مقدمه:
امنيت، مهمترين نياز هر جامعه در هر زمان و انتظار نخست انسان ها از حكومت ها است؛ كه ابعاد گوناگون و گسترده ای را به خود اختصاص داده است. تأثيرپذيري امنيت از فرهنگ، اقتصاد، و جمعيت و تأثيرگذاري آن بر همه زندگی انساني، به آن نقشی حياتی داده است.
از اين رو يكي از پايه های بنيادين و ريشه اي در برپايي حكومت و ابعاد آن، امنيت، چه امنيت فردي و چه اجتماعي به عنوان سنگ زيربناي زندگی فرد و جامعه است و پيش شرط هرگونه رشد، رفاه و ارتقاي مادي و معنوي به شمار مي آيد. حکومت جهانی و عدالت گستر حضرت مهدي (عليه السلام) نيز از اين قاعده بيرون نيست و در اين حکومت جهاني براي رسيدن به آرمان بزرگ شايستگان و فرجام سعادت بخش زندگي، فراهم شدن امنيت فراگير، از ارزش ويژه و والايي برخوردار است.
در اين متن تلاش شده تا به ابعاد و چگونگی اين برقراری اشاره شده، پيوند امنيت با ديگر مؤلفه های اين حکومت فراگير تبيين شود.
امنيت
يکی از ويژگی های جامعه بشری از آغاز تا کنون ناامنی، اضطراب و نگرانی بوده و هست. اين نگرانی و ناامنی همواره چهره های گوناگونی به خود گرفته است. زمانی در ساده ترين صورت از درندگان و حيوانات وحشی بود که با پناه بردن به غارها و يا ساخت پناهگاه به امنيت می رسيد و زمانی در پيچيده ترين نوع خود و آنهم ترس از هم نوع خود، يعنی ديگر انسان ها بوده و است که جلوگيری از آن بسی دشوار تر و گاهی ناشدنی می نمايد. و البته اين نگرانی در نوع دوم رفته رفته گسترده تر شده، می رود تا بر همه انسان ها و همه شئون زندگی آن ها چيره شود. به گونه ای که امروزه ناامنی جزئی از زندگی همه انسان ها شده است.
اين نياز اساسی به امنيت در آموزه های اسلامی فراوان مورد توجه و اهتمام قرار گرفته است. ولی پيش از هر سخن به معناشناسی اين واژه اشاره می شود.
از نگاه لغت
ريشه لغوي اين واژه از کلمه « امن»، و با مشتقاتي چونان: « ايمان»، «ايمني» و « استيمان» به کار برده مي شود. و در لغت فارسي به ايمن شدن، درامان بودن و بي بيمي،[1] اطمينان خاطريافتن و برطرف شدن ترس و بيم،[2] معنا شده است. و در زبان عربي به معاني پرشماري آمده است.
راغب در کتاب مفردات امن و امنيت را در اصل به معناي آرامش نفس و از ميان رفتن ترس دانسته،[3] فيومي در المصباح المنير با ذکر نمونه " أمن زيد الأسد أمنا" معناي امنيت را آرامش و از بين رفتن ترس ياد کرده است. آنگاه اين واژه را هم از نظر وزن و هم از نظر معنا همانند "سَلِمَ" دانسته است.[4]
با توجه به معاني لغوي ميتوان گفت "امن" در بر دارنده دو جهت ايجابي و سلبي مي شود. ايجاب در آنجا که سخن از اطمينان، آرامش فكري و روحي است و سلب در آنجا که نبود ترس، دلهره و نگراني مقصود است.
از نگاه اصطلاح
براي به دستآوردن معناي اصطلاحي امنيت به دو منبع بنيادين قرآن و سنت نگاه مي کنيم:
الف) از نگاه قرآن
پيش تر اشاره شد امنيت از پديده های پايه ای است كه در همه ابعاد زندگي فردي و گروهی انسان به گونه اي تأثيرگذار و مورد نياز است. از اين رو آموزه هاي قرآن ـ بدان سبب که پاسخگوي نيازهاي حقيقی انسان ها است ـ به آن به طور شايسته اي پافشاری کرده است.
اگر چه صورت فارسي و عربي اين كلمه با واژه « امنيت» و « امنية» در متون اسلامي به چشم نمي خورد، ولی واژه هاي مشتق از اين ريشه به فراواني به کار رفته است.
در مجموع از ريشه يا كلمه « امن»، 62 كلمه مشتق شده است و نزديک 879 بار در قرآن به كار رفته است.[5] پيوند تنگاتنگ و ناگسستنی اين واژه با كلمه هاي اسلام، ايمان و مؤمن گوياي ارزش فراوان مفهوم آن است. مفهومي كه افزون بر آيات قرآن و روايات معصومان (عليهم السلام)، به فراواني در سخنان انديشمندان اسلامي و شيعي به چشم مي خورد.
يادآوري اين نکته بايسته است که كلمه « الامن» در مجموع سه بار: در سوره هاي انعام، آيات 81 و 82 و نساء آيه 83 به كار رفته است. كلمه « اَمناً» دو بار: يكي در سوره بقره، آيه 125 و ديگري در سوره نور، آيه 55 به کار رفته است. هم چنين واژه « اَمنَةً» دو بار: در سوره هاي آل عمران، آيه 154 و انفال، آيه 11 به کار رفته است.
در آيات قرآن، سخنان فراواني در ارزش و جايگاه ارزنده امنيت در زندگي فردي و اجتماعي انسان وارد شده است. كه به نمونه هايي از آن ها اشاره مي شود:
1. خداوند يكي از اهداف برپايي حكومت شايستگان را پديدآمدن امنيت در جامعه بشري دانسته است؛ آنجا که می فرمايد:
{وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ… وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنا…}؛[6] خدا به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كردهاند، وعده داده است كه حتماً آنان را در اين سرزمين جانشين [خود] قرار دهد… و بيمشان را به ايمني مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت كنند و چيزي را با من شريك نگردانند، و هر كس پس از آن به كفر گرايد آنانند كه نافرمانند.
بدين گونه، خداوند به مؤمنان که کارهاي شايسته مي کنند و به ياري خداوند، حكومت جهاني عدل محور را پديد خواهند آورد، نويد امنيت و آرامش و از بين رفتن همه اسباب ترس و وحشت را داده است.
2. خداوند نعمت امنيت را از پايه ای ترين نياز فطري انسان ها دانسته، مهمترين خواسته پيامبر خود حضرت ابراهيم را- هنگام بنانهادن كعبه - اين گونه ياد کرده است:{ وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِنا و…}؛[7] و چون ابراهيم گفت: « پروردگارا، اين [سرزمين] را شهرى امن گردان. و نيز فرمود: { وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا البلد آمنا و…}؛[8]و خداوند نيز، بنا به آيه: {وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً… }؛[9] و چون خانه [كعبه] را براي مردم محل اجتماع و [جاي] امني قرار داديم. از اين امنيت بخشی گزارش داده است.
پديده امنيت چنان بزرگ است كه پروردگار به سبب آن بر انسان ها منت نهاد و خويش را شايسته سپاس و بندگي دانست.[10] و نيز خداوند هستی به همين سرزمين داراي امنيت، براي بيان چگونگي آفرينش انسان سوگند خورده است.[11]
امن دانستن خانه كعبه به دست خداوند بزرگ در حقيقت بيانگر جايگاه ارزنده امنيت است كه اين بناي مقدس با آن توصيف شده است. اين ويژگي كعبه در آيات فراواني ياد شده است. هم چنان كه در سوره تين شهر مكه به « بلد امين» وصف شده است.
3. در آيات قرآن، از سرزميني كه از نعمت امنيت و آرامش برخوردار باشد، به عنوان سرزمين مثال زدني، نمونه و الگو، ياد شده است. آنجا که مي فرمايد: {وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ}؛[12] و خدا شهري را مثل زده است كه امن و امان بود [و] روزيش از هر سو فراوان ميرسيد، پس [ساكنانش] نعمت هاي خدا را ناسپاسي كردند، و خدا هم به سزاي آنچه انجام ميدادند، طعم گرسنگي و هراس را به [مردم] آن چشانيد.
4. از امنيت به عنوان بزرگ ترين پاداشي ياد شده که در تميز اهل حق از باطل، به اهل حق داده مي شود؛ همان گونه كه قرآن مي فرمايد: {فأي الفريقين احق بالامن}؛[13] كدام يك از دو دسته شايسته امنيت هستند؟
اين نشانگر آن است که نعمت امنيت پايه همه نعمت ها است؛ چرا که هر گاه امنيت از ميان برود، ديگر مواهب مادي و معنوي نيز به خطر خواهد افتاد. در يك گستره ناامن، نه بندگی خداوند شدنی است، نه زندگي همراه با سربلندي و آسودگي فكر و نه تلاش و كوشش و جهاد براي پيشبرد هدف هاي اجتماعي.[14]
بنابراين در فرهنگ قرآني امنيت يك مفهوم گسترده، همگن و ژرف دارد و همه ابعاد زندگي و حوزه های سياسي و اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي را در بر می گيرد.
ب) از نگاه روايات
روايات معصومان (عليهم السلام) همانند قرآن بيانگر اين نكته مهم است كه هرگونه امنيتي، در ايمان و باورهاي معنوي و الهي ريشه دارد و هر گونه ناامني در هر عرصه اي، ناگزير
ريشه اش به بي ايماني و صفاتي مانند شرك، كفر، ظلم، استكبار و… برمي گردد.
پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله وسلم) مي فرمايد: « نِعْمَتَانِ مَكْفُورَتَانِ الْأَمْنُ وَ الْعَافِيَةُ»؛[15] دو نعمتند كه قدر آن ها شناخته نمي شود و كفران مي گردند: امنيت و تندرستی».
امام صادق (عليه السلام) زندگي بدون امنيت را ناقص و ناگوار شمرده و در اين راستا فرموده است:
« خَمْسُ خِصَالٍ مَنْ فَقَدَ وَاحِدَةً مِنْهُنَّ لَمْ يَزَلْ نَاقِصَ الْعَيْشِ زَائِلَ الْعَقْلِ مَشْغُولَ الْقَلْبِ فَأَوَّلُهَا صِحَّةُ الْبَدَنِ وَ الثَّانِيَةُ الْأَمْنُ و…»؛[16] پنج ويژگيست که اگر هريک از آن ها از دست رود زندگی ناگوار، به دور از خردورزی و در دل مشغولی است پس نخست آن ها صحت تن و ديگر امنيت و….
در روايتي، از امنيت در كنار عدالت و فراواني، به عنوان سه نياز بنيادين مردم ياد شده است:
« ثلاثة اشياء يَحْتَاجُ النَّاسُ طُرّاً إِلَيْهَا الْأَمْنُ وَ الْعَدْلُ وَ…»؛[17] سه چيز است که همگان بدان نيازمندند امنيت، عدل و….»
امير مؤمنان (عليه السلام) در بحث از اهداف برتر حكومت، يكي از دليل های پذيرش حكومت را فراهم کردن امنيت براي بندگان و پشتيباني از آن ها مي شمارد. نيز حضرت در بيان نقش و جايگاه امنيت مي فرمايد: « رفاهية العيش في الأمن»؛[18] « لا نعمة أهنأ من الأمن»؛[19] رفاه زندگی در امنيت است و هيچ نعمتی گواراتر از امنيت نيست».
ارزش امنيت در جامعه مسلمين به اندازه ای است که نخستين وظيفه مسلمين در رودررويي با يکديگر آشکارکردن اين مطلب به فرد روبه رو است. در اين راستا ابتدايي ترين راه، گفتن "سلام" است.
زمينه های ترس، دلهره و ناامنی
عوامل فراوانی سبب ناامنی می شوند که برخی از مهم ترين آن ها از اين قرارند:
1. دورشدن از آفريدگار هستی به عنوان پايه همه امنيت ها؛
2. دورشدن از معنويت و باورهای دينی به ويژه باور به رستاخيز و کيفر کارها؛
3. تهی دستی به خاطر گسترش تبعيض و فاصله طبقاتی؛
4. رواج بی عدالتی، فزون خواهی و رفاه زدگی؛
5. شيوع فحشا و هرزگی به ويژه در دوران امروز با گسترش رسانه های جمعی؛
6. سستی دستگاه های حاکمه در برپايي امنيت.
که البته همه اين عوامل و مانند آن در حکومت حضرت مهدی (عليه السلام) ريشه کن خواهد شد و ناامنی ها به امنيت خواهد رسيد.
نقش امام در امنيت رواني و معنوي
نقش معصوم (عليه السلام) در دو بُعد تکوين و تشريع، سبب فراهم شدن امنيت می شود. پيامبر اکرم (صلی الله عليه وآله) در حديثي مي فرمايد:
« أَلَا إِنَّ أَهْلَ بَيْتِي أَمَانٌ لَكُمْ فَأَحِبُّوهُمْ بِحُبِّي وَ تَمَسَّكُوا بِهِمْ لَنْ تَضِلُّوا»؛[20] آگاه باشيد! به درستي اهل بيت من مايه امنيت براي شما هستند، پس همانطور كه مرا دوست داريد آن ها را نيز دوست بداريد و در نتيجه هرگز گمراه نخواهيد شد.
در حديث ديگري ايشان مي فرمايد: « وَ أَهْلُ بَيْتِي أَمَانٌ لِأُمَّتِي مِنَ الضَّلَالَةِ فِي أَدْيَانِهِم»؛[21] و اهل بيت من امان امتم از گمراهي و ضلالت هستند». حضور اهل بيت پيامبر (صلی الله عليه وآله) به خودی خود در فراهم کردن امنيت و رهائي از گمراهي در دين مهم و بنيادين است. و در سخنی ديگر اين ويژه امت بودن به يک امنيت فراگير و جهانی ذکر شده است که فرمود: «أَهْلُ بَيْتِي أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْض…»؛[22] اهل بيت من مايه امنيت برای اهل زمين هستند».
در روايتی نيز حضرت مهدی (عليه السلام) از خود به عنوان مايه امنيت زمين و اهل آن ياد کرده است آنجا که می فرمايد:
« وَ إِنِّي أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ»؛[23] همانا من مايه امنيتم برای اهل زمين آن گونه که ستارگان مايه امنيت برای آسمان يانند».
البته اين برکت حضور امام (عليه السلام) به دو گونه است: نخست نفس وجود امام در نظام آفرينش است که روايات پرشمار و معروفی است مبنی بر اينکه نبود حجت سبب فرو بردن زمين اهلش را می شود، که اين همه ناامني برای زمين و اهل آن است و ديگر اينکه امام با به دست گرفتن زمام امور سبب سروسامان کارها و عدالت می شود که نتيجه آن امنيت خواهد شد.
حکومت مهدوی و امنيت
در حوزه مباحث مهدويت امنيت يکي از مهم ترين و پايه ای ترين ويژگي هاي حکومت جهاني حضرت مهدي (عليه السلام) است به گونه اي که در آيات و روايات فراواني از آن به عنوان رکن بنيادين حاکميت حضرت ياد شده است.
اين آرمان و هدف به گونه اي دارای ارزش است که همه اهداف و برنامه هاي منجي قائم با آن پيوند و بستگي دارد، و در صورت پديدارشدن "امنيت" است که اهداف اقتصادي، فرهنگي، سياسي، فکري و اخلاقي در سطح گسترده جامه عمل به خود مي پوشند.
در حقيقت پيوند ميان عدالت و امنيت پيوندی دو سويه است؛ امنيت کمک می کند تا راه برای اجرای عدالت هموار شود و در جامعه بر پايه عدالت، امنيت را به ارمغان می آورد.
البته ارزش امنيت آنگاه به روشنی دريافت می شود که بدانيم جامعه انسانی پيش از آن و در آستانه آن انقلاب بزرگ در نهايت ناامنی زندگی می گذراند. زندگی پرهرج و مرجی که حيات انسانی را از بنيان تهديد می کند. که در حکومت جهانی آن حضرت به امنيت دگرگون خواهد شد.
حقيقت اين امنيت بنابر آيه 55 سوره نور، اين گونه است که چون پارسايان، به رهبري امام عصر (عليه السلام) خليفه خدا شوند و دين حاكم گردد. بنا به نويد الهي، امنيت جاي ترس را مي گيرد و بندگان خدا به خشنودي و خوشبختي حقيقي دست خواهند يافت. و اين به برکت حضور و ظهور واپسين حجت الهی بر زمين است.
پيامبر اکرم (صلی الله عليه وآله) در روايتی به شکل گسترده فراوانی ناامني و بي عدالتي پيش از ظهور را چنين بيان فرموده است:
« مِنَّا مَهْدِيُ هَذِهِ الْأُمَّةِ إِذَا صَارَتِ الدُّنْيَا هَرْجاً وَ مَرْجاً وَ تَظَاهَرَتِ الْفِتَنُ وَ تَقَطَّعَتِ السُّبُلُ وَ أَغَارَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ فَلَا كَبِيرٌ يَرْحَمُ صَغِيراً وَ لَا صَغِيرٌ يُوَقِّرُ كَبِيراً فَيَبْعَثُ اللَّهُ عِنْدَ ذَلِكَ مَهْدِيَّنَا التَّاسِعَ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ يَفْتَحُ حُصُونَ الضَّلَالَةِ وَ قُلُوباً غُفْلًا يَقُومُ فِي الدِّينِ فِي آخِرِ الزَّمَانِ كَمَا قُمْتُ بِهِ فِي أَوَّلِ الزَّمَانِ وَ يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً»؛[24] مهدي اين امت از ماست. هنگامي در دنيا هرج و مرج شده و آشوب ها آشکار شود و راه ها مورد راهزني قرار گرفته و بعضي از مردم به بعض ديگر تهاجم کنند و بزرگ به کوچک رحم نکند و کوچک تر احترام بزرگ تر را نگه ندارد، در چنين زماني مهدي ما که نهمين امام از صلب حسين است؛ برج و باروهاي گمراهي و قلب هاي قفل شده را فتح مي کند و در آخرالزمان به خاطر دين قيام مي کند؛ همان گونه که من در اول زمان، بدين قيام مبادرت کردم. او زميني را که از جور پر شده، از عدل و داد، پر و سرشار مي سازد.
امام علي (عليه السلام) درباره عدل گستري و امنيت در عصر ظهور مي فرمايند: اگر به تحقيق، قائم ما به پا خيزد، به سبب ولايت و عدالت او، آسمان آن چنان كه بايد، مي بارد و زمين نيز رستني هايش را بيرون مي دهد و كينه از دل هاي بندگان زدوده مي شود و ميان دد و دام آشتي برقرار مي شود؛ به گونه اي كه يك زن ميان عراق و شام پياده خواهد رفت و آسيبي نخواهد ديد و هر جا قدم مي گذارد، همه سبزه و رستني است و بر روي سرش زينت هايش را گذارده و نه ددي او را آزار دهد و نه بترساند.[25]
گستره امنيت در حكومت مهدوي
امنيت در دوران حکومت حضرت مهدی (عليه السلام) در دو گستره زندگی راه خواهد يافت: فردی و اجتماعی.
يک. امنيت فردي
اگر چه آنگاه که سخن از امنيت به ميان می آيد بيشتر امنيت گروهی و اجتماعی به ذهن می آيد، ولی هرگز نبايد سبب شود تا از امنيت فردی غفلت شود. چرا که گاهی انسان بدون اينکه ديگر انسان های جامعه نقشی داشته باشند احساس ناامنی و اضطراب می کند. و در حکومت حضرت مهدی (عليه السلام) برخی ويژگی ها سبب می شود در حوزه فردی نيز انسان ها احساس امنيت کنند.
امنيت فردي را بايد در ايمان راستين و حقيقی و آرامش روحي و اطمينان و طمانينه نفس و ياد خداوند متعال جست وجو کرد که {" الا بذکرالله تطمئن القلوب" }
يکي از اين ويژگی های رشد ايمان و باور انسان ها به خداوند است که سبب می شود مردمان به امنيت خاطر برسند. از طرفي اخلاق الهي نيز نشانه ايمني انسان مؤمن از وسوسه هاي شيطاني و غفلت است، چنانكه پيامبر (صلی الله عليه وآله) براي تكميل مكارم اخلاق مبعوث شدند: « انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق».
پس در حكومت مهدوي نيز مردم از اخلاق ناب محمدي به صورت كامل به برکت حضور ظاهری امام عصر بهره مي برند و از آسيب هاي روحي و روانی ناشي از اخلاق ناشايست ايمن هستند.
سلامتي جسمي و ايمني از آفات و بيماري ها به طور عمده از شاخصه هاي امنيت فردي در حكومت مهدوي (عليه السلام) به شمار می آيد که در رواياتی به آن اشاره شده است که: هنگامي كه حضرت قائم قيام كند، خداوند بيماري ها را از مومنان دور مي سازد و تندرستي را به آنان باز مي گرداند.
بديهي است كه در حكومتي كه مردمش از لحاظ آسيب هاي روحي و رواني در امان باشند، سلامت و توان جسماني وجود دارد و وقتي دغدغه هاي زندگي مادي و آزار و ظلم و ستم نباشد آرامش و امنيت روحي به دست می آيد و به همراه آن سلامت جسماني دوام مي يابد.
دو . امنيت اجتماعي
افزون بر امنيت فردی که يادشد، مردم در امنيت اجتماعی فراگير نيز به سر خواهند برد و البته گستره اين امنيت عرصه های فراوانی را در بر می گيرد؛ مانند:
1. امنيت عقيدتي ـ فرهنگي
آموزش عمومي و فراگيري و كمال دانش كه در اين بخش نقش عمده ای دارد از سويي و باورهای راستين و گسترش آن در حكومت مهدوي و نابودی شرك و انگيزه هاي منافقانه و نيز پرورش دل ها و خردها و تكامل آن ها و نيز اخلاق كمال يافته در ميان مردمان، از سوي ديگر، ترسيمي زيبا از اوضاع فرهنگي ـ عقيدتي اجتماع مهدوي در نگاه ها قرار می دهد.
فرهنگ قرآني حاكم بر جامعه مهدوي كه داراي زواياي پرشمار و آستانه ای بلند است تا بدانجا می رسد که همگان بر پايه آموزه های آن زندگی خواهند کرد. فرهنگ محبت و دوستي ميان جامعه مهدوي در راستاي حكومت آموزه های قرآن و سنت پيامبر(صلی الله عليه وآله) ميان انسان ها رواج می يابد. امام صادق (عليه السلام) در اين باره مي فرمايد: سبحان الله! آيا دوست نداريد كه خداوند حق و عدل را در همه شهرها آشکار كند و همه را با يك كلمه جمع كند و ميان دل هاي گوناگون پيوند اندازد و در هيچ زميني نافرمانی خدا نکنند و دستورات خدا در ميان بندگان اجرا گردد و حق به اهلش برگردد، كمال حق ظاهر شود به گونه ای كه هيچ چيز از حق به سبب ترس از هيچ آفريده ای پنهان نشود و يا مخفي انجام داده نشود.[26]
بدبيني و جهل و ناامني بلائي خطرناك است كه در حكومت مهدوي تبديل به احساس امنيت و محبت در كنار يكديگر مي شود.
2. امنيت اقتصادي
در حكومت حضرت مهدي (عليه السلام) بر خلاف پندار برخی که رفاه همگانی را منحصر در امدادهای الهی می دانند تلاش همگانی صورت می پذيرد. آن ها بر پايه دستور العمل ها و مقررات پي ريزي شده بر پايه آموزه های اسلام توليد را به حد كفايت مي رسانند و ثروت به طور دادگرانه توزيع مي شود تا مردم به سطحي از رفاه عمومي برسند که احساس بي نيازي کنند.
بی گمان کمال خردورزی نيز در اين عرصه به ياری آمده روحيه افزون خواهی و اسراف را از ميان خواهد برد که نقشی کليدی در اين عرصه خواهد داشت. بنابراين در آن روزگار زراندوزی و ذخيره ثروت به هر صورت ممکن حتی در مراکز نگه داری اموال منتفی خواهد بود؛ چرا که همه اسبابی که امروزه سبب اين اقدام می شود برطرف خواهد شد.
3. امنيت داوری
در حكومت مهدوي امنيت داوری و دادرسی براي مردمان به همه ابعاد آن فراهم خواهد بود و ريشه آن عدالت جامع و فراگير حاكم بر آن جامعه است و لذا به واسطه امنيت قضايي حدود الهي برپاداشته مي شود، امام علی (عليه السلام) فرمود:
« يَظْهَرُ عِنْدَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ يُطَهِّرُ الْأَرْضَ وَ يَضَعُ مِيزَانَ الْعَدْلِ فَلَا يَظْلِمُ أَحَدٌ أَحَدا»؛[27] نزديک رکن و مقام ظهور می کند و زمين را پاک می کند و ترازوی عدل می نهد پس هيچ کس ديگری را ستم نمی کند.
و البته در اين باره روايات فراوانی نقل شده است که می بايست به منابع مفصل مراجعه کرد.
هم زيستي مسالمت آميز
همه ويژگی های حکومت عدل جهانی مهدوی سبب می شود تا انسان ها به بهترين وجه ممکن به صورت همدل و همزبان با هم زندگی کنند.
اگرچه در برخی روايات که نيازمند درنگ های جدّی است سخن از زيست برخی حيوانات وحشی در کنار همديگر است که ضمن عدم اعتبار لازم اين روايات و نقل بيشتر آن ها از منابع اهل سنت و برخی اسرائيليات، توجه به اين نکته بايسته است که هرگز چنين ارتباطی ميان حيوانات مصداق ظلم نيست تا در حکومت مهدوی اقتضای عدل آن را منتفی سازد.
از آنجايي که نظام اکنون آفرينش، نظام احسن است؛ اين دگرگونی چندان وجهی ندارد، ضمن اينکه در برخی روايات سخن از معدود حيوانات درنده برده شده است؛ اين در حالی است که ميلياردها گونه حيوانی و جانوری در دريا و خشکی است که بقای آن ها به خوردن انواع ديگر بستگی دارد.
افزون بر همه اين ها در برخی روايات از بهره مندی انسان در آن دوران از گوشت لذيذ پرندگان و چرندگان و ماهيان سخن به ميان آمده است که اگر بناباشد کشتن حيوانات مصداق بی عدالتی باشد اين موارد را نيز شامل می شود.
سوگمندانه امروزه بدون درنگ در اين گونه سخنان و توجه به منابع اصلی به دور از هرگونه تحليلی و القای اين گونه سخنان بحث های فراوانی را به دنبال داشته است.
نتیجه:
بنابر مباحث مطرح شده، در آيات قرآن، سخنان فراواني در ارزش و جايگاه امنيت در زندگي فردي و اجتماعي انسان وارد شده است. روايات معصومان (عليهم السلام) نیز همانند قرآن بيانگر اين نكته مهم است كه هرگونه امنيتي، در ايمان و باورهاي معنوي و الهي ريشه دارد و هر گونه ناامني در هر عرصه اي، ناگزير ريشه اش به بي ايماني و صفاتي مانند شرك، كفر، ظلم، استكبار و… برمي گردد. بر این اساس باید گفت که، در پرتو فراگيرشدن امنيت به صورت کامل است که گسترش عمران و آباداني سرزمين ها و به دنبال آن پديدآمدن رفاه عمومي، گسترش و تعميق صفا و صميميّت و برقراري پيوند دوستي خالصانه دست خواهد داد. گويي در پايان عمر دنيا جلوه اي از زندگي دل انگيز بهشتي که در سراي آخرت نصيب پارسايان خواهد شد، در اين جهان به نمايش گذاشته مي شود.
پی نوشت ها:
[1]. محمد معين، فرهنگ فارسي، نشر سرايش، ص122.
[2]. محمد بندرريگي، فرهنگ بندرريگي، ص 323.
[3]. راغب اصفهاني، المفردات في غريب القرآن، دفتر نشر کتاب، ص25.
[4]. فيومي، المصباح المنير، ص 24.
[5]. ر.ك: محمود روحاني ، المعجم الاحصايي لالفاظ القرآن الكريم، ج 1، صص 372 ـ 373.
[6]. نور (24)، آيه 55.
[7]. بقره (2)، آيه 126.
[8]. ابراهيم (14)، آيه 35.
[9]. بقره (2)، آيه 125.
[10]. {فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ (3) الَّذي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ}؛ (قريش(106)، آیه 3 و4).
[11]. {وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمينِ (3) لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في أَحْسَنِ تَقْويمٍ}؛ (تين(95)، آیه 3 و4).
[12]. نحل (16)، آيه112.
[13]. انعام(6)، آیه 81.
[14]. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 10، ص 84 (با تصرف).
[15]. شيخ صدوق، خصال، ج1، ص 34.
[16]. پيشين، ج1، ص 284.
[17]. محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج75، ص 232.
[18]. آمدی، غررالحكم و دررالكلم، ص 447، ش 10253.
[19]. پيشين، ش 10254.
[20]. محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج36، ص 341.
[21]. پيشين، ج 23، ص 122.
[22]. شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص 205.
[23]. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج75، ص 380، باب 30.
[24]. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج52، ص 276.
[25]. همان، ج 10، ص 104.
[26]. « سُبْحَانَ اللَّهِ أَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ يُظْهِرَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى الْحَقَّ وَ الْعَدْلَ فِي الْبِلَادِ وَ يَجْمَعَ اللَّهُ الْكَلِمَةَ وَ يُؤَلِّفَ اللَّهُ بَيْنَ قُلُوبٍ مُخْتَلِفَةٍ وَ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي أَرْضِهِ وَ تُقَامَ حُدُودُهُ فِي خَلْقِهِ وَ يَرُدَّ اللَّهُ الْحَقَّ إِلَى أَهْلِهِ فَيَظْهَرَ حَتَّى لَا يُسْتَخْفَى بِشَيْءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخَافَةَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْق»؛(محمد بن يعقوب کلينی، کافی، ج1، ص 333).
[27]. شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص 527، ح1.
- برگرفته از کتاب درسنامه مهدویت(4)