ارکان قدرت نامرئی سینمای هالیوود، فاجعه ی تروریستی 11 سپتامبر آمریکا را بدترین رویداد ممکن تلقی کردند. این حادثه، سرلوحه ی تحرکات نرم رسانه ای و سخت آمریکا بود. بر این اساس، گام هایی به سوی جنگ تبلیغاتی تمام عیار بر علیه کشورهایی که بنابر ادعای آمریکا، مامن تروریست و محور شرارت بودند، برداشته شد. در این فضا، جنگ در دو عرصه رخ داد؛ میدان جنگ سخت در افغانستان و حمله به عراق به عنوان تروریست و تولید کننده ی سلاح کشتار جمعی؛ و جنگ نرم و رسانه ای علیه کل جهان اسلام با تولید مفهوم تروریسم در ادبیات سیاسی غرب.
در این دوره، تغییراتی در تولید ذائقه ی سینمایی هالیوود پدید آمد. تولیدات آخرالزمانی با ادبیات تروریسم اسلامی در هم آمیخت و جدال آخرالزمانی مسلمانان شرور با غرب متمدن، بر پرده های سینما اکران شد. اختلاط بزرگ نمایی خطر تروریسم اسلامی با موضوع فرجام جهان، رویه ی جدید فیلم های آخرالزمانی در ابتدای نیمه ی اول قرن 21 بود. تروریسم، علاوه بر چشم اندازی سیاسی و ساختاربخشی به سیاست های عمومی، مداخلات نظامی غرب را توجیه می کرد. روایت تروریسم و پیامدهای آن از طریق داستان های دلهره آوری که رسانه ها بیان کرده و در آن ها پیروزی قدرت خیر در نابودسازی شر را وقایع نگاری می کنند، تهییج و تقویت می شد. روایت برساخته از تروریسم در فرهنگ عمومی آمریکا و غرب نشان می دهد، به چه شیوه هایی، ایدئولوژی های غالب، تفاسیر غربی ها را از او ضاع جهانی که در آن رویدادها رخ می دهند، فهم انسان غربی را از هراس و سرزنش عوامل نزاع و درگیری و نیز تمایل آن ها را به پیروزی قهرمانانه، به عنوان راه حل مسئله شکل می دهند.
در ادبیات سیاسی و میلیتاریستی هالیوود پس از 11 سپتامبر 2001 میلادی، اهمیت تامین امنیت ملی آمریکا در مقابل تهدیدهای جهانی، به استعاره ی بنیادین نسبتا غیر قابل مناقشه ای تبدیل شده است. تقویت گفتمان تروریست اسلامی در هالیوود، هراس از تهدیدهای بالقوه برای موضوع مورد علاقه ی مردم را برجسته می کند.
روند ساخت فیلم های متعلق به سینمای آخرالزمانی با آغاز هزاره ی سوم میلادی، حجم زیادی از تولیدات هالیوود را به خود اختصاص داد و در سنوات نخستین قرن 21، انبوهی از فیلم هایی با مضامین آخرالزمانی به اکران درآمدند. این فیلم ها در ژانرا و سبک های مختلف، اعم از علمی تخیلی، ملودرام، حادثه ای، پلیسی و حتی انیمیشن، به تصویری از آخرالزمان پرداختند. از آن جمله می توان به موارد مهم ذیل اشاره نمود: ماتریکس2، ماتریکس3، قسمت های پنجم و ششم جنگ های ستاره ای با نام حمله ی کلون ها و انتقام سیت در سال های 2002 و 2005، قسمت های سوم و چهارم ترمیناتور به نام های رستاخیز ماشین ها در سال 2003 و رستگاری در 2009، بخش های دوم و سوم مومیایی در سال (بازگشت مومیایی در سال 2001 و قبر امپراتور اژدها در سال 2008) و قسمت های پنجم و ششم بیگانه (بیگانه ها علیه غارتگر در 2007 و هیولاها علیه بیگانه ها در 2009) که در اینجا، سینمای غرب علاوه بر ترویج تفکر آخرالزمانی خود، ایدئولوژی های ضد موعود گرایی غرب را نشانه گرفته و آن ها را زیر چرخ های فرهنگ و ایدئولوژی آمریکایی لگدمال می کند.
البته در این دوران، مجموعه ها و کاراکترهای تازه نفس دیگری هم به میدان آمده اند که در سطح وسیعی، سالن های سینما را در طول دهه ی نخست هزاره ی سوم میلادی اشغال کرده اند و اندیشه های آخرالزمانی و منجی گرایی غرب را بسط داده اند. از مهم ترین آن ها می توان به این موارد اشاره کرد: ارباب حلقه ها که در سه قسمت (یاران حلقه، دو برج و بازگشت پادشاه) طی سال های 2001 تا 2003 روی پرده رفت و حتی سومین بخش آن در اسکار سال 2004، یازده جایزه به خود اختصاص داد؛ هری پاتر (بر اساس داستان های خانم جی. کی. رولینگ که طی سال های 2001 تا 2010 در هفت قسمت (سنگ جادویی، دالان اسرار، زندانی آزکابان، جام آتش، محفل ققنوس و شاهزاده ی دورگه و بخش اول از یادگاران مرگ) به نمایش گذاشته شد؛ نارینا (براساس داستان های سی. اس. لوییس) در سه قسمت (یشر، کمد، جادوگر، شاهزاده ی کاسپین و کشتی سپیده پیما) طی سال های 2005 تا 2010، بخش هایی از یکی از جدی ترین متون ادبی ایدئولوژیک غرب را به تصویر کشید؛ پنج گانه ی مردان ایکس از ابتدای قرن 21 تا 2011 به نمایش درآمد؛ بچه های جاسوس (سه قسمت طی سال های 2001 تا 2003)؛ ترانسفور مرز (دو قسمت در سال های 2007 و 2009)؛ در انتهای جهان (2009)؛ هل بوی که طی سال های 2004 و 2007 در دو نسخه بر پرده ی سینماها رفت؛ آخرالزمان (2004)؛ اسپایدرمن؛ مردآهنی؛ سوپرمن بازمی گردد (2006)، که مجددا پس از گذشت 20 سال به صحنه ی سینما آمد؛ ماجراهای بتمن (کریستوفر نولان) و... .
بنابراین، با آغاز هزاره ی جدید و عطش هزاره گرایی، موضوع آخرالزمان گرایی در سینمای هالیوود شتاب غیرقابل توصیفی به خود گرفت، تا آنجا که در همان سال ها یکی از منتقدان سینمایی، این تعبیر را به کاربرد: «سینمای غرب، آرایش آخرالزمانی به خود گرفته است.» و فیلمساز شهیری چون تیم برتون در مصاحبه ای که به مناسبت اکران عمومی انیمیشن 9 انجام داده بود به طعنه گفت: «این اثر از صدهزار فیلم آخرالزمانی که در هالیوود ساخته شده بهتر است.»
هالیوود با ساخت فیلم هایی در موضوع آخرالزمان توانسته است، تصویر مورد نظر خود را از این رویداد به مخاطب القا کند. این گونه تولیدات پس از وقایع 11 سپتامبر و حملات آمریکا و همپیمانانش به کشورهای اسلامی و نیز حضور جدی نظامی در منطقه ی خاورمیانه، رنگ متفاوتی به خود گرفت.
پینوشت:
برگرفته از کتاب «غرب و مهدویت (روایت تیپ شناسی و تحلیل تکنیک سازی های غرب علیه آموزه مهدویت و موعودگرایی اسلامی)»، رضا شجاعی مهر، انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود.