مقدمه:
این چراغ راه، « بصیرت» است، یعنی بینش عمیق در مسائل فکری و اجتماعی، تا انسان فریب نخورد، باطل را به جای حق نپذیرد، مورد سوء استفاده دشمنان قرار نگیرد، دچار فتنههای اجتماعی نشود و در خط صحیح اهلبیت باقی بماند. بدون این بصیرت که چراغ درونی است، از بصر و بینایی چشم، کاری ساخته نیست. امیر مؤمنان(علیه السلام) فرمود:« نظر البصر لایجدی إذا عمیت البصیرة؛[1] نگاه چشم فایده ندارد، آنگاه که چشمِ بصیرت کور باشد».بصیرت در دین، به ویژه در عصر غیبت ائمه(علیهم السلام) که دسترسی به امام معصوم مهیّا نیست و شیادان و رهزنان فراوانند، لازمتر است و بدون آن، چه بسا افراد سطحینگر و فاقد بصیرت، با کوچکترین شبهه دچار انحراف شوند و با اغواگری منحرفان، به مذهبهای ساختگی و فرقههای پوچ کشیده شوند و از مسلمانی فاصله بگیرند.
از شاخصهای این بصیرت، امامشناسی و جهتشناسی است، چه در عصر حضور، چه در عصر غیبت. از این رو در یکی از دعاهای عصر غیبت « حجت، شناسی» را از خدا میطلبیم: « اللهم عرفنی حجتک»،[2] چرا که اگر حجت خدا را نشناسیم، گرفتار گمراهی میشویم: « انک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی».[3]این بصیرت دینی، تنها در مسائل فقهی و حلال و حرام و واجبات شرع نیست، در امور اجتماعی و سیاسی هم مؤمن باید هوشیار و با بصیر باشد تا ملعبه دیگران نگردد و دچار امواج انحرافی نشود و به استخدام افراد فاسد و دستگاههای جبار و قدرتهای ستمگر در نیاید.
دستبرد به باورها
در عرصه مسائل اعتقادی هم فریب و اغوا وجود دارد.
کسانی که با سوء استفاده از باورهای دینی مردم، به هدفهای شوم خود میرسند. در طول تاریخ، افراد بسیاری بودهاند که ادعای پیغمبری کرده و جمعی را به گمراهی کشیدهاند، یا با روشهای فریبکارانه، پیروان یک پیامبر را دچار انحراف و تزلزل ساختهاند، نمونهاش سامری و ترویج گوسالهپرستی در امت موسی. افرادی هم بودهاند که ادعای امام زمانی یا ارتباط با امام زمان داشتهاند و عدهای سطحینگر و سادهلوح و خوشباور را مرید خود ساختهاند و فرقهسازی کردهاند؛ نمونهاش پیدایش فرقه گمراه بهاییگری در قرن اخیر.
آنچه انسان را در مقابل اینگونه ادعاها و دروغها مسلح میکند و مصونیت میبخشد، داشتن بصیرت و بینش است. کسی که این خود را عمیقاً بشناسد و اعتقادات شیعی را خوب بداند و در مسائل دینی، دیدگاههای علمای دین را محور قرار دهد، فریب نمیخورد و به انحراف کشیده نمیشود و در دام شیادان گرفتار نمیشود. این که امام صادق(علیه السلام) میفرماید: « اگر جوانی از جوانان شیعه را نزد من آورند که دینشناس نباشد، او را ادب میکنم. اهمیت این ژرفنگری در دین و رهایی از عوامیگری را میرساند.
حضرت باقر(علیه السلام) به یکی از اصحابش فرمود: « ای ابا حمزه! هرگاه یکی از شما چند فرسخ بیرون میروید، برای خودتان « راهنما» انتخاب میکنید. شما به راههای آسمان ناآشناتر از راههای زمین هستید. پس برای خودت دلیل و راهنما بطلب».
این راهنماطلبی در راه آسمانی دینداری، برای مصون ماندن از هجوم غارتگران عقاید است.
کمینگاهها
هر که گام در راهی مینهد، باید خطرها و کمینگاههای آن را بشناسد و با آمادگی قدم در آن راه بگذارد. « راه انتظار» هم خالی از کمین نیست.
مایه بسی شگفتی است که با این که کشورهای استعمارگر، مثلاً دولت انگلیس، در پشت سر جریان انحرافی بهاییگری بوده و امروز هم امریکا و اسرائیل، از حامیان عمده بهائیاناند، چگونه کسانی سادهلوح، به بهائیت به عنوان یک دین نگاه میکنند و به آن میگروند و دست از اسلام میکشند.
البته گاهی هم به سبب فقر مادی و برای کسب مال و عنوان و شغل، یا رسیدن به غرایز جنسی و آزادیها و بیبند و باریهای شیطانی، سراغ این فرقه میروند، ولی به هر حال، عدهای هم به خاطر ضعف بینش دینی فریب میخورند و جذب میشوند.
امروز شاهدیم که در گوشه و کنار، کسانی مدعی ارتباط با امام زمان(علیه السلام) میشوند و از این راه، به شهرت و ثروت میرسند و با تظاهر و ریا کاری و با انگیزههای دنیوی و ریاستطلبانه، مردم را دور خود جمع میکنند و به اخّاذی و حتّی فسادهای اخلاقی و ارتباطهای نامشروع میپردازند و پس از چندی، دروغ و فساد آنان آشکار میشود و دستگیر میشوند و از این راه، ضربه به اعتقادات مردم علاقهمند به حضرت صاحبالزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) وارد میشود.
پس باید بصیر و بینا و دینشناس بود، تا حرفهایی بر خلاف دین و بر خلاف اعتقادات صحیح شیعی را به نام دین نپذیرفت و به دروغپردازان به عنوان کسانی که با حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مرتبط اند و از او دستور میگیرند و... نگاه نکرد.
مدعیان دیدار
هر که را اسرار حق آموختند*** مهر کردند و دهانش دوختند[4]
درباره دیدار حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و تشرف به حضور آن حضرت، بسیار گفته و نوشتهاند.
اصل امکان دیدار را نمیتوان انکار کرد، ولی چنین نیست که هر کس هم مدعی دیدار و ارتباط شد راست میگوید. بیشتر کسانی که سادهلوحانه فریب میخورند، آناناند که با علمای دین و مرجعیت رابطهای ندارند و گرفتار شیادان میشوند و مانند گوسفندی که از چوپان خود فاصله بگیرد. گرفتار گرگهای اعتقادی میگردند.
اگر به جای سادهلوحی و سطحینگری، بصیرت و بینش دینی باشد. « انتظار فرج» این امر مقدسی که از برترین عبادتها به شمار آمدهاست، نتیجه به خرافات و آلوده به انحرافات نمیشود و مریدبازان شیّاد نمیتوانند با ادعاهای دروغ و خوابهای بیاساس و کشف و کرامات ساختگی، از باور دینی مردم سوء استفاده کنند عمده فریبخوردگان، افراد کمسواد یا بیسواد و بیبصیرتاند.
در حدیثی که از امام عصر(علیه السلام) روایت شده است میخوانیم:
« سیأتی شیعتی من یدعی المشاهدة، الا فمن ادّعی المشاهدة قبل خروج السّفیانی و الصیحة فهو کاذب مفتر؛[5] بزودی بر شیعیان من خواهد آمد که کسی مدعی مشاهده و دیدار شود. آگاه باشید هر کس پیش از خروج سفیانی و صیحه (که دو نشان از علائم ظهور است) ادعای مشاهده کند، دروغگو و اهل افترا است».
این سخن میخواهد دکان کسانی را ببندد که با ادعای مشاهده و دیدار، در پی مرید جمع کردن و اغوای مردماند و هشداری است تا پیروان حضرت، دچار بیبصیرتی و غفلت نشوند. وگرنه نمونههای صریح و مستند و درست از عالمانی که در عصر غیبت، توفیق شرفیابی داشتهاند، کم نیست. به آنان که جار میزنند و مدعی دیداراند. باید به دیده تردید نگریست. چرا که: آن را که خبر شد، خبری باز نیاورد..!
بصیرت، عنصر مکمل انتظار است.
منتظران هم باید عمق بینش داشته باشند و راه انتظار را با چراغ بصیرت طی کنند.
طی این مرحله بسی همرهی خضر مکن*** ظلمات است، بترس از خطر گمراهی[6]
پینوشتها:
[1].غررالحکم، حدیث 9972.
[2]. اصول کافی، ج 1، ص 337؛ مفاتیحالجنان، دعا در غیبت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه).
[3]. الحیاة، محمدرضا حکیمی، ج 1، ص 54، بحارالانوار، ج 1، ص 214.
[4]. مولوی « مثنوی معنوی » دفتر پنجم؛
[5]. الخرائج و الجرائح , ج 3 , ص 1128؛ کمال الدین، شیخ صدوق، ج 2، ص 516.
[6]. حافظ.
پدیدآورنده: جواد محدثی