مقدمه:
ماشيح انساني معمولي است، به صورت عادي متولد شدهاست، و هيچگاه چهره غير انساني به خود نگرفتهاست، او از نسل داوود است، قدرت او کيهاني است و اشراف زادهاست. ماشیح یهود با تشکيل حکومت و استقلال سياسي و نابودي امتهاي مشرک، به بني اسرائيل قدرت جهانی میبخشد. نوشتار حاضر به برخی ویژگیهای موعود در قوم یهود پرداخته است.
ثمرات موعود باوري در يهود
1. اميد به تحقق وعدهالهي:
آنچه در تمامي فراز و نشيبهاي تاريخي و جنگ و گريزها و اسارتها قوم یهود را سر پا نگاه داشت، اميد به نجات توسط ماشيح بود. اين فکر در سخت ترين شرايط نيز از آنها جدا نشد و با تمام وجود به آن دل بستند و لذا عمل شرعي خود را انجام مي دادند.
2. صبر و آرامش در برابر مشکلات:
اگر اين ويژگي نبود، دوام و قرار در نجاتشان ميسر نميشد.
3. ايجاد نشاط:
آنچه که ميتواند زندگي بشر را از خطر نااميدي برهاند و بدان اميد بخشد موعود باوري است؛ زيرا اين باور انرژي متراکمي را براي ثبات، نشاط و شادابي زندگي آينده ميآفريند.
4. وحدت قومي:
يکي از ثمرات موعود باوري در يهود؛ حفظ قوميت از دوگانگي بود و ماشيح اين عامل را ايجاد ميکرد.
5. تن دادن به شريعت و رفتار شرعي:
همانطور که گذشت، يهود در دوران اسارت، اعمال شرعي را به موعود گره زدند و به اين اعتقاد رسيدند که پايبندي به شريعت، در ظهور موعود ماشيح تأثير دارد.
ويژگيهاي ماشيح
1. خاکي بودن بشر
ماشيح انساني معمولي است؛ به عبارت ديگر، ماشيح از نظر فيزيکي و جسماني، انساني خاکي و از اولاد بشر است که به صورت عادي متولد شدهاست.[1] ماشيح در متون يهود هيچگاه چهره غير انساني به خود نگرفتهاست. زيرا برخي اديان، مثل مسيحت موعودشان را غير انساني يا تجلي يافته خداوند ميدانند، ولي يهود اينگونه نيست. همه دانشمندان يهود درباره اينکه ماشيح انسان است، اتفاق نظر دارند. تلمود نيز در هيچ جا به اين اعتقاد که ماشيح ممکن است يک ناجي و موجود فوق انساني باشد اشارهاي ندارد.[2] از نشانههاي او اين است که صداقت و پارسايي او از بدو تولد دائماً در حال افزايش بوده و به خاطر فضيلت و اعمال شايستهاش به عاليترين و والاترين درجات تکامل روحاني دست خواهد يافت.
2. ماشيح از نسل داوود است.[3] او نهالي است که از تنه درخت نسل يعقوب بيرون آمدهاست.
3. قدرت او کيهاني است. يعني قدرتش فراکيهاني نيست و نميخواهد با اعمال خارق العاده کاري انجام دهد، بلكه بناست به طور طبيعي رفتار کند و از امور ماورايي بهره نگيرد و با اين حال، شخص مقدسي است.
4. زاده بيت لحم است؛ يعني از ميان خودشان و در مرکز يهوديت قرار دارد و يهودي زادهاست.
5. اشراف زادهاست؛ يعني از خاندان پادشاهان بوده و در يک خانواده پادشاهي به دنيا آمدهاست.
6. شهر نشين است؛ يعني با ادبيات شهرنشيني آشنا ست.
کارکردهاي انديشه ماشيح در يهود
1. تشکيل حکومت و استقلال سياسي
برجسته ترين کارکرد ماشيح در نظر يهوديان تشکيل حکومت و ايجاد استقلال سياسي است. زيرا يهود هميشه در انديشة استقلال سياسي بوده و اين موضوع از آرزوهاي ديرينه آنها بودهاست. اين مطلب در تلمود نيز تصريح شدهاست.[4]
2. داوري نهايي بين همه اقوام و سهل گيري بر بنياسرائيل
از نظر يهوديان، ماشيح در ميان اقوام مختلف داوري نهايي را انجام خواهد داد. البته بين يهوديان داوري خواهد کرد، ولي اين داوري را بر قوم يهود سهل ميگيرد. دايره ظهور و فرمانروايي او شامل همه امم و اقوام انساني خواهد بود؛ به طوري که تمام صاحبان ارواح از خير و شر در محضر عدل الهي به محاکمه دعوت خواهند شد.[5]
3. نابودي امتهاي مشرک
ماشيح، خوبان و رستگاران را از گناهکاران جدا ميسازد. اشرار را در آتش دوزخ فرو ميافکند و صالحان و ابرار به بهشت جاودان در جوار برکات خداوندگار قرار خواهند گرفت.[6]
البته به نظر ميرسد مرادشان از اقوام مشرک، همان اقوام غير يهودي باشد اين يک مسئله محل بحث و گفتوگو است که آيا يهودي شدن همه اقوام در دين يهود وجود دارد يا خير. با اينکه يهوديت مبلغ ندارند و دين بستهاي است، اما از ظواهر گفته اينان بر ميآيد که همه بايد موّحد باشند.
آقاي جوليوس کرينستون در کتاب انتظار مسيحا در آيين يهود مينويسد: در مورد اينکه «آيا اقوام غيريهودي در عصر مسيحا (ماشيح) به يهوديت خواهند گرويد يا نه؟» ميان ربانيون يهود اختلاف نظر وجودداشت. برخي معتقد بودند که ايمان آنان پذيرفته نخواهد شد، مانند زمان داوود و سليمان. زيرا انگيزه آنان در تغيير عقيده، برخورداري از شاديهاي فراوان آن دوره (ظهور) خواهد بود و نه پذيرش خالصانه اصول يهوديت. ديگران معتقد بودند که آرزوي تمام امتها براي ورود به يهوديت برآورده خواهد شد، اما به سختي.[7]
4. اعطاي قدرت جهاني به بني اسرائيل
اين فکر زاييده ساليان دراز دربهدري، بدبختي و اسارت است اينان که ابتدا چنين نميانديشيدند، حال به فکر قدرت جهاني و انديشه جهاني ماشيح رسيدند. البته به اعتقاد آقاي جان بي ناس ـ صاحب کتاب تاريخ اديان ـ اينان تحت تأثير افکار زرتشتيان به اين انديشه رسيدند، و الا ماهيت بشارت مسيحايي، خاص قوم يهود بودهاست.
5. زنده کردن مردگان
مردگان و اموات از گور برخاسته با زندگان و گروه متقيان و ابرار گرداگرد مسيحا صف واحدي تشکيل ميدهند.[8] در اين زمينه تطبيق روشني وجود ندارد زيرا برخي ميگويند همه بر ميگردند و برخي معتقدند گروهي از بنياسرائيل بر ميگردند و برخي ديگر معتقدند انبيا بني اسرائيل بر انگيخته خواهند شد تا ماشيح بينشان داوري کند.
محاسبات ظهور ماشيح و ديدگاههاي موجود
بحث اين است كه آيا علائمي براي ظهور يا وقت ظهور تعيين شده يا نه؟ درتعيين محاسبه يا نهي از محاسبه ظهور ماشيح، بين انديشمندان يهودي اختلاف نظر وجوددارد. دستهاي نگاه افراطي کردند و به طور دقيق تاريخ مشخص نمودند.دسته ديگر تاريخ تعيين نکردند و صرفاً زمان احتمالي مطرح کردند. دسته سوم کساني هستند که تعيين دقيق ظهور ماشيح را ممنوع ميکردند. در اين ميان اختلاف بين دسته اول و سوم زياد است؛ به طوري که مقابل يکديگر قرار دارند.
دسته اول که زمان تعيين ميکنند، در اينباره سه نظريه دارند:
نظريه اول: جهان را به سه 2 هزارسال (6هزار سال) تقسيم ميکنند و با طي اين سه دوره، ماشيح در آغاز هزاره هفتم خواهد آمد و سپس جهان پايان خواهد پذيرفت. اين يک ديدگاه قديمي در ميان يهوديان است. اين هزارهها با تعداد روزهاي آفرينش تناسب دارد. نخستين دو هزاره را « باير» (به عبري: تهو) ميدانستند. زيرا وحي در اين زمان وجود نداشت. دوهزاره دوم، دوران شريعت (تورا) يا وحي بود و دو هزاره سوم روزگاري است که ظهور مسيحا در آن انتظار ميرود. (يرموت هماشيح) بعد از اين سه دوره در آغاز هزارههفتم، ماشيح ظهور ميکند.
نظريه دوم: محاسبات ديگري مربوط به تاريخ ظهور ماشيح در تلمود يافت ميشود که اغلب آنان تاريخي در حدود پايان قرن پنجم ميلادي را نشان ميدهند؛ مثلاً ايلياي نبي به يکي از دانشمندان گفت: « دنيا دست کم هشتاد و پنج يوول (4250 سال، هر يوول 50 سال است) دوام خواهد داشت و در يوول آخرين (ماشيح) فرزند داوود خواهدآمد. آن دانشمند از ايليا پرسيد: آيا ماشيح در آغاز آن يوول ظهور خواهد کرد، يا در پايان آن؟ ايليا جواب داد: نميدانم».
نظريه سوم: کساني معتقد بودند ماشيح چهارصدسال بعد از ويراني دوم اورشليم ظهورخواهد کرد؛ ولي چهارصدسال گذشت و ماشيح در آن تاريخ ظهور نکرد.
در مقابل اين نظريههاي افراطي در تعيين وقت، کساني به شدت با اين ايده مخالفت و آن را تقبيح کردند. زيرا اين محاسبات و پيشگوييها اميدهايي در دل مردم پديد ميآورد که بعدها به حقيقت نپيوسته و باعث يأس و نااميدي ميشود. از اين نظر کساني که تعيين وقت ظهور کردند مورد لعن و نفرين واقع شدند:
ـ لعنت بر کساني باد که تاريخ پايان ذلت اسرائيل و ظهور ماشيح را محاسبه ميکنند زيرا ايشان چنين استدلال مينمايند که اگر تاريخ پايان ذلت فرا رسيد و ماشيح نيامد، هرگز ديگر نخواهد آمد... لکن همواره منتظر ظهور او باش!
ربانيون يهود مردم را از چنين محاسباتي برحذر ميداشتند و توصيه ميکردند که مردم به دنبال کارهاي نيک بروند. زيرا آمدن ماشيح مشروط به کارهاي نيک مردم است.
گونه شناسي يهود درباره ماشيح
ويژگيهايي كه ميتوان براي ماشيح برشمرد عبارتند از:
الف) روبه آينده دارد
ب) متشخص است؛ (يعني شخصيتي که ميتوان براي او اوصافي ذکرکرد).
ج) انساني و خاکي است
د) نوعي است؛ (بدين معنا که براي همه انسانهاست).
ه) قومي است؛ (حداقل ابتداي آن قومي و ملي است، ولي بعد از زمان اشعيا از اين کارکرد خارج شد و غير قومي شد).
و) کارکرد کيهاني دارد؛ (يعني زميني است و از امور خارق العاده بهره گرفته است).
ز) کارکرد اجتماعي دارد؛ (يعني تشکيل حکومت ميدهد).
ح) موعودشان به شدت زمانمند است؛ (زيرا در تاريخي ظهور ميکند و در تاريخ ديگر کار را تمام ميکند).
موعود در نگاه منابع يهود
منبع مهم يهوديان در آموزه هايشان، عهد عتيق است که مشتمل بر 39 کتاب است که ازنظر موضوع به سه بخش تقسيم ميشوند: 1ـ تورات و بخش تاريخي عهد عتيق که شامل 17 کتاب است که شامل پنج سفر تورات و12 کتاب ديگراست. 2ـ حکمت، مناجات و شعر که مشتمل بر 5 کتاب است. 3ـ پيشگوييهاي انبيا که مشتمل بر 17 کتاب است.
در تورات، بخصوص در اسفار پنجگانه، هيچ سخن صريحي درباره ماشيح و موعود وجود ندارد. برخي خواستند با تأويل برخي آيات آن، اين چنين وانمود کنند، ولي به صراحت چيزي در اين زمينه وجود ندارد. ولي در بخشهاي ديگر مثل مزامير داوود و يا در پيشگوييهاي انبيايي مثل عاموس، هوشع، اشعيا، دانيال و ملاکي در اين زمينه مطالبي ديده ميشود؛ بخصوص از اشعياي دوم به بعد اين مطلب همانگونه که آمد، پررنگتر ديده ميشود.
درکتب ديگر يهود نظير تلمود بحث مسيحا يا ماشيح مشاهده ميشود. نگاه تلمود پيرامون شخص ماشيح روي هم رفته به اين قرار است: « انساني که از نهال خاندان سلطنتي داوود است و قداست او تنها به سبب موهبتهاي طبيعي او است. امتهاي مشرک به دست او نابود خواهند شد و بني اسرائيل به قدرت جهاني خواهند رسيد».
براي مسيحا نامهايي نظير، ابن داوود، داوود، مِناحِم بن حِزقّيا، صِمَح، شالوم و حَدرک. ذکر شدهاست و در آگاداي تلمود به استقلال سياسي و يهودي شدن امتها اشاره شدهاست.
جلوه مهم در مفهوم آگاداي عصر مسيحا انديشة استقلال سياسي است. در اين زمينه يکي از حکمهاي تلمودي به نام سموئيل، ميگفت که تنها تفاوت زمان مسيحا با عصر حاضر، آزادي سياسي خواهد بود.
نفي و نهي از محاسبه زمان ظهور ماشيح
به گفته «اُگادا» دوران حکومت مسيحايي محدود است. او در اين زمينه ارقامي را ذکر ميکند. مطلب ديگري که در تلمود ديده ميشود وجود مسيحاي دروغين در ميان مردم يهود است که در اين زمينه قضايايي نيز نقل شدهاست.
مدعيان دروغين ماشيح يهود
شور و التهاب انتظار موعود آخرالزمان در تاريخ پرفراز و نشيب يهوديت موج ميزند. يهوديان در سراسر تاريخ پررنج خود هرگونه خواري و شکنجه را به اين اميد برخود هموار ميکردند که روزي ماشيح بيايد و آنان را از گرداب ذلت و درد و رنج برهاند و برجهان سروري دهد.
از روزگاران باستان تا عصر حاضر، صدها تن برخاستند و نغمه مسيحيايي ساز کردند و چند صباحي سادهدلان بني اسرائيل را مجذوب خود نمودند و در نهايت بلاهاي جانكاهي بر ديگر بلاهاي آن قوم افزودند؛ مثلاً چند قرن پس از ميلاد، يک دلباخته پرشور به نام موسي در جزيره « کِرت يا کَنديا» خود را ماشيح يا مسيحا خواند و تمام جوامع يهودي جزيره را که در آن زمان مرکز مهم يهوديان بود، مجذوب خود ساخت. او مدعي بود که آنها را از درياي مديترانه عبور داده و به فلسطين ميبرد و در آنجا دولت مسيحايي تشکيل ميدهد. يهوديان کسب و کار خود را رها کردند و جريان عادي زندگي به اميد پرالتهابي مبدل شد؛ مبني بر اينکه موساي جديد با خشک کردن دريا از طريق معجزه، آنان را به سرزمين موعود رهبري خواهدکرد. آنان به رسالت و قدرت او چنان ايمان آوردند که همه اموال خود را تقديم او کردند و آحاد مردم به دنبال او به جانب دريا به راه افتادند. او بر صخرهاي که بر دريا مشرف بود، ايستاد و به مريدان خود فرمان داد که خويش را به دريا افکنند و مطمئن باشند که دريا براي آنان شکافته خواهد شد. نتيجه اين امر را ميتوان به آساني دريافت؛ جمعي غرق شدند و شماري را دريانوردان نجات دادند. نقل شده آنان که نجات يافتند، همگي مسيحي شدند.
بالاخره مدعيان مسيحايي در قرون متوالي مشکلات بزرگي براي يهوديان ايجادکردند و گاهي فرقههايي پديد آوردند که تاکنون باقي است؛ مانند فرقه «دونمه» در ترکيه که از شبتاي صبي، نامدارترين مسيحاي دروغين (متوفاي 1676 م) به يادگار ماندهاست.
نظير چنين حادثهاي را هنگامي که فردنياندو ايزابلّا (پس از برانداختن واپسين سلسله فرمانروايان مسلمانان در اندلس به سال 1492) دستور اخراج يهوديان آن سرزمين را صادر کرد، به وجود آورد. ربانيون يهود معتقد بودند که خداوند براي مهاجرت يهوديان به شمال آفريقا دريا را خواهد شکافت. براين اساس همه راندهشدگان در بندر قادس (کنار جبلالطارق اقيانوس اطلس) در انتظار شکافته شدن دريا ماندند، ولي نااميد شدند.[9]
نتیجه:
. اميد به تحقق وعدهالهي صبر و آرامش در برابر مشکلات وحدت قومي تن دادن به شريعت و رفتار شرعي و...از پیامدهای امید به آمدن ماشیح در بین قوم یهود است. زیرا آنان معتقدند، انساني که از نهال خاندان سلطنتي داوود است و قداست او تنها به سبب موهبتهاي طبيعي او است، امتهاي مشرک را نابود خواهند کرد و بني اسرائيل را به قدرت جهاني خواهند رساند.
پینوشتها:
[1]. شوحط، ايمانوئل، مقاله « ماشيح موعود يهود» تحقيق آرش آبائي، نقل از موعود، شماره 20 و نشريه بينا سال اول، شماره 4، مرداد شهريور 1378.
[2]. کهن ابراهام، انسان، خدا، جهان ماشيح در آموزه يهود، ترجمه امير فريدون گرگاني، ص259.
[3]. اشعياء، باب 11، آيات 1-9.
[4]. .Berachoth 34b، Erubin 43b، Sanhedrin 99a.
[5]. ناس، جانبي، تاريخ اديان، ترجمه علي اصغر حکمت، ص551.
[6]. همان.
[7]. کرينستون، جوليوس، ترجمه حسين توفيقي، انتظار مسيحا در آئين يهود، ص67.
[8]. ناس، جانبي، تاريخ جامع اديان، ترجمه علي اصغر حکمت، ص551.
[9]. انتشار یافته در سایت؛ http://www.fardaad.blogfa.com/post.