مقدمه:
یکی از ویژگیهای تبلیغ دینی در عصر حاضر، توجه به یک اصل اساسی در تبلیغ است و آن بروننگر بودن تبلیغات دینی است؛ به عبارتی هیچ دینی نمیتواند تنها در اندیشة توسعه محدود خود باشد، بلکه میکوشد در نظام موازنة سهم، تأثیر بیشتری در رقابت دینی به دست آورد و جایگاهی درخور بیابد.
به دیگر سخن در دنیای امروز، مسئله «جهانیشدن» یا «جهانیسازی»[1] از مهمترین مسائل توسعه در هر جامعهای است، چرا که به دلایل مختلف، جامعه بشری به سمت تبدیل شدن به یک جامعه جهانی در حرکت است؛ در این حرکت تمامی ادیان به دنبال آناند که متناسب با توان و قدرت خود سهم تأثیر بالاتری از دیگر ادیان داشته باشند تا جایی که بعضی از ادیان به دنبال ایفای نقش اول در عرصه مدیریت جهانی هستند. بنابراین اگر دینی نخواهد در امر تبلیغ دینی خود به این مسئله جهانی توجه کند، لاجرم تحت مدیریت جهانیشدن واقع میشود و حتی در تبلیغ در جامعه خود با ناکامیهای بسیاری روبهرو میگردد.[2]
امروزه و با توجه به عطش فزایندة افکار عمومی نسبت به یک اندیشة نجاتبخش و آیندهساز، ضرورت بسط اندیشة انتظار منجی موعود، بیش از هر زمان دیگری احساس میشود،[3] زیرا بشر معاصر در فضایی زندگی میکند که از یک سو به طور فطری، میل شدید به وجود ایدهای نجاتبخش را در درون خود احساس میکند و از سویی دیگر، در میان امواج پر غوغای موجود در فضای گفتمان بشر معاصر که تفکر اومانیستی مدرنیسم وجهه غالب آن است، هیچ آهنگ روحافزا و آرامبخشی را که بتواند به ندای درونی و استغاثة فطری آنان پاسخ دهد، نمییابد.[4]
در چنین وضعیتی، به نظر میرسد عملیاتی نمودن اندیشة «انتظار ظهور» و طرح ایدة حکومت عدل جهانی مهدوی به عنوان اساسیترین نیاز انسان معاصر، میتواند پاسخگوی خلأ کنونی باشد؛ زیرا قرار دادن این طرح در مدار گفتمان جهانی، زمینههای فکری ضرورت چنین تبدلی را در اذهان پدید خواهد آورد و انظار عمومی را از اندیشههای متزلزل و نامتوازن، به سمت اندیشة عقلانی، فطری و جامعنگر، سوق خواهد داد.[5]
انتظار فرج، در شرایط فعلی، تلاش برای اعتلای اسلام و بسط و توسعه آن در جهان است. بنابراین، کوشش برای شکلگیری جهانیشدن انتظار ظهور مصداق بارز انتظار فرج و تمهید مقدمات ظهور محسوب میشود. جهانیسازی انتظار به معنای به پذیرش عمومی رساندن باورها، ارزشها و نظام عقیدتی مبتنی بر باورداشت منجی موعود در سطح جهان است.
از این همه که بگذریم، نباید این نکته کلیدی را فراموش کنیم که «تشکیل امت اسلامی» مقدمه جهانیسازی اندیشه انتظار است. مفهوم امت، مرکز ثقل سازمان سیاسی اسلام است.[6]
استعمال واژه «امت» برای گروهی از انسانها که بر اساس دین و احکام الهی و رهبری الهی متحد شده و اقدام به تشکیل یک جامعه دینی با اهداف مشترک کردهاند؛ برای اولین بار توسط قرآن صورت گرفته است.
با بررسی آیات قران کریم حول محور موضوعی «امت»،[7] میتوان گفت این واژه و مفهوم در نشان دادن سیمای جامعه دینی مسلمانان، نسبت به واژههای دیگر رساتر است. واژه امت با معانی «جامعه»، «ملت»، «کشور» و «وطن» تفاوت اساسی و بنیادین دارد، چون ملاک در چهار مورد اخیر، ویژگیهای نژادی، جغرافیایی و ملی است درحالیکه در «امت اسلامی»، ملاک و معیار اصلی، وحدت عقیدتی، فرهنگی و وحدت جهانبینی دینی است. بنابراین در اندیشه تمدنی اسلام که در مفهوم «امت» متبلور است؛ محدودیتها و مرزبندیهای جغرافیایی و مکانی، تعصبات قومی و نژادی و زبانی هیچ نقشی ندارد و اصلاً مدنظر نیست. بلکه ملاک و معیار در امت اسلامی، وحدت عقیدتی و التزام به تعالیم جهانی قرآن کریم است.[8]
فرایند جهانیسازی اندیشه انتظار
تبلیغ اندیشه مهدویت در عرصه جهانی مستلزم چند تلاش است:
1.تلاشهای علمی، حقوقی و دیپلماسی برای دینی کردن قوانین بینالمللی و علوم انسانی در موضوعات مختلف ضرورت دارد، لکن، کاری درازمدت و مستمر میطلبد و در این مسیر، توفیق اندک هم، بسیار ارزشمند است.
2.ستادهای تبلیغات دینی[9] باید اندیشه مهدویت را به گونهای واقعبینانه و مطابق با نیازهای بینالمللی و با ادبیات جهانی و ابزار و امکانات پیشرفته، ارائه کنند.
3.در صحنة بینالملل، در تبلیغ اندیشه مهدویت باید تا حد ممکن بر مشترکات تکیه کرد؛ براي نمونه باورداشت منجی در ادیان و تکیه بر اشتراکات در این زمینه بسیار راهگشا است. در ترویج جهاني اندیشه مهدویت بیش از تکیه بر استدلال بایستی آن را با عواطف انسانی آمیخته کرد.[10]
4.تبیین و ترویج اصول، آرمانهاو نیازهای گمشده بشری در عرصه بینالملل - که اندیشه مهدویت پاسخگوی آن است- همچون عدالت جهانی، صلح جهانی، امنیت، رفاه عمومی، رشد و بلوغ فکری، تعالی و کرامت انسانی در این زمینه راهگشا خواهد بود.
5.تلاش رسانهای در راستای بازترسیم دستاوردهای عظیم عصر ظهور نظیر: فرهنگسازی جامع در عصر ظهور، بازسازی کرامت انسانی، بسط عبودیت و ...
6.موعودشناسی تطبیقی ادیان و تبیین امتیازات موعود شیعی از جمله موضوعات مفید در این عرصه است.
7.تبیین ناکامیهای تاریخی مکاتب و فرقههای خودساخته بشری در تحقق بخشیدن به نیازهای فطری انسان.
8.آخرالزمانشناسی از نظرگاه فلسفه نظری تاریخ و مطالعات ادیانی.
نتیجه:
بنابراین، کوشش برای شکلگیری جهانیشدن انتظار ظهور مصداق بارز انتظار فرج و تمهید مقدمات ظهور محسوب میشود. جهانیسازی انتظار به معنای به پذیرش عمومی رساندن باورها، ارزشها و نظام عقیدتی مبتنی بر باورداشت منجی موعود در سطح جهان است.
پی نوشت ها:
[1]. ر.ک: تاملينسون، جهانيشدن و فرهنگ، ص 15. طبيعي است که از الزامات تبليغ ديني در عرصه جهاني، ارتباط با اين مفاهيم و چارچوب معنيشناختي است.
[2]. اين سطور يادآور اين نکته است که سرعت تغييرات فرهنگي و تکنولوژي آنقدر زياد است که به ما فرصت صبور بودن و به آرامي از خواب بيدار شدن و خو گرفتن با دنياي بيرون را نميدهد، در اين زمان مبلغان ديني بايد جايگاه دين را در اين فرايند سريع و پيچيده دريابند.
[3]. ر.ک: عليرضا پيروزمند، مباني و الگوي مهندسي فرهنگي، ص 284.
[4].قنبرعلي صمدي، «آموزه انتظار و زمينهسازي ظهور»، فصلنامه مشرق موعود، ش11، ص 132.
[5].همان، ص 134.
[6]. از ديدگاه تاريخي و اعتقادي، نخستين دولت اسلامي، که توسط پيامبر اکرم( بنيان گرفت، مبتني برآن بود. اين مفهوم در طول زمان به شکلهاي گوناگون دوام يافته است. به عبارت ساده، آنچه اين مفهوم بر آن اشاره دارد اين است که براي يک مسلمان، مذهب صرفاً امري فردي بين او و پروردگارش نيست، بلکه مشخص کننده کليه روابط وي با برادران مسلمان و همنوعان غير مسلمان او و ديگر آفريدههاي خداي متعال نيز هست. بدين ترتيب، مذهب همه زندگي فرد را، از تولد تا مرگ، در بر ميگيرد؛ از حيات اخلاقي و روحاني گرفته تا زندگي اجتماعي، اقتصادي و سياسي در اسلام، فرد و جامعه آن قدر به هم پيوستهاند که جنبههاي فردي و اجتماعي زندگي به ندرت از هم قابل تشخيصاند.
[7]. ر.ک: دايره المعارف بزرگ اسلامي، ج10، ص 192.
[8].به وضوح ميتوان تمايز ميان تعريفي از «هويت ملي» که تمرکز آن بر سرزمين و محدودة جغرافيايي خاص است با کارکرد هويتبخش ايدة امت اسلامي را مشاهده کرد. هويتي که در سايه تحقق امت اسلامي پديد ميآيد از جنس عقيده است و لذا تقويت و اتکاي به چنين عقيدهاي است که پيامد آن به بهترين نحو، حتي حفظ سرزمين يا جغرافياي واحد ميشود. اين نکته خود غناي هويت مورد نظر اسلام را نشان ميدهد که در عين معرفتي استعلايي، مليت و سرزمين و ساير متعلقات را نفي نميکند.
[9].مانند سازمان تبليغات اسلامي، سازمان فرهنگ و ارتباطات و سازمان مدارس و حوزههاي علميه خارج از کشور و ...
[10].محمد کاوياني، روانشناسي و تبليغات، ص 273.
برگرفته از کتاب؛ رسانه و آموزه های مهدویت