logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
بایسته های گفتگو از سبک زندگی موعود باورانه

بایسته های گفتگو از سبک زندگی موعود باورانه

عبارت «سبک زندگی» به تازگی در فضای فرهنگی ایران بسامد قابل اعتنایی یافته و در نوشته ها و سخنان افراد گوناگون به چشم و گوش می آید. در اغلب موارد نیز بیش از آنکه به معنای اصطلاحی مفهوم سبک زندگی (Life Style) در مطالعات فرهنگی توجه شده و یا دست کم تعریف جدیدی از آن ارائه گردد، تلاش می شود تا به انحای گوناگون به این عبارت دامن زده و با افزودن متعلقات و موضوعات مختلف، ترکیب های جدید و بدیعی از آن آشکار شود. همچنین، در کاربرد مشتقات این عبارت، به طور معمول بیش از آن که به امور عینی و واقع اشاره شود، مفاهیمی انتزاعی و آرمانی لحاظ می شود و این رویه نیز به سهم خود در ابهام مضاعف مفهوم «سبک زندگی» تأثیرگذار است؛ به عنوان مثال، وقتی از «سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی» سخن به میان می آید، به جای آنکه به مجموعه ای از گزاره های منسجم و هماهنگ مورد تفاهم و یا نظریه و سبکی شناخته شده اشاره شود، تلاش می شود تا مفهومی ذهنی و ایده آل که نیازمند بازشناسی و تفاهم است، مورد توجه قرار گیرد و برای تدوین و یا تحقق آن چاره اندیشی شود.

از جمله کاربردهای دیگر عبارت سبک زندگی در فضای فرهنگی و مذهبی، در نسبت آن با آموزه مهدویت پدید آمده است. کاربرد عبارت «سبک زندگی مهدوی» علاوه بر ابهامات کلی پیشین درباره استفاده از عنوان سبک زندگی، از مشکل دیگری نیز رنج می برد؛ این که قید «مهدوی» ـ صرف نظر از ماهیت انتساب آن به شخص موعود اسلام و یا پیروان و علاقه مندان او که تفاوت این دو کمتر مورد توجه قرار می گیرد ـ متضمن چه معنای مشخصی است و چه تفاوت های معناداری با انواع دیگر سبک زندگی در فضای اسلامی و شیعی ـ و به طور خاص با نمونه هایی چون سبک زندگی علوی یا فاطمی ـ دارد. در واقع، اگر از مرز بازی با کلمات عبور کنیم و به کاربردهای غیرعالمانه و در برخی موارد همان گویانه (توتولوژیک) این عناوین در برخی منشورات و اعلانات بی توجه باشیم، این پرسش اساسی مطرح می شود که آیا پیروی، دل دادگی و یا انتظار ظهور موعود اسلام، پدیدآورنده سبکی خاص از زندگی است که با سایر شیوه ها و مسلک ها متفاوت بوده و چنین سبکی نسبت به سایر اولیای دین و یا دیگر اعصار تاریخی، هویتی متباین دارد یا خیر؟ همچنین، می توان پرسید که آیا عنصر «انتظار» می تواند واجد تأثیری محسوس بر سبک زندگی آدمی در وضعیت کنونی ـ به مثابه عصر غیبت ـ باشد یا خیر؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، این تأثیر چگونه به ظهور می رسد و چه کیفیتی دارد و کدام یک از عرصه ها و جنبه های زندگی محمل آن خواهند بود؟ آیا انتظار و مجاهدتی که در اثر آن پدید می آید، منجر به شکل گیری سبکی مبارزه جویانه و سلحشورانه می گردد و یا به رویکردی محتاطانه و آینده نگرانه نزدیک می شود و یا در فرض عدم تنافی این دو، چه ترکیبی را به وجود خواهد آورد؟ پرسش هایی از این دست، حلقه مفقوده سلسله مباحثی به شمار می رود که می کوشند در ارتباط با پیوند مفهوم «سبک زندگی» و آموزه «انتظار موعود» آورده هایی را در میان گذارند؛ اگرچه بی توجهی به این سؤالات سبب شده تا به اکنون، تلاشی جدی در تعریف سبک زندگی منتظرانه و یا متناسب با آموزه انتظار موعود شکل نگیرد و تنها گزاره هایی پراکنده و غیرمرتبط در زیر چتر عنوان واحدی به نام موعود، در برابر مخاطبان مشتاق به نمایش درآید.

با این وجود، گفتگو درباره مختصات و آسیب های سبک زندگی معتقدان به موعود در عصر غیبت او، امری ضروری به نظر می رسد؛ ضرورتی که می توان آن را در سه محور زیر توضیح داد:

 یک. در پیش نگرفتن سبک زندگی دینی از سوی متدینان و باورمندان به تداوم دین ـ و به طور خاص شیعیانی که زندگی کنونی خود را متناسب با ادوار ولایت امامان و کیفیت رهبری آشکار و نهان آنان تعریف می کنند ـ تلویحاً می تواند بدین معنا تفسیر شود که آنان نیز دستورالعمل ها و شیوه های دینی زندگی را برای کاربست در عصر حاضر مناسب قلمداد نمی کنند و به واقع، خود نیز به عصری بودن این آموزه ها و روش ها و در نتیجه عصری بودن خود دین، در عمل صحه می گذارند. در حقیقت، گفتگوی مستمر از سبک دینی زندگی و ملاحظاتی که درباره حفظ و توسعه آن در عصر غیبت موعود وجود دارد ـ با توجه به ناگواری ها و دشواری های فکری، فرهنگی و اجتماعی که در سخنان امامان پیشین در قالب پیشگویی بیان شده است ـ تأثیر قابل توجهی بر حفظ هویت دینی باورمندان و منتظران موعود دارد. در برابر، غفلت از بازشناسی و یادآوری مکرر سبک دینی زندگی، می تواند به ایجاد فاصله میان زندگی منتظران کنونی با آرمان نهایی موعود منجر گردد.

دو. در فرض فراموشی سبک زندگی دینی از سوی منتظران موعود ـ به واسطه قطع ارتباط میان گزاره های نظری و اعتقادی دین با عینیت زندگی مخاطبان آن ـ به تدریج، توصیه ها و دستورالعمل های دینی کم فایده قلمداد شده و در درازمدت، به بروز احساس نارضایتی از وضعیت دین داری و سپس بی اعتمادی به اعتقادات و در نهایت تزلزل در آنها خواهند انجامید. حال آنکه در پیش گرفتن سبک زندگی دینی در مجموعه فرد و جامعه، ضمن توسعه گستره نیازمندی به دین و پویایی تلاش های نظری درباره دین پژوهی و رشد عقلانیت دینی، به واسطه کارآمدی روش های دینی و احساس رضایت از پاسخگو بودن نرم افزارهای دین برای زندگی و ارزیابی مثبت نسبت به سلوک درپیش گرفته شده، زمینه ساز لذت و رضایت فردی و اجتماعی از دین داری در عصر غیبت می گردد.

سه. در شرایطی که زندگی در عصر غیبت موعود، مواجهه، درگیری و نزاع با مکاتب و سبک های بیگانه را در پی خواهد داشت، تقویت سبک زندگی دینی ـ علاوه بر نتایج ذاتی خود در رابطه با حفظ و بقای هویت دینی فرد و جامعه ـ زمینه جذب افراد و اقوام بیگانه با آموزه های دین و در نتیجه گسترش نیاز و اعتقاد به موعود را فراهم خواهد کرد. در واقع، گذشته از تلاش های نظری درباره اقناع دیگران و رد و نفی استدلالی مبانی فکری آنها، آنچه جذب حداکثری دین را تضمین می کند، ارائه نمونه ای موفق و عینی از نتایج تحقق اعتقادات دینی است. بدین ترتیب، هنگامی که افراد بیگانه با دین مشاهده می کنند که افرادی با منظومه اعتقادی خاص از روش هایی استفاده می کنند که متضمن سطح بالاتری از کیفیت حیات است، به کارآمدی و سپس حقانیت آن اعتقادات پی برده و زمینه برای تدین آنان فراهم می گردد. در مسیر خلاف، اگر رفتار جامعه یا فرد مذهبی، با شیوه های دینی ناسازگار بوده و علی رغم ادعای دین داری، خود از سبک های غیردینی زندگی پیروی کنند، مناسب ترین زمینه برای تمسخر و مناسب ترین اهرم برای تحقیر دین داران برای آنان پدید می آید.

بنابراین، گفتگو درباره سبک زندگی ایده آل و عوارض ناشی از نادیده گرفتن آن، برای باورمندان به دین و منتظران ظهور موعود مهم خواهد بود.

نویسنده : یاسر آیین

منبع : مجله  امان / آذر و دیماه 1392 شماره 45