logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
دوران غیبت از منظرامام رضا (علیه السلام)

مقدمه

انحراف جامعه از مسیر خلافت علوی پس ازپیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و عقب گرد به زمان جاهلیت، آنان را به حاکمانی مستبد و منحرف از آئین ناب اسلام مبتلا نمود.وازطرفی باتوجه به روایات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار به تولد فرزندی ازفرزندان امام حسین (علیه السلام)بنام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و ظهور وی بعد از غیبتی نامعلوم ،که منجربه براندازی حکومتهای ظلم وجورمیشود؛حاکمان و ظالمان را نسبت به تولد،غیبت، حضور و حکومتش حساس کرده بود.

از میان مسائل مهدویت غیبت امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف)،به خاطر مشکلات ودشواریهایش و وجود مدعیان دروغین و...، مساله بسیار مهمی بوده واست.به همین جهت روایات بسیارزیادی ازپیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت او در این جهت صادر شده است.ما در این نوشتار سعی داریم دوران غیبت را ازمنظر امام رضا (علیه السلام) بررسی کنیم. برای این کار بر آن شدیم که روایات امام رضا (علیه السلام)را در مورد امام مهدی جمع آوری کنیم وسپس  به روایات دوران غیبت امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف)باتوجه به ابعاد مختلف آن بپردازیم.صاحب کتاب مسند الإمام الرضا (علیه السلام)شيخ عزيز الله عطاردي روایات صادره از امام رضا(ع)در خصوص امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)را 36روایت نقل می نماید که از این بین نزدیک به بیست روایت آن مربوط به دورا ن غیبت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)میباشد.ابعاد دوران غیبت از نگاه امام رضا(علیه السلام)شامل موارد ذیل می باشد.

 الف :حتمیت غیبت :

غیبت یک امر حتمی و اجتناب ناپذیراست ،وقوع وپایان آن به امر الهی میباشد. افعال الهی دارای حکمت ومصلحت است ، ودوران غیبت نیز ازاین امر مستثنا نمی باشد)

 ب: علت غیبت

 1- امتحان وآزمایش :غیبت دوران محک زدن وغربال شدن افراداست

  2- تحت بیعت هیچ شخصی نباشد:آن گاه که قیام نماید بیعت هیچ ظالم سرکشی را به گردن نخواهدداشت

    ج:چگونگی غیبت امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

1- ناپیدا بودن حضرت: جسم مبارکش از نظر مردم دور است و مردم توان دیدن ایشان را ندارند.

2- گمنام بودن حضرت: د رمیان مردم حاضر میشود وبا آنان زندگی میکندولی کسی از حقیقت حال ایشان خبر دار نمیشود

    د:حوادث دوران غیبت

1-روزگار سخت: روزگار سخت وپر طمطراق قبل قیام امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف)به بیوح تعبیر شده است

2- دوران شک و تردید: کسانی که ازایمان ثابت ومستقری برخوردار نباشند دردوران غیبت در تیررس مستقیم این وسوسه ها هستند

3-دوران ظلم و ستم: ستمگران و ظالمان ظلم و ستم را به اوج خود میرسانندو مظلومان  به نهایت اضطرار میرسند

4 – فتنه صماء: فِتْنَةٍ صَمَّاءَ صَيْلَمٍ یعنی آزمون سخت نابود کننده واز بین برنده صورت می گیرد

 5-خروج سفیانی و یمانی و... خروج سفیانی و یمانی را که در روایات متعدد آمده است از علائم حتمی می دانند

 6-دوران تقیه: تقیه ریشه قرآنی و روائی دارد.روایات زیادی از ائمه اطهار  در این موضوع وارد شده است

   ه: نسب امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

1 – از فرزندان امام حسین(علیه السلام):دنیا تمام نمی شود تا اینکه مردی از فرزندان حسین(علیه السلام)برای (اصلاح) امر امتم قیام می کند

2- قائم بایدامام ووصی وفرزند این دو باشد.

    و: وظایف منتظران در دوران غیبت(انتظار فرج،صبر ،تلاش برای رفع موانع و...)

موارد ذکرشده، روایت مربوط به آن ازنگاه امام رضا(علیه السلام)بیان شده است و مختصر توضیحی که در مجال مقاله بود داده شده است. سعی کردیم از کارهای تکراری بر حذر باشیم. چنین تقسیم بندی راجائی نیافتیم بنابراین برای تسهیل و تثبیت بهتر روایات از این روش استفاده نمودیم.در مورد منابع روایات تا حد امکان سعی شده ازمصادر دست اول استفاده شودوبعد منابع دیگر ذکر شود.تفسیر ایات مربوط ، از تفسیر المیزان انتخاب شد.                                یکی از مباحث مهم درموضوع مهدویت، مساله غیبت است. روایات بسیاری ازپیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار در این زمینه وارد شده است.عالمان و فقیهان بزرگ نیز با توجه به روایات وارده واهمیت موضوع به این بحث پرداخته و تحلیل و تعلیل هائی ذکر کرده اند. این نوشتار دوران غیبت امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف)را از منظر امام رضا (علیه السلام)بررسی میکند. امیدوارم مورد توجه حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) واقع شود.

روایات زیادی درباره غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)ازپیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) وائمه اطهاروارد شده است.هرچنداین روایات اززوایای مختلف به این بحث پرداخته اند.

بعنوان مثال تعدادی از این روایات مثل روایت ذیل بر حتمی بودن غیبت دلالت دارد: ...قَالَ سَمِعْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع يَقُولُ إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً لَا بُدَّ مِنْهَا يَرْتَابُ فِيهَا كُلُّ مُبْطِلٍ... [1]و تعدادی از این روایات برطولانی بودن غیبت دلالت دارد مثل روایت:...عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ لِلْقَائِمِ ع مِنَّا غَيْبَةً يَطُولُ أَمَدُهَا... [2] و برخی روایات به اسباب غیبت پرداخته ،و دلایلی از قبیل اینکه غیبت یک نوع امتحان و آزمایش  مردم است ذکرکرده اند: ...عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ سَمِعْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ يَقُولُ إِنَّ لِلْغُلَامِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قُلْتُ وَ لِمَ ذَاكَ قَالَ يَخَافُ وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ وَ عُنُقِهِ ثُمَّ قَالَ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ الَّذِي يَشُكُّ النَّاسُ فِي وِلَادَتِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ إِذَا مَاتَ أَبُوهُ مَاتَ وَ لَا عَقِبَ لَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ قَدْ وُلِدَ قَبْلَ وَفَاةِ أَبِيهِ بِسَنَتَيْنِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَجِبُ [يُحِبُ‏] أَنْ يَمْتَحِنَ خَلْقَهُ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَرْتَابُ الْمُبْطِلُونَ [3]

ویا دلیل غیبت را  خوف از قتل دانسته اند: عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا بُدَّ لِلْغُلَامِ مِنْ غَيْبَةٍ فَقِيلَ لَهُ وَ لِمَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ يَخَافُ الْقَتْلَ[4] ...عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ يَعْقُوبَ أَنَّهُ وَرَدَ عَلَيْهِ مِنَ النَّاحِيَةِ الْمُقَدَّسَةِ عَلَى يَدِ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ مِنَ الْغَيْبَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنْ آبَائِي إِلَّا وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقی[5]

و یا موارد دیگر؛ مانند اجرای سنن انبیا درباره حضرت مهدی (كمال الدين وتمام النعمة شيخ صدوق ، باب 44ح6) و یا خالی شدن صلب های کافران از مومنان (علل الشرائع شيخ الصدوق ج1 ب122ح2) و یا معلوم نبودن راز غیبت  درردیف علل غیبت دکر شده است:...قَالَ سَمِعْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع يَقُولُ إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً لَا بُدَّ مِنْهَا يَرْتَابُ فِيهَا كُلُّ مُبْطِلٍ فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ لِأَمْرٍ لَمْ يُؤْذَنْ لَنَا فِي كَشْفِهِ لَكُمْ قُلْتُ فَمَا وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِي غَيْبَتِهِ فَقَالَ وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِي غَيْبَتِهِ وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِي غَيْبَاتِ مَنْ تَقَدَّمَهُ مِنْ حُجَجِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ إِنَّ وَجْهَ الْحِكْمَةِ فِي ذَلِكَ لَا يَنْكَشِفُ إِلَّا بَعْدَ ظُهُورِهِ...[6]

صاحب کتاب مسند الإمام الرضا (علیه السلام)شيخ عزيز الله عطاردي روایات صادره از امام رضا(علیه السلام) در خصوص امام مهدی(غیر از بحث امامت) را 36روایت نقل مینماید که این روایات جهات مختلف مهدوبت را مورد بحث قرار می دهد.ما در این نوشتار،سعی داریم دوران غیبت  را از منظر امام رضا(علیه السلام) بررسی نماییم و به بعضی از ابعاد آن بپردازیم.

حتمیت غیبت

 قلت لأبي الحسن علیه السلام ... قلت له جعلت فداك إن ثعلبة بن ميمون حدثني عن علي بن المغيرة عن زيد العمي عن علي بن الحسين ع قال يقوم قائمنا لموافاة الناس سنة قال يقوم القائم بلا سفياني إن أمر القائم حتم من الله و أمر السفياني حتم من الله و لا يكون القائم إلا بسفياني قلت جعلت فداك فيكون في هذه السنة قال ما شاء الله قلت يكون في التي يليها قال يفعل الله ما يشاء[7]

   این روایت قیام قائم را بعداز دوران غیبت امام (علیه السلام) امری حتمی و منوط به اذن الهی می داند ، پس غیبت هم یک امرحتمی و اجتناب نا پذیراست که  وقوع وپایان آن به امر الهی میباشد. افعال الهی دارای حکمت ومصلحت است ، ودوران غیبت نیز ازاین امر مستثنا نمیباشد.امرظهور به اذن الهی است و تا اراده الهی به این امر تعلق نگیرد،ظهور اتفاق نمی افتد.در زمان ظهور هدف خلقت(وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ) [8]برآورده می شودو آیه(يَعْبُدُونَني‏ لا يُشْرِكُونَ بي‏ شَيْئا) [9] جامه عمل می پوشاند.در واقع ظهور یک استراتژی برای تحقق اهداف و آرمانهای همه انبیا و اوصیا در طول خلقت است.

علت غیبت

الف:امتحان وآزمایش

... قَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع أَمَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ الَّذِي تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى تُمَيَّزُوا أوَ تُمَحَّصُوا وَ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْكُمْ إِلَّا الْأَنْدَرُ ثُمَّ تَلَا أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّابِرِينَ [10]طبق این روایت، غیبت دوران محک زدن وغربال شدن افراداست.روزگار بیرون شدن صف د روغگویان و حقه بازان و ریاکاران ازراستگویان است. تمییز و تمحیص یعنی تشخیص و جدا نمودن خالص از غیر است. امام رضا(علیه السلام)به دو قسمت ازدو آیه قران کریم(توبه – آل عمران) استنادمی فرماید که هر دو مربوط به جهاد است .قرآن کریم بارها وقتی قصه جنگ وجهاد زمان انبیا رامطرح میکند ازعقب گرد و پشت نمودن تعدادی سخن به میان میاورد و آنان را مدعیانی بیش نمیداند. .آری دوران غیبت هم مثل جهاد سختیها ومشکلات و ناملایمات دارد.نیاز به صبروتحمل دارد. جمله" لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ" (که در در واقع به معنى" هنوز تحقق نيافته" است ) دلالت بر این دارد که با ید دوران غیبت باشد تاپرورش وشكوفان شدن استعدادها و آشكار ساختن اسرار درون افراد صورت گیرد،و این امر همان معنای امتحان و آزمایش الهی است0 (بقول علامه طباطبائی مقام عمل است كه پاكان و ناپاكان را از هم جدا مى‏كند، و مردان مخلص را از كسانى كه فقط ادعاى ايمان دارند جدا مى ‏سازد.)[11]

ب :تحت بیعت هیچ شخصی نباشد :... عَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ قَالَ كَأَنِّي بِالشِّيعَةِ عِنْدَ فَقْدِهِمُ الثَّالِثَ مِنْ وُلْدِي يَطْلُبُونَ الْمَرْعَى فَلَا يَجِدُونَهُ قُلْتُ لَهُ وَ لِمَ ذَلِكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ لِأَنَّ إِمَامَهُمْ يَغِيبُ عَنْهُمْ فَقُلْتُ وَ لِمَ قَالَ لِئَلَّا يَكُونَ فِي عُنُقِهِ لِأَحَدٍ بَيْعَةٌ إِذَا قَامَ بِالسَّيْفِ [12]

حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)برای آزاد ساختن تمام بشریت از قید بندگی طاغوتهاو ایجاد عدالت و امنیت در تمام زمین قیام میکند. چنین هدفی با مبسوط الید نبودن و تقیه و همراهی وی با سرکشان زمانه بنا به مصلحت سازگاری ندارد.امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف)در پیامش به محمد بن عثمان فرمود: پدرانم همه از سرکشان زمانه خود،بیعتی به گردن داشتند،اما آن گاه که من قیام نمایم، بیعت هیچ ظالم سرکشی را به گردن نخواهم داشت.[13] موضوع تحت بیعت کسی نبودن امام(علیه السلام)در احادیث زیادی وارد شده است به طوری که شیخ صدوق در باب علة  الغیبه کمال الدین ازیازده حدیث نقل کرده ،پنج حدیث را به این موضوع اختصاص داده است.

چگونگی غیبت امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

الف:ناپیدا بودن حضرت:...قَالَ سَأَلْتُ الرِّضَا ع عَنِ الْقَائِمِ فَقَالَ لَا يُرَى جِسْمُهُ وَ لَا يُسَمَّى بِاسْمِه‏ جسم [آن حضرت] دیده نمی شود و به اسم نام برده نمی شود

امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف)در دوران غیبت خویش، جسم مبارکش از نظر مردم دور است و مردم توان دیدن ایشان را ندارند(هر چند ایشان مردم را می بیند و ازاحوالاتشان با خبر میشود) نعمانی در باب ده کتاب الغیبة، چند روایت نقل می کند که حاکی از همین صورت است.

ب: گمنام بودن حضرت

...عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ قَالَ إِنَّ هَذَا سَيُفْضَى إِلَى مَنْ يَكُونُ لَهُ الْخمْلُ [15] الغیبة نعمانی که  علا مه مجلسی روایت را از وی نقل مینماید عبارت إِلَى مَنْ يَكُونُ لَهُ الْحَمْلُ است که توجیه علامه [لعل المعنى أنه يحتاج أن يحمل لصغره] است ولی خود علامه احتمال داده که عبارت إِلَى مَنْ يَكُونُ لَهُ الْخمْلُ باشد،ومابیان علامه را اختیار می کنیم که در اینصورت معنای گمنامی و ناشناسی امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف)در دوران غیبت را میرساند.مردم وجود مبارکش را می بینند ولی نمی شناسند.

البته روایات دیگری هم وجود دارد که حضرت رادر دوران غیبت به گونه ناشناس معرفی میکند، یعنی حضرت در میان مردم حاضر میشود وبا آنان زندگی میکندولی کسی از حقیقت حال ایشان خبر دار نمیشود. مثل روایت امام صادق(علیه السلام)که امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف)در بین مردم رفت و آمد میکند و در بازارشان راه میرود و بر فرشهایشان قدم میگذارد در حالیکه مردم آن حضرت را نمی شناسند. 

... يَتَرَدَّدُ بَيْنَهُمْ وَ يَمْشِي فِي أَسْوَاقِهِمْ وَ يَطَأُ فُرُشَهُمْ وَ لَا يَعْرِفُونَهُ حَتَّى يَأْذَنَ اللَّهُ لَهُ أَنْ يُعَرِّفَهُمْ نَفْسَهُ كَمَا أَذِنَ لِيُوسُفَ حَتَّى قَالَ لَهُ إِخْوَتُهُ أَ إِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قالَ أَنَا يُوسُفُ[16]

حوادث دوران غیبت (قبل ازظهور)

الف: روزگارسخت

... عَنِ الْبَزَنْطِيِّ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا ع يَقُولُ قَبْلَ هَذَا الْأَمْرِ بُیوحٌ فَلَمْ أَدْرِ مَا الْبُیُوحُ فَحَجَجْتُ فَسَمِعْتُ أَعْرَابِيّاً يَقُولُ هَذَا يَوْمٌ بُیوحٌ فَقُلْتُ لَهُ مَا الْبُیوحُ فَقَالَ الشَّدِيدُ الْحَرِّ [17]

روزگار سخت وپر طمطراق قبل قیام امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف)به بیوح تعبیر شده است. گویا از اسمان آتش می بارد وزمین سخت و سنگلاخی گردیده است. گویا تجلی گوشه ای از قیامت است که غربال میکند.

بار دیگر آیه (أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ) [18] در مورد افرادجاری می شودو صف پاکان از ناپاکان جدا میگردد.آری آن ایام، امتحان های سخت در پیش است و روزگار ،سختی خود رابرزمین و زمینیان عرضه میدارد.ناریان در برابر نوریان صف میکشند و همه قدرت خویش را به کار میگیرند،چون این آخرین تیر در ترکش شیطان صفتان است؛پس نبرد جانانه ای در پیش است و جنگی قطع ناشدنی تا آخرین مرحله پیروزی.اینجا باید خون دل خوردن های علی (علیه السلام) در صفین جبران گرددو مالک اشتر های امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف)تا قلب سیا ه سپاه ابلیس پیشروی کرده ولانه فساد طاغوتهای زمان را ازجا بر کنند.بنابر این امام رضا(علیه السلام)در حدیثی دیگرآن ایام را اینگونه توصیف می فرماید.

...عَنِ الْبَزَنْطِيِّ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ قُدَّامَ هَذَا الْأَمْرِ قَتْلٌ بُيُوحٌ قُلْتُ وَ مَا الْبُيُوحُ قَالَ دَائِمٌ لَا يَفْتُرُ [19]:پیشاپیش این امر(قیام قائم)کشتار بیوح رخ می دهد،ازمعنای بیوح پرسیدم؛ فرمود: (کشتار) دائمی که قطع نشود.                     

ب: دوران شک و تردید

...عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ النَّبِيُّ ص وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ بَشِيراً لَيَغِيبَنَّ الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِي بِعَهْدٍ مَعْهُودٍ إِلَيْهِ مِنِّي حَتَّى يَقُولَ أَكْثَرُ النَّاسِ مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدٍ حَاجَةٌ وَ يَشُكُّ آخَرُونَ فِي وِلَادَتِهِ فَمَنْ أَدْرَكَ زَمَانَهُ فَلْيَتَمَسَّكْ بِدِينِهِ وَ لَا يَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ إِلَيْهِ سَبِيلًا بِشَكِّهِ فَيُزِيلَهُ عَنْ مِلَّتِي وَ يُخْرِجَهُ مِنْ دِينِي فَقَدْ أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ مِنْ قَبْلُ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ [20]

روایتی که علی بن موسی الرضا (علیه السلام)سلسله سند آن را به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میرساند واز قول آن حضرت نقل می فرماید:اینکه فرزند ایشان حضرت قائم  غیبت مینماید و در این دوران عده ای دچار شک و تردید میشوند تاجائی که امامت وولایت اهل بیت پیامبر را منکر می شوندوعده ای تردید در ولادت حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)نموده و از صف منتظران آن حضرت خارج می شوند.یکی از بدترین وسوسه های شیطان ایجاد تردید و اضطراب در انسانها است. کسانی که ار ایمان ثابت ومستقری برخوردار نباشند دردوران غیبت در تیررس مستقیم این وسوسه ها هستند.بعضی ازسر تعارف امام زمان را می طلبند و اگر نه در درون احتیاجی به امام نمی بینند. زبان حالشان این است که ما زنده ایم و زندگی می کنیم، چه نیازی به امام داریم، این جملات یادآور خاطره ای برایم می شود: یکی از دوستان به کشور چین سفر کرده بود،وقتی ازشخصی می پرسد که چراخداوند را پرستش نمی کنید؛وی در جواب می گوید:که ما زندگی خوشی داریم چه نیازی به خدا داریم.آری اینکه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می فرمایند:بیشتر مردم نیازی به امام نمی بینند و ضرورت آن را احساس نمی کنند نکته ای بس قابل تامل است.شایدتوصیه به دعابرای آن حضرت و عدم غفلت از اوو...همه وهمه برای آن باشد که چنین دردی در جانمان ته نشین نشود و سعادتمان در مسیر زندگی تامین شود.

ج:دوران ظلم و ستم

...قُلْتُ لِلرِّضَا ع أَنْتَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ فَقَالَ أَنَا صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ وَ لَكِنِّي لَسْتُ بِالَّذِي أَمْلَأُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ كَيْفَ أَكُونُ ذَاكَ عَلَى مَا تَرَى مِنْ ضَعْفِ بَدَنِي وَ إِنَّ الْقَائِمَ هُوَ الَّذِي إِذَا خَرَجَ كَانَ فِي سِنِّ الشُّيُوخِ وَ مَنْظَرِ الشَّبَابِ قَوِيّاً فِي بَدَنِهِ حَتَّى لَوْ مَدَّ يَدَهُ إِلَى أَعْظَمِ شَجَرَةٍ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ لَقَلَعَهَا وَ لَوْ صَاحَ بَيْنَ الْجِبَالِ لَتَدَكْدَكَتْ صُخُورُهَا يَكُونُ مَعَهُ عَصَا مُوسَى وَ خَاتَمُ سُلَيْمَانَ ذَاكَ الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِي يُغَيِّبُهُ اللَّهُ فِي سِتْرِهِ مَا شَاءَ هُ ثُمَّ يُظْهِرُهُ فَيَمْلَأُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما[21]

امام رضا(علیه السلام) دوران قبل از ظهور را دوران فراگیر شدن ظلم و ستم می داند.این  عبارت فَيَمْلَأُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما در بسیاری از روایات ما آمده است.ستمگران و ظالمان ظلم و ستم را به اوج خود میرسانندو مظلومان  به نهایت اضطرار میرسند.خشکی و دریا را، فساد در بر میگیردوهر مرد وزنی صبح و شام طلب نجات می کند.در این هنگام وعده خدا تحقق می پذیرد و مهدی آل محمد از پرده غیبت  بیرون آمده و جهان را به یمن وجودش نورانی می نماید.عدالت  به معنای واقعی کلمه در همه زمین فراگیر می شود.امام رضا(علیه السلام)سائل را به انتظار آن زمان دعوت میکند و علاماتی را برای آن امام موعود ذکر می کند.هنگام ظهور اگرچه در کبر سن است ولی چهره مبارکش چون جوانان است.نیرومند و قوی است به حدی که اگراراده قلع و کندن بزرگترین در خت روی زمین را کندبرایش مقدور است. طنین صدایش لرزه بر صخره ها افکند.عصای موسی همراه اوست تا مدعیان دروغین را رسوا نمایدو خرافه ها و خرافه پرستی هائی که در نبودش ایجاد شده از بین ببرد.او با این قدرت و هیبتش مانند حاکمان مستبدو ظالم نمی باشد،بلکه از قدرتش به همراه رأفتش در جهت نجات بشریت استفاده می کند. او میاید تا ظلم برچیده شود و دیگر هیچ مظلومی در سراسر عالم محزون نباشد.امام رضا (علیه السلام) در روایت دیگری هم طبق نقل کمال الدین به دعبل خزاعی این نکته را متذکر می شود.

...ِ قَالَ سَمِعْتُ دِعْبِلَ بْنَ عَلِيٍّ الْخُزَاعِيَّ يَقُولُ أَنْشَدْتُ مَوْلَايَ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا ع قَصِيدَتِيَ الَّتِي أَوَّلُهَا

         مَدَارِسُ آيَاتٍ خَلَتْ مِنْ تِلَاوَةٍ            وَ مَنْزِلُ وَحْيٍ مُقْفِرُ الْعَرَصَاتِ فَلَمَّا انْتَهَيْتُ إِلَى قَوْلِي‏

         خُرُوجُ إِمَامٍ لَا مَحَالَةَ خَارِجٌ            يَقُومُ عَلَى اسْمِ اللَّهِ وَ الْبَرَكَاتِ‏

            يُمَيِّزُ فِينَا كُلَّ حَقٍّ وَ بَاطِلٍ            وَ يُجْزِي عَلَى النَّعْمَاءِ وَ النَّقِمَاتِ

بَكَى الرِّضَا ع بُكَاءً شَدِيداً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَيَّ فَقَالَ لِي يَا خُزَاعِيُّ نَطَقَ رُوحُ الْقُدُسِ عَلَى لِسَانِكَ بِهَذَيْنِ الْبَيْتَيْنِ فَهَلْ تَدْرِي مَنْ هَذَا الْإِمَامُ وَ مَتَى يَقُومُ فَقُلْتُ لَا يَا مَوْلَايَ إِلَّا أَنِّي سَمِعْتُ بِخُرُوجِ إِمَامٍ مِنْكُمْ يُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنَ الْفَسَادِ وَ يَمْلَؤُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً فَقَالَ يَا دِعْبِلُ الْإِمَامُ بَعْدِي مُحَمَّدٌ ابْنِي وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ عَلِيٌّ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ ابْنُهُ الْحَسَنُ وَ بَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْحُجَّةُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ فِي غَيْبَتِهِ الْمُطَاعُ فِي ظُهُورِهِ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فَيَمْلَأَهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ أَمَّا مَتَى فَإِخْبَارٌ عَنِ الْوَقْتِ وَ لَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع أَنَّ النَّبِيَّ ص قِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَتَى يَخْرُجُ الْقَائِمُ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ فَقَالَ مَثَلُهُ مَثَلُ السَّاعَةِ لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً[22]

بعد اینکه دعبل، نزد امام رضا(علیه السلام)شروع به خواندن قصیده خود کرده؛ به این ابیات میرسدکه حتما روزی امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف)به مددو برکات الهی قیام میکند و حق و باطل را ازهم جدا کرده و وبر خوبیها و بدیهاپاداش و کیفر میدهد؛امام (علیه السلام)هنگام شنیدن اوصاف حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)گریه شدیدی میکندو می فرماید:ای خزاعی این دو بیت را روح القدس بر زبانت جاری نمود...اگر ازدنیا جزیک روزباقی نمانده باشد خداوند آن یک روز را چنان طولانی میکندتاحضرت قائم قیام نماید ،پس دنیا را از عدالت پر می کند همانطور که ظلم و ستم  همه جا را فرا گرفته است.امام (علیه السلام)در مورد وقت ظهور قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، حدیثی ازپیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ذکر میکند که پیامبر(صلی الله علیه و آله)مَثَل قیام قائم را مانندقیامت میداند وبعد قسمتی از آیه 187 سوره مبارکه اعراف در مورد قیامت را تلاوت می فرماید.

همانگونه که لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً و هيچ كس جزخداوند (نمى‏تواند) وقت آن را آشكار سازد (اما قيام قيامت، حتى) در آسمانها و زمين، سنگين (و بسيار پر اهميت) است و جز بطور ناگهانى، به سراغ شما نمى‏آيد!]علم به وقوع قیامت برای کسی مشخص نیست،زمان قیام قائم آل محمد را هم کسی نمیداند.قیامت به خاطر عظمتش بر آسمانها و زمین واهل این دو سنگین است، پس ظهور هم امری عظیم و بزرگ است .قیام حضرت برای تحول و انقلا ب در همه زمین است ،بنابر این بایدخود را آماده آن روز بزرگ نمود.و مهم تر اینکه طبق این روایت؛ امر ظهور ناگهانی و غیر منتظرانه فرا میرسد. (علامه طباطبائی در  تفسیرلا تَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً می فرماید: " بغتة" و همچنين" فجاة" به معناى پديد آمدن چيزى است بطور ناگهانى و بدون اينكه قبل از پديد آمدن معلوم باشد، و قيامت بخاطر همان سنگينى و عظمتش است كه بطور ناگهانى پديد مى‏آيد، چون هيچ وصف و علامتى از آن ممكن نيست قبلا معلوم شود، و نيز ممكن نيست كه اول مقدارى از آن ظاهر شود و سپس همه آن صورت وقوع بگيرد، و لذا پديد آمدنش براى تمامى اشياء بطور ناگهانى است) [23]

 پس امر ظهور و قیام قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)هم بخاطر همان سنگينى و عظمتش است كه بطور ناگهانى پديد مى‏آيد.

د:فتنه صماء                      

...عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ قَالَ لِي لَا بُدَّ مِنْ فِتْنَةٍ صَمَّاءَ صَيْلَمٍ يَسْقُطُ فِيهَا كُلُّ بِطَانَةٍ وَ وَلِيجَةٍ وَ ذَلِكَ عِنْدَ فِقْدَانِ الشِّيعَةِ الثَّالِثَ مِنْ وُلْدِي يَبْكِي عَلَيْهِ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ أَهْلُ الْأَرْضِ وَ كُلُّ حَرَّى وَ حَرَّانَ وَ كُلُّ حَزِينٍ لَهْفَان‏ [24]

بیان دیگر امام رضا(علیه السلام)از ایام دوران غیبت(قبل از ظهور)مربوط به فتنه صماء است. آن زمان ،زمان آشکار شدن واقعیت ها و حقیقت هاست.تمام نفاقها که در خفاء و پرده بود،هویدا میگردد. تمام ادعاهای دروغین بر ملا میشود. باید فِتْنَةٍ صَمَّاءَ صَيْلَمٍ یعنی آزمون سخت نابود کننده واز بین برنده صورت گیرد. ردشدگان این آزمون مستکبرین و ظالمان و طاغوتیان وقبول شدگان آن مستضعفان عالم هستند. لازم به ذکر است که چند روایت دیگر از امام رضا(علیه السلام) در این موضوع وارد شده است.

ه:خروج سفیانی و یمانی و...

...ِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ قَالَ قَبْلَ هَذَا الْأَمْرِ السُّفْيَانِيُّ وَ الْيَمَانِيُّ وَ الْمَرْوَانِيُّ وَ شُعَيْبُ بْنُ صَالِحٍ فَكَيْفَ يَقُولُ هَذَا هَذَا [25]

امام رضا(علیه السلام)قبل از قیام امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف)علا ماتی ذکر میکند .خروج  سفیانی و یمانی و مروانی و شعیب میباشد.سفیانی مردی از نسل ابو سفیان و جنایتکاری که از کشتار هیچ باکی ندارد. وی اندکی قبل از ظهور از سرزمین شام خروج میکند.یمانی  مردی مومن و صالح که وی هم اندکی قبل از ظهور علیه انحرافات قیام میکند.خروج سفیانی و یمانی را که در روایات متعدد آمده است از علائم حتمی میدانند. خروج مروانی و شعیب هم از علائم شمرده شده است، البته جزئیات این موارد بر ما پوشیده است.

و: دوران تقیه:

...قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا ع لَا دِينَ لِمَنْ لَا وَرَعَ لَهُ وَ لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَهُ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْمَلُكُمْ بِالتَّقِيَّةِ قَبْلَ خُرُوجِ قَائِمِنَا فَمَنْ تَرَكَهَا قَبْلَ خُرُوجِ قَائِمِنَا فَلَيْسَ مِنَّا فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ مَنِ الْقَائِمُ مِنْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ قَالَ الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِي ابْنُ سَيِّدَةِ الْإِمَاءِ يُطَهِّرُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ كُلِّ جَوْرٍ... [26]

  تَقیّه، کتمان عقیده و یا ابراز عقیدۀ مخالف برخلاف نظر قلبی برای اجتناب از زیان دینی یا دنیایی میباشد.تقیه ریشه قرآنی و روائی دارد.روایات زیادی از ائمه اطهار  در این موضوع وارد شده است،که یکی ازاین روایات نورانی، روایت امام رضا (علیه السلام)در  باب تقیه دوران غیبت میباشد.امام (علیه السلام)تقیه دوران غیبت را واجب، و ترک آنرا خروج از صف شیعیان میداند.شاید امروزه بعضی فکر کنند که زمان تقیه گذشته و صحبت از آن بی مورد است،ولی با اندک تاملی ضعف این تفکرمعلوم میشود0امروزتقیه مداراتی که همان حسن معاشرت با جوامع اسلامی غیر شیعی وادیان دیگراست باعث وحدت و اتحاد اسلامی وتالیف قلوب دیگرادیان و ملل شده وبهانه تهاجم و حمله و... ازانان سلب میگردد.امروز مستکبرین عالم سعی درتفرقه وجدائی بین مذاهب اسلامی و ادیان آسمانی دارند.فلسطینیها را ناصبی میخوانند تا شیعیان از حمایت آنان دست بکشند، به قرآن کریم کتاب آسمانی مسلمانان اهانت میکنند تا  باعث جدائی و دشمنی ادیان از یکدیگر شوندو بعد آنان بتوانند از این آ ب گل آلود ماهی بگیرند واشغال کشورهای مسلمان رامثلاجزء حق مسلم خود بدانند .امروز افشاء و اذاعه اسرارمذهب شیعه حرام است. بارها جان بعضی از شیعیان به دلیل گفتن بعض مسائل از طرف دوستان نااگاه به خطر افتاده است.پس امروزباید، حتی از زمانهای گذشته بیشتر دقت کنیم .

نسب امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

الف:از فرزندان امام حسین(علیه السلام)

امام رضا (علیه السلام)روایتی از پیامبرنقل می فرماید:...عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ قَالَ النَّبِيُّ ص لَا تَذْهَبُ الدُّنْيَا حَتَّى يَقُومَ بِأَمْرِ أُمَّتِي رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ يَمْلَأُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً [27]

دنیا تمام نمی شود تا اینکه مردی از فرزندان حسین(علیه السلام)برای (اصلاح) امر امتم قیام میکند، در حالیکه زمین را ازعدالت پر میکند همانگونه که از ظلم وستم پر شده بود.

ب: قائم بایدامام ووصی وفرزند این دوباشد...عَن أَبِي مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرِيِّ عَنْ آبَائِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ لَا يَكُونُ الْقَائِمُ إِلَّا إِمَامَ بْنَ إِمَامٍ وَ وَصِيَّ بْنَ وَصِي‏ [28]

قائم، قائم نمی باشد مگرامام و فرزند امام ووصی و فرزند وصی باشد.

وظایف منتظران در دوران غیبت

انتظار فرج

...عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ  [29] امام رضا(علیه السلام)از رسول خدا نقل می فرماید:بهترین اعمال امت من انتظار فرج از سوی خداوندعزوجل است.

صاحب مکیال المکارم در تعریف انتظار می گوید: في معنى الانتظار المأمور به في تلك الأخبار وهو كيفية نفسانية ينبعث منها التهيؤ لما تنتظره ، وضده اليأس فكلما كان الانتظار أشد كان التهيؤ آكد ألا ترى أنه إذا كان لك مسافر تتوقع قدومه ازداد تهيؤك لقدومه كلما قرب حينه ، بل ربما تبدل رقادك بالسهاد لشدة الانتظار ، وكما تتفاوت مراتب الانتظار من هذه الجهة ، كذلك تتفاوت مراتبه من حيث حبك لمن تنتظره ، فكلما اشتد الحب ازداد التهيؤ للحبيب ، وأوجع فراقه بحيث يغفل المنتظر عن جميع ما يتعلق بحفظ نفسه ، ولا يشعر بما يصيبه من الآلام الموجعة والشدائد المفظعة [30]

انتظار کیفیتی روحی است که موجب به وجود آمدن حالت آمادگی است برای آنچه انتظار دارند، وضد آن یأس و ناامیدی است. هر چه انتظار بیشتر باشد آمادگی نیز بیشتر  است؛ آیا نمی بینی اگر مسافری در راه داشته باشی و چشم  به راه آمدن او باشی هر چه زمان رسیدن او نزدیک گردد آمادگی برای آمدنش فزونی  می یابد.حالت انتظار گاهی به پایه ای میرسد که خواب ازچشم میگیرد. چنانکه درجات انتظار از این نظر تفاوت میکند، همچنین از نظر حب و دوستی نسبت به آنچه را انتظار دارند

تفاوت دارد،وهر چه عشق به[منتظَر]افزون باشدآمادگی برای (فرارسیدن)محبوب افزون میگردد،و (دیرآمدن و) فراق محبوب دردناک میشود تا بدانجا که(انسان)منتظِر ازخود بیخود میشود و دردها و سختیهای دردآورومشکلات وحشت انگیز خود را(درراه محبوب خود)حس نمی کند.

آری انتظار خواب را ازانسان ربوده وانسان را در فراق محبوبش غمناک ومحزون می کند.مگرامام رضا(علیه السلام) وقتی ذکرویادقائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف)را از دعبل می شنود گریه شدیدی نمیکند.چه امری امام را اینگونه غمگین نموده .همانندی و

سنخیت محب با محبوب، فراق را شدید میکند.همانگونه که یعقوب در فراق یوسف آنقدر می گرید که به تعبیر قرآن (وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْن) می شود.یعقوب میداند که محرومیت جامعه ازوجود یوسف چه زیانباراست .یوسف بالاتر ازصورت،سیرتش زیباست و همین نورانیتش، یعقوب را به دنبال خویش می برد.

انتظار همان امید است و از ویژگیهای انسان است که انسان را به آینده امیدوار می کند.امید به فردای بهترهمراه با سعی و تلاش ومعتقد به این باور که فردای بهتر جزباحضور انسان کامل محقق نخواهد شد. انتظار در فرهنگ شیعه به معنای گوشه نشینی نیست بلکه تلاش بیشتر در زمان غیبت و آمادگی لحظه به لحظه است.انتظار تلاش برای رفع موانع حضور انسان کامل در جامعه است وچون انسان کامل سرآمد همه خوبیهاست ،پس باید منتظِرین از بهترین ها باشند. ظلم ستیز و ظلم ناپذیرباشند.وهمین خصوصیات تاکنون مذهب پویای شیعه رانگه داشته است.حال میتوان فهمید که چرا انتظاربهترین اعمال است. با انتظار زیباترین شکل زندگی رقم می خورد.منتظِر کسی است که ازخودخواهی رسته وبه جامعه ای آرمانی فکر میکند.  سه شاخصه اصلی انتظارامید،عمل وعتقاد است.امید و عمل بر پایه اعتقاد صحیح، نتیجه اش یقینی و مطلوب و واقعی است.امید با صبر عجین است وبدون آن مفهوم خود را از دست میدهد.بنابراین در احادیث از انتظار در پرتو صبروانتظار فرج با صبر سخن گفته اند.امام رضا (علیه السلام)در حدیثی این معنا را تبیین می فرماید:

...قَالَ الرِّضَا ع مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى وَ ارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ وَ قَوْلَهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ فَعَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ إِنَّمَا يَجِي‏ءُ الْفَرَجُ عَلَى الْيَأْسِ فَقَدْ كَانَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ أَصْبَرَ مِنْكُمْ [31]

روح وحقیقت انتظار صبر است. انسان منتظِر باید در دوران غیبت تا زمان رسیدن به هدف، ناملایمات و مشکلات را تحمل نماید و صبر و شکیبی را ازدست ندهد،چون در این صورت دیگر منتظِر نمیباشد.بنابراین امام صادق در روایتی به مومن طاق می فرمایند:...یاابْنَ النُّعْمَانِ لَا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى يَكُونَ فِيهِ ثَلَاثُ سُنَنٍ سُنَّةٌ مِنَ اللَّهِ وَ سُنَّةٌ مِنْ رَسُولِهِ وَ سُنَّةٌ مِنَ الْإِمَام‏...وَ أَمَّا الَّتِي مِنَ الْإِمَامِ فَالصَّبْرُ فِي الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ حَتَّى يَأْتِيَهُ اللَّهُ بِالْفَرَجِ فَإِنَّهُ إِنَّمَا يَجِي‏ءُ الْفَرَجُ عَلَى الْيَأْسِ فَقَدْ كَانَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ أَصْبَرَ مِنْكُمْ [32] ای پسر نعمان انسان مومن نیست مگراینکه سه خصلت را در خودپدید آورده باشدخصلتی از خداو خصلتی ازپیامبرو خصلتی ازامام...آن خصلتی را که از امام باید در خود پدیدآوردصبروشکیبائی دردشواریهاومشکلات است.

نتیجه:

پس انتظارواژه ای است که وسعتش افزون از پهنه همه هستی و منتظِرظرف وجود آن همه هستی است.منتظِر رابطه با منتظَر را نباید فراموش کند.این رابطه بدون شناخت و معرفت امام، الگوپذیری ،به یاد او بودن و دعابرای سلامتی وجودش کردن،خواستار ظهورش وقدم برای رفع موانع ظهورش ،صبر و شکیبائی،سعی درانجام خواسته هایش ،توجه به نائبانش(عالمان ربانی) و... معنا ندارد.

پی نوشت ها:

 [1]. بحارالانوار، ج‏52، ص 91 ح4

[2].بحارالانوار، ج‏52، ص 90ح3

[3].کمال الدين  الشيخ الصدوق باب 33ح32// بحارالانوار، ج‏52،ص95 ح10

[4].علل الشرائع الشيخ الصدوق ج1 ب179ح1// بحارالانوار، ج‏52، ص 90ح1

[5].بحارالانوار، ج‏52، ص 90ح7

[6].علل الشرائع الشيخ الصدوق ج1باب 179ح8// بحارالانوار، ج‏52، ص 91ح8

[7].قرب الاسنادالحميري القمي ص374

[8]. (56) الذاریات)

[9].نور55

[10].الغيبةالشيخ الطوسي ص337//  بحارالانوار، ج‏52، ص 113ح24

[11].ترجمه الميزان، ج‏9، ص: 213

[12].بحارالانوار، ج‏51، ص 152ح1 به نقل از علل وعیون شیخ صدوق

[13].كمال الدين وتمام النعمة: الشيخ الصدوق باب 45 ص 485

[14].كمال الدين وتمام النعمةالشيخ الصدوق باب 56ص648// بحارالانوار، ج‏51، ص 33 ح12

[15].الغيبةمحمد بن إبراهيم النعماني باب 23 ص340// بحارالانوار، ج‏51، ص 43 ح3(يحتمل أن يكون بالخاء المعجمة يعني يكون خامل الذكر،چون در غیبت نعمانی که نقل علامه مجلسی ازایشان است الحمل آمده است.

[16].الغيبة نعماني باب 10ص167ح4// بحارالانوار، ج‏52، ص 154ح9

[17].الغیبه نعمانی باب 14ص279 ح4// بحارالانوار، ج‏52، ص 242// معجم أحاديث الإمام المهدي (ع)الشيخ علي الكوراني العاملي ج4 ص 164ح1223

[18].سورةُ العَنكبوت(2)

[19].بحارالانوار، ج‏52، ص

[20].كمال الدين وتمام النعمة شيخ الصدوق ص51// بحارالانوار، ج‏51، ص 68

[21].كمال الدين وتمام النعمة الشيخ الصدوق باب36 ص377// بحارالانوار، ج‏52، ص 322

[22].كمال الدين شيخ الصدوق باب 35 ص 372// بحارالانوار، ج‏51، ص 154

[23].ترجمه الميزان    ج‏8 ص 483

[24].بحارالانوار، ج‏51، ص 152

[25].بحارالانوار، ج‏52، ص 233ح99

[26].کمال الدين شيخ الصدوق باب 35 ص371// بحارالانوار، ج‏52، ص 322 ح29

[27].عيون أخبار الرضا (علیه السلام)شيخ الصدوق ج1 ص71// بحارالانوار، ج‏51، ص 66ح5

[28].عيون أخبار الرضا (علیه السلام)شيخ الصدوق ج1 ص139// بحارالانوار، ج‏51، ص 34 ح1

[29].بحارالانوار، ج‏52، ص 128ح21

[30].مكيال المكارم - ميرزا محمد تقي الأصفهاني - ج 2 - ص 136 - 137

[31].بحارالانوار، ج‏52، ص 129ح23

[32].تحف العقول ابن شعبة الحراني ص 312// بحارالانوار، ج‏75، ص 292

نگارنده :محمد رضاثقفی، برگرفته از مجله سپیده سحر