مقدمه:
انتظار منجی موعود از سویی عاملی برای پایداری و شکیبایی در برابر سختیها و مشکلات عصر غیبت، و از سویی دیگر عاملی برای پویایی، تحرک و آماده باش همیشگی شیعیان است. انتظار موعود یکی از اصول مسلم اعتقادی در تفکر شیعی میباشد قرآن و روایات بر اصل حکومت صالحان و مختصات آن صحه میگذارد. باید منتظر حکومتِ صالحان بود و دراین میان تکالیفی بر عهدهی منتظران گذاشته شدهاست. معرفت صحیح در امام شناسی که نتیجهی واقعی شناخت دین است، ثبات و پایداری در دین و عمل به احکام شریعت و هم چنین خود سازی و تهذیب قلب از گناهان که خودسازی برای چنین هدفی، مستلزم به کار بستن عمیق ترین برنامههای اخلاقی، فکری واجتماعی است، تبلیغ خالصانه ی تعالیم دینی ، تجدید عهد و پیمان با مقام امامت و ولایت و فراموش نکردن حجت الهی و او را ولی نعمت خود دانستن از جمله وظایف منتظران میباشد.
در این نوشتار به دنبال معنای حقیقی انتظار، و وظایف منتظران هستیم تا معرفت و بینشی اندک در مقولهی انتظار موعود موجود حاصل شده و ما را به سرمنزل مقصود که سر نهادن بر آستان مقدس ولایت الله و تبعیت محض از انسان کامل، مهدی موعودِ موجود است برساند( ان شاءالله).
چیستی انتظار
اگر مفاهيم صحيح و واقعى واژهها درك شود، اشتباهات و سوء تفاهماتى كه در شناخت مذهب و اهداف آن براى عدهاى پيش آمده يا مىآيد، بر طرف و اهداف واقعى مكتب، روشن مىشود. برخى از مفاهيمى كه برداشتهاى مختلفى از آن شده، انتظار ظهور و فرج مهدى موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. بدين جهت شايسته است با كمى تأمل و درنگ، در اين زمينه، كنكاشى داشته باشيم.
معناى لغوى
انتظار در لغت، به معناى درنگ در امور، نگهبانى، چشم به راه بودن و نوعى اميد داشتن به آينده است.[1] با مطالعه ى فرهنگهاى لغت در مىيابيم كه انتظار يك حالت روانى به همراه درنگ و تأمل است؛ اما از اين معنا دو نوع برداشت مىتوان كرد.
1. اين حالت روانى و چشم به راهى، انسان را به اعتزال و انزوا بكشاند و منتظر، دست روى دست بگذارد، وضعيت موجود را تحمل كند و به اميد آيندهى مطلوب، بدون هيچ گونه تلاشى فقط انتظار بكشد.
2. اين چشم به راهى و انتظار سبب حركت، پويايى و عمل و آمادگى وسيعتر گردد.
كدام يك از اين دو معنا، مراد و مقصود بزرگان و رهبران دينى است؟ با مراجعه به متون روايى، مشاهده مىشود كه معصومان(عليهم السلام) خيلى روشن و صريح با ارائه ى تصويرى مناسب از انتظار، روى برداشت نخست، خط بطلان كشيدهاند و براى اين كه هرگز آن معنا به ذهن مخاطب خطور نكند، انتظار را عمل ناميدهاند، آن هم برترين اعمال[2] يا آن را عبادت خواندهاند، آن هم محبوب ترين عبادت.[3]
اساساً اين يك قاعدهى عقلى و منطقى است؛ آن كس كه وضعيت موجود را نمى پذيرد و تحمل نمىكند، در انتظار گشايش است و برايش آماده مىشود؛ « من انتظر أمراً تهيّأ له».
بررسى ديدگاهها
بعضى كه انتظار را خاموشى و گوشه گيرى و اعتزال و مذهب احتراز[4] پنداشتهاند و بدين وسيله، آن را مورد هجوم قرار دادهاند، به خطا رفتهاند؛ چون حقيقت انتظار را درك نكردهاند و تيرى در تاريكى انداختهاند. مانند آنان كه انتظار را مذهب اعتراض[5] خيال كردهاند، آن هم اعتراضى كه از سقيفه و از زبان على(عليه السلام) آغاز شد، به بى راهه رفتهاند.
در برابر اين نگاه، دو پرسش مطرح است. 1. دامنه ى اين اعتراض تا كجاست؟ تا رفاه، تا عدالت، تا عرفان، تا آزادى، تا شكوفايى و تكامل يا...؟ 2. پى آمد اين اعتراض چيست؟ چه بارى بر دوش منتظر مىگذارد و اين نفى با چه اثباتى همراه مىشود؟
در مورد پرسش نخست بايد بگوييم: آرمانهاى دينى از تكامل و شكوفايى استعداد آدمى، بالاتراست؛ چون زمانى كه انسان به تكامل هم برسد، باز مسأله اين است كه در چه جهتى مىخواهد مصرف شود، رشد يا خُسر؟ اين دو مسأله ى اساسى بعد از تكامل و شكوفايى است. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرموده اند:
« الناس معادن كمعادن الذّهب و الفضة».[6] مردم گنجينههايى هستند، چون معدن طلا و نقره.
استفاده از معادن، سه مرحله دارد: كشف؛ استخراج؛ شكل دادن. تا اين جا مرحلهى كمال و شكوفايى است، اما اين آهن شكل گرفته كه مثلا به شكل اتومبيل درمىآيد، جهت مىخواهد. پس مرحلهى چهارم، جهت يابى اين معدن، اين انسان است.
جهت به سوى كيست؟ به سوى پايينتر از خود و رضايت به زندگى حيوانى و همين حيات دنيوى؟[7] اين تنزل است. انسان با كمترين مقايسه درمىيابد كه از حيوانات بالاتر است. در نتيجه، هدفى برتر مىيابد؛ حركت به سوى بالاتر از خودمان .اين تحرك است، رشد است. بالاتر از من كيست؟ آفرينندهى انسان كه حاكم و خالق هستى است.[8]
امامت، هدايت گر اين حركت و سير صعودى است كه پس از مقام رسالت، به اين مهم مىپردازد و اكنون عَلَم اين حركت را در دستان پرمهر مهدى موعود(عليه السلام) جستوجو بايد كرد.
در مورد پرسش دوم هم بايد گفت: منتظر مهدى، آمادهاست و براى حكومت حضرت مهدى(عليه السلام) زمينه سازى مىكند، چنان چه در حديث آمدهاست: « و يوطّئون للمهدى سلطانه».[9]
اهميت اين آمادگى و زمينه سازى را در پيام صادقانهى امام صادق(عليه السلام)مىتوان جستوجو كرد كه در آن، از كم ترين آمادگى، سخن رفتهاست:
« ليُعدّن أحدكم لخروج القائم و لو سهماً؛ فان الله اذا علم ذلكَ من نيّته رجوتُ لاََنْ يُنسَى فى عمره حتّى يُدركَه و يكونَ من أعوانه و أنصاره».[10]
هر يك از شما براى خروج قائم، بايد آماده باشد، گرچه با فراهم كردن يك تير باشد؛ چون وقتى خداوند ببيند كسى به نيّت يارى مهدى(عليه السلام) مسلح شدهاست، اميد است كه عمر او را دراز كند، تا ظهور او را درك كند و از ياوران آن حضرت باشد.
از طرفى مهم ترين لقب پيشواى منتظر، «قائم» است كه براى احترام هنگام شنيدن آن، قيام لازم است، ليكن حكمت اجتماعى اين احترام نيز ما را به معناى حقيقى انتظار رهنمون مىسازد. انسان منتظر با اين حركت خود مىخواهد نشان دهد كه در حال آمادگى براى قيام و مبارزه و جهاد است.[11] بعضى به اشتباه فكر مىكنند كه همهى كارها خود به خود و بدون زمينه سازى و آمادگى درست مىشود! در حالى كه هيچ گاه بناى عالم بر اين استوار نبوده كه بدون هيچ رنجى و جهادى، مشكلات بشر حل شود. سخنان حكيمانهى امام باقر(عليه السلام) در اين مورد، بسيار خواندنى است:
«...قلت لأبى جعفر(عليه السلام): انّهم يقولون: انّ المهدى لو قام، لاستقامت له الأمور عفواً و لا يهريق محجة دم. فقال: كلا، و الذى نفسى بيده، لو استقامت لاحد عفواً لاستقامت لرسول الله(صلى الله عليه وآله) حين أُدميتْ رُباعيته و شُبّح فى وجهه، كلاّ و الذى نفسى بيده حتى نمسح نحن و أنتم العرق و العلق؛ ثم مسح بجبهته».[12]
«... به خدمت امام محمد باقر(عليه السلام) عرض كردم: مردم مىگويند چون مهدى قيام كند، كارها خود به خود درست مىشود و به اندازهى يك حجامت، خون نمىريزد. حضرت در پاسخ فرمود: هرگز، به خداى جان آفرين سوگند! اگر قرار بود كار براى كسى، خود به خود درست شود، براى پيامبر(صلى الله عليه وآله) مىشد، هنگامى كه دندانش شكست و صورتش شكافت. هرگز چنين نيست كه كار خود به خود درست شود. به خداى جان بخش سوگند! كار درست نخواهد شد تا اين كه ما و شما در عرق و خون غرق شويم. آن گاه به پيشانى خود دست كشيد».
انتظار اصيل
اكنون با توجه به معناى لغوى و روايات انتظار و اقوال و ديدگاهها در اين زمينه، مىتوان گفت: انتظار نه احتراز است و گوشه نشينى، نه اعتراض و نفى طاغوتها. در واقع، اينها حالت روحى و روانى محض هستند، بلكه انتظار، عمل و اقدام، پويايى و حركت است. از اين رو در روايات، انتظار بهترين و محبوب ترين عمل خوانده شدهاست.[13]
حقيقت انتظار بسيار بالاتر از اين محدودههاست. انتظار جنبه ى اثباتى دارد؛ يعنى آمادگى و اقدام. منتظر فرزند محبوب و دلدار عزيز، در خود و در محيط اطراف، نشان و اثر مىگذارد. منتظر مهدى و قائم آل محمد(عليه السلام)چگونه مىتواند آماده نشود و زمينه سازى نكند، در حالى كه به شمشير زدن در ركاب پيامبر(صلى الله عليه وآله) بر فرق دشمن[14] تشبيه شدهاست.
اساساً انتظار خشك و خالى، به عبارت ديگر اميد ذهنى بى آن كه در جامعه تحقق يابد و آثارش آشكار شود، هيچ گاه بهترين عمل نخواهد بود و اين معانى، حاكى از حضور در صحنه و فعاليتهاى علمى و كار و كوشش و زمينه سازى عينى است، نه نيت بدون عمل و اميد ذهنى بدون آثار عملى.
پس انتظار به معناى آينده نگرى، دگرگونى است و اين دگرگونى به زمينه سازى، نياز دارد.
ادامه دارد...
پینوشتها:
[1]. التحقیق فی کلمات القرآن، حسن مصطفوی، ج ۱۲، ص ۱۶۶.
[2]. أفضل اعمال امتی انتظار الفرج من الله(عز وجل)، « انتظار الفرج من أعظم العمل». کمال الدین، ج ۲، باب ۵۵، ح ۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.
[3]. انتظار الفرج عبادة، « سُئل عن علی(علیه السلام) رجل أیّ الاعمال احبّ الی الله (عز وجل)، قال علی (علیه السلام): انتظار الفرج». همان.
[4]. حلاج، علی میرفطروس.
[5]. انتظار مذهب اعتراض، دکتر علی شریعتی.
[6]. نهج الفصاحة.
[7]. «ارضیتم بالحیوة الدنیا». توبه، ۳۸.
[8]. چنان چه در نماز هم به همین جهت آموزش داده میشود ودر سجده میخوانیم: « سبحان ربی الاعلی وبحمده پاک است خدای من که برتر است».