شك و ترديدي نيست كه انسان موجودي است محتاج و در احتياج نيز بالذات است. ما انسانها و همچنين همه مخلوقات الهي فقيران مطلق هستيم و هيچ نقطهاي در وجود و حركت و سكون و زندگيمان نيست كه نياز در آن نباشد، فقط و فقط يك وجودو موجود غني و بينياز مطلق در عالم داريم كه بينيازيش ذاتي است و آن وجود رب العالمين است. و بر همين اساس است كه در سورة توحيد كه در هر نمازي آن را زمزمه ميكنيم: «الله الصمد» و البته زيباست كه بدانيم اين سوره توحيد را نيز شناسنامة رب العالمين ميدانند. يعني وجود الهي و شناخت و معرفت الهي هر آنچه قابل استفاده است در اين سوره نهفته است. و يكي از ايات اين سوره همين « الله الصمد » است يعني خداوند بينياز است و ذرهاي نياز در هيچ سوي آن نيست. اگر اين همه خلقت در عالم ميبينيد در هيچ سوي آن نياز الهي نيست بلكه نياز اين موجودات به الله مطرح ميباشد. علماي علم كلام اين مطلب را به اثبات رساندهاند كه اگر ما در خلقت براي خود خداوند متعال يك هدف و غايتي مطرح بدانيم به همان اندازه خداوند را محتاج و ناقص مطرح كردهايم.[1] و خداوند غني مطلق و بالذات است و همه موجودات و انسانهاي عالم فقيران و نيازمندان در گاه اويند. شك و ترديدي نيست كه انسان در ميان جميع خلايق شرافت و كرامت خاصي دارد كه اين شرافت و كرامت خاص نيز در قرآن بدان اشاره و بدان تصريح شده است. علماي علم اخلاق در مباحث نشان دارند كه عظمت هر مكتبي را بايد در اين ملاك و معيار بررسي كرد كه انسان در آن مكتب چگونه تعريف شده است؟ مكتبي كه انسان را تكامل يافته ميمون و حيوانات ميداند: يقيناً از چنان خست و دنائت و پستي برخوردار است كه نبايد آن را مكتب انساني ناميد. و مكتبي هم به مانند مكتب اسلام انسان را خليفه خدا و مسلط بر زمين و آسمان و مسجود ملائك و اين مخلوق كريم و شريف الهي ميداند. و عظمت مكتب از اين جهت نيز قابل توجه است.[2]انسان در مكتب اسلام موجودي است مورد توجه خدا، داراي كرامت ذاتي، استعداد فوق العاده روحي به وسعت تمامي آسمان و زمين و ....
و طبق گفته بعضي از مفسرين حدود 300 آيه در قرآن فقط عظمت انسان را به تماشا نشانده است.[3] آيهاي كه ميفرمايد «خلق لكم ما في الارض جمیعا.»[4] و اين ضمير «كم» به تمامي انسانها بر ميگردد و يا ميفرمايد «سخر لكم ما في السموات وما في الارض» [5]آيا چيزي از عظمت انسان كم گذاشته است؟
شك و ترديدي نيست كه اين انسان هميشه بايد و بود خويش را محو مبدا و مبدع خويش بداند. يعني شرافت و كرامت آدمي در سايه سار التجاء و تضرع بدرگاه رب العالمين خواهد بود. هر گاه آدمي خود را عبد درگاه الهي بداند و هميشه نم اشكي در گوشة چشم قلبش نثار رب العالمين ببارد و متوجه او باشد سراي سعادت را طي خواهد كرد و خداوند كه خالق آدمي است دو دست در وجود آدمي به خلقت نهاده است تا با دو دست يعني با تمام وجود سمت خداوند به انابه و لابه بپردازد. لذا اگر ما در روايات معصومين(علیهم السلام) مييابيم كه ميفرمايند: «الدعاء هو العبادة»[6] برهمين مبناست. يعني تمامي وجود آدمي را نياز و فقر پر كرده است و اين نياز و فقر آدمي را به عبوديت به درگاه بينياز ميكشاند و اساس عبوديت نيز در دعا و التجاء تضرع نمودار ميشود كسي كه در گلستان دعا راه نيابد هيچگاه صفاي بندگي را درك نخواهد كرد. چون عمود عبوديت بر دعا استوار است. شك و ترديدي نيست كه انساني كه به نقطة عصمت کبري برسد و داراي مقام والاي عصمت مطلق باشد تمامي افعال گفتار و حركات او نيز بر همان عصمت قابل تفسير است. اگر اين انسان كه داراي عصمت كبري ميباشد داراي مقام خليفة اللهي و ولي الله المطلق باشد حجت بر آدمي تمام خواهد بود. يعني هر انساني ميتواند امروز تمامي رفتار خود را منطبق با آن ولي مطلق و معصوم بزرگوار كند و فرداي قيامت همة آن را مورد احتجاج قرار بدهد. (نزد خداوند) و بر همين اساس است كه ما در كتاب مفاتيح الجنان روايت بسيار عجيبي مييابيم كه در آن آمده است كه شخصي خدمت امام صادق(علیه السلام) ميرسد براي رفع مشكل و بر آورده شدن حوائج و امام(علیه السلام) دعايي به او ميآموزد. اين شخص عرض ميكند من دعا را يكبار خدمتتان ميخوانم ببينيد اشكالي دارد؟ و در هنگام خواندن دعا جملهاي بر آن ميافزايد (شايد براي بهتر شدن دعا) ولي امام صادق(علیه السلام) اعتراض ميكند و ميفرمايد: من كه اين دعا را به تو ياد دادم تمامي جهات آن را و ربط اين الفاظ و كلمات را با مبدأ متعال و رفع مشكل و برآورده شدن حوائج را مد نظر قرار دادم پس چرا چيزي بر آن ميافزاييد.
دعاي ندبه يكي از با عظمتترين ادعيه در نزد شيعيان است و از آن جايي كه اين دعا از ادعيهاي است كه مختص به امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ميباشد بر اهمیت و اختصاصات آن ميافزايد. و البته دعاي ندبه منقول از امام معصوم است. طبق دو نقلي كه مطرح است: يك نقل ميگويد از امام صادق(علیه السلام) اين دعا مطرح شده است ونقل دیگر اینکه از خود امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) این دعا نقل شده است. ولي هر چه باشد هر دو، امام معصوم هستند و دعایی كه از لبان مبارك معصوم متصل به مبدء وحي و متصل به مبدأ متعال صادر شده باشد جلوه اي خاص خواهد داشت و آدمي را اگر كمي دل بدهد به يقين روح ملکوتی او را پرواز خواهد داد. نکته قابل تذکر این است که علماي علم رجال بر اين مطلب صحه گذاشتهاند كه قوت متن ضعف سند را جابر خواهد بود.[7] و اگر بعضي بر سند اين دعا اشكالاتي داشته باشند لكن متن اين دعا همچون متن صحيفة سجاديه از قوت و لطافت خاي برخوردار است كه نشانگر اين مطلب است كه این دعا صادر از معصوم خواهد بود و فقط انسان معصوم ميتواند چنان محو جمال و جلال الهی باشد و اين كلمات گهربار را در كنار هم بگذارد و الفاظ و کلمات خاصي از آن بيرون بيايد و از تمامي مظاهر قوي حقتعالي در عالم به نحوي ياد كند و مدد بجويد و روح انسانهاي منتظر و دلداده خويش را به پرواز در آورد.
موضوع بحث در اين مقاله فقرة خاصي است و آن فقره در ابتداي دعاي ندبه و در خصوصيات رسول مكرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) ميباشد.
«فكان كما انتجبته سيد من خلقته و صفوة من اصفيته و افضل من اجتبيته و اكرم من اعتمدته قدمت علي انبيائك و بعثته الي الثقلين من عبادك و اوطاته مشارقك و مغاربك و سخرت له البراق و عرجت بروحه الي سمائك و اودعته علم ما كان و ما يكون الي انقضاء خلقك ثم نصرته بالرعب و حففته بجبرئيل و ميكاييل و المسومين من ملائكتك و وعدته أن يظهر دينه علي الدين كله ولو كره المشركون»
بعد از حمد و صلوات الهي كه دعاي ندبه آغاز ميشود در مقطع سوم نوبت به خصوصيات رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) ميرسد.
در مقطع قبلي كه مقطع دوم ميباشد تاريخ انبياء در اين دعا مطرح می شود و در آن پيامبران عظيم الشان و رفيع المقام را با خصوصيات خاصه شان مورد توجه و عنايت قرار ميدهد. و در آن مقطع حضرت آدم(علیه السلام) را با دو خصوصيت (اسكان در بهشت و خروج از آن) مورد توجه قرار ميدهد و حضرت نوح(علیه السلام) را با دو خصوصيت (حمل در كشتي و نجات او را) مطرح ميكند و آنگاه به حضرت ابراهيم(علیه السلام) با دو خصوصيت ميپردازد يكي مقام خليليت است و ديگر لسان صدق و علو مقام است و بعد حضرت موسي(علیه السلام) را با دو ويژگي كه مد نظر قرار ميدهد (كليم بودن موسي(علیه السلام) و مقام وزارت هارون) و در انتهاي مقطع دوم حضرت عيسي(علیه السلام) را با 3 خصوصيت مورد توجه همه و مورد ندبه درگاه الهي قرار ميدهد و خصوصيت ولادت، بهره مندي از بينات و تاييد به روح القدس ميباشد و در انتها خصوصيت مشترك و همگاني انبياء عظام را مطرح ميكند. و در مقطع سوم به خصوصيات نبي مكرم اسلام ميرسد كه آن بزرگوار را با خصوصيات بيشتر و كاملتر و مورد عنايت و توجه خاص مطرح ميكند. البته اين مطلب را نبايد از نظر دور بداريم كه اين دعا از لسان يك انسان معصوم صادر شده است و انساني كه تمامي حركات و سكنات و كلمات او خاص و منتخب از الهامات الهي ميباشد. در مقطع سوم از دعاي ندبه در خصوصيات رسول مكرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است«خداوندا پيامبر اسلام حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را به رسالت برگزيدي و او (پيامبر اسلام) سيد و بزرگ خلايق بود و برگزيدة پيامبراني بود كه تو برگزيده بودي و افضل از همة كساني بود كه تو انتخاب كرده بودي و گراميتر از تمام رسل بود كه معتمد تو بودند بدين خاطرا و را مقدم بر همة انبيايت كردي و بر تمامي بندگانت اعم از جن و انس مبعوث كردي و شرق و غرب عالم را زير فرمان رسالتش گستردي و براق را مسخر او كردي و روح بلند او را به آسمان عروج دادي. علم گذشته و آينده تا انتها و انقضاي خلقت را در او به وديعت نهادي پس او را به واسطه رعب و ترس دشمن، بر دشمنانش پيروز و منصور گردانيدی، و جبرئيل و ميكاييل و دیگر فرشتگانت را به نگهباني و حفاظت او فرستادي...»
در اين مقطع كه به خصوصيات نبي مكرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) اشاره ميكند ويژگيهاي متعددي را مطرح ميكند كه هر كدام نشان از عظمت و رفعت و علو مقام نبي مكرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) دارد و از سوي ديگر همة اين خصوصيات يك عنايت خاصي را از رب العالمين نسبت به نبي مكرم اسلام(صلی الله علیه وآله و سلم) نيز مد نظر قرار ميدهد.
البته فرصت بسيار كم و زمينة نوشتار چندان مهيا نيست و الا آدمي تمامي جوانب اين خصوصيات را به تفسير و تشريح مينشست و آنگاه مقاله يا مقالات مفصل در اين باب مكتوب مينمود.
در فراز سوم از دعاي ندبه كه در بيان خصوصيات رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و ويژگيهاي رسالتش ميباشد ويژگيهاي متعددي مطرح شده كه در يك تقسيم بندي كلي، 7 ويژگي قابل تبيين است.
1. سيادت نبي مكرم(صلی الله علیه وآله و سلم)
يكي از مهمترين ويژگيهای نبي مكرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) که در دعاي ندبه مطرح شده است و به حق ميتوان گفت از با عظمتترين خصوصيات آن بزرگوار است، سيادت نبي اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در ميان همة خلائق و همة انبياء می باشد. البته در دعاي ندبه، 4 ويژگي پياپي آمده است كه هر 4 ويژگي باز به همان سيادت پيامبر اسلام(صلی الله علیه وآله و سلم) بر ميگردد. در دعاي ندبه آمده است «سيد من خلقته وصفوة من اصطفيته و افضل من اجتبيته و اكرم من اعتمدته» سيد و بزرگ تمامي مخلوقاتي كه رب العالمين لباس خلقت و وجود بر آنان پوشاند و برگزيدة تمام برگزيدگان الهي و افضل تمامي منتخبان الهي و گرامی ترین كسي كه معتمد نزد خداوند بودند، و همة اينها نشان از عظمت وجودي و سعة خاص روح نبي مكرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) دارد. با مراجعة به عقل و نقل ميتوان گفت: پيغمبران الهي در مقام و منزلت یکسانی نيستند، بلكه جايگاههاي گوناگوني در نزد رب العالمين دارند و قرآن مجيد( در سورة بقره آيه 253 )ميفرمايد:«تلك الرسل فضلنا بعضهم علي بعض» آن پيامبران، بعضي را بر بعضي برتري داديم. و در سوره اسراء آيه 55 نيز اين مطلب را با تاكيد خاصي مطرح ميكند و روايات گوناگوني هم اين مطلب را مورد تاكيد قرار داده اند. مثلا از امام صادق(علیه السلام) روايت شده كه آن بزرگوار فرمودند: «سادة النبيين والمرسلين خمسة ... و هم الوالعزم من الرسل و علیهم دارت الرحی نوح و ابراهيم و موسي و عيسي و محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)» سيد و سرور تمامي انبياء و رسولان الهي 5 تناند كه اولوالعزم نام دارند. نوح،ابراهيم، موسي، عيسي و محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و اينان آسياب خلقت هستند. ...[8] پس اين مطلب براحتي قابل تبيين عقلي و نقلي است كه پيامبران الهي برترين انسانهاي روزگارند و در ميان انبياء الهي، پيامبرانی كه الوالعزم نام دارند از عظمت و كرامت بيشتري برخوردارند و در ميان 5 پيامبر الوالعزم، فضيلت حبيب رب العالمين حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و اشرفيت و افضليت آن مهر سپهر لا يعد و لا يحصي است و به حق ميتوان گفت وي سيد كائنات و سرور انبياء عظام است. لذا خود نبي مكرم اسلام در حديثي فرمودند: «ان الله تعالي فضل انبيائه المرسلين علي الملائكة المقربين و فضلني علي جميع الانبياء و المرسلين....» خداوند متعال پيامبران مرسلش را بر فرشتگان مقربش برتري داد و مرا بر تماس انبياء و رسولان ...[9] امروزه عظمت و رفعت مقام رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) بر هر انسان متديني آشكار و اظهر من الشمس است و از روايات گوناگون به آساني قابل دریافت است. در زيارت اميرمومنان(علیه السلام) در روز غدير آمده است: «السلام علي محمد رسول الله خاتم النبيين و سيد المرسلين.»
شكي نیست كه انبياء، برترين خلائق و بهترين انسانها در پيشگاه الهي هستند. هر انساني كه به مقام نبوت و رسالت برسد نشان از عظمتي است كه در آن فرد مطرح بوده است و بر همين مبناست كه پيامبران از ميان اقوام خودشان برگزيده شدند. و اين خلاف حكمت است و خلاف عقل است كه كسي به پيامبري برگزيده شود و در ميان آن قوم از او با عظمتتر و با فضيلتتر وجود داشته باشد. پس هر پيامبري افضل در ميان قوم خود بوده و در ميان همة انبياء،آن كه گوي سبقت را در افضليت و اشرفيت و اكرميت ربوده ، وجود مبارك نبي خاتم(صلی الله علیه وآله و سلم) ميباشد كه مقدم بر همه انبياء عظام است.
وجود مبارك امام محمد باقر(علیه السلام) ميفرمايد: «لم تزل الانبياء تبشر بمحمد حتي بعث الله المسيح عيسي بن مريم فبشر بمحمد»، پيامبران همواره به آمدن محمد(صلی الله علیه وآله و سلم) مژده ميدادند تا آن كه خداوند حضرت مسيح عيسي بن مريم(علیه السلام) را مبعوث نمود و او به رسالت محمد(صلی الله علیه وآله و سلم) بشارت داد.[10]
قرآن كريم درباره اين مژدة حضرت عيسي(علیه السلام) ميفرمايد: «و اذ قال عيسي بن مريم يا بني اسرائيل اني رسول الله اليكم مصدقاً لما بين يدي من التورية و مبشراً برسول ياتي من بعدي اسمه احمد.»[11]
از اين كه تمامی پيامبران الهي به تشريف فرمايي رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم) بشارت دادهاند مشخص ميشود كه آن حضرت داراي ويژگيهاي منحصر به فردي بوده است كه برتري و تقدم او بر انبياء پيشين را معين ميكند.
حضرت آيت الله جواد آملي در تفسير آيه فوق ميگويد: «بشارت در موردي است كه پيامبر بعدي مطلب نو و تازهاي براي امتش يا براي ديگران بياورد. اگر پيامبرخاتم در سطح انبياي گذشته سخن گفته باشد مجالي براي بشارت نبود. از اين كه عيسي مسيح به قومش فرمود: «من آمدن پيامبري را بشارت ميدهم» معلوم ميشود كه رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) از حضرت عيسي افضل، و قرآن از انجيل بالاتر است پس رسول اكرم(صلی الله علیه وآله و سلم) بر اساس تبشير حضرت عيسي(علیه السلام) همة مزاياي علمي انبياي گذشته را كه عيسي مسيح(علیه السلام) داشت و همة مزاياي خاصة حضرت عيسي(علیه السلام) را دارا است.»[12]
اني و ان كنت ابن آدم صورة ولي فيه معني و شاهد بابوتي
من به ظاهر گرچه زآدم زادهام ليك معناً جدّجدّ افتادهام
بودم آن روز من از طايفة دردكشان كه نه از ناك نشان بود و نه اوتاك نشان.[13]
پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم)،به عنوان آخرين پيامبر در قبال آيندگان رسالتي بزرگ بر دوش داشت و اين رسالت، تمامي ابعاد خلقت الهي را در غايت در برگرفت و لذا رسالت آن رسول مكرم(صلی الله علیه وآله و سلم) هم در حق انسانها مطرح است و هم در حق جنيان و تمام انبياء گذشته بر قومي و ملتي مبعوث شدند و اكثر انبياء بعثت آنان بر انس مطرح است و از فضائل نبي خاتم(صلی الله علیه وآله و سلم) اين است كه آن حضرت بر انس و جن مبعوث شدند.[14] و البته اين مطلب قابل تذكر و توجه است كه در خلقت، عبوديت مخلوقات الهي منظور است و اين عبوديت در نزد عالم مجردات، همچون ملائك و فرشتگان يكسان است و تكامل در آن مطرح نيست به همان ميزان نقص هم در عالم مجردات مطرح نيست در ميان خلائق راه تكامل فقط براي جنيان و انسيان است و طبق نص آيه كريمه «و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون» عبادت كه همان معرفت و عبوديت رب العالمين است براي جنيان و انسانها است و اینکه پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله و سلم)، نبي خاتم است، فضيلت مضاعف آن بزگوار است كه رسالتش هم شامل انسانها است هم شامل جنيان و البته اين دين خاتم از شرق تا غرب عالم، هر موجود نيازمند تكامل را شامل ميشود. مرحوم علامة طباطبايي در كتاب قرآن در اسلام ميفرمايد: 3 ويژگي در دين خاتم الانبياء و در معجزه جاويدش قرآن مجيد مطرح است:
1. ابدي و جاودانه بودن آن
2. همگاني بودن آن و اين همگاني بودن از شرق تا غرب عالم هركسي كه محتاج كمالات است را شامل ميشود.
3. جامعيت قرآن و كامل بودن آن در هدايت و سعادت.[15]
سوره ص، آيه 87، ان هو الا ذكر للعالمين.
4. تسخير بُراق و عروج الي السماء
در ميان فضائل بلند رسول مكرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) كه لا تعد و لا تحصي ميباشد- بعضي از فضائل، منحصر به فرد بوده و از اختصاصات آن مقام عظيم است هر چند اگر ما تمام فضائل آن بزرگوار را با حالات و خلقيات و شخصيت نبي مكرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) مدنظر قرار بدهيم تمامي اين فضائل منحصر به فرد خواهند بود. يكي از فضائل بلند حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) به معراج رفتن آن بزرگوار و سير ملكوت نمودن تا حد قاب قوسين او ادني است و اين فضيلت آن قدر عظيم است كه نص قرآني دارد و خداوند كريم آن را در سوره اسراء مطرح فرموده است. اين كه پيامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) سوار براق بشود و 7 آسمان ملكوتي را طي و پشت سر بگذارد و ازد بيت المعمور هم بگذرد وارد بهشت خدا بشود و تمامي اين سير و عروجها همهاش عنايت و حكمت الهي همراه باشد اين عظمت لايوصف خواهد بود. و البته پيامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) جايي هم سفر كرد كه جبرئيل اين مقربترين ملك الهي نتوانست در آن راه يابد.
احمد ار بگشايد آن پر جليل تا ابد مدهوش ماند جبرئيل
گفت جبرئيل بپر اندر پي ام گفت: ني ني من حريف توني ام
روايات متعددي در اين باب اعم از شيعه و سني نقل شده است كه شرح آن فرصتي طويل ميطلبد كه در اين مختصر نميگنجد تا آدمي همة آنها را به توجه و تامل مورد مداقه قرار بدهد.( در اين رابطه می شود به تفسير قمي ج2 و مجمع البيان ج6 ص395 به بعد و تفسير روح المعاني ج15، ص 5 به بعد و نيز به تفسير الميزان ج13 مراجعه كرد.)
فقط يك روايت را از باب تبرك مطرح ميكنيم: «امام صادق(علیه السلام) فرمود: هيچ مهماني به درگاه الهي گراميتر از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در شب معراج نبوده است»
حضرت امام خميني ره می فرماید: پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از جريان معراج زمينه فتح سوم آن بزرگوار مهيا شد و فتح مطلق را انجام داد. ديگر مكاني نبود كه فتح نكرده باشد لذا تنها وجود ممكن در ميان همة خلائق بود كه تمامي منطقة امكان را فتح كرد و به منطقه وجود حق تعالي رسيد. لذا موت آن بزرگوار كه فرا رسيد؛ موت حقيقي تحقق يافت يعني ديگر از قالب امكان به تمام معنا خروج پيدا كرد.[16]
جهان امكان به تنگ آمد از آن سترگ جهان كوچك بود و مرد بزرگ[17]
هر پيامبري دو نشانه عظيم در خود دارد كه نشان اعجاز الهي در آن بزرگوار است يكي علم است و ديگري استجابت دعا. حضرت ايت الله وحيد خراساني مدظله العالي در 23 شعبان 1423 در سلسله مباحث درس خارج فقه خود بر اين دو مطلب تاكيد نموده و اين دو نقطه را علامت شناخت يك پيامبر الهي و يك امام معصوم معرفي كردهاند. البته شكي نيست كه وجود هر پيامبر نيز خود معجزة عظيمي است. يك انسان به حدي در مقامات معنوي ترقي يابد كه متصل به علم حقتعالي بشود و هر حركت و فعل او با علم خاص همراه باشد، اين خود معجزه است. و البته شكي نيست كه در ميان همة انبياء آن كه گوي سبقت را در پيمودن اقيانوس علم ربوده است وجود مبارك نبي خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) است. دانش و معرفتي در عالم به هم زده است كه چشم عالميان را به تعجب وا ميدارد. آن بزرگوار به همه عالم امكان و حكمتهای آن علم لدنی داشت و همة عالم در محضر آن بزرگوار به حضور بوده و نقطهاي نبود كه از حیطه علمي آن بزرگوار دور باشد. خود وجود مبارك پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) در خطبة غدير ميفرمايد: «اي مردم! هيچ علمي نيست مگر آن كه خداوند سبحان آن را در من احصا و ضبط نموده است.»[18] اين مطلب قابل استدلال و اثبات است كه واسطه فيض در همة كمالات خصوصا در كمال علمي وجود مبارك نبي مكرم اسلام(صلی الله علیه وآله و سلم) است كه صادر اول و عقل اول ميباشد. وي عقل كامل ميباشد. تمامي علوم از مخزن آن بزرگوار بر ممكنات ترشح مييابد.
علامه شيخ علي نمازی در كتاب اثبات ولايت آورده است: «از قطعيات روايات متواتره است كه تمام كمالات و علوم انبياء و مرسلين براي پيامبر خاتم جمع شده است با زياديهاي بسيار» و آن بزگوار بود كه فرمود: «لي مع الله وقت لا يسعني فيه ملك مقرب و لا نبي مرسل»[19]
يكي از ويژگيها و اختصاصات نبي مكرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) اين است كه آن بزرگوار در هنگام مقابلة با دشمنان، از سوي خداوند چنان رعب وحشتي در دل دشمنان قرار ميگرفت كه زمينة پيروزي و ظفر نبي مكرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) مهيا ميشد. خداوند متعال، وجود مبارك پيامبر خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) را رحمت بر عالميان ساخت و در آيه هم آن را منصوص كرد.[20] و البته اين فيض رحمت حضرت مصطفي(صلی الله علیه و آله و سلم) در حيات و ممات آن بزرگوار مستدام است و منقطع نخواهد شد. و اگر چه بعضي از مفسرين رحمت را به رحمت براي انسانها تفسير كرده اند ولي حق مطلب آن است كه طبق نص ايه 107 سوره انبياء رحمت براي همة عالميان است چه انسان و چه جن و چه هر موجودي ديگري كه در عالم وجود خلقت يافته. خداوند متعال اين وجود مبارك را رحمت براي همة عالميان قرار داد و وجود مبارك پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) در تمام دوران حيات خود و حتي در دورة رسالت و بويژه در ده سال آخر رسالت که بیش از 80 جنگ با کفار و مشرکین و یهودیان داشتند، صفت رحمه للعالمین بودن را به منصه ظهور نشاند. آن بزرگوار هر گاه با دشمني مقابل ميشد،چنان هیبتی از حضرتش در دل دشمن می افتاد که موجب پیروزی ایشان شده و حضرت(صلی الله علیه و آله و سلم) به ندرت دست به قبضه شمشير می بردند. و فضيلت مضاعف ديگر آن بزرگوار اين است كه خداوند در بعضي از غزوات ملائكه را برا ي نصرتش ميفرستاد و ملائكه الهي ، رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) را در بعضي از غزوات ياري میكردند. از جمله آن غزوات جنگ بدر است. خداوند متعال در قرآن كريم ميفرمايد: «ولقد نصركم الله ببدر و انتم اذله» كه خداوند متعال پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و يارانش را نصرت نمود و بر دشمنان پيروز گردانيد.» [21]
و همچنين در سوره توبه ايه 25 ميفرمايد: «لقد نصركم الله في مواطن كثيرة، و يوم حنين اذ اعجبتكم كثرتكم فلم تغن عنكم شيئاً و ضاقت عليكم الارض بما رحبت ثم وليتم مدبرين» خداوند در مواقف بسياري شما را ياري كرد و مخصوصاً در روز جنگ حنين كه كثرت لشکر اسلام شما را مغرور کرد ولی این زیادی سودی برایتان نداشت، و زمین با تمام فراخیش بر شما تنگ شد و سرانجام پا به فرار نهاديد؟ حنين بياباني است ميان مكه و طائف كه غزوة معروف حنين در آنجا اتفاق افتاد. و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) با قبيلة هوازن و ثقيف جنگ كرد. روزي بود كه بر مسلمين بسيار سخت گذشت به طوري كه در اول شكست خورده و ليكن در آخر خداي تعالي به نصرت خويش تاييد شان فرمود و در نتيجه غالب شدند. در تفسير الميزان آمده است كه خداوند متعال نصرت عجيبي را در اين آيه مورد مطرح نموده و آن نصرت باعث خوشحالي و اعجاب رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) و مومنين شده است و آن اين كه ملائكه الهي به نصرت رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) و يارانش شتافتند و كاري كرد كه نيروهاي اسلام بيشتر جلوه كردند و مومنين و مسلمين كه در اول جنگ از حملة ناگهاني قبيله هوازن و ثقيف شكست خورده بود دوباره نيرو وقدرت يافته و بر آنان پيروز شدند و خداوند با اين نصر ملائك خود سكينه را در دل مسلمين و مومنين قرار داد.[22]
7. ظهور دين اسلام در همة عالم
اين ويژگي كه در آخر مطرح شده است از ويژگيهاي منحصر به فرد و از اختصاصات رسول مكرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) ميباشد و آن اينكه دين پيامبر اسلام عالمگير خواهد شد و بر تمامي عالميان بوي خوش اسلام و رايحة عطر آگين معارف اسلام خواهد دميد.از نظر عقلي نيز اين مطلب پذيرفتنی است كه گستردگي حوزه عملياتي هر پيامبري ارتباط مستقيم و تنگاتنگ با سعة وجودي او دارد يعني پيشرفت و تكامل هر پيامبر در ميدان علم و عمل و بهره برداري او از دانشهاي لدني و الهي با دایره شریعت و محدودة تبليغاتي وي تناسب و سنخيت دارد و بر همين اساس است كه يك عدهاي نبي شدند و عدهاي رسول و عدهاي ديگر الوالعزم و حضرت محمد مصطفي(صلی الله علیه و آله و سلم) نيز خاتم پيامبران شد.[23] و همانطور كه رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) در قوس نزول سر سلسلة انسانهاي كامل است و مصداق كامل اول ما خلق الله است در قوس صعود نيز اوج و قله غايي رسالت است چون خاتم انبياء است و از ان جمله استفاده ميشود كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) واجد همة مزاياي مشترك و مزاياي فرد فرد انبياء و بعضي از خصائص ويژه است كه انبياي قبلي فاقد آن بودهاند و از بالاتر اين كه تا قيامت احدي بهتر از پيامبر اسلام نخواهد بود زيرا كاملتر از او ديگر در عالم نيست و دين آن نبي خاتم هم دين است كمه تا قيامت جاودانه است و عالمگير.[24]و بر همين اساس است كه خداوند در قرآن ميفرمايد: «هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله و لو كره المشركون» [25]مرحوم علامه طباطبايي در تفسير الميزان ميگويد: «منظور از هدي و دين حق در اين ايه دين اسلام و عقايد و احكام آن است كه با واقع و حق انطباق دارد و نيز با فطرت حقيقت آفرينش منطبق است خداوند اين دين را فرستاد تا آن را بر ساير اديان غلبه بدهد هر چند مشركان نخواهند.»[26]
آن چه كه تا كنون به صورت اختصار مطرح شد و البته همة اين خصوصيات مطرح شده فرد به فرد داراي توضيحات مفصل و شواهد متعددي است كه اگر زمينهاي فراهم بشود بسيار زيبا و بجاست كه آدمي به آن بپردازد. ولي از همين مقدار مختصري كه بيان شد و در آن 7 خصوصيت از خصائص رسول مكرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) كه در دعاي شريف ندبه مطرح شده بود توضيح مختصري داده شد با توجه به اين كه اين دعا ماثور و صادر از امام معصوم است بيان اين خصوصيات از نبي مكرم اسلام در خور تامل و توجه است و اگر آدمي كمي دقت به خرج دهد براحتي در مييابد كه همة اين خصوصيات با آن كه از عنايات خاصة الهي در حق نبي خاتم بوده است و حلقة اتصال وثيقي با مبدء متعال دارد لكن از حيث ديگر يك نوع رابطة قوي با جريان امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) داردیعنی این خصوصیات در امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تجلی خواهد نمود، و این مطلب ر ا امام معصوم در دعاي ندبه به همه انسانهاي عالم عرضه داشت. مثلا در خصوصيات رسول مكرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) در دعاي ندبه آمده است كه خداوند پیامبر اکرم را با دین حق بر عالم سیطره خواهد بخشید، و روزی خواهد رسید که دین اسلام عالمگیر شده و معارف آن آويزه گوش هر انسان و هر موجودي باشد. در تفسير قمي جلد1 ص 298 و نيز در تفاسير و كتب روايي متعدد آمده است كه منظور از اين ايه، قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) است كه روزي ظهور خواهد نمود و جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد و اسلام را بر سر تا سر عالم گسترش خواهد داد. و همچنين در خصوص صفت ديگر نبي مكرم اسلام كه نصرت با رعب و نصرت بوسيلة ملائكه بود اين مطلب در مورد امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) جلوه ديگري خواهد داشت و آن بزرگوار نيز از هيبت عظيمي برخوردار خواهد بود كه دل هر انسان مفسد و كافري به لرزه در بيايد و ملائكه الهي نيز در نصرت آن حضرت به اذن الهي مددكار باشند و البته مطلب در اين باب فراوان است.
پی نوشت ها:
[1] . كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد ج1، ص10.
[2] . سلسله مباحث اخلاق هفته استاد مكارم شيرازي مدظلله العالي در درس خارج فقه سال 1383.
[3] قرآن در اسلام، علامه طباطبايي، ص 16.
[4] بقره 29
[5] جاثیه 13
[6] . کافی ج2 ص467ب
[7] کلیات فی علم الرجال، جعفر سبحانی ، ص 79
[8] . تفسير صافي، ج1، ص 198.
[9] . تفسير صافي ج1، ص 198.
[10] . تفسير صافي. ج5، ص169.
[11] . س صف، ي6.
[12] . تفسير موضوعي قرآن، عبدالله جوادي آملي. ج8، ص21.
[13] . شرح مقدمة قيصري، سيد جلال الدين آشتياني، ص 861.
[14] . فضائل رسول الله (ص)، نويسندة ناشناخته، كتابخانه حضرت معصوم (ص)، شمارة 688.
[15] . قرآن در اسلام. علامه طباطبايي، ص 43.
[16] چهل حدیث ، امام خمینی ره ، ص303
[17] . ديوان سنايي غزنوي.
[18] . بحار، ج37، ص 208.
[19] . اثبات ولايت، شيخ علي نمازی ج1، ص 108.
[20] . سوره انبياء، آيه 107.
[21] . سوره توبه. آيه 33.
[22] . الميزان. ج9، ص 294.
[23] . آموزش عقايد، استاد مصباح يزدي.
[24] . تفسير موضوعي قرآن. استاد جوادي آملي، ج8، ص 34.
[25] . سورة توبه، آيه 33.
[26] . الميزان، ج9، ص 328.
منبع: مجله مقالات مهدوی؛ http://mahdimag.ir/
نگارنده: سيد رضي قادري