مقدمه:
امام رضا (علیه السلام) در باره ی مهدی (علیه السلام) سخن می گوید :دهها بلکه صدها روایت در شأن و جایگاه حضرت مهدی (علیه السلام) از معصومین (علیهم السلام) – از رسول اعظم (صلی الله علیه و علی آله وسلم) تا امام حسن عسکری (علیه السلام)- وارد شده است این روایات در باره ی مقام امام ، صفات حضرت ، علائم ظهور و شرایط زمانی آن و شیوه ی و سیاست حضرت در برابر دشمنان و بازگشتگان است.
علاوه بر این بیش از چهار صد آیه در شأن امام مهدی علیه السلام تفسیر و کتب روائی شیعه و اهل سنت از این روایات شریف پر است. در این خصوص کافی است به کتاب ما بنام «معجم احادیث امام مهدی (علیه السلام)» -که با تعدادی از عالمان محقق بتوفیق خدا به اتمام برسانیم- رجوع شود زیرا مشتمل بر بیشترین آیات کریمه و احادیث شریفه در این خصوص است.
ولی با توجه به شرایط و اینکه کنگره در باره ی امام رضا (علیه السلام) است برادرانم در مرکز تخصصی مهدویت پیشنهاد کردند که عهده دار بخشی از میراث روائی و گرانبهای امام رضا (علیه السلام) شده و به عرضه و بررسی آن دسته از روایات امام رضا(علیه السلام) که مربوط به امام زمان (علیه السلام) است بپردازم ؛ علیرغم اشتغالات بسیارم با کمال میل و افتخار این پیشنهاد بزرگوارانه را پذیرفتم و آن منت و تحفه ای از طرف خدا می دانم که در ماه مبارک رمضان به من ارزانی داشته است.
تعداد روایات :
بیش از سی و پنج تا چهل روایت از امام رضا (علیه السلام) در این خصوص وارد شده است که از قرن سوم تا کنون عالمان حدیث مانند فضل بن شاذان ، ثقۀ الاسلام کلینی در کتاب شریف کافی ، صدوق در کتابهای کمال الدین ، عیون أخبار الرضا ، علل الشرایع و امالی ؛ کشی در رجال خود بنا بر آنچه در کتاب اختیار معرفۀ الرجال ، نعمانی در کتاب الغیبۀ ، بحرانی در تحف العقول ، محمد بن جریر طبری شیعه در دلائل الامامۀ و در طبقه های بعدی إربلی در کشف الغمۀ فی معرفۀ الائمه (علیهم السلام) ، طبرسی در إعلام الوری بأعلام الهدی و قطب الدین راوندی در الخرائج و الجرائح آنها را نقل کرده اند و تألیفات امامیه تا زمان ما در مورد امام مهدی (علیه السلام) پر از این انوار درخشنده و کلمات نورانی که از عالم آل محمد علیهم السلام وارد شده است.
موضوعات روایات :
در این روایات موضوعات متعددی در باره ی امام مهدی (علیه السلام) بیان شده است :اسم و نسب امام ؛ نیروی جسمانی امام ؛ برخی از صفات امام ؛ مخفی بودن ولادت امام ؛ روشن بودن نسب امام و اینکه آن حضرت منتسب به رسول خدا (صلی الله علیه و علی آله) هستند ؛ غیبت امام ؛ نهی از بیان نام حضرت در عصر غیبت یا در تمام دوران ؛ فضیلت انتظار و منتظرین ؛ فرج مومنین بوسیله آن جمال رشید و ظهور نورانی ؛ وضعیت شیعه و شرایط سختی که در عصر غیبت بسر می برند؛ قربانگاه شیعیان و کشتن و خونریزی های قبل از ظهور؛ شباهت ها بین امام مهدی (علیه السلام) و بین انبیاء (علیهم السلام)؛ خوراک و لباس امام (علیه السلام) ؛ خروج سفیانی ، یمانی و پرچم های مصر؛ نقش حضرت خضر (علیه السلام) در دوران غیبت و اینکه ایشان مونس تنهایی امام مهدی علیه السلام است ؛ سپاه امام مهدی (علیه السلام) و یارانش از ملائکۀ ؛ سختی های زندگانی در ایام ظهورش ؛ اقتدای عیسی روح الله (علیه السلام) در نماز گزاردن به آن حضرت ؛ رجعت و تکالیف مومنین در برابر امام مهدی (علیه السلام) که از جمله مهم ترین آنها دعا و کثرت دعا برای آن حضرت و توسل به ایشان در سختی ها است. بخواست خدا در این فرصت به برخی از این عناوین مطرح شده در بین سخنان امام رضا (علیه السلام )اشاره خواهیم کرد.
ضرورت وجود امام در هر عصری :عن سليمان الجعفري قال: سالت الرضا( قلت: تخلو الارض من حجة لله؟ قال: لو خلت الارض طرفة عين من حجة لساخت باهلها.[1] سليمان جعفرى: از امام هشتم پرسيدم و عرض كردم آيا زمين خالى از حجت خدا مىشود؟ فرمود:«اگر زمین به اندازه يك چشم بهم زدن از حجت خدا خالى شود اهلش را فرو خواهد برد».
نام و نسب امام مهدی (علیه السلام) :عن الرضا(علیه السلام) قال:« الخلف الصالح من ولد ابي محمد الحسن بن علي. و هو صاحب الزمان وهو المهدي. [2]» ؛امام رضا (علیه السلام) :«خلف صالح از نسل ابی محمد حسن بن علی همان صاحب الزمان ، مهدی است».
امام رضا (علیه السلام) در این روایت به ولادت سومین از فرزندانش حسن عسکری و اینکه خلف صالح ، صاحب الزمان و مهدی علیه السلام از فرزندان حسن عسکری اشاره کرده و تاکید می کند که مهدی (علیه السلام) پسر امام حسن عسکری (علیه السلام) است. آنچه داود رقی روایت کرده که قائم (علیه السلام) هفتمین از فرزندان امام باقر (علیه السلام) است نیز بر مهدی (علیه السلام) پسر حسن عسکری تطبیق می شود :داود رقى: بحضرت رضا (عليه السّلام) عرض كردم: فدايت شوم بخدا قسم در دلم هيچ شكى در باره امامت شما نيست جز حديثى كه ذريح از حضرت باقر نقل كرده فرمود: چه حديث. گفتم: شنيدم از او كه ميفرمود: هفتمى ما قائم ما است ان شاء اللَّه.
حضرت رضا فرمود: «صدقت و صدق ابوجعفر فازددت و الله شكاً ثم قال: يا داود اما والله لولا أن موسي قال للعالم: ستجدني ان شاءالله صابرا ما سأله عن شيء و كذلك ابوجعفر لولا أن قال: ان شاء الله لكان كما قال، قال: فقطعت عليه [3] ».
«راست ميگوئى ذريح و حضرت باقر نيز راست گفتهاند. شكّ من زيادتر شد آنگاه فرمود: داود! اگر موسى بخضر نمي گفت: سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ صابِراً اگر خدا خواست مرا شكيبا خواهى يافت. از خضر راجع به چيزى سؤال نمي كرد همين طور حضرت باقر كه اگر نمي فرمود ان شاء اللَّه همان بود كه گفته بود در اين موقع قطع به امامت آن جناب پيدا كردم»
پس این روایت به پیدایش زمینه انحرافی که بعد از وفات امام کاظم(علیه السلام) بوجود آمد که همان توقف بر امامت امام کاظم است، اشاره می کند که برخی پنداشتند ایشان همان مهدی غایب است و امامت امام رضا (علیه السلام) را انکار کردند احتمالا داود رقی نیز متأثر از همین فضای ناسالم بوده که بعد از این بیان و توضیح امام از انحرافش باز گشته و یقین به امامت امام رضا (علیه السلام) پیدا کرد.
صفات و ملاحم حضرت :
أ- نیروی جسمانی :
ريان بن صلت : بامام رضا (علیه السلام) عرض كردم شما صاحب الامر هستيد؟ فرمود : أنا صاحب هذاالامر ولكني لست بالذي أملؤها عدلاً كما مُلئت جورا. و كيف أكون ذلك علي ما تري من ضعف بدني، و إنَّ القائم هو الذي اذا خرج كان في سنّ الشيوخ و منظر الشبّان. قوياً في بدنه حتي لومدّ يده الي اعظم شجرة علي وجه الارض لقعلها ولو صاح بين الجبال لتدكدت صخورها يكون معه عصاموسي و خاتم سليمان ذاك الرابع من ولدي يغيّبه الله في ستره ما شاء ثم يظهره فيملؤ (به) الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما.[4]
«من هم صاحب الامرم ولى آن صاحب الامر نيستم كه زمين را پر از عدالت كند چنانچه پر از ستم شده است و چگونه او باشم با اينكه مىبينى بدنم لاغر است ولى قائم آنست كه چون ظهور كند در سن پيرانست و سيماى جوانان را دارد نيرومند باشد تا بجائى كه اگر دست ببزرگترين درخت زمين اندازد آن را از جا بكند و اگر ميان كوهها نعره كشد سنگهاى آنها از هم بپاشد با او است عصاى موسى و خاتم سليمان علیه السلام او چهارمين فرزند منست خدا او را زير پرده خود دارد تا بخواهد سپس او را ظاهر كند تا زمين را پر از عدل و داد كند چنانچه پر از جور و ستم شده است[5] ».
در روایت طبرسی عبارت زیر در آخر روایت آمده است:«... گوئيا كه ايشان مايوسند آنچه باشند كه ندا كرده شوند ندا كردنى كه شنونده شوند از دور همچنان كه شنيده ميشوند از نزديك، او رحمت مؤمنان باشد و عذاب كافرا[6] ».
ب- مخفی بودن ولادت :
ايوب بن نوح گويد بحضرت رضا (عليه السلام) عرض كردم: من اميدوارم كه شما صاحب الامر باشيد، و خدا امر امامت را بدون شمشير و خونريزى بشما رساند، زيرا براى شما (بولايت عهدى مأمون) بيعت گرفته شده و بنام شما سكه زدهاند، حضرت فرمود: مامنا احدُ اختلف اليه الكتب و اشير اليه بالأصابع وسئل عن المسائل وحملت اليه الاموال الا اغتيل او مات علي فراشه، حتي يبعث الله لهذا الامر غلاماً منا خفيَّ الولادة و المنشا، غير خفي في نسبه.
«هيچ كس از ما خاندان نيست كه مكاتبات داشته باشد و با انگشت بسويش اشاره كنند و از او مسأله بپرسند و اموال برايش برند، جز اينكه يا ترور شود و يا در بستر خود بميرد (يا با شمشير كشته شود و يا با زهر) تا زمانى كه خدا براى اين امر (امامت) كودكى را از ما خاندان مبعوث كند كه ولادت و وطن او نهانست ولى نسبت و دودمانش نهان نيست[7]».
ابو صلت هروى: به حضرت رضا (عليه السلام) عرض كردم نشانههاى قائم شما (عليه السلام) چيست وقتى ظهور كند؟ فرمود: علامته ان يكون شيخ السن. شاب المنظر حتي أن الناظر اليه ليحسبه ابن اربعين سنة او دونها و ان من علاماته أن لايهرم بمرور الأيام و الليالي حتي يأتيه اجله. «نشانهاش اينست كه در سن پيری است و جوان مينمايد تا آنكه هر كس او را ببيند گمان برد كه چهل سال يا كمتر دارد و نشانش اينست كه به گذشت روزگار پير نشود تا مرگش رسد[8]».
غیبت مهدی (علیه السلام) :حسن بن قیاما صیرفی: سال 193 به حج مشرف شدم از ابو الحسن امام رضا (علیه السلام) سوال کرده ، عرض کردم فدایت شوم پدرت چه شد؟ فرمود:« مضي كما مضي آباؤه» قلت فكيف أصنع بحديث حدّثني به يعقوب بن شعيب عن ابي بصير أنَّ اباعبدالله( قال إن جائكم من أخبركم أن ابني هذا مات و كفّن و قُبّر و نفضوا ايديهم. من تراب قبره فلا تصدّقوا به؟ فقال «كَذَب ابوبصير ليس هكذا حدّثه إنما قال ان جائكم عن صاحب هذا الامر».
همانند پدرانش در گذشت. عرض کردم پس با روایت یعقوب بن شعیب از ابو بصیر نقل شده چه کنم که می گوید امام صادق علیه السلام فرمود: اگر کسی به شما خبر داد این پسرم مرده و کفن شد و در قبر گذاشته شده و دستشان را از خاک قبرش تکان می دهد او را تصدیق نکنید. گفت: امام فرمود:«ابو بصیر دروغ گفته امام صادق به او چنین نگفته است او گفته اگر کسی از صاحب این امر چنین خبری آورد[9] ». تکذیب ابو بصیر در این روایت بخاطر مصلحتی است که بر افراد ساده مخفی مانده و برای تثبیت عقیده واقفیه است.علي بن جعفر... عن الرضا(علیه السلام) «قال رسول الله بأبي ابن خيرة الاماء ابن النوبية الطيبة الفم، المنتجبة الرحم ويْلهم لعن الله الاعيبس وذريته صاحب الفتنه و يقتلهم سنين وشهوراً و اياماً يسومهم خسفاً و يسقيهم كأساً مصبرة و هو الطريد الشريد الموتور بأبيه وجّده صاحب الغيبة، يقال مات او هلكايّ وادٍ سلك ثم قال الرضاافيكون هذا يا عم اِلامنّي؟ فقلت: صدقت جعلت فداك».
حضرت رضا (عليه السلام):« رسول خدا صلّى اللَّه عليه وآله و سلم فرمود: پدرم فداى پسر بهترين كنيزان، پسر كنيز نوبيه (نوبه بلاد بزرگيست در سودان كه بلال حبشى هم از آنجا بوده است) كه دهانش خوشبو و زهدانش نجيب زاى است، واى بر آنها و خدا لعنت كند اعيبس و نژادش را (يعنى بنى عباس را) همان كه فتنه انگيز است و آنها را چند سال و چند ماه و چند روز ميكشد و بآنها ذلت ميرساند و از جام تلخ و ناگوار بآنها مىآشاماند، و اوست در بدر و دور افتاده، پدر و جد كشته شده و صاحب غيبت، مردم در باره او گويند: معلوم نيست مرده يا هلاك شده و بكدام دره رفته، سپس امام رضا (علیه السلام) فرمود: اى عمو! چنين پسرى جز از نسل من تواند بود؟ عرض كردم: راست گوئى، قربانت گردم...[10]».
تفسیر روایت: مقصود از یابن خیر الاماء امام جواد (علیه السلام) است و در احادیث وارد شده که آن حضرت سبزه بوده و مقصود از طرید همان صاحب غیبت است و غایب از فرزندان امام رضا (علیه السلام) است.
عن محمدبن ابي يعقوب البلخي قال: سمعت اباالحسن الرضا( يقول: انكم ستبتلون بما هوأ شدّ و اكبر تبتلون بالجنين في بطن أُمّه و الرضيع حتي يقال: غاب ومات و يقولون: لاإمام و قد غاب رسول الله) و غاب وغاب وها أ نا اموت حتف انفي.
محمّد بن ابى يعقوب بلخىّ : شنیدم ابا الحسن امام رضا (عليه السّلام) مي فرمود:«شما بزودى گرفتار خواهيد شد بچيزى كه سختر و بزرگتر است، به بچّهاى كه هنوز در شكم مادر باشد و به بچّهاى شير خوار گرفتار خواهيد شد تا آنجا كه گفته شود، غايب شد و مرد و ميگويند: ديگر امامى وجود ندارد، در صورتى كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله غايب شد و غايب شد و غايب شد و اين هم من كه بمرگ خودم از دنيا خواهم رفت[11]».
حکم به زبان آوردن نام حضرت در عصر غیبت :
عن الريان بن الصلت قال سمعت ابا الحسن الرضا(علیه السلام) يقول وسئل عن القائم فقال: لا يري جسمه و لا يسمي اسمه.
ريان بن صلت گويد: از حضرت رضا عليه السلام شنيدم كه چون راجع به قائم سؤال شد، فرمود:«شخصش ديده نشود و نامش برده نشود[12].
عن الريان بن الصلت قال: سمعت الرضا( علیه السلام)يقول القائم المهدي(علیه السلام) بن الحسن لايري جسمه و لا يسمي (سَمّيُه) بأسمه أحد بعد غيبته حتي يراه و يعلن بأسمه و يسمعه كل الخلق فقلنا له يا سيدنا و إن قلنا: صاحب الغيبة وصاحب ا لزمان و المهدي؟
قال هو كله جايز مطلق و إنما نهيتكم عن التصريح باسمه ليخفي اسمه عن اعدائنا فلا يعرفوه.
ریان بن صلت : شنیدم امام رضا (علیه السلام) می فرمود :«قائم مهدی پسر حسن است که شخصش دیده نشود و بعد از غیبتش کسی نامش را نبرد تا همه او را ببینند و نامش اعلان شود و همه آن را بشنوند پس به ایشان عرض کردیم ای آقای ما اگر چه بگوییم صاحب غیبت و صاحب زمان و مهدی؟ فرمود این قبیل نامها جایز است و من شما را از تصریح به نامش نهی کردم تا بر دشمنان ما مخفی بماند و او را نشناسند[13].
دیدگاه علماء در حکم بردن نام امام یعنی ( م ح م د ) و اینکه آیا این نهی مخصوص زمان غیبت یا مطلق یا مختص به زمان غیبت صغری است ، متفاوت است و ما بحث کاملی در دروس تخصصی خود بیان کردیم و آن را در فصلی از فصل های کتاب «تا ظهور» منتشر کرده ایم و گفته ایم که دیدگاه ما با استفاده از دهها روایت ؛حرمت بردن نام حضرت در زمان غیبت کبری است. به این کتاب رجوع کنید.
و در باره ی اعتبار کتاب «الهدایۀ الکبری» و مولف آن کلام و نزاع مفصلی است. ما این مطلب را در دروس خارج خود بحث «حسنی» که با نام «تاملی نو در نشانه های ظهور» مستقلا به چاپ رسیده متذکر شده ایم. به این کتاب رجوع شود.
انتظار فرج و فضیلت منتظران :
عن الحسن بن الجهم قال: سالت اباالحسن(علیه السلام) عن شيء من الفَرَج. فقال: او لست تعلم ان انتظار الفَرَج من الفَرَج؟ قلت: لا ادري إلا ان تعلمني فقال: نعمْ انتظار الفَرَج من الفَرَج.
حسن بن جهم : از ابی الحسن علیه السلام در باره ی چیزی از فرج سوال کردم پس حضرت فرمود:«آیا نمی دانی که انتظار فرج از فرج است؟ عرض کردم : جز آنچه بمن آموخته ای چیزی نمی دانم پس فرمود: بله انتظار فرج از فرج است[14]».
محمدبن عبدالله(علیه السلام) قال: قلت للرضا(علیه السلام) جعلت فداك إن ابي حدّثني عن آبائك انه قيل لبعضهم ان في بلادنا موضع رباط يقال له قزوين و عُدوّاً يقال له: الديلم. فهل من جهاد او هل من رباط؟ فقال: عليكم بهذا البيت فحّجوه ثم قال: فأعاد عليه الحديث ثلاث مرات كل ذلك يقول: عليكم بهذا البيت فحجّوه ثم قال في الثالثة: اما يرضي احدكم ان يكون في بيته ينفق علي عياله ينتظر امرنا فان ادركه كان كمن شهد مع رسول الله( بدراً و ان لم يدركه كان كمن كان مع قائمنا في فسطا طه هكذا و هكذا و جمع بين سبابتيه فقال ابوالحسن) صدق هو علي ما ذكر.
محمد بن عبد الله: به ابو الحسن الرضا (علیه السلام) عرض کردم قربانت شوم. پدر من از جدّ من روايت مىكرد كه با جدّ شما تماس گرفته و گفته است: در جوار ما شهرى است به نام قزوين كه پايگاه مرزى است و جنگجويان در حال آمادهباش دفاعى به سر مىبرند. در برابر آنان دشمنى است به نام ديلم كه گهگاه از داخل جنگل سرازير مىشوند و بر سر مسلمين مىتازند. آيا رخصت مىدهيد كه در جهاد با كفّار و يا آمادهباش دفاعى شركت كنيم؟ و جدّ شما گفته است: «بر شما باد كه راه مكه را در پيش بگيريد و خانه خدا را زيارت كنيد». جدّ من تا سه نوبت وضعيت مرزى را تشريح كرده و رخصت دفاع خواسته و جد شما در هر سه نوبت همين پاسخ را تكرار كرده است كه «بر شما باد كه راه مكه را در پيش بگيريد و خانه خدا را زيارت كنيد» و در آخرين نوبت افزوده است كه: «آيا شيعه ما رضايت نمىدهد كه در خانه خود بنشيند و دارائى خود را براى اهل و عيال خود خرج كند و منتظر فرمان ما بماند؟ اگر شيعه ما زنده بماند و حكومت ما را درك كند، همطراز كسانى است كه در ركاب رسول خدا به جنگ بدر رفتهاند. و اگر در حال انتظار بميرد، همطراز كسانى است كه با قائم آل محمد قيام مىكنند و در سراپرده او مانند اين دو انگشت شهادت در كنار هم مىنشينند». آيا اين حديثى كه جدّ من از جدّ شما روايت كرده، صحيح است؟ ابو الحسن الرضا گفت: آرى صحيح است و سخن حقّ همان است كه بازگو كرده است[15]».
این روایت اشاره ای به دیدگاه امامان (علیهم السلام) نسبت به جنگ خلفا و فتوحاتشان دارد که راضی به مشارکت شیعیان در این جنگ ها نبودند و ما این مطلب را در مباحث اعتقادی خود متعرض شده ایم و بیان کرده ایم که تمام امامان (علیهم السلام) با مشارکت شیعیان در این جنگ ها موافق نبودند و این جنگ ها را در دوران غیبت از رنجها و از بین رفتن آنان به حساب می آوردند.
معانات الشيعة و الاضطهاد ايام الغيبة
عن علي بن الفضال: عن ابي الحسن الرضا(علیه السلام) انه قال كأني بالشيعة عند فقدهم الثالث من ولدي كالنعم يطلبون المرعي فلا يجدونه قلت له و لم ذلك يابن رسول الله قال: لإن اِمامهم يغيب عنهم فقلت: ولم؟ قال: لئلا يكون لأحد في عنقه بيعة اذا قام بالسيف.
على بن فضال: على بن موسى الرضا (علیه السلام) فرمود:«گويا شيعه را مىبينم كه وقتى سومين فرزند مرا از دست بدهند مانند چهارپايان چراگاه مي جويند و نمىيابند به او عرض كردم يا ابن رسول اللَّه براى چه؟ فرمود براى آنكه امامشان از آنها پنهان است، عرضكردم براى چه؟ فرمود براى آنكه چون با شمشير قيام كند بيعت كسى در گردنش نباشد[16]».
این روایت اشاره به سرگردانی شیعه و نابودی تعداد بسیاری از نظر اعتقادی بخاطر غیبت امام دارد همچنانکه به علت غیبت اشاره کرده است. ما در بحثی که در باره ی علت غیبت متعرض شده ایم گفته ایم که این علت و علت های دیگری از این قبیل چیزی جز بیان حکمت هایی در این خصوص نیست و امامان (علیهم السلام) در بیان سبب واقعی غیبت تا قبل از ظهور ماذون نیستند.
عن احمد بن محمدبن ابي نصر قال سالت ابا الحسن الرضا(علیه السلام) و قال قدام هذا الامر بيوح قلت: و ما البيوح؟ قال: قتل دائم لايفتر.
احمد بن محمد بن ابی نصر: از ابی الحسن امام رضا علیه السلام سوال کردم. فرمود پیش از این امر کشتن شدن بیوح خواهد بود پرسیدم : بیوح چیست؟ فرمود:«کشته شدن مستمر و بدون وقفه است[17]».
آنچه از این روایت استفاده می شود این است که کشت و کشتار و درگیریها عمومی بوده و شامل غیر شیعه نیز می شود.
شباهت های بین انبیاء و امام مهدی (علیهم السلام) :
عن الحسن بن قياما الصيرفي قال: سألت ابا الحسن الرضا(علیه السلام) فقلت جعلت فداك. ما فعل ابوك؟ قال: مضي كما مضي آباؤه عليهم السلام. قلت فكيف: أصنع بحديثٍ حدّثني به زرعة بن محمد الحضرمي عن سماعة بن مهران أنَّ اباعبد الله(علیه السلام) قال إنَّ ابني هذا فيه شبه من خمسة أنبياء: يحسد كما حُسد يوسف ويغيب كماغاب يونس و ذكر ثلاثة اُخر قال: كذب زرعة ليس هكذا حديث سماعة إنما قال صاحب الامر يعني القائم فيه شبه من خمسة أنبياء و لم يقل : ابني.حسن بن قیاما صیرفی: از ابا الحسن امام رضا (علیه السلام) سوال کرده عرض کردم فدایت شوم پدرتان چه شد؟ فرمود: همانند پدرانش (علیهم السلام) درگذشت عرض کردم پس با حدیثی که زرعۀ بن محمد حضرمی از سماعۀ بن مهران نقل کرده چه کنم که امام صادق (علیه السلام) فرموده در این پسرم شباهت به پنج تن از انبیاء (علیهم السلام) است همانطور که یوسف علیه السلام مورد حسد واقع شد آن حضرت نیز مورد حسد واقع خواهد شد و همانطور که یونس غایب شد آن حضرت نیز غایب خواهد شد و سه شباهت دیگر را ذکر کرد امام فرمود:«زرعۀ دروغ گفته حدیث سماعۀ این چنین نیست بلکه گفته صاحب این امر یعنی در قائم شباهت به پنج تن از انبیاء است و نگفته: پسرم».این مسئله را قبلا متعرض شدیم و حدیث در مقام رد واقفیه است.
امام مهدی (علیه السلام) و رویارویی با دشمنان :
عن معمّر بن خلاد قال: ذكر القائم عند ابي الحسن الرضا(علیه السلام) فقال: انتم اليوم ارخي بالاً منكم يومئذ قالوا: و كيف؟ قال: لو خرج قائمنا(علیه السلام) لم يكن اِلا اَلعَلق و العَرَق و النوم علي السروج و مالباس القائم الا الغليظ و ما طعامه الا الجشب.
معمّر بن خلّاد گويد:«نزد امام ابى الحسن الرّضا (عليه السّلام) از قائم ياد شد پس فرمود: شما امروز آسودهتر از آن روز هستيد، عرض كردند: چگونه؟ فرمود: اگر قائم ما عليه السّلام خروج كند جز خون بسته شده و عرق و بر روى زينهاى اسبان خفتن چيزى در كار نخواهد بود و لباس قائم عليه السّلام جز جامه خشن و خوراك او جز غذاى ناگوار و نامطبوع نخواهد بود[19]».
علائم ظهور :
سفیانی و یمانی :
أ- عن البزنطي عن ابي الحسن الرضا(علیه السلام) قبل هذا الامر السفياني و اليماني و المرواني و شعيب بن صالح يقول هذا، هذا.
احمد بن محمّد بن أبي نصر از امام رضا عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود:«پيش از اين امر، سفيانىّ و يمانىّ و مروانىّ و شعيب بن صالح بايد ظاهر شوند پس چگونه اين شخص (يعنى محمّد بن ابراهيم بن اسماعيل كه معروف به ابن طباطبا است) چنين ادّعا مىكند[20]؟» يعنى ادّعاى مهدويّت مىكند و خود را قائم آل محمّد مىداند
ب- عن الحسن بن الجهم قال: للرضا(علیه السلام) اصلحك الله أنهم يتحدثون أن السفياني يقوم و قد ذهب سلطان بني العباس. فقال كذبوا انه ليقوم و ان سلطانهم لقائم.
حسن بن جهم: به امام رضا عليه السّلام عرض كردم: خداوند حال شما را بصلاح گرداند آنان بازگو ميكنند كه سفيانى در حالى قيام ميكند كه بساط سلطنت بنى عبّاس برچيده شده باشد فرمود: دروغ ميگويند او قيام ميكند و بساط سلطنت آنان هنوز برپا است[21]».
ظاهر برخی روایات این است که خروج سفیانی با حکومت بنی عباس مقارن خواهد بود و بعضی این روایات را به برپایی دوباره حکومت عباسیان قبل از قیام امام مهدی علیه السلام حمل کرده اند و در این روایت نیز احتمال برپایی حکومت عباسیان قبل از سفیانی قابل استفاده است.
ج- عن معمربن خالد عن ابي الحسن( قال كأني برايات من مصر مقبلات خضر مُصبغات حتي تأتي الشامات فتهدي الي ابن صاحب الوصيات.
معمر بن خلاد از حضرت رضا عليه السلام روايت كند كه فرمود:«گويا پرچمهاى سبز رنگ را كه از مصر رو آورده مىبينم كه بشامات آيد و به فرزند صاحب وصيتها راهنمائى كند[22]».
شاید این روایت اشاره به سی نفر مومن مصری باشد که در روایات از آنان به نجباء تعبیر شده است[23].
همدم و مونس امام مهدی(علیه السلام) در دوران غیبتش :
الحسن بن فضال قال: سمعت ابا الحسن الرضا(علیه السلام) يقول: ان الخضر شرب من ماء الحياة فهو حي لايموت حتي ينفخ في الصور و انه ليأتينا فيسلّم فنسمع صوته ولاتري شخصه و انه ليحضر ما ذكر فمن ذكره منكم فليسلّم عليه و انه ليحضر الموسم كل سنة فيقضي جميع المناسك و يقف بعرفة فيوّمن علي دعاء المومنين و سيؤ نِس الله به وحشة قائمنا في غيبته و يَصِلُ به وحدته.
حسن بن فضّال: شنیدم حضرت رضا (عليه السّلام) می فرمود:«چون خضر آب زندگانى نوشيد تا نفخ صور زنده است. او نزد ما مىآيد و بما سلام ميكند ما صداى او را ميشنويم ولى خود او را نمىبينيم. هر جا از وى نام برند حاضر مىشود هر كسى از شما نام او را ميبرد بوى سلام كند. خضر هر سال در موسم حج حاضر مىشود و تمام اعمال حج را انجام ميدهد، و در عرفه ميايستد و براى استجابت دعاى مؤمنين آمين ميگويد. بزودى خداوند وحشت قائم ما را در طول غيبتش، بوسيله مأنوس گشتن با او برطرف ميكند و تنهائى او را با رفاقت با وى مبدل ميسازد[24]».
سپاه و یاران حضرت و رجعت :
1.فرشتگان : الريان بن شبيب قال: دخلت علي الرضا(علیه السلام في اول يوم من المحرم فقال(:... و لقد نزل الي الارض من الملائكة ار بعة آلاف لنصره فلم يؤذن فهم عند قبره شعثُ عُبر إلي أن يقوم القائم) فيكونون من انصاره و شعارهم يا لثارات الحسين.
ريان بن شبيب: بر حضرت رضا (علیه السلام) وارد شدم در روز اول ماه محرم پس آن جناب فرمود:«... و چهار هزار ملك از فلك بجهت يارى آن جناب بزمين نزول كردند آن بزرگوار ايشان را اذن جهاد نداد پس ايشان در نزد قبر آن مظلوم مدام مو پريشان و غبار آلودهاند تا روزى كه قائم آل محمد علیهم السلام ظهور كند و از ياران او باشند و شعار و علامت ايشان در آن روز اينست كه فرياد كنند يا لثارات الحسين...[25]».
2.عیسی نبی علیه السلام : عن الحسن بن الجهم قال: حضرتُ مجلس المامون يوما و عنده علي بن موسي الرضا( و قد اجتمع الفقهاء و اهل الكلام من الفرق المختلفه... فقال المامون: يا ابا الحسن فما تقول في الرجعة؟ فقال الرضا(علیه السلام) انها لحقّ قد كانت في الأُمم السالفة و نطق بها القرآن و قد قال رسول الله(صلی الله علیه و آله) يكون في هذه الامة كل ما كان في الامم السالفة حذو النعل باالنعل و القذة بالقذه قال(صلی الله علیه و آله). اذا خرج المهدي من ولدي نزل عيسي بن مريم(علیه السلام) فصلي خلفه و قال(صلی الله علیه و آله) إن الاسلام بدأ غريبا و سيعود قريبا فطوبي للغربا قيل يا رسول الله ثم يكون ما ذا؟ قال: ثم يرجع الحق الي اهله.
حسن بن جهم : روزى به مجلس مأمون وارد شدم و حضرت رضا (عليه السّلام) در آنجا بود، و علماى علم كلام و فقهاء از هر فرقه و طائفهاى در آن مجلس بودند، ... پس مأمون پرسيد كه شما در باره رجعت چه ميفرماييد؟ امام (عليه السّلام) فرمود: آن بجا و حقّ است، و در امتهاى پيشين هم بوده است، و قرآن مجيد هم بدان ناطق است، و رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله) هم فرموده: هر چه در امّتهاى سابق اتّفاق افتاده در اين امّت نيز اتّفاق خواهد افتاد بىكم و كاست طابق النّعل بالنّعل و بدون تفاوت، و فرمود: هر گاه مهدىّ امّت از اولاد من خروج كند عيسى بن مريم عليهما السّلام نازل شود، و پشت سر او با او نماز گزارد و فرمود: اسلام با غريبى شروع شد و بزودى كه بغربت باز گردد، پس خوشا بحال غربا، پرسيدند: يا رسول اللَّه سپس چه خواهد شد؟ فرمود: سپس حقّ بصاحبش باز خواهد گشت...[26]».
3.عن صفوان بن يحيي عن ابي الحسن الرضا(علیه السلام) قال: سمعته يقول في الرجعة: من مات من المومنين قُتل و من قُتل منهم مات.
صفوان بن یحیی: شنیدم ابو الحسن رضا علیه السلام در مورد رجعت می فرمود:« کسانی که از مومنین مرده باشند کشته می شوند و کسانی که کشته شده باشند می میرند[27]».
رجعت از جمله اعتقادات ضروری ثابت شده در نزد ما امامیه است و در روایات است که برخی از مومنین و برخی از کافران و کسانی که دارای ایمان محض یا کفر محض اند رجعت خواهند داشت ولی تفصیل برخی امور در رجعت مانند اینکه مومنی که قبلا مرده در رجعت کشته و شهید خواهد شد و بعکس در صورتی که مستند معتبری داشته باشد به آن استناد خواهد شد.
توسل به امام مهدی در سختی ها :
سید بن طاووس : و از آن جمله دعائى است از براى مولاى ما حضرت امام رضا عليه السلام كه يافتيم آن را در كتاب اصل كه از مصنّفات يونس بن بكير است.
يونس گفته كه از مولاى خود حضرت امام رضا (عليه السلام) سؤال نمودم آنكه به من دعائى را تعليم نمايد كه آن را در سختي ها بخوانم. پس آن حضرت به من فرمودند: تحفظ ما اكتبه لك و ادع به في كل شدّةٍ تجاب و تعطي ما تتمنّاه «كه محافظت كن آنچه را كه آن را براى تو مىنويسم و آن را در هر سختى بخوان كه حاجت تو برآورده مىشود و آنچه را كه آن را آرزو نمائى، عطا كرده مىشوى. پس براى من اين دعا را نوشتند و دعا اين است:
بسم الله الرحمن الرحيم اللهم ان ذنوبي و كثرتها قد اخلقت و جهي عندك... اللهم و قد اصبحت يومي هذا لاثقة لي ولارجاء و لا ملجأ و لا مفزع ولا منجي غير من توسلت بهم متقربا الي رسولك محمد(صلی الله علیه و آله) ثم علي امير المومنين و الزهراء سيده نساءالعالمين و الحسن و الحسين و علي و محمد و جعفر و موسي وعلي و محمد و علي و الحسن و من بعدهم يقيم الحجة الي الحجة المستورة من ولده المرجو للامة من بعد، فاجعلهم في هذا اليوم و ما بعده حصني من المكاره. و معقلي من المخاوف و نجّني بهم من كل عَدُوٍّ و طاغ و باغٍ و فاسق و من شر ما اعرف و ما انكر و ما استتر عني و ما ابصر و من شر كل دابّةٍ ربي آخد بنا صيتها انك علي صراط المستقيم اللهم بتوسلي بهم اليك و تقربي بمحبتهم و تحصّني بإ مامتهم افتح عليَّ في هذا ا ليوم ابواب رزقك و انشر عليَّ رحمتك و حبّبني الي خلقك وجنّبي بغضهم و عداوتهم انك علي كل شئ قدير.
بنام خداى بخشنده مهربان خداوندا بدرستى كه گناهان من و بسيارى آنها به تحقيق كه كهنه كرده است روى مرا در نزد تو ... خداوندا و به تحقيق كه داخل در صبح شدم در اين روز خودم در حالى كه نيست اعتمادى براى من و نه اميدى و نه پناهى و نه گريزگاهى و نه محلّ نجاتى سواى آن كسانى كه متوسّل شدهام من به ايشان بسوى تو نزديكى جستهام بسوى فرستاده تو يعنى حضرت محمّد كه رحمت فرستد خدا بر او و بر آل او پس بعد از او پيشواى مؤمنان كه حضرت على است بر او باد درود و بعد از او حضرت فاطمه زهرا كه برگزيده همه زنان عالميان است و حضرت امام حسن و امام حسين و علىّ بن الحسين و امام محمد باقر و امام جعفر صادق و امام موسى و امام على رضا و امام محمّد تقى و امام علىّ نقى و امام حسن عسكرى و كسى كه بعد از ايشان به پاى دارنده است دين را تا به حجت و دليل روز قيامت كه [پنهان] از جمله اولاد پيغمبر است و اميد داشتهشده از براى امت است بعد از پيغمبر بر او و بر ايشان باد درود خداوندا پس بگردان ايشان را در اين روز و در پس اين روز حصار من كه نگاه دارند مرا از ناخوشيها و قلعه و پناه من كه محافظت نمايند مرا از آنچه مىترسم از آنها و رهائى ده مرا به سبب ايشان از هر دشمنى و از هر تجاوزكنندهاى و از هر فاسقى و ستمكارى و از شرّ آنچه مىشناسم آن را و نمىشناسم آن را و آنچه پوشيده است از من و آنچه مىبينم و از شرّ هر جانور حركتكنندهاى كه اى پروردگار من تو گرفتهاى پيش سر او را بدرستى كه تو بر راه راستى خداوندا پس به حق وسيله جستن من به ايشان بسوى تو و نزديكى جستن من به وسيله دوستى ايشان و متحصن شدن من به اقرار به امامت ايشان بگشاى بر من در اين روز درهاى روزى از جانب خود را و پهن كن بر من رحمت خود را و دوست گردان مرا به سوى مخلوقات خود و دور گردان مرا از كينه ايشان و دشمنى ايشان بدرستى كه تو بر همه چيز بسيار توانائى ...[28]».
دعا برای حضرت حجت علیه السلام در قنوت نماز : روي مقاتل بن مقاتل قال: قال ابوالحسن الرضا(علیه السلام)اي شيء تقولون في قنوت صلاة الجمعة؟ قال قلت ما تقول الناس قال لاتقل كما يقولون و لكن قل اللهم اصلح عبدك و خليفتك بما اصلحت به انبيائك و رسلك و حفّهُ بملائكتك وايّده بروح القدس من عندك و اسلكه من بين يديه و من خلفه رَصَدا يحفظونه من كل سوء و أبدله من بعد خوفه امنا يعبدك لايشرك بك شيئا و لا تجعل لأحد من خلقك علي وليك سلطانا و أذن له في جهاد عدوك و عدوه و اجعلني من انصاره انك علي كل شيء قدير.
مقاتل بن مقاتل روایت کرده امام رضا (علیه السلام) فرمود: در قنوت نماز جمعه چه می گویید؟ عرض کردم: آنچه مردم می گویند فرمود: همانند آنان نگو بلکه چنین بگو:«بار الها، كار ظهور بنده شايسته و خليفه راستينت (امام مهدى) را اصلاح فرما همانگونه كه كار پيامبران و فرستادگانت را اصلاح نمودى و از فرشتگانت نگاهبانى بر او بگمار و از سودى خويش با (روح القدس ) او را يارى و پشتيبانى فرما و ديده بانانى از پيش رو و پشت سر همراه وى گردان تا از هر بدى نگاهش دارند و ترس و هراس او را به امن و امان دگرگون ساز كه او ترا مى پرستد و هيچ چيز را همتا و همانند تو نمى داند پس براى هيچيك از آفريدگانت برترى و چيرگى نسبت به (ولى ) خودت قرار مده و او را در جهاد با دشمنت و دشمنش اجازت فرما و مرا از ياران او بشمار آور كه همانا بر هر كارى توانائى[29]».
دعا برای امام مهدی علیه السلام در هر روز :شیخ طوسی : روي يونس بن عبد الرحمن ان الرضا(علیه السلام) كان يامر بالدعاء لصاحب الامر بهذا:« اللهم ادفع عن وليك و خليفتك و حجتك علي خلقك ولسانك المعبّر عنك الناطق بحلمك و عينك لناظرة بإذنك و شاهدك علي عبادك الجحجاح لتجاهد العائذ بك العابد عندك. و اَعِذه من شَرِّ جميع ماخلقت و برأت و أنشات وصوّرت واحفظه من بين يديه و من خلفه و من يمينه و عن شماله و من فوقه و من تحته بحفظك الذي لايضيعُ من حفظته به و احفظ فيه رسولك و آبائه ائمّتك و دعائم دينك و اجعله في وديعتك التي لا تضيع و في جوارك الذي لا يحضر و في منعك و عزّك الذي لا يقهر و آمنه بأمانِك الوثيق الذي لا يخذل من آمنته به واجعله في كفنك الذي لا يرام من كان فيه و انصره بنصرك العزيز و ايده بجندك الغالب و قوّة بقوتك و اردفه بملائكتك و وال من ولاه و عاد من عاداه والبسه و درعك الحصينه و حفّه بالملائكه حفا. اللهم اشعب به الصدع و ارتق به الفتق و امت به الجور و اظهر به العدل. وزيّن بطول بقائه الارض وأيده بالنصر و انصره باالرعب. وقوّ ناصريه واخذل خاذليه و دَمدم من نصب له و دمّر من غشّه واقتل به جبابرة الكفر و عُمُدَهُ و دعائمه و اقصم به رئوس الضلالة و شارعة البدع و ميتة السُّنة و مقوية الباطل. و ذلّل به الجبارين و أبر به الكافرين وجميع الملحدين في مشارق الارض و مغاربها. برّها و بحرها سهلها و جبلها حتي لا تدع منهم ديّاراً و لا تبقي لهم آثارا
اللهم و طهّر منهم بلادک و اشف منهم عبادک و اعز به المومنین و احی به سنن المرسلین و دارس حکم النبیین و جدد به ما محی من دینک و بُدّل من حکمک حتی تعید دینک به و علی یدیه غضا جدیدا صحیحا محضا لا عوج فیه ولا بدعه معه حتی تنیر بعدله ظلم الجور و تطفیء به نیران الکفر و تظهر به معاقد الحق و مجهول العدل و توضح به مشکلات الحکم اللهم و انه عبدک الذی استخلصته لنفسک و اصطفیته من خلقک و اصطفیته علی عبادک و ائتمنته علی غیبک و عصمته من الذنوب و براته من العیوب و طهرته من الرجس و صرفته عن الدنس.
اللهم فانا نشهد له یوم القیامة و یوم حلول الطامة انه لم یذنب ذنبا و لم یات حوبا و لم یرتکب لک معصیة و لم یضیع لک طاعة و لم یهتک لک حرمه و لم یبدل لک فریضة و لم یغیر لک شریعه و انه الامام التقی الهادی المهتدی الطاهر النقی الوفی الرضی الزکی، اللهم فصل علیه و علی ابائه و اعطه فی نفسه و ولده و اهله و ذریته و امته و جمیع رعیته ماتقر به عینه و تسر به نفسه و تجمع له ملک المملکات کلها قریبها و بعیدها و عزیزها و ذلیلها حتی یجری حکمه علی کل حکم و یغلب بحقه کل باطل.
اللهم واسلک بنا علی یدیه منهاج الهدی و الحجة العظمی و الطریقه الوسطی التی یرجع الیها الغالی و یلحق بها التالی اللهم وقونا علی طاعته و ثبتنا علی مشایعته و امنن علینا بمتابعته و اجعلنا فی حزبه القوامین بأمره الصابرین معه الطالبین رضاک بمناصحته حتی تحشرنا یوم القیامه فی انصاره و اعوانه و مقویه سلطانه، اللهم صل علی محمد و آل محمد و اجعل ذلک کله منا لک خالصا من کل شک و شبهه و ریاء و سمعه حتی لا نعتمد به غیرک و لا نطلب به الا وجهک و حتی تحلنا محله و تجعلنا فی الجنه معه و لا تبتلنا فی امره بالسأمه و الکسل و الفتره و اجعلنا ممن تنتصر به لدینک و تعز به نصر ولیک و لا تستبدل بنا غیر نا فان استبدالک بنا غیرنا علیک یسیر و هو علینا کبیر».
یونس بن عبد الرحمن روایت کرده که امام رضا (علیه السلام) به دعا برای صاحب الامر با این امر می کردند:«اى پروردگار تو هر بلا را دفع كن از ولى خود و خليفه خويش و حجت بر خلق عالمتو زبانت كه از تو به سخن آيد و به حكمت بالغه تو گويا باشد و چشم بيناى تو كه به امر تو مىنگرد و گواه بندگان تو و بزرگترين مجاهدان در راه تو و پناه آرنده به حضرتت و بندگى حضور حضرتت كند و او را اى خدا از شر جميع مخلوقاتت كه انشاء و ايجاد فرمودى در پناه خود حفظ كن و از شرور پيش رو و پشت سر و طرف راست و چپ و از فوق و تحت از همه آنها او را حفظ كن كه هر كس را تو حفظ كنى مصون از هر فساد و نابودى است و نيز به وجود مبارك او پيغمبر اكرمت و پدران او ائمه هدى را كه اركان دين تو هستند همه را حفظ فرما و او را قرار ده در مخزن ودايع خود كه هرگز ضايع در جوار تو نخواهد شد و در آن محيط قوت و عزتت كه هرگز كس مقهور نمىگردد و او را در پناهگاه محكم و استوار خود ايمن بدار كه هر كس آنجا درآيد در امان از هر خذلان است و او را در كنف حمايت خود بدار كه هر كس در آنجاست بىآرام و ناشاد نگردد و او را به نصرت با عزت خود منصور دار و به سپاه غالب و قاهر خويش مؤيد فرما و به قوت و نيروى (نامتناهى) خود قوى و نيرومند گردان و فرشتگانت را با او همراه ساز و دوستانش را دوست دار و دشمنانش را دشمن دار و جوشن حفظ خود را بر او بپوشان و گرداگرد وجود مباركش فرشتگان را براى محافظت بدار پروردگارا تفرقه و پريشانيهاى خلق را بوجود او جمع گردان و رخنههاى خلق را مسدود ساز و جور و ظلم را نابود و حكومت عدل و عدالت كامل را بوجود حضرتش در جهان ظاهر ساز و اهل زمين را بطول بقاى او زينت و كمال بخش و بيارى خود آن حضرت را مؤيد فرما و به رعب و ترس دشمنان از او او را منصور بر دشمنان ساز ياوران او را قوى و نيرومند و آنانكه ترك يارى او كنند آنها را مخذول و مغلوب سازو آنانكه بدشمنى او قيام كنند هلاك گردان و كسانى كه با او مكر و دغل ورزند نابود ساز و ستمگران اهل كفر و سركشان و رؤساى آنها را به شمشير آن حضرت بخاك هلاك انداز و پشت رؤساى ضلالت را بواسطه او بشكن و كسانى كه وضع بدعت و محو سنت الهى كنند و باطل را قوى سازند در هم شكن و بوجود آن بزرگوار جباران ظالم را ذليل گردان و كافران و ملحدان بىدين را از تمام روى زمين از مشرق و مغرب و بر و بحر و صحرا و كوه ريشه كن ساز كه ديگر ديارى از كافران و اثرى از آثار ملحدان در جهان باقى نگذارى...[30]».
نتیجه:
این بود آنچه در کتب احادیث ، ادعیه و تفاسیر از روایات امام رضا علیه السلام که با امام مهدی علیه السلام ارتباط داشت و ما بر آن دست یافتیم و چنانچه بیش از ما تتبع شود شاید روایاتی یافت شود که به آنها دست نیافتیم. خداوند ما و شما را به انجام آنچه در آن خیر و صلاح است موفق بدارد که او شنونده دعاست.
پی نوشت ها :
[1].بصائر الدرجات، ص 489، باب 11، الكافي، ج 1، ص 179، كمال الدين، ج1، ص 201.
[2].تاريخ المواليد، ص 200، كشف الغمه3: 265، بحار الانوار ج51، ص 42.
[3].رجال الكشي: 373 الرقم 700، بحار الانوار ج48 ص 260.
[4].كمال الدين ج، ص 376، ـ ب 35 ح 7 بحار الانوار 52، ص 311.
[5].کمال الدین ، باب 35 ، ص 376 ، ح 7 ؛ بحار الانوار ، ج 52 ، ص 311.
[6].إعلام الوری بأعلام الهدی ، ص434.
[7].الکافی ، ج 1 ، ص 341 ؛ الغیبه للنعمانی ، ص 173.
[8].کمال الدین ، ج2 ، باب 57 ، ص 652 ، ح 12 ؛ الخرائج و الجرائح ، ج3 ، ص 1170.
[9].رجال الکشی ، ص 475 ، شماره 902.
[10].کافی ، ج 1 ، ص 322 ؛ الارشاد ، ص 317.
[11].غیبه النعمانی ، باب 10 ، ص 185 ، ح 27 ؛ بحار الانوار ، ج 51 ، ص 155.
[12].کافی ، ج 1 ، ص 333 ؛ کمال الدین ، ج 2 ، ص 35.
[13].الهدایه الکبری ، 1334 ؛ مستدرک الوسائل ، ح 12 ، ص 285.
[14].غیبه الطوسی ، ص459 ، ح 741 ؛ بحار الانوار ، ج 51 ، ص 130 ، ب 22.
[15].کافی ، ج 4 ، ص 260 ، ح 34 ؛ وسائل الشیعه ، ج 8 ، ص 86 ، چاپ بیروت.
[16].كمال الدین ، ج2 ، ص480 ، ب 44 ؛ علل الشرایع ، ص245 ، ب179 ، ص6 ؛ بحار الانوار ، ج 51 ، ص152 ، ب8 ، ح1.
[17].قرب الاسناد ، ص170 ؛ غیبه النعانی ، ص279 ؛ بحار الانوار ، ج52 ، ص241.
[18].رجال كشي ، ص476 ، شماره 904.
[19].غیبه نعمانی ، ص285 ؛ اثبات الهداه ، 3: 735 ؛ بحار الانوار ، ج52 ، ص359 ، ب25 ، ح 126.
[20].غیبه نعمانی ، ص253 ، ح 12 ؛ بحار الانوار ، ج52 ، ب25 ، ح99.
[21].غیبه نعمانی ، ص303 ، ب 18 ، ح 11 ؛ بحارالانوار ، ج52 ، ص251 ، ح139.
[22].ارشاد ، ص260 ؛ الصراط المستقیم ، ج2 ، ص250.
[23].الصراط المستقیم ، ج2 ، ص244 ؛ الفائق فی غریب الحدیث ، 1 ، ص79.
[24].کمال الدین ، ج2 ، ص390 ، ب 38 ؛ الدر التنظیم ،759.
[25].عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج1 ، ص299 ، ح58 ؛ بحار الانوار ، ج 44 ، ص285.
[26].عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج2 ، ص200 ؛ بحار الانوار ، ج25 ، ص 135.
[27].مختصر بصائر الدرجات ، ص19 ؛ بحار الانوار ، ج53 ، ص66.
[28].مهج الدعوات ، ص253.
[29].مصباح المتهجد ، ص366 ؛ جمال الاسبوع ، ص413 ؛ بحار الانوار ، ج89 ، ص251.
[30].مصباح المتهجد ، ص409 ؛ جمال الاسبوع ، ص506 ، بحار الانوار ، ج95 ، ص101.
نگارنده : نجم الدین طبسی، برگرفته از مجله سپیده سحر