مقدمه:
هرجنبش و انقلابی به یاران و همراهانی نیاز دارد تا به کمک ایشان و با همراهی و همدلی که میان یاران با همدیگر و همچنین با رهبر خود برقرار است، اهداف انقلاب را محقق گردانند، به طوری که این یاران ستونهای انقلابند و سنگینی آن را به دوش میکشند. سستی و استواری هریک از این دو با سستی و استواری دیگری ارتباط تنگاتنگ دارد. اصولا در جوامع بشری اگر عدهای بخواهند دست به تغییر در عقاید و افکار و اندیشه مردم و ساختار حکومت و تغییر ماهیت آن بنمایند، باید دارای اهداف مشترک و مشخص و رهبری مدیر و مدبر و لایق و کارآمد باشند و با وحدت و همدلی و شجاعت و ایثار و فداکاری بتوانند به اهداف خود جنبه عمل بپوشانند. با برسی تمام انقلابها و قیامهایی که در طول تاریخ به وقوع پیوسته به این نکته پی میبریم که انقلابهایی به اهداف خود دست یافتهاند که دارای یاران و همراهانی بوده که دارای خصوصیات ممتاز و ویژگیهای برجسته و اهداف مشترک بودهاند.
با بررسی که در مورد خصوصیت و صفات یاران امام حسین (علیه السلام) و صفات و ویژگیهای یاران آخرین حجت الهی در روایات نمودیم، به این نتیجه دست یافتیم که بسیاری از این صفات و ویژگیها در هردو گروه از یاران مشترک بوده و هم اصحاب امام حسین و هم یاران امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارای صفات عالیه انسانی و فضایل و کرامات عالی انسانی میباشند و وجه مشترک زیادی را میتوان در اهداف و خصوصیات و صفات یاران هردو امام بزرگوار پیدا نمود. که عامل مهمی در پیروزی امید و انقلاب ایفا کرده و خواهند نمود. این مقاله به برسی تطبیقی صفات یاران امام حسین (علیه السلام) و ویژگیهای ذکر شده در روایات در مورد خصوصیات یاران امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میپردازد.
1- بینش عمیق:
یاران امام حسین (علیه السلام) بینشی عمیق و ژرف نسبت به خداوند، امام، انسان و هستی برخوردارند:
الف: بینش عمیق نسبت به حق تعالی
اساسی ترین ویژگی یاران امام حسین (علیه السلام) معرفت عمیق نسبت به خداوند متعال است، این معرفت آن چنان استوار است که نه شبهات در آن خللی ایجاد میکند و نه تردیدها و شکها در حریمش راه مییابد. این ویژگی از صفات بارز یاران امام حسین (علیه السلام) میباشد که در رفتار و گفتار و کردار تک تک یاران امام تجلی یافتهاست. به عنوان مثال در شب عاشورا حبیب بن مظاهر را دیدند که از خیمه خویش خارج شده و خندان است، یکی از یاران امام به او گفت : برادر! این زمان، ساعت خنده نیست،چرا میخندی؟ حبیب گفت: کدام جایگاه سزاوار تر از این لحظات برای سرور و شادمانی، سوگند به خداوند جز این نیست که طاغوتیان با شمشیرها به سوی ما حمله کنند و ما به شهادت رسیم و خود را در آغوش پریان بهشتی ببینیم. حبیب کهنسال، شب عاشورا جوانی و پایکوبی میکند. نیروی ایمان و معرفت عمیق نسبت به خداوند پیران را جوان میکند و به میدان نبرد میفرستد که اصحاب کهف پیرانی بودند که در سایه ایمان، جوان روح شده بودند و قرآن از آنان به « فتیه» تعبیر میکند.
حبیب روز عاشورا به هنگام وداع با امام حسین (علیه السلام) گفت: ای مولای من ! به خدا سوگند دوست دارم نمازم را در بهشت بخوانم وسلام شما را به جدتان برسانم، بعد از شهادتش امام به بالین او آمد و فرمود:« لله درک یا حبیب لقد کنت فاضلا تختم القرآن فی لیلة واحده»[1] خطبههای پرشور اهل البیت امام حسین (علیه السلام) در کوفه و در مجلس متعدد، حاکی از بینش عمیق و معرفت والای ایشان نسبت به خداوند متعال میباشد. ایشان با تحمل مصیبتهای بی شمار و شکنجههای روحی و جسمی فراوان که از طرف دشمنان وارد شد در اوج صلابت و ایمان راسخ به ذات اقدس الهی، چنان خطابههایی ایراد نموده و به افشاگری چهره پلید طاغوتیان پرداختهاند که نمونه چنین خطابههایی کمتر دیده و شنیده شدهاست[2] که این مهم به دست نمیآید مگر به ایمان قوی و بینش عمیق و توکل و معرفت والای ایشان نسبت به خداوند متعال به عنوان مثال در مجلس ابن زیاد (لعنة الله) وقتی از حضرت زینب (سلام الله علیها) میپرسد« کیف رایت صنع الله باخیک و اهل البیتک؟» چگونه دیدی آنچه را خداوند با برادر و خاندانت کرد؟ فرمود: « ما رایت الا جمیلا»[3] جز زیبایی ندیدم، آنان گروهی بودند که خداوند شهادت را بر آنان رقم زده بود و به شهادتگاهشان برون آمدند..
این ویژگی از اساسی ترین خصوصیات یاران امام مهدی (علیه السلام) هم شمرده میشود. امام علی (علیه السلام) میفرمایند:« رجال مومنون عرفوا الله حق معرفته و هم انصارالمهدی فی آخرالزمان»[4] مردانی که خدا را آن چنان که شایسته است، شناختهاند و آنان یاوران مهدی (علیه السلام) در آخر الزماناند همچنین امام صادق (علیه السلام) در وصف یاران امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میفرمایند: « رجال کان قلوبهم زبرالحدید لا یشوبها شک فی ذات الله اشد من الحجر»[5] آنان مردانی که گویا دلهایشان پارههای آهن است و از سنگ سخت تراند و هیچ تردیدی در ذات خداوند ندارند.
ب: بینش عمیق نسبت به امام (علیه السلام)
هریک از یاوران با وفای حضرت سید الشهداء از معرفت و بینشی عمیق نسبت به امام شان برخوردار بودند و این معرفت را به وفاداری، اطاعت محض، از جان گذشتگی ،ایثار و فداکاری نسبت به حجت و ولی خدا وادار میکرد.
این معرفت و بینش عمیق نسبت به امام در جان نثاری و رها نمودن تمام ارزشهای مادی و دنیوی و محوشدن ایشان در امام دیده میشود به عنوان مثال حربن یزید ریاحی بعد ازروشن شدن نور ایمان و معرفت در وجودش به تمام مقامات دنیوی و پست و مقام پشت و پا زد و در رکاب امامش به مقام والای شهادت دست یافت[6]و یا اینکه زهیربن قین بعد از ملاقت با امام در خیمه اش و انقلاب روحی که در وی ایجاد شد، با تمام وجود در خدمت امام در آمد و با تمام وجود ا زامام دفاع نمود تا به درجه رفیع شهادت نایل آمد.[7]
این ویژگی از خصوصیات بارز اصحاب امام مهدی(علیه السلام) نیز میباشد به طوری که یاران ایشان، امام خویش را میشناسند و به او اعتقاد دارند. امام سجاد (علیه السلام) در این خصوص فرمودهاند: « القائلین بامامته»[8] آنان به امامت امام مهدی (علیه السلام) اعتقاد راسخ دارند، و از صمیم قلب به او عشق میورزند و از او اطاعت مینمایند، امام صادق (علیه السلام) میفرمایند « هم اطوع من الامة سیدها»[9] اطاعت آنان از امام، از فرمانبرداری کنیز در برابر مولایش بیشتر است. وحدیثی دیگر میفرماید « یتمسون بسرج الامام یطلبون بذلک البرکه»[10] برای تبرک بر زین اسب امام،دست میکشند.
ج: بینش عمیق نسبت به انسان و هستی
یاران ابا عبدالله (علیه السلام) در اهداف بلند پایه و حرکت فراگیرشان، آرمانهای که ارزش و اهداف کم مایه را دنبال نمیکردند. ایشان این نگاه به معبودی پیوند میخورند که از تمام کاستیها و زشتیها مبرا است، عمق و ژرفای این نگاه آنان را از سیل امتحانات ، سرافرازانه بیرون میبرد و ایشان را مشتاق شهادت و لقای الهی میکند. دوری از دنیا طلبی و دنیا زدگی و آرزوی شهادت در رکاب امام حسین (علیه السلام) را در حالات تک تک اصحاب امام حسین (علیه السلام) میتوان یافت. از صحنههای باشکوه واقعه کربلا خطبه امام حسین (علیه السلام) در شب عاشورا بود که ایشان یاران خود را نزدیک غروب به نزد خود فرا خواند. اصحاب با وفای امام سخنان پرشور در دفاع از امام از خود به یادگار گذاشتند که حاکی از بینش عمیق ایشان نسبت به انسان و هستی است.[11] یاران امام زمان (علیه السلام) نیز دارای چنین خصوصیت ممتازی هستند. ایشان با بینش عمیق نسبت به انسان و هستی میسر بودن دنیا و سالک بودن خویش را میفهمند و عمق این نگاه آنان را از سیل امتحانات سر افرازانه بیرون میبرد. « ان اصحاب طالوت ابتلواباالنهرالذی قال تعالی مبتلیکم بنهر، و ان اصحاب القائم یبتلون بمثل ذالک»[12] سپاهیان طالوت با نهر آبی آزمایش شدند و همان که خداوند درباره اش فرمود: خداوند شما را با نهر آبی آزمایش میکند. و یاران امام مهدی (علیه السلام) نیز مثل آنان آزمایش می شوند. همچنین آنان را مشتاق شهادت و لقای الهی میکند. از امام صادق (علیه السلام) روایت شدهاست که فرمود: « ...یمنون ان یقتلوا فی سبیل الله»[13] آرزو میکنند که در راه خدا به شهادت برسند.
2- عبادت و بندگی
یاران امام حسین (علیه السلام) در سایه معرفت و بینش عمیقی که نسبت به حق تعالی و امام و انسان و هستی داشتند.انسانهایی عابد بوده و تمام وجود عشق و محبت به عبادت الهی مشغول بودند، چنانکه امام حسین(علیه السلام) در آخرین وداع خود با اهل البیت خطاب به خواهرش زینب (سلام الله علیها) میفرماید: « یا اختاه لا تنسی فی نافلة اللیل» ای خواهر! مرا در نافلههای شب فراموش نکن. [14]
در بعضی از روایات از امام سجاد(علیه السلام) نقل شده که فرمودند (در این سفر محنت شام با آن همه مصیبت و زحمت و مشقت که بر عمه ام زینب وارد شده، مع ذلک نماز شب از او ترک نشد)[15] خوارزمی میگوید: بعد از هجوم سپاه عمربن سعد به طرف امام در شب عاشورا حسین (علیه السلام) به برادرش عباس فرمود: برادر جان! نزد این گروه برو و ببین اگر بتوانی برای باقیمانده امروز جنگ را به تاخیر بیاندازی چنین کن « لعلنا نصلی لربنا لیلتنا هذه و ندعوا الله و نستعینه و نستنصره علی هولاء القوم» باشد که امشب را در پیشگاه خدایمان به نماز و دعا و استعانت از خدا و یاری طلبی در جنگ با ایشان بگذارانیم. بعد از موافقت عمربن سعد با این درخواست امام، شب فرا رسید امام حسین (علیه السلام) آن شب را تا صبح به رکوع و سجود و گریه و استغفار گذراند و یارانش نیز در زمزمه بودند « ولهم دوی کدوی النحل»[16] صدای زمزمه ایشان مثل کندوی زنبور عسل بود. همچنین در ظهر عاشورادر بحرانی ترین و داغ ترین لحظات جنگ وقتی ابوثمامه به امام عرض کرد: یا ابا عبدالله میبینم که اینان به تو نزدیکتر شدهاند به خدا تا من زندهام تو کشته نخواهی شد دوست دارم خدا را با حالاتی ملاقات کنم که این نماز را که وقتش نزدیک شده با تو بخوانم، امام سر خود را بلند کرد و فرمود: « ذکرت الصلوة جعلک الله من المصلین الذاکرین» نماز را به یاد آوردی، خدا تو را از نماز گذاران ذاکر قرار دهد، باشد اکنون اول وقت نماز است، از آنان بخواهید دست از جنگ بردارند تا نماز بخوانیم.[17]
این خصوصیت در یاران امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز متبلور است، یاران امام مهدی (علیه السلام) از پیشوای خود الگو گرفته وروزها و شبها را با ذکر شیرین حق سپری میکنند و معرفت و ایمان در قلوبشان ریشه دوانده و به خضوع در برابر معبودشان سوق میدهد، اینک روایاتی در این مورد:
الف : پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در مورد آنان میفرماید: « مجدون فی طاعة الله»[18]
آنان در طریق عبودیت اهل جدیت و تلاشند.
ب: امام صادق (علیه السلام) عبادت و راز و نیاز یاوران امام مهدی (علیه السلام) را این گونه ترسیم میکنند« ولهم فی الیل اصوات کاصوات الثواکل حزنا من خشیة الله»[19] در دل شب، از خشیت خداوند، نالههایی دارند مانند ناله مادران پسر مرده.
ج : در روایتی دیگر آمدهاست: « رجال لا ینامون الیل لهم دوی فی صلاتهم کدوی النحل یبیتون قیاما علی اطرافهم و یسبحون خیولهم»[20] مردان شب زنده داری که زمزمه نمازشان، مانند نغمه زنبوران کندو به گوش میرسد، شبها را با شب زندهداری بسر میکنند و بر فراز اسبها خدا را تسبیح میگویند.
د: امام علی (علیه السلام) در مورد آنان میفرماید: « قوام بالیل، صوام بالنهار»[21] شبها را با عبادت به صبح میرسانند و روزها را با روزه به پایان میرسانند.
3- محبت:
دلهای یاران امام حسین (علیه السلام) سرشار از محبت و عشق به امامشان بود. صحنههای باشکوه جانبازی در رکاب امام عشق، فداکاری یاران و سبقت ایشان در افتخار به شهادت رسیدن در رکاب امام، لحظههای جنگیدن و به شهادت رسیدن و وداع آخر، امام عزیزشان، همگی حکایت بلندی از عشق و محبت بی پایان یاران امام نسبت به ایشان دارد.
یکی ازاین صحنههای باشکوه که اوج محبت ماموم را به امام خویش به نمایش میگذارد،همان لحظهای است که حضرت عباس بن علی (علیه السلام) با لبان تشنه وجسمی خسته بعد از راندن سربازان دشمن خود را به نهر آب علقمه رسانید و خواست جرعه ای از آب زلال و گوارا بنوشد که تجسم تشنگی مولایش اباعبدالله و فرزندان ایشان، او را از خوردن آب منصرف نمود و با لبانی تشنه به سوی خیمهها بازگشت.[22] سیدبن طاووس گوید: عمربن قرظه انصاری از امام حسین (علیه السلام) اذن طلبید و نبردی جانانه و شایسته نمود و گروه زیادی را به درک واصل نمود، هیچ تیری به سوی امام نمیآمد، جز آنکه دستش جلوی آن را میگرفت و سینه سپر میکرد، تا آسیبی به مولایش نرسد، تا آنکه مجروح بر زمین افتاد، رو به امام حسین (علیه السلام) کرد و گفت: ای پسر پیامبر! « أ وفیت؟»آیا وفا کردم امام فرمود:« انت أمامی فی الجنه» بله تو پیش از من در بهشتی ، سلام مرا به رسول خدا برسان و بگو که من نیز در پی می آیم) آنقدر جنگید تا به شهادت رسید.[23]
از این نمونهها، در واقعه عاشورا فراوان به چشم میخورد که ما فقط به دو نمونه اشاره نمودیم. دلهای یاران امام مهدی (علیه السلام) سرشار از محبت ایشان است، این علاقه مندی تا بدان حد است که حتی زین اسب ایشان را مایه برکت میدانند و به آن تبرک میجویند.
امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: « یتمسون بسرج الامام یطلبون بذلک البرکه»[24] به عنوان تبرک برزین اسب امام دست میکشند، به جهت همین عشق آتشین، آنان درآوردگاه رزم، ایشان را مانند نگینی در بر میگیرندو جانشان را سپر امامشان میکنند. امام صادق (علیه السلام) در این باره میفرمایند: « یحفون به و یقونه بانفسهم فی الحروب و یکفونه ما یرید فیهم»[25] در میدان رزم آنان او را در میان میگیرند و درجنگها با جان خود، ازایشان محافظت میکنند.
4- اطاعت
طبق عقاید مسلم شیعه و تصریح قرآن کریم که میفرماید:« یا ایهاالذین آمنوا اطیعوالله و اطیعواالرسول و اولی الامر منکم» اطاعت از امام واجب بوده و تمرد از آن گناهی نابخشودنی محسوب شده و باعث دوری از رحمت الهی میگردد.از این رو هر یک از یاران با وفای امام (علیه السلام) طوق اطاعت و بندگی امام را بر گردن انداخته و با تمام وجود و بدون کوچک ترین چون چرایی در اطاعت اوامر و دستورات امام خویش بودند که ما به عنوان نمونههایی اشاره میکنیم:
دینوری گوید: امام حسین (علیه السلام) یاران خود را که 34 سواره و 40 پیاده بودند، آراست. زهیربن قین رابر میمنه و حبیب بن مظاهر را بر میسره گماشت. پرچم را به برادرش عباس سپرد، سپس خود ایستاد و آنان هم همراه او در مقابل خیمه ها ایستادند.[26]
بلاذری گوید: گوید: امام حسین (علیه السلام) دستور داد، نی و هیزوم در گودی پشت خیمهها ریختند که مثل یک نهر بود و شبانه آن را حفر کرده بودند و مثل خندق شده بود. در آن نیها و هیزمها ریختند و گفتند صبح که شود و با ما جنگ آغاز کنند، در آنها آتش میافکنیم تا از پشت سر به ما حمله نکنندو چنان کردند.[27] شیخ مفید از امام زین العابدین (علیه السلام) روایت میکند:
دشمنان آمدند و اطراف خیمه گاه امام به جولان پرداختند. خندق پر از آتش مشتعل را دیدند، شمر با صدای بلند فریاد زد: ای حسین! قبل از قیامت دچار آتش شدهای؟ امام پرسید : او کیست؟ گویا شمربن ذی الجوشن است؟ گفتند:آری امام فرمود: ای پسر بز چران! تو بر آتش شایسته تری، مسلم بن عوسجه خواست با تیر او را هدف قرار دهد، امام حسین (علیه السلام) نگذاشت. مسلم گفت: بگذار او را با تیر بزنم، او فاسقی از دشمنان خدا و از گردنکشان بزرگ است و خدا این گونه فرصت پیش آوردهاست. امام فرمود: تیر نینداز،دوست ندارم که آغازگر جنگ باشم.[28]
این سه جریان حاکی از اطاعت بی چون و چرای یاران ابی عبدالله (علیه السلام) از مولایشان است، مقدم داشتن خواست امام مهدی (علیه السلام) برخواست خود از دیگر شاخصههای یاوران ایشان است. امام صادق (علیه السلام) در این خصوص فرمودند:« هم اطوع من امة لسیدها»[29] اطاعت آنان از امام، از فرمانبرداری کنیز در برابر مولایشان بیشتر است. آنان نیک میدانند که حق با امام است و امام با حق، آنان به بهانه نو اندیشی از امام خود سبقت نمیگیرند و گرچه پشت سر ایشان در حرکتند ولی پای از دامها بر میگیرند تا از ایشان فاصله نگیرند. آنان نه تنها مطیع اند، بلکه بر خلاف بسیاری که بهانه فقدان زمینه، امکانات،سختی راه و...را دارند. از خدمت به ایشان و اهدافشان شانه خالی نمیکنند، در اطاعت ایشان اهل جدیت و تلاشند و برای برزمین نماندن آرمانهای امام، خود را به آب و آتش میزنند و از هیچ کوششی فرو گذاری نمیکنند.« ...مجدون فی طاعة».[30]
5- شجاعت
یکی از مهم ترین شاخصهها و ویژگیهای بارز اصحاب امام حسین (علیه السلام) شجاعت ایشان بود که از نیروی ایمان و اتصال به قدرت بی نهایت الهی ناشی میشود. زیرا کسی که دارای ایمان قوی به قدرت مطلق هستی باشد، غیر از او از هیچ قدرت و موجودی ترس و واهمه نخواهد داشت، در جریان عاشورا در بسیاری از موارد دشمن وقتی توان رویایی با یاران اندک امام حسین (علیه السلام) را به صورت انفرادی در خود ندید، چارهای جز مقابله دسته جمعی با ایشان نداشتند و در بسیاری از موارد به خاطر دوری از تلفات فراوان از دور شروع به تیر اندازی و سنگباران نمودن یاران شجاع سید الشهداء (علیه السلام) کردند. این شجاعت در جریان اسارت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه و قیس بن مسهر صیداوی و شجاعت بی نظیر ایشان در مقابل عبیدالله بن زیاد کاملا نمایان است[31]. ما یک نمونه را ذکر مینماییم: ابو مخنف از مردی بنام ربیع بن تمیم که شاهد آن روز بود، نقل میکند: چون عابس را دیدم که میآید او را شناختم وی را در جنگها دیده بودم، از شجاع ترین مردم بود، گفتم ای مردم! این شیر شیران است، پسر ابی شبیب است، کسی به نبرد او نرود، او پیوسته در میدان هماورد میطلبید، عمر سعد گفت: سنگبارانش کنید! از هر سو به طرفش سنگ باریدند، چون چنین دید، زره و کلاه خود را بیرون آورد و بر آنان حمله کرد، به خدا او را دیدم که دویست نفر را میگریزاند، از هر سو او را محاصره کردند تا به شهادت رسید.[32]
اگرجهاد و مبارزه جهانی است و فراگیر، پس یاران امام زمان(علیه السلام) هم باید شجاعت و جسارتی در خور و عزمهایی پولادین داشته باشند، چرا که بدون آن قدمها یارای حرکت نخواهند داشت، اهل البیت (علیهم السلام) آنان را اینگونه توصیف کردهاند.
الف: امام علی (علیه السلام): « کلهم لیوث قد خرجوا من غاباتهم لو انهم هموا بازالة الجبال لا زالوها عن تواضعها»[33] همه شیرانیاند که از بیشهها خارج شدهاند و اگر اراده کنند کوهها را از جا بر میکنند.
ب: امام سجاد (علیه السلام) میفرمایند: « جعلت قلوبهم کزبر الحدید»[34] دل هایشان چون پارههای آهن شده است.
ج: امام سجاد (علیه السلام) در روایتی دیگر میفرمایند: « فان الرجل منهم یعطی قوة اربعین رجلا»[35] به هرکدامشان نیروی چهل مرد داده شدهاست.
د: امام باقر (علیه السلام) در مورد شجاعت و دلیری یاران میفرماید: « القی الرعب فی قلوب شیعتنا من عدونا، فاذا وقع امرنا و خرج مهدینا کان احدهم اجری من اللیث و امضی من السنان و یطا عدونا بقدمته و یقتل بکفیه»[36] امروز ترس و رعب دشمنان ما بر دل دوستان ما افکنده و چون امر ما واقع شود و مهدی ما خروج کند هر کدام از دوستان ما از شیر دلیر تر و از نیزه برّان تر شوند و دشمنان را پایمال کنند و با دست و چنگ بکشند.
6- بردباری وصبر
یکی دیگر از ویژگیهای یاران حضرت سید الشهدا (علیه السلام) بردباری و صبر مثال زدنی ایشان در تحمل سختیها و مشکلات و مصائب بود. ایشان تمامی مشکلات رنج سفر، دوری از خانه و کاشانه، تهدیدهای دشمن، تشنگی و گرسنگی، شهادت در رکاب امام و مقتدایشان، شماتت دشمن، اسارت خود و خانواده، محرومیت از پست و مقام و...را در راه جلب رضایت حقتعالی و با اطمینان به نصرت الهی، و توکل به خدا و محبت امام به جان خریدند و نامی نیک در تاریخ از خود به یادگار گذاشتند که اگر این صبر و استقامت مثال زدنی نبود، مطمئنا قیام امام به نتیجه لازم نمیرسید و اهداف انقلاب محقق نمیگردید.
اهمیت این موضوع به قدری زیاد است که ابن قولیه به سند خود از امام صادق (علیه السلام) نقل میکند که خود حضرت صبح روز شهادت با یاران خود نماز خواند و فرمود: گواهی میدهم که به شهادت شما اجازه داده شد. پس ای گروه: