logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
یاران امام مهدی(عج)

 

مقدمه

يکي از زمينه‏ ها و شرايط لازم براي تحقق ظهور، وجود ياوراني شايسته و لايق براي پشتيباني از قيام و انجام کارهاي حکومت جهاني حضرت است. بديهي است وقتي انقلابي جهاني به وسيله رهبري آسماني روي مي‏دهد ياوراني متناسب با آن مي‏خواهد و اينگونه نيست که هر کس ادّعاي ياوري کند بتواند در آن ميدان، حضور يابد.

ضرورت وجود یاران امام مهدی (علیه السلام)

يکي از شيعيان امام صادق‏(عليه السلام) به نام سهل بن حسن خراساني به آن حضرت مي‏گويد:چه چيز شما را بازداشته است از اينکه حق مسلّم خود (حکومت) را به دست بگيريد در حالي که صدهزار شيعه ‏ي پا در رکاب و شمشير زن در اختيار شماست؟ امام دستور مي‏ دهند تا تنور آتشي فراهم شود و چون شعله ‏هاي آتش بالا مي‏گيرد به سهل مي ‏فرمايند: اي خراساني برخيز و در تنور بنشين .سهل که گمان کرده است امام از او خشمگين شده، شروع به عذر خواهي مي‏کند و مي‏گويد: آقا مرا ببخشيد و به آتش، شکنجه ‏ام نکنيد! امام مي‏فرمايد: از تو گذشتم.

در اين حال هارون مکّي از شيعيان راستين حضرت وارد مي‏شود و سلام مي‏کند. امام صادق‏(عليه السلام) به او پاسخ مي‏دهد و بدون هيچ مقدمه‏اي به او مي‏فرمايد: در درون تنور بنشين!

هارون مکّي بي درنگ و بدون هيچ پرسشي، اين کار را انجام مي‏دهد! امام صادق‏(عليه السلام) در همان حال با مرد خراساني گفتگو مي‏کند و درباره خراسان خبرهايي مي‏دهد چنانکه گويي خود شاهد آن بوده است و پس از مدّتي به سهل مي‏فرمايد: برخيز اي خراساني و داخل تنور را نگاه کن! سهل برخاسته و داخل تنور را نگاه مي‏کند و هارون را مي‏بيند که در ميان شعله‏هاي آتش چهار زانو نشسته است!آنگاه امام‏(عليه السلام) از او مي‏پرسد: در خراسان، چند نفر مثل هارون مي‏شناسي؟! خراساني مي‏گويد: به خدا قسم، يک نفر هم اينگونه سراغ ندارم حضرت مي‏فرمايد: آگاه باش! ما در زماني که پنج نفر ياور و پشتيبان پيدا نکنيم قيام نمي‏کنيم. ما بهتر مي‏دانيم که کدام زمان، زمان قيام است![1]

بخش اول: یاران امام مهدی(علیه السلام) در منابع

 فصل اول:قرآن و ياران

آياتی از قرآن کريم به ياران حضرت مهدي(علیه السلام)

تفسير و تأويل شده است که برخي از آنها را در اينجا مي آوريم:

1 ـ (فَاسْتَبِقُوا الخَيْرَاتِ أَيْنَ ما تَکوُنُوا يَأْتِ بِکُمُ اللهُ جَمِيعاً).[2]

«پس در کارهاي نيک بر يکديگر پيشي گيريد. هر کجا که باشيد، خداوند همگي شما را مي آورد».از امام باقر (عليه السلام) در تفسير اين آيه شريفه روايت شده است که فرمود:«منظور از خيرات، ولايت اهل بيت (عليهم السلام) است و منظور از «يَأْتِ بِکُمُ اللهُ جَمِيعاً»، 313 تن از ياران قائم (عليه السلام) مي باشند... به خدا سوگند! در يک لحظه همچون قطعات ابر پاييزي گرد آمده، پيرامون شمع وجودش حلقه مي زنند. و در ميان رکن ومقام با او بيعت مي کنند، و همراه او پيمان نامه اي از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) است که آن را ـ امامان معصوم (عليهم السلام) ـ يکي پس از ديگري به ارث برده اند».[3]

2 ـ (وَلَئِنْ أخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إلَي اُمَّة مَعْدُودَة لَيَقُولُنَّ ما يَحْبِسُهُ أَلا يَوْمَ يَأتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَحاقَ بِهِمْ مَا کانُوْا بِهِ يَسْتَهْزِءوُنَ). [4]

«اگر ما عذاب را تا آمدن «اُمّت معدوده» از آنها به تأخير بيندازيم مي گويند: چه چيز آن را باز مي دارد؟ آگاه باش! هنگامي که آن روز بيايد، عذاب از آنها برگردانده نمي شود، و آنچه را که مسخره مي کردند آنها را فرو خواهد گرفت».

از امام محمّد باقر (عليه السلام) و امام جعفر صادق (عليه السلام) روايت شده که آن دو بزرگوار در تفسير اين آيه فرمودند:«منظور از «اُمّت معدوده» اُمّت شمرده شده، همان اصحاب حضرت مهدي (عليه السلام) در آخر الزمان هستند که 313 نفر به تعداد اهل «بدر» مي باشند و همان گونه که پاره هاي ابر پاييزي به هم مي پيوندند آنان نيز در آن واحد نزد آن حضرت گرد مي آيند». [5]

از امام صادق (عليه السلام) نيز روايت شده است که فرمود:«منظور از «عذاب» خروج حضرت قائم (عليه السلام) است (که سبب معذّب شدن کافران مي باشد) و منظور از «اُمّت معدوده» اصحاب اوست که به تعداد اهل بدر هستند».[6]

بنابراين، معناي آيه چنين خواهد بود: اگر عذاب را از آنها تا آمدن اُمّتي معدود (ياران حضرت مهدي (عليه السلام) در آخر الزّمان) به تأخير بيندازيم، خواهند گفت: چه چيز مانع مي شود که ظاهر شود و عذاب خدا را بر ما نازل کند؟!

قرآن کريم در پاسخ آنها مي فرمايد:«آگاه باش! هنگامي که عذاب فرود آيد از آنها برگردانده نمي شود و کيفري که استهزا و مسخره مي کردند به آنها مي رسد». [7]

منظور از عذاب در اين آيه مبارکه، عذاب آخرت نيست؛ بلکه دست انتقام الهي است که از آستين حق بيرون آمده، از آنها انتقام خواهد گرفت، و پيش از آخرت، آنها را به بخشی از سزاي کردارشان خواهد رسانيد.

3 ـ (مَنْ يَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللهُ بِقَوْم يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّة عَلَي الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّة عَلَي الْکافِرِينَ).[8]

«هر کس از شما از دين خود برگردد، به زودي خداوند گروهي را مي آورد که دوستشان دارد و آنها نيز او را دوست دارند. در برابر مؤمنان فروتن و در برابر کافران سر سخت و نيرومند هستند».

سليمان بن هارون عجلي گويد: از امام جعفر صادق (عليه السلام) شنيدم که در تفسير اين آيه شريفه فرمود:«حضرت صاحب الامر (عليه السلام) در پناه خدا محفوظ است. اگر همه مردم از بين بروند،خداوند ياران او را خواهد آورد. آنان کساني هستند که خدا درباره آنها فرموده است: «اگر اينها بدان کفر ورزند، ما گروهي ديگر را بر آنان گماريم که بدان کافر نباشند» و آنان هستند کساني که در باره آنها فرموده است: «خداوند گروهي را مي آورد که دوستشان دارد و آنها نيز او را دوست دارند. در برابر مؤمنان فروتن و در برابر کافران سر سخت و نيرومند هستند».[9]

4 ـ (وَعَدَ اللهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ في الأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ...). [10]

«خداوند به کساني از شما که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام دادند وعده داده است که آنها را در روي زمين جانشين گرداند، همان گونه که پيشينيان را جانشين گردانيد».

امام زين العابدين (عليه السلام) آيه کريمه «... لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ في الأرضِ...» را تلاوت نمود، آنگاه فرمود:«به خدا سوگند! آنها دوستان ـ و شيعيان ـ ما اهل بيت هستند. خداوند به وسيله مردي از ما که مهدي اين اُمّت است، وعده اي را که در اين آيه به مؤمنان صالح داده، تحقّق خواهد بخشيد. رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) در حق مهدي فرموده است:اگر از عمر دنيا به جز يک روز باقي نباشد، خداوند آن روز را طولاني مي گرداند تا مردي از عترت من بيايد که هم نام من است؛ او جهان را پر از عدل و داد نمايد، آن چنان که پر از ظلم و ستم شده باشد».[11]

5 ـ (ألَّذِينَ اِنْ مَکَّنّاهُمْ في الاَْرْضِ أَقامُوا الصَّلوةَ وَءاتَوُا الزَّکوةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ للهِِ عاقِبَةُ الاُْمُور). [12]

«همان کساني که چون در زمين به آنها فرمانروايي دهيم، نماز را بپا مي دارند و زکات را مي پردازند و به نيکي فرمان مي دهند و از زشتي باز مي دارند و فرجام کارها از آنِ خداست».

ابي جارود از امام محمّد باقر (عليه السلام) روايت کرده است که در تفسير اين آيه شريفه فرمود:«اين آيه درباره حضرت مهدي (عليه السلام) و ياران او نازل شده است. خداوند منّان، شرق و غرب جهان را تحت سيطره آنها در مي آورد و دين را به وسيله آنها در جهان آشکار مي سازد، و ديگر از ظلم و ستمها و بدعتها نشاني در روي زمين باقي نمي ماند».

از آيات ياد شده استفاده مي شود که ياران حضرت مهدي (عليه السلام) از قدرت فوق العاده اي برخوردارند که در يک لحظه از مکان هاي مختلف به مکه مي روند و به آن حضرت ملحق مي شوند. آنان محبوب خدا هستند و خداوند محبوب آنان. خدا، آنها را در زمين توانايي و فرمان روايي مي دهد و به دست آنها، کافران را عذاب مي کند. آنان نماز بپا مي دارند و زکات مي پردازند. به نيکي ها امر مي کنند و از بدي ها باز مي دارند.

فصل دوم:روايات و ياران

طبق روايات، ياران حضرت مهدي (عليه السلام) 313 نفر مي باشند که همگي از تربيت شدگان مکتب ولايت و از عاشقان دلباخته خاندان عصمت و طهارت (عليهم السلام) هستند. هنگام ظهور آن حضرت، به گِردش حلقه مي زنند و به ياري آن حضرت مي پردازند.

1 ـ از امام باقر (عليه السلام) نقل شده است که فرمود:«گويا اصحاب قائم (عليه السلام) را مي بينم که تمام شرق و غرب عالم را تحت سيطره خود در آورده اند. در تمام دنيا چيزي نيست جز اين که از آنها اطاعت مي کند؛ حتّي درندگان زمين و پرندگان شکاري نيز تلاش مي کنند که رضايت آنان را جلب کنند. چون يکي از آنها بر منطقه اي بگذرد، آن قطعه زمين بر ديگر زمينها مباهات کند و گويد: امروز يکي از ياران قائم (عليه السلام) بر روي من پاي نهاد».[13]

2 ـ در حديث ديگري در همين رابطه، از امام باقر (عليه السلام) روايت شده است که فرمود:«... قائم (عليه السلام) 313 نفر را به تمام اقطار و اکناف عالم مي فرستد، قبل از رفتن دست مبارکش را بر سينه و بين دو کتف آنها مي کشد، پس در هيچ حکمي فرو نمي مانند. ديگر هيچ نقطه اي در روي زمين باقي نمي ماند جز اين که به يکتايي خدا و پيامبري رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) در آن گواهي داده مي شود.

و اين است معناي اين آيه شريفه که مي فرمايد:(وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ في السَّماواتِ وَ الأَرضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إلَيْه يُرجَعُون).[14]

«هر که در آسمانها و زمين است، خواه و ناخواه در برابر او تسليم مي شود، و بازگشت آنها به سوي اوست».

3 ـ ابان بن تغلب مي گويد: در خدمت امام صادق (عليه السلام) در مسجد الحرام بودم، و دست من در دست مبارک آن حضرت بود که فرمود:«اي ابان! به زودي خداي ـ تبارک و تعالي ـ 313 نفر را در اين مسجد گرد مي آورد که مردم مکّه خيال مي کنند که هنوز پدران و نياکان آنها آفريده نشده اند. در دست آنها شمشيرهايي است که روي هر شمشير نام، نام پدر، لقب و ديگر خصوصيّات صاحبش نوشته شده است. آنگاه منادي آسماني بانگ بر مي آورد که اي اهل عالم! اين مهدي است که چون داود و سليمان داوري مي کند و مطالبه بيّنه نمي نمايد». [15]

4 ـ مفضّل از امام صادق (عليه السلام) نقل مي کند که فرمود:«هنگامي که امر ظهور امضا شد، امام (عليه السلام) خداي را با نام عبراني اش مي خواند؛ آنگاه 313 تن از يارانش چون پاره هاي ابر پاييزي به دور او گرد مي آيند. آنها پرچمداران حضرت مهدي (عليه السلام) هستند. آمدن آنها به مکه دو گونه است:

1 ـ افرادي که شبانه از رختخواب هايشان ناپديد مي شوند و صبح در مکه مي باشند.

2 ـ افرادي که در روز روشن بر ابر سوار مي شوند و با نام، نام پدر، حسب و نسبشان شناخته مي شوند.

مفضّل گويد: من عرض کردم: فدايت شوم! کدام يک از اين دو گروه ايمانشان قوي تر است؟فرمود: آنها که بر ابر سوار مي شوند و يک باره ناپديد مي گردند. (يعني بستگانشان آنها را گم مي کنند و از آنها مطّلع نمي شوند) و خداوند در حقّشان فرموده:(أيْنَما تَکُونُوا يَأتِ بِکُمُ اللهُ جَمِيعاً) [16]«هر کجا که باشيد خداوند همگي شما را يک جا گرد مي آورد»». [17]

5 ـ مسعده مي گويد: در محضر امام صادق (عليه السلام) بودم که ابو بصير عرض کرد: آيا اميرمؤمنان علي (عليه السلام)، شهرهاي اصحاب قائم (عليه السلام) را مي دانست آنچنان که تعداد آنها رامي دانست؟

امام صادق (عليه السلام) فرمود: آري! به خدا سوگند! فرد فرد آنها را با نام، نام پدر و محلّ سکونتشان مي دانست.ابو بصير گفت: جانم به فدايت، آنچه اميرمؤمنان علي (عليه السلام) مي دانست امام حسن مجتبي (عليه السلام) نيز مي دانست، و آنچه امام حسن (عليه السلام) مي دانست، امام حسين (عليه السلام) نيز مي دانست، و آنچه امام حسين (عليه السلام) مي دانست به شما منتقل شده است؛ جانم به فدايت! مرا از حال آنها با خبر کن.

امام صادق (عليه السلام) فرمود: روز جمعه بيا نزد من تا تو را آگاه سازم.ابو بصير گويد: روز جمعه به محضر امام (عليه السلام) رسيدم؛ فرمود: رفيقت کجاست تا براي تو بنويسد؟ (ابو بصير نابينا بود و رفيقي داشت که احاديث را براي او مي نوشت)گفتم: براي او کاري پيش آمد و من نخواستم ديرتر از وقت مقرّر بيايم.آنگاه امام (عليه السلام) خطاب به يکي از حاضران، فرمود: براي او بنويس:«بِسْمِ اللهِ الَّرحْمنِ الرَّحيمِ، هذا ما أمْلاهُ رَسُولُ الله ـ (صلي الله عليه و آله و سلم) ـ عَلي اَميرِالْمُؤمِنينَ (عليه السلام) وَ اَوْدَعَهُ إيّاهُ مِنْ تَسْمِيَةِ أصْحابِ الْقائِمِ (عليه السلام) وَعِدَّةُ مَنْ يُوافيهِ مِنَ الْمَفْقُودينَ عَنْ فُرُشِهِمْ وَ السّائِرينَ إلي مَکَّةَ في لَيْلَة، وَ ذلِکَ عِنْدَ اسْتِماعِ الْصَّوْتِ في السَنَةِ الَّتي يَظْهَرُ فيها أمْرُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ هُمُ النُّجَباء وَ الْفُقَهاء وَ الْحُکّامُ عَليَ النّاسِ...»«به نام خداوند بخشنده بخشايش گر. اين متن چيزيست که رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آن را املا کرد، و اميرالمؤمنين (عليه السلام) آن را نوشت و آن را در نزد او به وديعت نهاد. اين متن، مشتمل بر نام ياران قائم (عليه السلام) و تعداد آنها مي باشد. همان ها که از رخت خواب هاي خود ناپديد مي شوند و در يک شب به مکه آورده مي شوند.

اين واقعه در هنگامي خواهد بود که صداي آسماني شنيده شود، و در همان سال امر خدا ظاهر خواهد شد. آنها نجيبان، فقيهان و فرمان روايان مردم هستند...»آنگاه امام صادق (عليه السلام) خصوصيّات جغرافيايي هر يک را بر مي شمارد و در پايان مي فرمايد:«اينها 313 تن مي باشند. خداوند همه آنها را در شب جمعه در مکّه معظّمه گرد مي آورد به گونه اي که صبح همه آنها در مسجد الحرام مي باشند و حتّي يک تن تخلّف نمي کند. پس در مکّه پراکنده مي شوند و به دنبال منزلي مي گردند که در آن سکونت کنند.مردم مکّه آنها را نمي شناسند و از ورود قافله اي که براي حج، عمره يا تجارت آمده باشند اطّلاع ندارند، و لذا دچار حيرت شده از يکديگر مي پرسند: اينها از کجا آمده اند؟ روزهاي قبل چنين افرادي را نديده بوديم! اينها اهل يک شهر و يک تيره و قبيله نيستند، و زن و فرزند و مرکب نيز همراه ندارند![18]

ابو بصير گفت: آيا مؤمن در روي زمين منحصر به آنها خواهد بود؟امام صادق (عليه السلام) فرمود:نه، ولي اين ها نجبا، فقها، قضات و حکّام شرع هستند که دست پر مهر امام، قلب آنها را نوازش داده است و در هيچ موردي از حل مشکلش باز نمي مانند. [19]

از امام صادق ـ (عليه السلام) ـ نقل شده است:يعني اصحاب القائم، الثلاثمائة وبضع عشر وهم ـ واللّه ـ الأمّة المعدودة يجتمعون في ساعة واحدة کقزع الخريف

اين آيه ي شريفه اشاره به 313 نفر ياران اصلي حضرت مهدي ـ ارواحنا فداه ـ دارد. بخداي سوگند! که آنان در شمار، اندک هستند. امّا در کارآيي و ايمان و شکوه معنوي بسيار و بسان ابر پراکنده ي پائيزي (که بناگاه به هم مي پيوندند و متراکم مي شوند) آنان ظرف لحظه اي در يک ساعت معيّن از سراسر گيتي در مکّه حاضرمي گردند.

بخش دوم :خصوصیات یاران امام مهدي (علیه السلام)                                                                    

فصل اول:صفات ياران

1)معرفت و اطاعت

ياران مهدي‏(عليه السلام) از شناخت عميق نسبت به خداوند و امام خود برخوردارند و با آگاهي کامل در ميدانِ حق حضور يافته‏اند.

امام علي‏ (عليه السلام) درباره آنها فرموده است:مرداني که خدا را چنان که شايسته است شناخته‏اند.[20]

شناخت و اعتقاد آنان نسبت به امام نيز در ژرفاي وجودشان ريشه دوانيده و سراسر وجودشان را فرا گرفته است. اين شناختي فراتر از دانستن نام و نشان و نسب امام است. معرفت به حق ولايت امام و جايگاه بلند او در مجموعه هستي است و اين همان معرفتي است که آنها را سرشار از محبّت او کرده و مطيع و گوش به فرمان او قرار داده است؛ زيرا که مي‏دانند سخن امام سخن خدا و اطاعت از او اطاعت از خداست.

پيامبر(صلي الله عليه وآله) در توصيف آنها فرموده است:آنها در اطاعت از امام خويش مي‏کوشند.[21]

2)عبادت و صلابت

ياوران مهدي در عبادت ،از پيشواي خود الگو گرفته‏اند و روزها و شب‏ها را با ذکر شيرين حق سپري مي‏کنند امام صادق‏(عليه السلام) درباره آنها فرمود:شب‏ها را با عبادت به صبح مي‏رسانند و روزها را با روزه به پايان مي‏برند.[22]  و در سخني ديگر فرمود: بر فراز اسب‏ها، خدا را تسبيح مي‏گويند.[23]

و همين ذکر خداست که از آنان مرداني آهنين ساخته است که هيچ چيز صلابت و استواري آنها را در هم نمي‏شکند امام صادق‏(عليه السلام) فرمود:آنان مرداني هستند که گويا دل هايشان پاره‏هاي آهن است.[24]

3)جان نثاري و شهادت ‏طلبي

معرفت عميق ياران، نسبت به امام مهدي، دل‏هاي آن‏ها را مملوّ از عشق به امام مي‏کند بنابراين در ميدان رزم او را چون نگيني در ميان مي‏گيرند و جان خود را سپر بلاي او مي‏کنند.امام صادق‏(عليه السلام) فرمود:(ياران مهدي) در ميدان رزم در اطراف او مي‏چرخند و با جان خود از او محافظت مي‏کنند.و نيز فرمود: آنها آرزو مي‏کنند که در راه خدا به شهادت برسند.

4)شجاعت و دليري

ياران مهدي‏(عليه السلام) مانند مولايشان افرادي شجاع و مرداني پولادين هستند امام علي‏(عليه السلام) در وصف آنها فرمود:همه آنها شيراني هستند که از بيشه‏ها بيرون شده‏اند و اگر اراده کنند کوهها را از جا مي‏کنند.[25]

5)صبر و بردباري

بديهي است که مبارزه عليه ظلم جهاني و برقراري حکومت عدل جهاني با رنج و مشقت‏هاي فراوان همراه است و ياوران امام در راه تحقق آرمان‏هاي جهاني امام مهدي‏(عليه السلام) مشکلات و ناگواريها را به جان مي‏خرند ولي از سر اخلاص و تواضع، عمل خود را ناچيز مي‏ شمارند.

امام علي‏(عليه السلام) مي ‏فرمايد:آنها گروهي هستند که به خاطر صبر و بردباري در راه خدا، بر خداوند منّت نمي‏ گذارند. و از اين که جان خويش را تقديم آستان حضرت حق مي‏ کنند، به خود نمي‏بالند و آن را بزرگ نمي ‏شمارند.

7)اتحاد و همدلي

امام علي‏(عليه السلام) در توصيف همدلي و اتحاد ياران امام چنين مي‏فرمايد:ايشان يکدل و هماهنگ هستند.اين يکدلي به سبب آن است که خودخواهي‏ها و خواسته‏هاي شخصي در وجود آنان نيست آنها با اعتقادي صحيح در زير يک پرچم و براي يک هدف، قيام مي‏کنند و اين خود يکي از عوامل پيروزي آنها بر جبهه مقابل مي‏باشد.

8)زهد و پارسايي

امام علي‏(عليه السلام) در وصف ياران مهدي‏(عليه السلام) فرموده است:او از يارانش بيعت مي‏گيرد که طلا و نقره‏اي نيندوزند و گندم و جوي ذخيره نکنند.[26]

آنان اهداف بلندي دارند و براي آرماني بزرگ برخاسته‏اند و مادّيات دنيا نبايد آنها را از اهداف و آرمان‏ها باز دارد. بنابراين آنها که با ديدن زرق و برق دنيا، چشمهايشان خيره مي‏شود و دل‏هايشان مي‏لرزد در ميان ياوران ويژه امام مهدي‏(عليه السلام) جايي ندارند.

پيامبر اکرم‏(صلي الله عليه وآله و سلم) در وصف آنان فرموده است:اوُلئِکَ هُمْ خِيار الْاُمّةِ.آنان بهترين امت (من) هستند. [27]

البتّه ياوران مهدي‏(عليه السلام) بر طبق لياقت و شايستگي ‏ها در رده‏هاي مختلف قرار مي‏ گيرند و در روايات آمده است که آن حضرت علاوه بر 313 نفر يار ويژه که کادر اصلي قيام را تشکيل مي‏دهند، از لشکري 10 هزار نفري نيز برخوردار است و به علاوه خيل عظيم مؤمنان منتظر به ياري او خواهند شتافت.

فصل دوم: تابعیت ياران

جالب اينکه در روايات آمده که دستجات ياران امام مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از مشرق زمين بپا مي خيزند.

رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و سلم) فرمود:جمعي از مردم از طرف مشرق خروج کنند و مقدّمات حکومت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را فراهم سازند.» [28]

امير مؤمنان (عليه السلام) فرمود:«آفرين برطالقان که خداوند در آن گنجهائي نهاده که از طلا و نقره نيست بلکه مردان مؤمني هستند که بطور شايسته خدا را شناخته اند و در آخرالزّمان، ياوران حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهند بود.» [29]

با توجه به روایاتی از این دست مي بينيم، مشرق زمين مورد توجه قرار گرفته است و چنانکه هم اکنون از نشانه ها پيداست، تنها مشرق زمين است که اين کار را خواهد کرد، بنابراين مشرق زمين بايد بپاخيزد!و با توجه به اينکه اکثريت قريب به اتفاق امت مسلم از مستضعفان در مشرق زمين هستند و با توجه به امکانات عظيم جغرافيائي و اقتصادي و نيروي انساني که دارند، مي توانند بپاخاسته و دست ابرقدرتها را قطع کنند و زمينه خوبي براي ظهورامام مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ايجاد نمايند.

بخش سوم: یاری کنندگان امام مهدی (علیه السلام)

فصل اول: یاران خاص

بين ياران خاصّ حضرت مهدي‏(عليه السلام) ودیگر ياوران آن حضرت تفاوتي هست:اصحاب و ياران خاصّ 313 نفرند. آنان کساني‏اند که حضرت امام علي‏(عليه السلام) و امام صادق‏(عليه السلام) از آنان به «پرچمداران» تعبير فرموده‏اند و هر يک از اين ياران خاصّ، نقش عظيمي در فرماندهي سپاه و گشودن شهرها و اداره امور و... دارند.

مردي از کوفيان، از امام صادق (عليه السلام) پرسيد: همراهان قائم چند نفرند؟ مردم مي گويند: مانند اهل بدر، سيصد و سيزده نفر بيش نيستند.

امام فرمودند: جز به همراهي افراد قدرتمند قيام نکند، آنان هم، کمتر از ده هزار نفر نباشند. علامه مجلسي، همين معني را از روايات استنباط کرده و مي نويسد: «ياران مهدي، منحصر به سيصد و سيزده نفر نيستند، بلکه اين شمار ياراني هستند که حضرت به کمک آنان حرکت را آغاز مي کند.» [30]

شاهد بر مطلب اين که در برخي از روايات، به جاي «اصحابه» «من اصحابه» آمده که نشان مي دهد شمار ياد شده، طلايه داران اصحاب امام را تشکيل مي دهند که خود را به حضرت رسانده و نهضت را آغاز  ميکنند و در مقابل دشمنان ، به دفاع از آقا مي پردازند.

احتمال مي رود اين گروه اندک، فرماندهان و وزيران امام باشند که در آغاز هسته هاي اصلي نيروها را بر عهده دارند و پس از پيروزي، براي ارشاد و دادرسي و کارگزاري به سرزمينهاي دور و نزديک فرستاده مي شوند.آنان با قوتي الهي قيام مي کنند و دولت مستضعفان صالح را بر پا مي دارند که اراده الهي چنين است: و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين. [31]

و ما اراده داريم که بر مستضعفان زمين منت گذاريم و آنان را پيشوايان و وارثان [حکومت روي زمين] قرار دهيم. آنان از هر عيب و آفتي بري خواهند بود و دلهايشان چون پاره هاي پولاد خواهد بود. سيادت و دولت حق از آن ايشان خواهد شد. از امام سجاد (عليه السلام) روايت شده است که فرمود: اذا قام قائمنا اذهب الله عز و جل عن شيعتنا العاهه، و جعل قلوبهم کزبر الحديد، و جعل قوة الرجل منهم قوة اربعين رجلا و يکونون حکام الارض و سنامها.[32]چون قائم ما قيام کند، خداوند عيب و آفت را از شيعيان ما برطرف کند، و دلهاي آنان را چون پاره هاي پولاد سازد، و به هر مردي از ايشان نيروي چهل مرد دهد، و آنان حاکمان و سروران زمين خواهند بود.

1)ويژگي‏هاي ياران خاص

بيشتر ياران خاصّ حضرت در سن جواني ‏اند و بزرگسالان در ميان آنان کم هستند. اين ياران داراي افکاري متحد و آرايي يکنواخت بوده و دل‏هاي‏ ایشان به هم پيوسته است. امام علي‏(عليه السلام) در اين باره فرموده است: «اِنَّ اَصحابَ القائِمِ شَبابٌ لا کُهولَ فيهِم اِلاَّ کَالکُحْلِ فِي العَينِ، اَوْ کَالمِلْحِ فِي الزّادِ، وَاَقَل الزّادِ المِلْحُ؛ [32]«همانا ياران قائم‏(عليه السلام) همگي جوانند و پير در ميانشان نيست، مگر به اندازه سرمه در چشم يا به قدر نمک در توشه راه و کمترين چيز در توشه راه نمک است».

  1. از امام صادق‏(عليه السلام) درباره اين سخن خداي تعالي «فَاستَبِقُوا الخَيرات، اَينَما تکونوا يأت بکم اللّه جميعاً»[33] روايت شده است: «يَعنِي اَصحَابَ القائِمِ الثَّلاثَمِائَةِ وَالبِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلاً قالَ وَهُمْ وَاللَّهِ الاُمَّةُ الْمَعْدُودَةُ قَالَ يَجْتَمِعُونَ وَاللّهِ فِي سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ قَزَعٌ کَقَزَعِ الْخَريفِ»؛ «مقصود سيصد و اندي يار قائم است، و آنان - واللّه - امت معدوده ‏اند. در يک ساعت جمع مي‏شوند؛ همان گونه که ابرها در پاييز جمع مي‏شوند».
  2. امام صادق‏(عليه السلام) در وصف ياران خاصّ حضرت مهدي‏(عليه السلام) فرمود: «مرداني که گويي قلب‏هايشان مانند پاره‏هاي آهن است. هيچ چيز نتواند دل‏هاي آنان را نسبت به ذات خداوند گرفتار شک سازد. سخت‏تر از سنگ هستند. اگر بر کوه‏ها حمله کنند، آنها را از هم خواهند پاشيد... گويي که بر اسبان خود، مانند عقاب هستند. بر زين اسب امام دست مي ‏کشند و از اين کار برکت طلب مي‏کنند. گِرد امام خويش گرديده، در جنگ‏ها جان خود را سپر او مي‏سازند و هر چه را بخواهد برايش انجام مي‏دهند.

مرداني که شب‏ها نمي‏ خوابند؛ در نمازشان همهمه ‏اي چون صداي زنبور عسل دارند. شب‏ها بر پاي خويش ايستاده و صبح بر مرکب‏هاي خود سوارند. پارسايان شب‏اند و شيران روز. اطاعت آنان در برابر امام‏شان، از اطاعت کنيز براي آقايش زيادتر است.مانند چراغ‏ها هستند... گويي که دل‏هاي‏شان قنديل است. از ترس خدا بيمناک و خواهان شهادت‏اند. تمنايشان شهيد شدن در راه خدا است. شعارشان اين است: «اي مردم! براي خونخواهي حسين بپا خيزيد».وقتي حرکت مي‏کنند، پيشاپيش آنان به فاصله يک ماه ترس و وحشت حرکت کند، آنان دسته دسته به سوي مولا مي‏روند. خدا به وسيله آنان امام راستين را ياري مي‏فرمايد». [34]

2)ياران خاص مهدي هنگام ظهور

امام باقر(عليه السلام) فرمود: «ياران قائم 313 تن هستند، که برخي از فرزندان عجم (غير عرب) هستند؛ در روز روشن سوار بر ابر آورده مي‏شوند و برخي از آنها در حالي که در رختخواب خود خوابيده‏اند، از رختخواب برده مي‏شوندو در مکه بدون وعده قبلي به محضر آن حضرت مي‏رسند».  [35]از برخي روايات استفاده مي‏شود: «پنجاه تن از اين تعداد زنان هستند». [36]امام صادق‏(عليه السلام) در وصف اين افراد فرموده است: «گويا به قائم مي‏نگرم که بر منبر کوفه است و اصحابش - که 313 تن و به شمار اصحاب جنگ بدر هستند - در اطراف او مي‏باشند. آنان پرچمداران و حاکمان خداي تعالي بر خلقش در زمين هستند...». [37]

در تشکيل هسته اصلي آن پيکار بزرگ و جهاد مقدس، زنان نيز نقش دارند و طبق تعبير برخي از احاديث، حدود پنجاه زن، از ياران اصلي امام و همراه هسته مرکزي آن قيام مي‏باشند. اين موضوع دو نکته را روشن مي‏ سازد:

  1. زنان که در طول تاريخ از حقوق خويش محروم بودند و شخصيت آنان تحقير گشته بود، در دوران آن انقلاب بزرگ، شخصيت واقعي خويش را باز خواهند يافت و به عنوان کارگزاران اصلي تحوّل عظيم، در جامعه جهاني شرکت خواهند داشت. اين موضوع اهميت ويژه‏اي دارد که ارزش واقعي و پايه قدرت و توانمندي نوع زن و ارزشيابي استعدادهاي او را - در صورتي که خود را ساخته باشد - مشخص مي‏ سازد.
  2. زنان اگر در جهاد و رويارويي مستقيم شرکت نکنند، در ديگر پست‏ها و مسؤوليت‏ها و سازندگي‏ها، مي‏توانند مشارکت داشته باشند. همچنين در گسترش فرهنگ اسلامي، تبيين خطوط اصلي دين، آموزش معارف الهي و جايگزين ساختن معيارها و اصول انقلاب مهدوي‏(عليه السلام)، مي‏توانند کارآمد باشند و نقش‏هاي اصلي و برجسته‏اي را برعهده گيرند. در مسائل پشت جبهه و ديگر مسائل اجتماعي، فرهنگي و تربيتي نيز مي‏توانند نقش سازنده‏اي داشته باشند.

3.در روايتي که در اين زمينه از امام صادق، (عليه السلام)، نقل شده، چنين آمده است:« اذا اذن عز و جل للقائم في الخروج، صعد المنبر، و دعا الناس الي نفسه و... »[38]هنگامي که خداوند عز و جل به قائم اجازه قيام مي دهد آن حضرت بر بالاي منبر رفته، مردم را به سوي خود فرا مي خواند آن گاه آن ها را به خدا سوگند داده و از آنها مي خواهد که حقش را پاس دارند، تا او هم سيره رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)، را در ميان آنها جاري کند و با آنان همانگونه رفتار نمايد که آن حضرت رفتار مي کرد. پس آن گاه خداوند، جل جلاله، جبرئيل (عليه السلام)، را به سوي او مي فرستد، جبرئيل برحطيم فرود آمده و خطاب به قائم مي گويد: مردم را به چه چيز ميخواني؟ و قائم هم پاسخ او را مي گويد سپس جبرئيل، (عليه السلام)، مي گويد: من نخستين کسي هستم که با تو بيعت مي کنم: دستان خود را بگشا! سپس جبرئيل دست خود را بر دست او مي کشد. سيصد و اندي مرد به پيشگاه آن حضرت آمده و با او بيعت مي کنند. بعد از آن ،قائم (عليه السلام)، در مکه اقامت مي کند تا زماني که تعداد يارانش به ده هزار نفر ميرسد و آن گاه با آنان به سوي مدينه حرکت مي کند.

4.در روايات ديگري که در همين زمينه وارد شده است، چنين مي خوانيم:«سأل رجل من اهل الکوفة أبا عبدالله، (عليه السلام)، کم يخرج مع القائم، (عليه السلام)،...»»[39]مردي از اهل کوفه از اباعبدالله (امام صادق) (عليه السلام)، پرسيد: چند نفر به همراه قائم، (عليه السلام)، قيام مي کنند؟برخي ميگويند همان تعدادي که در بدر حضور داشتند؛ يعني 313 نفر، به همراه او بر مي خيزند. آن حضرت فرمود: او قيام نمي کند مگر با همراهي صاحبان قدرت (اولي قوة) و صاحبان قدرت، کمتر از ده هزار نفر نيستند.

5-در صحيحه ابي بصير از امام صادق (عليه السلام):«لا يخرج القائم (علیه السلام) حتي يکون تکملة الحلقة. قلت: کم تکملة الحلقة. قال: عشرة آلاف...»[40]تا حلقه کامل نگردد، قائم خروج نمي کند.گفتم: کامل شدن حلقه به چند است؟فرمود: ده هزار نفر.

در روايات ديگر، به جاي کامل شدن حلقه، از کامل شدن «العقد»و «فئه» سخن به ميان آمده است که با گرد آمدن ده هزار نفر تکميل مي شوند.

در نقلهاي ديگر، از شمار کمتر و در برخي فزونتر از پيش نيز، ياد شده است.از جمله، ابن رزين غافقي ازامام علي (عليه السلام) روايت مي کند.«مهدي، در ميان دوازده ،تا پانزده هزار ياور قيام خواهد کرد.»در روايت ابن مسعود، شمار بيعت کنندگان، بيش از پنج هزار نفر ذکر شده است.

در احاديث ديگر به توده هاي انبوهي اشاره شده است که از نقاط گوناگون جهان، بويژه مشرق زمين به کمک امام مي شتابند. [41]

3)چگونگي اجتماع ياران

امام عصر، (عليه السلام)، در روز و ساعتي مشخص درمکه ظهور کرده و يارانش چون پروانه هايي عاشق از سراسر جهان به گرد او جمع مي شوند.

امام باقر (عليه السلام)، لحظه ظهور مهدي (عليه السلام)، و اجتماع ياران آن حضرت را چنين به تصوير مي کشند:«ثم يظهر المهدي بمکة عند العشاء، و معه راية رسول الله، (صلي الله عليه و آله و سلم)، و...»[42]

مهدي هنگام نماز عشا در مکه ظهور ميکند در حالي که پرچم رسول خدا، که درود خدا بر او و خاندانش باد، و پيراهن و شمشير او را با خود دارد و داراي نشانه ها و نور و بيان است. وقتي نماز عشا را به جا آورد با صداي رسا و بلند خود مي فرمايد: اي مردم! خدا را به ياد شما مي آورم. شما اينک در پيشگاه خدا ايستاده ايد. او حجت خود را برگزيد و پيامبران را برانگيخت و کتاب (آسماني) فرو فرستاد و شما را امر کرد که چيزي را شريک او قرار ندهيد و از او و فرستاده اش اطاعت و فرمانبرداري کنيد و زنده نگه داريد آن چه را که قرآن زنده کرده است و بميرانيد آن چه را که او ميرانده است. هواداران راستي و هدايت و پشتيبان تقوي و پرهيزگاري باشيد، زيرا نابودي و زوال دنيا نزديک شده و اعلام وداع نموده است. و من شما را به خدا و رسولش و عمل به کتاب خدا و ترک باطل و احياي سنت او دعوت مي کنم. سپس او، بدون قرار قبلي، به همراه سيصد و سيزده مرد، به شمار ياران بدر، که همچون ابر پاييزي پراکنده اند و زاهدان شب و شيران روزند، ظهور مي کند و خداوند سرزمين حجاز را براي مهدي مي گشايد و او هرکس از بني هاشم را که در زندان به سر مي برد، آزاد مي سازد. آن گاه درفشهاي سياه در کوفه فرود مي آيد وگروهي را به جهت بيعت به سوي مهدي روانه مي سازند و آن حضرت لشکريان خود را به سراسر جهان گسيل داشته و ستم و ستم پيشگان را از ميان بر مي دارد و همه سرزمينها به دست او به راستي و درستکاري در مي آيند.

حال اين پرسش مطرح است که ياران قائم چگونه همگي در يک زمان و در کمترين فرصت در مکه حاضر مي شوند و خود را براي همراهي با آن حضرت آماده مي سازند؟

امام علي، (عليه السلام)، مي فرمايد:فاذا کان ذلک ضرب يعسوب الدين بذنبه، فيجتمعون اليه کما يجتمع قزع الخريف. [43]

چون وقت آن برسد آقاي بزرگوار و پيشواي دين مستقر و پا برجا گردد. پس ‍ نزد آن بزرگوار گرد آيند، چنان که پاره هاي ابر در فصل پاييز گرد آمده و به هم مي پيوندند.

تشبيه جمع شدن ياران آن حضرت به جمع شدن ابرهاي پاييزي نشان از سرعت اجتماع و به هم پيوستن آن ها دارد؛ چنان که در روايتي که در همين زمينه از امام باقر، (عليه السلام)،نقل شده،آمده است:«اصحاب القائم ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا، اولاد العجم بعضهم يحمل في السحاب نهارا...» [44]

ياران قائم سيصد و سيزده مرد از فرزندان عجم (غير عرب) هستند. گروهي از آنان به هنگام روز به وسيله ابر حرکت مي کنند و با نام خود و نام پدر و خصوصيات نسبشان شناخته مي شوند. گروهي ديگر از آنها در حالي که در بستر خود آرميده اند، بدون قرار قبلي در مکه بر آن حضرت وارد مي شوند.

از امام صادق (عليه السلام)، نيز روايتي به همين مضمون نقل شده است:بينا شباب الشيعة علي ظهور سطوحهم نيام اذا توافوا الي صاحبهم في ليلة واحدة علي غير ميعاد، فيصبحون بمکة. [45]

جوانان شيعه در حاليکه بر پشت بامهاي خود آرميده اند، در يک شب، بدون هيچ قرار قبلي به نزد صاحب خود برده شده و بامدادان در مکه حاضر مي شوند.

از اين روايات و ديگر روايات مشابه  که همگي دلالت بر اجتماع ناگهاني و از پيش تعيين نشده ياران قائم، دريک شب مشخص در مسجد الحرام، دارند، روشن مي شود که تنها به مدد قدرت بي مانند خداوند متعال است که آن تعداد افرادي که براي ياري امام مهدي (عليه السلام)، برگزيده شده اند در مدت زمان کوتاهي و يا به تعبير برخي از روايات «در کمتر از يک چشم بر هم زدن»به گرد آن حضرت جمع مي شوند.

فصل دوم: یاران عمومی

«ياوران» مؤمنان صالحي‏ هستند که به حضرت مهدي ‏(عليه السلام) در مکه و غير آن ملحق مي‏شوند. زير پرچمش گرد مي‏آيند و با دشمنان خدا و پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‏ جنگند.

از روايات استفاده مي‏ شود حضرت مهدي‏ (عليه السلام) از مکه خارج نخواهد شد؛ مگر آنکه همراهشان ده هزار تن از ياوران خواهند بود. البته اين تعداد، جمعي از ياوران ايشانند و نه همه آنان. به عنوان نمونه تنها سيد هاشمي با دوازده هزار نيرو به حضرت مهدي‏(عليه السلام) در عراق ملحق مي‏گردند... اين همه غير از ياوراني است که از فرشتگان‏ اند. آنان نيز ياوران حضرت بوده و اوامر آن بزرگوار و تعاليمش را فرمانبردار خواهند بود.

1)خصال ياران عام

امامان معصوم، عليهم السلام، در روايات متعددي به توصيف خصال و ويژگيهاي ياران قائم (عليه السلام)، پرداخته و چنان در اين زمينه با دقت و ظرافت سخن گفته اند که مخاطباان به راحتي مي توانند به تصويري روشن ازياران آن حضرت دست يابند.

روايت زير، که از امام صادق (عليه السلام)، نقل شده، درستي اين ادعا را به اثبات مي رساند: «کاني أنظر الي القائم (عليه السلام)، و اصحابه في نجف الکوفة کان علي رؤوسهم الطير ...» [46]

گويا که قائم، (عليه السلام)، و ياران او را مي بينم که در نجف (کوفه) اجتماع کرده و پرندگاني برسر آنها پرواز مي کنند. توشه هاي آنها کاستي گرفته، جامه هاي آنها کهنه شده و نشان سجده بر پيشاني آنها نقش بسته است. آنها شيران روز و زاهدان شب اند. دلهايشان مانند پاره هاي آهن (محکم و استوار) است و هر کدام از آنها توان چهل مرد را دارا هستند. هيچ يک از آنها کشته نمي شود مگر به دست کافر يا منافق. خداوند تعالي در کتاب عزيز خود از آنها با عنوان اهل بصيرت و تيزبيني ياد کرده است. آن جا که مي فرمايد: «در اين (عذاب) براي اهل بصيرت نشانه هايي نهفته است».

2)ویژگی های روحي

شايد بتوان گفت در ميان همه ويژگيهايي که براي ياران امام منتظر برشمرده شده يک ويژگي از همه بارزتر و با اهميت تر است و آن اين که آنها مصداق کامل «اولياء الله» (دوستان خدا) هستند که در قرآن کريم بدانها اشاره شده است. آن جا که مي فرمايد: «ألا ان اولياء الله لا خوف عليهم و لا هم يحزنون»

      آگاه باشيد که بر دوستان خدا بيمي نيست و غمگين نمي شوند.[47]امام صادق (عليه السلام)، در روايتي، خصال شيعيان قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)، را چنين بيان مي کنند:طوبي لشيعة قائمنا المنتظرين لظهوره فيي غيبته و المطيعين له في ظهوره، اولئک اولياء الله الذين لاخوف عليهم و لا هم يحزنون. [49]خوشا به حال شيعيان قائم، که در زمان غيبتش منتظر ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او، آنان اولياء خدا هستند، همانها که نه ترس، آنها را فرا مي گيرد و نه اندوهگين مي شوند.

اينکه انساني از هيچ چيز ترسي به دل راه ندهد و از هيچ چيز اندوهگين نشود، تنها زماني امکان پذير است که جز خدا را نبيند و جز به خدا نينديشد و اين اوج کمال آدمي و بالاترين مرتبه اي است که يک انسان مي تواند بدان دست يابد.

امام علي (عليه السلام)، نيز در وصف ياران مهدي، (عليه السلام)، مي فرمايد:«...فيجمع الله تعالي له قوما قزع کقزع السحاب، يولف الله بين قلوبهم...»[49]

خداوند تعالي مردمي را براي (ياري) او گرد مي آورد، همچنانکه پاره هاي ابر گرد آمده و به هم مي پيوندند. خداوند دلهاي آنان را به هم نزديک مي کند. آنها از هيچ کس ترسان نمي شوند. و از اين که کسي بدانها بپيوندد شادمان نمي گردند. تعداد آنها همان تعداد اصحاب بدر است. هيچ کس از پيشينيان از آنها سبقت نمي گيرد و هيچ کس از آيندگان به آنها نميرسد.

از روايتهاي مفصلي که درباره تعداد ياران امام عصر، (عليه السلام)، و کشور و سرزمين آنها نقل شده، چنين بر مي آيد که آنها عصاره فضائل همه ملتها، و برترينهاي همه اقوام روي زمين هستند. [50]

موضوع ياد شده از روايت زير که از امام محمد باقر(عليه السلام)، نقل شده نيز استفاده مي شود:يبايع القائم بين الرکن و المقام ثلاثمائة و نيف عدة اهل بدر، فيهم النجباء من اهل مصر، و الابدال من اهل الشام، و الاخيار من اهل العراق..[51]

سيصد و اندي، به عدد اهل بدر، بين رکن و مقام با قائم بيعت مي کنند. در ميان آنها برگزيدگاني (نجباء) از اهل مصر، مردان صالح و پرهيزکاري (ابدال) از اهل شام و نيک مرداني (اخيار) از اهل عراق وجود دارند.

ياران قائم همچنانکه در بالاترين درجه تقوي و پرهيزکاري قرار دارند، از نظر کمال علمي نيز دربالاترين درجه قرار گرفته و از جام حکمت الهي و معرفت ديني، چنانکه بايد، سيراب گشته اند.

امير بيان، امام علي (عليه السلام)، مراتب فضل و کمال علمي ياران موعود آخرالزمان را چنين توصيف مي فرمایند:...ثم ليشحذن فيها قوم شحذ القين النصل، تجلي بالتنزيل ابصارهم، و يرمي بالتفسير في مسامعهم، و يغبقون کاس الحکمة بعد الصبوح. [52]... پس گروهي در آن فتنه ها صيقلي مي شوند، مانند صيقل دادن آهنگر شمشير را، ديده هاي آنها به نور قرآن جلا داده و تفسير در گوش هايشان جا گرفته شود. در شب، جام حکمت را به آنها بنوشانند، بعد از اين که در بامداد هم نوشيده باشند.

چنان که در روايت نقل شده از امام محمد باقر، (عليه السلام)، به اين نکته تصريح شده است:«کاني باصحاب القائم و قد احاطوا بما بين الخافقين، ليس من شي الا و هو مطيع لهم،...» [53]

گويي که ياران قائم را مي بينم که شرق و غرب (جهان را) در نورديده اند. همه چيز در برابر آنها سر تسليم فرود مي آورد. حتي درندگان زمين و آسمان به دنبال خشنود ساختن آنها هستند. قطعه اي از زمين به قطعه اي ديگر مباهات کرده و مي گويد: امروز مردي از ياران قائم از من گذر کرد.

3)ويژگيهاي جسماني

امام صادق، (عليه السلام)، دروصف توان جسمي و قدرت بدني ياران قائم، (عليه السلام)، مي فرمايد:ما کان يقول لوط، (عليه السلام): «لو ان لي بکم قوة او آوي الي رکن شديد»  [54] الا تمنيا بقوة القائم، (عليه السلام)، و لا ذکر الا شدة اصحابه فان الرجل منهم يعطي قوة اربعين رجلا،... [54]لوط، (عليه السلام)، که مي فرمود: «کاش در برابر شما قدرتي مي داشتم، يا مي توانستم به تکيه گاهي استوار پناه ببرم» در آرزوي نيرو و توان قائم (عليه السلام)، و به ياد قدرت و استواري ياران او بود. زيرا به هر کدام از آن ها قدرت چهل مرد داده شده و قلب آنها محکمتر از پاره هاي آهن است. اگر به کوههايي از آهن برخورد کنند آن ها را از جا بر مي کنند و شمشيرهاي آنان از حرکت باز نمي ايستد مگر زماني که خداوند عز و جل، خشنود شود.

جمع بندی صفات ياران مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

دریک نگاه کلی می توان صفات یاران امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را اینگونه برشمرد :

1-معرفت واطاعت

2-عبادت وصلابت

3-جان نثاری وشهادت طلبی

4-صبروبردباری

5-اخلاص وتواضع

6-شجاعت ودلیری

7-اتحادو همدلی

8-زهدوپارسایی

9- اخلاق شايسته

10-تحمل رنجها ومشقات درراه آرمانهای امام مهدی (علیه السلام)

11-بیعت با آرمانهای امام مهدی(علیه السلام)

12-پیشی گرفتن ازهمدیگر درانجام  کارهای خیر

13-دلباخته وشیفته اهل بیت (علیه السلام)

14-اقامه نماز وانفاق کردن

15-احیای امربه معروف ونهی ازمنکر

16-ازنجبا وفقها وقضات وحاکمان شرع هستند

17-اکثرا در سن جوانی اند وبزرگسالان در میان آنان کم هستند. 

18-شب زنده دارواز ترس خدا بیمناکند. 

19-برخی از یاران ،عجم (غیر عرب)هستند.

20- برخی از یاران زن  هستند.

21-منتظران واقعی امام مهدی (علیه السلام)

22-تعدادشان به تعداد اصحاب بدر 313نفر

23- بیعت با امام در بین رکن ومقام

24-دیدهای آنان به نور قرآن جلا داده شده است .

25-تفسیر در گوشهایشان خوانده شده است .

26- قوای جسمی وبدنی سرآمد

27- عدالت خواه وحق مدار

28- برخورداری‌  از فطرت‌های‌ پاک

29- نشرعلوم و معارف و رشد آگاهي ها

30- صدقه دادن به نيابت از آن حضرت

31- محزون بودن از فراق آن حضرت

32- حج رفتن به نيابت آن حضرت

33- تزکيه و خودسازي

34-شناخت امامت و امام

35- حافظان حدود خدا

36-قوت عقل و انديشه و فزوني درک و دانش

37-آمادگي و آماده سازي

38-خداجويي

39-بصيرت و آگاهي

40- امدادهاي غيبي به کمک انقلابيون

41-نظم و انضباط

42-حرکت انقلابي

پی نوشت ها:

[1].سفینه البحار ج8ص681

[2]. بقره 148

 [3]. بح ج52ص288

 [4]. هود آیه 8

 [5].ینابیع الموده ج3ص241

 [6]. غیبت نعمانی 241

 [7].تفسیر برهان ج2ص209

 [8]. مائده 54

 [9].ینابیع الموده ج3ص237

[10].نور55

 [11]. مجمع البیان ج7ص240

 [12].حج41

 [13].بح ج52ص327

 [14].آل عمران 83

 [15]. غیبت نعمانی ص313

 [16]. حبقره 148

 [17].غیبت نعمانی ص313

 [18].دلائل الامامه ص554

 [19].تفسیر برهان ج1ص163

 [20].منتخب الاثر فصل 8 باب1 ج2ص611

 [21]. یوم الخلاص ص223

 [22]. یوم الخلاص ص224

 [23]. بح ج52ص308

 [24]. بح ج52ص308

 [25].یوم الخلاص ص224

 [26]. منتخب الاثر فصل 6 باب11 ج4ص581

 [27].یوم الخلاص ص224

 [28].اثبات الهداه ج7ص197

 [29].اثبات الهداه ج7ص197

 [30].بحار ج52ص323

 [31]. قصص آیه 5

[32]. صدوق خصال ج2 ص541

 [33]. الغیبه ص315

 [34].بقره 148

 [35]. کافی ج8 ص313

[36].بح ج 52ص308

 [37].الغیبه نعمانی 315

 [38].تفسیر عیاشی ج1ص648

 [39]. کمال الدین ج2 باب55ح16

 [40].بح  ج52ص338

 [41]. بح  ج52ص323

[42]. الغیبه نعمانی –باب 19-ما جاء فی ذکر رایة رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)[42]

 [43].بحار ج60 ص316

[44]. مجمع الاحادیث  الامام المهدی ج3ص295

 [45].نهج البلاغه فیض الاسلام ص1202      

 [46].نهج البلاغه فیض الاسلام ص369

 [47]. نهج البلاغه فیض الاسلام ص370

[48].حجر آیه 75 –بح ج52 ص386

 [49].یونس 64

 [50]. کمال الدین ج2 ص357

 [51]. مجمع الاحادیث  الامام المهدی ج3ص100

 [52].مجمع الاحادیث  الامام المهدی ج3ص108

 [53]. بح ج52 ص334

 [54].نهج البلاغه خطبه 159 ص459

 [55].بح ج52ص437

 [56]. هود آیه 80

 [57].بح ج52 ص327

منبع: مجله مطالعات مهدویhttp://mahdimag.ir/

نگارنده: محمد عبدالحسینی