مقدمه:
تاریخ، هر چه پیش تر میرود، رخدادها و اتفاقات گوناگون، پیچیدگیهای آن را بیشتر میکند. چند سال، پیش شاید اصلاً فکرش را هم نمی کردیم که بتوانیم در لحظه، از چند طریق، با نقاط مختلف دنیا مرتبط باشیم؛ يعني هم اينترنت، هم موبايل، هم تلفن، هم ماهوارهها و ... هرکدام از اين موجوداتِ نسبتاً ناشناخته، اگر چه در تسهيل روابط بين انسانها بسيار مؤثرند و جهان را به دهکدهاي کوچک تبديل کردهاند، اما با نگاهي ديگر در واقع پيچشي تو در تو را به زندگي ما تحميل کردهاند و آن گونه ما را اسير خود کردهاند که پس از مدتي، اصلاً نميتوانيم خود را از بند آنها برهانيم.
ارتباط معنویت با تکنولوژی
زماني را تصور کنيد که بخواهند موبايل را از شما بگيرند و يا شما به صورت داوطلبانه موبايل را کنار بگذاريد؛ تحمل آن، تقريباً امکان ناپذير است! به نظر ميرسد اين پيچ در پيچيهاي دنياي امروز، آن قدر زياد شده است که فرصت دست و پا زدن را هم از ما گرفته. اين همه را گفتم که بدانيم دنياي امروز، دنياي پيچشهاست. يعني اگرچه، علي الظاهر، زندگيهايمان تسريع و تسهيل يافته، اما در واقع، به گردابي فرو ميرويم که رها شدن از آن بسيار سخت است.
در زندگي اومانيستي و سکولار، اين ابزار کاملاً مؤثر است و اين همه تبليغ و تهييج غرب نسبت به آن هم از اين روست که بتوانند آنها را در زندگي ما جاري کنند. اما به همان نسبت که زندگي حيواني را برايمان مهم جلوه ميدهند، زندگي معنوي و معنويت را از ما جدا کرده و آن را مسئلهاي ماورايي، تخيلي و هورقليايي معرفي ميکنند.
معنويت در زندگي امروز، تنها سرعتگيري است که ميتواند جلوي هيجان نافرجام اين حرکت ضد انساني، يعني تکنولوژي، را بگيرد؛ اما واقعيت آن است که از صحنه زندگي بشر امروز، پاک شده و يا در حد فيلمهاي تخيلي، تنزل يافته است. معنويت، اگر به علاوه تکنولوژي شود، حتماً مساوي با ارتقاء معنويت آدمها خواهد بود و در دراز مدت، مظاهر تکنولوژي پوچ و بيمايه جلوه خواهند کرد؛ اما اگر معنويت از تکنولوژي جدا شود، تکنولوژي يکه تازي کرده و هر روز براي تخدير ذهن مخاطب خود، به رنگ تازهاي، جلوه خواهد کرد و پول و وقت و استعداد انسان مدرن را به تصاحب خود در خواهد آورد.
تکنولوژي آخرالزمان، تنها رسالت خود را اشاعة بيعدالتي ميداند و سعي ميکند به اين فرار از عدالت دامن بزند. اين گونه است که اين روزها ما خود را بيشتر از قبل، در آخر الزمان احساس ميکنيم؛ چون تکنولوژي، تعادل زندگي معنوي و مادي انسان قرن بيست و يکم را به هم زدهاست و اين يعني بيعدالتي.
توجه به مهدويت، راه ميانبُري است براي رسيدن به معنويت
اگر کسي از اين پنجره به دنيا نگاه کند در مييابد که تنها راه زندگي در قرن حاضر و بهرهمندي از آخر الزمان، توجه به معنويت است.
معنويتي که از دين سالم گرفته شده تا رفتارهاي شخصي و اجتماعي رادر آخر الزمان اصلاح کند. در اين دوره بايد انسان بيش از هر کاري، معنويت را در دستور زندگي خويش قرار دهد. اين مسئله که معنويت از چه راههايي ميتواند به زندگي ما سرايت کند، مجالي بسيار وسيع؛ ميخواهد اما همين قدر بايد بدانيم که توجه به مهدويت، راه ميانبُري است براي رسيدن به معنويت. اگر در زندگي امروز معنويت نباشد، زندگي پر ميشود از پوچي و اگر بخواهيم معنويت را در کاملترين شکل آن بيابيم، بايد به تفکرات مهدوي ناب، تمسک بجوييم. البته به جهت همين حساسيت، رگههاي انحرافي در اين حوزه، بسيار است که بايد مراقب آن باشيم.
نتیجه:
خلاصه اينکه زندگيِ همراه با تکنولوژي، اگر از معنويت جدا باشد، منجلابي ميشود براي فرو رفتن انسان در پوچي؛ اما اگر به علاوه معنويت شود، راهي ميشود براي تصاحب افقهاي روشن. و روشنترين افق در اين مسير، مهدويت و توجه به موعود گرايي است که اثر آن، رهايي انسان آسيب پذير و آسيب ديده، از بند تعلقات زميني و اتصال به منبع لايزال رحمت پروردگار است.[1]
پینوشت:
[1]. انتشار یافته در سایت؛ https://hawzah.net/fa/Magazine