مقدمه:
با توجه به شرايط خاص دوران غيبت كبری، اينگونه به ذهن ميرسد كه فايده امام غائب چه ميتواند باشد؟ امام غائب، چگونه ميتواند وظايف امامت و ولايت خويش را انجام دهد، در حالى كه در ميان مردم حضور ندارد؟ آيا غيبت با وظيفه هدايت و تربیت امام، سازگار است؟
براى پاسخ به اين پرسشها، ابتدا امامت را از قول علامه طباطبایى (ره) تعريف ميکنیم: امامت حقيقى، وراى مقام اطاعت يا رياست دين و دنيا يا وصايت و خلافت در زمين، به معناى حكومت در بين مردم است.[1]
امام غائب، روش هدايت و تربيتى خاصی دارد كه با روش پيامبر(صلی الله علیه و آله)و دیگر معصومان(علیهم السلام) متفاوت است. در كيفيت بهرهمندی از حضرت در زمان غيبت، در كلام خود ايشان آمده است: «كيفيت نفع بردن من در زمان غيبتم، مانند نفع بردن به واسطه خورشيد است، هنگامى كه ابرها او را از ديدگان مستور نمايد».[2]
نكته قابل توجه این است كه اين سؤال پیش از تولد حضرت نيز مطرح بوده؛ و پيامبر(صلی الله علیه و آله) نيز پاسخى مشابه كلام حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) (بهرهمندى از خورشيد در پشت ابر) بيان فرمودهاند.[3]توصیف بیان شده حاکی از آن است که اصل قضیه غیبت نه تنها مانع تربیتی نیست، بلکه دارای آثار و فواید تربیتی برای بندگان خداست؛ از جمله:
امتحان بندگان از طريق غيبت حضرت و گزينش صالحان:
اولين نكته دارای اهميت در اين بحث، امتحان بندگان از طريق غيبت حضرت و ايام غیبت است؛ زيرا به واسطه غيبت، به ویژه اگر سرّ آن نامعلوم باشد، مرتبه ايمان و تسليم افراد در برابر تقدير الهى، ظاهر مىشود و قوت تدين و تصديق آنان آشكار مىگردد. همچنين در زمان غيبت، به واسطه حوادث و فتنههايى كه روى ميدهد، شديدترين امتحانات از مردم گرفته مىشود.
امتحان، يكى از سنن الهى در گزينش صالحان است. زندگى و مرگ، داشتن و نداشتن، مقام، بيمارى و... همه وسايل تخليص و تربيت، امتحان براى ظهور كمالات و فعليت یافتن استعدادها و نمايش شخصيت، ايمان، صبر، استقامت، ميزان درجه حضور و تسليم افراد در برابر خداست.[4]
از آنجا که دوران غيبت، طولانى مىشود، افراد به شك ميافتند و جز مخلصان و افراد بامعرفت و آزموده و معتقد حقيقى، باقى نمىمانند. ايمان به بقا و حيات حضرت، انتظار ظهور در دوران بسيار طولانى غيبت توسط منتظران و نیز ايمان به غيب، استواری عقیده و اعتماد به خبرهاى غيبى پيامبر(صلی الله علیه و آله) و اوليا، نشانه ايمان به قدرت الهى آنان و علامت قوت تسليم و تمكين این منتظران در برابر برنامه دين است.[5]
آمادگى بشر براى ظهور و حركت به سمت اصلاح و تكامل:
يكى از مصالح و فوايد غيبت، انتظار و تكامل بشر و آمادگى فكرى او براى ظهور آن حضرت است. از جمله این اسرار، آن است كه افراد بشر به تدريج براى ظهور آن مصلح حقيقى و ساماندهنده وضع بشر، آمادگى علمى و اخلاقى و عملى پيدا كنند؛ زيرا روش آن حضرت، مانند انبيا و اوليای گذشته نيست كه مبتنى بر اسباب و علل عادى و ظاهرى باشد؛ بلكه بر اساس حكم به باطن است. سيره ايشان در رهبرى جهانيان، مبنى بر حقايق و حكم به واقعيات، مسامحه نکردن در امور دينى، احقاق حقوق در رد مظالم، بازخواست دستنشاندگان و ارباب قدرت و رسيدگى به كار آنان است كه تحقق اين امور، در گرو تكامل علوم و معارف، و ترقى و رشد فكرى و ايمانى بشر است؛ به طورى كه زمینه عالمگير شدن آموزههای اسلام و جهانى شدن حكومت احكام قرآن فراهم باشد.[6]
در زمان حضور ائمه(علیه السلام) و با وجود تلاشهاى آنان در راه تربيت و اصلاح همه انسانها، به دلیل فقدان فهم و درك مناسب عامه مردم، تنها خواص در پرتو تربيت ائمه(علیه السلام) رشد مىكردند.
شايد بتوان ادعا كرد كه دوران حضور ائمه (علیه السلام)، براى رشد و بالندگى خواص مناسب بوده است. غيبت آخرين ولىّ خدا، با توجه به شرايط خاص این دوران و سير حكومتها و ناعدالتىها در جهان، احساس نياز به يك مظهر عدل جهانى و منجى را در دوران غيبت برمیانگیزد؛ به گونهاى كه نداى فطرت مردم را زنده مىكند. در زمان ديگر ائمه(علیه السلام)، آنان حضور داشتهاند و بیشتر مردم از حضور آنان استفاده نكردهاند؛ اما حال رويكرد به سمتى است كه معصوم، حاضر نيست و به تدریج احساس نياز مردم به حجت زمان و ضرورت تربيت از طريق او بیشتر برانگیخته میشود و آنها با تشنگى و ولع بيشتر به دنبال تكامل و اصلاح هستند.
بنابراین يكى ديگر از حكمتها و فوايد غيبت را میتوان آمادگى جهانى براى ظهور خاتمالأوصياء(علیه السلام) بيان كرد كه بايد زمينۀ پذيرش در سطح كلى و عمومى آماده باشد.
سرّ تربيتى غيبت آنگونه است كه با غیبت معصوم(علیه السلام)و اوضاع نامطلوب و تاريك جامعه، مردم طلب نور مىكنند و در يك كلام، فلسفه اين غيبت طولانى و فايده آن، تربيت و تكامل و ايجاد آمادگى براى ظهور در عموم مردم است.[7]
نتیجه:
حضرت در پشت پردههاى غيبت، دلهاى آماده را تحت جذبه مخصوص خود قرار ميدهد و از طريق هدايت باطنى و با در نظر گرفتن راهكارهايى، به تربيت و تكامل بشر ميپردازد.
پی نوشت ها:
[1].المیزان فى تفسیر القرآن، ج1، ص .271
[2].الاحتجاج، ج 2، ص471؛ بحارالأنوار، ج 53، ص .181
[3].بحارالأنوار، ج 52، ص 92، ح .6
[4].امامت و مهدویت، ج2، ص .339
[5].همان، ص .351
[6].همان، ص 339 و .354
[7].. حكومت جهانى حضرت مهدى(عج)، ص .251
برگرفته از کتاب؛ آثار تربیتی تاعتقاد به مهدویت