logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
توسّل و توجه به امام زمان (عج) در سيره شهدا

 

 مقدمه

امروزه شيعه بيش از هر زمان ديگري به امام معصوم خود نياز دارد و چون امام خويش را غايب مي بيند به سوي نااميدي سوق داده مي شود؛ بنابراين مهم‌ترين گزاره در نهضت فکري شيعه بايد «استراتژي انتظار» با «آموزه هاي مهدويت» باشد و سمت و سوي تمامي تکاپوها،حرکتي انتظارگونه بوده تا هم زمينه ظهور فراهم شود و هم شيعه از چنگال نااميدي -که آدمي را به نابودي مي کشاند- رهايي يابد.

انقلاب اسلامي، نمادي بارز از اين حرکت بود؛ چرا که بهترين الگوهای علمي و عملي معاصر را مي توان در سيره  شهداي بازمانده از اين انقلاب نظاره کرد. توسل و توجه به امام‌زمان‌( عجل الله تعالی فرجه الشریف) و پرورش اخلاق محمدي، از خصوصيات بارز آنان است.

بررسي سيره و دانستن خصوصيات و ويژگي آنان مي تواند الگوي مناسبي براي ما و مقياسي ملموس و کاربردي براي سنجش ميزان قابليت ما در ياري آن حضرت در همه عرصه ها باشد. به اميد آن که با الگو قرار‌دادن آنان، ما نيز بتوانیم ويژگي ‌ياوران امام‌زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را در خود فراهم آوريم.

توسل

توسل يعني اتخاذ «وسيله» براي نزديک شدن به چيزي؛ چنان‌که دانشمندان لغت مي گويند: «تَوَسَّلَ اليه: إذا تقرَّب اليه بِعَجْل تَوسَّل إلي الله بعجلٍ أو وسيلةٍ / عَمِلَ عملاً تَقَرَّبَ به اليه تعالي».

«وسيله» در لغت به معاني مختلف آمده است: نزديک شدن، درجه، چاره جویي براي رسيدن به چيزي با ميل و رغبت و هر آن‌چه به سبب آن، نزديک شدن به ديگري ممکن باشد.

توسل زماني محقق مي شود، که آدمي به آنچه وسيله قرار مي دهد، ارادت کامل داشته باشد و او را با دل و زبان دوست بدارد؛ چنان‌که در حديث قدسي آمده است:

اگر براي برآورده کردن حاجتي بزرگ، محبوب‌ترين شخص را نزد شما آورند، به بزرگداشت آن شخص نياز او را برمي‌آوريد. همانا محبوب ترين شخص نزد من محمد و علي و امامان بعد او هستند.

قرآن و توسل

از آيات قرآن، به خوبي استفاده مي شود، که وسيله قرار دادن مقام انسان صالحي در پيشگاه خدا و طلب کردن چيزي به خاطر او، به هيچ وجه ممنوع نيست: «اگر هنگامي که به خويشتن ستم کردند (و مرتکب گناهي شدند)، به سراغ تو مي آمدند و از خداوند طلب عفو و بخشش مي کردند و تو نيز براي آنها طلب عفو مي‌کردي، خدا را توبه پذير و رحيم مي يافتند».

و همچنين در آيه 97 سوره يوسف مي خوانيم که برادران يوسف از پدر تقاضا کردند، که در پيشگاه خداوند براي آنها استغفار کند و يعقوب نيز اين تقاضا را پذيرفت.

در آيه 114 سوره توبه نيز، موضوع استغفار ابراهيم( علیه السلام) در مورد پدرش آمده است، که تأثير دعاي پيامبران را درباره ديگران مي‌رساند. در آيات متعدد قرآن اين موضوع منعکس است.

توسل کامل در ارادت کامل

مسلّم است که آدمي مي تواند عيار محبت را بشناسد و بداند که دوست داشتن مراتب و مراحلي دارد، که به وسيله‌ آن مراتب مي تواند منازل ايمان را طي کند.

کساني بوده اند که «تولاّ» (محبّت) داشته اند و امامان شيعه را دوست داشته اند؛ لکن از نعمت «تبرّي» (بيزاري) از دشمنان و دوستانِ دشمنان آن ذوات مقدسه بي‌بهره بوده-اند، يا تنها نسبت به چهار و يا هفت تن از ائمه (علیه السلام) تولاّ و تبرّا داشته اند. بدون ترديد چنين کساني ايمان کامل ندارند؛ زيرا ارادت و اعتقادشان نسبت به ائمه(علیه السلام)  کامل نيست، پس زماني ايمان آدمي کامل است که پيرو اسلام ناب محمدي باشد؛ يعني دوازده امام بعد از پيامبر اکرم را قبول داشته باشد و موقعي محبتش نسبت به امام زمانش تمام عيار است (يعني شايسته قرب إلي الله مي گردد) که نه تنها پيوند قلبي با ولايت آن وجود نازنين داشته باشد، بلکه با زبان و دل نیز حضرتش را دوست بدارد؛  زيرا رسول خدا فرموده اند: من براي چهار گروه شفاعت مي کنم، هر چند با گناهان اهل دنيا بيايند: مردي که ذريه ام را ياري کرده باشد؛ مردي که مال خودش را هنگام سختي به ذريه‌ام بذل نمايد، مردي که ذريه مرا با زبان و دل دوست بدارد و مردي که در برآوردن نيازهاي ذريه ام اهتمام ورزد.

طلب شفاعت از خداوند به وسيله توسل به حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

آن‌جناب باب الله است، که از آن باب، راه به سوي رضوان خداوند است؛ زيرا اوست که شفيع در نزد خداوند تعالي است و اوست اسم خداوند که بندگانش را امر فرموده به آن توسل کنند. در روايت از ائمه(علیهم السلام) نقل شده است که: درباره‌ آیه: ولله الأسماءُ الحُسني فَادعوهُ بِها؛ نيک‌ترين نام‌ها از آن خداست پس او را با آن نام‌ها بخوانيد  فرموده‌اند: «به خدا قسم، ماييم آن اسماء حسني که خداوند بندگانش را امر فرموده است تا به وسيله آن‌ها او را بخوانند».

در بحار به نقل از کتاب عدةالدّاعي از سلمان فارسي آمده است، که گفت: شنيدم از حضرت محمد‌(صلی الله علیه و آله) که فرمود: «همانا خداي عزوجل مي‌فرمايد: اي بندگان من؛ آيا چنين نيست که هر کس حاجت بزرگي از شما بخواهد، حاجت او را برآورده نمي‌سازيد، مگر اينکه محبوب‌ترين افراد نزد شما را واسطه بياورند تا آن حاجت را به گراميداشت شخص شفاعت‌کننده براي ايشان برآوريد؛ بدانيد و آگاه باشيد که گرامي‌ترين و برترين مخلوق نزد من، محمد و برادر او علي است و بعد از او اماماني که وسيله به سوي من هستند؛ همانا هر کسي حاجتي مهمی دارد که نفع آن را خواستار است، يا حادثه‌ بزرگي برايش در حال رخ دادن است، که مي‌خواهد ضرر آن حادثه از او دفع گردد، بايد از من به واسطه‌ محمد و خاندان معصوم او درخواست نمايد؛ آن‌گونه که در نزد کسي، عزيزترين کسانش را شفيع مي بريد (تا حاجت شما را برآورد) و او آن حاجت را (به بهترين وجه) برمي‌آورد همان‌گونه من آن حاجت را برايش برآورده خواهم کرد».

سلام به امام زمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف)

برادر پاسدار مرتضي قرباني، فرمانده سابق لشکر 25 کربلا از ارادت و توسّل خاص رزمنده اي چنين تعريف مي کند:در شب عمليات والفجر 8 بچه هاي غواص را کنترل مي کردم تا مطمئن شوم طناب ارتباط دهنده‌ آن ها قطع نشده باشد. هنگامي که به ابتداي ستون نيرو هاي يکي از دسته ها رسيدم، ديدم حدود 2 متر از طناب، اضافه است. به دليل نزديکي به زمان آغاز عمليات، خودم خواستم آن طناب را قطع کنم که فرمانده‌ دسته روي زمين نشست و گفت: «درست است که تلاش خودمان را انجام داده ايم تا بگوييم: السلام عليک يا ابا صالح المهدي( عجل الله تعالی فرجه الشریف)؛ شما 29 نفر غواص را با طناب به هم بسته ايد و فکر کرده‌ايد که من فرمانده م، ولي من فرمانده اي دارم که همه چيز عالم است، بگذاريد اين طناب همين گونه باقي بماند».

اولين صدايي که در بي‌سيم شنيدم صداي همين فرمانده دسته بود که گفت: «ما به آن طرف آب رسيده ايم و فرمانده عراقي ها را زنده دستگير کرده ايم». آن جا بود که من گفتم: «حجة بن الحسن( عجل الله تعالی فرجه الشریف)! فرمانده ما خودت هستي».چند وقت بعد، مرتضي قرباني را ديدم و اين قضيه را با او در ميان گذاشتم؛ ايشان ضمن تأييد اين خاطره، افزودند: من يک بار ديگر هم صداي اين جوان مخلص را از پشت بي‌سيم شنيدم، ولي اين بار، عمليات کربلاي پنج بود. اين بار او گفت: «ديگر مرا نمي بيني. همه رفته‌اند، من هم خواهم رفت، اما وقتي جسدم را برگردانند آن را دفن نکنيد؛ اول سَري به جماران بزنيد و از خاک کف پاي امام بر‌داشته و روي جسدم بريزيد، چرا که او نايب امام زمانِ من است. هر چند که مي دانم شهيد، غسل و کفن نمي خواهد».

 سال‌ها گذشت و جسد او پيدا شد. اما ديگر حضرت امام زنده نبودند. من جسد او را برداشتم و به روستايي نزديک گرگان رفتم. پيرمردي آمد جلوي در خانه که نابينا بود. اين فرد پدر آن شهيد گرانقدر بود که در عمرش پسرش را نديده بود، ولي وقتي جسم کوچک شهيد را به او دادم، کسی ‌که روزی علي اکبري را به جبهه فرستاده بود، اینک او را هم‌چون علي اصغر در آغوش گرفت! وقتي مادرش استخوان ها را تحويل گرفت، به ياد روزهايي که او بچه‌ کوچکي بود و در گوشش زمزمه‌ محبت مي‌کرد، او را بغل نمود و داغ فرزند بر سينه¬اش تازه شد. ما هم رفتيم تا به مادر آن شهيد بگوييم فرزندت افتخار حسيني را به تمام معنا ترجمه کرد.

دادخواهي و عرض حاجت بر امام زمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف)

آن‌حضرت، فرياد‌رس خلق است؛ چنان‌که در زيارتي که از حضرتش روايت گرديده، آمده است: «دادرس کسي است، که از او دادخواهي کنند». همان‌گونه که در جريان ابوالوفاء آمده و در بحار و غير آن نيز روايت شده است، که آن‌حضرت، حصار محکم و فريادرس هر بيچاره‌ درمانده، پناهِ گريزندگان، نجات دهنده‌ بي‌کسان و نگهبان مصونيت خواهان است. شواهد بسياري نیز بر اين مطلب هست و مي توان گفت: وظيفه‌ رعيت  چنان‌که در احوال عموم مردم مي بينيم ـ آن است، که در کارهاي مهم، به ويژه دفع دشمنان (در هر زمان) به رئيس خود مراجعه کنند؛ چنان‌که عادت و شيوه‌ اهل ولايت و عرفان همواره اين بوده است، که شکوه ها و حوائج خود را بر امامان خود عرضه مي-نموده اند، چنان‌که اين مطلب بر هيچ پژوهنده‌اي در اخبار اهل‌بيت پوشيده نيست؛ بلکه مي‌توان گفت: از جمله فوايد وجود امام و وظايف او، کمک به بيچارگان و دادرسي پناهنده‌گان است.

بدون ترديد هر کس از رعاياي يک ارباب مقتدر و صاحب نفوذ باشد، اگر بر او ستم شود، دوستانش به او توصيه مي‌کنند که نزد آن ارباب شکايت بَرد و اگر اين کار را نکند، خردمندان او را سرزنش و مذمت نمايند.

از اين‌رو مي‌توان گفت: هر گاه در امور مهم و حوائجمان از روي آوردن به صاحب و مولايمان اِبا کنيم، از ذلت و خواري در امان نخواهيم ماند؛ چون وظيفه خود را (که خداي تعالي ما را به آن امر فرموده است) ترک کرده¬ايم، چنان که اين مطلب از تأويل آيات قرآن که: «پس در زمين پراکنده شويد و فضل و کرم خداوند را خواستار گرديد»، ظاهر مي شود؛ در حديث جابر هم، اوصياء اين‌گونه تفسير گرديده‌اند، پس وظيفه هر کسي آن است که در امور خود جز به امام زمانش پناه نبرد و هرگاه اين کار را ترک گويد، بر او گرفتاري‌ها و محنت‌ها وارد گردد و از ملامت‌شدگان و زيان‌کاران است.

حضور و غيبت امام  با هم تفاوتي ندارد؛ زيرا که او داراي بينايي و شنوايي کامل است؛ چنان‌که در زيارت آن‌ حضرت که از خود آن جناب رسيده، اين عبارت آمده است: «و هيچ چيز از احوال مردم بر امام پوشيده نيست». اين مطلب از امور قطعي است. ديوارها، کوهها و پرده ها بين امام و کسي از مخلوقات، حايل و مانع نمي باشد.

استغاثه و عرض حاجت به آن حضرت، به زبان خاص و چگونگي معين و وقت مخصوصی، مقيد نيست؛ بلکه آن چه در اين باب مهم است، عبارت است از: اصلاح دل، توجه کامل، توبه از گناهان، يقين ثابت و اعتقاد راسخ؛ ولي براي استغاثه و عرض حاجت، راهکارها، دعا ها و رقعه هايي وارد شده، که شايسته است به انضمام آن‌چه ياد کرديم، به کار گرفته شوند، تا در تقرب و محبوب شدن نزد آن‌حضرت، مؤثرتر گردد.

خاطره شهدا

در گير و دار عمليات طريق القدس و در شرايطي که نبرد بين دو طرف جنگ، شرايط فوق‌العاده اي را ايجاد کرده بود، شهيد طاهري را ديدم که در اثر برخورد ترکش، يک طرف گردنش کاملاً از بين رفته بود. شدت درد، آن‌قدر زياد بود که بالا و پايين مي پريد، اما جدا از مجروحيت و درد شديد، چيزي که بيش تر از همه جلب توجه مي کرد ذکر حسين حسينش بود. سرانجام بعد از لحظاتي تحمل درد شديد و ذکر ارباب بي‌کفن با لبخندي بر لب، محضر مولا صاحب‌الزمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف) عرض ارادتي کرد و با گفتن: «السلام عليک يا صاحب الزمان»، جاودانه شد.

گفتیم که، مهم ترين گزاره در نهضت فکري شيعه، «آموزه مهدويت» و «استراتژي انتظار» است. سمت و سوي تمامي تکاپوهاي شيعه به ويژه سمت و سوي انقلاب اسلامي ايران، حرکتي انتظارگونه و زمينه ساز، براي ظهور دولت کريمه  حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده است.

برداشت عاميانه از انتظار اين است، که بايد دست روي دست بگذاريم و در انتظار بمانيم تا منجي موعود بيايد و ما را نجات دهد؛ غافل از اينکه چنين انتظاري هرگز به سر نخواهد آمد.استراتژي انتظار، بدين معناست که ما بايد به دست خود، شرايط ظهور مهدي موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را فراهم آوريم و خود و جامعه خويش را لايق ظهور دولت کريمه‌اش نماييم.انتظار ظهور، تجديد قوا براي تحولي عظيم و انساني است. انتظار، حقيقتي تحول آفرين، انديشه ساز، نيروبخش، تعهدآور و مجاهد‌پرور است و شخص منتظر را به عرصه‌ جهادي همه جانبه براي زمينه سازي ظهور در عرصه هاي فردي و اجتماعي وارد مي‌گرداند. براي رسيدن به چنين آرماني، نيازمندِ الگوهاي جامع علمي و اسوه‌هاي کامل عملي هستيم.

بهترين الگوهاي علمي را در اين زمينه، مي بايست از آيات و رواياتي که ويژگي‌هاي مهدي‌ياوران را بيان مي‌کند، برگرفت و بهترين اسوه هاي عملي معاصر را مي توان در سيره عملي شهداي 8 سال دفاع مقدس به نظاره نشست.

دانستن ويژگي‌هاي مهدي ياوران (انصار المهدي( عجل الله تعالی فرجه الشریف)) آن‌گاه که با ارائه‌ الگوها و اسوه هايي عملي از عصر و زمان خودمان (سيره عملي شهداء) همراه گردد، مي تواند معياري جدي براي محک زدن ميزان آمادگي ما در همراهي با آرمان ها و اهداف حضرت مهدي( عجل الله تعالی فرجه الشریف) و مقياسي ملموس و کاربردي براي سنجش ميزان قابليت ما در ياري آن حضرت در همه‌ عرصه ها باشد.

ويژگي‌های مهدي ياوران و تجلی آن در سيره عملي شهيدان

سوره آل عمران آيه‌ 200: يا ايها الذين امنو اصبروا و...؛ ‌اي کساني که ايمان آورده‌ايد، در برابر مشکلات و هوس‌ها استقامت کنيد، در برابر دشمنان نيز پايدار باشيد و خود را آماده و مجهز سازيد تقواي الهي داشته و پرهيزگار باشيد، شايد رستگار شويد.

امام‌باقر( علیه السلام) در تفسير آيه فوق فرمودند: اصبروا علي أداء الفرائض و صابروا عدوکم و رابطوا امامکم المنتظَر؛ بر انجام واجبات و عبادات بردبار باشيد، در برابر دشمن شکيبايي از خود نشان دهيد، و خود را براي ياري امام منتظر خود، آماده و مجهز سازيد.

مهدي ياوران، خداشناس و خدا محور

مهدي‌ياوران، دليرمرداني استوارند، که ايمان به خداوند، بند بند وجودشان را در برگرفته است. آنان به اوج توحيد و معرفت الهي دست يافته و به نهايتِ باور و ايمان قلبي رسيده اند. جنگ‌آوران پرتواني که از رهگذر خداشناسي و خدامحوري به چنان صلابت و هيبتي دست يافته اند، که چون به کوه ها روي آورند، آن ها را از جاي برکنند و چون به شهر و دياري روي نهند، پيش از ورود، آن را به تسليم در آورند.

اميرالمؤمنين‌علی(علیه السلام) مي فرمايد:رجال عرفوا الله حق معرفته و هم انصار المهدي في آخر الزمان؛ مرداني که خدا را آن چنان که بايد، شناخته اند و هم ايشانند ياوران مهدي( عجل الله تعالی فرجه الشریف) در آخر الزمان.

امام شهداء، پير جماران مي فرمايد: آن‌چه براي خدا تقديم شود، باقي و ابدي است. شهداي ما زنده اند و در پيشتگاه خداي متعال، عند ربهم يرزقونند. ما از خدا هستيم، همه عالم جلوه خداست و به سوي او باز خواهد گشت، پس چه بهتر که برگشتن ما انتخابي باشد و اختياري، انسان شهادت در راه خدا را انتخاب کند.

حوالي ظهر روز سوم خرداد سال 1361، حاج احمد متوسليان، فاتحانه وارد خرمشهر شد و خبر پيروزي را اعلام کرد. ايشان در جمع رزمندگان حاضر شد و این گونه سخنراني کرد: «بچه ها! والله قسم، معجزه بود! برويد و خدا را شکر کنيد که چنين محبتي به ما کرد، يک وقت نگوييد ما شکستشان داديم، ما شهيد داديم، ما شهر را آزاد کرديم، اين خدا بود که هدايتمان کرد. اين خدا بود که شهر را آزاد کرد».

مهدي ياوران، ولايت مدار

امير‌المؤمنين علي: «اطاعت آنان از امام خويش، از اطاعت کنيز در برابر مولايش بيش‌تر است».او را در ميان مي‌گيرند و در جنگ‌ها با جان خويش از او حفاظت مي‌کنند و هر چه را اراده کند از جان و دل انجام مي‌دهند. ياوران و دولت‌مردان حضرت مهدي، راد‌مرداني هستند، که با فرمانبري از امامشان به پروردگار خود، تقرب مي جويند.

پيروزي بي‌امام، شکست است

فرازي از دل نوشته‌ شهيد شاپور برزگر: «هر حرکتي بي‌امام، سکون؛ هر فريادي بي‌امام، سکوت؛ هر نوري بي‌امام، ظلمت؛ هر پيروزي بي‌امام، شکست؛ هر خوبي، بي‌امام، بدي؛ و هر حقي بي‌امام، باطل است».

مهدي ياوران، گوش به فرمان ولي فقيه

امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف): «و در رويدادهاي زمانه، (براي دانستن حکم الهي) به راويان حديث ما رجوع کنيد؛ چرا که ايشان حجت من بر شما و من حجت خدا بر ايشانم».

رجوع به فقهاي داراي شرايط، در عصر غيبت، نه تنها يک امر مستحب، که يک امر واجب شرعي است؛ چرا که امام‌زمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف) ايشان را از جانب خويش براي پيشوايي امت منصوب فرموده و آنان را حجت خويش بر مردم قرار داده است. از همين روست که فقهاي رباني واجد شرايط، «نايبان عام امام‌زمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف)» ناميده مي‌شوند.

ولايت فقيه، که عبارت است از: «حکومت فقيه عادل و دين شناس»، از ارکان مذهب حق اثني‌عشري است، که ريشه در اصل امامت دارد. پيروي از اوامر ولي فقيه، بر همگان، حتي بر فقهاي عظام هم واجب است.

اطاعت محض از ولي فقيه

سردار شهيد حاج محمد ابراهيم همت: «پيام من فقط اين است: در زمان غيبت، اطاعت محض از ولايت فقيه داشته باشيد».

مهدي ياوران، محبان و محبوبان خدا

«به زودي خداوند جمعيتي را مي آورد که آنان را دوست مي دارد و آنان نيز او را دوست مي دارند و از سرزنش هيچ سرزنش کننده اي نمي‌هراسند».  اميرالمؤمنين ( علیه السلام) در تفسير این آيه فرمودند: «هم اصحاب القائم؛ ايشان اصحاب و ياوران ويژه قائم‌اند».

کاري کنيم که خدا عاشقمان بشود!

شهيد حسن باقري مکرر مي گفت: «بايد سعي کنيم که خداوند عاشقمان بشود تا ما را ببرد».سرانجام با اخلاق مهدوي خويش به چنان مقامي رسيد که خداوند عاشقش شد و او را به بزم محبت و عشق خويش فرا خواند.

مهدي ياوران، در پي رضايت امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف)

امام زمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف): «هر يک از شما بايد کاري انجام دهد که او را به محبت ما نزديک کند و از کارهايي که او را به ناراحتي و نارضايتي ما نزديک مي کند، بپرهيزد».امام و مقتداي شهيدان، رهبر همه ي ما، وجود مبارک بقيةالله( عجل الله تعالی فرجه الشریف)است، بايد ما طوري رفتار کنيم که رضايت آن بزرگوار را که رضايت خداست، به دست آوريم.

مهدي ياوران، انيس و مونس قرآن

در احاديث نبوي، در وصف ياوران، وزيران و دولت‌مردان دولت کريمه حضرت مهدي( عجل الله تعالی فرجه الشریف) چنين آمده است:ديدگانشان را با قرآن، صيقل داده‌اند و مي دهند و نوراني مي کنند و تفسير قرآن در گوش جانشان جاي مي گيرد و جام‌هاي حکمت را هر صبح و شام از چشمه‌ لبريز قرآن سر مي کشند.

پيامبر اکرم: ( صلی الله علیه و آله)چشمانشان با قرآن روشنايي و جلا يافته و تفسير قرآن در گوش جانشان جاي گرفته است. آنان در صبحگاهان جرعه نوش جام حکمت (از چشمه‌سار قرآن) مي‌گردند.

تلاوت قرآن در بحبوحه جنگ

در بهار 1362 در عمليات والفجر، شهيد محمدرضا حيدري کاشاني، روحاني‌گردان خندق از لشکر 27 محمد رسول‌الله( صلی الله علیه و آله) بود. او در پشت تيربار، مرتب آيات جهاد و شهادت را مي خواند و از غربت امام‌حسين(علیه السلام) در کربلا مي‌گفت: «من المؤمنين رجال صدقوا...؛ در ميان مؤمنان، مردماني هستند که بر سر عهدي که با خدا بستند، صادقانه ايستادند، بعضي پيمان خود را به آخر بردند (به شهادت رسيدند) و بعض ديگر در انتظارند و هرگز تغيير و تبديل در عهد و پيمان خود راه ندادند». هر بار که گردان عقب‌نشيني مي کرد، با شنيدن آيات جهاد و نام و ياد امام‌حسين( علیه السلام) از زبان شهيد حيدري دو مرتبه حمله مي کرد. گردان خندق سه بار عقب‌نشيني و دوباره حمله کرد تا اينکه پاتک دشمن شکست خورد. آري، جايي که از شدت آتش و گلوله کسي جرأت ايستادگي نداشت، اين نام امام حسين(علیه السلام) و آيات جهاد و شهادت بود که بچه ها را نگه داشت.

مهدي ياوران، عاشق شهادت در راه خدا

اميرالمؤمنين‌علي: «ياوران مهدي فقط از خدا مي هراسند، شهادت را مي‌طلبند و همواره آرزو دارند که در راه خدا کشته شوند».

شهادت بهترین سرنوشت

شهيد مهدي زين الدين: «انتهاي راه من، شهادت است و اگر جنگ هم تمام شود و من شهيد نشوم، هر کجا که جنگ حق عليه باطل باشد، مي‌روم تا شهيد شوم».

مهدي ياوران و انتظار فرج در همه حال

رسول خدا: «با فضيلت‌ترين جهاد امت من، انتظار فرج است».

انتظار از منظر شهداء: مشق مقاومت و پايداري؛ پاسداشت شرافت و کرامت انساني؛چشيدن طعم يقين در عصر شکّاکيّت؛ تزريق خون به رگ‌هاي خشکيده‌ عدالت؛ ضمانت‌نامه‌ پيروزي‌ هابيليان؛ تفسير خون‌نامه نينواييان و در يک کلام انتظار از منظر شهداء، يعني چشم به راهي همه زيبايي ها.

نتيجه

در اين دنيا، هر چيزي نظمي دارد و هر کاري راهي، و آدمي براي نيل به اهداف خود بايد از راه آن وارد شود. خداوند معصومين را باب و راهي به سوي رضوان خويش قرار داده و ما را امر فرموده است که به امام عصر خود متوسل شويم و او را شفيع و دادخواه خود قرار دهيم.

آن‌چه بر ما واجب است آن است که معرفت کامل نسبت به امام خويش پيدا کنيم و از آن جا که امام عصر ما در غيبت است، زمينه هاي ظهور او را فراهم آوريم، ويژگي‌هايي که لازمه‌ ياوران اوست، در خود ايجاد نماييم و در اين راه پرفراز و نشيب از انسان هايي که راه خود را شناخته و پيش رفته اند، الگو برداري کنيم که همانا نمونه ي بارزاين افراد «شهيدان» ما در هشت سال دفاع مقدس مي باشند که اميد است با ادامه راه آنان و پيگيري اهدافشان، زمينه  ظهور مهدي فاطمه (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را فراهم آوريم.

پی نوشت ها:

[1].امتداد (ماهنامه‌ راهيان نور، فرهنگ پايداري)، ش12، (آذرماه 1385)

[2].بندر ريگي، محمد، المنجد، انتشارات ايران، ج اول، 1386ش.

[3].حيدري کاشاني، محمدباقر، نسل طوفان، انشارات زلال کوثر، چاپ 1385ش.

[4].خامنه اي، سيد علي، رساله‌ي اجوبة الاستفتاءات.

[5].دربانيان، ابوالفضل، سفر عشق، نشر شاهد، 1386ش.

[6].عبدالمهدي، حسين، راه وصال امام زمان، انتشارات مهتاب 1383ش.

[7].گروه تفحص سيره‌ي شهدا، با راويان نور.

[8].مجلسي، محمدباقر، بحار الانوار، ج 53، (1038-1111ق) داراحياء التراث العربي، بيروت 1403 ق.

[9].مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 4، قم، انتشارات دارالکتب الاسلاميه، 1385ش.

[10].موسوی خميني، روح الله، صحيفه نور، ج 4، 13/1/60.

[11].موسوي اصفهاني، محمد تقي، مکيال المکارم، ج 2، انتشارات مهر قائم اصفهان، چاپ اول، 1383ش.

[12].نشريه سفيران عشق، زندگينامه سرلشکر پاسدار شهيد مهدي زين الدين.

نگارنده: ندا احمدي و فائزه سيبويه