مقدمه:
با وجود دشمنیهای فراوان در برابر آموزههای دينی در دوران معاصر، توجه به باور مهدويت روز به روز در حال گسترش است. علاقه روزافزون و احساس نياز در عرصههاي عقلي و عاطفي، ضمن اينکه امر بسيار مبارکی است، ولی سبب شده تا در کنار آموزههاي اصيل و عميق، جريانهايي هر ازگاه سر برآورده، چند صباحي برخي انسانهاي سادهانگار و يا مغرض را به خود جلب نمايد.
بررسی جريانهای انحرافی کاری بس بايسته مینمايد، ولی از آنجايي که بررسي جريانهاي انحرافی معاصر بهطور مشخص نيازمند بررسيهاي ميداني است و ممکن است اشاره مشخص به برخي جريانها و افراد، پيآمدهايي ناگوار در پی داشته باشد، از اين رو مناسبتر ديده شد تا به مباحثي فراگير در اين باره بسنده شود. علاقهمندان در اين زمينه را به مطالعه تفصيلي برخي جريانهای انحرافی امروزين، در نوشتههاي مفصل توصيه ميکنيم.
دليلها و شواهد تاريخی گواه آن است که جريانهاي انحرافي از مهدويت راستين، ديرينهای به درازای تاريخ اين باور استوار دارد؛ که هر از گاهي به سبب عواملي سر بر آورده و پس از چندي، خاموش شده است. اگرچه بررسي خود اين جريانها داراي ارزش است، ولی آنچه ارزش دوچندان دارد بررسی زمينهها و بسترهاي شکلگيري اين جريانها، ويژگیها و نيز پيآمدهاي ناگوار اين انحرافات است؛ که به نظر ميرسد بررسي اين امور بهويژه در دوران معاصر، ميتواند از شکلگيري جريانهای نوپديد پيشگيري کرده، علاقهمندان به باور سترگ مهدويت را از خطرات لغزش در اين بيراهها آگاه نمايد.
در اينجا نخست به عوامل زمينهساز و آنگاه به ويژگيها و در پايان به پيآمدهاي جريانهاي انحرافي در مهدويت اشاره ميشود.
1. عوامل پيدايش جريانهاي انحرافي
در پيدايش جريانهاي کژرو بهطور عمده دو گروه سبب، قابل بررسي است:
نخست: سببهای پديدآورنده؛ اموری که به طور فراگير و يا جزئي، در بسترسازي و شکلگيري جريان انحرافي نقش دارند.
دوم: سببهای استمراربخش؛ اموری که پس از پديدآمدن انحراف، به ادامهيافتن آن کمک ميکنند.
1-1. عوامل پديدآورنده
يک. ناآگاهي توده مردم
به همان اندازه که دانش و آگاهی زندگی انسان را روشن میکند و انسان را از بيراهه و
کجراهه دستگيری میکند، نادانی و ناآگاهی سبب فروافتادن انسان در بيراههها میشود. عوامل و افراد جريانساز انحرافی، همواره از نبود دانش و آگاهی کافی افراد بيشترين بهره را بردهاند. ناآگاهی از ويژگیهای حضرت مهدی (عليهالسلام) و مباحث مربوط بر پايه روايات معتبر.
آموزههای دينی بهويژه آيات نورانی قرآن همواره انسانها را به فراگيری دانشهای والا فرا خوانده است. و نادانی را نکوهش و نادانان را سرزنش کرده است.
آگاهیهای معتبر در عرصه مهدويت و آموزهای اصيل آن، بهراستی سبب میشود تا علاقهمندان هرگز فريب افراد منحرف را نخورده، خود را از اين جريانها دور نگه دارند. به عنوان نمونه ناآگاهی از حقيقت جهانیشدن اسلام و نحوه پيروزی دين اسلام در حکومت مهدوی که در قرآن آمده است سبب شده برخی از افراد ناآگاه جذب شبهعرفانهايی شوند که هم اکنون در رو به گسترشند و اين گروهها ظهور را امری زمينی دانستهاند و نقش خواست الهی را ناديده بگيرند و در همين راستا منکر برخی آموزهها ی مربوط به دوران ظهور شوند.[1]
اين عامل را میتوان به عنوان رايجترين عامل برای زمينهسازی انحراف بهويژه در مهدويت نام برد.
يکی از نمونههای انحرافی معاصر در اين زمينه، به نام احمد الحسن است؛ که در آن از ناآگاهی مردم به حقيقت نشانههای ظهور خود را با عنوان يمانی معرفی کرده است.
دو. آشفتگيهاي اجتماعي و اقتصادي
مهدويت به سبب نوع نگاه به آينده و اميدبخشی، همواره درمانی بوده بر دردهای انسانهای ستمديده و فرودست، ولی گاهی نگاه به اين کارکرد با افراطهايي روبهرو بوده است. بهويژه دورههايي که برخی عوامل وضعيت افراد را در عرصه اجتماعی و اقتصادی دچار آشفتگی کرده است. مردم در اين آشفتگی در پیِ پناهگاهی هستند که در آن به آرامش برسند. از اين رو گاهی هر دارويي را بر درد خويش ميآزمايند بدون آنکه بينديشند آنچه درمان میپنداشتهاند، خود دردی بر دردهای آنها است.
برخی انسانهای نابکار با سوءاستفاده از اين حالت افراد و جايگاه مهدويت در چشم آنان، اهداف شيطنت آميز خود را پی میگيرند. و با القای برخی ذکرها و وِردها و نقل برخی حکايتهای ساختگی در پی جذب افراد آماده هستند.
سه. زياده خواهي
زيادهخواهی و فزونطلبی از صفات ناشايستی است که برخی انسانها را به هر کاری وا میدارد. برخی را در جريانسازیهای اقتصادی و برخی ديگر را در جريانسازیهای دينی سوق میدهد. علاقه بيشازحد برخی سادهانديشان، به مباحث سطحی، عرصه را بر افراد فرصت طلب باز میکند، تا نهايت بهره را ببرند. نمونههای فراوانی از اين زمينه در کسانی که پس از مدتی فعاليت و در پی روشنگری دانشمندان دينی به دست قانون گرفتار میشوند به چشم میخورد. از کسانی که در دوران معاصر پس از جريانسازی به اين افزونخواهی اعتراف کرده کاظمينی بروجردی است که يک از اهداف خود را رسيدن به امکانات مادی ذکر کرده است.
چهار. نابساماني و اعتبار کم برخي متون
منابع و متون مهدوی در طول تاريخ فراز و فرودهايي را پشت سر گذاشته است. با وجود همت بلند بزرگان دين و دانشمندان شيعه در طول تاريخ برای به سلامت رساندن اين متون به نسلهای آينده، کم و بيش برخی از اين منابع از دستبرد برخی افراد دنياطلب در امان نمانده است و برخی مطالب نادرست در آن وارد شده است که سوکمندانه اين خود دستاويزی برای جريانسازان جريانهای انحرافی شده است. کتابهايي چون فتن نعيم بن حماد، شرح الاخبار، بيان الائمه ، الزام الناصب و… را میتوان نام برد.
در اين عرصه تلاش دوستان ناآگاه و دشمنان آگاه به شدت به چشم میآيد که بر هيچ آگاه بصير پوشيده نيست.
پنج. حمايت دشمنان
از آنجايي که باور به مهدی موعود (عليهالسلام) نقش بیمانندی در به حرکت درآوردن جوامع به سوی ظلمستيزی دارد، همواره دشمنان به هر کاری در برابر اين باور دست زدهاند که از جريانسازیهای انحرافی به عنوان شاخص اين کارها میتوان ياد کرد. نمونههای تاريخی اين شيطنت بر هيچ آگاهی پوشيده نيست. در دوران معاصر اين فعاليت بسيار چشمگيرتر از گذشته است.
روابط متقابل فرقهها ومدعيان دروغين با استعمار و استبداد در هر زمان شواهد پرشماری دارد از جمله وابستگي و پيوند دوسويه بهاييت و قدرتهاي استکباري که از آغاز رسميتيافتن اين فرقه ديدنی بوده است.
قاديانيه يکی ديگر از جريانهای انحرافی است که نقش استعمار پير انگليس در آن انکارناشدنی است. پديد آمد تا مسلمانان را از آموزههای راستين اسلام دور سازد.
1-2. عوامل استمراربخش
يک. اباحيگري و تکليفگريزي
برخی از جريانهای انحرافی با گذر از خط قرمزهای دين، هواداران خود را در گرداب اباحیگری و بیبندوباری میاندازند که اين خود سبب دوام اين جريانها میشود. نمود روشن اين عامل در پرهيز هواداران از تقليد و پيروی از مراجع بزرگ تقليد است. که گاهی تا آنجا پيش میرود که خود را برتر از علما و دانشمندان دينی میپندارند. جريان بهائيت و واقعه بدشت و قره العين را میتوان نمونهای اندک از موارد بسيار دانست.
دو. حمايت برخي خواص
برخی از جريانهای انحرافی بهگونهای گسترده به برخی ظواهر توجه میکنند تا جايي که در مواردی برخی نخبگان را نيز دچار ترديد و سردرگمی کرده و در کارها هواداری آنها را نيز به دست میآورند که اين خود سهم فراوانی در بقا و استمرار اين جريانها دارد. کسانی که بهدور از زيرکیهای يک مؤمن به ظاهر برخی افراد نگاه کرده و رفتار آنها را از روی حسن ظن پی میگيرند. در دوران معاصر نمونههای فراوانی از اين جريانها وجود دارد که نيازی به تفصيل نيست و هراز گاهی يکی از آنها رسوا میشود.
سه. غفلت برخي خواص
بسياری از جريانهای انحرافی تا آنگاه که به انحرفات بزرگ دچار نشده و يا در عرصههای سياسی وارد نشدهاند همواره مورد فراموشی واقع میشوند و با اين توجيه که پرداختن به آنها سبب بزرگتر شدن آنها میشود يا اينکه يادی از آنها نکنيد تا خودبهخود از ميان بروند زمينه برای گسترش آنها بيشتر فراهم میشود. اين غفلت آنگاه دشوارآفرينتر میشود که اين جريانها به پايان راه خود رسيدهاند و هوادران آنها در کنار بدبينی به باورهای دينی اعتماد خود را نيز از بزرگان از دست میدهند که چرا آنها در هدايت مردم اقدامی نکردند.
در اين باره میتوان به موضعگيری مسامحهکارانه برخی از علما در باره باب اشاره کرد که با نسبت خبط دماغ وی را از مجازات تبرئه کردند.
سوکمندانه برخی شنيدهها گويای آن است که يکی از شگردهای برخی جريانهای انحرافی در اين است که حساسيت چندانی را پديد نياورند. که اين خود زيرکی بيشتری نياز دارد.
ناگفته نماند که در باره نقش خواص، هنگام بروز بدعتها، رسول گرامی اسلام با بيانی همراه توبيخ کسانی که سکوت میکنند را به شدّت سرزنش کرده میفرمايد:
« إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِي أُمَّتِي فَلْيُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ يَفْعَلْ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ»؛[2] آنگاه که بدعتها (مطالب نوپيدای مخالف دين) در امت من آشکار شد، بر عالم است که دانش خود را آشکار سازد، که اگر چنين نکند لعنت خداوند بر او است.
چهار. ساختن حکايات
برخی از جريانهای انحرافی برای نگهداری هواداران خود با چنگزدن به برخی شگردهای روانشناختی از جمله دادن شخصيت دروغين، آنها را در ادامه راه برای هواداری نگه میدارند. اينکه کسی در باره جلسهای در عالم رؤيا چنين ديده است و چنان و يا در باره فلان شخص در خواب ديده که مورد عنايت اهل بيت (عليهمالسلام) بود و مانند آن، دامهاي فريبندهای است که برای ادامه اغفال آنها میگذارند.
متأسفانه نمونههاي اين حکايت آنقدر فراوان است که نيازی به يادکردن از آنها نيست. يکی از مدعيان معاصر با نگارش کتابهايي با عنوان پرواز روح و ملاقات با حضرت مهدی (عليهالسلام) بر اين پندار است که اگرچه اين حکايتها ساختگی است، اما برای جذب جوانان مؤثر است. زهی پندار باطل که آنگاه که افشا شد چه پیآمدهای بدی در پی داشت.
2. ويژگيهاي جريانهاي انحرافي
2-1. عقل گريزي و اهتمام افراطی به امور احساسی
بيگمان نگاه آگاهانه نياز پايهای آموزههاي ديني بهويژه مهدويت است. عقل به عنوان چراغي پرفروغ، همواره راه را روشن ميکند تا انسانها به بيراهه کشيده نشود. آموزههای اسلامی همواره انسانها را به خردورزی و بهرهمندی از عقل سفارش و خردمندان را از والايي ويژه برخوردار دانسته است.
برخي از جريانهای انحرافی پيروان خود را به پرهيز از خردورزي و پيروی بیچونوچرا از خود فرا خوانده، نگاه خردمندانه به مباحث را بيرون از شئون پيروان خود میدانند.
سوکمندانه اين نوع نگاه در برخی لايههای جامعه در کنار نگاه افراطی به عشقورزی محض به امام مهدی (عليهالسلام)، جلوگير درنگ در مباحث پايهای مهدويت شده و سبب رواج مباحث بیپايه شده است.
2-2. درآميختن حق و باطل
بیگمان اگر جريانهای انحرافی پايه کجی خود را بر باطل نهند هرگز جز انسانهای پليد گرد آنها جمع نمیشوند، از اين رو برای فريب توده مردم، بخشی از حق را با بخشی از باطل در میآميزند و خود را هوادار حق نشان میدهند.
درآميختن مطالب درست با نادرست و حق با باطل، سبب میشود تا مخاطبان از رودر رويي روشن و صريح با اين جريانسازان پرهيز کنند. اين حقنمايانِ باطل فروش بهويژه در آغاز کار خود برای بهدستآوردن اعتماد از باطل کمتر بهره میگيرند و زمانی که هواداران بهطور کامل اعتماد پيدا کردند، از القای هر باطلی ابا ندارند.
2-3. دورکردن مردم از مرجعيت و روحانيت
بر دوست و دشمن روشن است که روحانيت آگاه بهويژه جايگاه والای مرجعيت، در دوام فرهنگ شيعي و دورکردن مردم از بیراههها در طول تاريخ نقش ارزنده و کليدی داشتهاند و دوری از روحانيت میتواند زمينه همواری را برای جولان جريانهای انحرافی فراهم کند. از اين رو جريانسازان انحرافات تلاش میکنند تا مقام روحانيت و مرجعيت را در نگاه هواداران پايين آورده، آنها را از گرد چراغ راهنمايي ايشان دور کنند.
از آنجا که جايگاه دانشمندان دين و فقها در نگهداری دين در عصر غيبت جايگاه ويژه و ارزشمندی است بهطور معمول مدعيان براي برداشتن اين مانع به رودررويي آشکار و پنهان با اين مساله پرداختهاند تا بتوانند پس از تضعيف پايگاه مردمي آنان، براي خود و ادعاهاي خود جايگاهی فراهم کنند، در اينجا به نمونهاي از ادعاها و شگردهاي شگفتانگيز يکي از مدعيان معاصر اشاره ميکنيم:
آقاي ع. ي در يکی از سخنرانيهاي خود بر لزوم وجود فردي به نام « هادي» در اين زمان (دهه 80) سخن به ميان ميآورد (و نيز وقايع پيش و بعد از ظهور را مفصل بيان ميکند) و در جلسه 29 نظام بشر بيان ميکند که اکنون هادي در جامعه وجود ندارد و ما هم فقط سفره معاني باز کردهايم، ولي بر پايه همين سلسله دروس « بسوي ظهور» که حاوي نفي اهميت فقاهت و نيز حاوي ادعاي ارتباط خاص با غيب و ملکوت و… است، در واقع خود را مصداق آن هادي معرفي ميکند که مقامش در حد ائمه هدي ميباشد.
وي حتي حوادث زلزله ترکيه (پس از حادثه کوي دانشگاه)، مرگ اسحاق رابين را به خود نسبت ميدهد و ميگويد ما از خدا خواستيم و او انجام داده حتي در جايي به حضرت موسي هشدار ميدهد که جلوي اسرائيليها را بگير و الا من خودم اقدام ميکنم.
اطرافيان وي هم غافل از تناقضات موجود در کلام او (مثل فايده انقلاب و علم و فقاهت يا بيثمر بودن آنها، وجود يا عدم وجود نايب خاص در زمان غيبت امام زمان و…) فريب کلام ظاهراً مستند او را خوردهاند؛ اما با جمعبندي مطالب او و دقت علمي و ديني در آنها، انحرافات روشن ميشود؛ ولي پيروان با تکيه بر ظواهر و توهم تقويت شدن حس غيبي خود، چشم بسته، مطالب او را پذيرفتهاند.[3]
2-4. خرافه پردازي
مهدويت، زلال پاکي است که در گذر از مسير تاريخ بيشترين طمع بدان شده است. طمع ورزي منحرفان اين زلال را دستخوش برخي خرافات کرده است. و امروزه نه فقط از دامنه آن کم نشده که بر دامنه آن افزوده شده است. اين پندار باطلی است که گفته میشود گسترش دانش، خرافهگرايي را ريشهکن کرده يا به حد اقل رسانده است. کافی است انسان روزی را در ميان توده مردم سپری کند و با آنها همسخن شود آنگاه روشن خواهد شد که البته از خرافات ناآگاهانه دورههای پيشين کاسته و برخی خرافات متمدنانه رواج پيدا کرده است. و البته شگرد گسترش خرافات يکی از ابزار جريانهای انحرافی است. برگزاری نماز جماعت به امامت حضرت مهدی (عليهالسلام) و پهنکردن سجاده، ساخت برخی مکانها و انتساب آن به حضرت مهدی (عليهالسلام) و… نمونههايي از اين خرافهپردازی است.
2-5. عوامزدگي
پيروي از نادانی نادانان بيخرد آسيبي است نابودکننده براي آموزههاي ديني، آموزههايي که به خردورزی و به دستآوردن آگاهی پافشاری و سفارش فراوان کرده است. جريانهاي انحرافي در فهم و نقل خويش بسيار پيرو خرسندي و ناخرسندي عوامند تا آنان را همواره گرد خويش نگه دارند.
2-6. خودمرکزي و مريدپروری
در بيشتر جريانهای انحرافی، جريانسازان همواره خود را به جاي حقيقت، محور قرار داده، ديگران را فروتر از آن میپندارند که در رتبه آنها قرار گيرند؛ از اين رو پيروان خود را از توجه به شخصيتهای علمی بهويژه دانشمندان علوم ديني، برحذر ميدارند؛ تا مبادا با رجوع به آنان، شيّادی آنها آشکار شود.
نمونه روشن اين ويژگی در جريانهای منحرف معاصر، همان گونه که ياد شد، دورکردن افراد از تقليد و پيروی از مراجع تقليد است که با ايجاد شک و ترديد در اصل تقليد و گاهی در اعتبار مراجع، پيروی از خود را برای آنان کافی میدانند.
اينان بيشتر خود را دارای کرامات و توانمندیهای شگرف نشان میدهند و با اين شگرد همواره نوعی دلنگرانی در طرفداران خود در گريز از اطراف خود پديد میآورند. برنامههای سيروسلوک ح .الف و معرفی خود به عنوان استاد اخلاق و عرفان از اين موارد است.
2-7. بهره از سخنان چندپهلو
چنگزدن به روايات سست، ساختگی و چندپهلو از ديگر ويژگیهای جريانسازان انحراف است. روايات نيز همچون آيات قرآن دارای محکم و متشابه است. خداوند کسانی را که برای نيل به اهداف شيطانی خود آيات متشابه را دستاويز قرار میدهند به شدّت سرزنش کرده، آنها را انسانهايي معرفی کرده که دلهايشان مريض شده است.[4]
بنابراين از ويژگيهای مهم عموم جريانهای انحرافی، بهرهمندی جريانسازان آنها از گفتارهايي است که بر معاني گوناگوني قابل حمل است تا در هنگامههای گرفتاري با تفسيري گونهگون خود را رها کنند. به بيان ديگر نبود روشنی در سخن و چنگزدن به سخنان مبهم و گنگ است به گونهای که حتی برای برخی از طرفداران نيز غير قابل فهم است.
نمونه روشن آن در تطبيقهای نادرست در نشانههای ظهور است که امروزه برخی افراد انجام میدهند.
2-8. دادن شأن و جايگاه دروغين به هوادارن خود
بیگمان هر انسانی از بزرگداشت خود خرسند و شادمان میشود. از ويژگیهای بيشتر جريانهای انحرافی بزرگداشت هواداران خود و سبککردن ديگران است.
2-9. بیثباتی در باورها و پندارها
نااستواري در ابراز باور از ويژگيهاي کساني است که بر حقيقت ثبات ندارند. بهويژه جريانسازاني که از آگاهي چنداني برخوردار نيستند که بيشتر جريانها را اينها شکل ميدهند.
2-10. پيروي از خواستههاي نفساني
بررسيها حکايت از آن دارد که شمار فراوانی از جريانهاي انحرافي از هواداران براي پاسخ خواستههاي خود در انواع مختلف بهرههاي وافري بردهاند. اعترافات برخی سران جريانهای انحرافی از هواداران خود در سوءاسفادههای گوناگون از جمله جنسی گواه روشنی بر اين ويژگی است.
2-11. سوءاستفاده از آشفتگیهای سياسي و اجتماعي
از ويژگيهاي مهم جريانهاي انحرافي بهرهبرداری از موقعيتهای خاص سياسی و اجتماعی است. سوکمندانه پس از انقلاب باشکوه ايران اسلامی بدون پديدآوردن ظرفيتهای بايسته برای پاسخ به عطش برآمده برای فراگيری معارف و آموزههای دينی، همواره شعله اين زياده خواهی پرفروغتر شده است. اگرچه تلاش دستاندرکاران تبليغ و ترويج معارف دينی در مقايسه با دورههای پيش از آن، رشد بسيار فراوانی را نشان میدهد، ولی اين هرگز به معنای پاسخ فراگير و همه جانبه به نيازهای جامعه در اين فراگيری نيست و اين خود بستر را برای افراد شيّاد در فرآوری انحرافات و ادعاهای دروغين فراهم کرده است. بهويژه آنکه دشمنان اين انقلاب در دهه نخست پيروزی انقلاب اسلامی، دانشمندان بزرگی را از انقلاب گرفتند.
2-12. بهرهمندی از ويژگیهای خاص ظاهری
اگرچه گفته شده بسياری ازجريانسازان انحرافات، دارای ناهنجاریهای روانی بوده و از تعادل شخصيتی در رنج هستند، ولی برخی از اين افراد دارای ويژگیهای شخصيتی خاص هستند که به راحتی با آن ديگران را فريب ميدهند. از جمله کسوت به لباس روحانيت، سيدبودن، چهرهای مناسب، اخلاق خوش، برخورداری از بيان جذاب و تأثيرگذار و مانند آن.
2-13. ترويج پندارهای ادعايي عجيب وغريب
از ويژگیهای جريانسازان منحرف برخی ادعاهای شگفتآور است که بهويژه نگاه جوانان را به خود جلب میکند و وقتی روايات را میبينيم اثری از اين ادعاها به چشم نمیآيد. از ادعای همسری امام زمان از برخی بانوان جريانساز، تا طرح مباحثی چون ظهور صغرا پيش از ظهور و ملک کبير هنگام ظهور و مانند آن را میتوان از اين پندارها دانست.
3. پيآمدهاي جريانهاي انحرافي
3-1. بیثباتی در باورهای دينی
به نظر میرسد مهمترين پيامد اين انحرافات، پديدآوردن تزلزل در باورهای دينی و مذهبی افراد است که اين خود گناه بزرگ و نابخشودنی است که مصداق تام {يصدون عن سبيل الله} است.
کم نيستند افراد هوادار جريانهای انحرافی که پس از مدتی به کلی از دين سرخورده شده و همه دين را خرافه و دروغ میپندارند. و پس از آن به هيچ نيروی هدايتگری دل نمیدهند.
3-2. از بين بردن سرمايههای فکری
بیگمان امروزه مکتب اهل بيت(عليهمالسلام) بيش از هر زمان ديگر نيازمند بهرهمندی از نيروهای فکری در عرصههای گوناگون است. ازدسترفتن اين نيروها در جريانهای انحرافی و هدررفت توان فکری آنها خسارت بزرگی به پيروان اهل بيت(عليهمالسلام) وارد میکند.
راهبرد رودررويي با جريانهاي انحرافي
بیشک جريانهای انحرافی در مهدويت، افزون بر تخريب باورهای اصيل و هويت دينی و فرهنگی جامعه، امنيت ملی را نيز به چالش میکشد؛ از اين رو افزون بر راهکارهای فرهنگی و علمی، برخورد امنيتی و عملی نيز امری ناگزير و اجتناب ناپذير مینمايد.
علاقهمندان به مباحث اصيل مهدوی در کنار تلاش در نگهداری خويش و ديگران جهت در امانماندن از ورود در جريانهای انحرافی، میبايست تمام کوشش خود را برای رودررويي با اين خطرات بزرگ به کار گيرند. بهويژه مسئوليت دانشمندان دين در اين زمينه بس بزرگ و دارای ارزش است.
بنابراين برای رودررويي با اين جريانها دو نوع کار بايد کرد: فعاليتهای علمی و فعاليتهای عملی
1. رفتارهای علمی
1-1. بهرهگيری از آگاهيهاي معتبر
دانش، سرآغاز هر رفتار است. پيشتر گفته شد نادانی از باورهای راستين مهدويت، سببی پايهای برای شکلگيری جريانهای انحرافی است؛ از اين رو نخستين گام برای رهايي از اين جريانها، افزايش آگاهیهاي معتبر است.
مهمترين عرصه برای اين فراگيری چنگزدن به آيات قرآن و روايات معتبر معصومان (عليهمالسلام) است. از اين رو در بُعد علمی و شناختی میبايست دلسوزان در اين عرصه به گونهای حسابشده، خردمندانه و کارشناسانه وارد صحنه شده به وظايف خود به خوبی عمل کنند. القای اين آگاهیها در دو بعد اساسی قابل تصور است: نخست در معارف معتبر و اصيل مهدوی و آنگاه شناخت انحرافات، ويژگیها و پيآمدهای آنها، در اين راه نورانی.
1-2. طراحی سامانه مهندسی فراگير مهدويت
بیشک ناهمگونی و ناهماهنگی ميان عناصر فرهنگ دينی، زمينه را برای گسترش انحرافات پديد میآورد. نگاه سطحی، جزئي و جزيرهای به مباحث مهدويت از عوامل مهم شکلگيری جريانهای انحرافی است. نگاه فراگير و کلان به معارف مهدوی با يک سامانه مهندسی کلان از سوی متوليان فرهنگی اعم از روحانيون و فرهنگيان، به صورت هماهنگ، میتواند سدّ نفوذناپذيری در برابر شکلگيری اين جريانها و ادامه حرکت آنها به شمار آيد.
اين سامانه از آن جهت ارزش میيابد که شواهد حکايت از آن دارد که بسياري از جريانهايي که به انحرافات بزرگ منجر ميشوند در آغاز راه، چندان منحرف به چشم نميخورند؛ از اين رو بسياري از کساني که در اين کجراههها ميافتند به سبب انحراف کند و آهسته، کمتر آن را احساس میکنند.
توجه به اين نکته نيز دارای ارزش است که تفاوت بنيادين جريانهاي انحرافي در دوران معاصر نسبت به گذشته بهرهمندي آنها از ابزار رسانهاي است که به نشر ناگهاني انحرافات کمک شاياني ميکند بهويژه آنکه همنوايي آنها با دشمنان سبب ميشود تا بيگانگان مددرسان خوبي براي اين منحرفان باشند.
1-3. پافشاری بر خردورزی و پرهيز از خرافات
گفته شد يکی از ابزار مهم جريانسازان انحراف، چنگزدن به امور پنداری و خرافی است. در راهبرد رودررويي با اين جريانها، پافشاری بر خردمندانهبودن آموزههای مهدوی و بازشناخت آنها بر پايه روايات معتبر است که میتواند حقايق بسياری را آشکار سازد و راه را بر منحرفان ببندد.
بررسیها نشان میدهد بيشتر جريانهای انحرافی فاقد بنيانهای قوی عقلی هستند. به همين دليل جريانسازان اين حرکتها هواداران خود را به پرهيز از امور عقلانی سفارش و بيشتر آنها را در پندار و خيال قرار میدهند. و اين خود زمينه را برای مقابله خردمندانه در برابر آنها فراهم میسازد.
ناگفته نگذرم، خطر به دام افتادن در دام جريانهاي انحرافي اگرچه بيشتر گروههای کمسواد و ساده جامعه را تهديد ميکند، اما شواهد گواه آن است که پيچيدگي جريانهاي انحرافي معاصر در بسياري از موارد سبب شده تا برخي انسانهاي تحصيلكرده جامعه نيز فريب برخي جريانسازها را خورده به انحراف کشيده شوند.
2. راههای عملی
2-1. افشاگری و پديدآوردن حساسيت
بیگمان بزرگی پیآمدهای ناگوار اين جريانهای انحرافی راه را بر هر کوتاهی و مدارا میبندد که اين انحرافات از مواد افيونی بدتر است که آن جان آدمی را و اين روح انسانها را نابود میکند و هرگز کسی به مدارا با مسببين آلودهشدن جوانان به مواد افيونی خرسند نخواهد بود. از اين رو بر همگان بهويژه قشر فرهيخته جامعه است تا با بهرهمندی از فرصتهای ممکن به افشاگری اين جريانها پرداخته، به ويژه جوانان را از دام اين انحرافات دور کنند.
2-2. جلوگيري از کارهای تبليغی جريانها
و در آنجا که خيرخواهی پاسخی در پی نداشت بهترين گزينه رودررويي با جريانهای انحرافی و برچيدن بساط انحراف آنها است.
ناگفته نگذرم برخی جريانهای انحرافی با پافشاری و از روی عمد و ظاهر به دفاع از نظام اسلامی و مقام معظم رهبری میپردازند تا در سايه اين ادعا، خود را از تيررس نگاه و برخورد نيروهای امنيتی در حاشيه امن قرار دهند. که نياز به تيزهوشی مسئولان امر را دوچندان مینمايد.
البته همان گونه که پيشتر اشاره شد بررسیهای ژرف جريانهای انحرافی امری بايسته و شايسته است که يک علاقهمند با معارف مهدويت هرگز نبايد از آن غفلت کند. از اين رو همه خوانندگان را به بررسیهای عميق و علمی جريانهای انحرافی مهدوی فرا میخوانيم.
نتیجه:
بنابر مباحثی که مطرح شد، آگاهیهای معتبر در عرصه مهدويت و آموزههای اصيل آن، سبب میشود تا علاقهمندان هرگز فريب افراد منحرف را نخورده، خود را از اين جريانها دور نگه دارند. بنابر این، نادانی و ناآگاهی زمینه فروافتادن انسان در بيراههها و انحرافات را فراهم میکند. همچنین آشفتگيهاي اجتماعي و اقتصادي و زیاده خواهی برخی افراد و نابسانی متون مربوط به مهدویت و غفلت از دشمنان مهدویت، از اموری هستند که به طور فراگير و يا جزئي، میتوانند در بسترسازي و شکلگيري جريان انحرافي نقش داشته باشند. و عواملی نیز به استمراراین امر می انجامد که مورد بحث قرار گرفت. پيامد اين انحرافات، پديدآوردن تزلزل در باورهای دينی و مذهبی افراد است که اين خود گناه بزرگ و نابخشودنی است. از این رو با شناخت و آگاهی نسبت به ویژگیهای این جریانهای منحرف، باید با فعالیتها و رفتارهای علمی و راههای عملی به مقابله و رویا رویی با این انحرافات جریانها پرداخت.
پینوشتها:
[1]. رک: مظاهري سيف، عرفان حلقه، و نيز سلسله مقالات مجله شفافيت از مؤسسه مطالعاتي روشنگر.
[2]. محمد بن يعقوب کلينی، کافی، ج1، ص54، ح2.
[3]. ع. ي، چهل شب با کاروان حسيني، شب اربعين، 23/2/80 .
[4]. (آل عمران (3)، آيه 7).
- برگرفته از کتاب درسنامه مهدویت(4)