مقدمه:
پيوند دو فرهنگ « عاشورا» و « انتظار»، از دلايل و شواهد متعددى برخوردار است. در مقاله عاشورا و انتظار1 پیوندها بیان گردید، و در ادامه مباحث درمقاله عاشورا و انتظار2 به تحليل آنها پرداخته شد، و در این مقاله رهيافتهاى برخاسته از آنها مورد بررسی واقع میشود.
سوّم) رهيافتها
با « پيوندها» به « تحليل» مىرسيم و با « تحليلها» به « رهيافتها». هر كدام از تحليلها، مىتواند پيام آور رهيافت يا رهيافتهايى باشد، آنجا كه يوسف (عليه السلام) با خواب عزيز مصر، به دو برنامه هفت ساله مىرسد و مصر را از قحطى و گرسنگى نجات مىدهد. چرا نتوان با اين همه پيوند و تحليل، به رهيافتها و در نتيجه به برنامه ريزى و موضع گيرى مناسب رسيد؟!
اين رهيافتها (همچون سيره تربيتى، اخلاقى، اجتماعى، سياسى، اقتصادى و مديريتى آن حضرت)، مىتواند اساس برنامه ريزىهاى راهبردى و كلان جامعه منتظر و حكومت دينى باشد.
1. تبيين فرهنگ عاشورا
اگر « عاشورا» پشتوانه فرهنگى « انتظار» است؛ پس در جهت تبيين حركت عاشورا و نيز برگزارى هر چه باشكوهتر مراسم عاشورا و معرفى اسوههاى جاويدان آن، بايد تلاش دو چندان كرد.
خيلى فرق است بين اينكه به « عاشورا»، به عنوان پشتوانه و عقبه فرهنگى و الهام پذيرِ « انتظار» نگاه شود؛ يا يك سنت برخاسته از عواطف و احساسات قومى.
رسانههاى عمومى ـ به خصوص صدا و سيما ـ حوزههاى علميه و مراكز فرهنگى، نقشى حياتى و اساسى در غنا بخشيدن به اين فرهنگ دارند.
« كربلا» دانشگاه بزرگى است با كلاسها و درسهاى بسيار. ابعاد و آموزههاى اين دانشگاه بزرگ، هنوز هم بر بسيارى پوشيدهاست. بايد در اين درياى عميقِ گسترده پربار، غوّاصانى ماهر و زبردست، به صيد بپردازند تا لؤلؤها و مرواريدهاى گران بهاى آن را به چنگ آورده، در اختيار خواستاران و خريداران قرار دهند.
هنوز هم اين حركت عظيم و منشور بى نهايت، زواياى پنهان و ابعاد گستردهاى دارد كه تنها بر عاشقان رخ مىنمايد. اين غزال گريز پا در كمند هر كس نمىافتد! پرورش يافتگان مكتب مهدوى، امام حسين (عليه السلام) را به عنوان معيار « سلم و حرب» و منشأ « الهام پذيرى» مىدانند. بايد اين معيار براى همگان به خوبى تبيين شود.
2. تبيين دين
عصر حسين (عليه السلام)، عصر غربت دين بود و عصر انتظار نيز چنين است. قيام حسين و فرزندش مهدى(عليه السلام): براى « احياى دين» است. منتظر مهدى، بايد از دين و ضرورت، قلمرو و زبان آن و... تحليلى عميق داشته باشد؛ تا در اين عصر ـ كه عصر شبهات و فتنهها است ـ بتواند زمينه ساز حركت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد.
3. الگو سازى
امام حسين (عليه السلام) و يارانش الگوى منتظراناند؛ از اين رو بايد در مبانى فكرى و ويژگىهاى رفتارى و تربيتى آنان، درنگى شايسته كرد.
4. فرهنگ بسيج
ضرورتِ درگيرى و نبرد، بايستگى « فرهنگ بسيج» را به عنوان يك راهبرد اساسى، فراروى حكومت دينى قرار مىدهد. تقويت اين نهاد مقدس، زمينه سازى براى ظهور است.
بايد از كسانى كه در هشت سال دفاع مقدس، از نبرد نهراسيدند و سختىها و مشكلات راه را به جان خريدند، تجليل كرد و سينما و ادبيات دفاع مقدس را ـ نه به عنوان يك تفنن ـ كه به عنوان يك ضرورت و هدف راهبردى نظام، پى گرفت. بسيج برخاسته از فرهنگ جبهه و شهادت است و به گفته امام راحل « مدرسه عشق است». اين رهيافت، شاخصه و معيار اساسى در انتخاب مسؤولان و كارگزاران است. ترويج اين فرهنگ و نهادينه كردن آن، باعث مىشود كه هر كس تكليف خود را با مهدى (عليه السلام) روشن كند؛ تا در اوج نبرد با اسبى كه در خيمه مخفى كرده، فرار نكند و مهدى (عليه السلام) را همچون حسين (عليه السلام) تنها نگذارد.
5. معرفت امام
كسانى مىتوانند شعار خود را « يا لثارات الحسين» قرار دهند كه به مقام « ابوت با امام» [1] رسيده باشند تا بتوانند خونخواه او باشند. اين ممكن نيست، مگر با معرفت به حق امام (عليه السلام)! شعار « يا لثارات الحسين» فقط يك شعار برخاسته از عواطف و عصبيت هاى قومى و نژادى نيست؛ بلكه برخاسته از معرفت به « حق ولايت امام» است. اين معرفت، معرفت به حسب و نسب و فضايل آنان نيست؛ بلكه عرفان به حق ولايت آنان است: « الست اولى بكم من انفسكم»[2] و { النبى اولى بالمؤمنين من انفسهم}[3] آنان از ما به ما آگاه تر و مهربان تر و از همه كششهاى نفسانى آزادند.
اين شعار، شعار كسانى است كه در تولد دوم خود، رسول و امام را به « ابوّت» برگزيدند و با درك اضطرار به وحى و حجّت، از همه تقليدها، تلقينها، هوسها، غريزهها و... جدا شدند و در اين تولد دوباره، رسول و امام را به عنوان « مربى» خود انتخاب كردند كه: « انا و علىٌّ ابوا هذه الامة».[4]
اين درك از امام و اين آگاهى از حق ولايت ايشان، ما را به مقام « ابوّت» و در نتيجه خونخواهى آنان مىرساند؛ آن هم نه پدر جسمانى من كه پدر روحانى، مربى، هادى و پيشواى من. آن هم پدرى كه « مصباح»، « سفينه» ، « ميزان» ، « وارث» ، « امين» و « اسوه» است و سبب سعادت و رستگارى ، امنيت، حفظ، نجات ، عزت، قبولى اعمال من و... است.
اين نگاه به امام و آگاهى از شئوون و آثار ولايت آنان، ثمرات و بارهاى زيادى با خود دارد و فاصله گرفتن از آن، ضررهاى جبران ناپذيرى با خود به همراه دارد. از گام هاى اساسى تمامى مراكز فرهنگى و آموزشى، تبيين دقيق اين معنا از امامت ـ به عنوان ركن ركين اعتقادى انقلاب ـ است.
6. عزّت
« عزّت»، اساس حركت حسينى و مهدوى است و مىتواند اساس سياست راهبردى حكومت دينى در سطح روابط بين الملل باشد. حكومت دينى ـ به عنوان زمينه ساز دولت كريمه مهدوى ـ از هرگونه رابطه و مذاكرهاى كه شائبه ذلّت داشته باشد، پرهيز مىكند. منتظر « دولت عزيز» ( تعزّ بها الاسلام و اهله) ، خود بايد عزيز باشد. حسين (عليه السلام) نيز مىفرمود: « هيهات منّا الذلة».[5]
7. تنش زدايى
امام حسين (عليه السلام) آغاز كننده جنگ نبود ـ هر چند دشمن در تيررس او بود ـ چرا كه درگيرى، پس از تبيين و اتمام حجت است؛ آن هم پس از آنكه دشمن آغاز كننده باشد.
منتظران مهدى نيز دو سياست « عزّت» و « تنش زدايى» را باهم دارند.
8. آمادگى
ضرورت درگيرى و نبرد، بايستگى آمادگى و تجهيز را با خود دارد. بايد از الان به فكر عِدّه و عُدّه بود و با تهيه نيرو و اسلحه، در انديشه روز مصاف حق و باطل بود تا اين بار وعده خداوند به دست منتظران تحقّق يابد. آمادگى براى نبرد نهايى، از مهم ترين سياستهاى راهبردى حكومتهاى دينى است.
9. جذب نيرو و تبليغ
آنجا كه حسين(عليه السلام) و مهدى(عليه السلام) از جذب نيرو و تبليغ دين دست نمىكشند؛ تكليف منتظران و پيروان آنان مشخص است. جذب نيرو و تبليغ در سطح داخلى و خارجى، از تكاليف عمده حكومتهاى دينى، به عنوان زمينه سازان دولت كريمه مهدوى است.
10. اخلاق
فرياد « هل من ناصر» حسينى و مهدوى، همواره به گوش مىرسد؛ بايد اين فرياد را پاسخ گفت؛ اما چگونه؟ اميرالمؤمنين(عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام)اين چگونگى را پاسخ مىدهند:
« اعينونى بورع واجتهاد و عفة و سداد»[6]؛ « با پرهيزكارى و تلاش فراوان و پاكدامنى و راستى مرا يارى دهيد».
« من سرّه ان يكون من اصحاب القائم فلينتظر و ليعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر»[7]؛ « كسى كه دوست دارد، از ياران قائم باشد؛ بايد منتظر باشد و در همان حال، از گناهان اجتناب ورزد و خود را به اخلاق نيكو بيارايد».
ترويج اخلاق و فضايل اخلاقى، به عنوان راهبردى اساسى در حكومت دينى مطرح است. اين سياست كلان و راهبردى به همراه راه كارهاى اجرايى آن، مىتواند به عنوان يك هدف و معيارى براى نقد تمامى ارگانهاى فرهنگى و آموزشى ـ تبليغى باشد.
11. عنايت بيشتر به زنان
با توجه به نقش زنان در قيام مهدى(عليه السلام) و حضور آنان در دولت كريمه، بايد براى رشد، اعتلا و بالندگى اين قشر مهم و مظلوم در طول تاريخ، سرمايه گذارى جدى صورت گيرد. به نظر مىرسد تاكنون آن گونه كه شايسته و در خور منزلت زنان است، كارى براى آنان صورت نگرفته است. هنوز در سطح حوزهها، مراكز علمى ـ فرهنگى و مديريتهاى ميانى و كلان جامعه، نقش زن در حاشيه است. بايد براى تربيت و تحصيل زنان، سرمايه گذارىهاى اساسى صورت گيرد. غفلت از اين نگاه راهبردى، ضرر و زيانهاى جبران ناپذيرى به انقلاب اسلامى وارد ساخته است. از اين رو تلاش دو چندان و عزمى جزم، جهت جبران اين ضايعه، مىطلبد.[8]
نتیجه:
بنابر مباحث مطرح شده باید گفت: « انتظار»، كربلايى ديگر است به وسعت همه جهان و مصاف حق و باطل است در زمانى ديگر؛ با اين تفاوت كه اين بار، حق پيروز است و چهره باطل، براى هميشه دفن مىشود. « انتظار» همان كربلا است در وسعت همه زمين و در مقطع ديگرى از تاريخ. در اين مقطع، فكرهاى رشيد از هر فرقه و ملتى، گلبانگ « دعوت مهدوى» را لبيك مىگويند. ياران مهدى، همه كربلايىاند و در فراز و فرود تاريخ، غربال شده و آبديدهاند، و مهدی (عجل الله تعالی فرجه)، فرزند حسین (علیه السلام) است و فرهنگِ انتظار برآمده از فرهنگ عاشورا و انتظارِ حسین دیگری را کشیدن. این دو پیوندی دیرین و مستحکم با هم دارند. یکی پشتوانه فرهنگی و زمینه ساز برای دیگری است. یکی رمز قیام و به پا خاستن شیعه است و دیگری، عامل حفظ و استمرار آن. عاشورا، دریچهای به انتظار است و انتظار، تجلی آرزوها و آمال کربلا.
پینوشتها:
[1]. امامان شیعه، بنابر حدیث پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمود: « أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هذِهِ الْأُمَّةِ»؛ پدران معنوی امّت هستند.
[2]. بحارالانوار، ج21، ص387.
[3]. احزاب، 6.
[4]. بحارالانوار، 23، ص259.
[5]. الکافی ج 3، ص424.
[6]. مستدرک الوسائل، ج12، ص54.
[7]. بحارالانوار، ج52، ص140.
[8]. برگرفته از کتاب نینوا و انتظار.
- انتشار یافته در سایت؛ https://hawzah.net/fa/Magazine/View.
پدید آورنده: مسعود پورسيد آقايى