان شناسانه به جایی برسند که احساس آرامش بکنند؟ از دیدگاه تئوریسن این جریان پاسخ می دهد که فردای جهان یا فردای لیبرال دموکراسی ویژگی بازار آزاد اقتصادی، تکنولوژی مدرن و آزادی سیاسی دارد و این سر فصل بحثی است که چگونه این جریان میان بازار آزاد اقتصادی تکنولوژی به عنوان ابزار رسیدن به تمنیات، و آزادی سیاسی پیوند می زند تا جامعه ای مطلوب پیدا شود . لیبرالیسم وقتی به این جا می رسد، می بیند که علاوه بر رفاه، ثروت و قدرت، یک چیز دیگر هم می خواهد و آن منزلت اجتماعی است; یعنی به رسمیت شناخته شدن انسان یا عزت نفس . بنابراین فوکویاما پس از گذشت کمتر از یک دهه از نظر خودش عدول می کند و تهدید جدیدی را برای آینده جهان بر می شمارد که عبارت است از فناوری به ابزار تحقق لیبرال دموکراسی و توسعه بیوتکنولوژی و تبیین ماهیت انسان و تبیین هویت انسان واپسین در شرایطی که تحقیقات ژنتیک در حال تغییر دادن انسان از جمله تغییر خواسته های انسان غربی در آینده است .
رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی، سپس به فلسفه تاریخ از دیدگاه اسلام و انسان واپسین، اشاره کرده، می گوید: انسان موعود از دیدگاه اسلامی خلیفة الله و وارث زمین از سوی خداوند است . انسان موعود واپسین اسلامی، عبد صالح است و آینده جهان و انسان در دیدگاه اسلامی نه با ظاهر انسان، بلکه با ماهیت انسان رقم می خورد و انسان واپسین اسلامی، انسانی است که حقیقت درونی انسان را اعاده می کند . انسان واپسین اسلامی به حقیقت و به فردای جامعه خودش می اندیشد; نه به من و تمنیات درونی خود و نهایتا او انسانی است که با جهان هستی، آن چنان هماهنگ می شود و درون مایه های هستی خود و هستی جهان را آن چنان شکوفا می کند که جهان به او پاسخ می دهد .
بدین رو انتظار برای انسان واپسین معنایی استراتژیک می یابد; به مثابه «هدف و راهی به سوی هدف » که حجت الاسلام و المسلمین رهبر در ادامه همایش، تحت همین عنوان به آن پرداخته و با طرح این سؤال که انتظار چگونه کمال می آورد، خلاصه می کند که انتظار، روح امید را در فرد می دمد ، یاس را از بین می برد و ریشه بسیاری از گناهان را می سوزاند و همت بلند را نیز به ارمغان می آورد . رییس گروه معارف اسلامی دانشگاه صنعتی اصفهان با بیانی بسیار ساده، کمال آوری انتظار را چنین بیان می نماید: حضرت ابراهیم با ذبح اسماعیل به آن مقام بلند امامت نرسید; بلکه با مقدمات ذبح به آن مقام رسید: چون همه اتفاقات در این مقدمات رخ داد .
بررسی بیشتر پیرامون «استراتژی انتظار» در دومین روز همایش با سخنرانی اسماعیل شفیعی سروستانی، دبیر همایش و مدیر مؤسسه فرهنگی موعود ادامه می یابد . وی با ارائه بحث مفهومی از واژه استراتژی به بحران گریبانگر جهان امروز و بحران هویت و بحران اخلاقی به عنوان بحران مشترک و مبتلا به تمامی کشورها اشاره کرده و با یاد آوری این که عمر بسیاری از ما صرف گذشته شد، پیش از آن که رویکردی به آینده داشته باشیم و توجه صرف به گذشته مدد رسان ما برای حرکت بزرگ به سوی آینده نیست، می گوید: چیزی که بتواند همه قوا، عده وعده ما و منابع ثروت ما را حول یک موضوع واحد برای رسیدن به یک مقصد معین و گذر از وضع موجود در آورد، فرهنگ و استراتژی انتظار است . وی می افزاید: اما در برخی از ادیان، استعدادی گم شده که آن، ادب زیستن و ماندن را تا زمانی که آن موعود برسد، می آزمود . در حالی که استعداد لازم برای تبدیل این فرهنگ [فرهنگ انتظار] به یک نظام نامه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی وجود دارد .
وی ادامه می دهد که: هیچ یک از اعمال و آثار و تکالیفی که در میان ما مسلمین جاری است، به اندازه موضوع انتظار و موضوع ویژه مهدویت مهم نبوده و به اندازه آن هم روایت وجود ندارد; ولی باید گفت که به هیچ یک از آن موضوعات هم به این اندازه جفا نشده، چنان که سال ها است ما به جای آن که متذکر جدی شعبان و نیمه شعبان بشویم و خودمان را در خدمتش قرار بدهیم، آن را در خدمت گرفته ایم . لذا باید تبدیل به حجت شود تا تبدیل به استراژی شود; ولیکن ما نادانسته و ناخواسته از دایره ولایت او خارج شدیم و او نمی تواند اجلال ولایت کامل کند . و به اعتقاد «سروستانی » ، گفت و گو از انتظار ، گفت و گو از یک انسان منتظر است که در یک جامعه منتظر زندگی می کند; لذا ساختن جامعه منتظران نیازمند معماری ویژه منتظران است; چنان که نیازمند تربیت انسان منتظر است و این که امروز، روزی است که به جای اندیشیدن درباره میزان عقب افتادگی از قافله تمدن، باید به دور افتادن از قافله منتظران بیندیشیم .
اما باید دید که چه نسبتی میان حضرت مهدی ( علیه السلام )به عنوان موعودی که قافله بشریت به انتظار اویند و دنیای مدرنی که پیشرو قافله تمدن شده است، وجود دارد؟ «مهدی نصیری » ، بحث «امام مهدی در دنیای مدرن » را در این همایش پی می گیرد و سؤالی را مقدمه بحث قرار می دهد: آیا تمدن مهدوی، تداوم تمدن مدرن است; لااقل در جهت علوم و فنون و تکنولوژی؟ یعنی آن حضرت همین روند علمی و تمدنی را ارائه می دهند؟ فی المثل ایشان مدل های جدیدی از تکنولوژی های بسیار پیشرفته را به بشر عرضه می کنند؟ نصیری که در میان رهیافت های موجود درباره نبست اسلام و مدرنیته، قائل به تعارض کامل اسلام با تمدن جدید در ابعاد فرهنگی، اخلاقی، فلسفی و حتی علمی و تکنیکی است، معتقد است از باب اضطرار و اکل میته - نه از باب مطلوبیت اولی و ذاتی - از همه وجوه تمدن مدرن، محصولات مدرن، ساختارهای مدرن و ابزارهای مدرن استفاده کنیم; اما ما از روایات می فهمیم که این اضطرار با حادثه ظهور به پایان خواهد رسید . وی سپس با انتقاد از سیر خطی پیشرفت می گوید: این دروغ است که ما چیزی به عنوان ادوار مختلف تاریخی تحت عنوان عصر حجر، مفرغ، آهن یا دوران توحش و کودکی و جهالت بشر داریم . این نظریه ای است که قدمتش به قرن 18 برمی گردد . هیچ متن معتبر تاریخی در هیچ تمدنی و در هیچ جای عالم، پشتیبان این نظریه نیست و این یک نظریه جعلی و القایی بسیار مؤثر و کامل است و هر کس به این نظر تن بدهد، سیادت و آقایی غرب را پذیرفته است .
وی سپس با اشاره به این که تمام علوم معیشتی تا قبل از دوران مدرن، وحیانی بوده و محصول تجربه بشری نیستند، تاکید می کند که تمدن سازی نه تنها شان انبیاء بوده، بلکه اصلا در چارچوب وظایف انبیا بوده و کسانی جز انبیا تمدن ساز نبوده اند . «انبیا می توانستند ما را به فیزیک اتمی برسانند، انبیا می توانستند مبدع سلاح ها شیمیایی باشند، انبیا می توانستند مبدع تلویزیون و سینما باشند . اما چرا نشدند؟ چون اگر این ابزارها و فنون را به بشر می دادند، آن ها را خارج از مدار مصلحت دنیوی و اخروی بشر می کردند .
وی در ادامه به برخورد امام زمان با تمدن مدرن پرداخته و با نفی این انگاره که حضرت می آید و در مجاری موجود حرکت می کند، چنین عنوان می کند که حضرت از سازو کارهاو ابزارهای مهم استفاده نمی کنند; بلکه بنیاد تمدن مخرب و مهلک غرب مدرن را بر می اندازد و در این بیان از مفهوم «یوم تبدل الارض غیر الارض » بهره می گیرد و ادامه می دهد: حضرت در واقع بنیان این تمدن را به هم می ریزد و اصلا بستر تمدنی را عوض می کند . از آیات و روایات چنین می فهمیم که ما به یک تمدن طبیعی ما قبل تمدن مدرن باز می گردیم، اما با این توضیح که تمدنی که حضرت بنیان می گذارند، شامل امور شگفت و خارق العاده و توانمندی ویژه است که آن توانمندی هااز مقوله توانمندی های تکنولوژی نیست .
به این ترتیب اگر این توانمندی ها در یک نظام به مفهوم دولت مجسم شود، دولت حضرت مهدی ( علیه السلام ) چگونه دولتی خواهد بود؟ سخنران واپسین روز همایش به این سؤال پاسخ می دهد .
حجت الاسلام و المسلمین حسن پسندیده نام «دولت آخر» را بر روی آن نهاده و تحت همین عنوان به ایراد سخنرانی در تالار شهید چمران دانشکده فنی می پردازد .
وی با اشاره به واژه هایی که تاکنون درباره دولت حضرت مهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف) استفاده شده - از قبیل دولت کریمه، دولت عدالت و دولت جهانی - به روایتی از امام باقر ( علیه السلام )استناد می کند که فرموده «ان دولتنا اخر الدول » و سپس در بیان این مفهوم به سر اصل ابت بودن وتغییر ناپذیری امامت و ولایت، اختیار بشر و سنخیت میان دولت و ملت پرداخته و با نگاهی توامان به اصل دوم و سوم می گوید که بشر به دلیل انتخاب و ویژگی انتخاب گر بودنش، می تواند سیستمی غیر از سیستم امامت را انتخاب کند و سیستمی غیر سیستم امامت، می تواند متناسب با او باشد که اگر چنین اتفاقی بیفتد، قطعا پدیده ای وجود خواهد داشت که وی نام این پدیده را «گسست میان ملت و امامت » می گذارد و تاکید می کند که دیگر در این جا گسست میان مردم وامام ملاک نیست چون مسیر اهل بیت مشخص و روشن است واهل بیت به خاطر مقتضیات زمانه و به خاطر این که قدرت را در دست داشته باشند، حاضر نیستند که از اصول خود دست بر دارند . لذا اگر آن چه را که مردم پذیرفته اند و فرهنگ جامعه بر اساس آن استوار شده، مطابق با محتوای حکومت معصومین و نظریه امامت و ولایت نباشد، شاهد یک گسست خواهیم بود . پژوهشگر مؤسسه فرهنگی دارالحدیث سپس می گوید که: اگر چنین اتفاقی دریک جامعه بیفتد، آغاز دوران خانه نشینی معصومین و در آخرین امام، آغاز دوران غیبت است غیبت اساسا فلسفه اش این بود که آخرین امام در دوران گسست میان ملت و امامت، از دیده ها پنهان شود تا دست مردم به او نرسد و لذا هیچ صاحب نظری و صاحب اندیشه ای نیست مگر این که در این دوران گسست امامت و ملت به حاکمیت می رسد، به دلیل آن که وقتی حضرت مهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام کرد، مردم نگویند اگر ما هم بودیم، همین گونه عدالت را اجرا می کردیم .
منبع: مجله پگاه حوزه یازدهم آبان 1381، شماره 73 ، نویسنده : فرزانه محسنی فرد