چكيده:
در میان معارف مهدوی ، انتظار، واژه اي است که در برداشت از آن معانی مختلفی ارائه شده است. این برداشتها خواه از روی نحوه برداشت از روایات انتظار باشد یا از روی غرضورزی، در عرصه عمل موجب کارکردهایی شده است که در مواردی، کاملاً مقابل هم بوده و آثار زیادی را در عرصه فرد و اجتماع از خود به جا گذاشته است. به همين علت رجوع به عالمان و اسلام شناسان دين براي واكاوي مفهوم صحيح انتظار، ضروري است.بدون تردید حضرت امام خمینی یکی از برجسته ترین فقیهان و علمایی است که در دوران معاصر با قیام بر ضد ظلم و کفر و با رهبری انقلاب اسلامی ایران، سهم عمده ای را در توجه اذهان مسلمانان و حتی مردم غیر مسلمان در سراسر جهان، به دین اسلام و مذهب تشیع كه از شاخصههاي بارز آن موضوع مهدويت و منجي است، جلب نمود و بارها انقلاب اسلامی ایران را مقدمه ساز قیام جهانی حضرت مهدی معرفی نمودهاند. بنابراين بسيار بهجاست كه درباره آراي ايشان درباره مهدويت جستجوي ويژهاي صورت گيرد، اين نوشتار، ضمن ارائه تصوير مختصري از صاحب قيام و حاكم حكومت جهاني- حضرت مهدي- از منظر امام خميني -رضوان الله تعالي عليه- ديدگاه و انديشه آن پير فرزانه را درباره معنا و مصداق كامل انتظار را، با آوردن شواهد قرآني و روايي، عرضه مينمايد.
كليد واژگان:
مهدويت- انتظار- حضرت مهدي- امام خميني – حكومت اسلامي
مقدمه:
هرگاه از حضرت مهدی و حکومت فراگیر وی- که جهان را سرشار از عدالت خویش می فرماید- سخن به میان میآید، بیتردید ، انتظار ،گل واژهایست که حضور خود را در سرزمین مهدویت، به رخ میکشد و خودنمایی میکندانتظار، در میان واژگان معارف مهدوی، از جمله کلماتی است که در برداشت از آن معانی مختلفی ارائه شده است. این برداشتها خواه از روی نحوه برداشت از روایات انتظار باشد یا از روی غرضورزی، در عرصه عمل موجب کارکردهایی شده است که در مواردی، کاملاً مقابل هم بوده ، آثار زیادی را در عرصه فرد و اجتماع از خود به جا گذاشته است در اینجا آنچه که ذهن حقیقت طلبان را به خود مشغول می کند، تمییز معنای صحیح انتظار از نادرست آن هست. به راستی کدامین گروه در تفسیر انتظار ،گوی حقیقت را از دیگران ربودهاند و قابل اعتمادند؟
اگر به این معنا توجه شود که همه مدعیان تفسیر انتظار، به استعمال این واژه و واژگان همسویش در آیات و روایات اقرار داشتهاند و هریک انتظار را از منظر دین تفسیر کرده اند، تشخیص معنای صحیح، کار پیچیدهای نخواهد بود، زیرا پر واضح است که باید مفاهیم دینی را از کسانی جویا شد که خود دین، اجازه مراجعه به ایشان را داده است.
متون دینی ما – قرآن کریم و روایات معصومین- به گونهای بسیار روشن، مرجعیت مفاهیم دینی را مشخص نموده اند که در رتبه اول، رسول اکرم و امامان معصوم- عليهم السلام - قرار دارند؛ خداوند متعال در این زمینه می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً؛[1] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خدا را اطاعت كنيد و از فرستاده او و صاحبان امرتان (كه جانشينان معصوم پيامبرند) اطاعت نماييد. پس اگر درباره چيزى (از امور دين يا دنيا) نزاع داشتيد آن را به خدا و رسولش برگردانيد (اختلاف در دين را به وسيله فقيه و اختلاف در دنيا را به واسطه قاضى به كتاب و سنّت بازگردانيد) اگر ايمان به خدا و روز واپسين داريد، اين (براى شما) بهتر و خوش عاقبتتر است». رسول مکرم اسلام نیز بارها تا زمان رحلت خویش ، مرجعیت دینی را مشخص نموده و ر حدیثی که در نزد سنی و شیعه به حدیث ثقلین معروف است، فرمودند: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَتَمَسَّكُوا بِهِمَا لِئَلَّا تَضِلُّوا فَإِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ أَخْبَرَنِي وَ عَهِدَ إِلَيَّ أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَقَامَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ وَ هُوَ شِبْهُ الْمُغْضَبِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ كُلُّ أَهْلِ بَيْتِكَ فَقَالَ لَا وَ لَكِنْ أَوْصِيَائِي مِنْهُمْ أَوَّلُهُمْ أَخِي وَ وَزِيرِي وَ وَارِثِي وَ خَلِيفَتِي فِي أُمَّتِي وَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي هُوَ أَوَّلُهُمْ ثُمَّ ابْنِيَ الْحَسَنُ ثُمَّ ابْنِيَ الْحُسَيْنُ ثُمَّ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ حَتَّى يَرِدُوا عَلَيَّ الْحَوْضَ شُهَدَاءَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَجَهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ خُزَّانُ عِلْمِهِ وَ مَعَادِنُ حِكْمَتِهِ مَنْ أَطَاعَهُمْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ عَصَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَل؛[2] اى مردم براستى من در ميان شما دو ثقل بجا ميگذارم كتاب خدا و عترت خودم اهل بيتم بآنها تمسك كنيد تا هرگز گمراه نشويد زيرا لطيف خبير بمن خبر داده و عهد نموده هرگز از هم جدا نشوند تا در سر حوض بر من در آيند عمر بن خطاب خشم آلود بپا خاست و عرضكرد يا رسول اللَّه همه اهل بيت تو؟ فرمود نه اوصياء من كه اولشان برادرم و وزيرم و وارثم و خليفهام در امتم و ولى هر مؤمن و مؤمنه بعد از خودم ميباشد او اول آنها است سپس فرزندم حسن سپس فرزندم حسين سپس نه تن از فرزندان حسين يكى بعد از ديگرى تا بر حوض من بر من وارد شوند اينها شهداء خدا باشند در زمينش و حجت بر خلقش و خزان علمش و معادن حكمتش، هر كس اطاعت آنها كند اطاعت خدا كرده و هر كه مخالفت كند مخالفت خداى عز و جل كرده است».
در عصر غیبت امام معصوم و ولي عصر ما، حضرت حجة بن الحسن علیه السلام نیز که دسترسی مستقیم به ایشان وجود ندارد، خود ایشان، تکلیفِ دینداران و شیعیان را مشخص نموده اند که:« اَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّه علیهم».[3] بنابراین وظیفه همه شیعیان در مسائل و مفاهیم دینی آن است که به کسانی مراجعه نمایند که آشنایی کامل با معارف اسلام و کلام اهل بیت دارند و واضح است که ایشان جز اسلام شناسان و فقها نیستند.
بدون تردید حضرت امام خمینی یکی از برجسته ترین فقیهان و علمایی است که در دوران معاصر با قیام بر ضد ظلم و کفر و با رهبری انقلاب اسلامی ایران، سهم عمده ای را در توجه اذهان مسلمانان و حتی مردم غیر مسلمان در سراسر جهان، به دین اسلام و مذهب تشیع كه از شاخصههاي بارز آن موضوع مهدويت و منجي است، جلب نمود ؛ ایشان در سخنان خود، بارها انقلاب اسلامی ایران را مقدمه ساز قیام جهانی حضرت مهدی معرفی نموده ، فرمودند: «ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در كشورهاي اسلامي ميشكنيم و با صدور انقلابمان كه در حقيقت صدور انقلاب راستين و بيان احكام محمدي (صلی الله علیه و آله) است، به سيطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه مي دهيم و به ياري خدا راه را براي ظهور منجي مصلح كل و امامت مطلق حق، امام زمان - ارواحنا فداه - هموار ميكنيم» [4]
بنابراين بسيار بهجاست كه درباره آراي ايشان درباره مهدويت جستجوي ويژهاي صورت گيرد، اما اگر هر پژوهشگر معارف مهدوي، مدتي به تحقيق پرداخته باشد، بيترديد به عمق و گستردگي اين علوم، اذعان خواهد نمود؛ لذا پيگيري تمام موضوعهاي مهدوي در انديشه و سخنان حضرت امام قدس سره، كار گسترده و زمانبري را ميطلبد كه البته از رسالت و توان يك مقاله نيز بيرون خواهد بود . با توجه به اين معنا، بر آن شديم كه ضمن ارائه تصوير مختصري از صاحب قيام و حاكم حكومت جهاني- حضرت مهدي- از منظر امام خميني -رضوان الله تعالي عليه- ديدگاه و انديشه آن پير فرزانه را درباره معنا و مصداق كامل انتظار- كه درباره ضرورت آن، در ابتداي مقدمه سخني به ميان آمد- به نظاره بنشينيم.
ويژگيهاي حضرت مهدي،حاكم حكومت جهاني
حضرت امام قدس سره با توجه به اينكه سخنان خود را به عنوان يك عالم دين بيان ميفرمودند و در اين مسير، سعي و اجتهاد خويش را بهكار ميبستند،لذا طبيعي است كه از قرآن و روايات به عنوان مهمترين منابع دين بهره برده و با استنباط عقلي، از مجموع يافتههاي خويش و تطبيق آن با اصول شناخته شده دين، برداشت خود را راجع به موضوعهاي مختلف و از جمله مباحث مهدوي، ابراز و اعلام نمايند. از همين رو ايشان در سخنان خود از صفاتي در مورد حضرت مدي موعود نام بردهاند كه پشتوانه متون ديني همراه آن بوده است و ما در ذيل به برخي از آنها به همراه مستندات آن اشاره ميكنيم.
الف. واسطه فيض خدا
«ولي الله اعظم و بقية الله في ارضه...واسطه فيض و عنايات حق تعالي است».[5]
امام رضا (عليهالسلام) فرمود: «نَحْنُ حُجَجُ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ وَ خُلَفَاؤُهُ فِي عِبَادِهِ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَى سِرِّهِ وَ نَحْنُ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ الْعُرْوَةُالْوُثْقَى وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ وَ أَعْلَامُهُ فِي بَرِيَّتِهِ بِنَا يُمْسِكُ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ بِنَا يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَنْشُرُ الرَّحْمَةَ وَ لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ مِنَّا ظَاهِرٍ أَوْ خَافٍ وَ لَوْ خَلَتْ يَوْماً بِغَيْرِحُجَّةٍ لَمَاجَتْ بِأَهْلِهَا كَمَا يَمُوج البحر بأهله؛[6] ما حجتهاى خدائيم در زمين و جانشينان او در ميان بندگان و امينان سرّ او مائيم كلمه تقوى و دستگيره محكم، ما شهيدان خدائيم و نشانههاى او در ميان مردم، بواسطه ما آسمان فرود نمىآيد و زمين نابود نمىشود، بوسيله ما خدا باران فرو ميفرستد و رحمتش را پراكنده ميكند زمين هيچ گاه از قائمى از ما كه آشكار باشد يا خائف خالى نيست و اگر زمين روزى بدون حجت باشد اهلش را فرو مي برد آنچنان كه دريا اهلش را غرق ميكند.
ب. زنده و ناظر
«حضرت مهدي صاحب الزمان...به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر بر امور است» [7]امام صادق عليه السلام فرمود :« إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ خَلْقاً مِنْ رَحْمَتِهِ خَلَقَهُمْ مِنْ نُورِهِ وَ رَحْمَتِهِ مِنْ رَحْمَتِهِ لِرَحِمْتِهِ فَهُمْ عَيْنُ اللَّهِ النَّاظِرَة».[8]
ج. ولايت تكويني بر همه موجودات
«همان طوري كه رسول اكرم به حسب واقع حاكم بر جميع موجودات است‚ حضرت مهدي همان طور حاكم بر جميع موجودات است. آن خاتم رسل است و اين خاتم ولايت‚ آن خاتم ولايت كلي بالاصاله است و اين خاتم ولايت كلي به تبعيت است».[9] حضرت مهدي ارواحنا فداه فرمود: « نَحْنُ صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ الْخَلْقُ بَعْدَ صَنَائِعِنَا؛[10] ما تربيت يافتگان خداونديم و بعد از ما، مردم پرورش يافتگان ما هستند».
د. ذخيره خدا
«خودمان را مهيا كنيم از براي آمدن آن حضرت. من نميتوانم اسم رهبر روي ايشان بگذارم، بزرگتر از اين است، نمي توانم بگويم كه شخص اول است براي اينكه دومي در كار نيست، ايشان را نمي توانيم ما با هيچ تعبيري تعبير كنيم الا همين كه مهدي موعود است، آني است كه خدا ذخيره كرده است براي بشر».[11]
امام صادق عليه السلام :« سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الْقَائِمِ يُسَلَّمُ عَلَيْهِ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ لَا ذَاكَ اسْمٌ سَمَّى اللَّهُ بِهِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع لَمْ يُسَمَّ بِهِ أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا يَتَسَمَّى بِهِ بَعْدَهُ إِلَّا كَافِرٌ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَيْفَ يُسَلَّمُ عَلَيْهِ قَالَ يَقُولُونَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ ثُمَّ قَرَأَ بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ [12] مردى از امام صادق (عليه السلام) پرسيد كه بامام قائم بعنوان امير مؤمنان سلام ميكنند؟ فرمود: نه، آن نام را خدا مخصوص امير المؤمنين (على بن ابى طالب) (عليه السلام) نموده، پيش از او كسى بدان نام، ناميده نشده و بعد از او هم جز كافر آن نام را بر خود نبندد. عرضكردم: قربانت پس چگونه بر او سلام كنند؟ فرمود: مي گويند:السلام عليك يا بقية اللَّه! سپس اين آيه را قرائت فرمود: «اگر مؤمن هستيد بقية اللَّه براى شما بهتر است.
و. رهايي بخش انسانها
در روايات زيادي امام دوازدهم منجي انسانها از ظلم و ستم قلمداد شده است، كما اين كه رسول اكرم - صلي الله عليه و آله و سلم- مي فرمايند:« لَنْ تَنْقَضِيَ الْأَيَّامُ وَ اللَّيَالِي حَتَّى يَبْعَثَ اللَّهُ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِي يَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْر[13] بطور مسلم روزها و شبها نگذرد (و دنيا پايان نپذيرد) تا اينكه خداوند مردى از خاندان مرا برانگيزد كه همنام من است، و زمين را پر از عدل و داد كند چنانچه پر از ظلم و ستم شده باشد». از اين رو امام خيني قدس سره ، مهدي موعود را اينگونه وصف ميفرمايند: «آخرين ذخيره امامت، حضرت بقية الله-ارواحنافداه-و يگانه دادگستر ابدي و بزرگ پرچمدار رهايي انسان از قيود ظلم و ستم استكبار»[14]
ز. محقق كننده هدف انبيا
خداوند متعال در قرآن كريم به صراحت هدف بعثت همه انبياء را تلاش براي برقراري قسط و عدل در جامعه انساني بيان مي كند و ميفرمايد:« لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط»،[15] اما تا كنون اين هدف مقدس در جامعه جهاني انساني محقق نشده است؛ حضرت امام با استفاده از آيات و رواياتي كه به مسئله حكومت عدل جهاني اشاره دارند، حضرت وليعصر را محقق كننده آمال انبيا مي دانند و مي فرمايند: «چه مبارك است ميلاد بزرگ شخصيتي كه برپاكننده عدالتي است كه بعثت انبيا (عليهم السلام) براي آن بود و چه مبارك است زادروز ابر مردي كه جهان را از شر ستمگران و دغلبازان تطهير مي نمايد و زمين را پس از آنكه ظلم و جور آن را فرا گرفته پر از عدل و داد مي نمايد و مستكبران جهان را سركوب و مستضعفان جهان را وارثان ارض مي نمايد. و چه مسعود و مبارك است روزي كه جهان از دغلبازي ها و فتنه انگيزي ها پاك شود و حكومت عدل الهي بر سراسر گيتي گسترش يابد و منافقان و حيله گران از صحنه خارج شوند و پرچم عدالت و رحمت حق تعالي بر بسيط زمين افراشته گردد و تنها قانون عدل اسلامي بر بشريت حاكم شود و كاخ هاي ستم و كنگره هاي بيداد فرو ريزد و آنچه غايت بعثت انبيا عليهم صلواه الله و حاميان اوليا (عليهم السلام) بوده تحقق يابد»[16]
ح. دعوت كننده به توحيد
«مهدي منتظر در لسان اديان و به اتفاق مسلمين از كعبه ندا سر ميدهد و بشريت را به توحيد ميخواند»[17]امام باقر (عليه السلام) مي فرمايد:« فَإِذَا خَرَجَ(القائم) أَسْنَدَ ظَهْرَهُ إِلَى الْكَعْبَةِ وَ اجْتَمَعَ إِلَيْهِ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا وَ أَوَّلُ مَا يَنْطِقُ بِهِ هَذِهِ الْآيَةُ بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ثُمَّ يَقُولُ أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ خَلِيفَتُهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَيْكُمْ فَلَا يُسَلِّمُ عَلَيْهِ مُسَلِّمٌ إِلَّا قَالَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ فَإِذَا اجْتَمَعَ إِلَيْهِ الْعِقْدُ وَ هُوَ عَشَرَةُ آلَافِ رَجُلٍ خَرَجَ فَلَا يَبْقَى فِي الْأَرْضِ مَعْبُودٌ دُونَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ صَنَمٍ وَ وَثَنٍ وَ غَيْرِهِ إِلَّا وَقَعَتْ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَ وَ ذَلِكَ بَعْدَ غَيْبَةٍ طَوِيلَة؛[18] قائم ما، چون خارج شود تكيه بخانه كعبه دهد و سيصد و سيزده مرد گرد او فراهم شوند و اول سخنش اين آيه باشد (در سوره شعراء آيه-) بقية اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ سپس گويد من بقية اللَّه و حجت خدا و خليفه او هستم بر شما و هيچ مؤمنى نباشد مگر آنكه باين لفظ او را سلام دهد السلام عليك يا بقية اللَّه في ارضه و چون عقد كه ده هزار مرد باشد براى او فراهم شود خروج كند و در زمين معبودى جز خداى عز و جل نماند از صنم و وثن و جز آن مگر آنكه آتش گيرد و بسوزد و اين بعد از يك غيبت طولانى باشد».
ط. مجری قوانين اسلام
«انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا بكند و مقدمات ظهور تهيه بشود» [19]
آري حضرت مهدي، هم اوست كه مجري اسلام و قوانين آخرين پيامبر خداست، كما اينكه رسول اكرم مي فرمايد:« هُوَ رَجُلٌ مِنِّي اسْمُهُ كَاسْمِي يَحْفَظُنِي اللَّهُ فِيهِ وَ يَعْمَلُ بِسُنَّتِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا وَ نُوراً بَعْدَ مَا تَمْتَلِئُ ظُلْماً وَ جَوْراً وَ سُوءاً؛[20] آن حضرت مردى است از من، اسمش همچون اسم من بوده و خدا مرا در او حفظ و نگاه مىدارد، به سنّت من عمل كرده و زمين را پر از عدل و داد و نور نموده بعد از آن كه از ظلم و ستم و زشتىها پر شده باشد».
ي. برقرار کننده عدالت همهجانبه در جهان
بارها شنيدهايم كه در روايات آمده است كه امام مهدي زمين را از عدالت سرشار ميكند، اما شايد كمتر به مفهوم و حقيقت پر شدن زمين از عدالت مهدوي توجه كردهايم و چه بسا فقط از عدالت ايشان عدالت اجتماعي و آن هم در زمينه مسائل اقتصادي و قضايي، در اذهان عموم مردم، تداعي شده است، در حاليكه با توجه به معناي عدالت كه« الْقَصْدُ فِي الْأُمُور»[21] بوده و لازمه آن نيز شناخت حق هر چيز و حكم و عمل طبق آن ميباشد – كما اينكه در قرآن كريم آمده: «وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ»[22] ، لذا گستره عدالت ايشان نيز در تمام جوانب خواهد بود، و اين معنا با بسط حق در همه عرصه ها در زمان حكوت ايشان، به وقوع خواهد پيوست چرا كه خدا چنين اراده فرموده:
«يُريدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ يَقْطَعَ دابِرَ الْكافِرين».[23] به همين استدلال است كه امام خميني ميفرمايد: «براي يك همچو كار بزرگي كه در تمام دنيا عدالت به معناي واقعي اجرا بشود در تمام بشر نبوده كسي الا مهدي موعود- سلام الله عليه- كه خداي تبارك و تعالي او را ذخيره كرده است براي بشر... و آن كسي كه به اين معنا موفق خواهد شد و عدالت را در تمام دنيا اجر خواهد كرد، نه آن هم اين عدالتي كه مردم عادي مي فهمند- كه فقط قضيه عدالت در زمين براي رفاه مردم باشد- بلكه عدالت در تمام مراتب انسانيت، انسان اگر هر انحرافي پيدا كند، انحراف عملي، انحراف روحي، انحراف عقلي، برگرداندن اين انحرافات را به معناي خودش؛ اين ايجاد عدالت است در انسان. اگر اخلاقش اخلاق منحرفي باشد، از اين انحراف وقتي به اعتدال برگردد اين عدالت در او تحقق پيدا كرده است. اگر در عقائد يك انحرافاتي و كجي هايي باشد، برگرداندن آن عقايد كج به يك عقيده صحيح و صراط مستقيم، اين ايجاد عدالت است در عقل انسان.بايد ما بگوئيم كه عيد شعبان، عيد تولد حضرت مهدي- سلام الله عليه- بزرگترين عيد است براي تمام بشر – تمام بشر را – وقتي كه ايشان ظهور كنند انشاء الله (خداوند تعجيل كند در ظهور او) تمام بشر را از انحطاط بيرون مي آورد، تمام كجي ها را راست مي كند «يملا الارض عدلا بعد ما ملئت جورا» همچو نيست كه اين عدالت همان كه ماها از آن مي فهميم كه نه يك حكومت عادلي باشد كه ديگر جور نكند آن، اين هست اما خير، بالاتر از اين معناست. معني « يملا الارض عدلا بعد ما ملئت جورا» الان زمين و بعد از اين، از اين هم بدتر شايد بشود، پر از جور است، تمام نفوسي كه هستند انحرافات در آنها هست حتي نفوس اشخاص كامل هم در آن انحرافاتي هست ولو خودش نداند در اخلاق ها انحراف هست، در عقائد انحراف هست، در اعمال انحراف هست و در كارهايي هم كه بشر مي كند انحرافش معلوم است و ايشان مامورند براي اينكه تمام اين كجيها را مستقيم كنند و تمام اين انحرافات را برگردانند به اعتدال كه واقعاً صدق بكند «يملا الارض عدلا بعد ما ملئت جورا» از اين جهت اين عيد، عيد تمام بشر است».[24]
چشم بهراه حكومت جهاني مهدوي
الف. برداشتهاي مختلف از انتظار
يكي از مفاهيمي كه در روايات مطرح و برداشت هاي متفاوتي از آن در طول سالهاي متمادي شده است، مفهوم انتظار مهدي موعود است. حضرت امام خميني قدس سره كه بنيانگذار بزرگترين انقلاب قرن بوده و تمام سعي خويش را در احياي دوباره دين و بهويژه آيين اسلام بهكار بستند علاوه بر موانع خارجي و بيگانه ، در درون جامعه مذهبي نيز با بياعتناييهايي مواجه شدند كه علت اصلي اين بيتوجهيها و در بعضي موارد جبههگيريها، نوع برداشت و باور ايشان نسبت به موضوع انتظار موعود بوده است؛ لذا ايشان براي آگاهي اين دسته افراد و زدودن مانع داخلي، در سخنرانيهاي خويش، به اين برداشتهاي ناقص و حتي ناصحيح ، اشاره نموده و ضمن نقد اين برداشتها ، تفسير صحيح انتظار را به مردم عرضه نمودند.ما در اين جا، به تبيين و نقد اين برداشتها از ديدگاه حضرت امام پرداخته و تفسير خود ايشان را از حقيقت انتظار به خوانندگان گرامي تقديم ميكنيم.
1.بگذاريد فساد زياد شود
«يك دستهاي ميگفتند كه خوب! بايد عالم پرمعصيت بشود تا حضرت بيايد. ما بايد نهي از منكر نكنيم، امر به معروف هم نكنيم تا مردم هر كاري ميخواهند بكنند، گناهها زياد بشود كه فرج نزديك بشود» [25]
رد برداشت اول:
«حضرت صاحب كه تشريف ميآورند براي چي ميآيند براي اينكه گسترش بدهند عدالت را، براي اين كه حكومت را تقويت كنند، براي اين كه فساد را از بين ببرند. ما بر خلاف آيات شريفه قرآن دست از نهي از منكر برداريم‚ دست از امر به معروف برداريم و توسعه بدهيم گناهان را براي اين كه حضرت بيايند، حضرت بيايند چه مي كنند حضرت ميآيند ميخواهند همين كارها را بكنند».[26]
2.فساد كنيد
«يك دستهاي از اين بالاتر بودند ميگفتند بايد دامن زد به گناه ها، دعوت كرد مردم را به گناه تا دنيا پر از جور و ظلم بشود و حضرت -سلام الله عليه- تشريف بياورند. اين هم يك دستهاي بودند كه البته در بين اين دسته منحرفهايي هم بودند، اشخاص سادهلوح هم بودند، منحرفهايي هم بودند كه براي مقاصدي به اين دامن ميزدند».[27]
رد برداشت دوم:
الان ديگر ما هيچ تكليفي نداريم ديگر بشر تكليفي ندارد بلكه تكليفش اين است كه دعوت كند مردم را به فساد! بعد حضرت تشريف بياورند چه كنند؟ حضرت بيايند كه ظلم و جور را بردارند، همان كاري كه ما ميكنيم و ما دعا ميكنيم كه ظلم و جور باشد، حضرت مي- خواهد همين را برش دارند. ما اگر دستمان ميرسيد قدرت داشتيم بايد برويم تمام ظلم و جورها را از عالم برداريم، تكليف شرعي ماست منتها ما نمي توانيم. ايني كه هست اين است كه حضرت عالم را پر ميكند از عدالت، نه شما دست برداريد از اين تكليفتان، نه اينكه شما ديگر تكليف نداريد»[28]
برداشت سوم: صرف دعا براي فرج
«يك دسته ديگري بودند كه انتظار فرج را ميگفتند اين است كه ما كار نداشته باشيم به اينكه در جهان چه ميگذرد، بر ملتها چه ميگذرد، بر ملت ما چه ميگذرد.. ، براي جلوگيري از اين امور هم خود حضرت بيايند انشاء الله درست ميكنند. ديگر ما تكليفي نداريم، تكليف ما همين است كه دعا كنيم ايشان بيايند و كاري به كار آنچه در دنيا ميگذرد يا در مملكت خودمان ميگذرد نداشته باشيم».[29]
رد برداشت سوم:« اين منطق اشخاصي است كه مي خواهند از زير بار در بروند، اسلام اينها را نمي- پذيرد...مسلمان اگر بخواهد اهتمام به امور مسلمین نداشته باشد که مسلمان نیست،لیس بمسلم من اصبح و لم یهتم بأمور المسلمین فلیس بمسلم. هی هم بگو لا اله الا الله»[30]
برداشت چهارم: دعا و امر و نهي محدود
«بعضي ها انتظار فرج را به اين ميدانند كه در مسجد، در حسينيه، در منزل بنشينند و دعا كنند و فرج امام زمان- سلام الله عليه- را از خدا بخواهند... اينها به تكاليف شرعي خودشان هم عمل ميكردند و نهي از منكر هم ميكردند و امر به معروف هم ميكردند لكن همين، ديگر غير از اين كاري [ را ] ازشان نمي آمد و فكر اين مهم كه يك كاري بكنند نبودند»[31]
رد برداشت چهارم:« يكي از چيزهاي مستحب اين است كه مومنين در حال انتظار اسلحه هم داشته باشند، اسلحه مهيا، نه اينكه اسلحه را بگذارند كنار و بنشينند منتظر، اسلحه داشته باشند براي اينكه با ظلم مقابله كنند، با جور مقابله كنند. تكليف است، نهي از منكر است، به همه ما تكليف است كه بايد مقابله كنيم با اين دستگاههاي ظالم خصوصاً دستگاههائي كه با اساس مخالفند» [32]
تفسير حضرت امام از انتظار : انجام تکلیف، در حد توان
هر فردي كه در نقدهاي امام خميني رحمه الله عليه، بر برداشتهاي چهارگانه ذكر شده، اندكي تامل و دقت نمايد، توجه حضرت امام به اصل انجام تكليف و توجه به وظيفه را به وضوح درك خواهد كرد. آري عبد صالح، به غير از انجام آنچه مولا از او ميخواهد، نميانديشد و به هيچ بهانهاي از عمل به وظايف خويش شانه خالي نميكند و همواره مطيع و تسليم اوامر خداست، اين همان روح دين و آيه محكمي است كه تمام آيات متشابه ديگر را تفسير و تبيين ميكند .با وجود اين ، ما جملاتي از ايشان را كه به اين اصل اساسي تصريح ميكند، برگزيده و در منظر شما قرار ميدهيم.
« اين چيزي كه ما در اين وقت،در اين عصر وظيفه داريم، اين مهم است. همه انتظار داريم وجود مبارك ايشان را‚ لكن با انتظار تنها نميشود‚ بلكه با وضعي كه بسياري دارند، انتظار نيست. ما بايد ملاحظه وظيفه فعلي شرعي - الهي خودمان را بكنيم و باكي از هيچ امري از امور نداشته باشيم. كسي كه براي رضاي خدا انشاء الله مشغول انجام وظيفه است، توقع اين را نداشته باشد كه مورد قبول همه است، هيچ امري مورد قبول همه نيست. كار انبيا هم مورد قبول همه نبوده است»[33]« اميدوارم كه ما همه جزء هيات قائميه باشيم و همه به آن وظايفي كه اسلام، قرآن، تحت لواي حضرت صاحب (سلام الله) عليه براي ما تعيين فرموده اند عمل كنيم و صورت ها را محتواي واقعي به آن بدهيم و الفاظ را معاني حقيقي»[34]« ماتكليف داريم آقا! اينطور نيست كه حالا كه ما منتظر ظهور امام زمان سلام الله عليه هستيم پس ديگر بنشينيم در خانه هايمان، تسبيح را دست بگيريم و بگوييم (عجل علي فرجه) عجل، با كار شما بايد تعجيل بشود‚ شما بايد زمينه را فراهم كنيد براي آمدن او»[35]
ب: جلوههای تکلیف منتظران
حضرت امام قدسسره علاوه بر اينكه در سخنان خويش به انجام تكليف به صورت يك اصل كلي، اشاره دارند، در مواردي مصاديقي از تكليف منتظران ظهور را به تناسب موقعيتها، ذكر ميفرمايند كه به آنها اشاره ميشود.
الف.اصلاح و تقویت روح
«ما همه انتظار فرج داريم و بايد در اين انتظار، خدمت كنيم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا بكند و مقدمات ظهور انشاءالله تهيه بشود. من از شما جوانها، از شما ورزشكارها كه از آستان قدس آمديد تشكر ميكنم و به دوستان اسلام و مسلمين و دوستان ولي عصر - سلام الله عليه- و ورزشكاران آستان قدس عرض ميكنم كه همانطوري كه با ورزش قوت جسماني خودتان را تقويت مي- كنيد، قواي روحانيتان را هم تهيه و تقويت كنيد»[36]
ب. ایثار و فداکاری
« با سلام و درود به پيشگاه مقدس مولود نيمه شعبان و آخرين ذخيره امامت حضرت بقيه الله - ارواحنا فداه - و يگانه دادگستر ابدي و بزرگ پرچمدار رهايي انسان از قيود ظلم و ستم استكبار، سلام بر او و سلام بر منتظران واقعي او... سلام بر ملت بزرگ ايران كه با فداكاري و ايثار و شهادت راه ظهورش را هموار مي كنند»[37] « آن روزي كه انشاء الله تعالي مصلح كل ظهور نمايد، گمان نكنيد كه يك معجزه شود و يك روزه عالم اصلاح شود. بلكه با كوششها و فداكاريها، ستمكاران سركوب و منزوي مي- شوند»[38].
ج. مقابله با ظلم
« سيره انبيا بر اين معنا بوده است، سيره بزرگان بر اين معنا بوده است كه معارضه مي- كردند با طاغوت و لو اينكه زمين بخورند، ولو اينكه كشته بشوند و يا كشته بدهند. ارزش دارد كه انسان در مقابل ظلم بايستد، در مقابل ظالم بايستد و مشتش را گره كند و توي دهنش بزند و نگذارد كه اينقدر ظلم زياد بشود، اين ارزش دارد. ما تكليف داريم آقا! اينطور نيست كه حالا كه ما منتظر ظهور امام زمان - سلام الله عليه- هستيم، پس ديگر بنشينيم در خانه- هايمان، تسبيح را دست بگيريم و بگوييم عجل علي فرجه. عجل، با كار شما بايد تعجيل بشود، شما بايد زمينه را فراهم كنيد براي آمدن او»[39].« الان عالم پر از ظلم است، شما يك نقطه هستيد در عالم، عالم پر از ظلم است، ما بتوانيم جلوي ظلم را بگيريم، تكليفمان است [قرآن] و ضرورت اسلام و قرآن تكليف ما كرده است كه بايد برويم همه كار را بكنيم اما نميتوانيم بكنيم، چون نميتوانيم بكنيم بايد او بيايد تا بكند، اما ما بايد فراهم كنيم كار را فراهم كردن اسباب اين است كه كار را نزديك بكنيم كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براي آمدن حضرت سلام الله عليه»[40].
«ما اگر دستمان مي رسيد قدرت داشتيم بايد برويم تمام ظلم و جورها را از عالم برداريم، تكليف شرعي ماست منتها ما نمي توانيم. ايني كه هست اين است كه حضرت عالم را پر مي كند از عدالت، نه شما دست برداريد از اين تكليفتان، نه اين كه شما ديگر تكليف نداريد»[41].
د. وحدت بین مسلمانان:
«شما بايد زمينه را فراهم كنيد براي آمدن او . و فراهم كردن اينكه مسلمين را با هم مجتمع كنيد، همه با هم بشويد، انشاء الله ظهور مي كند ايشان»[42].
هـ.تشکیل حکومت زمینه ساز
« همه در زير پرچم پر افتخار اسلام مجتمع و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخيزيد و به سوي يك دولت اسلامي با جمهوري هاي آزاد و مستقل به پيش رويد كه با تحقق آن همه مستكبران جهان را به جاي خود خواهيد نشاند و همه مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواهيد رساند. به اميد آن روز كه خداوند تعالي وعده فرموده است»[43].«ما اگر دستمان ميرسيد قدرت داشتيم بايد برويم تمام ظلم و جورها را از عالم برداريم، تكليف شرعي ماست منتها ما نمي توانيم. ايني كه هست اين است كه حضرت عالم را پر مي كند از عدالت، نه شما دست برداريد از اين تكليفتان، نه اين كه شما ديگر تكليف نداريد. ما تكليف داريم كه، ايني كه مي گويد حكومت لازم نيست معنايش اين است كه هرج و مرج باشد. اگر يك سال حكومت در يك مملكتي نباشد، نظام در يك مملكتي نباشد، آنطور فساد پر ميكند مملكت را كه آن طرفش پيدا نيست. آني كه مي گويد حكومت نباشد معنايش اين است كه هرج و مرج بشود، همه هم را بكشند، همه به هم ظلم بكنند براي اين كه حضرت بيايد.
حضرت بيايد چه كند براي اين كه رفع كند اين را. اين يك آدم عاقل، يك آدم اگر سفيه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سياستي اين كار را نكرده باشد كه بازي بدهد ماها را كه ما كار به آنها نداشته باشيم، آنها بيايند هر كاري بخواهند انجام بدهند، اين بايد خيلي آدم نفهمي باشد! اما مساله اين است كه دست سياست در كار بوده همان طوري كه تزريق كرده بودند به ملت ها، به مسلمين ، به ديگر اقشار جمعيت هاي دنيا كه سياست كار شماها نيست برويد سراغ كار خودتان و آن چيزي كه مربوط به سياست است بدهيد به دست امپراطورها . خوب ! آنها از خدا مي خواستند كه مردم غافل بشوند و سياست را بدهند دست حكومت و به دست ظلمه، دست آمريكا، دست شوروي، دست امثال اينها و آنهايي كه اذناب اينها هستند و اينها همه چيز ما را ببرند، همه چيز مسلمان ها را ببرند، همه چيز مستضعفان را ببرند و ما بنشينيم بگوييم كه نبايد حكومت باشد اين يك حرف ابلهانه است منتها چون دست سياست در كار بوده ، اين اشخاص كافر را، اينها را بازي دادند و گفتند شما كار به سياست نداشته باشيد، حكومت مال ما، شما هم برويد در مسجدهايتان بايستيد نماز بخوانيد چكار داريد به اين كارها... ما بايد فراهم كنيم كار را فراهم كردن اسباب اين است كه كار را نزديك بكنيم، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براي آمدن حضرت - سلام الله عليه-.
در هر صورت اين مصيبتهايي است كه به وارد شده است و سياستهاي خارجي دامن بهش زدند براي چاپيدن اينها و براي از بين بردن عزت مسلمين و باورشان هم آمده است خيليها، شايد الان هم بسياري باور بكنند كه نه، حكومت نبايد باشد و زمان حضرت صاحب بايد بيايد حكومت. و هر حكومتي در غير زمان حضرت صاحب باطل است. يعني هرج و مرج بشود، عالم بههم بخورد تا حضرت بيايد درستش كند! ما درستش مي كنيم تا حضرت بيايد»[44].
شبهه منع تشکیل حکومت و جواب آن:
ايراد عمدهاي كه برخي از افراد مذهبي بر ديدگاه امام خميني - قدس سره- مبني بر تشكيل حكومت به عنوان تكليف منتظران وارد مي نمودند، برداشت اشتباهي بود كه از بعضي از روايات مهدوي داشتند و به همين خاطر، اصلاً قيام براي تشكيل حكومت را نه تنها يك تكليف، بلكه خلاف شرع ميدانستند؛ به همين جهت ايشان قسمتي از سخنان خويش را به بيان و نقد اين شبهه اختصاص دادند و فرمودند:« يك دسته مي گفتند كه هر حكومتي اگر در زمان غيبت محقق بشود، اين حكومت باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند، آنهايي كه بازيگر نبودند مغرور بودند به بعض رواياتي كه وارد شده است بر اين امر كه هر علمي بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خيال كرده بودند كه نه، هر حكومتي باشد، در صورتي كه آن روايات كه هر كس علم بلند كند علم مهدي، به عنوان مهدويت بلند كند. حالا ما فرض مي كنيم كه يك همچو رواياتي باشد، آيا معنايش اين نيست كه ما تكليف مان ديگر ساقط است، يعني خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نيست اين معنا كه ما ديگر معصيت بكنيم... تا حضرت صاحب بيايد!... اينهايي كه مي گويند كه هر علمي بلند بشود و هر حكومتي خيال كردند كه هر حكومتي باشد اين بر خلاف انتظار فرج است، اينها نميفهمند چي دارند ميگويند اينها تزريق كردند بهشان كه اين حرف ها را بزنند، نمي دانند دارند چي مي گويند حكومت نبودن يعني اين كه همه مردم به جان هم بريزند، بكشند هم را، بزنند هم را، از بين ببرند، بر خلاف نص آيات الهي رفتار بكنند ما اگر فرض مي كرديم دويست تا روايت هم در اين باب داشتند، همه را به ديوار ميزديم براي اين كه خلاف آيات قرآن است. اگر هر روايتي بيايد كه نهي از منكر را بگويد نبايد كرد، اين را بايد به ديوار زد، اين گونه روايت قابل عمل نيست»[45].
« اين كه ما مكلف به جهاد و مبارزه نيستيم و يا جواب خون مقتولين را چه كسي مي دهد و از همه شكننده تر‚ شعار گمراه كننده حكومت قبل از ظهور امام زمان عليه السلام باطل است و هزاران ان قلت ديگر‚ مشكلات بزرگ و جانفرسايي بودند كه نمي شد با نصيحت و مبارزه منفي و تبليغات جلوي آنها را گرفت. تنها راه حل‚ مبارزه و ايثار و خون بود كه خداوند وسيله اش را آماده نمود. علما و روحانيت متعهد سينه را براي مقابله با هر تير زهرآگيني كه به طرف اسلام شليك مي شد آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند»[46].
ج: حکومت اسلامی ایران و حکومت جهانی حضرت مهدی
الف. حکومت اسلامی ایران،زمینه ساز حکومت جهانی حضرت مهدی
« ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در كشورهاي اسلامي مي شكنيم و با صدور انقلابمان كه در حقيقت صدور انقلاب راستين و بيان احكام محمدي (صلی الله علیه و آله) است، به سيطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه ميدهيم و به ياري خدا راه را براي ظهور منجي مصلح كل و امامت مطلق حق امام زمان - ارواحنا فداه - هموار ميكنيم»[47]
ب. وظیفه حکومت اسلامی ایران:
«ما بايد خودمان را مهيا كنيم از براي اينكه اگر چنانچه موفق شديم انشاء الله به زيارت ايشان، طوري باشد كه رو سفيد باشيم پيش ايشان. تمام دستگاه هايي كه الان به كار گرفته شده اند در كشور ما و اميدوارم كه در ساير كشورها هم توسعه پيدا بكند، بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه خودشان را مهيا كنند براي ملاقات حضرت مهدي (سلام الله عليه)»[48]« و اكنون ما منتظران مقدم مباركش مكلف هستيم تا با تمام توان كوشش كنيم تا قانون عدل الهي را در اين كشور ولي عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حاكم كنيم و از تفرقه و نفاق و دغلبازي بپرهيزيم و رضاي خداوند متعال را در نظر بگيريم و همگان در مقابل قانون خاضع باشيم و با صلح و صفا و برادري و برابري به پيشبرد انقلاب اسلامي كوشا باشيم و حق متعال را در همه احوال حاضر و ناظر بدانيم و تخلف از دستورات اسلام ننمائيم و به وسوسه فتنه انگيزان اعتنا نكنيم[49]
« انشاء الله اسلام را به آنطور كه هست، در اين مملكت پياده كنيم و مسلمين جهان نيز اسلام را در ممالك خودشان پياده كنند و در دنيا‚ دنياي اسلام باشد و زور و ظلم و جور از دنيا بر طرف بشود و مقدمه باشد براي ظهور ولي عصر ارواحنا له الفداء».[50]،[51]« مسوولان ما بايد بدانند كه انقلاب ما محدود به ايران نيست. انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداري حضرت حجت - ارواحنا فداه - است كه خداوند بر همه مسلمانان و جهانيان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. مسايل اقتصادي و مادي اگر لحظه اي مسئولين را از وظيفه اي كه بر عهده دارند منصرف كند‚ خطري بزرگ و خيانتي سهمگين را به دنبال دارد. بايد دولت جمهوري اسلامي تمامي سعي و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنمايند،ولي اين بدان معنا نيست كه آنها را از اهداف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهاني اسلام است منصرف كند».
ج. تقویت حکومت اسلامی ایران:
« اينجانب نصيحت متواضعانه برادرانه ميكنم كه آقايان محترم تحت تأثير اين گونه شايعه سازي ها قرار نگيرند و براي خدا و حفظ اسلام اين جمهوري را تقويت نمايند و بايد بدانند كه اگر اين جمهوري اسلامي شكست بخورد و به جاي آن يك رژيم اسلامي دلخواه بقيه الله - روحي فداه - يا مطيع امر شما آقايان تحقق نخواهد پيدا كرد ...و آن روزي كه انشاءالله تعالي مصلح كل ظهور نمايد، گمان نكنيد كه يك معجزه شود و يك روزه عالم اصلاح شود. بلكه با كوشش ها و فداكاريها، ستمكاران سركوب و منزوي ميشوند»[53]
پی نوشت ها :
[1].نساء، آيه 59.
[2].كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص: 279.
[3].كمال الدين و تمام النعمه، ج2 ص 483.
[4].صحيفه امام، ج 20 ، ص 345.
[5].صحيفه امام، ج17 ص316
[6].كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص: 203
[7].صحيفه امام، ج21ص396
[8]. التوحيد للصدوق، ص: 167
[9].صحيفه امام، ج 20 ص 249
[10].الإحتجاج ، ج 2، ص 467
[11].صحيفه امام ،ج 12 ص 482
[12].الكافي ج 1 ص 411
[13].الإرشاد ، ج2، ص 340
[14].صحيفه امام، ج21 ص325
[15].حديد، آيه 25
[16].صحيفه امام، ج14 ص 472
[17].صحيفه امام، ج 18 صفحه 87
[18].كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص: 331
[19].صحيفه امام، ج8 ص 374
[20].علل الشرائع، ج1، ص: 161
[21].المصباح المنير، ذيل كلمه عدل
[22].اعراف، آيه 181
[23].انفال، آيه 7
[24]. صحيفه امام، ج 12 ص481- 482
[25].صحيفه امام، ج21 ص14
[26].همان ، ج21 ص15
[27].همان ، ج21 ص14
[28].همان، ج21ص15
[29].همان، ج21ص14
[30].همان، ج3 ص339-340
[31]. همان، ج21 ص13
[32].همان، ج 10 ص 123
[33].همان، ج 19 ص 246
[34].همان، ج8 ص8
[35].همان،ج8 ص269
[36].همان، ج 8 ص 374
[37].همان، ج 21 ص 325
[38].همان، ج21 ص 447
[39].همان، ج 18 ص 269
[40].همان، ج 21 ص 17-16
[41].همان، ج 21 ص 15
[42].همان، ج 18 ص 269
[43].همان، ج 21 ص 448
[44].همان، ج 21 ص 15-17
[45].همان، ج 21 ص 14-16
[46].همان، ج 21 ص 279
[47].همان، ج 20 ص345
[48].همان، ج 12 ص 482-483
[49].همان، ج14 ص 473
[51].همان، ج 15 ص 262
[52].همان، ج21 ص327
[53].همان، ج 21 ص 447
نگارنده : حسن ملائي، برگرفته از مجله سبک زندگی